بایگانی برچسب: s

 اقتصاد یک علم یا یک دین؟!

جریان اصلی اقتصاد جهان و ایران (که دانشکده مدیریت و اقتصاد شریف خود را نمایده آن می داند و سازمان برنامه و بودجه هم برنامه هایش را مطابق نسخه های این جریان اصلی می خواند) اصرار دارد که اقتصاد یک علم است؛ آنهم علمی ریاضی. بدون ریاضیات، داستان سرایی است نه علم.

شماره ۸۹۱ روزنامه دانشگاه شریف مقاله راچ چتی را در اینباره ترجمه کرده است، با عنوان: آری، اقتصاد یک علم است.

در مقابل دگر اندیشان این جریان اصلی، اقتصاد را نه یک علم که یک دین می شمارند.

اینها علم اقتصادِ جاری را یک کلیسا و اقتصاددانها را کاملا شبیه واعظان کلیسا می شمارند!

– سایت ترجمان سال۹۶ مقاله جان رپلی از گاردین را ترجمه کرد با عنوان: چطور اقتصاد به دین تبدیل شد؟!

فایل صوتی: چطور اقتصاد به دین تبدیل شد؟

مقایسه ابتدایی این نظرات فتح بابی برای بحثهای نظری بسیار پرفایده ای در اینباره است که امیدوارم فضلای حوزه و دانشگاه دنبال کنند.

شاید در اینباره بیشتر نوشتم!

محسن قنبریان ۶تیر۱۴۰۱

مشروعیت مُسکنِ تعدیل قیمت حقوقی_قضائی برای اجاره بهاء مَسکن

مشروعیت مُسکنِ تعدیل قیمت حقوقی_قضائی برای اجاره بهاء مَسکن[۱]

سؤال اصلی این است:

سوء استفاده از ناچاری مردم به مسکن، مجاز است به افزایش نامتعارف اجاره بهاء بیانجامد؟! اگر قیمت های نامتعارف موجب حرج مستاجرین باشد، آن مازادِ قیمت، آیا شرعاً مجاز است و صاحب ملک مالک آن می شود؟!

پاسخ اجمالی:

مشهور فقهاء قیمت بیشتر از ثمن المثل در معاملات با مضطرین را مخلّ به رضایت او نمی دانند و حکم به جواز می کنند؛ اما در بین قدماء شیخ طوسی و از متاخرین امام خمینی چنین حکمی را بشکل مطلق قبول ندارند. امام خمینی در معامله با مضطر، افزایش قیمت را فقط تا مبلغی که موجب حرج(تنگی و سختی زیاد) نباشد، مشروع می داند و بدون حکم به بطلان معامله، قیمت مازاد از ثمن المثل را قابل پیگرد و استرداد می داند.

توضیح مطلب:

  1. فرق اکراه و اضطرار:
    اکراه جایی است که تهدید و فشار بیرونی برای انجام معامله در کار باشد. اما اضطرار، شرائط و اقتضائات اقتصادی، اجتماعی و… در بین است که فرد را ناچار به پذیرش یا انجام معامله می کند.
    به تصریح شیخ انصاری، اضطرار از عمل مستقیم کسی ناشی نشده است بلکه معلول عواملی مثل گرسنگی و تشنگی و بیماری و…است[۲].
    مشهور فقهاء معامله اکراهی (که بدون رضایت واقعی است) را باطل می دانند اما معامله با مضطر را باطل نمی دانند.
    – برای مثال کسی که برای درمان فرزندش ناچار میشود با رضایت خود ماشین اش را بفروشد مثل کسی که به زورِ بیگانه ای وادار به فروش است نیست. صحیح بودن معامله اولی، لطف به اوست اما در دومی لطف به وادار کننده است. از اینجاست که ادله امتنانی مثل حدیث رفع، اولی را نمی گیرد اما دومی را می گیرد و بر اساسش حکم به بطلان معامله اکراهی میشود.
  2. سوء استفاده از ناچاری برای افزایش یا کاهش قیمت!
    مساله ای که در معامله با مضطرین ممکن است اتفاق بیافتد، سوء استفاده از اضطرار اوست.
    بدین نحو که از شرایط ناچاری و اضطرار او نه برای اصل معامله بلکه برای افزایش یا کاهش قیمت، سود برده شود!
    سید یزدی اینرا از اقسام اضطرار شمرده: موردی که شخص، دیگری را وادار به پرداخت مبلغ پولی می کند و برای شخص مزبور چاره ای جز فروش زمین یا خانه اش وجود ندارد. در چنین صورتی وادار کردن دیگری به خاطر پرداخت مبلغ مزبور است نه اصل معامله[۳]!
    در چنین مساله ای باز مشهور فقهاء قیمت نامتعارف را مخلّ به رضایت نهایی مضطر و شرایط دیگر صحت معامله نمی دانند. اما شیخ طوسی از قدماء و امام خمینی از متاخرین در چنین مساله ای نظر دیگری دارند.
    – شیخ طوسی در فرضی که مالک از اضطرار مشتری سوء استفاده و کالا را بیش از ثمن المثل بفروشد و مشتری هم ناچاراً رضایت داده، بهاء درخواستی را بپردازد، به سمت صحت معامله مایل شده، اما مبلغ بیش از ثمن المثل را قابل پرداخت نمی داند؛ چون در این مقدارِ مازاد، مضطر بوده و در حکم آن است که به پرداخت بیش از ثمن المثل، اکراه شده است[۴]!
    فقهاء بعد از ایشان با این نظر او مخالفت کرده و رضایت مضطر را کافی و قیمت بیشتر را هم با اختیار مالک و سلطه بر اموال توجیه کرده اند!
    – امام خمینی از طریق دیگری، نتیجه شیخ طوسی را گرفته است.
    به نظر ایشان قیمت مازاد از متعارف تا جایی درست است که به حرجِ مضطر نیانجامد (ان لم ینته الی الحرج و الا فلیس له)[۵]
    تمسک امام به قاعده لاحرج این ظرافت را دارد که مضطر ملحق به مُکره (چنانچه شیخ طوسی کرد) نمی کند، تا اشکالات منتقدین شیخ طوسی بر او جاری باشد. بلکه قاعده لاحرج بعنوان یک حکم ثانوی، حاکم بر قاعده اولی سلطنت(الناس مسلطون علی اموالهم) شده و مازاد قیمتی که به عسر و حرج مضطر انجامیده را منع می کند.
    یعنی معامله در حد همان قیمت متعارف صحیح است و مازادِ نامتعارف به ملک طرف مقابل در نیامده و ضامن برگرداندن است. بالتبع پیگرد و استرداد از طریق محاکم قضایی و…هم درست است.
  3. تطبیق در اجاره های نجومی این روزها:
    به حسب نمودار پیوست جاهایی که تورم اجاره (خط آبی) از تورم عمومی (خط قرمز) بالاتر زده(مثل ماههای گذشته)، نوعاً با قیمت نامتعارف اجاره مسکن مواجه ایم. یعنی بیش از نرخ تورم، بر اجاره ها افزوده شده است! که گزارش های میدانی هم همین را نشان می دهد.
    قریب ۳۲میلیون مستاجر در شرائط اضطرار، حاضر میشوند بین ۴۰ تا ۶۰٪ درآمد خانواده را برای مسکن هزینه کنند.
    رشد ۳۰۰درصدی اجاره در سه سال اخیر و بخصوص ماههای اخیر [۶]حاکی از سوء استفاده مالکین از اضطرار مستاجرین با قیمت های بیشتر از ثمن المثل دارد.
    براین اساس به فرض اینکه رشد ۲۵ درصدی اعلام شده، کارشناسیِ درست و مطابق با رشد تورم و ثمن المثل واقعی باشد، بیشتر از آن، مازاد بر ثمن المثل و نامتعارف است. شرعاً گرفتن آن موجب ضمان مالکان است و استردادش با شکایت مستاجر قابل انجام است.
    مالکانی که خود بخاطر مستاجری ناچار به چنین قیمت هایی هستند نیز با این تعدیل قیمتی از ناچاری در می آیند و قیمت متعادل را از مستاجر اخذ و به مالک خود هم قیمت متعادل پرداخت می نمایند.

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۳/۳۰

توجه به دوستان فقه پژوه:

آنچه از نوآوری امام خمینی در یادداشت “مشروعیت مُسکن تعدیل قیمت حقوقی_قضایی برای اجاره بهاء مَسکن” بیان شد، فقه حکومتی نیست!

فرق است بین اینکه :

  1. “له [مالک] ان یقدّره بازید منه [ثمن المثل]” را مقید کند به: “**ان لم ینته** [ازید من ثمن المثل] الی الحرج والا فلیس له[مالک]”!(تحریر الوسیله ص۶۴۱)
    و بین مثل این:
  2. “و مع عدم تعیینه [قیمت نازل توسط محتکر] یعیّن الحاکم بما یری المصلحه” (تحریر الوسیله ص۳۹۲)/ و بطور کلی دولت را برای تسعیر و قیمت گذاری در جهت رعایت مصالح مردم و حکومت، اختیار دهد!(ر.ک:صحیفه امام ج۲۰ ص۴۵۱و۴۵۲)

– در اولی:

حرجِ مضطر مانع مالک شدن قیمت مازاد بر ثمن المثل میشود. اینجا حکومت (محاکم قضایی) “فقط” استرداد مال مضطر را برعهده دارد و طرق دیگر هم قابل تصویر است!

– اما در دومی (فقه حکومتی):

راسا منع دولت اسلامی از قیمت مازاد،آ نرا نامشروع کرده و مالک باید قیمت تعیینی حاکم را رعایت کند!

– ادله منع از تسعیر و قیمت گذاریِ حاکم، ناظر به مبنای دوم است نه مبنای اول.

– از آنسو هم اگر “لاحرج” نیز حکومتی تفسیر شود (مثل تفسیر لاضرر، که مبنای دیگر امام است)؛ باز تطبیق آن در مورد را، به معنای دوم، فقه حکومتی نمی کند. در فرض نبودن حکومت اسلامی و در مناسبات فیما بین افراد نیز اگر قیمت مازاد بر ثمن المثل، حرج بر مضطر شود، قیمت مازاد مشروع نخواهد بود.

 فتامل!

محسن قنبریان

[۱] این راه را مُسکن می دانم راه اصولی تر: فقر مسکن؛ درد و درمان!
آزاد سازی قیمت ها و سیاستهای بازاریِ مسکن در دولتها و همزمان کنترل پلیسی بازار را هم تهافت و تضاد سیاستهای حکمرانی می دانم!

[۲] رک: المکاسب ج۳ص۳۱۸

[۳] ر.ک:حاشیه بر المکاسب ج۲ ص۴۲

[۴] ر.ک: المبسوط ج۶ص۲۸۶

[۵] تحریر الوسیله ص۶۴۱ مساله۳۶

[۶] به حسب نقل اتحادیه مشاوران املاک/ روزنامه فرهیختگان

اسلام به قرائت امام خمینی!

برشی از گفتگوی حجت الاسلام قنبریان با برنامه گرا خبرگزاری دانشجو/ ۷خرداد۱۴۰۱

اسلامِ خمینی چه تمایزاتی با سایر خوانش ها داشت که توانست انقلاب اسلامی کند؟!

  1. در حوزه دانش: جامعیت اسلام و علوم اسلامی و عینیت آموزه ها با توحید
    جداشدن از تکفیر و نؤمن ببعض نکفر ببعض
  2. در حوزه بینش: امتدادگیری اجتماعی از آن دانش ناب در اساسی ترین مسائل بشر معاصر (آزادی، عدالت، مردم سالاری و…)
    جدا شدن از تحجر و تجددهای غیر اصیل
  3. در حوزه گرایش: تحقق بخشی به آن آرمانها با قیام لله و انقلاب مردمی
    بی نظیری امام در این خصوص!

عدالتِ برجام!

بر اساس گزارش دفتر امور اقتصاد کلان سازمان برنامه و بودجه ۲۹مهر۹۹:

در مدت اجرای برجام بیشترین نفعش به خانوارهای ثروتمند رسید و با خروج آمریکا و بازگشت تحریم ها(از اردیبهشت۹۷) بیشترین فشار تحریمی اش به خانوارهای فقیر برگشت![۱]

محاسبات دیگر هم همین را تایید می کند:

درآمد سرانه واقعی خانوار طی دهه۹۰ کاهش ۳۴درصدی داشت/ اما همزمان ضریب جینی (شکاف فقر و غنی) روند افزایشی داشت و به واحد۴۰ رسید!

یعنی اجرای برجام هم الزاماً درمان فقر و تبعیض نیست؛ نحوه حکمرانی و مدیریت منابع و فرصت ها تا به نفع محرومان متحول نشود، در بر همین پاشنه می چرخد چه با برجام چه بی برجام!

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۳/۲۴

[۱] بیشترین نفع اجرای برجام به ثروتمندان رسید و هم ببینید: بازده بازارها پس از برجام

نباید سه گانه: اسلام ناب، آمریکا، اسلام آمریکایی را به دوگانه کاست!

در این بخش گفتگو با برنامه گرا به خط روشنی بین مصلحان انقلاب اسلامی پرداختم که غیر از دشمن خارجی و اسلام ناب، یک اسلام تقلبی و غیر اصیل هم می شمردند. امام آنرا “اسلام آمریکایی” نامید(۱۱فروردین۶۷).

این سالها فقط سازشکاران در جناح های سیاسی + تشیع انگلیسی در جریان های مذهبی، مصداق اسلام آمریکایی خوانده میشوند. فقط رهبر انقلاب اسلام منهای مردم سالاری درون کشور و حوزه ها را هم متهم میکند[۱]!

امام اینها را اسلام آمریکایی می خواند: اسلام مرفهین بی درد، اسلام فرصت طلبان(صحیفه امام ج۲۱ص۱۱) / اسلام اشرافیت، اسلام مقدس نماهای حوزه های علمیه و دانشگاهی، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنه ها(همان ص۸۰)/ اسلام سرمایه داری مدرن و کمونیسم خون آشام، اسلام رفاه و تجمل(همان ص۱۴۵)

در “اقتصاد” کمتر از “سیاست” خط اسلام آمریکایی متهم است! اسلامِ حاکمیت سرمایه و تقدم سرمایه داران بر پابرهنه ها را کمتر کسی جرأت می کند اسلام آمریکایی بخواند! چون دهها روحانی و دانشگاهی موجه و حزب اللهی یا اصل مساله را انکار و یا برایش تئوری اقتصادی می سازند! به آدمهایش کار نداریم مهم آن خط است.

هنوز به روز ترین حرفها، همان حرفهای امام است!

نامه مورد اشاره در ویدئو را می‌توانید از این نشانی مشاهده بفرمایید.

[۱] سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سی‌ودومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله)

جنگ فقر و غنا یعنی چه؟!

امام بعد از پذیرش قطعنامه تازه بر جنگ دائمی فقر و غنا تاکید کرد! این چه جنگی است؟!

  • جنگ فقر و غنا به این معنا نیست که مثلا اگر کسی ثروتمند است، اسید بپاشیم روی ماشینش یا برج او را خراب کنیم، نه، باید تبعیض را از بین برد. یعنی آن عامل فقر و غنا ساز باید از بین برود.
  • در سطح جهان آن کلونی حاکم و کانون سرمایه داری!

* توصیه میشود در اینباره حتما “الهیات جنگ دائمی فقر و غنا” را ببینید.

حجت الاسلام قنبریان

 

جناب آقای اژه‌ای باید با منِ منبری متفاوت باشد!

  • رئیس قوه قضائیه هرهفته حرفها و دستورات خوبی می دهد انگار نهج البلاغه می خواند! “به هر متهمی دستبند نزنید”! “وقت دستگیری خانواده را…”!

اما تقریبا هربار هم اتفاقاتی می افتد!

خانمی را دستگیر می کنند انگار گونی بر می دارند! همه هیکل پیدا میشود!

تکذیب هم نمیشود! می گویند پیگیری میشود!

  • قنبر را بخوابان و شلاقش بزن[۱]. باید این پیگیری را هم مردم ببینند! نه دادگاهش علنی است نه اجرای حکم دیده میشود!
  • انتظار از آقای اژه ای این است که با یک منبری متفاوت باشد!

* گفتگوی کامل را اینجا ببینید.

مطلب مرتبط: http://mghanbarian.ir/interview/5405/

 

حجت الاسلام قنبریان

[۱] اشاره به روایتی که قنبر از خشم و غلظت، سه تازیانه بیشتر بر مجرم زد و امیرالمومنین(ع) او را خواباند و سه تازیانه اش زد(الکافی ج۷ص۲۶۰)

برنامه جماران

برنامه جماران، تهیه شده در شبکه یک سیما، در مورخه ۱۴ خرداد ماه ۱۴۰۱، بمناسبت سالگرد بنیانگذار انقلاب اسلامی روی آنتن سیما رفته است. میهمان این برنامه حجت الاسلام قنبریان بود. این برنامه جهت استفاده علاقه‌مندان منتشر می‌شود.

قبل از مردم سالاری، تعریف مردم!

  • به نظر امام، مردم:
    ۱. مظهر اراده حق هستند
    ۲. لسان و زبان خداوند هستند!
  • ایندو را از غرب عاریه نگرفته بود از حاق اسلام و تعالیم امیرالمومنین گرفته بود
    – ایندو در عهد نامه مالک اشتر…
  • ترجمان این تعالیم در جملات امام…
  • این رابطه به یکی شدن ولیّ با مردم می انجامد!
    – میفرمود با شما یکی شده ام، یکایک شما رهبرید!
    – جملات درخشان امام در اینباره

فیلم کامل برنامه را اینجا ببینید.

دریافت برنامه جماران با کیفیت [۱۴۰P, 240P, 360P, 480P, 720P]

ادامه خواندن برنامه جماران

از نظام امت و امامت تا امامتِ امت!

از نظام امت و امامت تا امامتِ امت!

گزیده و برشی از مصاحبه خبرگزاری دانشجو (برنامه گرا) با حجت الاسلام قنبریان/ ۷خرداد۱۴۰۱

  • اسلام فقط ولیّ نیست؛ نظام امت و امامت است!
  • بدون مردم، خمینی یک نائینی و یک شیخ انصاری است ؛ مردمِ بدون خمینی هم به جایی نمی رسند!
  • ایندو به هم رسید و نظام امت و امامت تشکیل شد. منتهای آن را امام امامتِ امت می خواند(پیام ۱۲ فروردین ۵۸) همه مردم رهبر می شوند!
  • امام بینشی از اسلام به مردم داد که آرمانهای آنها (آزادی، استقلال، مردم سالاری و…) را ذیل اسلام تحقق می داد و برای آن قیام لله کرد.
  • حق نقد و حتی تخطئه را هدیه خداوند می دانست!

فیلم کامل گفتگو را اینجا ببینید.

دریافت نسخه کامل مصاحبه با کیفیت [۱۴۴P, 240P, 360P, 480P, 720P]