چه باید کرد؟/ بخشی از مصاحبه حجه الاسلام قنبریان با روزنامه قدس[۱]
ما دو کار در حوزه امر به معروف و نهی از منکر داریم:
اول “یدعون الی الخیر” است. و دوم در ادامه آن “یامرون بالمعروف” است. این دو مترادف با همدیگر نیستند. دعوت به خیر یک چیز است و امر به معروف چیز دیگر است.
یدعون الی الخیر در تعابیر فقها تحت عناوین “ارشاد جاهل” یا “تنبیه غافل” یا “هدایت گمراه” آمده است. توضیح اینکه بعضی وقتها ممکن است یکی از دستورات شرعی یا دستهای از دستورات شرعیمان، در بستر جامعه دچار شک و شبهه شود که از قضا مناسبات مدرن در این مورد خیلی نقش دارد. وقتی زندگی از اساس تغییر میکند هم برخی موضوعات احکام از اساس تغییر میکند و بالتبع احکام آن نیز عوض میشود؛ و هم اینکه درصدی از مکلفین نسبت به احکام در این “بستره جدید زندگی”، دچار شبهه میشوند. اینجا مدام گفتن امر به معروف، کار درستی نیست. اول باید ارشاد جاهل صورت بگیرد. “امر”(مواجه حقوقی) نیز در ارشاد جاهل نیامده است؛ فلذا میتوان از همین رسانهها استفاده کرد و دست به رفع شبهه زد. با جامعه باید حرف بزنیم.
چند مثال بزنم: در بررسی آماریای در سال۶۵، قریب ۸۶ درصد پاسخ دهندگان گفتهاند که رعایت نکردن حجاب از طرف مردم عیب است. در سال۷۱ جواب مردم به همین سوال به ۴۱درصد تنزل کرده است.[۲]
مشخص می شود که در این بازه زمانی یک سری شبهاتی وارد شده است که بحث ارشاد جاهل یا یدعون الی الخیر اینجا وسط میآید که کار فرهنگسازی است. پیش از آنکه گشت ارشاد یا مجوز بخواهد؛ فرهنگسازی لازم دارد که امر یا بکن-نکن در آن نیست. پس ابتدائاً قرائت درستی از آن مساله باید بشود و سپس امر به معروف بر آن مترتب شود. چرا که فقها میگویند کسی که حکم را نمیداند یا درباره آن دچار شبهه شده است اول از همه باید این مرحله را طی کند و بعد اگر اصرار بر آن کار داشت نوبت به امر به معروف میرسد.
پژوهش دیگری مثلاً که در مورد دختران دانشجو انجام گرفته است اینگونه است که فقط ۴۲ درصد دیدگاه مثبتی در مورد پوشش پا دارند؛ در حالی که یکی از مسئلههای شرعی، پوشاندن پاست. ۵۴ درصد معتقدند که همه بدن جز دست و صورت باید پوشیده باشد[۳] که مشخص میشود ۴۶درصد دیگر چنین تلقی ندارند.
من این دو آمار را خواندم تا بگویم بینش عرفی جامعه حتما منطبق بر مساله شرعی نیست. ارشاد جاهل -که کاری فرهنگی است- تلاش برای این انطباق است. جهالت نیز که اینجا میگویم سویه منفی ندارد بلکه منظورم این است که حکم دچار شبهه شده است.
عکسنوشته های “حجاب را آزاد کنیم!” ببینید و بهتر قضاوت کنید!
۱۷ اسفند۱۳۹۶ |رهبرانقلاب:
“امروز پولهای زیادی خرج میکنند، فعالیت زیادی میکنند، صدها رسانه را به کار میگیرند تا بتوانند به طُرق مختلف روی هویت مستقل زن مسلمان اثرگذاری کنند.
اینهمه خرج و زحمت و فکر پشت سر این کار است اما تلاششان عقیم است. نتیجهی کارشان این است که چهار تا دختر در گوشهکنار فریب بخورند یا انگیزههای گوناگون پیدا کنند که روسری را بردارند که یعنی مثلاً ما چه شدیم.
همهی آن تلاش نتیجهاش خلاصه میشود در این مسئلهی کوچکِ حقیر.”
در اینباره یادداشت شورش لئیم ، نجابت کریم را هم بخوانید.
شورش لئیم، نجابت کریم
اخیرا یکی از مراجع عظام قم به رئیس مجلس فرمود: “آنکه روسری خود را برسرچوب میکند با قرآن مخالف نیست بلکه با این شرایط کشور مخالف است. پیغمبر فرمود کشوری که مشکل مالی داشته باشد دینش در خطراست…”
http://yon.ir/C66VW
با این بخش فرمایش که اینها مخالفت با قرآن نیست موافقم.
اما بنظرم به آیت اللهِ کم نظیر و مهذب ما در صغرای قضیه اطلاعات درست نرسیده است:
زنان بسیاری بخاطر فقر مالی، بیکاری، حقوق معوق شوهران معترضند اما با حجاب کامل در تجمعات آمدند.
در مقابل، این کشف حجابها اصلا نه بخاطر مسائل مالی بلکه از سوی طبقه فرادست و بخاطر آزادی مدنی بیشتر است.
بگذارید کمی برای مردم عادی توضیح دهم یک استدلال فقهی یا فلسفی چگونه شکل میگیرد:
اول یک حکم کلی(که کبرا نام میگیرد) را از برهان یا قرآن و حدیث میآورند. بعد حکمی جزیی(که صغرا نام میگیرد) را بدان ضمیمه کرده، نتیجه میگیرند.
مثلا اینجا آن فقیه گرانسنگ، کبرا را از این روایت پیامبر(ص) آورده که فرمود: “اگر نان نباشد مردم نماز نمیگزاردند و واجبات الهی را اداء نمیکردند[۱]“.
صغرای حکم را از مخبر یا اخباری میشنوند که عدهای در تهران کشف حجاب میکنند و روسری خود را بر چوب میکنند.
بعد آن نتیجه را میگیرند که خواندید.
نکته حائز اهمیت در نحوه دریافت صغرای استدلال است: در فلسفه گاه این صغرا، از علوم تجربی گرفته میشود و در فقه، گاه از عرف و بازار و اخبار و…گرفته میشود. از این رو اگر این صغرا مخدوش شد، استدلال عقیم میشود. مثلا استدلالات فلسفیِ مبتنی بر مقدمهای از هیئت بطلمیوسی، پس از کپرنیک نیاز به بازسازی یافت.
همچنین استدلالات فقهی مبتنی بر اخبار درستتر از خیابانهای تهران و تبریز در جریان مشروطیت، موجب شد نظرات و فتاوای برخی اعاظم نجف در مشروطیت تعدیل شود و برخی حتی کتاب خود در حمایت از آن را در بازار جمع کنند.
از همین جاست که زمانهشناسی و “بودن در بطن حوادث جامعه”، عالم را از تهاجم لوابس و شبهات مصون میکند.
درباره موضوع اخیر جا داشت کنار اخبار دختران خیابان انقلاب، اخبار اعتراض همسران کارگرانِ از کار بیکار شده و حقوق به تعویق افتاده (در بافق و…) هم به ایشان میرسید. که از قضا همه با وجود گرسنگی، باحجابند!
تازه زنان فقیر بسیاری در حوالی سیستان کرمان و مناطق آل صافی و عین دو اهواز و… هنوز اعتراض کردن هم نیاموختهاند و با کرامت در فقر و نداری با ۴۵۰۰۰تومان یارانهشان صبر میکنند اما پوشیه بر صورت دارند!
مشکل دختران خیابان انقلاب از قضا کاملا برعکس، خاستگاهش دارائی و توانائی است.
بی خیال اینکه حامی فیس بوکی آنها ۲۳۱هزاردلار از bbg (شورای مدیران خبررسانی وابسته به دولت آمریکا) گرفته بود و اسنادش منتشر شد.
بی خیال از دادن بسته چک پولهای ۵۰۰۰۰از سوی برخی فتنهگران به یکی از آنان(مریم شریعتمداری) -البته به بهانه عیدی- که یکی از زندانیان ۸۸ در مصاحبه با ژیلا بنی یعقوب اعتراف کرد.
و بی خیالهای جهات دیگر سیاسی این حرکت، از ۲۹ دستگیر شده این ماجرا میشود طبقه اجتماعی اقدام گران را فهمید. عمدتا طبقه بورژوا و بالانشینی که پی آزادی بیشترند. لذا در تهران -سرمایهدارترین و بودجه خورترین شهر ایران- و بعضا در حوالی قیطریه صورت میگیرد. و پشنهاد ۱۰۰۰۰۰۰۰ تومانیاش به ستارههای سینما میشود!
با این اطلاعات میدانی آنوقت آیت اللهی که من میشناسم و در پاکی و طهارت جان کمنظیر است شاید به این روایت در کبرای استدلال تمسک میکرد و نتیجه بهتر و مغفولتری میگرفت: “بپرهیزید از شورش کریم، وقتی گرسنه شود و از شورش لئیم وقتی که سیر شود[۲]“
آنوقت به رئیس مجلس هشدار تبعیض در تقسیم سرمایههای کشور میداد تا دو استان به تنهایی ۸۰%سرمایه کشور را نداشته و بقیه در محرومیت باشند.
امسال ایام نوروز برخی علماء وارسته(البته نه تراز اول) در اردوهای جهادی مناطق محروم حاضر شدند کاش علماء تراز اول هم تابستان یا تعطیلات نوروز جای بیتوته دو ماهه و سه ماهه در مشهد یا مناطق خنکتر، سری به مناطق محروم و فقیر میزدند همانجاهایی که آیت الله سیستانی از خانه بسیار فقیرانهاش در نجف خبرشان را دارد و سفارش آنها را میکند[۳].
آنوقت دل پر رافت برخی از این بزرگان که بخاطر ربا در جامعه گریهاش میگیرد و شکوهی یک کارگر، منقلبش میکند با دیدن این “صفحات الاعیان” تحولات عظیمی در “صفحات الاذهان” ایشان در فقه و حکمت پدید میآورد.
از یزیدی که برای اولین بار زنان مسلمان _آنهم دختران رسول الله_ را اسارت برد هم بدتر داریم؟!
ظاهرا آری!
سدیرصیرفی از ماتم آخر الزمانی امام صادق(ع) چنین گزارش میکند: “بر خاک نشسته، جبه خیبری طوقدار بیگریبان آستین کوتاهی در برش بود و مانند فرزند مردهی شیدای جگر سوخته میگریست!… و میگفت:”…من اشکی که از دیدگانم روان است و نالهای را که از مصائب و بلایای گذشته از سینهام سر میکشد را مقابل آنچه در برابر دیدگانم مجسم است و از همه گرفتاریها بزرگتر و جانگدازتر است و از همه سختتر و نا آشناتر است؛ دیگر احساس نمیکنم”[۱]
پیامبر(ص) به علی(ع)، خبرش را با وصف “فتنه صَمّاء صَیلم” گزارش کرد. یعنی فتنهای که راهی برای تسکینش بخاطر مکر و حیله فراگیرش نیست و کار بد و ناگوار بسیار دارد. فرمود این در زمان غیبت امام دوازدهم اتفاق میافتد…[۲]
آنانکه چنین فتنهی فراگیر و پرحیلتی میگسترانند که مصائبش برای اهل بیت، جدید و ناآشنا و جانگدازتر از مصائب قبل (حتی عاشورا) است؛ یزیدتر از یزیدِ عاشورایند.
یک مثالش: زینب کبری(س) به آن یزید نهیب زد: “آیا این عدالت است ای فرزند بردگانِ آزاد شده که زنان و کنیزانت را پشت پرده نگه داری؛ ولی دختران رسول خدا(ص) اسیر باشند؟! پرده حشمت و حرمت ایشان را هتک کنی و صورتهایشان را بگشایی؟! دشمنان آنان را شهر به شهر ببرند و بومی و غریب چشم به آنها بدوزند؟!”
یزید ترین، “این تنبیه” را “یک تشویق” میکند؛ اول زنان خود را عریان میگرداند و بعد “فرهنگ برهنگی” را جهانی میکند؛ آنقدر که وقتی برای فاطمیات کشور تشیع حجاب میخواهی، اعتراض میشنوی که: عدالت است پوشش برای زنان، واجب باشد؟!
حجت الاسلام والمسلمین شعبانی، امام جمعه همدان: هنگامی که انسان مراکز فروش لباس و پاساژها را میبیند باید به این نکته توجه کند که به جای آن که به دختر خانمها ایراد بگیریم که چرا این لباس را میپوشید، بلکه باید نظارت خودمان را بیشتر کنیم که نگذاریم این لباسها تولید و یا به فروش برسد. امام جمعه همدان با گلایه از قیمتهای بسیار بالا در بازار برای تهیه چادر و قیمتهای پایین برای لباسهای نامناسب، بیان داشت: نباید دختران جوانمان را متهم به بیدینی کنیم، چرا که اینها همان افرادی هستند که در شب قدر و خیلی از مراسم های مذهبی دیگر حاضر هستند.
آیا وقتش نرسیده تقابل باحجاب-بدحجاب با راهپیمایی واقعی چادری ها و کشف حجاب مجازی طیف مقابل، به وحدتی علیه قاچاقچیان حجاب -چه چادر و چه ساپورت- بدل شود؟!
آیا وقتش نرسیده جوانان خوب حزب اللهی بجای نمایشگاه های بی اثر یا کم اثر حجاب و عفاف (یا کلیشه های دیگر)، روشنگری درباره ورود ۵۰۰%قاچاق این حوزه از مجاری قانونی و در پوشش قانونی(گزارش سالهای قبل مرکز پژوهشهای مجلس) هم بپردازند؟!
آیا وقتش نرسیده در کناردستگیری دختران خیابان انقلاب، مطالبه ی دستگیری آنانی که در این قاچاق بزرگ در سطح معاون وزیر و مدیر کل(مصاحبه معاون پیشگیری ستاد مبارزه با قاچاق با تجارت فردا) دست دارند هم بشود؟! و تجمعات بجای مراکز عمومی حضور زنان در خیابان به آن سمتها برود؟!
آیا وقتش نرسیده بجای -یا کنار-اعتراف گیری از رقاصه ی ۱۷ساله ی اینستاگرام در صدا وسیما، انحصار داران واردات چادر هم آورده شوند و راز شکست کارخانه های چادر بافی در ایران از آنها پرسیده شود؟! با صورت شطرنجی و معرفی با حروف اول اسم و فامیل هم قبول داریم!
اگر علیه تزویر تقابل آفرینی که صبح با خانواده ی شهدا از قیام مسجد گوهرشاد علیه کشف حجاب می گوید و همان روز عصر در جمع جوانان بهشت زوری را سخره گرفته و گشت ارشاد را جک میکند و سوت میگیرد، شعار داده شد هم اجازه تجمع عفاف و حجاب داده خواهد شد؟!
چادری و ساپورت پوش هردو قربانی این تقسیم کار کثیف در قاچاق و انحصار کالای بد حجابی و عفافند و تا عدالت در برخورد -نگویم اولویت برخورد با ریشه ها- نیاید احکام شرع مقدس جان نمی گیرد که العدل حیاه الأحکام.
حجاب واجب است و هم الزامی یا نه؟! شرط الزام باید “ضمن بیعت” لحاظ شود تا قانونی شود(چنانچه از برخی ادله استظهار میکنند) یا حاکم میتواند با ادله حسبه و غیر آن حتی پیاده رو را هم زنانه-مردانه کند(چنانچه از سیره امیرالمومنین نقل میشود)؟!
پاسخ فقیهانه بدین سؤال ها بماند برای مجالی فراختر که اصلا مساله ما فعلا چیز دیگری است.
ما ایرانی ها دشمن زده ایم!
ما ایرانی ها با ۴دهه توطئه و دشمنی واقعی و نه توهمی بیگانگان عملا دشمن زده شده ایم. مثلا بین همه عناصر تحلیل نقش دشمن پررنگتر است! بین همه قوانین آنچه موارد کار دشمن را میگیرد پرکاربردتر و پرمصرفتر است.
کافیست: آکادمی موسیقی گوگوش و شبکه های ماهواره ای، ساپورت پوشی را ترویج کنند. باربی ۲۰۱۲ ساپورت پوش وارد بازار شود. الشرق الاوسط از ساپورت پوشی دختران تهران به “انقلاب رنگین” تعبیر کند. فرانس ۲۴ از “حمله شلوارهای تنگ به تهران” گزارش دهد و…
زود سؤال از وزیر کشور و کارت زرد به او در مجلس کلید میخورد! دادستان به استناد موادی از قانون مجازات اسلامی(مثل ماده۶۳۸) در مقابل هنجارشکنان ادعای جرم میکند !و…
آزادی یواشکی و چهارشنبه های سفید و… در فضای مجازی راه می افتد چندسال میگذرد تا قرارداد چند میلیون دلاری گردانندگان این پیج ها با آمریکا خبری میشود و دوباره چون پای براندازی دشمن و دلارهای آمریکایی دربین است حساسیت آغاز و آن قصه تکرار میشود! و البته مثل قبل کمی بعد تبش میخوابد!
زخم های چرکین خودمان
درتمام این دو دهه این گزارشهای رسمی هم در همان حوزه بدحجابی هست:
دولت در ۹۱ برای کاهش محدودیت های ارزی ثبت سفارش ۷۷ قلم کالا را ممنوع کرد که پوشاک هم در این فهرست است درحالیکه آمار گمرک سال۹۲ نشان می دهد این ممنوعیت درباره ساپورت اعمال نشده است!
مرکز پژوهشهای مجلس از رشد ۵۰۰درصدی قاچاق پوشاک گزارش می دهد! وبخشی از این قاچاق عجیب را “قانونی”(!)میخواند یعنی از سوی عناصر ذی نفوذ در نظام تصمیم گیری انجام میشود!
معاون وقت پیشگیری ستاد مبارزه با قاچاق کالا در گفتگو با تجارت فردا درباره گزارش مرکز پژوهشها میگوید: ممکن است معاون وزیر یا مدیر کل گمرک یک استان یا شهرستان تخلف کرده باشد…!
و نمونه های نوبه نودیگر
این زخم های چرکین -که جای جولان مگس هایی مثل ایادی دشمن در آن پیج ها میشود- چون نامش را انقلاب مخملی نمیگذارند -که نمی دانم چه چیزش کم است که نامش براندازی نیست؟!- یا دشمن از آن قاچاقچیان قانونی و دربدنه نظام تقدیر نمیکند موجب حساسیت بالا و پیگیری فوری قرار نمیگیرد. نگه داشته میشود برای مناظره انتخاباتی و زدن رقیب! معمولا هم مشمول مرور زمان میشود!
فکرش را بکن یک دشمن عاقل با این ویژگی ما به مرور میتواند چه کاریکاتوری از ما بسازد؟!
با ایستادنش پشت براندازان ما را وادار میکند چند هتاک یا کاشف حجاب بازی خورده در خیابان را بگیریم و به قانون مجازات اسلامی بسپاریم اما با مفسدان و قاچاقچیان بزرگ حجاب تسامح کنیم!
شما بگویید: دختر ساپورت پوش مقصر تر است یا قاچاقچی ساپورت در سطح معاون وزیر؟!
تکرار این مواجهه کاریکاتوری چه تصویری از اسلام و انقلاب اسلامی به جوانان خودی و غربی می دهد؟!
ازما نمیپرسند: فقط حجاب الزامی است؟! قاچاق بدحجابی هیچ حکم الزامی ندارد؟!!
بنده هیچ منکر شایع شده ای را سراغ ندارم مگر اینکه از نردبان بی عدالتی بالا رفته است. هیچ معروفی هم اقامه و برپا نشده است الا اینکه در تناسب با سایر احکام الهی بوده و از عدالت جان گرفته است: العدل حیات الاحکام.