بایگانی ماهیانه: فروردین 1402

برنامه علامت

برنامه علامت
فصل دوم: کوفه؛ نقطه، سرخطبا حضور حجت الاسلام قنبریان/ شبکه دو
از امشب(۱۹ فروردین) بمدت ۷ شب
ساعت ۲۲

تکرار:
– هر روز ساعت ۱۴:۰۵
– یک شب در میان ساعت ۱:۲۰

قسمت اول: علی(ع) و نظام طبقاتی بازمانده از قبل!

 

آیاتی برای درنگ ۵

حسنه ی دنیا!

علامه طباطبایی ذیل آیه۴۱ نحل، اول به دو تفسیر که یکی “حسنه دنیا” را “شهری خوب” و دیگری “حالتی نیکو”(پیروزی و نجات از ذلت) گرفته اند، اشاره و بعد می نویسند:

“این دو تفسیر مآلاً [در نهایت] یکى است براى اینکه مهاجرین در راه خدا براى دین مهاجرت کردند که مجتمعى اسلامى و پاک تشکیل دهند که در آن مجتمع جز خدا کسى پرستش نشود، و جز عدل و احسان چیزى حکومت نکند، و یا براى این بود که به مجتمعى وارد شوند و در آن منزل کنند که وضعش چنین باشد… پس هدف و غرض از حسنه اى که وعده داده شدند که در دنیا به آن برسند همین مجتمع صالح بوده چه اینکه مقصود از حسنه شهر باشد و یا حالت حسنه اى که در آن شهر به خود مى گیرند.”

اگر آیات قرآن، قضایای حقیقیه است؛ پس کسانی دیگر هم که برای خدا از ستم ها هجرت کنند، برایشان حسنه دنیا یعنی چنان مجتمع صالح اسلامی خواهد بود.

از این رو وقتی در قنوت “ربنا آتنا فی الدنیا حسنه…” می خوانی، بدان سیاسی ترین دعا را می کنی!

از ستمشاهی هجرت کرده و پی جامعه ای هستی که “جز خدا پرستش نشود” و “جز عدالت و احسان حکومت نکند”!

روایاتی که “وسعت رزق و معاش” را “حسنه دنیا” می خواند هم دارند از لوازم همان حکومتِ عدالت و احسان می گویند: آیه ۲۰۱ – سوره بقره

مهم است رصد کنی در کدام مرحله از این وعده نیکو هستی و چه موانعی سر راه داریم؟!

 

محسن قنبریان

انسان حقیقی، “راعون” است؛ آنها که عهدها -بخصوص با خدا- را رعایت می کنند، دائم خطا نمی کنند تا دائم عذرخواهی کنند. “وفای به عهد”، جوهر انسانیت است و با آن، انسان، حقیقی است.

اما واقعی ترین انسان، کسانی اند که دائم عهد و توبه را می شکنند!

به اندازه همه شبهای قدرِ عمر، عهد بسته و توبه کرده ایم؛ اما امسال باز هم برای عذر خواهی می رویم، عذر از شکستن توبه و عهد و…! و می دانیم که باز هم می شکنیم!

امیرالمومنین(ع) برای این انسانِ شایع هم مناجاتی دلنشین دارد:

اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی، فَإِنْ عُدْتُ فَعُدْ عَلَیَّ بِالْمَغْفِرَهِ، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَا وَأَیْتُ مِنْ نَفْسِی وَ لَمْ تَجِدْ لَهُ وَفَاءً عِنْدِی، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَا تَقَرَّبْتُ بِهِ إِلَیْکَ بِلِسَانِی ثُمَّ خَالَفَهُ قَلْبِی، اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی رَمَزَاتِ الْأَلْحَاظِ وَ سَقَطَاتِ الْأَلْفَاظِ وَ شَهَوَاتِ الْجَنَانِ وَ هَفَوَاتِ اللِّسَانِ‏:

 خداوندا، بیامرز آن گناهان مرا، که تو از من داناتر به آنها هستى. اگر بار دیگر مرتکب شدم تو نیز بار دیگر از من در گذر.

اى خداوند، اگر با خود وعده کرده ام که در طاعت تو قصور نکنم و به وعده خویش وفا ننموده ام، مرا ببخش.

بار خدایا، اگر به زبان به تو تقرب جسته ام و به دل خلاف آن کرده ام، بر من مگیر.

اى خدا، بیامرز براى من هر اشارت کنایه آمیز را که به گوشه چشم کرده ام و هر سخن نابجا را که از دهانم جسته است و نیز خواهشهاى دل و لغزشهاى زبانم را. (خطبه ۷۸)

محسن قنبریان

پاسخی به نقد حجت الاسلام و المسلمین رسایی

برادر ارجمندم جناب آقای رسائی در کنار اعلام موافقت با بخش های زیادی از یادداشت “راهبرد روشن رهبر انقلاب درباره کشف حجاب” از غفلتی در آن تذکر داده اند تا نتیجه گیری غلط نشود؛ و آن اینکه: “راهبرد رهبر انقلاب در موضوع حجاب به هیچ وجه متمرکز بر تذکر لسانی نبوده بلکه این مرحله راهبرد ایشان در مواجهه مردم با موضوع منکر عدم رعایت حجاب است و الا در خصوص حاکمیت راهبرد ایشان ورود نهادهای مختلف و اعمال قانون از سوی آنهاست”

سپس برای این نکته شواهدی از سخنان رهبر انقلاب از ۸۰تا۹۸ آورده اند و نتیجه گرفته اند: “این بیانات رهبر انقلاب از جهت تعدد و هم از جهت صراحت به خوبی نشان می دهد که در کنار راهبرد تذکر لسانی توسط مردم، راهبرد دیگر امام و رهبر جامعه اعمال قانون از طرف حاکمیت بوده و به هیچ وجه مصداق آن برخورد با قاچاق پارچه و لباس و پیدا کردن دست سرویس های امنیتی دشمنان نیست بلکه از نظر رهبر انقلاب دقیقا نسبت به کسانی که کشف حجاب کرده اند باید توسط حاکمیت اعمال قانون صورت بگیرد[۱]

به پاس ذره پروری ایشان نکاتی را عرض می کنم:

  1. بین “راهبرد” و “راه حل” (اصلی-اساسی و تبعی-تکمیلی) اقلا در یادداشت بنده فرق است.
    – راهبرد و استراتژی، احکام کلیِ همیشه ثابت مثل ایدئولوژی نیست. کاملا وابسته به شرایط و موقعیت، ظرفیت های خودی و دشمن طراحی می شود. لذا در کشف راهبرد همیشه باید آخرین بیانات و هندسه کلام در شرایط جدید در نظر گرفته شود و البته برای فهم بهتر به منظومه سخنان سابق هم نظر شود.
    – “راه حل” نیز یک راه حل پایه و اساسی است و راه حلهای فرعی و تکمیلی. مثلا وقتی اطباء می گویند: آخر الدواء الکی! راه حل اساسی درمان دارویی است ولو در آخرین مرحله با جواب نگرفتن به راه حل داغ کردن (جراحی) تن دهند.
    تذکر لسانی و همگانی مردم و تبیین (و همه آنچه “فن آوری اجتماعی” خوانده ام) در یادداشت بنده، راه حل اساسی بیان شده است نه راهبرد.
    راهبرد رهبر انقلاب در شرایط جاری -که گسل اجتماعی پدید آمده و ارتباط را قطع و تذکر را نوعا نزاع می کند- اینجور بیان شده است:
    “رهبر دارد چتر وحدت ملی می گسترد و شکاف و گسل اجتماعی را پر می کند تا تاثیر و تاثر ملت برهم [یعنی راه حل اساسی] فراهم شود”.
    گمان نمی کنم برادر عزیزم با این مهم بمثابه راهبرد (در ظرفی که در فقرات اول یادداشت توضیح یافته) مخالفتی داشته باشد.
    فقط با تحقق این راهبرد است که “فن آوری های اجتماعی” تبیین و تذکر لسانی و حتی “اجرای احکام توسط حاکمیت” قابل انجام و ثمر بخش است.
  2. بین “نوک تیز مطالبه گری از مسئولین” با “خود وظایف مسئولین” هم فرق است!
    – بنده “وظیفه حاکمیت” را فقط برخورد با قاچاقچیان حجاب و سازمان بخشی ها و دستهای پنهان مورد اشاره رهبری، قرار ندادم؛ بلکه “پیکان مطالبه گری” دوستان حزب اللهی در تجمعات را در این موارد منحصر کردم؛ و بین ایندو فرق آشکاری است.
    وقتی محجبه ها، خانواده شهدا و حزب اللهی ها دائم با تحصن و تجمع، فقط مطالبه اِعمال قانون تعزیرات بر بی حجاب خیابان کنند، و چنانچه دیدیم شعار به مرگ بر بی حجاب (و سایر تعابیر) بکشد؛ همان گسل اجتماعی عمیق تر می شود و آن راهبرد زمینه ساز زمین می خورد. (دقت شود)
    – بنده مطالبه گری را به برخورد با “قاچاق لباس و پوشاک” تقلیل ندادم و حتی کنار قاچاقچیان حجاب و سازمان بخشی ها و دستهای پنهان، اول “مطالبه برخورد با مهره درشتهای بی حجابی” را ذکر کردم. کمی قبل هم در یادداشت “هنجار سازی مترفین” مفصل تر به لزوم این برخورد پرداختم.
    معتقدم اینجور مطالبه گری ها از مسئولین غیر از اولویت و اهمیت، آسیب زننده به راهبرد و بستره سازی برای تاثیر و تاثر عمومی ملت نخواهد بود.
  3. بنده به اتکاء آمار مرداد ۱۴۰۱ و هم تعبیر رهبر انقلاب (“خیلی از کسانی که کشف حجاب می کنند…”) راه حل اساسی (نه راهبرد) را “تبیین” و “فن آوری های اجتماعی” بیان کردم. طبعاً با راه حلهای تکمیلی و تبعی سرجای خود مخالفتی ندارم و همیشه هم به آن اذعان کرده ام.
    یعنی ممکن است “پس از” تحقق راهبرد رهبری (یکپارچگی و بستره ارتباط و گفتگو برای تبیین و تذکر) باز عده ای بسیار اندک تر از حالا کشف حجاب را ادامه دهند؛ البته اعمال قانون درباره آنها -وقتی راه اصلی و اساسی طی شده- صحیح است. عادتا با طی روند یاد شده، همراهی عامه را هم خواهد داشت بخلاف وقتی از اول فقط ورود دادستان و اجرای احکام را مطالبه کنیم!
    – در اینباره هم فقط دو روز پیش از این یادداشت(۱۵ فروردین) ذیل سخنان رئیس قوه قضاییه یادداشتی گذاشتم که: نباید “جرم” به “تخلف” و “مجازات” به “جریمه” و “دادگاه” به “سامانه” تبدیل شود. اما همانجا هم دادگاه را مرتبه آخر و پس از تحقق ولاء طرفینی قرار داده در مقایسه با سامانه هوشمند جریمه، رعایت کرامت مرتکب خواندم تا بتواند از خود دفاع کند

– این نکته هم خالی از لطف نیست که در مجموع یادداشتها و مصاحبه های بنده، “تدبیر اجتماعی”، “فن آوری اجتماعی” و مانند آن مساوی “کار فرهنگی” نیست که اخیراً برخی مطالبه گران به آن الرژی یافته اند…

سپاس و قدر شناسی مجدد از جناب آقای رسائی

مرتبط: فهرست مطالب در حوزه حجاب

محسن قنبریان ۱۴۰۲/۱/۱۸

[۱] نقدی بر یادداشت آقای قنبریان درباره کشف حجاب

راهبرد روشن رهبر انقلاب درباره کشف حجابها!

  1. در دیدار با بانوان (۱۴۰۱/۱۰/۱۴) صراحتاً فرمودند: “کسانی را که حجاب کامل ندارند، نباید به بی دینی و ضد انقلابی متهم کرد”.
    برخی از ما پیروان ولایت از وصف (ضعیف الحجاب)، مفهوم گرفتیم و بی حجابها و کشف حجاب کرده ها را به “بی دین” و “ضد انقلاب” متهم کردیم!
    البته ایشان قبلا همین لبیک گویان به کمپین های علینژاد را هم بیش از فریب خورده لقب نداده بود.(۹۶/۱۲/۱۷)
    اینبار(۱۴۰۲/۱/۱۵) تصریح کرد: “خیلی از کسانی که کشف حجاب کردند اهل دین اند…”!
    تا از دست برخی از ماها و اتهام زنی هایمان نجاتشان دهد!
    می پرسی: حالا دعوا سر تعابیر و اتهامات است یا کشف راهبرد رهبری؟!
    منتظر باش!
  2. دو سه دهه قبل ایشان راه حل اساسی بی حجابی و بدحجابی را تذکر لسانی همگانی [نه گروه های نیابتی] می دانست: “بگویید و رد شوید”!
    آنوقت هم بسیاری از ما پیروان ولایت می گفتیم: اثر ندارد!
    اندیشکده ها و مراکز تخصصی هم دنبال بسته سیاستی و اجرایی برای تحقق تذکر لسانی همگانی نیافتادند. به شکل نیابتی و حداقلی انجام و البته محکوم به شکست شد!
    تا به اینجا کشید که کمپین های طراحی شده اپوزیسیون و سوژه سازی های گشت ارشاد از اساس تذکر لسانی را “ناممکن” (نه فقط ناموثر) کرد!
    فکر نمی کنید ادبیات اخیر رهبر انقلاب راهبردی را دنبال می کند؟!
    ادامه دهید!
  3. آمار پژوهشگاه فرهنگ و ارتباطات (دفتر طرح های ملی) در بازه زمانی ۲۹تا ۳مرداد۱۴۰۱ نشان می داد: ۲۳٪از پاسخگویان، اصلا حجاب را “واجب شرعی” نمی دانند!!!
    با انحاء تهاجمات رسانه ای و شبکه ای؛ شک، شبهه و جهل بسیط (به این میزان) نسبت به حکم عجیب نیست. با این وضع، در فضای گسل های اجتماعی موجود و ناممکن شدن گفتگو، تبیین و تذکر لسانی؛ صرفاً تکیه بر ورود قهری یا قضایی و اجرای تعزیرات قانونی، طبعا راه حل اساسی به نظر نمی رسد.
    اما گفتن این حرفها، از سوی برخی گروه ها و شبکه های اجتماعی، اتهام اسلام صورتی(!) می خورد! فقط “دادستان ورود کن!” نشان مذهب و انقلابیگری و غیرت قلمداد می شد!
    تا اینکه رهبر انقلاب هم در دیدار اخیر (۱۴۰۲/۱/۱۵) از “این ندانستن” به نوع دیگری سخن گفت و باز کمیت را بالا برد: “خیلی از کسانی که کشف حجاب می کنند اگر بدانند که پشت این کاری که اینها دارند می کنند چه کسانی هستند قطعاً نمی کنند. من می دانم. خیلی از اینها کسانی هستند که اهل دین اند، اهل تضرع اند، اهل ماه رمضان اند، اهل گریه و دعا هستند. توجه ندارند که چه کسانی پشت این سیاست رفع حجاب و مبارزه با حجاب است. جاسوسهای دشمن، دستگاه های جاسوسی دشمن دنبال این قضیه است. اگر بدانند حتما نمی کنند”!
    یعنی آنهایی که به ابعاد “حرام سیاسی” بودن کشف حجاب نا آگاهند هم “خیلی” هستند!
    اگر “خیلی” از کسانی که کشف حجاب کرده در خیابان اند، “نمی دانند”؛ راهش “تبیین است یا باتوم”؟!
    ایشان در ماجرای اغتشاشات فرمود: “وسوسه روی جوانان را تبیین بر طرف می کند نه باتوم”!(۱۴۰۱/۱۰/۱۹)
    اما راه حل بسیاری از ما باتوم یا مابه ازاء دوربین-جریمه بود!
  4. اما تبیین، فضا و ارتباط می خواهد.
    فضای موجود، گسست و جدایی بین بی حجاب و محجبه و علماء و… است. دشمن هم به شکل جدی به آن دامن می زند و دوستان نا آگاه هم مثل همیشه سوژه ها را برای گسست بیشتر فراهم می کنند.
    رهبر انقلاب با ادبیات خاص اخیر، اول دنبال بسترسازی برای این ارتباط و گفتگو و زمینه سازی برای جهاد تبیین است.
    اول شل حجابها را از زبان تندِ ما و برچسب های بی دین و ضد انقلاب گرفتند.
    وقتی فقط جای برچسب ها را عوض کردیم و به کشف حجابی ها، بی دین و ضد انقلاب گفتیم و حتی به خطبه های جمعه هم کشاندیم؛ سراغ اینها هم آمد و با ادبیاتی غلیظ تر و کلماتی بیشتر از بار قبل (که درباره شل حجابها بود) آنها را از زبان تند ما گرفت. آنها را اهل دین و تضرع و گریه و دعا و رمضان خطاب کرد.
    رهبر دارد چتر وحدت ملی می گسترد و شکاف و گسل اجتماعی را پر می کند تا تأثیر و تأثر ملت برهم فراهم شود. واضح نیست؟!

به طور روشن:

این چتر پدری، برادری-خواهری که زمینه و بستره برای “فن آوری اجتماعیِ” گفتگو، تبیین، تذکر و تصحیح است، را به هیچ طریق پاره نکنیم. دوباره در آن رخنه جدید نیافکنیم.

خطباء، ائمه جمعه، منبری ها و گروه های مرجع چند هفته _بدون اینکه ارزش حجاب را کم یا بی حجابی را مجاز نشان دهند_ با همین ادبیات و درون همین راهبرد سخن بگویند.

اول به بستره گفتگو و ارتباط بپردازند از یکپارچگی و ولاء طرفینی [۱] بگویند و گسل اجتماعی را هم آورند.

به جای تجمعات مطالبه گری برای اِعمال تعزیرات قانونی یا اجرای جریمه علیه بی حجابها و…، به بسته ها و خلاقیت های فن آوری اجتماعی تأثیر و تأثر همگانی و متقابل فکر کنند. برخی ابتکارات خوب را بیفزاییم و نقش آفرینی مدنی خود را گسترش دهیم.

اگر نمی خواهیم حاکمیت در ارزشها برکنار باشد و فعلا مطالبه گری از مسئولین را انقلابیگری می دانیم؛ مطالبه برخورد با مهره درشت های بی حجابی یعنی قاچاقچیان حجاب و پوشاک، سازمان بخشی ها و دست های پنهانی که رهبری اشاره کردند را بخواهیم.

در برنامه جهان آراء عرض کردم بی حجاب کف خیابان، برانداز هم که باشد، بدتر از سرباز میدان ژاله دوره پهلوی نیست؛ با افسر بعثی شلمچه فرق دارد؛ یکبار دیگر (مثل دوره انقلاب) باید او را به ملت برگردانیم.

اولویت مسائل اقتصادی در مطالبه از دولتها را جابجا نکنیم.

رهبر انقلاب در همین سخنرانی تصریح کردند: “برای عملی شدن شعار امسال باید دستگاه ها و بخش های کشور اولویت آن را بپذیرند. همه همتها و اراده ها در طول سال باید متوجه این نقطه کانونی باشد./ شعارهای اقتصادی به معنای بی اعتنایی به مسائل فرهنگی و اجتماعی نیست یک اقتصاد نابسامان بر فرهنگ جامعه هم اثر گذار است”(۱۴۰۲/۱/۱۵)

ایشان از امام و مولایش امیرالمومنین(ع) آموخته که در خطبه۸۷ فرمود: “معذور دارید کسی را که هیچ حجتی علیه او ندارید و او منم!…بر حدود حلال و حرام واقف تان کردم، لباس عافیت از عدالت برتنتان کردم، معروف را با قول و فعلم فرش زیر پایتان کردم، کرائم اخلاقی خود را به شما نشان دادم…”

یعنی بدون مطلع کردن همه به حرامها، به عافیت رساندن زندگی ها با عدالت اجتماعی، فرش کردن معروف در جامعه، نشان دادن کرامت های اخلاقی حاکم؛ حاکمیت در قبال شهروندانش معذور نمی شود؛ عذر خطاها و تخلف ها تمام نمی شود!

مرتبط: فهرست مطالب در حوزه حجاب

محسن قنبریان ۱۴۰۲/۱/۱۷

[۱] رهبر انقلاب در دیدار بانوان(۱۴۰۱/۱۰/۱۴) یکبار دیگر سخنرانی خود برای علمای استان خراسان شمالی(۹۱/۷/۱۹) را به رخ کشید که به نظرم مثالی گویا از ولاء طرفینی و نهی از منکر متقابل بی حجاب-متشرع است.

آیاتی برای درنگ ۴

قسط در نظام اقتصاد و نظام اعتقاد!

وَإِذَا فَعَلُوا فَاحِشَهً قَالُوا وَجَدْنَا عَلَیْهَا آبَاءَنَا وَاللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا ۗ قُلْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ ۖ أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ

قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ ۖ وَأَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ ۚ کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ

(۲۸و۲۹ اعراف)

مشرکان فحشای خود را به خدا نسبت می دادند! خداوند به پیامبر(ص) می فرماید بگو خدا امر به فحشاء نمی کند.

پس خدا به چه امر می کند؟!

به قرینه مقابله جا داشت مقابل فحشاء، بفرماید خداوند به پاکی و حیاء  امر می کند؛ اما می فرماید: خدا به قسط امر می کند!

  1. آیه یک دلالت بر حسن و قبح ذاتی افعال و رد اشعری گری دارد[۱].
    باید فحشاء با عقل مستقل و فطرت شناخته شود که خداوند بفرماید: ان الله لایأمر بالفحشاء!
    اگر صرفاً نهی الهی، چیزی را فحشاء می کرد؛ معنا چنین می شد: خداوند امر نمی کند به چیزی که نهی کرده است!
    و این معنا احتجاج با مشرکان را تمام نمی کرد. چون آنان با سلسله سند از آباء می گویند: انَّ اللهَ اَمَرَنا بها! (خدا ما را به آن -طواف برهنه- امر کرده است).
    پس قرآن باید سلسله سند را باطل و اثبات کذب آباء می کرد نه بفرماید: خدا که به فحشاء امر نمی کند! (دقت کنید)
  2. اما چرا در مقابله فرموده: قل امر ربی بالقسط؟!
    حتی اگر می فرمود: “انَّ اللهَ یأمر بالعدل…”(۹۰نحل) تاکید سخن قبل می شد: حُسن عدل از احکام مستقل عقل است و کلما حکم به العقل حکم به الشرع.
    به تعبیر شهید مطهری: عدالت در سلسله علل احکام است، نه در سلسله معلولات. نه این است که آنچه دین گفته، عدل است؛ بلکه آنچه عدل است، دین می گوید[۲].
    اما”قسط” تفاوتی با “عدل” دارد: به معنای نصیب و سهمی است که بر اساس عدل به اشخاص داده می شود. اِقساط (باب افعال) به معنای قسط را در حق دیگران رعایت کردن است[۳].
    به تعبیر دیگر قسط ناظر به مقام اجرا و پیاده شدن عدل است؛ که گاه به نحو خاص در مورد تقسیم عادلانه سهم افراد به کار می رود. شاهد، آیه ۹حجرات است که توصیه به قسط بعد از عدل آمده: فَاَصلحوا بینهما بالعدل و اقسطوا[۴].
    این پیاده کردن و اجرای عدالت و دادن نصیب ذی حقان، گاه در اقتصاد است (۹رحمن/۸۵هود/۱۵۲انعام) و گاه در احکام قضایی و مانند آن (۹حجرات/۴۲مائده)
    با این توضیح “قل امر ربی بالقسط” اینجا چه می گوید؟!
  3. ظاهرا فقط نمی خواهد به عدل و میانه در عبادت دعوت کند؛ می خواهد آن عدل -که بنام خدا، فحشاء در جامعه ساری نکند- را تحقق دهد.
    آن نظام ارباب-رعیتیِ جاهلیت، از معاش به معاد رسیده و دیگر بنام خدا، فحشاء را دین جا می زد!
    راه واژگونی اش، قسط است. از نظام معاش تا نظام دین و معاد، از زندگی اقتصادی تا اعتقادی باید مبتنی بر قسط و رعایت نصیب ها باشد. نصیب تولید و مصرف در “اندوخته” و “اندیشه” باید عادلانه باشد تا طبقه ای ارباب نشوند و جای خدا ننشیند. لذا جداگانه می فرماید: قل امر ربی بالقسط!
    راز اینکه در مقابله با “فحشاء”، “قسط” را به رخ می کشد؛ همان راز “یملأ الله به الارض قسطا و عدلا” درباره ظهور آخرین ولیّ خداست؛ که نمی فرماید: یملأ الله الارض دیناً و صلاه و صوماً[۵]!
    آن عدالت فراگیر دنیا را پر از اعتقاد دینی و مناسک اصیل دینی هم خواهد کرد.

محسن قنبریان

[۱] ر.ک: زبده البیان محقق اردبیلی ص۷۲/آیات الاحکام استرآبادی ص۱۶۵/ الانصاف و مسائل دام فیها الخلاف سبحانی ج۳ص۲۳

[۲] یادداشتها ج۶ص۲۰۳

[۳] مفردات الفاظ القرآن ص۶۷

[۴] التحقیق فی کلمات القرآن ج۹ص۲۵۹

[۵] ر.ک: سخنرانی رهبر انقلاب۷۷/۱۲/۴

اعلام برنامه/ برنامه علامت

فصل دوم: کوفه؛ نقطه، سرخط!

با حضور حجت الاسلام محسن قنبریان

شبکه دو / از شنبه ۱۹فروردین ساعت۲۲

موضوعات این ۷جلسه:

  1. علی(ع) و نظام طبقاتی بازمانده از قبل!
  2. علی(ع) و روحیه جمعی کوفه (بسیج ناشوندگی)!
  3. علی(ع) و معضل خانواده!
  4. علی(ع) و مساله زنان!
  5. علی(ع) و معضل آقازادگی / سرخوردگی جوانان!
  6. علی(ع)؛ اعتراضات، ناآرامی ها، حملات تروریستی!
  7. علی(ع) و شورش اقلیت های مذهبی/ ارتدادهای جمعی!

* پیشنهاد نام فصل: “با علی(ع) از کوفه تا تهران” بود که بر “کوفه؛ نقطه، سرخط” توافق شد!

علاقه مندان به مباحث تاریخی_تطبیقی را به دیدن و پیگیری این برنامه دعوت کنید.

در ۶ماه گذشته بیش از ۵طرح برای مواجهه با بی حجابی را طرف بحث، نقد و ارزیابی یا مشورت بوده ام که همه در دو رکن شریک بودند:

  1. تبدیل از جرم (مسئولیت کیفری) به تخلف (مسئولیت مدنی)!
  2. کنترل دوربین به جای گشت ارشاد سابق!

دو نقد اساسی بنده هم به همین دو رکن بود:
– اول: بر اساس قوانینِ مسئولیت مدنی و کیفری این تبدیل قابل دفاع نیست. در شرع نیز اثبات حد یا مجازات برای برخی گناهان، نوعی رعایت کرامتِ مرتکب هست که در دادگاه بتواند از فهم و امکان شبهه، قصد و… دفاع کند؛ نه مثل تخلف مدنی(مثلا نبستن کمربند ایمنی)، بشکل هوشمند جریمه شود(تفصیل مطلب جای دیگر)
– دوم : هرطرحی که متکی به ولاء طرفینی افراد جامعه “در پناه و یاری دادن به هم”(۷۲انفال) و “امر و نهی کردن متقابل هم”(۷۱توبه) نباشد یا بدان ختم و واگذار نشود، محکوم به شکست خواهد بود.
شارع اسلام عمده رفع و دفع منکرات در فضای عمومی را با تذکر لسانی آحاد جامعه براساس آن زیرساخت، تنظیم کرده و سهم اندکی به برخورد یدی حاکمیت سپرده است. اگر جای عموم مردم، دوربین و پیامک هوشمند قرار گیرد عملا از آن نُرم جامعه ایمانی خارج میشود (تفصیل این مطلب نیز بیان شده)

پ. ن:
در بیان اخیر رئیس قوه قضاییه بنظر می رسد اشکال اول لحاظ شده که مجازات (جریمه یا محرومیت و…) برای مراتبی از بی حجابی، پس از دادگاه صالحه باشد؛ نه سامانه هوشمند یا گروه نیابتی ناظر و… (امیدوارم منظور سخنان همین باشد).
– برای رکن دوم هم احیای کامل اصل۸ قانون اساسی، بسته سیاستی و اجرایی می خواهد تا طرح عقیم نماند.

محسن قنبریان

آلترناتیو و راه جایگزین امام خمینی برای حضور های مبتذل زنان (سر باز و لخت) در جامعه، حضور جدی و “دخالت در مقدرات اساسی مملکت[۱]” بود.(۵۷/۱۲/۱۳)

گرچه این دخالت منحصر در منصب گرفتن نیست لکن حضور در مجامع و نقش های اثر گذار، سهمی از آن است.

خدا خیرشان دهد آیت الله اراکی باز این جواز -حتی در سطح مجلس خبرگان- را اعلام می کند؛

لکن تجارب گذشته متاسفانه بین سیاست اعلامی و اِعمالی فاصله می بیند!

– خاطرات تلخ خانم گرجی -تنها زن حاضر در خبرگان قانون اساسی- صرفا یک نمونه تکرار نشده در این سطح است.
اولین تحجر پس از انقلاب در حوزه زنان

بدون جایگزین های اساسی برای زنان، آنها به خانه بر نمی گردند بلکه نقش های فیک، مبتذل و تقلیدی از غرب شایع تر می شود.

ممکن است بگویید آن زنان سر لخت صلاحیت ها و علاقه ای به خبرگان ندارند و زنان مجتهده ای که می توانند خبرگان روند هم با نرفتن، سراغ آن نقش ها و حضورهای مبتذل نمی روند!

در این مورد، حرف درستی است؛ اما اگر آن رویکرد محافظه کار درباره زنان (از مقدار واجب پوشش تا انحاء حضور اجتماعی) را به وسعتش ببینیم، مثل شهید مطهری حکم خواهیم کرد: آن مواضع و مصلحت اندیشی ها بی تاثیر بر ولنگاری ها نبوده است!

شهید مطهری به اینجور احتیاط ها و مصلحت اندیشی های دسته ای از فقهاء (در مصادیق دوره خودش) نقد متینی دارد؛ از کتاب فلسفه حجاب ص۲۵۲ تا ۲۵۷ بخوانید:

آنچه استاد شهید تصویر می کند، در کنار تهاجم فرهنگی غرب، دو لبه قیچی میشوند تا “زنِ انقلاب اسلامی” بارز و فراگیر نشود[۲]!

محسن قنبریان

[۱] سخنرانی در جمع بانوان قم (زن از دیدگاه اسلام)

[۲] مساله حجاب، مطهری، مرتضی، جلد: ۱، صفحه: ۲۵۲

آیاتی برای درنگ ۳

هر هبوطی، برهنگی ای دارد!

یَا بَنِی آدَمَ لَا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّهِ یَنْزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا ۗ إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَ قَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ ۗ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ لِلَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ(۲۷اعراف)

 

  • هبوط آدم و حوا از بهشت، با برهنه شدن و دیده شدن شرمگاه هایشان ملازم بود. (آیات۲۰ تا۲۴ اعراف )
  • بعدش در آیه۲۷، همه انسانها خطاب می شوند که مراقب باشند در “همان نیرنگ و فتنه شیطان” برای آدم و حوا نیافتند (یا بنی آدم لایفتننَّکم الشیطان)!

️اما نکته جالب این است که در تشبیه بنی آدم با آدم و حوا فقط به برهنه کردنشان توسط شیطان بسنده نمی شود؛ تشبیه در اخراج از بهشت هم هست! (کَما اخرج ابویکم من الجنه ینزع عنهما لباسهما لیُریهما سوءتهما)

نمی فرماید: ای آدمیان شیطان شما را فریب ندهد، همانطور که لباس پدر و مادرتان را کَند تا شرمگاهایشان را بنمایاند!

می فرماید: شما را فریب ندهد، همانطور که پدر و مادرتان را از بهشت اخراج کرد درحالیکه لباسشان را می کَند تا شرمگاهایشان پیدا شود!

می شود نتیجه گرفت: اخراج دوباره و هبوط دیگر در کار است و هر هبوطی هم همراه با برهنگی ای است! (دقت کنید)

 

اصلا “هبوط مکرر و مضاعف” در آیه۶۱ بقره تصریح شده است.

بنی اسرائیل هم از بهشت ملکوتی المَنّ و السَّلوی، با خطاب “اهبطوا مصراً” به مصر یا شهری از شهرها هبوط کردند.

 

تقارن و “ملازمت هبوط با برهنگی” هم در آیه۲۸ اعراف پی گرفته می شود (اذا فعلوا فاحشه…)

مفسرین این فاحشه به ارث رسیده از اباء و اجداد اعراب را “طواف برهنه” ای توصیف می کنند که فقط الیاف نازکی شرمگاهانشان را می پوشاند!

این طواف تا فتح مکه توسط رسول الله(ص) بین مشرکان دایر بود و پس از تسلط ایشان و خواندن آیات برائت توسط امیرالمومنین(ع) در کعبه، جمع شد! (ر.ک: المیزان)

 

چه کسی باورش می شد روزی طواف و حج ابراهیمی چنین سقوط کند و رسماً فحشاء شود؟!

علامه طباطبایی ذیل آیه۲۸ می نویسد: “مردم مخصوصا مردم زمان ما کارهایی می کنند که هیچ دست کم از طواف کذایی اعراب ندارد”!

 

کافی است اخبار روزانه را دنبال کنید تا از رسمیت یافتن ارتباط جنسی والدین با بچه ها، چند شوهری، آمیزش با حیوانات و… مطلع شوید؛ هبوطی بعد از هبوط و برهنگی ای بدتر از برهنگی!

در آموزه های انجیل نیز فصل۱۷ مکاشفه یوحنا باعنوان “فاحشه بزرگ” وجود دارد که در ادبیات مسیحی به “روسپی بابل”، “مادر فاحشگان و گناهان روی زمین” معروف شده و تفسیر و تاویل های آخرالزمانی خاصی پیدا کرده است که بی ارتباط با آنچه هبوط در هبوط و برهنگی و بزهکاری خواندیم نیست! (تحقیق و تعقیب کنید)

 

محسن قنبریان