بایگانی دسته: یادداشت‌ها و مصاحبه‌ها

عدالتخواهی واقع گرا

چکیده ای از بحثی مهم شب نیمه شعبان۱۴۰۱/ دانشگاه شریف

حجت الاسلام قنبریان

دو آیه کلیدی و ارزیابی

  1. آیه ۱۱۵ انعام: وَ تَمَّت کَلِمَتُ رَبِّکَ صِدقاً و عَدلاً لامُبَدِّلَ لِکَلِماتِه وَ هُو السَّمیعُ العلیم
    کلمه رب چیست؟ اتمامش چیست؟!
    تمام شدن کلمه به صدق و عدل یعنی چه؟!
    – کلمه چیزی است که از مکنون و منظوری پرده بردارد. گاهی سخن و فرمان است گاهی هم یک موجود عینی! قرآن، عیسی(ع) را (کلمه منه) کلمه ای از پروردگار می خواند! چون آن نحوه خلقت، تمثال کلمه وجودیِ “کُن فیکون” بود.
    کلمه رب در این آیه:
    – روایات می گویند: ائمه اطهار(ع)
    – مفسرینی مثل علامه طباطبایی: دعوت اسلامی، آیین
    ایندو قابل جمع اند. دین و آیین از آدم تا خاتم به حسب اقتضاء و نیاز بشر تکمیل شد؛ دین اسلام اتمام و اکمال آن است.
    در عین حال رهبران معصوم این دین، مجسمه و تمثال آنند پس درست است آنان هم کلمه رب خوانده شوند. چنانچه آنها را در زیارات “کلمه التقوی” هم می خوانیم.
    تمامیت به صدق: یعنی آنچنان که گفته شده، تحقق پذیرد. این آیین حاکی از حقیقت تکوین و بنیادی ترین حقیقت (یعنی توحید و شعب آن) و مراتب واقعیت عالم است.️ پس از این حیث متصف به صدق می شود.
    صدق، معیار سنجش اخبار است. در حکمت نظری این آیین درباره قوس نزول (انا لله) و قوس صعود (انا الیه راجعون) هر چه لازم بوده، تمام و کمال گفته است پس اتمامش متصف به صدق می شود.
    تمامیت به عدل: عدالت گزاره بنیادین حکمت عملی و حوزه باید ها و بایسته هاست. بخلاف هست ها، باید ها متصف به صدق و کذب نمی شوند چون انشاء و ایجادند نه خبر و حکایت.
    متصف به عدل و ظلم می شوند. “برو” مثل “رفت” نیست. برو، انشاء و ایجاد رفتن است نمی پرسند راست است یا دروغ می گویند: این دستور عدل بود؟! دستورات و تشریع دین از این حیث متصف به عدل می شود.
    یعنی از حیث تشریع و بایسته، متکی به عدالت و رعایت حق و شأن هاست.
    جمع بندی: آیه می فرماید کلمه رب و این آیین هم “واقع گراست” (چون متکی به اصیل ترین واقعیات است و صدق دارد) و هم “آرمانگراست”
    (چون بایسته ها و درخواست هایش متکی بر اصیل ترین آرمان یعنی عدالت است)
    دو دیگری این کلمه رب:
    الف) یکی جانب “واقعیت” ایستاد و واقع گرایی را برگزید!
    لکن حقیقت و واقعیت اصیل عالم یعنی خدا و توحید را لحاظ نکرد! به واقعیت های دانی و پست بسنده کرد!
    نگفت خدا نیست؛ گفت قابل بحث علمی و عقلی نیست! یعنی صدق و کذب بردار نیست! کانت این ضربه جبران ناپذیر را زد که بحث از مبدأ و معاد را از سنجش علمی و بررسی صدق و کذب خارج کرد! پوزیتویست ها بعدا تصورش را هم زیر سؤال بردند و گفتند اصلا معنای روشنی هم ندارد!
    – این رئالیست و واقع گرایی در غرب به “واقعیت طبیعت” تنزل کرد چون هیچ واقعیت برتری از آن را قابل بررسی علمی و اتصاف به صدق و کذب ندانست!
    – “طبیعت” هم دو فرد اصلی دارد: طبیعت انسان و طبیعت بی جان! واقعیت شد همین طبیعت ها!
    علوم شد بررسی و سنجش و پیش بینی این طبیعت ها! طبیعت حرص و طمع در انسان، کنش اقتصادی او را می سازد. انسان اصلا در بستره بازار معنا شد. تنبل و بی کار است مگر برای گرسنگی یا غذای چرب تر! پیش بینی آماری و ریاضی این کنش ها علم (اقتصاد و…) شد!
    – آرمان در این واقع گرایی تنزل یافته، “آزادی طبیعت انسان” است. طبیعتی که واقعیت است، تغییر برنمی دارد؛ همان را آزاد بگذار!
    ب) دیگری جانب آرمان ایستاد! ریشه ایده ها و آرمانها و بایسته ها، عدالت بود. شعار عدالت داد لکن چون آرمان و عدالتش مبتنی بر واقعیت نبود از حقیقت اصیل توحید نمی آمد، به یک ایده آلیست پوچ انجامید. وقتی توحید و خدا را خرافه و افیون خواند، عدالت و آرمانش هم متکی بر واقع و صدق نشد…
    عدالت مبتنی بر صدق (آرمان مبتنی بر واقعیت):
    عدالت در آیین الهی مبتنی بر واقعیت و صدق است. زنجیره اعتدال ها و عدالت ها یک خط مستقیم (صراط مستقیم ) می شود:
    – اعتدال درون انسان اولین واقعیت است. همان شهوت و طمع در نقطه تعادل میشود عفاف. وقتی عدالت بر خُلق انسان بنشیند از او انسانی عفیف (خویشتن دار از حرام) می سازد و همینجور شجاع و حکیم و…
    – مناصب مهم جامعه از شهادت دادن تا قضاوت و امام جماعت و کارگزار و والی و… را شرط عدالت می کند. تا مدار بر عدالت بچرخد.
    – از آن بالاتر صفات و اسماء خداوند را هم با عدل، میزان و متناسب می کند!
    توضیح اینکه: هر اسمی از اسامی خداوند مثل خود او بی نهایت است و اقتضاء اطلاق و بی نهایت دارد مثلا رحمت، بی نهایت است، اطلاق می خواهد. اطلاقش یعنی چه؟ یعنی هیچ چیز و هیچ کس بیرون نماند! شمرها و فرعون ها را هم بگیرد! در مقابل اسم قهر و غضب هم اطلاق می خواهد…
    چه می شود که تناسب حاکم می شود و اسماء حسنای الهی شکل می گیرد؟! مثلا “سبقت رحمته غضبه” می شود؟! اسم ” الحَکَم العدل”، اسماء الهی را منظم می کند و به رحمت اجازه ظهور بیشتر از عذاب و نقمت می دهد!
    می بینید چگونه در واقعی ترین چیز عالم -یعنی صفات الهی- عدالت، تنظیم گری می کند؟!
    – انبیاء و اولیاء بعنوان انسان کامل هم مظهر این اسماء حسنای الهی و محصول تنظیم گری اسم الحکم العدل می شوند.
    حالا این نقطه های عدالت واقعی را اگر به هم رسم کنی یک خط مستقیم می شود، صراط مستقیمی که از درون طبیعت انسان شروع و به حریم اسماء الهی می رسد.
    عدالت، بایسته این آیین، استقامت بر این صراط از طبیعت تا اسماء است.
    می بینی چقدر با عدالت مارکسیستی منکر حقیقت های برتر تفاوت دارد؟!
    می بینی چقدر واقع گرا و مبتنی بر واقعیات اصیل عالم است؟! و از واقع گرایی و رئالیست طبیعی غرب فاصله می گیرد؟!

خروج از عدالت ها!
خروج از عدالت، فقط در نشئه دنیا و طبیعت انسان ممکن است. وقتی گستره واقعیت را از طبیعت تا اسماء دیدی، این خروج ها از عدالت را “جوله” می بینی و عدالت را “دوله”!
خروج از عدالت در طبیعت انسان که با “هلوع” و “جزوع” و “منوع” بودن خود نمایی می کند، نوعی” فساد” است. ناواقعیت و خروج از چرخه واقعی دنیا تا خداست. خروج از عدالت های اجتماعی نیز همین است.
مقابل این فساد و ناعدالتی ایستادن، از مصادیق “تمت کلمه ربک صدقا و عدلا” است.

  • آیه ۱۱۶ هود:
    فَلَولا کانَ مِنَ القُرُونِ مِن قَبلِکُم اُولُوا بقیه یَنهَون عَن الفسادِ فِی الارضِ الا قلیلاً مِمَّن اَنجَینا منهم و اتبع الذین ظَلَموا ما اُترفوا فیه و کانوا مجرمین.
    آیه در مقام توبیخ است. می فرماید چرا در نسلهای گذشته جز اندکی اولوا بقیه نبودند و بقیه تبعیت از ظلم و اتراف کرده و مجرم شدند.
    – اولوا بقیه یعنی صاحبان بقاء یعنی نامیرا‌. از آنها نمی میرد جز این تن! زنده و جاویدند.
    – بقیه الله فرد اکمل این اولوا بقیه است؛ نه یعنی باقیمانده خدا، یعنی وجه باقی رب.
    این اولوا بقیه چه خصوصیتی دارند؟!
    بین هزار خصلت عبادی و اخلاقی و عرفانی و..‌. خداوند یک خصلت را بعنوان وصف آنها در آیه آورده: ینهون عن الفساد فی الارض!
    نهی از فساد در زمین می کنند! عدالت خواه و فساد ستیزند.
    فساد همان خروج از عدل ها بود که در زنجیره قبل شمارش شد.
    اینها مقابل ظالمین و مترفین و شادخوران در این آیه اند.
    راه نشانه گذاری شده بقیه الله در قرآن این است. بقیه راه ها آدرس غلط است. آدرس های حجتیه ای و نوحجتیه ای آدرس غلط است!
    حالا ارزیابی کن جامعه ایرانی نسبت به ۴۰۰سال پیش (کمتر و بیشتر) به بقیه الله نزدیک شده یا دور شده؟!
    آیا جامعه امروز ایران بیشتر مصداق “ینهون عن افساد فی الارض” (آنهم فی الارض در همه زمین نه مقابل خان یک دهات) است یا دوره قاجار و پهلوی؟!
    امام عزیز این راه را باز کرد نهی از فساد در زمین مقابل استکبار جهانی در خارج مقابل اسلام مترفین و مرفهین در داخل…
    – مقام صاحب الزمان حله را با ماجرای فتح بازی دراز مقایسه کنید تا ببینید چه راهی آمده ایم و چقدر به تحقق این آیه نزدیک شده ایم!

 

* نکات مهمی در این سخنرانی برای دوستان انقلاب و عدالتخواه به لحاظ مبانی وجود دارد. حتما فایل صوتی را گوش کنید و به دیگران سفارش کنید

وحدت عمومی چه زمانی محقق می‌شود؟

چرا برخورد امام(ره) با سرباز میدان ژاله که اسلحه بدست بود با یک سرباز بعثی متفاوت بود؟
خواست اکثریت مردم چیست؟

تبیین حجت الاسلام محسن قنبریان در مورد نظریه اجتماعی اسلام و وحدت عمومی، در برنامه تلویزیونی جهان آرا

حاشیه صراط؛

رویکرد مومنانه در جامعه که باعث جلب قلوب شده و کدورت ها را از بین میبرد عمل به آیه «وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ» است. تا نگاه بالا به پایین عده ای، مخصوصا مسئولین تغییر نکند جلب قلوب کسانی که به بهانه های مختلف با مظاهر دین و جمهوری اسلامی زاویه پیدا کرده اند اتفاق نخواهد افتاد. نمونه عینی و بارز این نوع برخورد مومنانه، رهبر انقلاب و شهید حاج قاسم سلیمانی است.

برای تفصیل و قضاوت بهتر صوت کامل را اینجا بشنوید.

حکومت صددرصد مردمی آینده!

حکومت آینده حضرت مهدی موعود ارواحنافداه، یک حکومت مردمىِ به تمام معناست.

مردمی یعنی چه؟

یعنی متّکی به ایمانها و اراده‌ها و بازوان مردم است. امام زمان، تنها دنیا را پُر از عدل و داد نمیکند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تکیه به آنهاست که بنای عدل الهی را در سرتاسر عالم استقرار میبخشد و یک حکومت صددرصد مردمی تشکیل میدهد[۱].

پ.ن:

واژه ها در عصر ما زیاد دستمالی میشوند! بسیاراستعمال میشوند اما در معنا و مصداقشان، اختلاس میشود! گاه مردم گفته اما طبقه خاص، طیف خاص، جناح خاص و… مراد میشود!

“مردمیِ به تمامِ معنا” و “صددرصد مردمی”، از اینجا مهم می شود!

محسن قنبریان

[۱] رهبر انقلاب/۳۰مهر۱۳۸۱

 

 

امام مستضعفین(عج)

انقلاب مردم ایران عجیب بود؛ در دوره مبارزه، سالی جشن نیمه شعبان (ریسه و شربت) را تحریم کرد![۱] و بعد از پیروزی، نیمه شعبان را روز مستضعفین کرد!

به مرور “مستضعفین” از ادبیات انقلابی ها هم رفت و “قشر آسیب پذیر” نام گرفت؛ جشن ها هم نوعاً به ریسه و شربت و صرفاً عشق و عاطفه برگشت!

بدخواهانی هم پیدا شدند که همین نام و یاد را نشانه گرفتند؛ پس همین جُنگ شادی هم غنیمت شد و منتقد هم از آن سقف آرمانی کوتاه آمد!

برخی سالها برای سخنرانی درهمین جشن ها، اعلام میکردم هرکس با خودش یک عکس از انواع استضعاف و صنوف مستضعف بیاورد. از کودکان یمن و غزه تا محرومیت در بشاگرد و جیرفت و مدرسه ایذه و… می آمد!

جامع همه: “آمریکا” (و اسرائیل و ایادی اش) و “اسلام آمریکایی” (اسلام مترفین و مرفهین بی درد و اسلام تئوریزه کننده فاصله طبقاتی و…) بود؛ که باید علیه اش حرف زده می شد؛ همان که امام خمینی و انقلاب اسلامی نشانه گرفته بود. گرچه فقط سخنرانی چاره نبود…!

دیدم حاج آقا پناهیان عزیز امسال برای جشن نیمه شعبان در منطقه محروم زابل کمک جمع آوری می کند؛ خواستم تشکر و یاری کنم: بهترین مکان برای جشن‌های نیمه‌شعبان کجاست؟

محسن قنبریان

[۱] همراهی علمای مشهد با نهضت امام خمینی در نیمه شعبان سال ۵۷ / نگاه متحجرین به تحریم جشن نیمه شعبان توسط امام

مدل سقراطی جهاد تبیین!

گفتگوی اقتصادی سیدامیرحسین حسینی با آقای راننده اسنپ

موضوع: مقایسه رفاه مردم ایران در جهان سوم و آمریکا و اروپا در جهان اول

هر روز در محافل خانوادگی تا درون تاکسی و صف نانوایی با بحث های طرفینی ای در حوزه معیشت و اقتصاد، وضعیت ایران و سایر کشورها و… مواجه ایم و بعضا تصاویر سیاه از ایران و زیبا از اروپا و آمریکا می شنویم.

سید امیر حسین (پژوهشگر اقتصادی) هم در اسنپ با این بحث مواجه شده، به شکل سقراطی و با دیالوگ ذهنیت راننده اسنپ را تغییر داده است.

فرم و محتوای این جهاد تبیین، به نظرم بدیع و جالب آمد.

 عامه مردم نه همایش ها را شرکت و نه برنامه های تبیینی و تخصصی رسانه ملی را می بینند و نه ایتا و روبیکا و بله را فوروارد می کنند؛ لذا این شکل گفتگوها -بشرط تسلط- برای گروه هدف بزرگی از جامعه، تبیین صورت می دهد.

جوانان دانشجو و طلبه خوب است این روش را بیاموزند و امتداد دهند. حتی تجربه ها را به اشتراک بگذارند!

دریافت صوت «مدل سقراطی جهاد تبیین!» | “دریافت از پیوند کمکی

قضایِ تبیین باطل!

دیروز (۸اسفند) ائمه جمعه مراکز استانها مهمان رئیس جمهور شدند تا در شرایط حساس کنونی مشق تبیین کنند.

این جلسه در کنار گزارش از اقدامات و خدمات دولت دو نکته تازه داشت:

  1. آقای رئیسی تصریح کردند یکی از عوامل تورم اخیر، حذف ارز ترجیحی است:
    “دولت مردمی توانست در این مدت نرخ تورم را از ۵۹.۳درصد به زیر ۴۰درصد برساند، اما اجرای طرح عادلانه کردن پرداخت یارانه‌ها و حذف ارز ترجیحی که تکلیف قانونی بودجه۱۴۰۱ بود، باعث افزایش دوباره نرخ تورم شد.”
    چیزی که دلسوزان نظام و دولت ایشان در بدنه انقلابی ماه ها فریاد کردند اما به جایی نرسید!
    تدبیر غلطی که هم موجبات تورم شد و هم ارز را سامان نداد!
    عجیب اینکه برخی از همین ائمه جمعه بدون تخصص اقتصادی بجای اعتماد کردن به متخصصان انقلابی، آن اقدام را فتح خرمشهر خواندند! و احتمالا تحلیل اشتباه خود را جهاد تبیین هم تلقی کردند!
  2. التهابات ارزی اخیر را کار دشمن و شکست خوردگان فتنه اخیر خواندند[۱]!
    در اینباره هم کاش حرف دلسوزان و متخصصان انقلابی را بشنوند و علتِ چند تومن بالا و پایین شدن روزانه(به قول ایشان روز تعطیل) را، همه علت گرانی ارز و دلاریزه کردن کالاها قلمداد نکنند!
    بطور واضح سوء تدبیر آشکار دولتها در جانب عرضه و جانب تقاضای ارز را نمیتوان ندید گرفت و همه را کار چند شبکه مفلوک ماهواره ای و کانال تلگرامی دانست.(شاید دراینباره نوشتم)

پ.ن:

همیشه برای تصحیحِ تبیین غلط، زود نیست! و همیشه جهادِ باطل(با تبیین غلط)، قابل قضا نیست. حرف دلسوزان خود را بشنوید!

محسن قنبریان

[۱] آیت‌الله رئیسی در دیدار نمایندگان ولی فقیه و ائمه جمعه مراکز استان‌ها:

تحقق گفتمان انقلاب یعنی اجرای ارزش‌ها و برقراری عدالت اسلامی پیام و خواست مردم در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری بود / دولت با کنترل مصارف، هزینه‌ها و منابع درآمدی خود را تراز و افزایش نقدینگی را نیز تا حدود زیادی کنترل کرده است / دشمن پس از ناکامی در فتنه خیابانی اهداف خود را با ایجاد نارضایتی و کشاندن آن به سفره مردم دنبال می‌کند

جلوگیری از اجتماعات قانونی را تقبیح می‌کنیم

من همیشه حمله به اجتماعاتی را که بر طبق موازین قانونی برگزار می‌شود، تقبیح کرده‌ام و در نماز جمعه‌ی کاشان نیز بار دیگر این عمل را محکوم کردم؛ زیرا معتقدم که اجتماعات باید بر طبق قانون اساسی و در جهت بالا بردن امکان خودسازی برای فرد و جامعه‌ی انقلابی ما، از هر گونه تعرضی مصون باشند.

سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های شهید آیت‌الله دکتر بهشتی، ج۳، ص۶۰۱

آیا کسی حق اعتراض دارد؟!

 

۱۲ دی‌ماه، «کانون انجمن‌های صنفی کارگران پالایشگاه‌های گاز استان بوشهر» به عنوان بزرگترین تشکل رسمی کارگری کشور با ۱۴۰۰۰ عضو، نامه‌ای به استاندار بوشهر می‌نویسد و از وی درخواست مجوز برای برگزاری تجمع صنفی مسالمت‌آمیز می‌کند.

علی‌رغم وعده‌ی استاندار بوشهر مبنی بر تعیین مکان برای اعتراضات، اعتنایی به درخواست کانون نمی‌شود تا نامه دوم و سوم هم زده شود. اما واکنش استاندار بوشهر همچنان سکوت است. در نهایت کارگران تصمیم می‌گیرند با صدور اطلاعیه‌ای، زمان، مکان و مدت تجمع را اعلام کنند.

صدور اطلاعیه با واکنش شورای تأمین عسلویه مواجه می‌شود و پس از به نتیجه نرسیدن مذاکرات، در نهایت علیرضا میرغفاری رئیس کانون انجمن‌های صنفی کارگران، شب قبل از تجمع بازداشت می‌شود که پس از پاره‌ای گفتگو‌ها و مذاکرات، عصر روز بعد بدون قید آزاد می‌شود. با این حال تا اطلاع ثانوی حضور وی در محل کار ممنوع است.

۱۰ نفر دیگر از کارگران هم به اتهام شرکت در تجمع اول اسفند بازداشت و پس از یک روز آزاد می‌شوند.

این برخوردها در شرایطی است که این کانون در بحبوحه‌ی اغتشاشات از تجمعات سیاسی برخی کارگران اعلام برائت کرده[۱] و در بیانیه‌های متعدد بر صنفی بودن تجمع خود تاکید کرده‌اند. حتی در آخرین اطلاعیه[۲] تاکید شده که صرفاً کارگرانی در تجمع شرکت کنند که شیفت کاری ندارند تا کار و تولید دچار وقفه نشود!

پ.ن: در این قضیه فارغ از مطالبات، مسئله‌ی اصلی پایمال شدن فجیع حق اعتراض است. در این باره بیشتر خواهیم گفت. منتظر باشید…

[۱] اطلاعیه فوری شماره ۱

به استحضار کلیه همکاران و مشمولین محترم قانون کار و شاغل در مجتمع گاز پارس جنوبی می‌رساند رسالت انجمن‌های صنفی کوشش در جهت صیانت، استیفای حقوق و خواستهای مشروع و قانونی اعضاء از طریق ایجاد زمینه‌های مساعد، به منظور نیل به اهداف اعضاء آن می‌باشد.

امروزه با تشکیل انجمن‌های صنفی کارگری و در رأس آن کانون، تا حدود زیادی نارضایتی‌ها از سطح انفعالی و یا واکنشی به سطحی آگاهانه ارتقاء پیدا کرده است؛ در نتیجه کارفرماها و شرکت‌های پیمانکاری رویه سازش، گفتگو و همکاری را جایگزین برخوردهای قهری گذشته خود کرده‌اند.

در این میان ممکن است همچنان برخی از مدیران و طرفداران نظام سرمایه‌داری اهمیت موضوع «گفتگو» و پذیرش خواسته های قانونی نمایندگان کارگری را  درک نکرده و با ایجاد تبعیض، تعارض و نارضایتی‌ها، برخی خواسته‌های صنفی و مدنی به حق را نادیده بگیرند که با توجه به نارضایتی‌های ایجاد شده و انتقال مستقیم خواسته‌های قانونی در سطح پالایشگاه های مجتمع گاز طی چند روز اخیر، بازخورد کافی و مناسب را در میان مدیران عالی نهادها و سازمان‌های مربوطه داشته است‌ . امید است به زودی و با درایت مسئولین و برخی نهادهای امنیتی و نظارتی و با اهتمام و اتخاذ تدابیر شایسته به مسائل و مطالبات قانونی موجود ورود کرده تا جهت احیاء حقوق کارگران به عنوان صاحبان اصلی و زحمت‌کش خط تولید مجتمع گاز پارس جنوبی قدم‌های مثبتی برداشته شود.

حال ممکن است در چنین شرایطی  برخی افراد به صورت ناشناس(بدون مشخصات هویتی)، قصد سوء استفاده از فضای فعلی و ملتهب جامعه کارگری و خواسته به حق آنان را در جهت پیشبرد اهداف سیاسی خود داشته باشند و با احساس همدردی و ایجاد هیجان در برخی از همکاران، آنان را دعوت به تجمعات غیرصنفی و غیر مدنی طی روزهای آتی نمایند که چه بسا ممکن است در این برهه و وضعیت کنونی، حساسیت سیاسی تلقی شود و تبعات و هزینه‌های جبران ناپذیری را برای همکاران‌مان پدید آورد.

کانون انجمن‌های صنفی ضمن دعوت  آحاد جامعه بزرگ کارگری پارس جنوبی به هوشیاری و حفظ آرامش و توصیه به همه همکاران جهت انسجام، وحدت و محوریت قانون در این برهه زمانی به آنان نوید می‌دهد خط قرمزش تکریم جایگاه کارگر، پاسداری از حقوق و وضعیت معیشتی، مبارزه با هرگونه تضاد و تبعیض و … خواهد بود. لذا طی ایام آینده و نشست‌های پیش رو چنانچه اراده‌ای برای حل مشکلات به صورت ریشه‌ای وجود نداشته باشد، همانگونه که مطالبه‌گران کارگری در گذشته نه چندان دور با اعتماد و حمایت جامعه اش اقدامات لازم را برای تحقق مطالبه تردد به صورت ۱۴_۱۴ به عمل آورد، بار دگر نیز خود با اعتماد و پشتیبانی شما و اینبار با درخواست رسمی توسط کانون انجمنهای صنفی کارگران پالایشگاه های گاز استان بوشهر به صورت قانونی و کاملاً صنفی خواهان تجمع مسالمت آمیز خواهد شد.

با تشکر

کانون انجمن های صنفی کارگران پالایشگاه‌های گاز استان بوشهر

[۲] به استحضار جامعه بزرگ کارگری مجتمع گاز پارس جنوبی میرساند پیرو اطلاعیه شماره (۳) کانون انجمنهای صنفی کارگران پالایشگاههای گاز استان بوشهر میرساند:

مطالبات ما در روز گردهمایی کاملاً صنفی بوده و با هرگونه مسائل حاشیه ای، سیاسی و غیرمرتبط با اهداف ما، همراهی نخواهیم کرد و به شدت محکوم می کنیم.

متعاقباً به اطلاع کلیه پرسنل نوبتکار تمامی پالایشگاه ها در شیفت روز میرساند تحت هیچ شرایطی محیط کار خود را ترک ننموده و ورود آنها به گردهمایی از طرف کانون کارگران ممنوع اعلام میگردد. از همین روی همزمان نفرات نوبتکار شیفت شب در صورت صلاحدید میتوانند به ما ملحق شوند.

ضمنا همانطور که قبلا اطلاع رسانی شده، حضور و یا عدم حضور هر یک از عزیزان اختیاری بوده و خواهشمند است در این موضوع به تصمیمات همکاران خود احترام گذاشته شود.

کانون انجمن های صنفی کارگران پالایشگاه‌های گاز استان بوشهر

رحلت آسیدمصطفای عزیز

قال امیرالمومنین(ع): إِنَّ أَحَبَّ مَا أَنَا لَاقٍ إِلَیَّ الْمَوْتُ (خ۱۸۰)
برای من، محبوب‌ترین چیزی که مایلم ببینمش، مرگ است.

? رحلت آسیدمصطفای عزیز را با یادداشتی زیبا و خواندنی درباره مرگ آگاهی در انقلاب اسلامی مقابل تمدن غربی از قلم مطرای خودش به همه اساتید و شاگردان تسلیت عرض می کنم.
رحمت و رضوان خدا بر او.

بخوانید و حظ ببرید:

انقلاب اسلامی و آغاز عصر مرگ آگاهی

محسن قنبریان


تقابل اسلام قارونیِ الرشید با اسلام موسویِ امام کاظم(ع) از منظر انحطاط و تعالی خانواده

چکیده سخنرانی شهادت امام کاظم(ع)/ حجت الاسلام قنبریان برگزار شده به همت هیات اصحاب الحسین، مسجد دانشگاه تهران در مورخه ۲۶ بهمن ۱۴۰۱ منتشر می‌شود.

درآمد

خانواده نُرم های متفاوتی در تاریخ داشته:

– نُرم کنونی، هسته ای و متشکل از زن و شوهر و یک یا دو فرزند.

– نُرم گذشته، گسترده و متشکل از سه نسل (پدربزرگ، پدر، فرزندان) این گستردگی عمودی است.

– در دوره برده و کنیز یک گستردگی افقی هم رخ می داد. “فامیلی” از واژه یونانی “فامیلیا” یا “فامولوس”= مستخدم و برده است. در عربی شد: “اهل”=همسر و فرزندان و… و “عیال”= نانخور ها که شامل برده و کنیز و… هم می شد.

قبل از “مرکزرویان” و “رحم اجاره ای” و… برای فرزندآوری( استیلاد) از کنیز هم استفاده می شد ؛ همچنین برای کار و …

این نُرم قصه ای دارد که تقابل اسلام محمدی با اسلام های قارونی اموی و عباسی خوب نشان می دهد.

بی عدالتی اجتماعی و تبعیض و اشرافیت، چه به سر خانواده می آورد؟!

– از سویی در شاه و طبقه اشراف، به “حرمسرا” می رسد و دهها آسیب سیاسی، اجتماعی، اخلاقی پدید می آورد!

– از سوی دیگر خانواده های محروم از آن تبعیض و مغضوبِ آن طبقه حاکم، برای تشکیل یک خانواده ساده به مخاطره جدی بر می خورند! دخترانشان مجرد می مانند و مردانشان را زن نمی دهند!

تدبیر امام کاظم(ع) در چنین دوره ای مهم و تماشایی است. هم پاسخ به نیاز آن روز است هم راهبری تاریخ و راهبرد برای آینده اسلام اصیلِ اهلبیت(ع).

* این قصه درس آموز را در سه پرده بشنوید!

