بایگانی برچسب: s

سخنرانی/ چگونه اقتصاد، جامعه را از دست داد؟!

ارائه ای فشرده از حجت الاسلام محسن قنبریان / افتتاحیه رویداد آموزشی زیست جهان اقتصاد ایران/ ۲۲آبان۱۴۰۴

دانلود سخنرانی «چگونه اقتصاد، جامعه را از دست داد؟!» | “دانلود از پیوند کمکی

نهاد اقتصاد در سه ساخت اجتماعی

  1. خانواده، نهاد تعیین کننده اقتصاد:
    اقتصاد منزلی/ علم آن در حکمت عملی ذیل تدبیر منزل
    اقتصاد سلولی و درگیری همه با آن/ محور: تقدیر معیشت در راستای فضیلت؛ نه رشد و کسب سود/ و…
    بازار، مکان مبادله است، شغل هم بیرون خانه، اما اقتصاد منزلی است!
    دو مکتب متفاوت از این جایگاه نهادی در: جامع العلوم فخر رازی/ احیاء العلوم غزالی
  2. جابجایی به نهاد سیاست
    از قرن۴ در پیوند مسیحیت و امپراطوری روم تا قرون وسطا و جنگهای صلیبی
    آمدن مفهوم رشد اما با الهیات مسیحی/ تدبیر الهی بجای تقدیر معیشت
    مشابهش از این حیث دوره اقتصاد جنگ پایه فتوحات/ نهاد سیاست(خلافت) پیشران و تعیین کننده اصلی اقتصاد جامعه/ چند نمونه تاریخی…
    بازار و صنف و خانواده هست اما مرکز تعیین کننده اقتصاد دستگاه خلافت و سیاستهای اوست!…
    دو مکتب متفاوت در همین جایگاه نهادی:
    اشرافیت اموی/ شبه سوسیالیزم دوره مروانی ها…
  3. جابجایی نهاد اقتصاد به بازار
    بازار دیگر نه مکان مبادله بلکه مکانیزم اداره! بلکه هوش و دانش معتبر و بالاتر دین جهانی!
    توصیف این دوره در سه پرده مهم:
    الف) کالا شدن همه چیز و بازار جای همه چیز (حتی جامعه مدنی و…)
    ب) محور شدن رشد اقتصادی و محاسبه همه چیز با آن
    ج) ضرب در دنیای مجازی (تجارت الکترونیک) و پدیده سرمایه داری پلتفرمی بلکه تکنو فئودالیسم

 

گام به گام اقتصاد بیشتر جامعه را از دست داد بلکه ضد جامعه شد!

۱۳/ شرح خطبه ۲۱۶

جلسه سیزدهم / ۲آبان۱۴۰۴

حجت الاسلام قنبریان

 

ادامه پیامدهای عدم تحقق حقوق متقابل مردم و حکومت / بسته دوم توالی های سوء:

 

  1. فَعُمِلَ بالهَوی
    جامعه ای که دچار اختلاف کلمه و دغل کاری در دین شده و امور از مجاری اجتماعی کَنده شده؛ تبعاً براساس هوی و هوس عمل می شود!
    پدیده خود امامی!
    تصویر مساله در هر دو صورت اجحاف والی/ غلبه رعیت:
    – اجحاف والی در امور دنیایی؛ رها کردن دین، خود امامی مردم را در پی دارد!
    – اجحاف والی در دین؛ حرکت پاندولی جامعه به عمل کردن به هوی و هوس می کشد!
    – در غلبه رعیت و بی اقتداری حکومت هم که قصه روشن است!
    توجه دوباره به حقوق اساسی و نیاز بدان برای تربیت عمومی جامعه
  2. عُطِّلتِ الاحکام
    لازمه بیّن عمل به هوی، تعطیل احکام الهی است.
    کلونی ها و ائتلافها بر عصیان شکل می گیرد
    تصویر مساله در صورت غلبه رعیت: آنارشی و خود امامی به تعطیل احکام می انجامد
    در صورت اجحاف والی؛ مثل فراز قبل
    دو دستور در اینباره:
    الف) اجبار نکردن مردم در چیزی که گردنشان نیست (نامه ۵۳)
    ب) همان که گردنشان هست هم با استیفاء حقوق و تمام رفق (غرر)
  3. و کَثُرت عِلَلُ النفوس
    بیماری های جانها زیاد می شود!
    بسته آخر پیامدهای زنجیره توالی:
    وحشت نداشتن از حق بزرگی که تعطیل شود یا باطل بزرگی که برپا شود!
    امر عمومی دیگر مساله کسی نیست!
    این در آینه تاریخ صدر اسلام پیداست
    ذلیل شدن ابرار و عزیز شدن اشرار و بزرگ شدن عقوبت خداوند بر بندگان!
    این هم لازمه قهری برای قبلی است!
    کار می کشد به کربلا و عاشورا!

دانلود سخنرانی «۱۳/ شرح خطبه ۲۱۶» | “دانلود از پیوند کمکی

حضرت آیت الله جوادی آملی ۳شنبه ۲۰آبان۱۴۰۴: فقر را باید ریشه کن کنیم نه اینکه تنها به فقیران کمک کنیم/ نشاط واقعی آن است که اقتصاد مردم سامان یابد.

 

حضرت آیت الله جوادی آملی بر ساماندهی اقتصاد مردم تاکید کرده و گفتند: اداره کشور با رویکرد کمیته امدادی درست نیست و باید با همت و تلاش، فقر را ریشه‌کن کنیم نه اینکه تنها به فقیران کمک کنیم.

 

ایشان با تأکید بر اینکه «نشاط حقیقی در اقتصاد مردم است»، افزودند: اگر مردم را با فیلم و نمایش بخندانیم، این نشاط کاذب است؛ نشاط واقعی آن است که اقتصاد مردم سامان یابد.

 

گزارش دیدار: حضرت آیت الله جوادی آملی: اداره کشور با رویکرد کمیته امدادی درست نیست/ نشاط واقعی آن است که اقتصاد مردم سامان یابد

 

پ.ن:

آیا تا سامان گرفتن اقتصاد، تلویزیون نباید فیلم پخش کند؟!!

واضح است منظور مرجع حکیم این نیست؛ اما جُنگ و شادی و حتی “حال خوب” را نباید جای “وضع خوبِ” مردم فاکتور کرد!

 

اگر گفتمان رایج رفت سراغ حال خوب و نشاط مردم در همین وضع موجود، کسی باید بانگ بزند وضع خوبِ مردم، راهش فرق می کند!

 

همین است نسبت جشن ها و توسعه شادی ها و شیرین کردن کام مردم با انسجام پایدار و وحدت ملی و جبران عقب ماندگی عدالت و…!

 

محسن قنبریان

“شیرین کاری” ، اتحاد مقدس نیست!

عناصر سه گانه هویت ملی از دید رهبرانقلاب: “ریشه داری تاریخی”، “اسلام” و “انقلابی بودن” است!

پس هم غدیر در هویت ایرانی است؛ هم ریشه های تاریخیِ مقاومت مقابل زورگویان؛ هر دو هم سزاوار جشن یا تجلیل اند.

بزرگان نظام، جشن ده کیلومتری غدیر را -علیرغم خوب بودن- “شیرین کاری” خواندند! (طراحان و برگزار کنندگان حتماً شنیده اند)؛ جشن میدان انقلاب و رونمایی از مجسمه شاهپور ساسانی که از آن بیشتر نیست!

آنچه واقعا انسجام و اتحاد مردم را -حتی بیش از تجاوز دشمن- ایجاد و “تثبیت” می کند، چیز دیگری است.

 صاحب این ایام، فاطمه زهرا(س) دو بار در خطبه اش بدان توجه داد :

جعل الله … العدل تسکیناً [تنسیقاً] للقلوب

… والعدل فی الاحکام ایناساً للرعیه!

عدالت اجتماعی عمیق ترین لایه مردم -یعنی دلها- را یکی می کند.

احکام عادلانه حکومت هم موجب انس مردم با حاکمیت می شود!

عدالت اجتماعی از برترین نمودهای انقلابی بودن (عنصر سوم هویت ایرانی) هم هست.

به نصاب نرسیدن آن، خدای نکرده رابطه مردم-مردم و مردم-حاکم و اتحاد مقدس را تهدید می کند.

افزون شدن فاصله غنی و فقیر که در تبرّج ها و خودنمایی های منتفعان هم بروز می کند، یکدستی و آرامش قلوب را نشانه گرفته است.

 به اشتراک گذاشتن بی حجابی با دختران پایین شهر و ساختن ائتلاف های جنسیتی نمی تواند، وحدت پایدار بسازد.

ضریب بالای “درک فساد” نیز انس مردم و حکومت را آسیب می زند.

جشن های مذهبی و ملی، هرچقدر هم متعالی و پر ثواب باشند، بدون عدالت، اتحاد مقدس را نمی توانند تثبیت کنند.

محسن قنبریان ۱۴۰۴/۸/۱۷

 

پیوست یادداشت : ” شیرین کاری” ، اتحاد مقدس نیست ؛ این دو را ببینید:

  1. برنامه هویت ما / با حضور حجت الاسلام قنبریان/ ۲۰ خرداد ۱۴۰۴/ نگاهی به آیین غدیر و مهمونی ده کیلومتری
  2. سخنرانی اتحاد مقدس / حجت الاسلام قنبریان/ هیات اصحاب الحسین(ع) دانشگاه تهران/۳۰ مهر۱۴۰۴

سخنرانی/ تبلیغ، ترجمان درست اسلام در زمانه

تبلیغ، ترجمان درست اسلام در زمانه

نشست علمی تبلیغی / مرکز تخصصی تبلیغ حوزه علمیه قم/ حجت الاسلام و المسلمین قنبریان / ۱۴آبان۱۴۰۴

 

دانلود سخنرانی «تبلیغ، ترجمان درست اسلام در زمانه» | “دانلود از پیوند کمکی

اسلام و بعثت یک انقلاب بود!

انقلاب ما دنبال احیای آن انقلاب بود! “استمرار انقلاب اسلام” در بند۵ اصل۲ قانون اساسی؛ نه “انقلاب اسلامی” ، نه “اسلام انقلابی”!

 

هر نهضت و حرکت عمومی نیازمند واژه سازی و ترجمان

سخن رهبر انقلاب در اینباره(۹۰/۷/۲۲)

نمونه ای از واژگان بعثت

این مهمتر از تحلیل سیاسی و موضع گیری سیاسی منبر است!

 

چند نمونه

ویروسی در همان عاشورای ۶۱هجری (اهالی تپه ندبه)!

فاصله زهرایی که روایت می کنیم و زن تراز بعثتی که بود!

جامعه ای که “حرم” می شود!

اندیشه سیاسی در حوزه علمیه، فرصتی مغفول برای تحلیل حکمرانی

استاد حوزه علمیه قم، گفت: رهبری معظم بر این نکته تأکید کرده‌اند که گرایش سیاسی در حوزه وجود دارد، اما اندیشه سیاسی، که شامل تحلیل ساختار قدرت و حکمرانی است، بسیار کم است. برای مثال، تحلیل مسائل حکمرانی مدرن، از جمله موضوعاتی مانند حجاب یا مدیریت اجتماعی، پیچیدگی‌های خاص خود را دارد که نیازمند درک عمیق از اندیشه سیاسی و تجارب تاریخی است.

به گزارش شبکه اجتهاد، حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قنبریان، استاد حوزه و دانشگاه، در مدرسه فقهی امام رضا(ع) طی سخنانی با موضوع «نقش مردم از تنبیه الامه تا نظریه جمهوری اسلامی»، ضمن بیان اینکه اندیشه سیاسی مهمتر از گرایش سیاسی است، به تحلیل سیاسی در حوزه‌های علمیه اشاره کرد و گفت: «همان‌طور که در بیانات مقام معظم رهبری آمده است، حوزه‌های علمیه نه تنها دارای گرایش سیاسی هستند، بلکه بسیاری از طلاب، حتی آن دسته که از نظر برخی انقلابی یا ولایی محسوب نمی‌شوند، به شکلی فعال در مسائل سیاسی مشارکت دارند. این گرایش سیاسی در عرصه‌های فرهنگی و اجتماعی نیز نمود می‌یابد، اما آنچه کمتر در حوزه‌ها مشاهده می‌شود، اندیشه سیاسی است؛ یعنی توانایی تأمل و بحث درباره ساختار قدرت و نحوه اعمال آن در سطح نظری و عملی.»

حضرت آقا بر این نکته تأکید کرده‌اند که گرایش سیاسی در حوزه وجود دارد، اما اندیشه سیاسی، که شامل تحلیل ساختار قدرت و حکمرانی است، بسیار کم است. برای مثال، تحلیل مسائل حکمرانی مدرن، از جمله موضوعاتی مانند حجاب یا مدیریت اجتماعی، پیچیدگی‌های خاص خود را دارد که نیازمند درک عمیق از اندیشه سیاسی و تجارب تاریخی است.

تفاوت اندیشه و تحلیل سیاسی: نائینی و شیخ فضل‌الله

در تاریخ فقه و سیاست شیعه، مرحوم نائینی به عنوان شاخص اندیشه سیاسی شناخته می‌شود، در حالی که شیخ فضل‌الله نوری در تحلیل سیاسی میدانی پیشتاز بود. به بیان دیگر، اندیشه سیاسی، تبیین نظری و نظام‌مند مسائل قدرت و حکومت است، در حالی که تحلیل سیاسی، بررسی عملی و شناخت میدان سیاسی واقعی است. نائینی در عرصه اندیشه سیاسی، از لحاظ نظری و فلسفی سرآمد است، در حالی که شیخ فضل‌الله، شناخت میدانی از شرایط اجتماعی و سیاسی آن زمان داشت و تحلیل او از جنبش مشروطیت عمیق و دقیق بود.

این تمایز نشان می‌دهد که حتی اگر تحلیل عملی شیخ فضل‌الله درست باشد، ارزش نظری اندیشه سیاسی متعلق به نائینی است و هر دو مکمل یکدیگرند. این تمایز همچنین می‌تواند موجب حل اختلافاتی شود که بین آثار نائینی و شیخ فضل‌الله وجود دارد، به ویژه در زمینه مشروطیت و مشروعیت حکومت.

اندیشه سیاسی نائینی: پنج فصل و اصول حکمرانی

مرحوم نائینی در اثر معروف خود، «تنبیه الامه»، اندیشه سیاسی را در قالب پنج فصل ارائه می‌دهد:

۱- ولایت بر سیاست و سلطنت: نائینی معتقد است که هر حکومتی، اعم از شخصی یا جمعی، به حق یا ناحق، برای تأمین مصالح نوعی ایجاد شده است. این نگاه با فلسفه «سیاست نوعیه» همسو است که هدف آن تأمین مصالح عمومی و رعایت عدالت در جامعه است. او تأکید می‌کند که تبدیل حکومت از سیاست نوعیه به تملک، که از دوره فرعون‌ها تا بنی‌امیه ادامه یافته است، موجب بردگی و ظلم به مردم شده است.

۲- عصر غیبت و ولایت فقیه: در عصر غیبت، فقیه جامع‌الشرایط به عنوان نائب امام وظیفه دارد حسبه را وسیع‌تر در نظر گرفته و نظم و انتظام جامعه را تأمین کند. در شرایط کنونی، با وجود محدودیت‌ها، باید تا حد امکان جلوی سوءاستفاده‌ها و ظلم در حکومت گرفته شود.

۳- مشروطیت و قوه مقننه: نائینی به دو رکن مشروطیت اشاره می‌کند: قانون اساسی و هیئت نظارت بر اجرای آن. او بر آزادی، مساوات و حقوق اساسی مردم تأکید دارد و معتقد است که حاکمیت نباید مردم را رعیت فرض کند، بلکه باید عدالت و مساوات را رعایت نماید.

۴- مغالطات و کشمکش‌های سیاسی: نائینی به مغالطات و برداشت‌های نادرست از قوانین و مشروطیت اشاره کرده و اصول آزادی، مساوات و حقوق مردم را به وضوح توضیح می‌دهد تا از سوءتفاهم‌ها جلوگیری شود.

۵- شرایط مشروعیت و صحت مشروطیت: او بیان می‌کند که مشروعیت حکومت به پذیرش مردم و رعایت حقوق آنان بستگی دارد و اعمال قدرت بدون رضایت عمومی مشروع نیست. این دیدگاه، پل میان فقه و سیاست عملی است.

جمهوری اسلامی و جایگاه ولایت فقیه

در جمهوری اسلامی ایران، نظریه ولایت فقیه، بر اساس فقه شیعه و تجربه تاریخی، با لحاظ رضایت مردم و مشروعیت اجتماعی ترکیب شده است. قانون اساسی جمهوری اسلامی، نه تنها ولایت فقیه را تبیین می‌کند، بلکه به اصول مردم‌سالاری نیز توجه دارد.

اصل پنجم: ولایت و امامت، بر اساس پذیرش اکثریت مردم و شناسایی رهبری فقیه جامع‌الشرایط تحقق می‌یابد.

اصل ششم و پنجاه و ششم: حق تعیین سرنوشت و اتکا به آرای عمومی مردم در چارچوب ولایت فقیه تأکید شده است.

بنابراین، حتی در حکومت ولایت فقیه، مشروعیت و اعمال قدرت به رضایت و مشارکت مردم وابسته است. این دیدگاه همخوان با اصول نائینی در زمینه مشروعیت و عدالت اجتماعی است.

درس‌آموزی از تاریخ و معاصر

مطالعه آثار مرحوم نائینی و شهید صدر، از جمله «تنبیه الامه» و «الاسلام یا خود الحیات»، نشان می‌دهد که فقه و اندیشه سیاسی می‌توانند پاسخگوی نیازهای پیچیده جامعه مدرن باشند. این متون، ضمن ارائه مبانی نظری، به مسائل عملی و اجرایی حکومت نیز توجه دارند و به طلبه‌ها و محققان حوزه اجازه می‌دهند تا مسائل جاری سیاسی و اجتماعی را با نگاه فقهی و تحلیلی بررسی کنند.

بی‌توجهی به این متون، موجب مهجوریت اندیشه سیاسی در حوزه و ضعف تحلیل مسائل اجتماعی و حکمرانی می‌شود. ادامه مطالعات و بحث‌های کلاسیک و درس‌گفتارهای جانبی می‌تواند این خلأ را پر کرده و زمینه تربیت فقیهانی آگاه به مسائل نظری و عملی حکمرانی فراهم آورد.

جمع‌بندی

۱- اندیشه سیاسی در حوزه: گرایش سیاسی وجود دارد، اما اندیشه سیاسی کمتر مورد توجه است و باید توجه ویژه‌ای به مطالعه آثار نائینی و شهید صدر شود.

۲- تمایز اندیشه و تحلیل سیاسی: نائینی اندیشه سیاسی نظری ارائه می‌دهد و شیخ فضل‌الله تحلیل سیاسی عملی انجام می‌دهد؛ هر دو مکمل هم هستند.

۳- مشروطیت و مشروعیت حکومت: مشروعیت حکومت وابسته به رعایت عدالت، آزادی، مساوات و رضایت مردم است و نائینی بر این اصول تأکید کرده است.

۴- جمهوری اسلامی و ولایت فقیه: مشروعیت اعمال ولایت فقیه با رضایت مردم و اصول مردم‌سالاری دینی تلفیق شده است.

۵- اهمیت مطالعه و تداوم اندیشه: مطالعات اندیشه سیاسی، هم در حوزه نظری و هم در تحلیل عملی حکومت، برای تربیت فقیه جامع‌الشرایط و توانمند ضروری است.

منبع: مفتاح

رهبری نسل جوان در عصر جدید چه لوازمی دارد؟

حجت‌الاسلام محسن قنبریان، استاد حوزه و دانشگاه: رهبر انقلاب اسلامی در پیام به همایش بین‌المللی یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزه‌ علمیه‌ قم نوشته‌اند: «فقه، پاسخ دین به نیاز‌های عملی فرد و جامعه است. با عقلانیت تحول‌یافته‌ نسل‌ها، این پاسخگویی باید امروز بیش از گذشته دارای پشتوانه‌ فکری و علمی استوار و درعین‌حال قابل‌فهم و هضم باشد. دیگر اینکه پدیده‌های پیچیده و پرتعداد در زندگی امروز مردم، سؤال‌های بی‌سابقه‌ای را پیش می‌آورد که فقه معاصر باید پاسخ آن‌ها را آماده داشته باشد.»

در این فراز گروه مرجع دینی باید به سه نکته کلیدی توجه کند:

۱- پدیده‌های متعدد و پیچیده جدید که سؤال‌های بی‌سابقه پیش می‌آورد و پاسخ می‌خواهد.

۲- همان مسائل قدیمی و بعضاً همان پاسخ‌ها، به‌خاطر تحول عقلانیت نسل جدید، پشتوانه‌های فکری و علمی دیگری طلب می‌کند.

۳- متناسب با عقلانیت جدید، زبان جدید دینی لازم است.

پیمایش‌های معتبر[۱] در نوجوانان گونه‌شناسی‌ای انجام داده که توجه به آن برای سه فراز فوق به‌خصوص دوتای آخر ضروری است. براین‌اساس نوجوانان ایرانی ۱۲ تا ۲۵ سال قابل‌تقسیم به ۳ خوشه پسر و ۵ خوشه دختر، یافته‌ای است که مروجان مذهب و هم مجتهدان کلام و فقه اسلامی نمی‌توانند از آن بی‌اعتنا بگذرند. ضمن اینکه گونه‌های زیست دخترانه در ایران تنوع و تحول جدی‌تری دارد که بسیار حائز اهمیت است.

از بین ۵ خوشه دختران، هم دختر خانه با همان فهم سنتی پیدا می‌شود و هم سنت‌گریز؛ خوشه اخیر درصد بیشتری از دختر سنتی دارد و سبک زندگی او همراه با فعالیت سیاسی هم است. در خوشه دیگری نوسازی در نحوه دین‌داری قابل‌مشاهده است که کاملاً بازتاب عقلانیت تحول‌یافته است. مثلاً حجاب را کنار نزده؛ اما آن را برای زینت استفاده و انحای حجاب استایل را موجب شده است.طبعاً این عقلانیت هم سؤالات تازه‌ای در حوزه حجاب تولید می‌کند که مثلاً یک واجب توصلی[۲] مثل حجاب اگر به قصد زینت باشد چه حکمی دارد؟ به تعبیر دیگر حجابی که برای ستر و پوشش زینت زن بوده، آیا می‌شود خود ابزار زینت باشد؟! مهم‌تر از آن پشتوانه علمی حجاب و نو شدن توجیه آن و هم‌زبانی متناسب با این نسل است. آیا همان دلایل اقناع حجاب می‌تواند موجب اقناع بلوک سنت‌گریزان و لذت‌جویان باشد؟در میانه این ۵ خوشه، خوشه‌ای هم وجود دارد که در جست‌وجوی سبک زندگی خود در این ارتباطات و مناسبات جدید است. باید اعتراف کرد با چنین تفصیلی، نه در کشف سؤالات جدید و نه در پاسخ و اقناع کار شایسته انجام نشده است و کماکان تک‌سایزی در فهم و در بیان به چشم می‌خورد.شهید مطهری در مقاله ارزشمند رهبری نسل جوان اول این توجه را می‌دهند که: «ما هنوز این مسئله را جدی نگرفته‌ایم. نسل جوان در نظر ما صرفاً یعنی یک نسل هواپرست و شهوت‌پرست و خیال می‌کنیم به آن‌ها دهن‌کجی بکنیم و چهارتا متلک روی منبر به آن‌ها بگوییم و فحش بدهیم، به خیال خودمان آن‌ها را هو بکنیم و مستمعان ما بخندند، کار درست می‌شود و همین‌که داد بکشیم: آی پسر مدرسه‌ها چنین و دختر مدرسه‌ها چنان، قضیه حل می‌شود. این کار‌ها لالایی است، برای آن است که شما در خواب بمانید و در فکر چاره نیفتید و یک‌وقت بیدار بشوید که کار از کار گذشته است…»

اما در چه باید کرد؟ تصریح می‌کنند: «مهم‌تر از اینکه طرحی برای رهبری این نسل تهیه کنیم این است که این فکر در ما قوت بگیرد که مسئله رهبری و هدایت، از لحاظ تاکتیک و کیفیت عمل در زمان‌های متفاوت و در مورد اشخاص متفاوت، فرق می‌کند و ما باید این خیال را از کله خود بیرون کنیم که نسل جدید را با همان متد قدیم رهبری کنیم. اولاً باید نسل جوان را بشناسیم و بفهمیم دارای چه مشخصات و ممیزاتی است؟» بعد به‌عنوان یک عالم به زمان، وارد تحلیل نسل جوان دوره خویش می‌شود؛ چیزی که برای نسل جوان ما الان تحول یافته و مسائل دیگری دارد.

یادآوری دو حکم شرعی برای گروه مرجع دینی (مجتهدان و مبلغان) ضروری است:

 

۱- حفظ جوانان از انحرافات زمانه از امور حسبیه[۳] و واجباتی است که شارع مقدس هرگز راضی به زمین ماندن آن نیست.

۲- این نتیجه، با هر روش مناسبی لازم است تدارک شود و کلیشه کردن یک روش خاص یا قالب ذهنی خاص موضوعیت ندارد.

شهید مطهری در این باره می‌فرماید: «در اسلام برای هدایت و رهبری، یک شکل صددرصد معین ترسیم نشده که همه اجزاء و مقدمات و مقارنات و شرایط و موانع در نظر گرفته شده باشد و اساساً قابل‌تعیین و ترسیم و اندازه‌گیری نیست، چون متفاوت است. رهبری مردم مثل نماز یک امر تعبدی و یکنواخت نیست، یا فی‌المثل از نوع ورد خواندن نیست که طرف یک وردی حفظ است برای عقرب‌زدگی و یا مارزدگی و هر عقرب‌زده یا مار‌زده را که بیاورند او همان ورد معین را که حفظ کرده می‌خواند. یک چیز در یک جا وسیله هدایت است و بسا همان چیز در جای دیگر وسیله گمراهی و ضلالت باشد! منطقی که یک پیرزن را مؤمن می‌کند اگر در مورد یک آدم تحصیل‌کرده به کار برده شود او را گمراه می‌کند. یک کتاب در یک زمان متناسب ذوق عصر و ذوق زمان و سطح فکر زمان بوده و وسیله هدایت مردم بوده است و همان کتاب در زمان دیگر اسباب گمراهی است… عجب! کتابی که هزار‌ها بلکه ده‌ها هزار را در گذشته هدایت کرده است حالا از کتب ضلال است؟ بلی، جز کتاب آسمانی و گفتار واقعی معصومین، هر کتاب دیگر را که در نظر بگیریم یک رسالتی دارد برای یک مدت موقت و محدود، آن مدت که گذشت آن رسالت تمام می‌شود. این مطلب که عرض کردم یک مسئله مهم اجتماعی است و هنوز برای ما به‌صورت یک معما و یک مجهول که باید آن را حل کرد طرح نشده است. مکرر باید گفته شود تا ما باور کنیم که وسایل هدایت هر زمانی مخصوص خود آن زمان است.»سهمی از این کشف عقلانیت تحول‌یافته، برای فهم مسائل نسل و زبان و بیان آن در گروی همکاری مجتهدان و مبلغان با دستگاه‌های مطمئن افکارسنجی و تغییرات اجتماعی است. فقط در رفت و برگشت‌های مکرر بین میراث اسلامی و میدان عینی و واقعی است که مخاطبان پیام اسلام در نسل نو و نوجوانان دقیق شناخته شده و پاسخ‌های متقن و زبان مناسب شکل می‌گیرد. نه پیمایش‌ها بدون این دیالوگ موفق‌ هستند و نه فهم‌های سابق و بیان‌های تک‌سایز در مقابل تکثر واقعی این نسل می‌توانند توفیق بیابند.

[۱] گزارش پرتره نو/جوان ایرانی، ویراست نخست مرکز تحلیل اجتماعی (متا)

[۲] واجب توصلی، واجبی است که صرف تحقق آن مطلوب خداوند است و قصد قربت لازم نیست مثل تطهیر لباس از نجاست که بدون قصد هم انجام شود، درست است.

[۳] امور حسبیه، اموری لازم و ضروری در جامعه است که خداوند زمین ماندن آنها را جایز نمی شمارد؛ مثل امور ایتام و…

سخنرانی/ اتحاد مقدس

حجت الاسلام محسن قنبریان

هیات اصحاب الحسین دانشگاه تهران/ ۳۰مهر۱۴۰۴

دانلود سخنرانی «اتحاد مقدس» | “دانلود از پیوند کمکی»

واقعیت و روایت!

در جنگ ۱۲روزه مردم جور دیگری شدند، اما تعبیر و روایت آن در تور علوم انسانی می افتد!

حب وطن خوب یابد؟!

 

چرخه اتحاد مقدس:

اتحاد بر مدار یک هویت شکل می گیرد.

اتحاد در بزنگاه های تاریخی آن هویت را بسط می دهد.

عناصر سه گانه هویت ایرانی

بسط این عناصر در تاریخ ایران و دهه های اخیر

 

مراقبتهای اتحاد مقدس:

مراقبتها را در حد چند آدم سیاسی و وفاق افراد شاخص جناح های سیاسی تقلیل ندهیم؛ اتحاد ۹۰میلیونی است که مقدس است!

 

  1. فاصله طبقاتی -بخصوص در مسئولین و منسوبین/ بخصوص مانور آن- اتحاد را می شکند!
    ادراک فساد در ایران بالاست حتی بین نیروهای وفادار!
  2. جناح های سیاسی؛ اختلاف آری، تفرقه نه!
    تفرقه، جدایی بدنها با جبهه بندی و خشونت های زبانی و برچسب زنی و…است.
    دو شهیدی که از سوی علی(ع) از فحش و سبّ شامیان نهی شدند!(خ۲۰۶)
    معجزه علی(ع) از نظر برخی متکلمان معتزلی!
  3. چالش وحدت و خلوص
    مساله سخت را باید دید و حل کرد؛ ساده انگاری ها کار را سخت کرده است!
    دو نحوه خالص سازی!
    جمع بین وحدت و خلوص!

تنزیهُ الملّه بعد از تنبیهُ الأمّه

  1. چرا دیدارِ رهبر انقلاب با مسئولینِ حوزه و همایشِ بزرگداشتِ محققِ نائینی، بیشتر بر محورِ اندیشهٔ سیاسیِ او و کتاب «تنبیه‌الأمّه»ی ایشان گذشت؟
    کم‌تر طلبهٔ درس‌خارجی است که در دروس اصول، نام و نظراتِ نائینی را نشنَود. حوزه در این بخش کوتاهی ندارد. اما آنچه از نائینی مطلقاً شنیده نمی‌شود، همان است که رهبری «نقطهٔ استثنائیِ شخصیتِ ایشان» معرفی کرد؛ یعنی «اندیشهٔ سیاسی» (نه صرفاً «گرایش سیاسی» که زیاد بوده و هست). تبلورِ اندیشهٔ سیاسی ایشان هم کتاب «تنبیهُ الأمّه و تنزیهُ الملّه» است.
    اگر انتخابِ محتوا و چینش و وزنِ مواردِ ذکرشده از سوی رهبری را با عنایت و حکمت بدانیم، پرسشِ نخست، پاسخِ روشنی دارد:
    تأکید بر اندیشهٔ سیاسیِ نائینی و کتابِ فقهی و مطابق با اصول و قواعدش در این‌باره، برای این است که حوزه، راهی را که خود پیش‌تر دربارهٔ نائینی طی کرده دوباره به‌نام «همایش نائینی» فربه‌تر نکند. بلکه از آنچه به تعبیر ایشان مهجور و مظلوم مانده – همان کتاب تنبیهُ الأمّه – هم بگوید!
  2. چرا در معرفیِ «تنبیهُ الأمّه» بر دو بُعدِ «ولایتیه‌ بودنِ حکومت» و «نظارت ملی» تأکید کردند؟
    «ایشان حکومتی را ترسیم می‌کنند و به‌اصطلاح ارائه می‌دهند به‌عنوان اندیشهٔ سیاسی، که اوّلاً حکومت است، قدرت است. ثانیاً منبعث از مردم است، مردم انتخاب می‌کنند. ثالثاً منطبق بر مفاهیمِ دینی و احکامِ الهی و شرعی است، یعنی بدون آن معنی ندارد؛ یعنی یک حکومت اسلامی و مردمی.»
    به‌نظرم پاسخِ این هم در اندیشه‌ها و تحلیل‌های رهبری روشن است:
    حکومتِ اسلامی-مردمی دودسته مخالف دارد: متجدّدین و متحجّرین!
    از این جهت، «نظریهٔ جمهوری اسلامی» و «نظریهٔ مشروطیتِ نائینی»، مثلِ هم هستند، و الآن هم کماکان!
    برخی «اسلام در حکومت» را و برخی دیگر، «نقشِ جدّی و واقعیِ مردم در حکومت» را برنمی‌تابند.
    تعبیرِ تندِ رهبری دربارهٔ این دومخالفِ مقابلِ نظریهٔ مردم‌سالاریِ دینیِ امام‌خمینی، این است:
    «در مورد حاکمیّت اسلام که نظام کشور، و نظام زندگی، باید با ارزش‌های اسلامی، با موازین اسلامی، با خطوط اسلامی و احکام اسلامی اداره بشود؛ در این مورد مخالفین سرسختی وجود داشتند؛ البتّه این مخالفین، یک‌جور نبودند:
    یک‌دسته همین غیرمذهبی‌های سکولار بودند که اصلاً معتقد بودند که دین چنین حقّی ندارد، چنین شأنی ندارد که بخواهد وارد مسائل اجتماعی بشود، و سیاست کشور، نظام اجتماعی کشور و مدیریّت کشور را به عهده بگیرد…

یک‌دسته هم معتقدین به دین بودند و از موضع دفاع از دین می‌گفتند که آقا، دین وارد سیاست نباید بشود، دین آلودهٔ به سیاست نباید بشود، دین بایستی کنار بنشیند، تقدّس خودش را حفظ کند و وارد میدان سیاست… نباید بشود؛ که این‌ها هم اگر آدم بخواهد درست درباره‌شان قضاوت کند، سکولارهای مذهبی‌اند؛ مذهبی‌اند امّا در واقع سکولارند؛ یعنی هیچ اعتقادی به دخالت دین در شئون زندگی ندارند. این‌ها مخالف حاکمیّت اسلام بودند.

مخالفان حاکمیّت مردمی، یعنی مردم‌سالاری هم باز دو جبهه بودند:

یک جبهه لیبرال‌های سکولار بودند که معتقد به مردم‌سالاری بودند، منتها می‌گفتند مردم‌سالاری به دین اصلاً ربطی ندارد، اصلاً در عرصهٔ جمهوریّت و مردم‌سالاری باید لیبرال‌ها، مردان فن‌سالار و به تعبیر خودشان تکنوکرات، بیایند وارد بشوند؛ بنابراین مردم‌سالاری دینی، و جمهوری اسلامی، بی‌معنی است؛ پس با بخش جمهوری اینها مخالف بودند.

یک عدّه هم کسانی بودند که باز معتقد به دین بودند، [منتها] می‌گفتند آقا حاکمیّت دین به مردم ربطی ندارد، مردم چه‌کاره هستند، باید دین حکومت بکند، حاکمیّت بکند؛ این‌ها هم یک عدّه‌ای بودند که حالا نمونه‌های این نظر دوّم را این اواخر به شکل افراطی‌اش در این حضرات داعش ملاحظه کردید.» (۱۴خرداد۱۴۰۰)

حالا که به برکتِ انقلاب اسلامی، تنبیهُ‌الأمّه (توجه و بیداری مردم) حاصل شده است، خوب است بر آن پایه، «تنزیهُ الملّه» (پالایشِ آیین از آنچه دین نیست) هم تکمیل شود!

چهارطیفِ مخالف بالا برای حکومتِ مردمی-اسلامی در حوزه‌ها، دانشگاه‌ها و حتی محیطِ حکمرانیِ ما کم نیستند. در لباسِ تدیّن، یا دین را از سیاست جدا می‌دانند تا آلوده نشود، یا به‌عکس نقشی به مردم نمی‌دهند؛ با کمالِ تأسّف، آنچه نائینی قسیمِ حکومت تملیکیهٔ استبدادی می‌خواند – یعنی حکومت ولایته – را هم خوانشی سلطانی می‌کنند، چیزی که نائینی «استبداد دینی» و رهبری «کم‌رنگ‌تر از داعش» می‌خواند!

در لباسِ علم هم؛ سکولاریزم یا تکنوکراسی را به‌جای حکومت اسلامی-مردمی نوبه‌نو تئوریزه می‌کنند! حتی ولایت می‌گویند، اما فن‌سالاری در حکمرانی را مقدّم بر حکمرانیِ اسلامی می‌دانند.

تنزیهُ الملّه یعنی تکمیلِ کار نائینی در زدودنِ این پیرایه‌ها از آیین.

محسن قنبریان | ۱۴۰۴/۸/۲

رهبر انقلاب اسلامی درباره محقق نائینی و کتاب مهم ایشان در اندیشه سیاسی فرمود:
«ایشان یک نقطه‌ی شخصیّت استثنائی دارد که هیچ کدام از مراجع اخیر ما ــ حالا گذشته‌ها هم همین‌جور، [از بینِ] گذشته‌ها من یادم نمی‌آید ــ این نقطه را ندارند و آن مسئله‌ی سیاسی است؛ آن به‌اصطلاح اندیشه‌ی سیاسی است. اندیشه‌ی سیاسی غیر از گرایش سیاسی است. بعضی‌ها [فقط] گرایش سیاسی داشتند…

 آقای نائینی اندیشه‌ی سیاسی داشت، فکر سیاسی داشت. این تنبیه‌الاُمّه واقعاً مظلوم واقع شده… تا الان هم این کتاب هنوز همچنان مهجور است در حالی ‌که کتاب مهمّی است».

هیچ چیز جای مواجهه مستقیم را نمی گیرد.

این کتاب مهم، مهجور و مظلوم اندیشه سیاسی را اینجا بخوانید یا pdf بگیرید.

۱۲ / درسهای نهج البلاغه

شرح خطبه ۲۱۶؛ جلسه دوازدهم / ۱۸مهر۱۴۰۴

حجت الاسلام قنبریان

دانلود «۱۲ / درسهای نهج البلاغه» | “دانلود از پیوند کمکی

یادآوری

تعاقب ها و ترتب های اجتماعی دو صورتِ ادای حقوق متقابل والی و رعیت و عدم ادای آن

 

وقتی رعیت بر والی غلبه کند یا والی به حقوق رعیت اجحاف کند!

– غلبه نه یعنی براندازی یعنی غلبه از حیث عدم ادای حقوق حکومت/ تسخیر است نه تغییر حکومت

–  این غلبه رعیت هم الزاما اکثریت متشکل نیست !

 

پیامدهای این صورت:

– ۴ پیامد مباشر/ ۳پیامد ترتبی و تعاقبی از آن/ دو پیامد تعاقبی بعد (دومینوی انحطاط جامعه)

 

شرح : کَثُرَ الادغالُ فی الدین

– در صورت اجحاف والی / سه نمونه تاریخی

– در صورت غلبه رعیت/ دو نمونه

 

شرح: تُرِکَت مَحاجُّ السنن

– در صورت غلبه رعیت/ مثال

– در صورت اجحاف والی / مثال