بایگانی برچسب: s

اعلام برنامه/ برنامه علامت

فصل دوم: کوفه؛ نقطه، سرخط!

با حضور حجت الاسلام محسن قنبریان

شبکه دو / از شنبه ۱۹فروردین ساعت۲۲

موضوعات این ۷جلسه:

  1. علی(ع) و نظام طبقاتی بازمانده از قبل!
  2. علی(ع) و روحیه جمعی کوفه (بسیج ناشوندگی)!
  3. علی(ع) و معضل خانواده!
  4. علی(ع) و مساله زنان!
  5. علی(ع) و معضل آقازادگی / سرخوردگی جوانان!
  6. علی(ع)؛ اعتراضات، ناآرامی ها، حملات تروریستی!
  7. علی(ع) و شورش اقلیت های مذهبی/ ارتدادهای جمعی!

* پیشنهاد نام فصل: “با علی(ع) از کوفه تا تهران” بود که بر “کوفه؛ نقطه، سرخط” توافق شد!

علاقه مندان به مباحث تاریخی_تطبیقی را به دیدن و پیگیری این برنامه دعوت کنید.

تقابل اسلام قارونیِ الرشید با اسلام موسویِ امام کاظم(ع) از منظر انحطاط و تعالی خانواده

چکیده سخنرانی شهادت امام کاظم(ع)/ حجت الاسلام قنبریان برگزار شده به همت هیات اصحاب الحسین، مسجد دانشگاه تهران در مورخه ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ منتشر می‌شود.

درآمد

خانواده نُرم های متفاوتی در تاریخ داشته:

– نُرم کنونی، هسته ای و متشکل از زن و شوهر و یک یا دو فرزند.

– نُرم گذشته، گسترده و متشکل از سه نسل (پدربزرگ، پدر، فرزندان) این گستردگی عمودی است.

– در دوره برده و کنیز یک گستردگی افقی هم رخ می داد. “فامیلی” از واژه یونانی “فامیلیا” یا “فامولوس”= مستخدم و برده است. در عربی شد: “اهل”=همسر و فرزندان و… و “عیال”= نانخور ها که شامل برده و کنیز و… هم می شد.

قبل از “مرکزرویان” و “رحم اجاره ای” و… برای فرزندآوری( استیلاد) از کنیز هم استفاده می شد ؛ همچنین برای کار و …

این نُرم قصه ای دارد که تقابل اسلام محمدی با اسلام های قارونی اموی و عباسی خوب نشان می دهد.

بی عدالتی اجتماعی و تبعیض و اشرافیت، چه به سر خانواده می آورد؟!

– از سویی در شاه و طبقه اشراف، به “حرمسرا” می رسد و دهها آسیب سیاسی، اجتماعی، اخلاقی پدید می آورد!

– از سوی دیگر خانواده های محروم از آن تبعیض و مغضوبِ آن طبقه حاکم، برای تشکیل یک خانواده ساده به مخاطره جدی بر می خورند! دخترانشان مجرد می مانند و مردانشان را زن نمی دهند!

تدبیر امام کاظم(ع) در چنین دوره ای مهم و تماشایی است. هم پاسخ به نیاز آن روز است هم راهبری تاریخ و راهبرد برای آینده اسلام اصیلِ اهلبیت(ع).

* این قصه درس آموز را در سه پرده بشنوید!

  1. پرده اول: تبعیض و اشرافیت با خانواده چه کرد؟! (با تمرکز بر دوره هارون الرشید)
    توجه: اسلام راههای برده و کنیز (غارت، قرض، قمار و…) را همه بست جز اسیر جنگی که راهی بهتر برایش نبود. آزاد کردن، تجهیز دوباره دشمن بود و زندان بردن راه بهتری نبود. آنها به مسلمانان سپرده می شدند و دارای حقوقی می شدند که از زندان بهتر بود. راههای “آزاد کردن” آنها بوسیله کفارات و… واجب و مستحب شد و راههای”آزاد شدن” توسط خود برده نیز تنوع یافت.
    کنیز اگر از مالک خود، صاحب فرزند می شد “اُم ولد” نام می گرفت. فرزند از اولِ تولد آزاد بود. مادرش دیگر قابل فروش و هبه نبود. اگر آزاد نشده بود، پس از فوت صاحب از سهم ارث فرزندش آزاد می شد.
    مواجهه دو اسلام (علوی_اموی) درباره ام ولد و فرزندش:
    – اسلام اموی اصلا فرزند کنیز را “ولید” (=متولد شده) می نامید که نامی برای تحقیر بود.
    – عبدالملک مروان بین دو فرزند خود، سلیمان(از مادر آزاد) و مسلمه(از کنیز) مسابقه اسب دوانی گذاشت. سلیمان برد. عبدالملک در شعر برنده را چنین ستود:به شما گفتم که کنیز زادگان را در مسابقه شرکت ندهید این دو هرگز برابر نمی شوند؛ آن مادرش بانو و این کنیز است!
    کسی که فرزند خودش را بخاطر کنیز زادگی دسته دو می بیند با مردم چگونه برخورد می کند؟!
    – به امام سجاد(ع) هم نامه نوشت و او را برای ازدواج با کنیز آزاد کرده اش مذمت کرد!
    امام در پاسخش نوشت: نامه تو که در آن مرا به خاطر ازدواج با کنیز آزاد شده ام سرزنش کردی به دستم رسید. گفتی که در میان عرب زنانی هستند که با ازدواج و صاحب فرزند شدن از آنها به عظمت و بزرگواری می رسم! حال آنکه رسول خدا(ص) بانی ازدواج برده اش زید بن حارثه با زنی آزاد بنام زینب شد و خود نیز با کنیزش ازدواج کرد. خداوند به وسیله اسلام امور بی ارزش را از بین برد. انسان مسلمان، شایسته نکوهش نیست تنها جاهلیت و افکار جاهلی باید سرزنش شوند”(الکافی ج۵ص۳۶۴)
    تقابل دو اسلامِ تبعیض و عدالت را در این نُرم خانواده می بینید؟!
    تولد حرمسرا!
    آن نگاه تبعیضی و شیئ انگار به انسان و زن، در فتوحات و ورود کنیزان بسیار، به حرمسرا رسید.
    هارون الرشید در دوره اوج امپراطوری اسلامی است. غیر از فتوحات در جوانب مرزها و آوردن برده و کنیزان رومی و ایرانی و اروپایی، هارون با ملکه روم معاهده صلح داشت. با شارلمانی پادشاه فرانسه رابطه دوستی داشت و از اینجا هم کنیزان زیبا و هنرمند هدیه می گرفت.
    – حرمسرای او ۲۰۰۰کنیز داشت که ۳۰۰تایش نوازنده و خواننده بودند!
    بارغه، کنیزی رقاص و خواننده و خطاط را برایش به ۱۰۰۰۰۰دینار آوردند دیگری را به ۳۶۰۰۰دینار!
    این نمای روشنی از “زن کالا” در این اسلام منحط است!
    – رکن دیگر حرامسرا را زنان متشخصی که از فرمانروایان شکست خورده غنیمت گرفته بودند تشکیل می داد!
    آسیب های سیاسی حرمسرا!
    اموی ها نژاد پرست بودند. کنیززادگان(ولید) را ولیعهد نمی کردند. اما عباسیان از اول به کمک عجم ها علیه اموی ها شورش کردند. ازدواج و اختلاط بسیار با ایرانی ها کردند. آن شرط اموی ها را هم نقض کردند. کنیز زاده، ولیعهد هم می شد. خود هارون، کنیز زاده بود!
    بطور طبیعی رقابت در حرامسرا بین کنیزان شکل می گرفت تا کدامیک بتواند از شاه صاحب فرزند شود و کدام ام ولد بتواند فرزند خود را ولیعهد کند و آینده سیاسی خود را بعنوان ملکه دربار تضمین کند!
    خیزران مادر هارون از چنین بختی برخوردار شد دو فرزندش (هادی و هارون) ولیعهد مهدی عباسی شدند و بالتبع او پرنفوذترین زن دربار عباسی شد!
    می بینید چگونه از “زن کالا”، “زن سالار” تولید می شود؟!
    زن در این اسلام منحط، بین کالا و سالار بودن است و هیچوقت جای شایسته خودش نیست. امروزه همین دو نگاه(کالا یا سالار) در سرمایه داری و فمنیسم مقابل اسلام انقلابی وجود دارد.
    الناس علی دین ملوکهم! سبک و نُرم حرمسرا برای خانواده، فقط برای شاه نماند؛ به زودی به طبقه اشراف سرایت کرد و سبکی اجتماعی شد.
    – ماجرای معروف بُشر حافی یک نمونه همه شنیده از این طبقه اشراف است…
    آثار سوء اخلاقی حرمسرا!
    – اداره حرمسرا، خواجگانی می خواست. جوانان مذکری که مردانگی شان سلب شده بود. در هدایای شاهان همسایه این مورد زیاد دیده می شود برای نمونه، پادشاه بارسلون ۲۰خواجه زیبا به المستنصر بالله هدیه داد.
    این خواجگان خود طعمه مردان می شدند! انحطاط به آنجا کشید که ولیعهد هارون(امین) متهم بدان شده است!
  2. پرده دوم: سختی تشکیل خانواده برای محرومین تبعیض و طبقه رانده شده!
    در طرف مقابل آن طبقه و آن انحطاط در خانواده و بالتبع در اجتماع و سیاست و اخلاق، مخالفان سیاسی و نابرخورداران اصلا امکان تشکیل خانواده و فرزندآوری برایشان به مخاطره می افتاد:
    – پس از قیامهای برخی علویان، سخت گیری بر آن خاندان بیشتر شد.
    – امام کاظم(ع) فرمود: فضاق بنا الامر: امر بر ما تنگ شد!
    – زنان و مردان بسیاری از اینها در زندانهای تاریک و نمور بودند؛ حتی برهنه و کم لباس!
    – اختناق سیاسی موجب شد نه کسی به اینان زن دهد و نه از آنها زن بگیرد!
    همه دختران امام (۱۵ یا ۱۸ یا ۱۹ یا ۲۱ یا ۲۲ یا ۳۷یا ۳۸ دختر به حسب اختلاف تاریخ) تا آخر عمر مجرد ماندند!
    مواجهه این دو اسلام را در همه زوایا باید دید. وقتی تبعیض و اشرافیت حاکم شود انحطاط خانواده را با حرمسرای رسمی یا غیر رسمی برای طبقه برخوردار رقم می زند؛ و در مقابل عده ای را از تشکیل یک خانواده ساده و ادامه نسل دچار مشکل می کند.
  3. پرده سوم: ابتکار و تدبیر امام کاظم(ع)
    چاره اش برای آن زمان:
    از همان واحد تشکیل دهنده حرمسرای هارون (یعنی کنیز و ام ولدها) خانواده ای گسترده (گسترده افقی) اما با کرامت و تعالی ساخت!
    وقتی در آن اختناق و تبعید و زندان و متواری بودن، امکان ازدواج با خاندانهای متشخص برای امام و آن خاندانها هزینه دار شد؛ امام با کنیزان ازدواج کرد تا انّا اعطیناک الکوثر را از مخاطره ابترشدن و انقطاع نسل نجات دهد.
    با ۹ کنیز ازدواج و ۳۷ تا ۴۸ فرزند آورد.
    امامی با بیشترین تبعید و زندانی، بیشترین فرزند را در بین ائمه به دنیا آورد.
    ۷ امام ما متولد از ام ولد هستند اما امامان دیگر زن آزاد هم داشته اند؛ لکن امام کاظم(ع) فقط توانست با کنیزان و ام ولد نسل علوی را حفظ نماید.
    – یکبار در قبال قبول هدیه از هارون فرمود: بخدا قسم اگر قصد تزویج مجردهای شیعه را نداشتم تا نسل شان قطع نشود، ابداً این هدیه را قبول نمی کردم(عیون اخبار الرضا ج۱ص۷۷)
    – یکبار وقتی هارون از او تعداد عیال(نانخورها) را سئوال کرد فرمود ۵۰۰تا!(همان ص۷۳) البته همه همسران و فرزندانش نبودند!
    اینجا هم خانواده گسترده افقی می بینید اما کاملا ضد حرمسرا!
    محتاجان و محرومانی زیر پوشش اویند و برای حفظ نسل خود، فرزند آوری را جدی دنبال می کند.
    تعالی دهی به آن انحطاط خانواده:
    کافیست مادر هارون(خیزران) با مادر امام کاظم(حُمیده) و همسر آندو(زبیده/ ام احمد) و خواهر هارون(عباسه) با دختر امام(معصومه) را مقایسه کنید تا تفاوت خانواده متعالی با منحط را در دو اسلام ببینید:
    – خیزران ام ولد اما در آن مناسبات حرمسرا بالا آمد صاحب اقطاع و زمین های زیاد شد. دخالتهای سیاسی بسیار داشت. خانه اش محل آمد و شد اشراف و امراء برای واسطه گری و پارتی بازی بود. حاشیه های این دیدارها، زبان به زبان می چرخید و پسرش هادی (که شاه شده بود) را می رنجاند وقتی نهی ها و تهدیدها اثر نکرد نقشه مسموم کردن مادر را ریخت اما نقشه لو رفت و بعد خودش با نقشه مادر مسموم شد! اینها مثال واضح از انحطاط خانواده است.
    – در مقابل حُمیده (مادر امام کاظم) هم کنیز است اما پاک و طاهر. حضور اجتماعی دارد اما عفیف و بی حاشیه. وجوهات مدینه از طرف امام صادق(ع) توسط او پرداخت می شود(کافی ج۳ص۲۱۷) به درخواست امام زنان مدینه از او معارف و احکام می آموزند. امام پیروان خود(مثل عبدالرحمان بن حجاج) را برای حل مسائل فقهی نزد ایشان می فرستد(همان ج۴ص۳۰۱). او چنان با فضیلت است که وصی امام صادق(ع) می شود.
    – زبیده(همسر هارون): تاجر برده است! مقری ۵۰ هزار یا ۵۰میلیونی از بیت المال دارد. فقط ولیمه عروسی اشرافی اش ۵۵میلیون درهم شد.
    قمارهای او با هارون معروف است. دخالت او در ولایتعهدی امین فاسق یک کار اوست.
    – در مقابل ام احمد(همسر امام و مادر شاهچراغ) مثال زدنی است. درباره اش نوشته اند: کانت اثیره عنده: یعنی نزد امام کاظم(ع) برگزیده بود.
    مجلسی می نویسد عاقلترین و با ورع ترین بود و حامل اسرار و امانات امام.
    در دوره زندانی شدن آخر حضرت، به امام رضا سفارش شد شبها منزل ایشان بخوابد(با وجودی که مادرش نبود)
    امانات امامت را او به امام رضا(ع) داد و اولین بیعت کننده با امام رضا(ع) است. مقایسه کنید با جنگ قدرت ام ولدهای حرمسرا برای ولیعهد کردن فرزند خود!
    – عباسه (خواهر هارون) که با بخاطر حضور دائمی در دربار و بودن جعفر(پسر یحیی برمکی) هارون گفت صیغه محرمیت بخوانند اما ازدواج نکنند. خاطرخواهی آندو را پنهانی به وصال رساند و صاحب دو فرزند مخفی کرد که دور از دربار هارون نگه داشته می شد. وقتی مامور حرمسرا کمی سخت گرفت، به زبیده برخورد و اسرار عباسه و جعفر را افشا کرد! همین موجب کشته شدن جعفر توسط هارون شد! انحطاط در یک خانواده از این روشن تر نمی شود!
    – معصومه(دختر امام) که بی نیاز از توضیح است…

چاره امام کاظم(ع ) برای تاریخ تشیع

آن خانواده گسترده در آن ضیق و خناق، فقط نسل پیامبر را در آن زمان حفظ نکرد و فقط الگویی مقابل انحطاط خانواده اشرافی نشد؛ بلکه با تبعید یا مهاجرتها، تشیع و اسلام اصیل را به اقصی نقاط امپراطوری بردند. شهرهای مذهبی گرد اینان و نوادگانشان شکل گرفت…

انتظام نهادهای خانوده و حکومت در شریعت

هردو نهاد مبتنی بر ولایت است. در خانواده ولایت أب و جد و در حکومت ولایت امام یا نائب الغیبه.

  • ولایت در هرجا یعنی رعایت مصلحت متعلقین. در خانواده رعایت مصلحت اعضا توسط پدر و شوهر؛ در جامعه، مصلحت مردم
  • ترتیب اولیاء از مسلمات فقه است یعنی ولایت پدر و وصی در خانواده مقدم بر ولایت حاکم است.
    اگر اینها نبودند یا شرایط ولایت را از دست دادند در مواردی نوبت به حاکم می رسد که مصلحت اهل خانه را تدارک کند.

در مواجهه با معضلات مدرن مثل کودک آزاری، کودک همسری، فرار دختران و… دو رویکرد برای تصحیح رخ می نمایاند:

  1. رویکرد مبتنی بر انتظام یاد شده:
    در این رویکرد با لحاظ ولایت خانواده و ترتیب اولیاء سراغ حل معضل می رویم. در واقع ارتقاء فرهنگی واحد خانواده وجه همت است.
  2. در رویکرد دوم:
    لویاتان و دولت متمرکز و مقتدر جای ولایت خانواده را خود می گیرد و با قانون گذاریِ یکنواخت و ضمانت های اجرایی اش سراغ حل معضل می رود؛ مثل اورژانس اجتماعی، قانون منع ازدواج زیر ۱۸ سال با منع ثبت در شناسنامه و ندادن یارانه و…!(البته هنوز قانون موجود به این الزام نرسیده!)

در رویکرد اول، شاهد این نظم شرعی هستیم که بعضا متفاوت از فرهنگ های محلی ماست:

  1. لزوم اختیار و رضایت دختر در قبول شوهر؛ بلکه حتی المقدور ایجاد ازدواج عاشقانه:
    – پدر حق عَضل ندارد؛ یعنی با وجود تمایل دوشیزه به همتای خودش، حق مانع شدن ندارد و در صورت منع، ولایتش ساقط است
    – بر دختر رشیده نیز در انتخاب همسر، ولایتی ندارد[۱].
    اما فرهنگهای استبداد زده همانطور که حاکم مستبد را جای ولیّ منتخب تئوریزه می کرد از ولایت پدر و شوهر نیز خوانشی مستبد و مالکانه می کند.
  2. حفاظت از خانواده ی با اختیار و علاقه ساخته شده:
    – بخلاف اغلب فرهنگهای محلی، شریعت بر مجرد نسبت به متاهل سهل گیری حقوقی بیشتری دارد! این تسهیل در اجازه، میزان مراوده(احکام آشنایی و خواستگاری)، سطح مجازات در ارتکاب منکرات و… بین مجرد و متاهل متفاوت است.

این تنوع حقوقی یک فلسفه روشنی دارد:
– آسان گیری ها در جهت تسهیل ازدواج اختیاری و انتخابی برای مجرد است.
– و سخت گیری ها برای ضمانت بقاء و حفاظت خانواده ای است که متاهل با انتخاب و اختیار خود تشکیل داده است.

تطبیق فرهنگها و سنت های محلی به نظم و تراز شرعی، رویکرد اول حکمرانی است که با مجموعه ابزار حکمرانی باید انجام شود.

اما ورودهای لویاتانی حکومت بنام حمایت از زن و کودک، با نشستن جای متولی خانواده(که در رویکرد دوم هست) آثار منفی بسیاری دارد که از جمله آن تبدیل واحد خانواده به سلول های بریده از همِ شهروندی است.

شوک های اجتماعی حاصل از سوء عملکرد یا حتی جنایات برخی پدران و شوهران، زمینه سیاسی لازم برای پیشروی حکومت به سپهر خانواده را می سازد. در حالیکه این جابجایی غیر از نابودی هویت خانواده، افزایش همان آسیب ها را در پی خواهد داشت!

البته این هرگز به معنای سلب صلاحیت از فاقد شرائط و مجازات خاطیان به حقوق زنان و کودکان نیست؛ بلکه تک سایز گرفتن همه خانواده ها و وحدت رویه با روش های حکمرانیِ محدود کننده منظور است.

محسن قنبریان

[۱] ر.ک: اللمعه/و هم: ماده۱۰۴۳ قانون مدنی

پای تخت!

بهترین و لازم‌ترین آزادی‌ها پس از “آزادی تفکر”، “آزادی سیاسی” و نقد قدرت است. مضرترین آزادی‌ها نیز، “آزادی اخلاقی” و بیربندباری است که تباهی خانواده و جامعه را در پی دارد.

تا همین سالها رهبر معظم انقلاب از “وجوب نقد” گفته‌اند(۹۶/۱۰/۶) و تصریح کرده‌اند: نباید نقد و انتقاد به “کالایی قاچاق” یا “امری تشریفاتی” تبدیل شود(۸۱/۱۱/۱۶).

تردستی رسانه‌ای این است که جای آزادی تفکر و آزادی سیاسی و نقد جدی و غیر تشریفاتی زمامداران، عامه مردم را با آزادی اخلاقی و چاشنی سکس و رقص بفریبند. چیزی که “تله دمکراسی”های غرب، مادر آن است؛ و “مردم سالاری دینی” انقلاب اسلامی خط تقابل با آن در پایان تاریخ را بنیان نهاد.

سریال پایتخت ۶ صرفا بهانه طرح این درد است؛ و الا مثال فقط آن نیست.

پینه‌ی تصنعی پیشانی نقی -با همه دروغگویی و ریاکاری‌اش- در شروع سریال، تماشاگر را منتظر می‌گذاشت که شاید از خرقه‌ی سالوس و ریای برخی سیاسیون می‌خواهد پرده برداری شود! اما کماکان چهره سیاسی سریال(نماینده)، پاک و منزه و مقدس درخشید که این وصله‌ها به او نمی‌چسبد. لیموزین و تشریفات اضافی مال راننده استیجاری اوست که خود زودتر از همه با آن برخورد می‌کند!

۱۵قسمت لودگی، آسیبرهای خانوادگی و حجم زیاد و تعمدی رقص و موسیقی (آزادی اخلاقی)، بدیل آن نقد سیاسی قرار می‌گیرد و حتی چند جمله تشریفاتی سریال هم سانسور می‌شود!

هر شب هم چند مصاحبه گزینشی از رضایت عامه پخش میشود تا این تولیدات سطحی کماکان پر بیننده بماند!

غیر از شنیده‌ها و خواندنی‌های متعدد، به شخصه یک نقد سیاسی-مذهبی در برنامه زنده ثریا با موضوع “اشرافیت مذهبی” را تجربه کردم که تشریفاتی نبود؛ فقط یک جناح سیاسی زده شود و زیر عبای دیگری پناه برده شود!

بالتبع از چپ تا راست، سنتی و مدرن به خودم و عوامل برنامه فشار آوردند. برخی رؤسای قوای سابق، برخی تولیت‌ها، برخی مقدسین و ائمه جمعه تا برخی از شورای عالی فلان و بهمان، حضوری یا تلفنی یا باواسطه گله کردند! نتیجه آن شد که بنده برای حضور دوباره در آن برنامه منع شدم! آن برنامه هم پس از چند ماه -لابد بخاطر موارد مشابه- ملزم به پخش غیر زنده و نهایتا تعطیلی(اقلا موقت) شد!

تنها راه رسیدن این انقلاب الهی به آنچه برایش آمده است؛ عمل به همان سخنان نقل شده از رهبری و ماندن آزادی تفکر و آزادی سیاسی و کاهش آزادی‌های جنسی و اخلاقی است.

“پایتخت” عهد ج.ا.ا نباید نماد “پای تخت”ی باشد که ملت رشید ایران سرنگونش کرد و راه دیگری باز کرد.

مطالب مرتبط:

محسن قنبریان
۹۹/۱/۱۷

علوم اجتماعی را رنجورتر نکنیم!

از جنجال چند همسری تا سخنان جنجالی دکتر فیاض!

یک مرکز مشاوره و برگزاری کارگاه‌های آموزشی برای حدود ۱۰۰هزار خانواده چند همسری، یک نیاز طبیعی این گروه اجتماعی است؛ اما راه حل خواندن چند همسری برای معضلاتی مثل ۴، ۵میلیون زن بی‌همسر یا ۳میلیون سرپرست خانوار بدون همسر و پدر سخنی دیگر است.

https://life.irna.ir/news/83540755

حواشی سیاسی و غیرسیاسی این سوژه و مساله اصلی شدنش در چند روز مجازی هم خود قصه دیگری است.

این دغدغه‌ها و دلسوزی‌های به جا، چقدر از مطالعات میدانی و علوم اجتماعی برخوردار است؟! از کجا معلوم شده فرهنگ چند همسری “در ایران امروز”، آن مردان متمکّن را سراغ زنان بیوه یا ۳۵ تا ۴۹سال می‌برد؟! و با چند همسری، بیوه‌سازی تشدید نمی‌شود؟!

افزایش طلاق(هر ۱۹ثانیه یک پرونده، تا سال۹۳!) و ۷۰٪ به درخواست زنان بودنش، واقعیتی تکان دهنده است که مطالعات شاخه‌های مختلف علوم اجتماعی را می‌طلبد؛ که آیا فرهنگ شدن چند همسری، بدان کمک می‌کند یا از آن می‌کاهد؟!

علت اصلی طلاق‌ها تا سال٨۹ عمدتا به عواملی مثل اعتیاد و… مستند بود؛ اما از ۹۴، “خیانت” عامل اصلی طلاق‌ها ثبت شده است! متٲسفانه تا سال ۹۰مردان، بیشتر؛ و از ۹۴زنان به تساوی و فزونی بر مردان می‌رسند!

ایده چند همسری چه اثر مثبت یا منفی‌ای بر این معضل خانواده‌ها می‌گذارد؟!

به حسب آمار سازمان ثبت احوال ۳۰٪ جوانان ۲۰ تا ۳۵ساله(حدود ۱۲میلیون) ازدواج نکرده‌اند!

و به حسب گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس(۱۹خرداد۹۳)، ۷۴/۳٪ دانش آموزان رابطه غیر مجاز با جنس مخالف دارند!

ازدواج سفید و هم‌باشی و…، به تبع این واقعیت راه میانبر طبیعت تلقی و رایج می‌شود!

آیا در این وضعیت، “ازدواج اوّلی‌ها” و “تسهیل و تحکیم ازدواج اوّل” ضرورتِ یک جامعه نیست؟!

آیا گران شدن ازدواج و ارزانی روابط غیر مجاز تا حد رایگان بخشی، یکی از عوامل اصلی این پدیده شوم نیست؟

دکتر فیاض پر بیراه می‌گوید که ازدواج دارد مختص به اشراف جامعه می‌شود؟!

با این وضع، چند همسری ازدواج را گران‌تر و شیء لوکس‌تر برای همان طبقه بهره‌مند نمی‌کند؟!

چه جامعه‌ای ساخته‌ایم که عده قلیلی (به تعبیر مروجین: سوپر میلیاردر) بتوانند چند همسر اداره کنند و بیش از ۱۲میلیون نتوانند یک همسر برگزینند؟ و درصدی از آنها راهی غیر ازدواج را برای نیازهایشان بپذیرند؟!

آن دسته‌ی ۴، ۵ میلیونی ۳۵ تا ۴۹ ساله، چند سال قبلش جزء دسته ۱۲میلیونی ۲۰ تا ۳۵ ساله مجرد نبوده‌اند؟ بهتر بگویم: این دسته ۱۲میلیونی چند سال دیگر آن دسته ۴، ۵ میلیونی را چند برابر نمی‌کند که باید اقلا دخترانش در صف انتخاب شدن برای زن دوم و سوم بنشینند؟!

آیا مانند این پرسش‌ها، مورد پژوهش کافی متخصصان شاخه‌های علوم اجتماعی با مبانی درست واقع شده است؟

این وسط در جستجوی اظهار نظرهای متخصصین علوم انسانی بودم که سخنان دکتر ابراهیم فیاض(جامعه‌شناس و مردم شناس) جنجالی شد! کنار ردّ شعار گونه‌ی چند همسری، شیوع فاحشه‌ها در قم را گزارش می‌کرد که ۴تا۴تا کنار خیابان…!
عجیب‌تر، علت آن را صیغه کردن‌های “آقایان” می‌خواند!

https://aftabnews.ir/fa/news/620114

نه گزارشش متکی به آماری عالمانه یا اقلا کار میدانی یکی از دانشجویانش بود! و نه تحلیلش -که شیوع این فاحشه‌های ادعائی بخاطر کثرت صیغه موقت در قم باشد- شواهد علمی‌ و مقبول داشت!

!! اصلا سلّمنا که فاحشه محجبه در قم روبه ازدیاد و علتش هم صیغه کردن آقایان روحانی قم است؛ ایشان بعنوان یک جامعه شناس متدین -که سالهایی هم در قم طلبگی کرده‌اند- از خود نمی‌پرسند: چگونه یک حکم منصوص اسلام و قرآن(اولین آیه جزء۵ و روایات متکثر شیعی) -که ذاتا برای مقابله با سفاح و زنا جعل شده- در عمل فاحشه و فحشاء ساخته است؟!!

آیا همیشه چنین بوده و خواهد بود یا بخاطر عوارض و شرایطی در این دوره چنین شده است؟! آن عوارض دقیقا کدامند؟

آیا در اینباره ایشان اقلا پایان نامه‌ای ترتیب داده یا سلسله تشکیک و تعریض باید به آیه قرآن و جعل و تشریع الهی هم سرایت کند؟!

اینها بیشتر به ما خبر می‌دهد که علوم اجتماعی در جامعه‌ی علمی ایران ضعیف و رنجور است. برخی ناآگاه و بی اعتناء به آن از مباحات شرعی(مثل اجازه چند همسری به مردان) می‌خواهد با کبرا، صغرا کردنی ساده “نظم اجتماعی” بسازند؛

https://eitaa.com/hayat_hosna/876

و برخی -که متخصص علوم اجتماعی‌اند- با ادعاهای سبک و بی مدرک و فرضیات خام، جور دیگر رنجوری آنرا موجب شوند!

امام معصوم جامع علوم انسانی و اسلامی است که هم “نظاماً للمله”(نظام بخش دین) است و هم تبعیتش “نظاماًللامه” (نظام بخش اجتماع)است ؛ ولی ما با گسست بین علوم اسلامی و انسانی، هم نظم و هندسه آموزه‌های دین را به هم میریزیم و هم نظم اجتماعی مطلوب را موجب نمی‌شویم!

علوم انسانی-اسلامی‌یک ضرورت است.

محسن قنبریان
۹۸/۸/۱۸