تقابل اسلام قارونیِ الرشید با اسلام موسویِ امام کاظم(ع) از منظر انحطاط و تعالی خانواده

چکیده سخنرانی شهادت امام کاظم(ع)/ حجت الاسلام قنبریان برگزار شده به همت هیات اصحاب الحسین، مسجد دانشگاه تهران در مورخه ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ منتشر می‌شود.

درآمد

خانواده نُرم های متفاوتی در تاریخ داشته:

– نُرم کنونی، هسته ای و متشکل از زن و شوهر و یک یا دو فرزند.

– نُرم گذشته، گسترده و متشکل از سه نسل (پدربزرگ، پدر، فرزندان) این گستردگی عمودی است.

– در دوره برده و کنیز یک گستردگی افقی هم رخ می داد. “فامیلی” از واژه یونانی “فامیلیا” یا “فامولوس”= مستخدم و برده است. در عربی شد: “اهل”=همسر و فرزندان و… و “عیال”= نانخور ها که شامل برده و کنیز و… هم می شد.

قبل از “مرکزرویان” و “رحم اجاره ای” و… برای فرزندآوری( استیلاد) از کنیز هم استفاده می شد ؛ همچنین برای کار و …

این نُرم قصه ای دارد که تقابل اسلام محمدی با اسلام های قارونی اموی و عباسی خوب نشان می دهد.

بی عدالتی اجتماعی و تبعیض و اشرافیت، چه به سر خانواده می آورد؟!

– از سویی در شاه و طبقه اشراف، به “حرمسرا” می رسد و دهها آسیب سیاسی، اجتماعی، اخلاقی پدید می آورد!

– از سوی دیگر خانواده های محروم از آن تبعیض و مغضوبِ آن طبقه حاکم، برای تشکیل یک خانواده ساده به مخاطره جدی بر می خورند! دخترانشان مجرد می مانند و مردانشان را زن نمی دهند!

تدبیر امام کاظم(ع) در چنین دوره ای مهم و تماشایی است. هم پاسخ به نیاز آن روز است هم راهبری تاریخ و راهبرد برای آینده اسلام اصیلِ اهلبیت(ع).

* این قصه درس آموز را در سه پرده بشنوید!

