۲٫ پرسش و پاسخی درباره نقد موضع آیت الله جزایری درباره حرم امام

سؤال:
آیا نقد نماینده ولی فقیه در استان، زدن دست و بازوی توانای رهبری و ترور شخصیت ایشان نیست؟ آیا ماجرای دهه ۶۰ و ترور شخصیت یاران امام مثل مطهری و بهشتی که سپس به ترور فیزیکی آنها انجامید تکرار نمیشود؟ آیا زمینه ساز تخریب خود ولایت نیست؟


پاسخ:
بین نقد “یک سخن” با نقد “یک شخصیت” و بین این دو با “تخریب” و ترور شخصیت فرق واضح است.
نقد سخن، شرط عاقل زیستن است و عمل به دستور ائمه(ع): کونوا نقاد الکلام.
نقد شخصیت یک فرد، نقد مجموعه دیدگاه ها و عملکردهای اوست. که چیزی از آن در نوشته بنده نیست و نکته کوتاهی هم که درباره اهواز بوده خصوصی برای خود آن عزیز فرستاده شده است. با عین حال خوب است همین سؤال را از خود حضرت آقا -که فصل الخطاب همه ماست- بپرسیم که آیا نقد نمایندگان و منصوبان ایشان (نه فقط نقد فرمایشی از آنان) ، زدن ولایت و مقدمه حمله به ولی فقیه است یا نه؟ میپرسم رئیس قوه قضائیه منصوب تر و بازوتر است یا امام جمعه یک مرکز استان؟ ببینید چگونه رهبری از ضرورت نقد این منصوبان میگوید!:
جای دیگر میفرماید: “خیال نکنید من از شنیدن اینجور نقدها ناراحت میشوم نه من از اینکه این حرفها زده نشود ناراحت میشوم”(۸۸/۸/۶)
ما مسلمان به این اسلام و متولی به این ولایتیم نه آنچه تا نماینده جزء در عقیدتی یک ارگان را ولی فقیه کند و مصون از نقد نماید.
مطهری برعکس به شدت استقبال میکرد آرائش نقد شود و خود بی رو دربایستی دیگران را نقد میکرد. این دیگران نه فقط دگر اندیشان و روشنفکران بلکه حتی برخی مشهورات حوزویان بود. او که با آثار مطهری مانوس باشد در کتابهای مساله حجاب، نظام حقوق زن در اسلام و مجموعه یادداشتها به نمونه های بسیار مواجه شده است.
بهشتی عزیز با وجودی که مسئول قضایی کشور بود به توده ای ها و… رخصت میداد و خود سراغشان میرفت و با آنها به مناظره می نشست. این سخن که غیر گفته مطهری و بهشتی نباید زد، که تضعیف آنان یا امام است، مطلقا وجود نداشت. آنها با تواضع تمام نقد حرفهای خود را در تلویزیون و مراکز علنی تحمل کرده جواب منطقی می دادند. این سیره اقناع عمومی و در آمدن جوانان از فتنه های فکری و سیاسی آن دوران را موجب شد.
اتفاقا کار از وقتی خراب شد که از این سیره دور شدیم. هر پرسش یا نقدی را تخریب خواندیم و حرکت منافقانه و زمینه ترور تلقی کردیم! و در مقابل هم جای نقد و مناظره، رو به شورش خیابانی و دست به اسلحه بردند!
در ۴۰سالگی انقلاب جوان انقلابی حق دارد همان ارزشها را مطالبه و خود تعقیب کند. همین روزها برخی نمایندگان ولی فقیه در برخی استانها -دور از شأن آیت الله جزایری- بخاطر برخی تخلفات و اعتراضات مردمی از سوی رهبری محترمانه عوض شدند. اگر چه آن آقایان کار خود را کار ولی فقیه، و خود را بازوی او میخواندند اما ولی فقیه با آنها چنین مواجهه ای نکرد. البته چنانچه عرض شد بنده نقدی به شخصیت ارزشمند آیت الله جزایری در آن نوشته نکرده ام و صرفا نقد یک سخن ایشان شده است. وای برما اگر اینقدر را به کار منافقین دهه ۶۰قیاس کنیم. ممنون که باعث شدید این تلقیات غلط که باعث همه خبط و خطاها در مسئولین است هم نقد شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *