بایگانی برچسب: s

نباید سه گانه: اسلام ناب، آمریکا، اسلام آمریکایی را به دوگانه کاست!

در این بخش گفتگو با برنامه گرا به خط روشنی بین مصلحان انقلاب اسلامی پرداختم که غیر از دشمن خارجی و اسلام ناب، یک اسلام تقلبی و غیر اصیل هم می شمردند. امام آنرا “اسلام آمریکایی” نامید(۱۱فروردین۶۷).

این سالها فقط سازشکاران در جناح های سیاسی + تشیع انگلیسی در جریان های مذهبی، مصداق اسلام آمریکایی خوانده میشوند. فقط رهبر انقلاب اسلام منهای مردم سالاری درون کشور و حوزه ها را هم متهم میکند[۱]!

امام اینها را اسلام آمریکایی می خواند: اسلام مرفهین بی درد، اسلام فرصت طلبان(صحیفه امام ج۲۱ص۱۱) / اسلام اشرافیت، اسلام مقدس نماهای حوزه های علمیه و دانشگاهی، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنه ها(همان ص۸۰)/ اسلام سرمایه داری مدرن و کمونیسم خون آشام، اسلام رفاه و تجمل(همان ص۱۴۵)

در “اقتصاد” کمتر از “سیاست” خط اسلام آمریکایی متهم است! اسلامِ حاکمیت سرمایه و تقدم سرمایه داران بر پابرهنه ها را کمتر کسی جرأت می کند اسلام آمریکایی بخواند! چون دهها روحانی و دانشگاهی موجه و حزب اللهی یا اصل مساله را انکار و یا برایش تئوری اقتصادی می سازند! به آدمهایش کار نداریم مهم آن خط است.

هنوز به روز ترین حرفها، همان حرفهای امام است!

نامه مورد اشاره در ویدئو را می‌توانید از این نشانی مشاهده بفرمایید.

[۱] سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سی‌ودومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله)

سخنرانی/ اسلامی که انقلاب کرد

کارگاه آموزشی «اسلامی که انقلاب کرد» یا به تعبیری دیگر، اسلام به قرائت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه)، ماه رمضان سال ۱۴۰۱، توسط حجت الاسلام قنبریان در شهرستان بهبهان برگزار شد. در همان زمان این کارگاه پخش مستقیم می‌شد و اکنون نسخه صوتی جلسات این کارگاه جهت استفاده علاقه مندان منتشر می‌شود.

جلسه نخست «اسلامی که انقلاب کرد» | “دریافت از پیوند کمکی

جلسه دوّم «اسلامی که انقلاب کرد» | “دریافت از پیوند کمکی

جلسه سوّم «اسلامی که انقلاب کرد» | “دریافت از پیوند کمکی

جلسه چهارم «اسلامی که انقلاب کرد» | “دریافت از پیوند کمکی

جلسه پنجم «اسلامی که انقلاب کرد» | “دریافت از پیوند کمکی

جلسه ششم «اسلامی که انقلاب کرد» | “دریافت از پیوند کمکی

جلسه هفتم «اسلامی که انقلاب کرد» | “دریافت از پیوند کمکی

جلسه هشتم «اسلامی که انقلاب کرد» | “دریافت از پیوند کمکی

جلسه نهم «اسلامی که انقلاب کرد» | “دریافت از پیوند کمکی

جلسه دهم «اسلامی که انقلاب کرد» | “دریافت از پیوند کمکی

جنگ روانی و توطئه فرهنگی مأمونی!

  • استقبال عجیب مردم از امام رضا(ع) در مسیر مدینه تا مرو، بخصوص اجتماع عظیم نیشابور، دستگاه عباسی را لرزاند و به فکر توطئه ای فرهنگی و جنگی روانی انداخت!:
    “ساخت و انتساب اتهامی به امام رضا(ع)؛ آنقدر ظریف که در مردم جا بگیرد، و آنقدر شنیع که بشود امام را بخاطرش مجرم کرد!”
  • ساختند و گرفت! و امام را در سرخس به همان اتهام مدتی زندانی کردند!
    ملاقات کوتاه اباصلت با امام توطئه را برایمان پرده برداری می کند. به امام می گوید:
    -: یابن رسول الله مردم از شما سخنانی حکایت می کنند!
    – : چه می گویند؟!
    -: می گویند: شما فرموده اید: مردم بندگان ما هستند!
  • تأویل بردن “ارادت مردم” به “بردگی”! + و “نقل کرامات حضرت” در این سفر به “اظهار ربوبیت”! + چاشنی کردن و بزرگ نمایی چند سوژه غالی = تکمیل پروژه مامون و ارکان جنگ روانی-فرهنگی علیه امام.
    حالا اتهام بزنند که خود امام مدعی است: همه مردم بردگان و بندگان اویند!
  • جالب، برخورد امام با این توطئه است:
    – در زندان سرخس روزی ۱۰۰۰ رکعت نماز می خواند، طوری که مجالی برایش نمی ماند!
    اینگونه “چهره بندگی” خود را پررنگ تر و شبهه و اتهام “ربوبیت” را دفع می کند.
    – در همان ملاقات کوتاه (پس از شکایت به خدا از این اتهام) پاسخ نقضی شیرینی به دهان اباصلت می گذارد. می‌فرماید: “اگر مردم براساس آنچه می گویند همه بردگان مایند، پس آنها را به چه کسی خواهیم فروخت؟!!”

پ.ن:

دستگاه های مامونِ جهانیِ زمانت را بشناس اما از سوژه شدن غالیان و افراطی ها برای تاویل دادن دو رکنِ حق دیگر به ناحق هم غافل نشو!

کارگردان عنکبوت مقدس صراحتا گفت: “موضوع فیلم، یک قاتل زنجیره ای نیست یک جامعه قاتل زنجیره ای است!”

تصویر این زنجیره در یک جامعه (ایران اسلامی) از کجاست تا کجا؟!

از یک قاتل مذهبی(!) تا یک حرم مذهبی!

خودش می گوید:”البته بیان اینکه این مرد یک مرد متدین است برای داستان مهم است، حلقه او را به یک حرم بزرگ -که نماد رسمی ادیان است- متصل می کنیم؛ بلکه کل موضوع مربوط به چیزی است که خوب می دانید…”!

موضع گیری ات امام رضایی باشد نه تایید و تکثیر سوژه های دروغ!

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۳/۱۸

انفال ملکه!

فقط بخشی از اموال ملکه انگلیس که این روزها جشن ۷۰ سالگی سلطنت او برپاست:

  • بستر تمام آبهای بریتانیا و منابع آن!
  • تمامی معادن طلای اسکاتلند!
  • همه زمین های کانادا بعنوان دومین کشور بزرگ دنیا! هیچ شهروند کانادا مالک زمین نیست(بجز ۹/۷٪ زمین ها)!
  • ۵۰هزار هکتار در شمال شرق اسکاتلند و ۲۰ هزار هکتار در نورفالک
  • سرجمع: مالک یک ششم خشکی های کره زمین در سراسر دنیا!!!
  • ! درباره بقیه اموال او تحقیق کنید! قوها، خفاش ها و…!

شاید حالا بهتر فلسفه انفال در شریعت اسلام را بفهمیم که چنین اموالی را دست امین الله داده تا برای مصالح مردم استفاده کند و در زمان غیبت امام، انتفاع عموم مردم از آنها مباح است! (تحریر الوسیله امام خمینی) و حکومت اسلامی باید بمثابه تنظیم گری برای انتفاع عادلانه از آنها باشد.

محسن قنبریان

رویایت را نگهدار!

برشی از سلسله سخنرانی «مهارت امیدبانی در قرآن» ایراد شده در ماه رمضان ۱۴۰۱، توسط حجت الاسلام قنبریان

  • سیاوش شاهنامه بسیار شبیه یوسف قرآن است! سیاوش و سودابه/ یوسف و زلیخا و…
    – فرق اساسی در این است که سیاوش با یک کابوس شروع می کند و یوسف (ع) با یک رویا!
    – عکسهای سلفی یوسف پس از رویا همه تاریک و ناهمخوان است( /چاه، بردگی، طعمه زلیخا، زندان) اما عکسهای سلفی سیاوش روشن است (پیش رستم، پیش پدر و…) ! اما…
    – رویای یوسف، برایش امیدبانی می کند و از حوادث ناهمخوان می گذرد!
    ولی کابوس سیاوش عاقبت او را در کام می کشد و خوشی ها را می رباید!
  • میشل فوکو سال منتهی به انقلاب در خیابانهای تهران رویای اجتماعی ایرانی_اسلامی شما را دید که نوشت: “ایرانی ها چه رویایی در سر دارند؟!”
  • مسئولین هم باید مراقب باشند با صحنه های زشت، رویای اجتماعی را کابوس نکنند!

* برش قبلی را اینجا ببینید.

* سلسله بحث مهارت امیدبانی درآیات قرآن را دنبال کنید!

خوارج؛ خوب، بد، زشت!

در روایات ما  از حضور ابلیس نزد انبیاء و حتی نصیحت و خیرخواهی او برای آنها و قبول برخی از آنها از سوی انبیاء خبر است!

حالا با میزانِ امیرالمومنین هم شاید بشود چند خوبی از خوارج بیاموزیم و بدی شان را هم علامت بگذاریم! و زشت ترین کار خارجی گری را حذر دهیم!

  1. حقیقت، خطا، گناه!
    – خوب:
    حضرت امیر(ع) خوارج را بر قاسطین و زیاده خواهان و زیاده خوران چنین ترجیح می دهد: “بعد از من خوارج را نکشید! کسی که در طلب حقیقت به خطا رفته مانند کسی که دنبال باطل بوده و به آن رسیده نیست”(خ۶۱).
    زیاده خواهان و رانت خوران _بعکس خوارج_ از اول به دنبال باطل رفته و به آن رسیدند!
    – بد:
    بدی خوارج در نتیجه گیری خطایشان بود. یافتن حقیقت قواعدی دارد که بدون آن، نتیجه خطا خواهد شد. سطحی بینی و جمود اندیشی آنان به خطایشان برد.
    زشت:
    زشت، تکفیرشان بود. خوارج “خطا” را از “گناه” تفکیک نمی کردند و هردو را هم حکم به تکفیر می کردند‌! درحالیکه یکی قصد و نیت درست و در دیگری تعمد بر باطل است!
    تکفیر و تفسیق، جوهر خارجی گری است حتی اگر به اسم مقابله با خوارج انجام شود!
    حضرت امیر(ع) حتی شامیان را تکفیر نکرده درباره شان می فرمود: “ما امروز با برادرانِ مسلمان خود به سبب کژی و انحراف و شبهه و تاویلی که در دین پدید آمده می جنگیم.و هرگاه راهی بیابیم که خداوند با آن ما را بار دیگر متحد سازد، و ما به سبب آن دوباره باهم مرتبط وبه هم نزدیک شویم، خواهان و مشتاق آن خواهیم بود و راه دیگری را نخواهیم پیمود”(خ ۱۲۲)
    زشت این است که تفاوت برخورد امیر(ع) با قاسطین و خوارج (بفرض وجود) درک نشود و برچسب خوارجی از برچسب قاسطین و جائرین پرکاربردتر شود! در حالیکه قاسطی گری گناه است نه خطا، از اول قصد شده و چهره کریه آن در مصائب و آسیب های اجتماعی پیدا شده است!
  2. خلافت و امارت؛ انتخاب، انحراف، بدعت!
    خوب:
    خوارج خلافت و امارت را انتخابی و با بیعت عموم یا شورا می دانستند؛ از این حیث مشابه حضرت امیر(ع) در خ ۱۷۳ می اندیشیدند که فرمود: “به جان خودم سوگند اگر امامت و خلافت با حضور عمومی مردم منعقد نشود، من دیگر راهی برایش سراغ ندارم”!
    بد:
    بدی شان در سوء انتخابشان بود که مثل عبدالله بن وهب راسبی را امیر خود کردند و رهبری فکری عبدالله بن الکواء را پذیرفتند!
    زشت:
    زشت، بدعتِ موروثی کردن خلافت و تبدیل آن به سلطنت توسط حزب قاسطین بود. خروج نرمی از اسلام محمد(ص) و اخراج مسلمانان از حقوق اساسی شان از جمله حق تعیین سرنوشت!
    این از انتخاب بد خوارج و ذوالخویصره ها و… شنیع تر بود و خروج اسلام از ریل محمدی اش را منجر شد؛ ولو نویسندگان مارک خوارجی بر آن نزدند!
  3. حل فتنه ها؛ حکمیت، حکَم نااهل، استبداد خشن!
    خوب:
    خوارج هم اول مثل امیر المومنین راه حل فتنه ها و خروج ها را حکمیت می دانستند. دیدند خود علی(ع) پیش از صفین، در جمل خارج شدگان از بیعت و ناکثین را دعوت به حکمیتِ متخلفین از بیعت خود و نا همراهان با جمل کرد: “می پندارید که من عثمان را کشته ام! میان من و شما، از اهل مدینه کسانی هستند که نه با من هستند و نه با شما. اینان را قاضی و حکَم قرار دهیم تا هرکس هر اندازه در این امر دخالت داشته برگردنش آید و از عهده آن برآید”.(نامه۵۴)
    یاللعجب! علیِ معصوم حاضر به حکمیت متخلفین از بیعت مثل سعد ابی وقاص ها و زید بن ثابت ها میشود تا شاید خون مسلمانان در فتنه های سیاسی ریخته نشود!
    بد:
    بدی خوارج در حکمیت خواهی نبود در کج فهمی و موقعیت نشناسی شان بود که در لحظات براندازی قاسطین فریب خورده و به حکمیت وادار کرده، بدترین حکَم را بر علی(ع) تحمیل کردند!
    زشت:
    زشت تر از کار خوارج، حذف از اساس حکمیت و نشاندن خشونت و استبداد بجای آن در هر فتنه و خروج(بلکه هر نهی از منکر سیاسی) است. کاری که قاسطین و دولت اموی در زمان تسلط خود با آزادیخواهان و عدالتخواهانی چون حجر و حسین بن علی(ع) و زید بن علی و… کردند.
    جالب اینکه بر همه هم برچسب خوارج زدند!

نکند بدِ خارجی گری را بر کسانی تطبیق دهیم که زشتش در خودمان در نمو باشد!

  • نکند روزی بخاطر بدی منتخبِ حکمیت (ابوموسی) و امارت (عبدالله بن وهب)، سازوکار “حکمیت” و “انتخاب” را خارجی گری و هشتگ خوارج کنیم و مقابلش سرکوب و استبداد را “ولایت” و “دیانت ناب” بفهمیم و تبلیغش کنیم!
  • آنچه با “عدالت و خوارج” می کنیم خیلی فاصله ای نگذاشته، فرداست که به جمهوریت هم برسد!

* به دلایلی این یادداشت با تاخیر منتشر شد!

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۲/۱۰

اسلام اموی: دوشیدن شیر دنیا بوسیله دین!

ادبیات و گفتمان سازی حضرت امیر(ع) درباره حزب دین‌باز اموی فوق العاده است.

ظاهرا حاجیانی از شام در مکه حاضر می شدند که موضوع نامه ۳۳ نهج البلاغه شده است. از جمله توصیفات حضرت برای این گروه دین باز این است:

یَحتَلِبُونَ الدُنیا دَرَّها بِالدِّین

“یَحتَلِبُون” از “حلب” یعنی شیر دوشیدن.

“دَرَّهَا” یعنی شیر دنیا. شیر زیاد و فراوان.

می فرماید: با دین، همه شیر دنیا را می دوشند!

یعنی با دین بازی همه تمتعات دنیا را می برند؛ فقط بر آن بردن و خوردن، نقاب دین می زنند!

تایید می کنید:

  • اینگونه ادبیات و گفتمان سازی، چقدر در زمین زدن دین بازی و رسواگری دنیا طلبان متدین نما اثر گذار است.
  • در مقابل تمایز ندادن دینداری از دین بازی برای جامعه و رنگ تقدس زدن به هر که در لباس و نقش دین است، چه خسارت بار است.

محسن قنبریان

سوژگی فقه در ابژه سکولاریزاسیون!

نقدی بر یادداشت آقای میلاد دخانچی

  • اصلا فقه، همان که شما می‌گویید(!):
    • گرایش سلطه گر نسبت به زن!
    • زن گریز یا حتی زن ستیز!
    • گریز از سوژگی و هیاهو و تشویق های زنانه تا همه آنچه شمرده اید!
      (بحثش بماند برای بعد)

  • به تصریح تان از ورزشگاه تا اقتصاد و فرهنگ و سیاست هم زیر چتر این فقه است که خسارت همه را برای او فاکتور کرده اید!

و نوشته اید: “برای دفاع از الهیات خود دست به دامن فلفل می شود. بنابراین ماجرای فلفل، نه نتیجه عملکرد سهوی فلان کارگزار و یا بدسلیقگی در اجراست. فلفل اسلحه ایست که فقه زن گریز (اگر نگوییم زن ستیز) برای دفاع از کیان خود در دست میگیرد”!

بنظرتان: فقه و بانیان آن مقصرند چون عقب ماندگی خود را با توسل به قوه قهریه دولت مدرن جبران می کنند، اینجاست که “فلفل” متولد میشود!

از خود نپرسیدید:

  • این فقهِ فهم شده شما با آن تسلطش بر فرهنگ و سیاست در ایران، چطور با اینهمه سوژگی زنان در رسانه ملی کاری ندارد و فقط به دیدن چند سانت ساق پای لخت مردان در نمای دور ورزشگاه و احیانا استماع چند فحش گیر داده است؟!!
  • پخش ورزش های بانوان و دهها کار بدن نما و فریبا از دختران و زنان در مثل برنامه عصر جدید و دهها برنامه دیگر، سوژگی و عاملیت زنان نیست؟! یا این استاندارد های دوگانه و تناقض ها ریشه در جایی غیر از فقه سنتی و مرجعیت دارد؟!
  • اگر حداقلِ کار این فقه در دفاع از کیانش و بیرون نیافتادن از قدرت، گاز فلفل ورزشگاه مشهد است چرا رسانه ملیِ تحت سیطره خود را از سوژگی های نو به نوی زنان پالایش نمی کند؟! و حتی به اطوار جدید سوژگی زنان با روی خوش جایزه و نشان می دهد؟!!

  • بنظرم از میانه راه به خطا رفته اید!
  • ظاهرا جریانی سکولار و کاملا هوشیار دارد این تناقض ها و استانداردهای دوگانه را مدیریت می کند و به جایی رهسپار است!
  • با یک دست در اصلی ترین ابزار سوژگی (رسانه) فقه زدایی می کند و تماشاگر میلیونی می افزاید و با دستی دیگر پشت درب ورزشگاه، زنان را به جنگ فقه و مرجعیت فقهی می کشاند!
  • اینگونه هر روز سیل مهاجم بیشتری به فقاهت تولید می شود!
  • این روند به گذر بیشتر جامعه از فقه (بالقوه و بالفعلش) می کشد! به جای شرع، عرف یا تفقه عرفی می نشیند!
    دقیقا این، تامین نیاز همان دولت مدرن و همسو کردن حکمرانی مدرن با تئوری های مدرن(عرفی سازی و سکولاریزم) می باشد!
  • با این تدابیر، مرجعیت سنتیِ تضعیف شده در جامعه هم دیگر نمیتواند در روندهای قدرت و حکمرانی، مؤثر و مراقب باشد!
    فرداها بهتر می توانند ولایت فقیه را از ولایت فقه به ولایت یک معمم عرفی اما مسلط به دولت مدرن تنزل دهند! (مباد آن روز)
    بلاتشبیه؛ ملکه و سلطنت هم متعلق به قرون میانه است که سایه اش در دولت مدرن مانده است!

و دقیقا ردپای همین تناقض ها را در سیاست و اقتصاد هم می بینید:

  • حرمت نزول خواری سنتی اما آزادی ربای بانکی و خلق پول بانکهای تجاری!
  • وجوب خمس بر پس اندازهای سالیانه خانواده برای خرید خانه و ماشین، اما معافیت عملی از خمس و بعضاً مالیات برای معادن واگذاری شده!
  • و…

جریان عینی سکولاریزاسیون، فقه را هم در ذهنیت خود عرفی و سکولار می خواهد تا یک دستیِ دولت مدرن با تئوری های مدرن را موجب شود. سراغ کنشگران میدانی این جریان را باید در نظام دیوانی و حتی انتظامی_امنیتی (کشوری و لشکری) گرفت!

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۱/۱۳

برنامه‌های حجت الاسلام قنبریان در نیمه اول ماه رمضان

  1. درس‌هایی از چهل حدیث امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه)

    مسجد بلال بهبهان/ بعد از نماز ظهر و عصر

  2. کارگاه آموزشی: اسلامی که انقلاب کرد (اسلام به قرائت امام خمینی)

    از سوم تا سیزده رمضان ظرفیت محدود حضوری ساعت ۱۷ تا ۱۸
    پخش زنده از اینستاگرام پخش زنده از آپارات
  3. مهارت امیدبانی در آیات قرآن

    تجمیع هیات‌های مذهبی بهبهان صحن مطهر امامزاده فضل
    ساعت ۲۲:۱۵ پخش زنده از اینستاگرام
  4. برنامه سحرگاهی “لطف لطیف” رادیو اقتصاد (۴:۲۰تا۵:۳۰)

    ۳۰ سحر ماه مبارک لطیفه های کوتاه آیات اقتصادی قرآن
    پیوند پخش زنده رادیو اقتصاد

صدا و سیما/ مسأله عدالت

برنامه اجتماعی شبکه افق مورخه ۱۶ اسفند ماه ۱۴۰۰ با دعوت از حجت الاسلام قنبریان روی آنتن زنده صدا و سیما رفت. فایل برنامه جهت دریافت روی این تارنما قرار می‌گیرد.

دریافت برنامه «مسأله عدالت» با کیفیت [۱۴۴P | 240P | 360P | 480P | 720P]

ادامه خواندن صدا و سیما/ مسأله عدالت