  1. پرده اول: تبعیض و اشرافیت با خانواده چه کرد؟! (با تمرکز بر دوره هارون الرشید)
    توجه: اسلام راههای برده و کنیز (غارت، قرض، قمار و…) را همه بست جز اسیر جنگی که راهی بهتر برایش نبود. آزاد کردن، تجهیز دوباره دشمن بود و زندان بردن راه بهتری نبود. آنها به مسلمانان سپرده می شدند و دارای حقوقی می شدند که از زندان بهتر بود. راههای “آزاد کردن” آنها بوسیله کفارات و… واجب و مستحب شد و راههای”آزاد شدن” توسط خود برده نیز تنوع یافت.
    کنیز اگر از مالک خود، صاحب فرزند می شد “اُم ولد” نام می گرفت. فرزند از اولِ تولد آزاد بود. مادرش دیگر قابل فروش و هبه نبود. اگر آزاد نشده بود، پس از فوت صاحب از سهم ارث فرزندش آزاد می شد.
    مواجهه دو اسلام (علوی_اموی) درباره ام ولد و فرزندش:
    – اسلام اموی اصلا فرزند کنیز را “ولید” (=متولد شده) می نامید که نامی برای تحقیر بود.
    – عبدالملک مروان بین دو فرزند خود، سلیمان(از مادر آزاد) و مسلمه(از کنیز) مسابقه اسب دوانی گذاشت. سلیمان برد. عبدالملک در شعر برنده را چنین ستود:به شما گفتم که کنیز زادگان را در مسابقه شرکت ندهید این دو هرگز برابر نمی شوند؛ آن مادرش بانو و این کنیز است!
    کسی که فرزند خودش را بخاطر کنیز زادگی دسته دو می بیند با مردم چگونه برخورد می کند؟!
    – به امام سجاد(ع) هم نامه نوشت و او را برای ازدواج با کنیز آزاد کرده اش مذمت کرد!
    امام در پاسخش نوشت: نامه تو که در آن مرا به خاطر ازدواج با کنیز آزاد شده ام سرزنش کردی به دستم رسید. گفتی که در میان عرب زنانی هستند که با ازدواج و صاحب فرزند شدن از آنها به عظمت و بزرگواری می رسم! حال آنکه رسول خدا(ص) بانی ازدواج برده اش زید بن حارثه با زنی آزاد بنام زینب شد و خود نیز با کنیزش ازدواج کرد. خداوند به وسیله اسلام امور بی ارزش را از بین برد. انسان مسلمان، شایسته نکوهش نیست تنها جاهلیت و افکار جاهلی باید سرزنش شوند”(الکافی ج۵ص۳۶۴)
    تقابل دو اسلامِ تبعیض و عدالت را در این نُرم خانواده می بینید؟!
    تولد حرمسرا!
    آن نگاه تبعیضی و شیئ انگار به انسان و زن، در فتوحات و ورود کنیزان بسیار، به حرمسرا رسید.
    هارون الرشید در دوره اوج امپراطوری اسلامی است. غیر از فتوحات در جوانب مرزها و آوردن برده و کنیزان رومی و ایرانی و اروپایی، هارون با ملکه روم معاهده صلح داشت. با شارلمانی پادشاه فرانسه رابطه دوستی داشت و از اینجا هم کنیزان زیبا و هنرمند هدیه می گرفت.
    – حرمسرای او ۲۰۰۰کنیز داشت که ۳۰۰تایش نوازنده و خواننده بودند!
    بارغه، کنیزی رقاص و خواننده و خطاط را برایش به ۱۰۰۰۰۰دینار آوردند دیگری را به ۳۶۰۰۰دینار!
    این نمای روشنی از “زن کالا” در این اسلام منحط است!
    – رکن دیگر حرامسرا را زنان متشخصی که از فرمانروایان شکست خورده غنیمت گرفته بودند تشکیل می داد!
    آسیب های سیاسی حرمسرا!
    اموی ها نژاد پرست بودند. کنیززادگان(ولید) را ولیعهد نمی کردند. اما عباسیان از اول به کمک عجم ها علیه اموی ها شورش کردند. ازدواج و اختلاط بسیار با ایرانی ها کردند. آن شرط اموی ها را هم نقض کردند. کنیز زاده، ولیعهد هم می شد. خود هارون، کنیز زاده بود!
    بطور طبیعی رقابت در حرامسرا بین کنیزان شکل می گرفت تا کدامیک بتواند از شاه صاحب فرزند شود و کدام ام ولد بتواند فرزند خود را ولیعهد کند و آینده سیاسی خود را بعنوان ملکه دربار تضمین کند!
    خیزران مادر هارون از چنین بختی برخوردار شد دو فرزندش (هادی و هارون) ولیعهد مهدی عباسی شدند و بالتبع او پرنفوذترین زن دربار عباسی شد!
    می بینید چگونه از “زن کالا”، “زن سالار” تولید می شود؟!
    زن در این اسلام منحط، بین کالا و سالار بودن است و هیچوقت جای شایسته خودش نیست. امروزه همین دو نگاه(کالا یا سالار) در سرمایه داری و فمنیسم مقابل اسلام انقلابی وجود دارد.
    الناس علی دین ملوکهم! سبک و نُرم حرمسرا برای خانواده، فقط برای شاه نماند؛ به زودی به طبقه اشراف سرایت کرد و سبکی اجتماعی شد.
    – ماجرای معروف بُشر حافی یک نمونه همه شنیده از این طبقه اشراف است…
    آثار سوء اخلاقی حرمسرا!
    – اداره حرمسرا، خواجگانی می خواست. جوانان مذکری که مردانگی شان سلب شده بود. در هدایای شاهان همسایه این مورد زیاد دیده می شود برای نمونه، پادشاه بارسلون ۲۰خواجه زیبا به المستنصر بالله هدیه داد.
    این خواجگان خود طعمه مردان می شدند! انحطاط به آنجا کشید که ولیعهد هارون(امین) متهم بدان شده است!
  2. پرده دوم: سختی تشکیل خانواده برای محرومین تبعیض و طبقه رانده شده!
    در طرف مقابل آن طبقه و آن انحطاط در خانواده و بالتبع در اجتماع و سیاست و اخلاق، مخالفان سیاسی و نابرخورداران اصلا امکان تشکیل خانواده و فرزندآوری برایشان به مخاطره می افتاد:
    – پس از قیامهای برخی علویان، سخت گیری بر آن خاندان بیشتر شد.
    – امام کاظم(ع) فرمود: فضاق بنا الامر: امر بر ما تنگ شد!
    – زنان و مردان بسیاری از اینها در زندانهای تاریک و نمور بودند؛ حتی برهنه و کم لباس!
    – اختناق سیاسی موجب شد نه کسی به اینان زن دهد و نه از آنها زن بگیرد!
    همه دختران امام (۱۵ یا ۱۸ یا ۱۹ یا ۲۱ یا ۲۲ یا ۳۷یا ۳۸ دختر به حسب اختلاف تاریخ) تا آخر عمر مجرد ماندند!
    مواجهه این دو اسلام را در همه زوایا باید دید. وقتی تبعیض و اشرافیت حاکم شود انحطاط خانواده را با حرمسرای رسمی یا غیر رسمی برای طبقه برخوردار رقم می زند؛ و در مقابل عده ای را از تشکیل یک خانواده ساده و ادامه نسل دچار مشکل می کند.
  3. پرده سوم: ابتکار و تدبیر امام کاظم(ع)
    چاره اش برای آن زمان:
    از همان واحد تشکیل دهنده حرمسرای هارون (یعنی کنیز و ام ولدها) خانواده ای گسترده (گسترده افقی) اما با کرامت و تعالی ساخت!
    وقتی در آن اختناق و تبعید و زندان و متواری بودن، امکان ازدواج با خاندانهای متشخص برای امام و آن خاندانها هزینه دار شد؛ امام با کنیزان ازدواج کرد تا انّا اعطیناک الکوثر را از مخاطره ابترشدن و انقطاع نسل نجات دهد.
    با ۹ کنیز ازدواج و ۳۷ تا ۴۸ فرزند آورد.
    امامی با بیشترین تبعید و زندانی، بیشترین فرزند را در بین ائمه به دنیا آورد.
    ۷ امام ما متولد از ام ولد هستند اما امامان دیگر زن آزاد هم داشته اند؛ لکن امام کاظم(ع) فقط توانست با کنیزان و ام ولد نسل علوی را حفظ نماید.
    – یکبار در قبال قبول هدیه از هارون فرمود: بخدا قسم اگر قصد تزویج مجردهای شیعه را نداشتم تا نسل شان قطع نشود، ابداً این هدیه را قبول نمی کردم(عیون اخبار الرضا ج۱ص۷۷)
    – یکبار وقتی هارون از او تعداد عیال(نانخورها) را سئوال کرد فرمود ۵۰۰تا!(همان ص۷۳) البته همه همسران و فرزندانش نبودند!
    اینجا هم خانواده گسترده افقی می بینید اما کاملا ضد حرمسرا!
    محتاجان و محرومانی زیر پوشش اویند و برای حفظ نسل خود، فرزند آوری را جدی دنبال می کند.
    تعالی دهی به آن انحطاط خانواده:
    کافیست مادر هارون(خیزران) با مادر امام کاظم(حُمیده) و همسر آندو(زبیده/ ام احمد) و خواهر هارون(عباسه) با دختر امام(معصومه) را مقایسه کنید تا تفاوت خانواده متعالی با منحط را در دو اسلام ببینید:
    – خیزران ام ولد اما در آن مناسبات حرمسرا بالا آمد صاحب اقطاع و زمین های زیاد شد. دخالتهای سیاسی بسیار داشت. خانه اش محل آمد و شد اشراف و امراء برای واسطه گری و پارتی بازی بود. حاشیه های این دیدارها، زبان به زبان می چرخید و پسرش هادی (که شاه شده بود) را می رنجاند وقتی نهی ها و تهدیدها اثر نکرد نقشه مسموم کردن مادر را ریخت اما نقشه لو رفت و بعد خودش با نقشه مادر مسموم شد! اینها مثال واضح از انحطاط خانواده است.
    – در مقابل حُمیده (مادر امام کاظم) هم کنیز است اما پاک و طاهر. حضور اجتماعی دارد اما عفیف و بی حاشیه. وجوهات مدینه از طرف امام صادق(ع) توسط او پرداخت می شود(کافی ج۳ص۲۱۷) به درخواست امام زنان مدینه از او معارف و احکام می آموزند. امام پیروان خود(مثل عبدالرحمان بن حجاج) را برای حل مسائل فقهی نزد ایشان می فرستد(همان ج۴ص۳۰۱). او چنان با فضیلت است که وصی امام صادق(ع) می شود.
    – زبیده(همسر هارون): تاجر برده است! مقری ۵۰ هزار یا ۵۰میلیونی از بیت المال دارد. فقط ولیمه عروسی اشرافی اش ۵۵میلیون درهم شد.
    قمارهای او با هارون معروف است. دخالت او در ولایتعهدی امین فاسق یک کار اوست.
    – در مقابل ام احمد(همسر امام و مادر شاهچراغ) مثال زدنی است. درباره اش نوشته اند: کانت اثیره عنده: یعنی نزد امام کاظم(ع) برگزیده بود.
    مجلسی می نویسد عاقلترین و با ورع ترین بود و حامل اسرار و امانات امام.
    در دوره زندانی شدن آخر حضرت، به امام رضا سفارش شد شبها منزل ایشان بخوابد(با وجودی که مادرش نبود)
    امانات امامت را او به امام رضا(ع) داد و اولین بیعت کننده با امام رضا(ع) است. مقایسه کنید با جنگ قدرت ام ولدهای حرمسرا برای ولیعهد کردن فرزند خود!
    – عباسه (خواهر هارون) که با بخاطر حضور دائمی در دربار و بودن جعفر(پسر یحیی برمکی) هارون گفت صیغه محرمیت بخوانند اما ازدواج نکنند. خاطرخواهی آندو را پنهانی به وصال رساند و صاحب دو فرزند مخفی کرد که دور از دربار هارون نگه داشته می شد. وقتی مامور حرمسرا کمی سخت گرفت، به زبیده برخورد و اسرار عباسه و جعفر را افشا کرد! همین موجب کشته شدن جعفر توسط هارون شد! انحطاط در یک خانواده از این روشن تر نمی شود!
    – معصومه(دختر امام) که بی نیاز از توضیح است…

چاره امام کاظم(ع ) برای تاریخ تشیع

آن خانواده گسترده در آن ضیق و خناق، فقط نسل پیامبر را در آن زمان حفظ نکرد و فقط الگویی مقابل انحطاط خانواده اشرافی نشد؛ بلکه با تبعید یا مهاجرتها، تشیع و اسلام اصیل را به اقصی نقاط امپراطوری بردند. شهرهای مذهبی گرد اینان و نوادگانشان شکل گرفت…

یک دیدگاه دربارهٔ «تقابل اسلام قارونیِ الرشید با اسلام موسویِ امام کاظم(ع) از منظر انحطاط و تعالی خانواده»

  1. فوق العاده اید شما.
    این ادبیات و این حجم از استدلال در بین روحانیون تازگی داره

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *