بایگانی برچسب: s

۰۲/ سلسله درس‌های نهج‌البلاغه

دریافت جلسه دوّم «سلسله درس‌های نهج‌البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی

درسی از ۲۵سال مسالمت و ۴سال جنگ!

چرا یکی از سه جنگ حضرت امیر(ع) برای گرفتن حق خود(ولایت) انجام نشد؟!

از آنطرف چرا در ۴سال حکومت سه جنگ؟! چرا با آنها سازش نکرد؟!

زود نگو: یار نداشت! ۲۵سال برای تدارک یک شهر مثل کوفه در یمن یا ایران کم نبود! پیشنهادهایی برای یاری شد، اما نپذیرفت!

جواب این است: ولایت از جنس نبوت و از شعب ایمان است. حتی در حد همان رهبر سیاسی-اجتماعی هم باید ریشه در قلب مردم کند. به زور، میشود “سلطه” که ضد ولایت است! لذا برای پذیرش ولایتش نمی جنگد.

اما وقتی آن ولایت با بیعت آزادانه مردم یک نظام و حکومت مردمی شد برای اهداف اسلامی اش(برقراری قسط و ارزشها) با گردن کش ها و زیاده خواهان با شمشیر سخن می گوید.

سه شاهد برای رکن اول:

  1. روزهای سقیفه هم پیشنهاد یاری ابوسفیان و هم عباس را رد کرد(خ۵)

ابوسفیان گفت مدینه را برایش پر از سواره و پیاده می کند[۱]. عباس هم ذی نفوذ در قریش بود. اما هیچکدام را نپذیرفت!

فرمود:”این[اینگونه خلافت گرفتن] آب متعفن و لقمه گلوگیری است. ثمره چینِ قبل از وقت رسیدن میوه، مثل زراعت کننده در زمین دیگری است”(خ۵) یعنی وقت میوه امارت نرسیده است باید همه از دل بخواهند[۲]

  1. به عبدالرحمن عوف در ایام شورای ۶ نفره [۳]فرمود:”برای ما حقی است(حق ولایت و خلافت) اگر به ما اعطاء شد(فان اُعطِیناه) و الا (با مشقت و خواری) بر تَرک شتر می نشینیم ولو شب روی طول بکشد!”(حکمت۲۲). این حق، به زور گرفتنی نیست باید مردم به ما اعطایش کنند.
  2. پس از عثمان هم به طلحه و زبیر نوشت:”عموم مردم با من با سلطه و غلبه یا بخاطر مالی آماده[پول پاشی] بیعت نکردند”(نامه۵۴).

می بینید در تمام ۲۵سال و در بزنگاه های حساس حرفش یکی است که برای پذیرش حکومت و ولایتش به زور متوسل نمیشود.

سه شاهد برای رکن دوم:

با قاعدین و کسانی که بیعت نکردند آسان گرفت اما آنها که بیعت شکسته و بخاطر زیاده خواهی علیه حکومت مردمی شوریدند سخت گرفت.

اصلا “بغی” در فقه ما یعنی شوریدن بر امامِ حاکم. اگر امام در انزوایش در کوچه ای ترور می شد، قاتل اصطلاحا باغی نبود اما وقتی امام با اختیار مردم حاکم شد، شورش بر او بغی است حتی اگر یک نفر(مثل ابن ملجم) باشد.

  1. درباره جملی ها که بیعت شکسته و سر زیاده خواهی بر حکومت مردمی او شوریدند فرمود:”به خدا سوگند حوضی برایشان پر سازم که آبکش آن خودم باشم…”(خ۱۰)یعنی غرقشان می کنم!
  2. درباره قاسطین و ضد عدالتها (حزب اموی) فرمود:”من خوب زیر و روی این امر را بررسی کردم تا آنجا که خواب از چشمم ربود. تنها دو راه پیش روی خود یافتم: با آنها بجنگم یا به آنچه محمد(ص) آورده کافر شوم”!(خ۵۴)
  3. حتی درباره کارگزاری از نزدیکانش که در بیت المال خیانت کرد و از قلمرو حکمرانی حضرت فرار کرد نوشت:”از خدا بترس و اموال این مردم را به سویشان بازگردان که اگر چنین نکنی و خداوند مرا برتو چیره سازد باتو کاری خواهم کردکه نزد خداوند عذر خواه من گردد و با شمشیرم که هرکس را با آن زدم در آتش شد گردنت را بزنم”(نامه۴۱)

می بینید در کارکردهای حکومت اسلامی دیگر به نصیحت و سخنرانی بسنده نمی کند!

حاضر است ۲۵سال حاکم نشود اما راضی نمیشود حاکم باشد اما با زیاده خواهان و زورگویان بسازد!

این درس در بیان رهبر انقلاب:

“امیر المومنین در مقابل آن مساله، ۲۵سال عکس العمل نشان نداد؛ اما در مقابل قضیه ای که به ظاهر کمتر از آن قضیه به نظر می رسید -مساله عدالت اجتماعی، مساله احیای اصول نبوی، دوباره بنا کردن بنای اسلامیِ مستحکمی که پیغمبر گذاشته بود- امیرالمومنین سه جنگ را تحمّل کرد: جنگ جمل، جنگ صفین، جنگ نهروان. ببینید این کار به نظر امیر المومنین چقدر مهم است. کار بزرگ امیرالمومنین این است”(۸۳/۸/۱۵).

ادامه دارد…

محسن قنبریان

[۱] طبری ج۲ص۲۳۷/ ارشاد مفیدج۱ص۱۹۰

[۲] احتمالات دیگر در معنای عبارت را در صوت جلسه بشنوید

[۳] مناقب ابن شهرآشوب ج۱ص۲۷۴

۰۱/ سلسله درس‌های نهج‌البلاغه

دریافت جلسه نخست «سلسله درس‌های نهج‌البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی

سلسله درسهای نهج البلاغه /جلسه اول/ شب ولادت امیرالمومنین(ع)۹۹/قم المقدسه

درسی که دو ۱۸ذی الحجه می دهد!:۱۸ذی‌الحجه ۱۰هجری(غدیر) و ۱۸ذی‌الحجه ۳۵هجری(بیعت پس از عثمان)!
فرق این دو بیعت چه بود؟!
بیعتی که فاطمه(س) دنبالش بود با بیعتی که مالک اشتر و بقیه اصحاب منعقد کردند چه تفاوتی داشت؟!
بیعت اول و آنچه فاطمه(س) دنبالش بود، بیعت با علی(ع) بود بعنوان یک “امام”، “ولیّ قدسی” که سند از خداوند خورده است. مرکز عدالت است. با او عدل سیاسی شروع و بقیه اجزاء عدالت اجتماعی جمع میشود.
این بیعتِ غدیر نقض شد و فراخوان فاطمه(س) اجابت نشد. لذا جامعه شیعی و حکومت امامت در فرهنگ شیعه به بار ننشست!
بیعت دوم(ذی حجه۳۵هجری)، بیعت با همان علی(ع) است اما به عنوان یک “ولیّ عرفی”، “حاکمی مثل خلفای قبل” که برای “عدالت اجتماعی” و “وحدت” برگزیده اند!
امیر(ع) در نامه۶ به معاویه می نویسد:”همان مردمی که با ابوبکر و عمر و عثمان بیعت کردند، با همان شرایط(“علی ما بایعوهم علیه”) دست بیعت به من دادند”. واضح است مردم با آن سه بعنوان امام برحق و ولیّ قدسی بیعت نکرده بودند!
امام(ع) بیعت خود را مشروط به قبول امامتش نکرد و با حضور مردم به حاکم شدن برآنها در حد یک رهبر سیاسی-اجتماعی موافقت کرد.

برای عدالت اجتماعی:
شروع نهضت علیه نظام تبعیضی اموی توسط ۹نفر از اصحاب امیرالمومنین در عراق کلید خورد. به شام و دوباره کوفه و حمص تبعید شدند. با سعید بن عاص(والی کوفه) و معاویه(در شام) بحث کردند و از حمص به مصر و بصره و کوفه رفتند و مخالفان را شوراندند. از کوفه۲۰۰نفر، از بصره۱۰۰نفر و از مصر۳۰۰نفر، به مدینه آمدند و ۴ماه عثمان را محاصره کردند که به قتل او انجامید!
بعد همه به همراه اهل مدینه به امیر(ع) هجوم آوردند و با او بیعت کردند(خ۵۴و۹۲و۱۳۶و۲۲۹).
امام وقت بیعت به مردم وعده داد:”ای مردم مرا در کار اصلاح خودتان یاری دهید. به خدا سوگند که داد مظلوم را از ظالم می گیرم و افسار ستمکار را می کشم تا او را به آبشخور حق در آورم هرچند آن را خوش ندارد”(خ۱۳۶)
عدالت گستری را علت پذیرش چنین حاکمیتی معرفی کرد:”اگر نبود حضور مردم و تمام بودن حجت برمن به جهت وجود یاور، و پیمانی که خداوند از عالمان گرفته که در برابر پُرخوری ستمکاران و گرسنگی ستمدیدگان ساکت ننشینند، بی تردید دهنه شترحکومت را بر کوهانش می افکندم…”(خ۳)
برای وحدت مسلمین:
ابتدا نمی پذیرفت، وقتی گفتند خبر قتل عثمان و معلوم نشدن خلیفه، تفرقه درست می کند راضی شد(الامامه و السیاسه/ ابن قتیبه/ الجزء الاول ص۴۶و۴۷)
یعنی امام قدسی، منتظر شیعه شدن همه نشد و بخاطر عدالت و وحدت به همان حاکمیت عرفی راضی شد. علی(ع) رهبر عامه و سنی ها شد! در سپاهش به فقه شیخین نماز می خواندند!
تشیع سیاسی متولد شد. کسانی که به علی(ع) اعتقاد دینی نداشتند و ولایت او را شرعی و جعل الهی نمی دانستند؛ اما با وحدت، علیه قاسطین (ضد عدالتها/ حزب اموی) شدند.
امیر(ع) همه را علیه قاسطین بسیج کرد و باز حین بیعت گفت:”من خوب زیر و روی این امر را بررسی کردم تا آنجا که خواب را از چشمم ربود. تنها دو راه پیش روی خود یافتم: یا با آنها(قاسطین) بجنگم یا آنچه را که محمد(ص) آورده، انکار کنم!”(خ۵۴)

امام خمینی و این درس:
ولایت فقیه برتر از ولایت معصوم نیست. به تعبیر سردار سلیمانی در وصیتنامه اش برخی آنرا بعنوان “اعتقاد دینی” قبول دارند و برخی(سنّی ها) به عنوان “اعتقاد عقلی”.
عده کمی در ایران و اکثری در جهان اسلام، رهبری امام را از جانب خدا و معصوم قبول نکردند بلکه آنرا برای وحدت مسلمین و برای عدالت و مقابله با مستبدین و مستکبرین خواستند.
امام هم روی دو چیز تاکید داشت:
۱.تشکیل حزب بزرگ مستضعفین
۲.وحدت مسلمین
عجب اینکه نه پیروان شیرازی، بلکه برخی محافل و حتی علمای انقلابی این ضرورت را خوب پاس نداشتند!
آیا کمیل و مالک و صعصعه و… در زمان ولایت عام و عرفی علی(ع) سنّی شدند؟!! چگونه شیعه گری کردند که راهبرد امیر(ع) برای وحدت علیه استکبار اموی ضربه نخورد؟!
چگونه از آن ولایت عام، ولایت خاص نتیجه گرفته شود؟! چگونه جامعه مسلمین ازعدالت، به عدل سیاسی(امامت) راهبری شود؟!
اینها درسهایی است که باید از امام تشیع و ولیّ مستضعفین در نهج البلاغه یاد بگیریم…
ادامه دارد…

محسن قنبریان

نهاد حوزه؛ و منشور حوزویان امام(ره)!

امام خمینی: “علمای اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایه داران و پول پرستان و خوانین نرفته اند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کرده اند و این ظلم فاحشی است که کسی بگوید دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدی با سرمایه داران در یک کاسه است! خداوند کسانی را که اینگونه تبلیغ کرده و یا چنین فکر می کنند نمی بخشد. روحانیت متعهد، به خون سرمایه داران زالو صفت تشنه است و هرگز با آنان سرآشتی نداشته و نخواهد داشت. آنها با زهد و تقوا و ریاضت درس خوانده اند و پس از کسب مقامات علمی و معنوی نیز به همان شیوه زاهدانه و بافقر و تهیدستی و عدم تعلق به تجملات دنیا زندگی کرده اند و هرگز زیر بار منت و ذلت نرفته اند”. (صحیفه امام ج۲۱ص۲۷۶/منشور حوزویان)

برنامه های درسی و تربیتی نهاد حوزه علمیه ی کنونی چقدر در تربیت چنین روحانیتِ متعهدِ تشنه به خون سرمایه داران زالو صفت قرار دارد؟!

آمار و بررسی حوزه و دادگاه ویژه و نهادهای امنیتی چقدر چنین طلاب و روحانیونی را بر می تابند؟!

چند درصد بزرگان حوزه خود سر شیوه زاهدانه و با فقر و تهیدستی و عدم تعلق به تجملات ، مانده اند؟!

امام عزیز در اسرار طهارت و وضو دارند:

“در مراتب نشئات انسانیه نیز آب رحمت را ظهوراتی است مختلفه؛[…]و با آب نازل از سماء حضرتِ حَکمِ عدل، قذارات خُلقیه‌ی باطنیه تطهیر شود. و با آب نازل از سماء غفاریت، ذنوب عباد تطهیر شود. و با آب نازل از سماء ملکوت، قذارات صوریه تطهیر شود” (آداب الصلاه ج۱ ص۶۳)

پ.ن: حکومت عدل، مظهری از اسم الحَکم العدل الهی در عرصه اجتماعی است که اگر محقق شود موجب تطهیر خُلقیات باطنی افراد جامعه می‌شود. برقراری عدالت است که موجب تربیت اخلاقی و عرفانی مردم میشود و آب رحمت الهی در عرصه اجتماعی است. لذا امیرالمومنین فرمود: امام عادل بهتر از باران پیاپی است(غررالحکم)

روح آن فقیه عارف و ولیّ حکیم شاد باد.

 

 

اماما! ملت با غرب‌زده‌های تولید شده پس از انقلاب اسلامی و از بین یاران شما چه کند؟!

غرب‌زده‌هایی که بعضا حتی همان کلمات غرب‌زده های پهلوی را هم تکرار می‌کنند!

اماما! اگر ج.ا.ا اینها را رها نکرد و چند دهه از پُستی به پُست بالاتر جابجا کرد ، ملت چه کند؟!

اگر از همه دستگاه‌های نظارتی ج.ا تایید گرفتند و ملت هم به آنها رأی ای داد، ملت غرب‌زده شده است یا ج.ا؟!

اماما! اگر ملت اجازه اعتراض در خیابان یا استیضاح در مجلس برای کنار نهادن این غرب‌زده‌ها را نیافت؛ چه کار کند؟!

اگر در بین اصحاب و تابعین آن امام مهربان غرب‌زده شدن محال است، پس عذر خواهم؛ ملت غربزده‌ها را کنار نهاده است!

چشم به شفاعت شما و یاران شهیدت!

سوره برائت روح الله!

حضرت آقا در دیدار اخیر در مقابل شیفتگی برخی ترسوهای داخلی در مقابل پیشنهاد مذاکره توسط آمریکا به این نکته توجه دادند که آمریکا همیشه پیشنهاد مذاکره داشته و امام و ایشان رد کرده اند. بعد به نمونه فرستاده ریگان(مک فارلین) اشاره کردند که با او مذاکره نشد.

نمونه دیگری هم در زمان کارتر(قبل از ریگان) بود که پس از اشغال سفارت، کارتر چند نماینده فرستاد و حضرت روح الله با پیامی بدون بسم الله آنها را در راه دست خالی برگرداند. سیداحمدآقا این را تنها بیانیه بدون بسم الله امام و بمثابه سوره برائت می خواند. رضوان خدا بر آن مرد الهی.

بعد از آن نوبت به سوره فیل و تأویل “ترمیهم بحجاره من سجیل” رسید. کاش ترسوها باور کنند: خدا باماست!
آن پیام در جلد ۱۰صحیفه امام چنین است:

از قرار اطلاع نمایندگان ویژه کارتر در راه ایران هستند و تصمیم دارند به قم آمده و با این جانب ملاقات نمایند.[۱] لهذا لازم می‌دانم متذکر شوم دولت امریکا که با نگهداری شاه، اعلام مخالفت آشکار با ایران را نموده است و از طرفی دیگر آن طور که گفته شده است سفارت امریکا در ایران محل جاسوسی دشمنان ما علیه نهضت مقدس اسلامی است، لذا ملاقات با من به هیچ وجه برای نمایندگان ویژه ممکن نیست و علاوه بر این:
۱- اعضای شورای انقلاب اسلامی به هیچ وجه نباید با آنان ملاقات نمایند.
۲- هیچ یک از مقامات مسئول حق ملاقات با آنان را ندارند.
۳- اگر چنانچه امریکا، شاه مخلوع- این دشمن شماره یک ملت عزیز ما- را به ایران تحویل دهد و دست از جاسوسی بر ضد نهضت ما بردارد، راه مذاکره در موضوع بعضی از روابطی که به نفع ملت است باز می‌باشد.
روح الله الموسوی الخمینی‌

امام خمینی (ره)؛ ۱۶ آبان ۱۳۵۸

[۱] پس از تسخیر لانه جاسوسی امریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، جیمی کارتر رئیس جمهوری امریکا( احتمالًا با هماهنگی عوامل داخلی و بخصوص چند عضو کابینه دولت موقت« رمزی کلارک» و« ویلیام میلر» را برای ملاقات با امام خمینی به ایران اعزام داشت. نمایندگان اعزامی در حالی که به ترکیه رسیده بودند و خود را برای سفر به ایران آماده می‏کردند، پیام فوق الذکر حضرت امام صادر شد و آنان بدون اخذ نتیجه به امریکا بازگشتند. پیام کوتاه و مختصر حضرت امام بلافاصله در جهان و رسانه‏های گروهی بین المللی انعکاس گسترده و کم نظیری یافت. یادگار حضرت امام آقای سید احمد خمینی در این باره تصریح می‏کنند:« حضرت امام به محض اطلاع اعلامیه‏ای صادر فرمودند و در آن اطلاعیه هیات امریکایی را نپذیرفتند و به همه اعضای شورای انقلاب، هیات دولت موقت و سایر مسئولین تذکر دادند که هیچ کس حق ملاقات با این هیات امریکایی را ندارد. نکته قابل توجه در این اعلامیه آن است که این تنها اعلامیه حضرت امام است که بدون« بسم اللَّه الرحمن الرحیم» است همانند سوره برائت در قرآن کریم». مجموعه آثار یادگار امام، ج ۲، ص ۴۱

محسن قنبریان ۲۶مرداد۹۷

کدام باقر؟!

آیا هر موشکافی علمی، باقر شدن است؟!

در وجه تسمیه امام باقر(ع) فرمود: “به زودی خالصان شیعیانم بر او وارد، و علم را برایشان می‌شکافد؛ شکافتنی[۱]

پس “باقر علم النبیین” لقب گرفت[۲]؛ نامی که از تورات با اوست[۳].

اما از سوی دیگر برخی “شکافتن‌ها” و غور کردن‌ها و موشکافی‌ها؛ “آفت علماء” شمرده شده است:

“کسی که محروم از خشیت باشد، عالم نیست؛ حتی اگر در متشابهات و مشکلات علمی، مو بشکافد[۴]“!

“آفت علماء ۸چیز است:… فرو رفتن در آنچه به حقیقتش نمی‌رسند، خود را به سختی انداختن در زینت کردن کلام با الفاظ زاید[۵]“!

وارث باقرالعلوم کیست؟!

کدام موشکافی ارث باقرالعلوم(ع) و کدام “آفت علم زدگی” است؟!

علم محتاج عمل و مسئولیت و تعهد است [۶] بدون آن خود را نشان نمی‌دهد و صاحبش را به کفر می‌کشد[۷]

اصلا “طلب آن”، به “استعمالش” است[۸]. توازن و تناسب قوای علمی و عملی اگر نبود، قوای علمی هم علم صید نمی‌کنند بلکه همان زواید و الفاظ به چنگش می‌آید.

مسئولیت علم در قبال دو چیز است:

  1. در قبال خداوند: که خشیت را موجب می‌شود[۹]
  2. در قبال مردم: تعهد نسبت به فقر و غنا؛ قسط و عدل و هدایت[۱۰].

اگر علم‌ورزی، در مسیر این دو تعهد قرار گرفت؛ شکافته شدن‌هایش، گره‌گشایی از کار مردم و خشیت در مقابل خداوند را نتیجه داده و صاحبش را وارث باقر(ع) می‌کند. اما اگر “در خود معطل ماند”؛ خود را فربه و متورم می‌کند. صاحبش هم آفت می‌زند. فروعات بی‌ثمر می‌شکافد، به لفّاظی می‌انجامد. دو چندانش گرسنه‌ای را سیر و ظالمی را سرکوب نمی‌کند! حال عالم را هم نزد خدا خوش‌تر نمی‌کند!

در طلاب علوم دینی همیشه دعوای “زوائد” علوم، داغ است. از غوامض و موشکافی‌هایی می‌خوانند که صاحبش در عصر استبداد و استعمار هیچ خبری ازش نیست. و از رهبران واقعی تشیع در مواقع حساس تاریخی (میرزای شیرازی و مثل او) کمتر در آن غوامض و فروعات موشکافانه چیزی می‌شنوند!

امام عزیز نیز از برخی زوائد علوم آلی گلایه داشت[۱۱].

اما راه اصلی رفع زوائد، قیل و قالِ زائد نیست. قرار دادن علم در جایگاه و مسیر درستش است. علم دین (بخصوص فقه و حکمت) در موضع مسئولیت اخلاقی_اجتماعی‌اش نزد خدا و مردم قرار گیرد؛ خود به خود هرچه لازم بود می‌ماند و زوائد و آفات رفع می‌شود. فقه در خدمت قسط و عدل اجتماعی قرار گیرد و نسبت به “گرسنگی مظلوم و پرخوری ظالم” احساس وظیفه کند؛ بعد هرچه لازم بود فروعات مشتق و وضع و استعمال را بیش از این هم بشکافد.

یعنی: فقه، مساله‌اش را از “عینیت جامعه‌اش” بگیرد و اصول فقه، مساله‌اش را از “این فقه” بگیرد. نه فقه، از خودش (از فرض) بگیرد و اصول از مسائل فرضی فقه و از مسائل خود، مساله تولید کند.

  • شاید همین سرّ بود که امام سجاد(ع) در وجه تسمیه باقر، سجده شکر کرد و سپس فرمود:”امامت در فرزندان اوست تا قیام قائمی که زمین را پر از قسط و عدل می‌کند[۱۲].”

محسن قنبریان ۹۹/۵/۶

[۱] کفایه الاثرص۲۴۳وص۴۲

[۲] همان

[۳] الامامه والتبصره من الحیره ص۶۴

[۴] بحار ج۲ص۵۲

[۵] همان

[۶] بحار ج۲ص۳۲

[۷] الکافی ج۱ص۴۵

[۸] بحار ج۱ص۲۲۵

[۹] فاطر/۲۸

[۱۰] نهج البلاغه خ۳/الکافی ج۸ص۵۶و۵۷

[۱۱] در موضع مختلف:الرسائل ج۲ص۹۷/تهذیب الاصول ج۳ص۵۷۰و۵۷۲/منهاج الوصول ج۱ص۵۱/الاجتهاد والتقلیدص۱۰و۱۲/انوار الهدایه ج۱ص۳۴۹

[۱۲] کفایه الاثر ص۲۳۷

برخی سخنرانی‌های حجت الاسلام قنبریان در سالگردهای رحلت امام خمینی(ره)

سخنرانی/ امام خمینی و اشرافیت مذهبی

سخنرانی با عنوان «امام خمینی و اشرافیت مذهبی» ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان در سالگرد رحلت امام خمینی رضوان الله علیه در سال ۱۳۹۶ منتشر می‌شود.

دریافت سخنرانی «امام خمینی و اشرافیت مذهبی» | “دریافت از پیوند کمکی