هیأت های مذهبی از امام شناسی غافل نشوند

استاد محسن قنبریان:

رابطه امام به عنوان یک انسان کامل با خدای متعال رابطه تصویر است با صاحب تصویر. امیر‌المؤمنین(ع) خدانما است و اراده‌ای جدای از اراده الهی ندارند؛ اما فقرش نسبت به خدای متعال بسیار زیاد است.

علامه جوادی آملی می‌فرمایند؛ «زیارت جامعه کبیره روی دیگر دعای جوشن کبیر است»؛ یعنی مظاهر اسمائی که در جوشن می‌خوانیم را در زیارت جامعه کبیره می‌خوانیم. این زاویه دید بسیار نفیس است نه راه به غلو دارد و نه راه به تقصیر دارد.

نکته دیگر اینکه ما وقتی در مقام وعظ و خطابه و منبر می‌خواهیم مخاطب را از یک نقطه به نقطه دیگر برسانیم در حقیقت باید مخاطب را از امام‌شناسی به خداشناسی برسانیم تا کار را تمام کرده باشیم.

به نظر باید در نوحه‌ها و سروده‌های مداحان این سه‌گانه باشد تا چرخه کامل شود و بتواند مخاطب را از نقطه‌ای بگیرد و به نقطه دیگر برساند. یک بُعد، بُعد منقبت و فضائل است، دیگر این که این کسی که فضایلش را گفتی رابطه‌اش را با خدا می‌گویید و یک بُعد هم بُعد مرثیه است.

نکته قابل تأمل این که هر جا اهل بیت(ع) فضیلت اخلاقی یا عرفانی خود را بروز می‌دادند، دست قدرت حق را نشان می‌دادند. حتما پشت سر آن چهره، بندگی‌ حضرات معصومین نشان داده می‌شد تا مردم سراغ آدرس غلط نروند. مثلا بلند می‌شود، وضو می‌گیرد، نماز می‌خواند از خدا می‌خواهد تا آن اتفاق بیفتد در حالی که امام اراده هم بکند کافی است.

انسان والایی که آن‌گونه کمالات اخلاقی داشته و این چنین هم بنده خدای متعال بوده، وقتی مقتل‌اش خوانده شود دیگر لازم نیست روضه مکشوف خوانده شود، ادامه داد: معمولا در طبع مداحان ما و شعرای ما اخذ شده که یک کرامت اخلاقی از سید مظلومان می‌گویند بعد متناسب با همان روضه‌ای می‌خوانند. خیلی هم به دل‌ها هم می‌نشیند.

روضه یکی از اعمالی است که ما مخلص می‌شویم؛ اما در منبر یا جاهای دیگر ممکن است حضور ذهن نداشته باشیم. هیئت خوب و یک جلسه خوب حتما باید یک روضه خوبی داشته باشد، به خود امام بپردازد، و نباید همه‌اش برای خودمان، برای خودِ گناهکار یا خودِ عاشق‌‌مان صرف شود.

[در غزه] مردم نگران سازش نیستند!

 

حجت الاسلام و المسلمین قنبریان
استاد حوزه و دانشگاه

سخنرانی/ چگونه نهضت سوادآموزی مقاومت شکل می‌گیرد؟

حجت الاسلام و المسلمین قنبریان

دانلود سخنرانی «چگونه نهضت سوادآموزی مقاومت شکل می‌گیرد؟» | “دانلود از پیوند کمکی

۱۰ بهمن۱۴۰۳ در جمع راویان قصه فلسطین

 

  • اسلام سیاسی یا اسلام اجتماعی؟!
    – مراقب تنزیل و تقلیل باشیم!
  • اسلام سیاسی ؛ با نهاد حاکمیتی و نهاد مدنی
    – مراقبت دوم!
  • چگونه در نهاد اجتماعی برای اسلام سیاسی کار کنیم؟
    – فرم و محتوا!

تحقق نهادی

 

برای تحقق دو مسیر متناظر و هم افزا قابل تصور است:

– تحقق با سازمان های دولتی و حاکمیتی با قانون و ضمانت های خاص

– تحقق با نهادهای مدنی و اجتماعی

 

این ۱۵ دقیقه قسمتی از پاسخ های حجت الاسلام قنبریان به پرسشهای فعالین مدرسه فلسطین است

– ساخت نهادی و مردم پایه

– چرخش و نظارت محتوای مردمی

دانلود «تحقق نهادی» | “دانلود از پیوند کمکی


فایل ارائه این بحث

عثمان وارگی در قطبیدگی جناحی!

گاهی در شرایط دو قطبی جناحی، کسی در خودبرگزیدگی افراط یا برایش افراط می کنند؛ در مقابل علیه اش هم افراط میشود!

در تصادم این دو افراط، حرف حق و جریان متعادل است که ذبح میشود!

 

در روزگار علی(ع)، عثمان آن خودبرگزیده ای بود که افراط کرد؛ مقابلش اهل جزع و فریاد هم افراط کردند تا کار به اعدام کشید!

 

حضرت در خطبه۳۰ به این معضل اجتماعی_سیاسی می پردازد و تنگنای کنشی خود -بعنوان امیر حق و عدل- را باز می شمارد:

 

اگر به کشتن او فرمان داده بودم، [نزد طرفدارانش] قاتل بودم!

و اگر از آن باز مى داشتم [نزد مخالفانش] از یاوران او به شمار مى آمدم!

کسى که او را یارى کرد، نمى تواند بگوید که از کسى که دست از یارى اش برداشت بهترم!

و کسى که دست از یارى اش برداشت نمى تواند بگوید، یاورش از من بهتر است!

من قضیه اش را برایتان جمع بندی می کنم: خودبرگزیدگی (استئثار) کرد و بد هم چنین کرد!

و شما بى تابى کردید و بد بی تابی کردید!

و خداوند برای هر دو (تندروی) حکم دارد: هم برای مستأثر (خودبرگزیده) و هم جزع کننده!

 

بلاتشبیه همین زبان حال جمعی از دلسوزان عقلانیت انقلابی است: بی چاره بین “پیراهن عثمان” یا “امارت عثمان”!

 

درباره برخی رجال سیاسی، گروهی طوری در تمجید افراط می کنند که عیوب فاحشی از او را نمی بینند!

و گروهی هم در تنقیص او افراط و او را خائن و ساواکی خوانده و حکم اعدام می خواهند!

 

این وسط، آنچه بین هیاهو گم میشود، جریان اصیل تری است که نقص او را برای آن منصب می بیند و افراط را هم پازل دشمن می بیند!

 

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۱۱/۱۶

این دست‌ها!

در اسلام از جعفر برادر امیرالمومنین(ع) اوج گرفت، در جنگ موته!
خداوند بجای دو دست قطع شده اش، دو بال به او در بهشت عطاء کرد و جعفر طیّار لقب گرفت!

چند دست مثل او فدا شد؟ نمی دانم؛ اما “قله” حتما “دامنه” می آفریند!

تا به عباس پسر امیرالمومنین(ع) رسید؛ در عاشورا!
قله به قدر قد کشیدنش به آسمان، “سلسله جبال” از زمین می سازد!
سلسله عباس!
در زمان ها و زمین ها!
از حسین خرازی تا حاج قاسم و سنوار…

