سخنرانی با عنوان «دینفروشی و دینبازی دو آسیب عینیت سیاست و دیانت و درمان آن» ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان در سالگرد رحلت حضرت امام خمینی(رضوان الله علیه) در سال ۱۳۹۵، منتشر میشود.
بایگانی برچسب: s
دیپلماسی عمومی امام خمینی
امام ۱۲روز پس از تسخیر لانه جاسوسی با دستور آزاد کردن گروگانهای زن و سیاهپوستان دو پیام را برای جامعه آمریکا مخابره کرد:
- ظلم کهن نظام آمریکا به سیاهپوستان
- حقوق ویژه زنان در اسلام
به دانشجویان مستقر در سفارت نوشت:
“…برای آنکه اسلام برای زنها حقوق ویژه ای قائل است و سیاهپوستان عمری را تحت فشار و ظلم آمریکا به سر برده اند و شاید به طور الزام به ایران آمده باشند، نسبت به آنان در صورتی که جاسوسی آنها ثابت نشده باشد تخفیف دهید.
دانشجویان عزیز! سیاه پوستان و زنانی که جاسوسی آنها معلوم نیست را به وزارت امور خارجه تحویل دهید که فوراً آنها را از ایران خارج نمایند…” (۲۷آبان۵٨/ صحیفه امام ج۱۱ص۵۴)
در این ۴۰سال دشمن تلاشهای بسیاری کرد تا به افکار عمومی جهان بقبولاند “زن” و” اقلیت ها” در ایران محروم از حق اند؛ تا این دیپلماسی عمومی امام را -که به انحائی تکرار هم میشد- خنثی کند.
مثال ریز و درشت، واقعی و ساختگی را با پیوست رسانه ای، عالمگیر میکردند تا یکوقت زنان و سیاهان غرب به گزینه اسلام و مردم سالاری اش فکری نکنند!
حق این است که دوستان نادان یا نفوذی در دستگاههای ج.ا.ا هم در این سوژه سازی ها بی نقش نبودند از یک بازپرس تا یک شهردار تا فلان وزارتخانه و تا فیلم های سیاه و هنرمندان غربزده و…
درست فرمود امیرالمومنین(ع):آفه الٲعمال عجز العُمّال: آسیب کارکردها ناتوانی کارگزاران است.(غررالحکم)
محسن قنبریان
۹۹/۳/۱۲
خطر احیای سوسیالیزم!
مطالبه حقوق “طبقه کارگر”، نقطه کانونی احزاب کمونیستی بود.
امام خمینی در اولین روز کارگر بعد از پیروزی(۱۱اردیبهشت ۵٨) حزب داس و چکش و همه گروههای انحرافی مارکسیستی را با این جمله خلع سلاح کرد:
“حق تعالی مبدأ کارگری و کارگر است[۱]“!
شعار دیگران را از دستشان گرفت و در هاضمه اسلامی و نگاه توحیدی خود ذوب کرد (لینک را مطالعه کنید)
عدالت خواهی، #خانه_زاد_انبیاء[۲] و قاب سر در تشیع و ترجیع بند نهج البلاغه است. سنی و مسیحی درباره امیرالمومنین قبول کردند:”قُتِل فی محراب عبادته لشده عدله”![۳]
اما برخی دوستان حزب اللهی، این شعار و آرمان اساسی را بخاطر چند اشتباه برخی مدعی عدالتخواهی، راحت به کسر و انکسار و حتی فحش و لعنت میبندند! طوری که انگار لکه نجسی را از شریعت و ولایت میروبند!
اینان زشتی تعابیرشان درباره عدالتخواهی را وقتی میچشند که بخاطر خودسریهای عدهای بنام ولایت(که رهبری فرمود جگرش را خون میکند!)؛ طرف بحثشان، ولایتپذیری را بکوبد. از ولایتمداری کثیف و لعنتی سخن بگوید!
در حالیکه نه خودسرها، ولایتمداران ترازند و نه آنارشیستها و بیانصافها، عدالتخواه! گرچه هردو مدعیترند!
غلبه این رویکرد درباره عدالت، واگذاری شعار و پرچم تشیع به رقیب و احیای دوباره سوسیالیزم و مارکسیستهای مسلمان در جامعه را در پی خواهد داشت!
محسن قنبریان
۹۹/۳/۱۱
[۲] ۲۵/ حدید
[۳] http://farsi.khamenei.ir/newspart-index?nhid=197&npt=9&nht=1
۰۳/ ۱۰۰۰ثانیه منبر مجازی برای رجب
دریافت صوت جلسه سوّم«۱۰۰۰ثانیه منبر مجازی برای رجب» | «دریافت از پیوند کمکی»
جرعهای از رشحات المعارف
جلسه سوم: فرق مقام حضور و محضر/ نقطه شروع؟
آیت الله شاه آبادی فرمود: “علم به حضور حق و خود را در حضور و خدمت او دیدن مناط [۱]عصمت از گناه است[۲]“.
این را از امام صادق(ع) آموخت که از دو مرتبه سخن گفت: از خدا بترس
- “مثل اینکه او را میبینی”.
این مقام حضور است. دیدن و احساس حضور خداوند کردن.
- “و اگر خدا را نمیبینی، بدان که او تو را میبیند”.
این درک محضر است. اینکه انسان ولو خودش حضور خدا را احساس نمیکند اما خود را در محضر او ببیند. مثل بودن جلوی دوربین مدار بستهای که ببیننده را نمیبینی اما یقین داری دیده میشوی. این درک محضر است.
- سومین مرتبه، دیگر کفر است. امام صادق(ع) فرمود: “اگر چنین دیدگاهی داشته باشی که خدا هم تو را نمیبیند، حتما کافرشدهای”.
پس مومن اقلا درک محضر دارد.
عصمت از گناه، وابسته به میزان این درک و مرتبه آن است.
شاه آبادی میفرماید:”همه اهل عالم محاضر ربوبیاند و پیغمبران، مأمور حفظ محاضر حقند[۳]“
پس حساسیت اولیاء، برجان و مال و آبروی انسانها و هم تکالیف الهی و حقوق الله از این جهت است. در محضر خدا، نباید آبروی بنده او را برد و…
ایشان اختلاف موسی و خضر در سوره کهف به این میداند که موسی(ع) مأمور منظم کردن و حفظ محضر بود؛ اما خضر(ع) حافظ حضور و نظرش به فرمانهای غیبی مولا بود[۴]
نقطه شروع مصونیت از گناه
شروع از درک محضر است. مثل کسی باش که در خانهای هستی که صاحب خانه از آیینه تو را میبیند.
امام صادق(ع) فرمود: “اگر میدانی که خدا تو را میبیند، اما به گناه مبادرت میکنی، پس حتما او را از پستترین ناظران برخود قرار دادهای.”
برخی کارها را جلوی بچه هم نمیکنیم اما جلوی خدا میکنیم!
قدم اول در همین رعایت محضر، در نماز و عبادت است.
وقتی هنوز موسی نیستی که همه محضرهای خدا را منظم کنی که کسی ظلمی نکند، آبرو از بندهای نبرد، خون ناحقی نریزد و…؛ اقلا در وقت نماز محضر الهی را درک کن.
این مقام احسان و محسنین است که نمازشان و مناجاتشان را اینگونه میخوانند که اقلا خود را زیر نگاه خداوند میبینند. این کمی تمرین میخواهد و سخت نیست.
عمل به سیره حضرت معصومه(س) جای کرونا خوانی ما
کشف کرونا از قم بود، بهترین مواجه با آن هم باید از قم و تأسی از معصومهی قم باشد.
خانهنشینی اجباری، تعطیلی دانشگاه و حوزه و مدرسه، محدود شدن ساعت کاری، کم شدن دید و بازدید و… را میخواهی چکار کنی؟!
فقط به تب کرونا هراسی بیفزایی؟! همه وقتت را در فضای مجازی، کرونا خوانی کنی؟! این همه حاشیه و شایعه و تکرار آنرا درمان میکند؟!
بهتر نیست ماه رجب را از کف ندهی و کمی درک محضر الهی را با دعاها و مناجاتش تمرین و تجربه کنی؟
حضرت معصومه(س) نیز در قم ۱۷روز بیمار و ناگزیر به نقاهت شد. بیت النور، جائی است که ایشان نقاهتش را در آنجا گذراند. آمد و شد نکرد، اما آنجا را محراب و عبادتگاه خود قرار داد. سلوک الهیاش را تمام کرد و به لقاء حق رسید. این روزها فرصت خوبی برای تشبّه به ایشان است.
(تفصیل را درفایل صوتی بشنوید)
[۱] ملاک؛ میزان
[۲] ص۲۵
[۳] ص۲۵
[۴] ر.ک:ص۲۵
۰۲/ ۱۰۰۰ثانیه منبر مجازی برای رجب
دریافت صوت جلسه دوّم«۱۰۰۰ثانیه منبر مجازی برای رجب» | «دریافت از پیوند کمکی»
جرعه ای از رشحات المعارف
جلسه دوم: معرفت کلیدیِ “عالم محضر خداست”
“عالم محضر خداست، در محضر خدا، معصیت نکنید”؛ ترجیح بند مواعظ امام خمینی بود. هزاران جوان را این یک جمله تربیت و به اوج کمالات انسانی رساند.
زادگاه این معرفت، بالاصاله قرآن است؛ اما استاد عرفان امام(آیت الله شاه آبادی) آنرا سر سفره امام و پیروانش آورد:
“علم به حضور حق و خود در حضور و خدمت او دیدن، مناط عصمت است؛ یعنی کسی که دارای چنین علمی باشد، به اختیار خود مرتکب نافرمانی و گناه نمیشود…[۱]“
چهار شرافت این معرفت:
- موجب “عبادت احرار” است؛ چون حیاء از خود خداست نه خوف جهنم و شوق بهشت.
- مولد “عبادت عارفانه” است؛ چون الان قیامت فرد را برپا میکند موکول به حسابرسی فردای قیامت نیست!
- موجب “عبادت زاهدانه” است؛ چون بیش از واجب و حرام و رذایل عمده را در بر میگیرد. سالک را ادبی بیش از رساله و اخلاق میدهد.
- در عین حال، “فطری” و همگانی است. رعایت احترام حاضر، فطری هر انسانی است. آیت الله شاه آبادی میفرماید:”اینها از تأسیسات فطرت بشر است و قراردادی و جعلی نیست[۲]“
درک ذهنی و عقلی این حضور:
- صورتهای خیالیای را مثل یک داستاننویس تصور کنید.
- شما خالق آنها در ذهن خود هستی. آنها نزد شما حضور دارند و شما نزد آنها حاضرید. (دقت کنید)
- خود آن صورتهای ذهنی، علم شمایند. مثل علم شما به اشیاء خارجی نیست. پس درون و برون آنها نزدتان حاضر است. از آرزوی آن پرسناژ ذهنی خبر دارید و… (توجه کنید)
- حکماء از باب مَثَل نه مِثل میگویند: صفحات الاعیان عندالله، کصفحات الاذهان عندنا: اشیاء خارجی برای خداوند مثل صورتهای ذهنی نزد مایند! (تأمل کنید)
️مرحوم شاه آبادی میفرماید:
“تو عین حضور حقی. نفَس کشیدنت، چشم برهم نهادن و گشودنت…[۳]“
شاهد قرآنی و روایی:
٭آیه ۱۳سوره مُلک می فرماید: “قولتان را پنهان کنید یا آشکار؛ خداوند از درون سینه ها باخبر است” در آیه ۱۴ وجه آنرا بیان میکند: “الا یَعلَمُ مَن خَلَق؟” آیا او که خلق کرده نمیداند؟!
این همان استدلال است که مخلوق، نزد خالق حاضر است؛ درون و برونش.
زندیقی که ادعا میکرد کرمهای درون گل و لای جلویش چرا مخلوق او نباشد؟!
از امام صادق(ع) پاسخ شنید: پس بگو چند نر و چند ماده در آنهاست!
️میشود شما از جنسیت مخلوق ذهنیات بیخبر باشی؟! اگر هزاران نفر را در داستان ذهنیات بیافرینی از جزئیترین خصوصیات آنها باخبری! چون نزد آنها حضور داری و آنها نزد تو حاضرند. خالق حقیقی عالم را کمتر از این نگیر!
باور این معرفت، سازنده است.
امام خمینی: “آن وقتی که قلم به دست میگیرید، بدانید در محضر خدا، قلم دست گرفتهاید. آن وقتی که میخواهید تکلم کنید، بدانید زبان شما، قلب شما، چشم شما، گوش شما در محضر خداست. عالم محضر خداست؛ در محضر خدا معصیت نکنید. در محضر خدا با هم دعوا نکنید سر امور باطل و فانی[۴]“
[۱] ص۲۵رشحات المعارف
[۲] ص۳۴
[۳] ص۳۲
[۴] صحیفه امام ج۱۳ص۴۶۱
محمد رضا حکیمی و انقلاب اسلامی
(چکیدهای از کتابْ بحثی با جمعی از فضلاء بر پایه مقاله ی “انقلابی که متوقف شد” از کتاب راه خورشیدی محمد اسفندیاری)
شاگرد آقای حکیمی(جناب اسفندیاری) در این مقاله نظرات ایشان درباره انقلاب اسلامی را جمعبندی کرده که ما برای فهم بهتر، مطالب ایشان را در دو بخش: “مبنای دانشی” و “تحلیل بینشی” تقسیم میکنیم:
آیت الله سیستانی و مبارزه با آمریکا
سؤال این روزها این است که چرا مرجع عالی عراق مثل داعش با آمریکاییها برخورد نمیکند؟! نه حکم جهاد که حتی حکم حرمت به ماندن آنها -چنانچه آیت الله سید کاظم حائری داد- را نمیدهد!
در شهادت ابومهدی و سردار سلیمانی به تسلیت بسنده کردند! نه چیزی از انتقام و نه چیزی از اخراج آمریکا نگفتند! حتی به تظاهرات ضد آمریکایی جمعه بغداد، فراخوان نکردند! در این ایام بیش از پیش بر برخورد مسالمت آمیز تأکید میکنند!
در مقابل آمریکاییها -از جمله پمپئو- برای سلامتی او توئیت شکرگزاری میزند! چنانچه ۲۰۰۴ کالین فریمن -نویسنده آمریکایی- ایشان را برای جایزه صلح نوبل پیشنهاد میکرد!
مروری بر مواضع آیت الله درباره اشغالگران:
مرجعیتشان اواخر دوره صدام و تحت کنترل شدید او پس از انتفاضه شروع شد. با سقوط صدام و اشغال عراق توسط آمریکا اولین امکانها برای حضور سیاسی اجتماعی فراهم شد:
- وقتی حاکم آمریکایی عراق میخواست با گزینش افرادی خاص، قانون اساسی عراق را بنویسند، آیت الله با آن مخالفت و بر انتخابات عمومی تأکید کردند. به همه گروهها، حتی افراد منسوب به خود برای کاندید شدن، تأکید کردند؛ تا قانون اساسی توسط خود عراقیها و متناسب با اسلام نوشته شود. البته در قانون اساسی چیزی بعنوان نظارت مرجعیت یا فقهاء و مانند آن تعبیه نشد و در واقع نظارت موثر کنونی آیت الله در خطوط کلی، مشخصه منحصر به فرد ایشان است نه منصبی قانونی برای مرجعیتهای آتی!
- مطلقا اشغالگران را به حضور نپذیرفته است. از اصرارهای پل برمر -حاکم آمریکایی عراق- تا نامههای بدون جواب بوش و بلر به استناد قوانین بینالمللی نیروهای بیگانه را اشغالگر دانست.
- وقتی جریان صدر از عدم مبارزه مستقیم ایشان با آمریکا از او ناراحت و بدگویی میکردند؛ سخنگوی ایشان در نماز جمعه کربلا میگفت: “مرجعیت به روشهای مسالمت آمیز در جهت سرعت بخشیدن به بازگرداندن سلطه و سیادت در عراق به عراقیها و فراهم کردن زمینه اداره کشور به دست خود آنان بدون تسلط اجانب معتقد است”.
- در ماجرای درگیری نظامیآمریکاییها با صدریها(۲۰۰۴) که احتمال از بین رفتن آنها میرفت با نامه و سفارش آیت الله خامنهای، برای نجات مقتدی و جیش المهدی مداخله کردند. در این نامه آیت الله خامنهای به ایشان نوشتند بخاطر ایشان است که خود مستقیما دخالت نمیکنند[۱].
- خروج اشغالگران انگلیسی و آمریکایی پس از چند سال اشغال و تشکیل دولت عراقی را برخی نزدیکان ایشان محصول سیاست سکوت و مبارزه منفی ایشان خواندند[۲].
- پس از فتوای دفاع در مقابل داعش و شکست داعش، درباره نیروهای ائتلاف و پایگاههای آمریکا همان موضع سابق را ادامه دادند. در جریان جنایت آمریکاییها در فرودگاه بغداد و کشتن فرمانده حشدالشعبی و مهمان نخستوزیر عراق (سردار سلیمانی) ضمن تسلیت باز به رفتار مسالمت آمیز دعوت کردند! در بیانیه اخیر(۴بهمن) هم تأکید کردند: “مرجعیت دینی بر موضع ابتدائی و اصولی خود مبنی بر لزوم احترام به حاکمیت عراق، استقلال سیاسی آن و وحدت تمامیت ارضی و وحدت ملی آن و مخالفت قاطع با تعرض به اصول ملی آن از سوی هرطرفی و تحت هر بهانهای تأکید میکند[۳]“
عملا با کارهای تلافی جویانه چه در عراق و چه از سوی ایران روی خوشی نشان ندادند.
تحلیل:
درباره این رویکرد مرجعیت عراق در قبال اشغالگران دو تحلیل عمده وجود دارد:
- تفاوت مکتب نجف و مکتب قم:
مکتب فقهی مراجع نجفِ معاصر، بر ولایت فقیه و قیام علیه جائر وتشکیل حکومت اسلامی و مبارزه با طاغوتهای عصر مبتنی نبوده است. حفظ جامعه شیعی سقف خواست آنهاست. مباحثه امام خمینی در مهرماه۱۳۴۴ با آیت الله حکیم در نجف مثالی گویا از این رویکرد است؛ لذا دخالت آیت الله خوئی در انتفاضه علیه صدام و دخالت آیت الله سیستانی در جهاد علیه داعش، به یک گونه تحلیل میشود. هردو دفاع و برای نجات شیعیان از دست ستمگران بود که نتیجه یکی شکست و نتیجه دیگری پیروزی شد.
شهید محمدباقر صدر و صدر ثانی(پدر مقتدی) و شاگردان شهید صدر مثل آیت الله سید کاظم حائری جور دیگر میاندیشیدهاند. لذا هم در مقابل صدام و هم اشغالگران فتاوای دیگری داشتهاند (برای نمونه فتوای اخیر آیت الله حائری در ۷جمادی الاولی ۱۴۴۱را ببینید). البته مرجعیت اعلای عراق دست اینان نبوده است.
- تمایز ایران و عراق:
تحلیل دیگر بیش از اینکه این روش مسالمت جویانه و در حد نظارت و ارشاد را به مبانی فقهی و ویژگیهای شخصیتی این مراجع برگرداند [۴] به موقعیت متمایز عراق نسبت به ایران بر میگرداند. ایران از زمان صفویه جامعهای یک پارچه و با مذهب رسمی شیعه بوده و مرجعیت در آن از اول با دخالت در مسائل سیاسی شکل گرفته است. قیامها و نهضتهای ایرانیان در چند قرن اخیر عمدتا به رهبری مراجع یا فقهای تراز اول خود در ایران یا مقیم سامراء و نجف بوده است. اینها پیوند مردم و مرجعیت را بسیار وسیق و جایگاه آنرا تثبیت کرده است. اما عراق اکثریت شیعی کوچکتری نسبت به ایران(۶۴٪) داشته؛ تکثرهای آن موجب شده روند ایران را نداشته باشد. خطر تجزیه هنوز هم جدی است. شکست نهضت علماء در ثوره العشرین و انزوای آنها و محرومیت شیعیان پس از ساختن رقبا با اشغالگران تجربه دیگر است. سه دهه سرکوب توسط دیکتاتوری صدام، جایگاه مرجعیت را ضعیفتر کرد؛ طوری که حتی دولتهای شیعی(مثل نوری مالکی) یا جریانهای شیعی(مثل صدریها) نیز گاه به مرجعیت توجه نکرده و حتی در مواردی بر او فشار هم آوردهاند( مثل محاصره بیت در ۲۰۰۴). اینها موجب شده مرجعیت در حد پدری کردن برای همه گروهها و عدم دخالت تفصیلی در تصمیمات وارائه کلیات بسنده کند. اصلاحات اساسی در عراق و دولتی قدرتمند و برآمده از اکثریت مردم که بتواند حافظ امنیت و استقلال عراق باشد به همراه ارتقاء موقعیت مرجعیت، اولویت بر درگیری با آمریکائیها یابد.
توجه:
- راهپیمایی میلیونی و کمنظیر جمعه مردم عراق علیه اشغالگران در سالهای ارتفاع موقعیت مرجعیت در عراق، در گذرگاه ارادههای سیاسی و راهبری مرجعیت است که میتواند به ثمره اخراج کامل اشغالگران بیانجامد؛ و الا ماهیت استکباری آمریکا، “خروج طبیعی نیروهایش از عراق” را نامفهوم کرده است. استقلال و وحدت ملی عراق به اندازه ژاپن هم بشود، خروج طبیعی اتفاق نمیافتد.
- کاریزمای شخصی آیت الله سیستانی و فقدان جایگاه قانونی برای منصب مرجعیت و نظارت فقهاء در قانون اساسی عراق این نگرانی را افزون میکند که در صورت فقدان این رهبر معنوی ۹۰ساله این روند کُند به کجا میانجامد؟ آیا فقیهی دیگر بدون جایگاه قانونی و صرفا متکی به داشتههای شخصی میتواند زود این خلأ را پر کند؟!
محسن قنبریان
۹۸/۱۱/۶
[۱] https://fa.shafaqna.com/news/429815
[۲] ۱. ر.ک: مصاحبه مجله اندیشه پویا اسفند۹۶با حجت الاسلام والمسلمین شهرستانی نماینده آیت الله سیستانی در ایران
[۳] https://www.tabnak.ir/fa/news/954113
[۴] مثلا آیت الله خوئی حتی جهاد ابتدائی با کفار را در عصر غیبت مشروط به تشخیص اهل خبره وامکان پیروزی واجب میداند!(منهاج الصالحین ج۱ص۳۶۶). در جنگ شش روزه اعراب هم دستورجهاد علیه اسرائیل دادند
…حتی اتاک الیقین
یقین با مراتبش(علم الیقین، عین الیقین، حق الیقین) اوج مراتب سلوک انسان عارف است که به مشاهده مبدأ و معاد بلکه توحّد میرساند. اما نور یقین چگونه در سالک میتابد؟
ابن ابی لیلی از امیرالمومنین روز جنگ با اهل شام شنیده که فرمود:
“ای مومنان! هرکس ظلم و تجاوزی را ببیند که به آن عمل میشود(پیرو مییابد)، و کار زشت و منکری که مردم را بدان دعوت میکنند:
اگر “در دل” آنرا منکر شود و زشت شمارد، رسته و برئ است.
و هرکس به زبان انکار کند، پاداش خواهد داشت و از آن دیگری برتر است.
و هرکس با شمشیر انکار کند تا چنان شود که سخن خدا برتر آید و سخن ستمکاران فرو افتد؛ آن کس است که “به راه هدایت رسیده” و “نور یقین بر دلش تابیده است[۱]“( نَوَّرَ فِی قَلْبِهِ اَلْیَقِینُ).
این دستوری سلوکی است که در بستههای مرشدهای سیر و سلوک -بجز عارفان قائم به قسط- جایش خالی است امام خمینی بابش کرد و مثل حاج قاسمها طیاش کردند.
نشانش در زیارات معصومین بسیار است: “جاهدتَ فی سبیلِ الله حتّی اتاک الیقین: در راه خدا مجاهده کردی تا به یقین رسیدی[۲]“.
٭بیشتر را در مباحث «توحید و توحّد قائمین به قسط» تعقیب کنید.
محسن قنبریان
۹۸/۱۱/۳
[۱] وسائل ج۱۶ص۱۳۳
[۲] الکافی ج۴ص۵۷٨و۵۷۳و۵۷۰و۵۵۲
امامین انقلاب!
فرق امام خمینی و امام خامنه ای چیست؟
امام خمینی، محو شدن اسرائیل را در جهان اسلام “گفتمان غالب” کرد؛ امام خامنه ای برای تحقق آن “سازمان” بخشید و روز شمار گذاشت.
امام خمینی با دَم قدسی اش جوانان اسلام را بیدار و “راهبرد هسته های مقاومت” را پیشنهاد کرد؛ امام خامنه ای، هسته های مقاومت را “سازمان” داد و باهم متشکل کرد؛ دیروز حزب الله امروز حشدالشعبی و انصارالله و…
برافراشتن پرچم توحید در افق جهان نزدیک است…
(دوره بصیرتی مرکز امامت/۹۷)