بایگانی دسته: یادداشت‌ها و مصاحبه‌ها

از نظر امیرالمومنین یک نظام سیاسی_اجتماعی چگونه حرم می شود؟!

از نظر امیرالمومنین یک نظام سیاسی_اجتماعی چگونه حرم می شود؟!

(مبنای سخن حاج قاسم در نهج البلاغه)

حجت الاسلام قنبریان:

ولایت در فرهنگ شیعی یک میثاق سه وجهی است؛ پیوند و پیوستگی مردم با ولیّ و بالعکس و پیوند مردم با مردم.

ولایت، فقط شخص ولیّ نیست؛ کل این سه پیوند و میثاق است[۱].

حضرت امیر(ع) این میثاق، را حرم می نامند آنجا که از ایجادش در زمان پیامبر(ص) گفته و از نقضش پس از او گله می کند:

“…نَقْضاً لِمِیثَاقِهِ الَّذی وَضَعَهُ اللَّهُ لَکُمْ حَرَماً فِی أَرْضِهِ وَ أَمْناً بَیْنَ خَلْقِهِ…: و پیمان و میثاقی را بشکنید که خداوند آنرا حرم(پناه گاه) برای شما در زمین و جایگاه امن بین مردم قرار داد…”(خطبه قاصعه)

این میثاق در زمان ما همان است که بهشتی [۲]و خامنه ای [۳]آنرا “نظام امت و امامت” و “جمهوری اسلامی” نامیدند و حاج قاسم آنرا “حرم” می خواند!

هستیِ این پیوند(ولایت) مقدم بر پوسته حقوقی و قانونی آن است و واقعا باید در جامعه برپا شده باشد.

برشی از جلسه سوم فاطمیه اول هیات اصحاب الحسین دانشگاه تهران/ آذر۱۴۰۲

[۱] ر.ک: طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن/ آیت الله خامنه ای/ فصل آخر

[۲] ر.ک: مبانی نظری قانون اساسی/ شهید بهشتی ص۴۷

[۳] ر.ک: دیدار با مردم آذربایجان ۹۶/۱۱/۲۹ و هم کتاب صورت و صیرت انقلاب اسلامی

جزوه رسالت طلبه بسیجی و بسیج طلبه

به مناسبت هفته بسیج

جزوه رسالت طلبه بسیجی و بسیج طلبه

این نوشتار، متن پیاده شده سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین محسن قنبریان در پنجمین دوره عصر اقامه می‌باشد.

پیام خوبی که امام خمینی(ره) دربارۀ بسیج داده است ابتدا جملاتی است که از آن روح لطیف بلند شده است. راست و حسینی می‌گویم اگر مثل این روایت، مثل این خوانش از بسیج نباشد واقعاً بسیج نیست. بسیج وقتی لشگر مؤمن و مخلص خداست که نشان در بی‌نشانی دارد، فطرت‌ها را به خودش جلب می‌کند. اگر سازمانی در کنار سازمان‌ها، بروکراسی کنار بروکراسی‌ها، خدا نیاورد روزی پلکانی مثل پلکان‌های دیگر بالا رفتن‌ها بشود، اینکه می‌گوید آدم‌های مخلص همه جای دنیا هستند مختص به ایران نیست….

جهت دانلود جزوه کلیک کنید.

“تشکل طلبگی ربیون”

خامنه ای بقیه السلفی که صدای خدا و زن بودند!

بلا شک امر درست به حجاب، صدای خداست؛ لکن خدا صداهای دیگری هم دارد!

زن، مظلوم همیشه تاریخ -که به تعبیر شهید مطهری “دنیای گذشته او را انسان نمی دید” و “دنیای متجدد او را زن نمی بیند”- هم باید در بین “بلندگوهای خدا در جامعه”، صدایی داشته باشد.

اگر بلندگوهای خدا، به هر دلیل فقط صدای “احکام خدا” شدند نه صدای “حق زن”، طولی نمی کشد که صدای خدا در جامعه غیر از صدای زن میشود.

گله نباید کرد که شیاطین صدای زن شوند و دوگانه های کاذب “حکم خدا_حقوق زنان” و “صدای خدا_صدای زن” بسازند و با دین و حکومت دینی صف بندی بسازند!

آیت الله خامنه ای از بازماندگان کسانی است که این دو را باهم جمع داشتند.

 در بیت اش بارها از حکم حجاب گفته، اما همزمان اعتراض تند زنی ناقص الحجاب را شنیده و از نزدیک تفقد کرد!

از نادر روحانیونی است که نقشه شیاطین برای “نقش های فیک و مبتذل” برای حضور اجتماعی زن را خوانده است؛ بجای “حکم متحجرانه پرده نشینی”، در کنار صدای الهیِ حکم حجاب و عفاف، “نقش های موثر و متعالی اجتماعی زن” را تمجید می کند. “زنِ عرصه کتاب” و “زن ورزشکار با استانداردهای جمهوری اسلامی” را به حضور می پذیرد و در راهبری به سمت انطباق بیشتر حکم خدا و حق زن می کوشد.

نقطه ای ندیده و متجزی نمی اندیشد و با تدبیر به راهبری زن معاصر به سمت احکام الهی با لحاظ حقوقش می کوشد.

 او بهتر می داند: “فی حمل عبادالله علی احکام الله، استیفاء الحقوق و کل الرفق”(غرر الحکم): بردن مردم به سمت احکام الهی، لحاظ همه حقوق آنها و رفق می خواهد.

محسن قنبریان

حجت الاسلام محسن قنبریان:

امام خمینی، گفتمانِ اسلامی مبارزه با اسرائیل را ایجاد کرد و آیت الله خامنه ای، سازمان مبارزه با اسرائیل را از درون آن گفتمان شکل داد.

جنگ ۶روزه پایان گفتمانِ عربی برای مبارزه با اسرائیل و انقلاب اسلامی، شروع گفتمان اسلامی مبارزه با اسرائیل است که هنر بی نظیر امام خمینی است.

این گفتمان، برای مبارزه عینی و عملی با اسرائیل نیازمند سازمان بخشی ای بود که بی تردید مدیر اصلی آن رهبر انقلاب آیت الله خامنه ای است.

نکته شایان توجهش این است که این سازمان بخشی به هسته های مقاومت با استانداردهای انقلاب اسلامی انجام شد؛ یعنی همه کاملا مردمسالار هم عمل می کنند!

از حماس تا حزب الله و یمن، هر سازمان، نماینده اراده جمعی و اکثری ملتشان هم هستند و به همان میزان در هارمونی مبارزه با اسرائیل حضور دارند.

هیچ نمونه شبه داعشی در آنها نیست؛ همه کاملا انسانی، اخلاقی و حتی با رعایت قواعد بین الملل با اسرائیل می جنگند!

این هنر و مهارت فوق العاده  آیت الله خامنه ای واقعا ستودنی است.

(برشی از یک مباحثه پیرامون اوضاع غزه/ آبان۱۴۰۲)

قانون اساسی و حمایت از مظلوم

در اصل۳ -که در مذاکرات، خلاصه آرمانهای قانون اساسی بیان شده- در دو فراز از حمایتِ مظلوم سخن است:

  1. دفاع نظامی!
    در فراز۱۱ اصل۳ آمده:”تقویت کامل بنیه دفاع ملی از طریق آموزش نظامی عمومی برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی و نظام اسلامی کشور”.
    یکی به نقصان این بند اشکال کرد:”منظور دفاع از سرزمینهای اسلامی هم هست، یعنی همانطور که ملت و ارتش ایران برای استقلال و تمامیت ارضی ایران دفاع می کنند، از فلسطین و سایر سرزمین های اسلامی هم باید دفاع کنند!”
    شهید بهشتی جواب داد:”اصولا امروزه در دنیا چنین چیزی را میتوان در قانون اساسی کشوری گفت؟ ما الان این را در داخل دفاع از نظام اسلامی کشور بصورت مستتر آورده ایم ولی آیا با صراحت در هیچ قانون اساسی کشوری میتواند باشد که ارتش ملی مسئول دفاع از سرزمین های دیگر است؟”(مذاکرات ج۱ص۲۹۷)
    اختلاف در تصریح و استتار بود نه اصل حمایت نظامی.
  2. حمایت از مستضعفان جهان!
    در بند۱۶ این اصل درباره سیاست خارجی هم اول “حمایت همه جانبه از همه مستضعفان جهان” بود که حتی در پیشنویس “آزاد کردن همه…” آمده بود!
    به قید “همه جانبه” اشکال شد که: دخالت در امور داخلی آنهاست(ص۳۰۰) این بند به بحث زیاد و رد چندباره عبارات انجامید و دست آخر با این عبارت تصویب شد: “تنظیم سیاست خارجی کشور براساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به مسلمانان و حمایت بیدریغ از مستضعفان جهان”(ص۳۱۳)

پ.ن:

آقای ظریف کمک نظامی و حتی جنگیدن کنار مردم غزه هر ملاحظه دیگر داشته باشد مغایر قانون اساسی نیست. یاری آنها هم جنگیدن بجای آنها نیست.

محسن قنبریان

چطور یک مکتب اقتصادی کل علم اقتصاد را تسخیر کرد؟

 وقتی هاجون چانگ در سال ۱۹۸۶ برای خواندن اقتصاد از کرۀ جنوبی به بریتانیا رفت، مهم‌ترین چیزی که آزارش می‌داد، فرهنگ غذایی به‌شدت بسته و محافظه‌کارانۀ انگلیسی‌ها بود. غذاهای انگلیسی کم‌تنوع و بدمزه بودند و به سختی می‌شد رستورانی پیدا کرد که سبک دیگری از غذا را ارائه دهد. در عوض در دانشگاه با معرکۀ آرای جالب‌توجهی بین مکاتب اقتصادی مختلف مواجه بود که دربارۀ هر موضوعی با هم وارد کارزارهای فکری می‌شدند و به علم اقتصادی پویایی می‌دادند.

 چانگ که طی این سال‌ها به استاد اقتصاد برجسته‌ای تبدیل شده است، گمان می‌کند امروز داستان برعکس شده. فرهنگ غذایی انگلستان متنوع و رنگارنگ شده است، ولی علم اقتصاد تقریباً به‌طور کامل به انحصار یک شیوۀ فکری درآمده است.

 تا دهۀ ۱۹۷۰، علم اقتصاد را طیف متنوعی از «مکاتب» فرا گرفته بود. اگر بخواهیم فقط مهم‌ترین‌ها را نام ببریم، عبارت‌اند از کلاسیک، نئوکلاسیک، کِینزی، توسعه‌گرا، اتریشی، شومپیتری، نهادگرا، و رفتارگرا که هر یک حاوی دیدگاه‌ها و روش‌های پژوهشِ متفاوتی بودند. این مکاتب اقتصادی -یا رویکردهای گوناگون به اقتصاد- دیدگاه‌های متمایزی داشتند؛ به این معنی که دارای ارزش‌های اخلاقی و جهت‌گیری‌های سیاسی مغایر با هم بودند، و در همان حال نحوۀ عملکرد اقتصاد را نیز به شیوه‌های متفاوت می‌فهمیدند.

 گاهی، مکاتب اقتصادی متعارض در «تقابل‌های مرگ‌بار» روبه‌روی هم قرار می‌گرفتند. مثلاً اتریشی‌ها در مقابل مارکسیست‌ها در دهۀ ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰، یا کِینزی‌ها در مقابل نئوکلاسیک‌ها در دهۀ ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰. در مواقع دیگر، روابط متقابلشان صلح‌جویانه‌تر بود و طی گفتگوها و آزمایش‌های علمی استدلال‌هایشان را قوی‌تر می‌کردند.

 اما، از دهۀ ۱۹۸۰، اقتصاد وضعیت غذای بریتانیایِ قبل از دهۀ ۱۹۹۰ را پیدا کرده است. یک سنت، یعنی اقتصاد نئوکلاسیک، تنها گزینۀ موجود در منو است. مانند سایر مکاتب، این مکتب هم نقاط قوت خود را دارد؛ همچنین دارای محدودیت‌هایی جدی است. غلبۀ اقتصاد نئوکلاسیک دلایل مختلفی دارد. بخشی از آن‌ها به عواملی آکادمیک مثل سیطرۀ روزافزون ریاضیات در اقتصاد برمی‌گردد، اما برخی هم غیرآکادمیک است. در واقع «سیاست زور» نیز به‌طور جدی در شکل‌گیری این پیشرفت نقش داشته است.

 بی‌میلی ذاتی مکتب نئوکلاسیک به زیر سؤال بردنِ توزیع درآمد، ثروت و قدرت، که زیربنای همۀ نظم‌های اجتماعی و اقتصادی موجود هستند، آن را مقبولِ نخبگان حاکم کرده است.

 اقتصاد نئوکلاسیک امروزه چنان مسلط است که اصطلاح «اقتصاد» مترادف با آن شده است. طوری که امروزه تعداد اندکی از اقتصاددانان نئوکلاسیک، حتی وجود مکاتب دیگر را به رسمیت می‌شناسند، تصدیق شایستگی‌های فکری آن‌ها که جای خود دارد. آن‌ها می‌گویند برخی ایده‌ها، مانند اقتصاد مارکسیستی، «اصلاً اقتصاد محسوب نمی‌شوند». و اندک دیدگاه‌های مفیدِ دیگر مکاتب نیز قبلاً در همین اقتصاد نئوکلاسیک، ادغام شده‌اند. حرف این نیست که اقتصاد نئوکلاسیک بد است، مسئله این است که تسلط صرفاً یک مکتب اقتصادی بد است.

 سیطرۀ کامل یک نوع مکتب اقتصادی، نه‌تنها تأثیر بدی روی علم اقتصاد می‌گذارد، بلکه برای زندگی ما نیز مضر است، چرا که نظریۀ اقتصادی حاکم هنجارهای فرهنگی را نیز شکل می‌دهد. مثلاً با تسلط اقتصاد نئوکلاسیک که تصور می‌کند انسان‌ها خودخواه هستند، رفتار خودخواهانه عادی شده است و افرادی که به شیوه‌ای نوع‌دوستانه عمل می‌کنند به‌عنوان «آدم‌های ساده‌لوح» مورد تمسخر قرار می‌گیرند، اما اگر نظریه‌های اقتصادی رفتارگرا یا نهادگرا حاکم بودند، معتقد می‌شدیم که انسان‌ها انگیزه‌های پیچیده‌ای دارند که خودخواهی فقط یکی از آن‌هاست.

آنچه خواندید مروری کوتاه است بر مطلب «چرا رستوران علم اقتصاد این روزها فقط یک غذا دارد؟» که در شمارۀ بیست‌وهشتم فصلنامۀ ترجمان علوم انسانی منتشر شده است. این مطلب در تاریخ ۱۳ آبان۱۴۰۲ در وب‌سایت ترجمان نیز بارگذاری شده است. این مطلب نوشتۀ هاجون چانگ است و شهریار سرفلاح آن را ترجمه کرده است. برای خواندن نسخه کامل این مطلب و دیگر مطالب ترجمان، به وب‌سایت ترجمان سر بزنید.

ادامۀ مطلب را در «چرا رستوران علم اقتصاد این روزها فقط یک غذا دارد؟» بخوانید.

“مردم اسطوره ای و بی نظیر غزه”

این تعبیر سید مقاومت بود که: هیچ نظیری در دنیا ندارند!

 “روایت گران” و “مستند سازان”، جامانده اند تا استقامت، صبر، شکر و تجلیات متعدد ایمانِ اسلامی را از کودک و بزرگ این مردم تصویر کنند.

بهتر از “حرف/دم زدن از اسلام” و “عکس/ سلفی گرفتن با مقدسات” ، “تجلیِ مکارم اخلاقی” ای -که بعثت اسلام برایش بود- دعوت به اسلام می کند.

 این ویدئو پنجره بسیار کوچکی از “داعی شدن عملی غزه برای اسلام” است.

و همزمان “طعنه” به کسانی است که نام و نان اسلام را می خورند و به غیر اسلام دعوت می کنند!

اگر هنوز در اثنای ساخت “مدینه النبیِ” عدل و آباد، مستقل و آزاد و پراز معنویت -آنقدر که چشم جهان را بگیرد و دلهارا برباید- هستیم؛ جهانیان، قرآن و محمد(ص) را در محاصره و تحریم سخت تر از شعب ابیطالبِ غزه با کشتار زنان و کودکان پیدا کردند؛ ایمان و فضایلی همسنگ صدر اسلام!

“ایمانِ غزه” در جوار بیت المقدس، بر بازگشت مسیح(ع) از آسمان هم بی اثر نیست!

 رفتن آن ولی خدا پس از “فَلَمَّا أَحَسَّ عِیسَىٰ مِنْهُمُ الْکُفْرَ” بود (قَالَ مَنْ أَنْصَارِی إِلَى اللَّهِ؟!)

“ناصران الی الله” در مقابل کفر یهود، در هر زمان دیگر هم حواریون عیسی(ع) هستند. امروز غزه نه فقط وارث محمد(ص) که حواری مسیح(ع) هم هست!

آن کفر، عیسی(ع) را به آسمان برد و این ایمان زمینه بازگشت او در قدس است(إِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَىٰ إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَ رَافِعُکَ إِلَیَّ وَ مُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذِینَ کَفَروا وَجَاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعوکَ فَوقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلَىٰ یَومِ القیامه)

محسن قنبریان

مرکز پژوهش ها از فلسطین یاد هم بگیرد!

  • اسرائیل قطعاً رفتنی است. پسا صهیونیزم نخبگان فلسطینی به همراه اراده عمومی و ملی شان برای نوشتن برنامه های بازسازی و پیشرفت شان کافی هستند.
  • در این شرایط نسل کشیِ تمام عیار در غزه، نخبگان جهان اسلام اگر میتوانند برای نجات غزه طرحی، شدنی ارائه و اجرا کنند.
  • هرچه هم خیرات انقلاب اسلامی برای جنبش های رهایی بخش زیاد بوده باشد؛ خود شیفتگی نباید مانع یادگیری شود! غزه در همین وضع برای ج.ا.ا و دولت (با گفتمان مردمی) و نظام تعلیم و تربیت و تبلیغ ایران درس دارد!
  • در این قریب یک ماه همه به وفور صحنه های تربیتی ای دیده ایم که پر از ایستادگی، شکر به خدا، امید و خلاقیت و… بوده است.
  • حتی اگر این صحنه آفرینی ها به بچه ها تلقین شده بود هم زیر بمباران به خاطر نمی ماند.
  • چنین انسجام و یکپارچگی ای، نحوه ای تربیت و بستره آموزش دارد که بخصوص از انتفاضه الاقصی به اینسو رونق گرفته است.

منیر فاشه نظریه پرداز فلسطینیِ حوزه تعلیم وتربیت در کتابهای خود برای این نظام خاص، ادبیات علمی ساخته است:

  • بردن فرهنگ به “اجتماع مردم” جای دولت و سازمان های غیر دولتی
  • گذر از مفاهیم و ساختارهای مدرن با احیای سنت های کهن
  • معانی بخشی به آموزه ها در بستر و شکل عمل و درون مجاوره محاوره ها
  • و…

“حرکت در هماهنگی با نیروی زندگی(=امید)” را بوجود آورده است.

خوب است مرکز پژوهشها، برای تحقق شعار #مردمی_سازی ، این زیسته مردمی و ادبیات علمی آن را، کاوش کند و پیشنهادهای شدنی به دستگاه های عریض اما کم اثر فرهنگی و نظام تعلیم و تربیت ایران ارائه نماید.

 

محسن قنبریان

گفت‌وگو با حجت‌الاسلام محسن قنبریان درباره بازنمایی رسانه‌ای توفان الاقصی

گفت‌وگو با حجت‌الاسلام محسن قنبریان درباره بازنمایی رسانه‌ای توفان الاقصی

گفت‌وگوبا حجت‌الاسلام محسن قنبریان درباره بازنمایی رسانه‌ای توفان الاقصیگفت‌وگوبا حجت‌الاسلام محسن قنبریان درباره بازنمایی رسانه‌ای توفان الاقصیقرآن می‌گوید اگر در حق شما ستم شد، شما می‌توانید به همان میزان ستم، مقابله به مثل کنید. آیا می‌شود به خانه کسی حمله کنند، زن و بچه او را بکشند او هیچ دفاعی از خود نکند؟ این انظلام است، پذیرفتن ظلم است، پذیرفتن ظلم حرام است. باید در برابر ستمگر ایستاد و عقل اجازه می‌دهد به میزان همان ستم، ستم را پاسخ بدهیم. اگر دشمن یک نیروی ما را کشت، ما هم می‌توانیم یک نیروی او را بکشیم، تا اینجا قاعده عقلی است اما از اینجا به بعد قرآن یک قاعده اخلاقی به آن قاعده عقلی اضافه می‌کند و اینکه در مقابله به مثل تقوا را رعایت کنید و تعدی نکنید، اگر کشتن یک نیرو از دشمن قاعده عقلی است اما قاعده اخلاقی ایجاب می‌کند که دیگر او را مثله نکنیم، زجرکش نکنیم یا مثلا به خانواده او تعدی نکنیم، اینها قواعد اخلاقی قرآن است. قواعدی که استراتژی کلی حماس مبنی بر رعایت آنها بود و تاحد زیادی به آن عمل کرد و این را نباید نادیده بگیریم.

ادامه خواندن گفت‌وگو با حجت‌الاسلام محسن قنبریان درباره بازنمایی رسانه‌ای توفان الاقصی

امکان سنجی آزادی فلسطین به وسیله توده های مردمی!

در این ویدئو به این سناریو پرداخته می شود: از طریق نهادهای اجتماعی و بسیج توده های مردم از درون و مرزهای فلسطین، مردم برای آزادی فلسطین سرازیر شوند. ۷میلیون از داخل و بقیه از مرزهای اردن و لبنان و …

طوفان الاقصی این جرات را داده اما آیا چنین بسیج توده واری شدنی است؟! آیا به پیروزی می انجامد؟!

مقابل این سناریو، ۴سناریوی دیگر طرح می شود:

  1. ادامه سیاست تشکیل دو دولت با برگشت به مرزهای۱۹۶۷ و اجازه سکنای نیم میلیون فلسطینی دیگر!…
    با مرور سابقه این توافق، این سناریو چقدر شدنی است؟
  2. خروج یکطرفه اسرائیل از کرانه باختری با حمایت جامعه جهانی (تامین۷۵٪ هزینه)…
  3. خروج اسرائیل بدون هماهنگی و همکاری با فلسطین و جامعه جهانی!
    خروج از بخشی از کرانه باختری که ۳۰هزار شهرک نشین دارد با هزینه خود!…
  4. مقاومت مسالمت آمیز فلسطینی ها از طریق سازمانهای بین المللی و با اشکال قانونی!
    با سرعت شهرک سازی ها این چقدر شدنی است؟!

آیا راه حل تشکیل دو دولت باقی خواهد ماند یا با حوادث اخیر، آزاد سازی فلسطین با بسیج توده های مردمی کلید خواهد خورد؟!

پ.ن:

– ایده ها برای فکر کردن است. بخصوص ایده بسیج توده ها در وضعیت سازشکاری دولت های عربی و اسلامی حائز اهمیت است.

– در این سناریو ها سخنی از همکاری جبهه مقاومت نیست! فقط به مقاومت درونی گروهی فلسطینی پرداخته و بیان کرده موشک آنها جرات داده اما تمام کننده نیست.

آیا توده های مردمی و اقدامات نظامی جبهه مقاومت نمی تواند سناریوی مکملی بسازد؟!