در فرهنگ قرآن غیر عبادت دو شأن اجتماعی-سیاسی برای حرم بلند بانگ زده شده است: “قیام” (۹۷مائده) و “استقامت” (۳توبه).
از رنگ پرده و جنس سنگ فرش و طرز طاقدیسها چیزی نیست؛ از قراردادنش “قیاما للناس” و “برائت از مشرکان” سخن است.
حرم در متن جامعه و “باید موجب برپائی مردم در شئون زندگیشان شود”. جای دیگر فرموده “با قسط و عدالت اجتماعی مردم برپا میشوند” (۲۵حدید) پس حرم باید خاستگاه اصلی عدالتخواهی باشد؛ تا مانع”اضمحلال داخلی” شود.
چنانچه مرکز اصلی “مقابله با دشمن خارجی” و برائت از ائمه کفر هم باید باشد. مثل حرم امام رضا(ع) باید کانون اصلی تجمعات دانشجوئی و طلبگی علیه مستکبرین و استکبار جهانی باشد از ماجرای کشمیر و میانمار تا غزه و میناپولیس و…
در برائت، اقلا در جمعه و جماعات حرم شعارهائی مثل برائت از مشرکین این سالها در عرفات هست اما در عدالت اگر باشد همان تکرار گفتهها و موعظههاست.
این سالها اصناف کارگری و عامه مردم اعتراضات عدالتخواهانه زیادی داشتهاند که به تقریر رهبری هم”اغلب موارد حق با مردم است و اگر این توقعات و انتظارات برآورده نشود، اعتراض میکنند”. اما چنانچه در دیماه۹۶ و آبان۹۸ دیدیم اعتراضات با مداخله بیگانه به فتنه و آشوب میکشد و هزینه بسیار (از جمله ریختن خون بیگناهان) تحمیل میکند. “مطالبات مردم مسالهای متفاوت از فتنهسازی به بهانه مطالبات است که این دومی کار دشمن است” (۹۸/۱۰/۱۱).
در چنین وضعی دوگانه: مرداب سکوت-گرداب آشوب، شکل میگیرد که هر دو سم است. مطالبه مردم در تعالی انقلاب اسلامی نه صرفا گرفتن حق خودشان، “بلکه انقلابی کردن نظام را باعث میشود” (که شاه بیت بیانیه گام دوم هم هست).
محقق نائینی قانون اساسیِ محصول کار مجتهدین را بمثابه رساله عملیه در اجتماعیات میخواند. اصل ۲۷ قانون اساسی اجتماعات را با دو شرط آزاد میداند: عدم حمل سلاح/ عدم اخلال به مبانی اسلام.
اما این اصل عملا -شاید بخاطر یا بهانه همان دخالتهای فتنهگون- معطل مانده است!
هیئت دولت پس از اعتراضات دی۹۶ در خرداد۹۷ مصوبهای اخذ کرد و مکانهایی را برای تجمعات اعتراضی مردم معلوم کرد: تعدادی از وزرشگاهها/ برخی بوستانها/ ضلع شمالی مجلس.
برای شهرستانها هم تعیین مکان را به شورای تامین سپرد: شهرهای زیر یک میلیون یک مکان و بیش از یک میلیون دو مکان.
تعجب از اینکه حرمها جزء این مکانها هم نبودند! در حالیکه غیر از آن شأن قرآنی، بطور طبیعی رویکرد اسلامی در کنش معترضان را افزایش و جنبشها را از سکولاریزاسیون دور میکند.
حرمها هم نه درخواستی داشتند و نه اعتراضی! به همان کلیشههای هزار ساله و ابتکارات فرش گل و رواق فلان و… بسنده کردند!
حرم غیر از وقف و نذر هم دارد. مثلا حرم امام رضا(ع) در خود “۴بست” هم دارد که بشکل تعدیل شده قابل “باز تولید متناسب” با حکومت اسلامی است.
توضیح اینکه: بست نشینی در حرمها سه صورت تاریخی داشته است:
- جنبه ملکوتی و جهت استشفاء (مثل پنجره فولاد) یا توبه (مثل کار ابولبابه در مسجد پیامبر). این جنبه هنوز هم باقی است.
- جنبه فرار از پیگرد قضائی؛ که مجرمان بدان پناه میآوردند. در اینباره در فقه اسلامی فقط درباره مکه، اتفاق نظر هست(بخاطر آیه۹۷ آل عمران) اما در الحاق حرمهای معصومین و امامزادگان به آن اختلاف نظر است. بعلاوه که در همان موارد جواز هم منع آب و غذا کردن بر بستنشین برای تسلیم شدن، مجاز خوانده شده است.
در عرف سیاسی هم امیرکبیر با آن مخالفت و زمینه پرچیده شدنش را فراهم کرد. در سالهای اخیر فقط یک گروه سیاسی روز احضار به دادگاه چنین کردند که فایدهای هم نداشت!
- جنبه اجتماعی-سیاسی و برای مطالبهگری عمومی؛ مثل:
– بست نشینی ۷ماه سیدجمال اسدآبادی در حرم عبدالعظیم حسنی و افشاگری درباره استبداد قاجار.
– بست نشینی علماء و طلاب تهران به رهبری سیدمحمد طباطبائی و سیدعبدالله بهبهانی در زمان مظفرالدین شاه در حرم عبدالعظیم حسنی برای مطالبه تاسیس عدالتخانه
– مهاجرت علمای تهران به قم (مهاجرت کبری) و بستنشینی در حرم فاطمه معصومه در جریان مشروطهخواهی.
– بست نشینی ۱۱ماه آیت الله شاه آبادی علیه استبداد رضاخان.
این قسم بستنشینی نه از سوی مجرمان که از سوی حق طلبان و عداتخواهان و نوعا با جلوداری علماء انجام میشد. وقتی ناصرالدین شاه از ملاعلی کنی-بزرگ علماء تهران- خواست تا حکم به منع بستنشینی کند؛ ایشان به رندی جواب نوشت: “گمانم این است که دولت، باب عدالت را باز نماید تا جمیع ابواب بسته شود”!
نباید گمان کرد بستنشینی مختص دوره حکومت جور است. در نهضتی که میخواهد نظام تقنینی و اجرائی و قضائیاش را دائم متناسب با آرمانها و ارزشهای انقلابش تازه و پویا کند؛ هم بستنشینی قسم سوم قابلیت باز تولید دارد. از تجمع در ورزشگاه و بوستان که کمتر نیست و بهینهسازی بیشتری برای گام “نظام انقلابی” دارد.
محسن قنبریان
۹۹/۴/۱۲