نگاهی به “نماد دست” در آیین های دینی نشان می دهد این قصه سردرازی دارد…

محسن قنبریان

عکس: پلاکی از دست حاج قاسم و نقشه ایران؛ ابتکار لبنانی ها

توصیه ای به آقای قنبریان

  1. مدتی است که جناب آقای قنبریان در تحلیلهای خود از مسائل و موضوعات مختلف، علاوه بر بیان نظر خویش، اتهامات و برچسبهایی را نیز به مخالفین فکری خود روا میدارد. این حجم برچسب زنی ها که گاهی اوقات با تندگوییهایی همراه میشود، به مرور افزایش پیدا کرده و به    نقطه ای رسیده است که ابتدا برچسبها به مخالفین زده میشود و سپس اصل ادعا و نظر تبیین میگردد. ایشان خود بهتر میداند که این رویه مانع از شکل گیری گفتگوی علمی واقعی است. اگر در پی اصلاح اموراند درست آن است که اختلاف اندیشه و تفکر را پذیرفته و به دور از هرگونه سرکوب اخلاقی طرف مقابل و صرفاً با کمک استدلال و منطق، دیدگاه خود را به کرسی بنشانند.
  2. همانطور که مقام معظم رهبری در همان پیام تاریخی خود در موضوع جنبش نرم افزاری بر رعایت اخلاق تأکید ویژه نمود و چنین فرمود:
    «آن‌ روز که‌ سهم‌ «آزادی‌»، سهم‌ «اخلاق‌» و سهم‌ «منطق‌»، همه‌ یکجا و در کنار یکدیگر اداء شود، آغاز روند خلاقیت‌ علمی‌ و تفکر بالنده‌ دینی‌ در این‌ جامعه‌ است‌ و کلید جنبش‌ «تولید نرم‌افزار علمی‌ و دینی‌» در کلیه‌ علوم‌ و معارف‌ دانشگاهی‌ و حوزوی‌ زده‌ شده‌ است‌. بی‌ شک‌ آزادیخواهی‌ و مطالبه‌ فرصتی‌ برای‌ اندیشیدن‌ و برای‌ بیان‌ اندیشه‌ توأم‌ با رعایت‌ «ادب‌ استفاده‌ از آزادی‌»، یک‌ مطالبه‌ اسلامی‌ است‌ و «آزادی‌ تفکر، قلم‌ و بیان‌»، نه‌ یک‌ شعار تبلیغاتی‌ بلکه‌ از اهداف‌ اصلی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ است‌.»
  3. برای جلوگیری از انسداد فضای گفتگوی علمی، صحیح آن است که آقای قنبریان مخالفین خود را با عناوینی چون «طالبان» و «متحجر» ننواخته و تلاش خویش را معطوف به استحکام بیانات خود ساخته و در مقام نقد علمیِ دیدگاه مخالفین خود برآید. به ویژه اگر مخالفین هم از کسانی باشند که مانند ایشان دل در گرو آرمانهای انقلاب اسلامی دارند. و علی الخصوص در مسئله مهمی چون «جایگاه مردم در حکومت اسلامی» آراء متفاوتی غیر از رأی ایشان وجود دارد که هم مبتنی بر ادله بوده و هم امکان استناد به دیدگاه امامین انقلاب را دارد. حال، چرا آقای قنبریان خود را مجاز میداند که به دیدگاه مخالف اتهام بزند؟ باید همگان بکوشیم تا موضوعاتی چون «مردم سالاری دینی» از ساحت خطابه بیرون رفته و در فضای علمی طرح گردیده و به محک استدلال و برهان گذاشته شود.

(بی نام)

سخنرانی/ ۰۳۱۱۱۱ – درسگفتار دعوت

حقیقت دعوت و الگوی تبلیغ دینی

حجت الاسلام و المسلمین قنبریان

مدرسه نگاه/ ۱۱بهمن۱۴۰۳

دانلود سخنرانی «۰۳۱۱۱۱ – درسگفتار دعوت» | “دانلود از پیوند کمکی

  1. دعوت و تبلیغ به حسب علل وجود (فاعلی و غایی):
  2. به حسب علل ماهوی (ماده و صورت):
    • نشستن سر مساله های زندگی / در متن زندگی مردم!
      – “رسانا” شدن دعوت، مقدم بر “رسانه” داشتن دعوت!
      – بدون رسانایی تبلیغ، رسانه آنرا برساختی و تحمیلی(پروپاگاندا) می کند!
    • صورت آزادشده پیامِ دعوت!
      – دین اسیر شده! (عهدنامه مالک اشتر)
      – احیای تفکر دینیِ مرده! (اقبال، مطهری و…)
      – اجتهاد انقلابی نه مجتهد انقلابی! (شهید بهشتی)

 

بیانی صریح و جسورانه که شاید برخی را ناراحت کند!

 

یک فایل صوتی مفید و مکمل!

امام خمینی انقلاب اسلامی را حسینی الحدوث و علوی البقاء خواست!

از اول نهضت فرمود: تکلیف ما را سیدالشهدا(ع) معلوم کرده است!

در تبعید، نزد مراجع نجف از تأسی به سیدالشهدا گفت! (ر.ک: نهضت امام خمینی ج۳) اینگونه پاسخ سؤال آن سالها که “این خونها را چه کسی گردن می گیرد؟” را داد!

اول آذر۵۷ ، بیانیه معروف: خون بر شمشیر پیروز است را از نوفل لوشاتو صادر کرد و در بیانیه دیگر(۲۳آذر۵۷) راهپیمایی های عزاداران تاسوعا و عاشورای۵۷ را رفراندوم برای غیر رسمی شدن سلطنت و دولت اعلام کرد!

بعدها هر وقت دیگر نهضت در تهدید جباران یزیدی افتاد باز به سیدالشهداء تأسی کرد!

در دوره نظام، اقتداء به حکومت داری علی(ع) در بیاناتش پرتکرار شد!

حضرت امیر(ع) را چنین می ستود:

« او تمام مقصدش خدا بود. اصل این دنیا و این ریاست دنیا و اینها در نظر او چیزی نبود، مگر اینکه بتواند یک عدلی را در یک دنیا برقرار کند، و الّا پیش آنها مطرح نبود که یک ریاستی داشته باشد یا خلافتی داشته باشد» (صحیفه امام؛ ج۱۳، ص:۱۹۵)

حکومت ایشان را چنین معنا کرد:

«حکومت اسلامی یک همچو حکومتی است. حاکمش با آن ادنی فردش در حقوق مثل هم هستند» (صحیفه امام؛ ج۴، ص:۱۹۷-۱۹۸)

روحانیون را به الگوگیری از آن حضرت دعوت می کرد:

«شما که داعیه پیروی از حضرت امیرالمومنین علیه السلام دارید، لااقل در زندگی آن مرد بزرگ کمی مطالعه کنید، ببینید واقعا هیچ گونه پیروی و مشایعتی از آن حضرت می کنید؟ آیا از زهد، تقوا، زندگی ساده و بی آلایش آن حضرت چیزی می دانید و به کار می بندید؟ آیا از مبارزات آن بزرگوار با ظلم و بیدادگری و امتیازات طبقاتی، و دفاع و پشتیبانی بی دریغی که از مظلومین و ستمدیدگان می کرد و دستگیریهایی که از طبقات محروم و رنجدیده اجتماع می نمود چیزی می فهمید؟» (جهاد اکبر، ص۱۶۷)

به مسئولین کشوری و لشکری هم فرمود:

 «من امیدوارم که این عدالت الهی که به چهره تابناک علی بن ابیطالب علیه السلام، ظاهر شده است، در ملت ما و بخصوص قوای انتظامیه جلوه گر شود. شماها که پاسدار جمهوری اسلامی هستید و پاسدار اسلام و قرآن هستید باید به همان نحو که مولا علیه السلام، مظهر عدالت بود و مظهر رحمت، شما هم اقتدای به آن حضرت کنید و با عدالت با مردم و بین خودتان رفتار کنید و با عطوفت»  (صحیفه نور، ج۱۹، ص۲۲۳/ دیدار با مسئولین)

محسن قنبریان

رابطه حقوق متقابل و استیفاء حق / استیفاء حق توسط خود مردم در راستای زیان تصمیمات دولت

بخش اول:

 

رابطه حقوق متقابل و استیفاء حق

نه حق در مقابل تکلیف بلکه حق در مقابل حق

 

نکته اول: این حقوق متقابل متکافئ آیا فقط در مقام جعل هست یا در مقام استیفاء هم هست؟

در نامه ۵۰ امیر المومنین ۴ حق را می شمارند: …

در نتیجه: ::و اذا فعلت ذلک وجبت لله علیکم النعمه::

بخش دوم:

استیفاء حق توسط خود مردم در راستای زیان تصمیمات دولت

نکته دوم: استیفاء حق با کیه؟ حق جعل کردی باید بگی استیفائش کیه؟!

یه موقع حق معین هست و یه موقع حق استیفاء با خودش نیست و مخلوط با دیگران است

 

جمعه ۲۱ دی ماه ۱۴۰۳