بایگانی ماهیانه: مرداد 1401

سخنرانی/ هویت نهضت حسینی

سخنرانی با عنوان «هویت نهضت حسینی» ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان شب‌های ماه محرم ۱۴۰۱ ش، در هیئت منتظران مهدی عج شهرستان بهبهان منتشر می‌شود.

دریافت شب اوّل سخنرانی «هویت نهضت حسینی» | “دریافت از پیوند کمکی
شب اول: نسبت با مردم!

دریافت شب دوّم سخنرانی «هویت نهضت حسینی» | “دریافت از پیوند کمکی
شب دوم: مقابله با بدعت ولایتعهدی

دریافت شب سوّم سخنرانی «هویت نهضت حسینی» | “دریافت از پیوند کمکی
شب سوم: آزادی و آزادگی

دریافت شب چهارم سخنرانی «هویت نهضت حسینی» | “دریافت از پیوند کمکی”

سخنرانی شب چهارم به علت مساعد نبودن شرایط جوی و حادثه‌ی توفان برگزار نگردید.

دریافت شب پنجم سخنرانی «هویت نهضت حسینی» | “دریافت از پیوند کمکی
شب پنجم: آزادی و آزادگی ۲

دریافت شب ششم سخنرانی «هویت نهضت حسینی» | “دریافت از پیوند کمکی
شب ششم: نهضتی انسانی(مردانه_زنانه)!

دریافت شب هفتم سخنرانی «هویت نهضت حسینی» | “دریافت از پیوند کمکی
شب هفتم: نهضتی انقلابی_عقلانی (عقلانیت انقلابی)

دریافت شب هشتم سخنرانی «هویت نهضت حسینی» | “دریافت از پیوند کمکی
شب هشتم: نهضتی عدالتخواهانه!

دریافت شب نهم سخنرانی «هویت نهضت حسینی» | “دریافت از پیوند کمکی
شب نهم: نهضتی اخلاقی!

دریافت شب دهم سخنرانی «هویت نهضت حسینی» | “دریافت از پیوند کمکی
شب دهم: نهضتی معنوی!

نمازی برای جامعه!

دغدغه مندان ظرفیت های مردمی و نهضتی جمهوری اسلامی را دعوت می کنیم این یادداشت کوتاه را بخوانند.

قرآن جامعه اسلامی را دارای «امر جامع» می‌شمارد(۶۲/نور)

 یک روز در هفته(آدینه) «صلاه جامعه» قرار داده‌ است تا به «امر جامع» بپردازند. روزش را هم جمعه (روز جمع شدن) نام نهاده‌ است. مختصاتش را در متن زندگی مردم قرار داده‌ است. آیه‌اش در قرآن آن را بین یک نفی و اثبات قرار داده‌است: رها کردن کسب‌وکار/ رفتن دنبال کسب‌وکار و معیشت: «اذا نودی للصلاه من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکر الله و ذروا البیع: هر وقت در روز جمعه برای نماز دعوت شدید (اذان گفتند) به طرف ذکر خدا بشتابید و کسب‌وکار را رها کنید» /« فاذا قضیت الصلاه فانتشروا فی الارض و ابتغوا من فضل الله: نماز که تمام شد در منطقه زندگی‌تان منتشر و از فضل پروردگار (در معیشت و کسب‌وکار) طلب کنید».

این مهندسی و تعبیه حکیمانه یعنی نماز جمعه در متن معیشت و زندگی مردم باشد تا تمثالی از رابطه دنیا و آخرت، معیشت و معنویت این دین باشد.

از قضا تنها نمازی است که دو سخنرانی (خطبه) جزء نماز و رکن واجب آن است. خطبه‌ها باید در خدمت آن مقصد قرار گیرد. اگر این نماز با این مختصات و این ظرفیت در متن بماند البته «قلب فرهنگی هر شهر» می‌شود.

از برکات انقلاب اسلامی احیای این نماز بود.

رهبر انقلاب در ضمن خاطره‌ای از ملاقات ائمه جمعه با امام(ره) می‌فرماید: «در بعضی از شهرها حکّام یک نفر را معین می‌کردند و می‌گذاشتند. امام‌جمعه، منصوب آن حکومت‌های طاغوت بود. مردم هم نمی‌رفتند و اعتنا هم نمی‌کردند. آن نماز جمعه‌ای که حاکم طاغوتی آن را بگذارد برای مردم جذاب نیست و مردم هم نمی‌رفتند (به امام) گفتم ما در سال‌های متمادی محروم بودیم از نمازجمعه و شما نمازجمعه را به ما دادید، به ملت ایران دادید واقعاً نعمت بزرگی است»(۹۴/۱۰/۱۴)

با انقلاب اسلامی نماز جمعه سه میلیون نفری در تهران تشکیل شد.

سوال اساسی این است که چگونه باوجود اینکه حکومت اسلامی است و ائمه جمعه منصوب ولی‌فقیه عادل _نه حکومت طاغوت_ اند باز حضور مردم کاهش یافته است؟!

این یک حقیقت غیرقابل‌انکار است که نمازجمعه در جمهوری اسلامی شکوه اولیه را ندارد و حتی از سایر مراسمات مذهبی عقب مانده‌است.

به حسب پیمایش ایسپا (سال۸۹) شرکت در نماز جمعه از نماز جماعت هم عقب‌افتاده و به ۱۰درصد رسیده است؛ درحالیکه شرکت در مجالس روضه‌خوانی و زیارت کردن اماکن مقدس روند افزایشی داشته و به حدود ۷۵ درصد رسیده‌است!

 از این‌جا معلوم می‌شود جامعه بی‌دین نشده که نماز جمعه خلوت شده‌است؛ بلکه این نمازجمعه است که نتوانسته حتی مخاطب مذهبی هیئت‌ها و تکایا را جذب کند یا نگه دارد!

واکاوی همه علل این پدیده، پیچیدگی خاص خود را دارد از همه اعراض و لوازم که بگذریم، ذات و گوهر نمازجمعه _که همان دو خطبه است_ نقش بسیار مهمی در این مسئله دارد. به‌خاطر پذیرش بیشتر از سوی این نهاد و نکاتی را به کمک کلمات رهبر انقلاب می‌شمارم:

