۴٫ پرسش و پاسخی درباره نقد موضع آیت الله جزایری درباره حرم امام

سوال:
بسمه تعالی
حرف‌های آقای قنبریان تو حوزه … مطرح شد و استقبال شد .. ولی یک نکته که موافقین و مخالفین حرف ایشون مطرح کردن این بود که چرا اسم کسی را آوردند و اگر استفاده از اسم نمیکردن خیلی بهتر بود و شامل افراد بیشتری می شد…
دیگه اینکه چرا علنی؟ آیا اگر نوشته به خودشان داده میشد اثرگذاری بیشتر نبود؟
حالا ما منتظر هستیم اگر نکته ای هست لطفا بفرستید که شبهات بین بچه ها از بین بره…(ادغام دو پرسش).

جواب:
۱. حرفهای کلی درباره اشرافیت مذهبی زده شده بود اما باید استدلال خاص برخی خوبان را هم شنید برای حفظ امانت اصل حرف آنها نهاده شد و نقد شد.
اگر با عناوین “بعضی بزرگان”، چنین گفته و چنین جوابش است هم نوشته میشد در فضای رسانه ای معاصر مرجع ضمیر کاملا روشن میشد و فرقی نمیکرد.

۲. به لحاظ ترویجی تا اندیشه ای پیوست فکری و فرهنگی بر دیگر نظرات نزند دیده و بررسی و احیانا قبول و سپس گفتمان نمیشود و چون ضرورت گفتمان سازی در این خصوص(اشرافیت مذهبی) برای انقلاب جدی است ناچار غیر از کلی گویی باید با حفظ اخلاق و منطق پیوست هم زد.

۳. نکته مهمتر که پشت اینجور سؤالات هست این است که مگر نقد حرفها و حتی نقد شخصیت بزرگان سیاسی-فرهنگی چه ضرری دارد؟
باور کنید به حسب علوم اجتماعی موجب افزایش اعتماد عمومی میشود نه بالعکس:
از گفتار و رفتار بزرگان در قیاس با بینات گاهی شبهاتی در ذهن افراد پیدا میشود. قلبها برای همراهی و تبعیت تمایل دارند اعمال و حتی نیت های بزرگان خود را راستی آزمایی کنند لذا گاه مواردی، نقض پنداشته شده، “شک” حاصل میشود. تنها راه و “منحصرترین روش” برای رفع ذهنیت جامعه و افراد، همراهی افکار عمومی و استمرار اقبال قلوب، تنها و تنها ، “تعامل زبانی پایین به بالا” است. لذا رهبر انقلاب انواع این تعامل زبانی (نقد و انتقاد، مناظره، پرسش و پاسخ) را نه فقط جایز بلکه لازم و “واجب” میشمرند.
آیا “بحران اقناع” کنونی در جامعه و جوانان را نمی بینید؟ هزار سؤال بی جواب -حتی بنظر ما پیش پا افتاده- که جوان را از پا انداخته، اغلب بخاطر ترک این تعامل زبانی بین عوام و خواص و مونولوگ شدن(سخن یکطرفه) بجای دیالوگ(دوطرفه) بین مردم و خواص است. یک جوان کجا سؤال و اشکالش را از خطیب جمعه بپرسد که اخلال در نماز نباشد و هتک او نباشد؟! اگراز خطبای معروف کشور بود کجا خصوصی او را ببیند؟! تلمبار این اشکالات ذهنی و نقدهای پنداری بسیاری را از این خواص دور کرده است. لذا احساس میکنم خود زنده شدن فرهنگ سؤال و جواب و نقد و پاسخ از پایین به بالا آنگونه که برای مطهری و بهشتی و…در دهه ۶۰ بود اهمیتش از موارد نقد(حرم امام و…) صد چندان است. بنده همسنگ شاگردان آیت الله جزایری هم نیستم چه رسد به ایشان، اما اگرمثلا خود ایشان بنده نوازی کرد و پاسخ این نقد را نگاشت، جامعه رسانه ای درباره او چه قضاوتی میکند؟ تا وقتی بی محل بگذارد یا به برخی هواداران متعصب واگذارد یا مثل برخی همسنگرانش به دادگاه بکشاند!؟

۴. وقتی رهبری از “لزوم” نقد خود و مسئولین و منصوبین و لزوم تحمل و نقد پذیری متقابل میگوید، طبیعتا آن نقد، کلی نمیتواند باشد. رئیس قوه قضائیه -مثلا در بیان ایشان- نمیتواند کلی و با اشاره باشد.درحالیکه او هم مجتهدی لازم الاحترام است.

۵. اما علنی و غیر علنی، به نظرم معیاری دارد. گفتار و رفتار علنی، نقد علنی می طلبد و مخفی، نقد مخفی. آیا شما نقد یک کتاب را به نویسنده اش میفرستید؟نقد یک فیلم را به تماشاگر میگویید یا کارگردان؟! نقد یک اندیشه یا نظریه هم همینجور است.
یک دو گانه دیگر را هم اضافه کنید که مومنین نسبت به ارزشها دو وظیفه دارند: الف)اصلاح فرد ب)دفاع از ارزشها
در فضای عمومی با غلبه حجت.
در اولی مراتب نهی از منکر حاکم است. اصلا اگر احتمال تاثیر بود، طرح میشود اما در دومی چنین مراتبی نیست. برای نمونه در گروههای مجازی اگر کسی به ارزشها تعرضی کرد شما بخاطر ابطال آن و غلبه حجت در اثبات ارزشها در همان گروه وظیفه دارید، ولو آن فرد اصلاح نشود.
مساله ما اولا بیان در فضای عمومی جامعه بوده است که نقدش باید به مخاطبان برسد. ثانیا بحث اثر گذاری یا اصلاح آن بزرگوار نبوده ،چون ممکن است این بیان، نظر اجتهادی ایشان باشد. در این صورت برای خودشان محترم و تقلید از دیگری برایشان حرام است. پس اصلاح خیلی معنا ندارد اما جامعه حق دارد این نظر را در کنار شاخص هایی مثل امام ببیند تا بتواند انتخاب کند. لذا علنی نقد میشود.
بنده ی کوچک نیز آن قسمت مربوط به اهواز و ایشان را که اقلا به آن شکل نگاشته شده ام علنی نبود، علنی نکرده برای خودشان -که چون پدر معنوی برای خود و همه طلاب خوزستان می بینم-فرستادم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *