“فروپاشی سیاسی” دوره امام مجتبی(ع) از شکست نظامی نبود؛ محصول کار “مُـدهنـون” و “مُـرجفـون” در طبقه خواص بود!
مدهنون[۱]
در لغت، روغن مالان[به فارسی : ماست مالان!] و در اصطلاح “سازشکاران” ترجمه میشود.
بدنه مردم، سازش نکردند؛ “سران میدان “، پنهانی با دشمن بستند! مَح٘رمترینها، نزدیکترینها به امام (مثل عبیدالله بن عباس)، با سابقهی کارگزاری امیرالمومنین و پدر دو شهید بودن، مخفیانه با دشمن بستند! دو بچهاش را بُسر بن ارطاه -تروریست دولت اموی – کشته بود؛ اقلا از این حیث باید مقاومت میکرد. اما صبح دیدند برای نماز نیامد؛ شبانه بازی خورده و ” پناهنده” شده بود!
مرجفون[۲]
رجفه، تکانه های سخت را گویند. مرجفون کسانیاند که با حرفهایشان، جامعه را دچار تکانه و تلاطم میکنند.
“ترساندن از دشمن” یک سنخ رجفه است. “بی اعتماد کردن توده مردم به ارکان” سنخ دیگر است.
مثلا شایعه میساختند، فلان امیر یا وزیر سازش کرده و به دشمن پیوسته است!
عجیبترین قسمت ماجرا این بود که برخی شایعاتِ مرجفون، کمی بعد درست در میآمد! واقعا آن امیر سازش میکرد!
اما زودتر گفتنش مقاومت را بهم میریخت؛ یأس میپراکند و زمینه تلاطم و آشوب میشد طوری که به خیمه خود امام هم ریختند…
عبرت ماجرا این است که در عین مراقبت مومنانه از سران و خواص -که نکند پنهانی با دشمن ببندند و سازش کنند یا حتی در بزنگاهی حساس سراغ تابعیت دومشان روند-در عین حال با پخش شایعات و اتهامات ثابت نشده درباره برخی مظنونان رده بالا، دل مردم را خالی نکنیم!
القاء شود سران نظام، انگلیسی و آمریکائیاند و پشت پرده بستهاند و آتیه خود و فرزندان را تدارک کردهاند؛ رجفه و تکانه بزرگی در جامعه میآفریند گرچه محال نیست برخی عاقبتشان چنان شود!
دشمنی که پیروزی نظامی را ممتنع میدانست، فقط با این دو عنصر، شیرازه سپاه امام را کشید و او را مجبور به مذاکره کرد!
توجه: از مدهنون به مرجفون پناه نبریم و از مرجفون، به سادهباوری نسبت به مدهنون کشیده نشویم!
حفظ این توازن، از مشکلترین درسها و سختترین عبرتهای ۲۵۰سال امامت است که آموزگارش امام مجتبی(ع) است.
برگرفته از سخنرانی ۷صفر۹٨،هیأت صاحب العصر(ع)-اراک
[۱] متخذ از آیات ۹ قلم و ٨۱ واقعه
[۲] متخذ از آیه ۶۰ احزاب