  1. پرده اول: تبعیض و اشرافیت با خانواده چه کرد؟! (با تمرکز بر دوره هارون الرشید)
    توجه: اسلام راههای برده و کنیز (غارت، قرض، قمار و…) را همه بست جز اسیر جنگی که راهی بهتر برایش نبود. آزاد کردن، تجهیز دوباره دشمن بود و زندان بردن راه بهتری نبود. آنها به مسلمانان سپرده می شدند و دارای حقوقی می شدند که از زندان بهتر بود. راههای “آزاد کردن” آنها بوسیله کفارات و… واجب و مستحب شد و راههای”آزاد شدن” توسط خود برده نیز تنوع یافت.
    کنیز اگر از مالک خود، صاحب فرزند می شد “اُم ولد” نام می گرفت. فرزند از اولِ تولد آزاد بود. مادرش دیگر قابل فروش و هبه نبود. اگر آزاد نشده بود، پس از فوت صاحب از سهم ارث فرزندش آزاد می شد.
    مواجهه دو اسلام (علوی_اموی) درباره ام ولد و فرزندش:
    – اسلام اموی اصلا فرزند کنیز را “ولید” (=متولد شده) می نامید که نامی برای تحقیر بود.
    – عبدالملک مروان بین دو فرزند خود، سلیمان(از مادر آزاد) و مسلمه(از کنیز) مسابقه اسب دوانی گذاشت. سلیمان برد. عبدالملک در شعر برنده را چنین ستود:به شما گفتم که کنیز زادگان را در مسابقه شرکت ندهید این دو هرگز برابر نمی شوند؛ آن مادرش بانو و این کنیز است!
    کسی که فرزند خودش را بخاطر کنیز زادگی دسته دو می بیند با مردم چگونه برخورد می کند؟!
    – به امام سجاد(ع) هم نامه نوشت و او را برای ازدواج با کنیز آزاد کرده اش مذمت کرد!
    امام در پاسخش نوشت: نامه تو که در آن مرا به خاطر ازدواج با کنیز آزاد شده ام سرزنش کردی به دستم رسید. گفتی که در میان عرب زنانی هستند که با ازدواج و صاحب فرزند شدن از آنها به عظمت و بزرگواری می رسم! حال آنکه رسول خدا(ص) بانی ازدواج برده اش زید بن حارثه با زنی آزاد بنام زینب شد و خود نیز با کنیزش ازدواج کرد. خداوند به وسیله اسلام امور بی ارزش را از بین برد. انسان مسلمان، شایسته نکوهش نیست تنها جاهلیت و افکار جاهلی باید سرزنش شوند”(الکافی ج۵ص۳۶۴)
    تقابل دو اسلامِ تبعیض و عدالت را در این نُرم خانواده می بینید؟!
    تولد حرمسرا!
    آن نگاه تبعیضی و شیئ انگار به انسان و زن، در فتوحات و ورود کنیزان بسیار، به حرمسرا رسید.
    هارون الرشید در دوره اوج امپراطوری اسلامی است. غیر از فتوحات در جوانب مرزها و آوردن برده و کنیزان رومی و ایرانی و اروپایی، هارون با ملکه روم معاهده صلح داشت. با شارلمانی پادشاه فرانسه رابطه دوستی داشت و از اینجا هم کنیزان زیبا و هنرمند هدیه می گرفت.
    – حرمسرای او ۲۰۰۰کنیز داشت که ۳۰۰تایش نوازنده و خواننده بودند!
    بارغه، کنیزی رقاص و خواننده و خطاط را برایش به ۱۰۰۰۰۰دینار آوردند دیگری را به ۳۶۰۰۰دینار!
    این نمای روشنی از “زن کالا” در این اسلام منحط است!
    – رکن دیگر حرامسرا را زنان متشخصی که از فرمانروایان شکست خورده غنیمت گرفته بودند تشکیل می داد!
    آسیب های سیاسی حرمسرا!
    اموی ها نژاد پرست بودند. کنیززادگان(ولید) را ولیعهد نمی کردند. اما عباسیان از اول به کمک عجم ها علیه اموی ها شورش کردند. ازدواج و اختلاط بسیار با ایرانی ها کردند. آن شرط اموی ها را هم نقض کردند. کنیز زاده، ولیعهد هم می شد. خود هارون، کنیز زاده بود!
    بطور طبیعی رقابت در حرامسرا بین کنیزان شکل می گرفت تا کدامیک بتواند از شاه صاحب فرزند شود و کدام ام ولد بتواند فرزند خود را ولیعهد کند و آینده سیاسی خود را بعنوان ملکه دربار تضمین کند!
    خیزران مادر هارون از چنین بختی برخوردار شد دو فرزندش (هادی و هارون) ولیعهد مهدی عباسی شدند و بالتبع او پرنفوذترین زن دربار عباسی شد!
    می بینید چگونه از “زن کالا”، “زن سالار” تولید می شود؟!
    زن در این اسلام منحط، بین کالا و سالار بودن است و هیچوقت جای شایسته خودش نیست. امروزه همین دو نگاه(کالا یا سالار) در سرمایه داری و فمنیسم مقابل اسلام انقلابی وجود دارد.
    الناس علی دین ملوکهم! سبک و نُرم حرمسرا برای خانواده، فقط برای شاه نماند؛ به زودی به طبقه اشراف سرایت کرد و سبکی اجتماعی شد.
    – ماجرای معروف بُشر حافی یک نمونه همه شنیده از این طبقه اشراف است…
    آثار سوء اخلاقی حرمسرا!
    – اداره حرمسرا، خواجگانی می خواست. جوانان مذکری که مردانگی شان سلب شده بود. در هدایای شاهان همسایه این مورد زیاد دیده می شود برای نمونه، پادشاه بارسلون ۲۰خواجه زیبا به المستنصر بالله هدیه داد.
    این خواجگان خود طعمه مردان می شدند! انحطاط به آنجا کشید که ولیعهد هارون(امین) متهم بدان شده است!
  2. پرده دوم: سختی تشکیل خانواده برای محرومین تبعیض و طبقه رانده شده!
    در طرف مقابل آن طبقه و آن انحطاط در خانواده و بالتبع در اجتماع و سیاست و اخلاق، مخالفان سیاسی و نابرخورداران اصلا امکان تشکیل خانواده و فرزندآوری برایشان به مخاطره می افتاد:
    – پس از قیامهای برخی علویان، سخت گیری بر آن خاندان بیشتر شد.
    – امام کاظم(ع) فرمود: فضاق بنا الامر: امر بر ما تنگ شد!
    – زنان و مردان بسیاری از اینها در زندانهای تاریک و نمور بودند؛ حتی برهنه و کم لباس!
    – اختناق سیاسی موجب شد نه کسی به اینان زن دهد و نه از آنها زن بگیرد!
    همه دختران امام (۱۵ یا ۱۸ یا ۱۹ یا ۲۱ یا ۲۲ یا ۳۷یا ۳۸ دختر به حسب اختلاف تاریخ) تا آخر عمر مجرد ماندند!
    مواجهه این دو اسلام را در همه زوایا باید دید. وقتی تبعیض و اشرافیت حاکم شود انحطاط خانواده را با حرمسرای رسمی یا غیر رسمی برای طبقه برخوردار رقم می زند؛ و در مقابل عده ای را از تشکیل یک خانواده ساده و ادامه نسل دچار مشکل می کند.
  3. پرده سوم: ابتکار و تدبیر امام کاظم(ع)
    چاره اش برای آن زمان:
    از همان واحد تشکیل دهنده حرمسرای هارون (یعنی کنیز و ام ولدها) خانواده ای گسترده (گسترده افقی) اما با کرامت و تعالی ساخت!
    وقتی در آن اختناق و تبعید و زندان و متواری بودن، امکان ازدواج با خاندانهای متشخص برای امام و آن خاندانها هزینه دار شد؛ امام با کنیزان ازدواج کرد تا انّا اعطیناک الکوثر را از مخاطره ابترشدن و انقطاع نسل نجات دهد.
    با ۹ کنیز ازدواج و ۳۷ تا ۴۸ فرزند آورد.
    امامی با بیشترین تبعید و زندانی، بیشترین فرزند را در بین ائمه به دنیا آورد.
    ۷ امام ما متولد از ام ولد هستند اما امامان دیگر زن آزاد هم داشته اند؛ لکن امام کاظم(ع) فقط توانست با کنیزان و ام ولد نسل علوی را حفظ نماید.
    – یکبار در قبال قبول هدیه از هارون فرمود: بخدا قسم اگر قصد تزویج مجردهای شیعه را نداشتم تا نسل شان قطع نشود، ابداً این هدیه را قبول نمی کردم(عیون اخبار الرضا ج۱ص۷۷)
    – یکبار وقتی هارون از او تعداد عیال(نانخورها) را سئوال کرد فرمود ۵۰۰تا!(همان ص۷۳) البته همه همسران و فرزندانش نبودند!
    اینجا هم خانواده گسترده افقی می بینید اما کاملا ضد حرمسرا!
    محتاجان و محرومانی زیر پوشش اویند و برای حفظ نسل خود، فرزند آوری را جدی دنبال می کند.
    تعالی دهی به آن انحطاط خانواده:
    کافیست مادر هارون(خیزران) با مادر امام کاظم(حُمیده) و همسر آندو(زبیده/ ام احمد) و خواهر هارون(عباسه) با دختر امام(معصومه) را مقایسه کنید تا تفاوت خانواده متعالی با منحط را در دو اسلام ببینید:
    – خیزران ام ولد اما در آن مناسبات حرمسرا بالا آمد صاحب اقطاع و زمین های زیاد شد. دخالتهای سیاسی بسیار داشت. خانه اش محل آمد و شد اشراف و امراء برای واسطه گری و پارتی بازی بود. حاشیه های این دیدارها، زبان به زبان می چرخید و پسرش هادی (که شاه شده بود) را می رنجاند وقتی نهی ها و تهدیدها اثر نکرد نقشه مسموم کردن مادر را ریخت اما نقشه لو رفت و بعد خودش با نقشه مادر مسموم شد! اینها مثال واضح از انحطاط خانواده است.
    – در مقابل حُمیده (مادر امام کاظم) هم کنیز است اما پاک و طاهر. حضور اجتماعی دارد اما عفیف و بی حاشیه. وجوهات مدینه از طرف امام صادق(ع) توسط او پرداخت می شود(کافی ج۳ص۲۱۷) به درخواست امام زنان مدینه از او معارف و احکام می آموزند. امام پیروان خود(مثل عبدالرحمان بن حجاج) را برای حل مسائل فقهی نزد ایشان می فرستد(همان ج۴ص۳۰۱). او چنان با فضیلت است که وصی امام صادق(ع) می شود.
    – زبیده(همسر هارون): تاجر برده است! مقری ۵۰ هزار یا ۵۰میلیونی از بیت المال دارد. فقط ولیمه عروسی اشرافی اش ۵۵میلیون درهم شد.
    قمارهای او با هارون معروف است. دخالت او در ولایتعهدی امین فاسق یک کار اوست.
    – در مقابل ام احمد(همسر امام و مادر شاهچراغ) مثال زدنی است. درباره اش نوشته اند: کانت اثیره عنده: یعنی نزد امام کاظم(ع) برگزیده بود.
    مجلسی می نویسد عاقلترین و با ورع ترین بود و حامل اسرار و امانات امام.
    در دوره زندانی شدن آخر حضرت، به امام رضا سفارش شد شبها منزل ایشان بخوابد(با وجودی که مادرش نبود)
    امانات امامت را او به امام رضا(ع) داد و اولین بیعت کننده با امام رضا(ع) است. مقایسه کنید با جنگ قدرت ام ولدهای حرمسرا برای ولیعهد کردن فرزند خود!
    – عباسه (خواهر هارون) که با بخاطر حضور دائمی در دربار و بودن جعفر(پسر یحیی برمکی) هارون گفت صیغه محرمیت بخوانند اما ازدواج نکنند. خاطرخواهی آندو را پنهانی به وصال رساند و صاحب دو فرزند مخفی کرد که دور از دربار هارون نگه داشته می شد. وقتی مامور حرمسرا کمی سخت گرفت، به زبیده برخورد و اسرار عباسه و جعفر را افشا کرد! همین موجب کشته شدن جعفر توسط هارون شد! انحطاط در یک خانواده از این روشن تر نمی شود!
    – معصومه(دختر امام) که بی نیاز از توضیح است…

چاره امام کاظم(ع ) برای تاریخ تشیع

آن خانواده گسترده در آن ضیق و خناق، فقط نسل پیامبر را در آن زمان حفظ نکرد و فقط الگویی مقابل انحطاط خانواده اشرافی نشد؛ بلکه با تبعید یا مهاجرتها، تشیع و اسلام اصیل را به اقصی نقاط امپراطوری بردند. شهرهای مذهبی گرد اینان و نوادگانشان شکل گرفت…