  1. نهادینه کردن گفتمان های ضروری
    نمازجمعه نه در زبان مصالح عموم مردم بودن، که حتی در نهادینه کردن گفتمان‌ها اصلی انقلاب و جمهوری اسلامی توفیق روزافزون نداشته است!
    رهبر انقلاب در بیست و چهارمین گردهمایی ائمه جمعه (۹۸/۴/۲۵) نماز جمعه را «ظرفیتی برای نهادینه کردن عالی‌ترین و دشوارترین گفتمان‌ها در موضوعات اصلی و ضروری کشور» می‌خواند.
    در جای دیگر صریحا حرف نوی جمهوری اسلامی را چنین بیان می‌کنند: «جمهوری اسلامی حرف نویی دارد این حرف نو عبارت است از: مردم و ارزش‌های الهی؛ این دوتا باید با هم توأم بشوند».(۹۰/۱۰/۷)
    مردم‌سالاری دینی مفهومی پرتکرار در سخنان ایشان است و حتی بیش‌از حضور پای صندوق رای است به تعبیر ایشان:
    «مردم‌سالاری یعنی بر اساس دین و براساس اسلام، سالار زندگی جامعه خود مردم‌اند»(۹۵/۹/۳)
    آیا خطبه‌های نمازجمعه مبیّن و محقق این سطح از مردم‌سالاری بوده‌است؟!
    خطبه‌های رهبر انقلاب درباره آزادی و شعبه‌های آن (آزادی بیان، عقیده و…) یک کتاب مستقل (آزادی یعنی آزادی) شده‌است.
    آیا در خطبه‌های شهرهای بزرگ و خطبای معروف به این تناسب از آزادی و عدالت هم خطبه هست؟!
    قابل انکار نیست که آن‌قدر که در خطبه‌ها از احکام و ارزش‌های الهی (حجاب، اطاعت، استکبارستیزی و…) گفته می‌شود از مردم، مردم‌سالاری، آزادی و حقوق آن‌ها گفته نمی‌شود. آن حجم خطبه از آزادی، جمهوریت و عدالت که در دهه۶۰ بود، کمتر شنیده می‌شود.
    حرف نوی جمهوری اسلامی توأم بودن و جدا نشدن این حقوق مردم با آن تکالیف و ارزش‌های الهی است.
    برداشت امام عزیز از جمهوریت و آزادی، آنها را یکی از ارزش‌های الهی کرد؛ از آنسو همه ارزش‌ها و احکام الهی هم با همراه شدن جمهور مردم برپا می‌شود. «انما عمادالدین …العامه من الامه: تنها ستون برپاکننده‌ی دین، جمهور از امت اند» (نامه۵۳نهج البلاغه)
    نمازجمعه قطعا تریبون و جایگاهی برای این توأمانی است.
    هرچقدر از سالاریِ مردم در زندگی اجتماعی کاسته شود، در همراهی آن‌ها در ارزش‌ها و احکام خوانده‌شده، کاسته می‌شود.
  2. توصیه مصداقی به تقوا!
    رهبر انقلاب در بیست و چهارمین گردهمایی ائمه جمعه به گزارش کتاب نمازجمعه تراز (چاپ شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه صفحه۲۸۷) می‌فرماید: «توصیه به تقوا به‌صورت مصداقی و عینی در موضوعات مبتلا به جامعه نه به‌صورت توصیه کلی؛ مثل این موارد: تقوا در فضای مجازی، تقوا در مسائل خانوادگی و…»
    توصیه مصداقی، نام بردن از کسی نیست؛ اما همانگونه که درباره اسراف، ناامید کردن جوانان و …، توصیه معلوم و معین به تقوا می‌شود؛ باید به اشرافیت دولتی و مذهبی، کوتاهی در انجام وظایف، ساکت نبودن بر گرسنگی فقرا و سیری ظالمان و… توصیه معین انجام شود؛ این توازن و تعادل هم در اقبال مردم مؤثر است.

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۵/۴

نماز جمعه مردم سالار!

  • آنچه در این گزارش از سرشتِ مردمیِ انقلاب اسلامی ایران درباره تعیین امام جمعه توسط مردم_ولیّ می بینید، هم مطابق با نظریه جمهوری اسلامی و مردمسالاری دینی منتشر در قانون اساسی است و هم بیگانه از سیره ائمه اطهار(ع) در انتصاب برخی وکلای خود در دوره اختناق نیست:
  • عیاشی در تفسیر خود از احمد بن محمد از علی بن مهزیار روایت می کند که امام جواد(ع) به من نوشت: “از فلانی بخواه که نظر خود را به من بگوید و اعتماد به نفس داشته باشد که او داناتر است که چه چیز در شهرش جایز است و چگونه باید با پادشاهان رفتار کرد. همانا مشورت مبارک است. خداوند در آیات محکم قرآن به پیامبرش فرمود: وشاورهم فی الامر فاذا عزمتَ فتوکل علی الله؛ پس اگر آنچه می گوید جایز باشد، خواهم نوشت و نظرش را تایید خواهم کرد و اگر جایز نباشد امیدوارم آنرا در راه روشن قرار دهم”( وسائل ج۱۲ص۴۵)
  • پیشنهاد:
    شورای سیاستگذاری اگر سیره اول انقلاب را محال می داند(!) لااقل در قدم اول از جمیع روحانیون مقیم و غیر مقیم یک شهر برای تعیین امام جمعه، مشورت استمزاجی بگیرد اگر اختلاف و تعارض بود، خود حکم کند؛ اگر اتفاق و اکثریت بود آنرا برای حکم پیشنهاد کند. شاید در گام بعد بتوان به همه مردم برگشت!

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۵/۵

همه ی حرفهای خوب!

دیروز به اصرار چندباره یکی از روزنامه ها یادداشتی کوتاه درباره نمازجمعه بمناسبت سالگرد آن نوشتم.

امروز دیدم همان محورهای مورد تاکید و عواملی که موجب کاهش حضور در نماز جمعه می شود با بیان رساتر از زبان رهبر انقلاب جاری شده است:

  • نماز جمعه قرارگاه طرح مسائل مهم جامعه

– تبیین کننده مبانی انقلاب و مطالبه کننده مطالبات انقلاب

– خطبه های پر مغز/ غیر حاشیه ساز به نفع دشمن/ دور از احساسات بی مورد (در مثل مساله حجاب)!

  • اساس کار حضور مردم است

– اگر این هفته از ماه قبل جمعیت کمتری شد باید احساس نگرانی کنید

– تفاوت گفتار و رفتار امام جمعه، مستمع را سر لج می آورد!/ کمترین کاری که ممکن است بکند این است که دیگر نماز نیاید

  • اجتناب ائمه جمعه از فعالیت اقتصادی!

– بعضی شکست خوردند/ بعضی هنوز ادامه دارد! (۱۴۰۱/۵/۵)

 

پ.ن: در بسیاری از موارد بهترین حرف و بایسته را خود جمهوری اسلامی گفته و رهبر انقلاب بارها تکرار کرده؛ علت فاصله وضع موجود تا آن بایسته ها را باید بررسی کرد!

 

محسن قنبریان

۰۳ / راز خاتمیت در شهر تجارت!

کلاس راز خاتمیت در شهر تجارت!، خوانش اقتصادی از سیره نبوی با حضور حجت الاسلام قنبریان در مجموعه فرهنگی سرچشمه برگزار گردید. جزئیاتی از این جلسه منتشر می‌شود.

دریافت فایل صوتی جلسه سوّم درسگفتار «راز خاتمیت در شهر تجارت!» | “دریافت از پیوند کمکی

  • سؤال اصلی: چرا خداوند ۱۰ قرن قبل از کاپیتالیسم دین خاتم را در شهر تجارت پدید آورد؟! این دین ناظر به سرمایه داری طرح و نقدی دارد؟!
  • سؤال فرعی جلسه سوم: پیامبر خاتم(ص) -که یک تاجر باسابقه هم بود- با این هژمونی بازار در بستره تجارت چه کار کرد؟!
    بازار نه ایوانی از حکومت و نه خود بنیاد و آزاد!
  1. بازار ، ذیل دین
    • در مرحله دعوت مکه
    • در مرحله تشریع مدینه
  2. تشکیل حکومت، همجوار بازار
    • قواعد حکومتی تعدیل بازار
  3. تاسیس و ترویج نهادهای جدید تجارت و بازار

دریافت پاورپوینت جلسه سوّم درسگفتار «راز خاتمیت در شهر تجارت!» | “دریافت از پیوند کمکی

۰۲ / درسگفتار: راز خاتمیت در شهر تجارت!

کلاس راز خاتمیت در شهر تجارت!، خوانش اقتصادی از سیره نبوی با حضور حجت الاسلام قنبریان در مجموعه فرهنگی سرچشمه برگزار گردید. جزئیاتی از این جلسه منتشر می‌شود.

دریافت فایل صوتی جلسه دوّم درسگفتار «راز خاتمیت در شهر تجارت!» | “دریافت از پیوند کمکی

  • سؤال اصلی: چرا خداوند ۱۰ قرن قبل از کاپیتالیسم دین خاتم را در شهر تجارت پدید آورد؟! این دین ناظر به سرمایه داری طرح و نقدی دارد؟!
  • سؤال فرعی دوم: نقش بازار در تجارت خارجی مکه؟! آنقدر بود که از استیلای بازار بر دین و فرهنگ مکه سخن گفت؟!
  • فهرستی از بازارهای زنجیره ای دو رحله شتاء و صیف قریش
  • یدایش استیلا و هژمونی بازار بر فرهنگ و دین مکه
    حتی کعبه و حج، ذیل بازار و تجارت قرار گرفت
  • گوشه ای از فعالیت های پیامبر(ص)

دریافت پاورپوینت جلسه دوّم درسگفتار «راز خاتمیت در شهر تجارت!» | “دریافت از پیوند کمکی

۶ / درسهایی از نهج البلاغه

جلسه ششم «سلسله درسهایی از نهج البلاغه» با موضوع «شرح نامه ۵۳» و قرائت فراز اخلاق رهبری پیگیری شد.

دریافت جلسه ششم «درسهایی از نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی

فراز اخلاق رهبری (لا تنصبن نفسک لحرب الله…فان الله یُذل کل جبار و یهین کل مختال)

یادآوری و اتصال به قبل:

رعایت نکردن مردم و نداشتن قلب رحیم ، درنده خویی و غنیمت شماری تجاوز به حقوق مردم، گذشت نکردن از عمد و خطای آنها ،با اقتدار حرف زدن با آنها؛ را حضرت بمثابه جنگ با خدا می شمارد!  چرا؟!

چون چنین عملکردهایی یک خُلق درونی (ابهت و اختیال)پدید می اورد. چنین خُلقی در محضر الهی ، اعلان جنگ با خداست!

  • همین مضمون در خطبه قاصعه(۱۹۲) هم هست:
    “سپاس برای خداوندی است که لباس عزت و کبریایی پوشید و این دو را انحصاری خود کرد و این دو را حرم و حریم خویش قرار داد و برای جلال خویش برگزید. لعنت و دوری از رحمت را بر کسی از بندگان قرار داد که در این دو با خداوند نزاع کند!”
    – سپس حضرت امتحان فرشتگان در ماجرای سجده بر آدم را از همین حیث می شمرد(لیمیز المتواضعین منهم من المستکبرین)
    – مثال حج در بیابان خشک و مثال موسی (ع) در لباس چوپانی نزد فرعون و… را مثالهای دیگر برای این اصل مهم می شمارد( فان الله سبحانه یختبر عباده المستکبرین فی انفسهم باولیائهم المستضعفین فی اعینهم)
  • در خطبه قاصعه روی سخن با مردم در اطاعت نکردن از بزرگان قبایل است اما در نامه ۵۳ از همان اخلاق زشت در حاکمان نهی می کند. و به حاکم می گوید با مردم دارد امتحان میشود: وابتلابهم!
    و تصریح می کند:” ایاک و مساماه الله فی عظمته و التشبه به فی جبروته فان الله یذل کل جبار و یهین کل مختال: برحذر باش از خود برابر داری با خداوند در عظمت او و شبیه شمردن خود در جبروت او به درستی که خداوند هر جباری را ذلیل و هر اهل نخوتی را بی مقدار می کند.
  • فراز مورد بحث:
    “خود را براى جنگ با خدا بسیج مکن که تو را در برابر خشم او توانى نیست و از عفو و بخشایش او هرگز بى ‏نیاز نخواهى بود.
    – هرگاه کسى را بخشودى، از کرده خود پشیمان مشو و هرگاه کسى را عقوبت نمودى، از کرده خود شادمان مباش.
    – هرگز به خشمى، که از آنت امکان رهایى هست، مشتاب
    – و مگوى که مرا بر شما امیر ساخته‏ اند و باید فرمان من اطاعت شود. زیرا، چنین پندارى سبب فساد دل و سستى دین و نزدیک شدن دگرگونی ها در نعمتهاست.”
  • درمان این رذایل در حاکم:
    “- هرگاه، از سلطه و قدرتى که در آن هستى در تو نخوتى یا غرورى پدید آمد به عظمت ملک خداوند بنگر که برتر از توست و بر کارهایى تواناست که تو را بر آنها توانایى نیست.
    این نگریستن سرکشى تو را تسکین مى‏ دهد و تندى و سرافرازى را فرو مى‏ کاهد و خردى را که از تو گریخته است به تو باز مى‏ گرداند.
    بپرهیز از این که خود را در عظمت با خدا برابر دارى یا در کبریا و جبروت، خود را به او همانند سازى که خدا هر جبارى را خوار کند و هر خودکامه ‏اى را پست و بى‏ مقدار سازد”
  • نکات و لطایف بیشتر را در فایل صوتی بشنوید.

صدا و سیما / امتداد غدیر در سایه جمهوریت و عدالت

برنامه ثریا پخش شده از شبکه یک سیما، مورخه ۲۶ تیر ماه ۱۴۰۱ با موضوع «امتداد غدیر در سایه جمهوریت و عدالت» با حضور حجت الاسلام قنبریان پخش شد. در این برنامه به اختصار موضوعات زیر مطرح شد:

  • درس های غدیر و حکومت علوی برای امروز
  • جمهوری اسلامی چگونه می تواند ادامه راه «غدیر» باشد؟
  • حضور مردم و تحقق جمهوریت و عدالت درس غدیر برای امروز
  • عید غدیر، عید دخالت مردم در امر حکومت!
  • ولایت امیرالمومنین و حکومت علوی؛ تحقق حضور مردم و مستضعفین در اداره جامعه

نسخه کامل این برنامه جهت استفاده علاقه مندان منتشر می‌شود.

ادامه خواندن صدا و سیما / امتداد غدیر در سایه جمهوریت و عدالت

امیرالمومنین(ع) فرمود: خداوند را با خدائی بشناسید و رسول را با رسالت؛ و اُولی الامر بالامربالمعروف و العدل والاحسان: صاحبان امر و حکومت را به امر به معروف کردن، عدالت گستری کردن و احسان به مردم بشناسید!(کافی ج۱ص۸۵)

در این نمونه هرسه جمع است:

  • امر به معروف و نهی از منکر متصدی بیت المال
  • عدالت ورزی نسبت به خواص و نزدیکان
  • احسان به مردم و لحاظ کردن آنها در هر ماجرای ریز و درشت.

چرا پیامبر(ص)، علی(ع) را ولیعهد حکومتی خود نکرد

دو دوتا، چهارتایِ اهالی قدرت می گوید اگر می خواست امر حکومت و سرپرستی سیاسی اجتماعی امت پس از خود از دست علی(ع) خارج نشود، باید از روز بعد غدیر، ایشان را ولیعهد حکومت خود می کرد. یعنی امور حکومت را به دست او می سپرد، تا انتقال قدرت در زمان حیات خودش صورت میگرفت؛ چنانچه بعدا اموی ها و عباسی ها با ولایتعهدی اینچنین، کار را در دست سلسله ای که می خواستند نگه می داشتند!

عجیب تر اینکه حکم به “وصایت” امیرالمومنین(ع) از روز “انذر عشیرتک الاقربین” تا “غدیر” بوده است! لقب وصی برای حضرت بخصوص از بعد غدیر، زبانزد بوده است[۱].

به راستی “وصایتِ پیامبر” چه فرقی با “ولایتعهدی” ای که بعداً رایج شد دارد؟!

چرا از این وصایت -که امامت است- “انتقال رسمی قدرت سیاسی” مثل دوره اموی و عباسی، استنباط و استخراج نشد؟!

باز عجیب تر اینکه اهلبیت(ع) علیرغم تصریح به وصایت حضرت امیر(ع) و سایر ائمه[۲]؛ نه تنها علی(ع) را ولیعهد حکومتی پیامبر(ص) ندانسته، بلکه اساساً ولایت عهدی را بدعت در اسلام شمرده اند!

در عهدنامه امام مجتبی(ع) با معاویه شرط می شود که: معاویه کسی را ولی عهد خود نکند! سیدالشهدا(ع) با یزید دو معارضه دارد:

  1. اصل بدعت ولایتعهدی در اسلام
  2. فسق و فقدان شرایط خلافت در یزید

واقعاً فرق وصایت با ولایت عهدی در چیست؟!

ولایتعهدی مکانیزمی برای انتقال قدرت در سلسله های خاص، یکی بعد دیگری بود. ولایتعهدی بستره ای بود که “خلافت و بیعت آزادانه مردم” را تبدیل به “سلطنت موروثی” و”بیعت تشریفاتی” می کرد!

از سالها قبل از فوت حاکم، ولیعهدی در نظر گرفته می شد و زمینه برای انتقال قدرت به او فراهم می شد! مخالفین احتمالی، خریده یا سرکوب می شدند و بعد ولایت عهدی، علنی می شد؛ برایش با زور و اقتدارِ حاکم مستقر بیعت گرفته می شد و مردم در کار انجام شده قرار می گرفتند. نپذیرفتن او، خروج تلقی شده به خون کشیده می شد. در یک کلام، مردم به کلی کنار گذاشته می شدند! مکتب اهلبیت، ولایت عهدی را بدعت خواند[۳]!

پیامبر(ص)، به حکم الهی امامت علی(ع) را ابلاغ و او را وصی خود خواند، اما ولی عهد حکومتی بشکل اموی و عباسی نکرد. اینگونه اگر مردم ابلاغ الهی را رها و حاکمی دیگر برمی گزیدند، البته آثار حاکم مفضول یا حاکم جور را در زندگی می دیدند؛ قیامت هم در محضر الهی باید پاسخگو بودند، اما امام حق، خود را به زور و غلبه بر آنها تحمیل نمی کرد. مردم باید حکومت را به امام حق، اعطاء کنند[۴]؛ نه حاکم عدل، ولیعهدی کسی را بر مردم تحمیل و برای اطاعت اجباری، آنها را ذلیل کند.

بیجا نیست رشید رضا در المنار نقل می کند: یکبار دانشمندی المانی در حضور جمعی از مسلمانان از جمله بزرگان مکه در استانبول گفت: سزاوار است که ما برای معاویه تندیسی از طلا بسازیم و آنرا در یکی از میادین برلین نصب کنیم! پرسیدند : چرا؟! گفت: زیرا معاویه بود که نظام حکومت اسلامی را از مردمسالاری به نظام استبدادی[سلطنت موروثی] دگرگون ساخت. اگر چنین نشده بود، اکنون اسلام سراسر جهان را فراگرفته و مردم آلمان و دیگر اروپائیان عرب مسلمان بودیم[۵]“!

حالا این سخن، شیرین تر جلوه می کند که: “عید غدیر، عید دخالت مردم در امر حکومت است[۶]“.

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۴/۲۶

[۱] ابن ابی الحدید تعدادی از اشعاری که به وصایت حضرت امیر(ع) اشاره دارد را اورده است

[۲] خطبه۲ نهج البلاغه: فیهم الوصایه و الوراثه

[۳] چرا امام حسین(ع) ولایتعهدی را بدعت اما امام رضا(ع) آنرا پذیرفت را شهید مطهری پاسخ می دهد.

[۴] حکمت۲۲ نهج البلاغه

[۵] تفسیرالمنار ج۱۱ص۲۶۰

[۶] رهبر انقلاب  ۷۵/۲/۱۸