نمایندگان ولی فقیه لزوما نمایندگان فکری رهبری نیستند!
خیلی کم می بینیم که نمایندگان تعینی به تعیینی تبدیل شوند!
شهید بهشتی و شهید مطهری هم بدون اینکه حکمی داشته باشند، از جانب مردم، نماینده امام (ره) محسوب می شدند…
نمایندگان ولی فقیه لزوما نمایندگان فکری رهبری نیستند!
خیلی کم می بینیم که نمایندگان تعینی به تعیینی تبدیل شوند!
شهید بهشتی و شهید مطهری هم بدون اینکه حکمی داشته باشند، از جانب مردم، نماینده امام (ره) محسوب می شدند…
یکی از فضلا درباره این نقد، یادداشتی نوشته که احتراما به زحمت ایشان، [نقد را جهت] مشاهده و قضاوت را میگذاریم:
” نقد اسماعیل فخریان“
محسن قنبریان
آیت الله سید احمد خاتمی فرمودهاند:
چند نکته محضر ایشان:
فرق اصلی رهبرانقلاب با این بزرگواران در همین است که:
مطالب مرتبط:
مطالب حجت الاسلام قنبریان در حوزه حقوق و دستمزد و نظام جبران خدمات
محسن قنبریان ۱۴۰۰/۷/۱۸
دریافت فایل قابل ویرایش مطلب «فرق خلاف شرعهای ج.ا با حکومت علی(ع)؟!»
[۱] عدالت حقیقی؛ زندگی زیر یک سقف حقوقی است!
[۲] Iran Sees Millionaire Boom Amid Sanctions, Covid-19 And An Election
محسن کدیور ارادت آیت الله حسن زاده آملی به رهبر انقلاب را غیر قابل انکار دانسته و در رد نظر علامه مبنی براینکه آیت الله خامنه ای را مصداق بارز رساله انسان در عرف عرفان خود دانسته، نوشته است:
«یا من سیاست و عرفان نمی فهمم/ یا آن مرحوم صغرای مساله(مصداق رساله) را از بنیاد نمی شناخته است!»
و از این قضیه منفصله عنادیه خودساخته، نتیجه گرفته: «در هرحال این یقیناً ابتذال عرفان است!»
منطقاً نتیجه ایشان (ابتذال عرفان) وقتی درست است که مخاطب بر صدق تالی(نشناختن رهبر انقلاب توسط علامه) حکم کند؛
در حالیکه حکم به صدق مقدم (که کدیور چیزی از عرفان نفهمد) موجهتر است!
لذا نتیجه ایشان، تحکم و مصادره به مطلوب است.
محسن کدیور در جای دیگر مقاله خود علیه علامه حسن زاده آملی به کنار مردم نایستادن ایشان اعتراض میکند و از پیش خود حکم میکند: از این حیث نام نیکی از خود باقی نگذاشت!
آقای کدیور توضیح نمیدهد چگونه اقامت در کارولینای شمالی آمریکا و قبول پروژههای پژوهشی درباره دگراندیشی شیعی برای دانشگاه دوک و بنیاد کارنگی از طرف خودش، ایستادن کنار مردم ایران است؟!؛ اما اظهار نظر یک فیلسوف عارف درباره رهبر مردم با وجود زهدش از همه دستگاههای حکومتی، نایستادن کنار مردم است؟!
علامه حتی جایزه چهرههای ماندگار جمهوری اسلامی را هم قبول نکرد و از آن تمجیدهایش برای رهبری، چیزی از دنیا کسب نکرد؛ درحالیکه آقای کدیور با پروژههایش علیه ولایت فقیه و مبانی جمهوری اسلامی و حتی نفی عصمت و شهادت از ائمه اطهار(ع) بهرهمندی دنیوی بسیار خوبی از موسسات آمریکایی یافته است!
پیوست ارائه حجت الاسلام و المسلمین محسن قنبریان در دوره ی کشف الاسرار
سرفصل ها
با تشکر از تشکل طلبگی ربیون
وقتی امام صادق(ع) میفرماید: واعظ جمعه، قبله است؛ یعنی باید وقت خطبه همه رو به او بنشینند[۱]؛ و کنایه از اینکه گفتمانِ متبوع باید از آنجا برخیزد نه بعلت سستی منطق یا بیان ضعیف، محافظه کار و تابعِ گفتمان های جاری شود!
وقتی امام باقر(ع) می فرماید: آخرین کلامش “انَّ الله یامر بالعدل و الاحسان” باشد[۲]؛ یعنی هر هفته در سبد خطبه ها، باید برای عدالت خواهی چیزی باشد؛ همانطور که توصیه به تقوا هر هفته با تفریع فروع و تمثیل مثال هست!
در دهه های عقب ماندگی از عدالت و عذر خواهی چندین باره از خدا و مردم توسط رهبر انقلاب، نماز جمعه ها چقدر در گفتمان غالب شدن عدالتخواهی نقش داشته اند؟! چقدر مساله های کلان بی عدالتی در جاریِ جامعه را تشریح و مطالبه ی رفع اش را فراهم کرده است؟!
چقدر موارد مبارزه با تبعیض را در منطقه استحفاظی خود راهبری کرده است؟!
(چند جمله از حجت الاسلام قنبریان/ برنامه جهان آرا)
[۱] وسائل الشیعه ج۷ ص۳۴۲و۳۴۳
[۲] همان
“رهبرانقلاب در خطبه های متعددی از آزادی، آزادی تفکر و بیان، آزادی انتخاب سرنوشت و… در مکتب اسلام محمدی سخن گفته اند. این حرفها باید گفتمان غالب ج.ا بماند؛ اما چند امام جمعه دیگر در این چهل سال جدی به آزادی پرداخته اند؟! تبدیل شد به کلمه منحوسه آزادی! اگر هم احیانا چیزی بگویند، در منع آزادی است! فضای مجازی و فضای اخلاقی جامعه بهانه استعمال کلمه آزادی میشود اما در جهت نفی و منع!
خوب بفرض اینها بد، آزادی فکر و نقد و سرنوشت چرا در این تریبونها جدی تبیین و مطالبه نمیشود؟!”
(برشی از منبر شب هشتم: عاشورا، نزاع دو اسلام)
کتاب آزادی یعنی آزادی مجموعه ای از آن خطبه های رهبر انقلاب است که برای نمونه در این جلسه معرفی شد
یکی از فضلای دست اندر کار کتاب آزادی یعنی آزادی در یادداشتی خطاب به شورای نگهبان نوشت:
«هیچ کس اگر نداند، ما طلاب که میدانیم اگر امام و رهبری نبودند بسیاری از شما بزرگواران، مبنای مردمسالاری را کنار گذاشته بودید.
در همین حوزه علمیه خطبه های رهبری درباره آزادی را خدمت یکی از همین بزرگواران بردیم فرمودند:”بهتر است پخش نکنید. میفرمودند بسیاری از این بیانات خطا است”!
اینکه بدنه حوزه علمیه در فهم فقهی و معارفی «جمهوری اسلامی» ضعیف است و خروجی اش اساتیدی هستند که در خبرگان و شورای نگهبان یعنی مهمترین بخشهای ساختار نظام قرار میگیرند و کمترین توان دینی را در تبیین جمهوریت ندارند، حقیقتی آزار دهنده است.»
در این جهاد فرهنگی سهمی داشته باشید!
سخنرانی ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان در شب عید غدیر خم مورخه ۶ مرداد ماه ۱۴۰۰، با موضوع «ولایت؛ تناسبِ اطاعت و ضمانت» منتشر میشود.
«از لزوم ولایت پذیری و مطاع بودن ولایت زیاد شنیدهایم که حرف بسیار درستی است، ولی از وجه دیگر ولایت که ضمانت امام برای اداره زندگی ناتوانان و فقراست کمتر شنیدهایم؛ در حالیکه ولایت این هر دو باهم است»
امروز بوسیدن دلبخواهی دست رهبر انقلاب یا آرزوی آن از سوی مقامات یا ورزشکاران و چهره ها همانقدر هو میشود که نقد کردن و انتقاد از ایشان توسط منتقد و معترض!
این حاکی از آنست که در جامعه ما نقد ملازم با اهانت و تبرّک ملازم با تملق شده است!
و هر دو غیر اسلامی و غیر شیعی است. شیعه، مذهب عدالت و تعادل است. او که نائب امام می داند، تبرک بگیرد و هو نشود و او که نقدی دارد آزادانه بگوید و طرد نشود.
به تکرار این الگوها محتاجیم!
در اینباره دو یادداشت:
را بخوانید تا بهتر قضاوت کنید.
محسن قنبریان ۱۴۰۰/۵/۱۲
دو حرفم درباره توئیت دکتر مطهری باهم کاملند.
حرف اول
حرف اول رواج دادن دستبوسی نبود. مطهری از مدرک سخن آقای رئیسی پرسیده بود، مدرک ارائه کردم. که کار غیر مجازی نیست.
بیشترش اینجا:
اما این حرف دومی هم داشت که جواز نقد و تذکر همان عالمان و حاکمان است. یک نمونه متن کامل نامه شهیدان بهشتی و باهنر و آقایان خامنه ای، اردبیلی و هاشمی به امام خمینی و گلایه از برخی نزدیکان و بیت ایشان را اینجا بخوانید.