موضوع سخنرانی:
اندیشه اقتصادی امام خمینی (ره)
بایگانی برچسب: s
سخنرانی/ نمای فقه اقتصادی امام(ره)
ارائه حجت الاسلام قنبریان در جشنواره علوم انسانی عمار/ ۴خرداد۱۴۰۲
شش مطلب در نمای فقه اقتصادی امام خمینی
- سه مفهوم خاص: احکام فرعی/ روابط یا سیستم/ نظام
- توضیح و تمییز روابط از نظام در بیان شهید مطهری
- احکام فرعی در دو سیستم دو نتیجه می دهند!
- سیستم اقتصادی را چه چیزی درست می کند؟
نمونه ای از استنباط های نظام اقتصادی - مثالهایی از فقه اقتصادی امام
مالکیت چگونه حق اما محدود می شود؟! - جایگاه ولایت مطلقه در این بحث
دریافت «نمای فقه اقتصادی امام(ره)» | “دریافت از پیوند کمکی“
روز شهید را به یاد متفکران شهید انقلاب گرامی می دارم!
نه فقط بخاطر “مداد العلماء افضل من دماء الشهداء”! به جهتی دیگر…
بعضی قائل اند: کاش مطهری و بهشتی شهید نشده بودند!
قصدشان این است که بودن آن دو در کنار نادر مصلحانِ انقلابی بازمانده(مثل رفیقشان آیت الله خامنه ای و…)، طرح نوی انقلاب اسلامی را در همه ابعاد محقق می کرد!
اما به نظر بنده: خوب شد که شهید شدند! نه بخاطر اینکه از تخریب ها و کارشکنی ها راحت شدند!
واقعاً خطا بر قلم صنع نرفت!
آن نادر مصلحانِ اصیل اگر می ماندند در “فکر” و “عمل” چه می شد؟!:
– “به لحاظ فکری”، به نظرم الزاماً فکر رقیب خود در دو قطب “حوزه” و “دانشگاه” را منزوی نمی کردند!
ای بسا خود به اتهام هایی از حوزه و به اتهامات ضدش از تحصیلکردگان رانده می شدند!
مواجهه با مطهری در حوزه سنتی و حسینیه ارشادِ روشنفکران شاهد این پیش گویی است! کمی از آراء بهشتی را در کلاس های درس بخوانید و واکنش استاد و شاگرد را ببینید!
– “به لحاظ عملی” هم خدای نکرده اگر دچار رسوب و سایش برخی هم دوره ای های زندان دیده خود می شدند، چه می کردیم؟! رسید عصمت که نداشتیم!
اما شهادت، خصلت ذاتی ای و وعده ای الهی دارد: حیات همیشگیِ شهید!
– حیات هم در انسان دو رکن دارد: درک و اندیشه/ تحرّک و عملکرد.
پس شهادت اینها، حیات “درک آنها” و “سبک عمل آنها” از دین و زمانه را به جامعه انقلابی ارمغان داد!
اگر روزی مصلح انقلابی شدیم قدر این ارمغان را می یابیم؛ و الا صرف شهید دوستی و مزار گردی، زنده ی آنها را ترجیح می دهد!
شهادتتان “مبارک”! رزقنااللهم
محسن قنبریان
خدا را شکر که هستی!
صدا (سرود دختران بالغ)، رنگ (روسری و حجاب برخی بانوان حاضر) و مهمتر سخنان حکیمانه، همه پیام بود؛ برای دو جانبِ افراطی و تفریطی نسبت به گفتمان اصیل انقلاب اسلامی:
ضرورت شرعی خواندن حجاب، ناظر به نواندیشانی بود که از رد الزام تا انکار اصل وجوب و حجاب عرفی رفته اند. به سیاسیونی که اهمیت حجاب را دست چندم کرده اند، هم بود.
دختر خود خواندنِ کم حجاب و رد اتهام بی دینی و ضد انقلابی، خط روشنی مقابل جریان دیگر است که بیشتر از خشونت رفتاری، دچار درشت گویی زبانی درباره اینان است. یکبار شریک مفسدان اقتصادی خطاب می کند و یکبار برانداز!
جالب اینکه فرمودی قبلا به علماء دراینباره تذکر هم داده ای!
بخصوص این جمله پدرانه بسیار دلکش بود که: “من حسرت می خورم به آنجور اشک ریختن. می گویم ای کاش من می توانستم اینجور مثل این زن جوان اشک بریزم اینرا چطور میشود متهمش کرد؟”
فن آوری اجتماعیِ تصحیح حجاب، عمده اش با تأثیر و تأثر متقابل مردم بر هم انجام می شود و اندکی از برخورد با ناهنجاری ها، گردن حکومت می افتد. این تأثیر و تأثر متقابل جز با این نگاه حاصل نمیشود. باید محجبه و متشرع در بد حجاب هم فضیلتی قائل باشد و حتی امر و نهی او بر خود را بپذیرد تا زمینه اثر گذاری بر او هم فراهم شود. بی دین و برانداز دیدن بد حجاب، قفل کردن این فن آوری اجتماعی و رفتن به سمت برخورد صرفاً خشن است! (دقت کنید)
خدارا شکر که از نسل مطهری و بهشتی تو برای ما ماندی!
محسن قنبریان
معرفی کتاب
چنانچه قابل پیش بینی بود بازگفتن قرائت شهید مطهری درباره حجاب و زن، مواجهه ای مثل همان دهه طرح شده توسط ایشان را -در مقیاسی کوچک تر- داشت: عموم جامعه استقبال می کنند/ طیف سنتی مذهبی بخاطر برخی روایات و فتاوا و سیره متشرعین مخالفت یا چالش می کنند! البته هردو پدیده مبارکی است و زمینه گفتگوی بیشتر و احیای نگاه اصیل و عمیق متفکران انقلاب اسلامی می شود.
متاسفانه فضای تبلیغی و ترویجی در دهه های گذشته در خدمت درخواست طیف سنتی و قرائتی در اصالت بخشی به خانه نشینی (نه فقط خانه داری -بهتر: شوهرداری- و مادری که ارزش مند است) بوده است. سیاست گذاری ها هم در حرکت پاندولی در برخی حوزه ها به این اصالت و در برخی حوزه ها، به جانب رقیب: تشابه مذموم زن با مرد (نه تساوی حقوق زن و مرد که مثل مطهری مدافع اش بود) منحرف میشده است!
چقدر خوب است جوانان و مبلغان عزیز یکبار دیگر دو کتاب: مساله حجاب و نظام حقوق زن در اسلام شهید مطهری را بخوانند. دانشگاه امام صادق(ع) در دفتر ۴ خلاصه های آثار ایشان در ۱۵۰صفحه این دو و کتاب اخلاق جنسی در اسلام و غرب را خلاصه کرده است (برای آنها که حوصله مفصل خوانی ندارند).
بحثهای تفصیلی تر در پاسخ به شبهات و اشکالات بعد از این کتابها آسانتر می شود…
محسن قنبریان
حجاب در حجاب!
قطعاً شهدای عزیز به حجاب سفارش کرده اند و حتی به لحاظ تاریخی شهادت آنها نقش جدی در سریان ارزشهای اسلامی از جمله حجاب در جامعه پس از انقلاب داشت؛ لکن فلسفه حجاب، گرامی داشت خون شهداء نیست!
قطعاً حجاب زنان باعث می شود مردان، بیشتر از گناه حفاظت و بنیان خانواده مستحکم بماند؛ لکن فلسفه حجاب، محدود کردن زن برای سلامت مرد و خیانت نکردن به زن اول نیست!
از مجموعه حقوق زنان در قرآن (علم آموزی، کنش سیاسی، کسب، فعالیت خیرخواهانه و…) در کنار تکالیفشان (از جمله حجاب) میشود فهمید: حجاب برای تأمین و تضمین حضور اجتماعی زن است. زن بتواند مثل هر انسانی از حقوق مساوی خود با مردان بهرهمند باشد؛ تأنیث او موجب ایذاء و حرمانش از انواع فعالیتهای اجتماعی نشود.
ترویج حجاب با این بنیان فکری -که میراث مثل مطهری هاست- اقتضائات دیگری -غیر از منبر رفتن و صرفاً تعبیر سازی برای حجاب- دارد. امتداد این بنیان، کمتر از دیگری هایش تمایز گذاری شده است!
امتدادهای این حجاب را باید بیشتر در فعالیت های موثر و نوشونده اجتماعی تحقق داد و بعد روایت کرد؛ تا با تعامل عینیت و ذهنیت، جامعه اقناع شود: حجاب برای زن در اجتماع (ورزش و هنر و علم و کسب و سیاست و…) بهتر است!
مثلا هیچ باحجابی خالی از فعالیت موثر اجتماعی نباشد و هیچ فعالیت مشروع اجتماعی خالی از جمعیت باحجاب نباشد!
اینگونه “کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم” هم کنار دعوت زبانی و… می نشیند!
محسن قنبریان
خط انقلاب را از متحجرین جدا کنید!
انقلاب اسلامی از ابتدای شکلگیری، با دو رقیب گفتمانی روبرو بوده: جریان تحجر و جریان غربگرایی؛
در مقابل آنها انقلاب اسلامی با یک حرف نو روی کار آمد. این حرف نو جمع بین ارزشهای الهی و اراده مردم بود. یعنی هم اسلام، هم مردم. یعنی جمهوری اسلامی؛
اما ملاحظهکاری با جریان تحجر در این چند دهه، باعث شده حرف متحجرین به عنوان حرف انقلاب اسلامی قالب شود! یعنی ما الان نمیتوانیم دقیقاً بگوییم درباره زن و حجاب، دیدگاه انقلاب اسلامی کدام است و حرف متحجرین کدام؟!
نخواستیم حرف انقلاب را از هم لباسیهای خودمان متمایز کنیم، بگوییم مطهری و بهشتی و طالقانی و خمینی اینجوری میاندیشیدند اما فلانیها الان دارند جور دیگهای میاندیشند. پای هم نوشته شدیم!
وقتی اینجا قفل شد واضح است که درِ غربگرایی باز میشود؛ و هر کسی فکر میکند همین راه درست است؛ چیزی که الان با آن مواجه هستیم.
دیالکتیک اسلام سلفی_جام جهانی!
- فوتبال پدیده مدرنی -که مناسباتی مدرن چون جام جهانی را جهانی کرده- به تعبیر پله/ ریکاردو- فرانسیکو خود یک دین شده است!
- جام جهانی۲۰۲۲ در یک کشور اسلامی، دیالکتیک اسلام و این پدیده چند لایه مدرن را علنی تر کرد:
– منع مشروبات و نمادهای همجنس گرایی، تکریم اذان و تبلیغ حجاب و… از نهاد حاکمیت تعبیه شد.
– نهادهای اجتماعیِ اسلام سلفی نیز حضور جدی دارند. از جمله حضور تبلیغی مبلغان بین المللی سلفی مثل: ذاکر نایک/ عمر عبدالکافی/ سعید الکملی/ عثمان الخمیس و… - دو گانه پوپر_هایدگر در ایران پس از انقلاب اسلامی حتی در فعالین مذهبی و حوزوی به نوعی بازتولید شد:
– غربزدگی و تاویل آموزه های دینی به نفع مناسبات مدرن!
– قائل به نجاست ذاتی مدرنیسم و غیر قابل تصرف و اثرگذاری اساسی در آن و به انتظار دوره دیگر نشستن! - خوانش مطهری و بهشتی و… در لزوم دیالکتیک موثر با پدیده های مدرن، امتداد لازم را نیافت:
– همین مقدار تصرفات اسلام سطحی سلفی در نهادهای اجتماعی و حوزوی شیعی (با عمق خاص خود) هم دیده نمیشود!
– فضای عمومی ایران نیز به این دیالکتیک به اندازه گُل و پنالتی مسابقات توجه ندارد! - واضح است اسلام سلفی (بخاطر فقدان ولایت) با روح مدرنیته و طغیان آن سطح درگیری ندارد و از این حیث وضع ما بهتر است.
محسن قنبریان
دستگاه سنجش عدالت
اینجورها هم نیست!
از آراء شهید مطهری متفکر انقلاب اسلامی ۴گانه مهمی در نظریه عدالت به دست می آید:
- هر قانونی باید مبتنی بر عدالت (مبنای عدلیه)
- هر عدالتی باید مبتنی بر استحقاق(تعریف عدالت)
- هر استحقاقی باید سندی در واقعیت آن موجود داشته باشد.(سند طلبکاری و حق طبیعی به تقریر خاص ایشان نه مبانی غربی) (ر.ک: مجموعه آثار ج۱۹)
مثلا واقعیت و طبیعت دندان و هاضمه گوسفند، سندی بر حق علف برای اوست؛ اگر خالق علف نیافریند، خلاف حکمت اوست؛ اگر علف خدادادی از گوسفند منع شود، منع استحقاق و بی عدالتی است و آن قانون باطل!
گوسفند حق تحصیل و حق رأی ندارد اما انسان بخاطر واقعیت عقل و اراده آزاد در او، این دو حق را دارد. (ر.ک: مجموعه آثار شهید مطهری ج۱۹ص۱۵۸)
شهید مطهری همین قاعده را درباره تامین کفاف معیشت برای کارگر تا مدیرکل طرح می کند. (ر.ک: مجموعه آثار ج۲۰ص۴۹۹و۵۰۰)
مخارج واقعی معیشت در حد کفاف یک کارمند و فرزندانش، سند استحقاق و طلبکاری اوست. اعطای این حق به تصریح روایات، عدالت است.
اقلا تا اینجا هیچ فرقی بین کارگر و وزیر و کارمند و رئیس جمهور نیست!
اما قانون های کنونی این کفاف را تامین نمی کند. فقط حدود ۱۰۰هزارتومان حق اولاد! و کل دریافتی هم در درصد قابل توجهی زیر خط فقر! آیا این ارقام واقعیت استحقاق او را پر می کند؟! واقعا خرج فرزند ۱۰۰هزارتومان است؟!
پس قطعا قوانین جاری عادلانه نیست.
بقیه پارامترهای پرداخت نیز در همین دستگاه سنجش قابل ارزیابی است.
مثلا دو پارامتر مدرک و کارآمدی یک کارمند یا کارگر را میشود در این دستگاه ارزیابی کرد:
مدرک یک واقعیت عینیِ استحقاق ساز نیست تا براساس بیشتر شدنش، پرداخت بیشتر عادلانه باشد! مدرک، کف صلاحیت برای جذب به خدمت است.
اما کارآمدی، تجربه و مانند آنها یک واقعیت عینی است و افزایش کارآمدی مجموعه را موجب می شود. مدرک اگر اثری داشته باشد برای همین کارآمدی دارد و الا خود اصالتی ندارد.
اگر برای کارآمدی و مهارت، تفاضلی متعارف در پرداخت حقوق و دستمزد اتفاق افتد، عادلانه است.
واقعیت این است که در بسیاری از زمینه ها مشکل عدالت، نه نظری بلکه عملی و اصابت به هسته سخت است.
هسته سخت سیاسیون، تعارض منافع و مانند آن.
در رتبه بعد مشکل اقتصادی و کوچکی کیک اقتصاد!
محسن قنبریان
جریمه روح بزرگ!
یکی از جاودانه ترین تابلوهای عاشورا، تکیه بر نیزه شکسته دادن سیدالشهدا، رو به حرم و دعوت آل ابی سفیان به آزادگی است.
آزادگی از جمله ارزشمندی هایی است که بدون آن زیستن بی معناست؛ و با آن زیر کوه تیر و نیزه ها مردن، معنادار و ارزشمند است.
به تعبیر شهید مطهری: آن تنی که زیر سم اسبها لگد مال میشود، جریمه یک روح بزرگ را می دهد!
روح بزرگ، جسم را به زحمت می اندازد؛ اگر روح کوچک بود، تن آسایش می یابد، برای یک لقمه نان، ذلیل میشود. اما روح بزرگ با همه سختی ها و مصائب، راه هدفهای الهی می رود و زیر تیرها و نیزها تازه خدا را شکر می کند!
(برشی از بحث شیعه تراریخته)