چکیده ارائه ای از یک کارگاه آموزشی در مشهد
حجت الاسلام قنبریان
۲۹شهریور۱۴۰۰
نمونه ای از آموزه های دینی در غرر الحکم
نیرومند کردن جمع و اقامه حق و خیر عمومی رساندن؛ مظاهره و مشاوره و تعاون
- بهترین پشت به پشت هم دادن و کمک کردن، مشاوره طرفینی است.
- همه خوبی ها در مشاوره جمع است.
- بهترین یار، مظاهره است.
- بهترین نیروها، کمک گرفتن از همدیگر و مظاهره است.
- تعاون بر اقامه حق (حقوق الهی و حقوق مردم) امانت و دیانت (مطلوب انسانیت و دین هردو) است.
- بر صلاح مومنین پیگیر باشید و مداومت کنید.
- دستگیری از نیازمندان و ستاندن حقوق مردم و یاری مظلوم
- حوائج مردم به شما نعمت های خدای متعال بر شماست، آن ها را غنیمت بشمارید.
- اگر کسی به تو محتاج شد، رسیدگی فوری به او بر تو واجب می شود.
- از کفاره گناهان بزرگ، اغاثه و فریادرسی به ملهوف (انسان داغدیده) است
- اگر مظلومی دیدی، او را بر ظالم یاری بده.
این آموزه ها مانند جویباری است که از بالا می جوشد و با طی کردن دامنه، باید با حفظ اصالت های آن، سازه ها و ساختارهای متناسب با فرهنگ خودمان ساخته شود.
فرهنگ صدر اسلام برگرفته از این آموزه ها؛ حلف الفضول
کسی از یمن مال التجاره ای را به پدر عمروعاص فروخت و او مال را گرفت اما پول آن را پرداخت نکرد و هرچه به وی مراجعه کرد، نتیجه ای نبخشید. او بر کوه ابوقبیس رفت و تظلم خواهی کرد. عموهای پیامبر گفتند که برای ما ننگ است که ما در قریش باشیم و به کسی ظلم شود و حقش را نگیرد. درنتیجه یک نهاد مدنی به نام «حلف الفضل» شکل گرفت که پیامبر در سن ۲۰ سالگی عضو آن بود و عهد بستند که به هرکس اینگونه ظلم شود، به او کمک کنند.
عجیب اینکه در دوره حکومت مدینه علیرغم اینکه یاری مظلوم و … وظیفه حاکم اسلامی است اما پیامبر فرمود: اگر حلف الفضولی مرا دعوت کند، عضو آن خواهم شد. یعنی بودن این نهاد مدنی در زمان حکومت عدل هم جایز و لازم است.
تجارب فرهنگ ایرانی برگرفته از این آموزه ها
همه این آموزه ها در قدیم بر عهده حکومت ها گذاشته نمی شد و نهادهای اجتماعی نیز نقش داشتند بلکه حکومت را وادار به وظائف خود می کردند.
سابقه تمدنی این نهادهای اجتماعی برای بازتولید آن در عصر مدرن و در مختصات جدید خیلی مهم است؛ در اسلام چیزی به نام «فتوت ها» و «عیاران» شکل گرفت و ریشه خیزش ها علیه حکومت تمامیت خواه نژادی اموی در قرن دوم، همین جوانمردان بودند. در تصوف (نگاه معنوی به زندگی اجتماعی) ایرانی تقسیمی وجود داشت؛ تصوف برای خواص و جوانمردی برای عوام! و هر صنفی خود را به یکی از مفاخر عالم و انبیاء و اولیاء برمی گرداند و آداب و رسوم مخصوص به خود را داشت مثلا از جمله بند های فتوت نامه ها، کمک به حاجت مندان و ملهوفین محله خود، کمک به مظلوم و … است (بازتعریف حلف الفضول در فرهنگ ایرانی[۱]).
مثال دیگر بحث «کار» می باشد که علاوه بر اسلام، در فرهنگ ایرانی نیز شریف و مقدس بود بخلاف یونان که کارها را برده ها انجام می دادند و کار محقر شمرده می شد[۲].
این نهادهای اجتماعی مستقل از دولت بودند و حتی در بعضی دوره ها، با دولت رقابت هم می کردند مثل دولت صفاریان که برآمده از صنف رویگران سیستان یا دولت آل بویه که برآمده از ماهیگیران طبرستان بود یا سربداران که هسته اولیه آن را قصابان سبزوار پدید آوردند[۳].
برخی از اینها وقتی به حکومت رسیدند، سعی کردند آداب فتوتی خود را لحاظ کنند مثلا در سربداران همه پوشش واحد داشتند، تجمع روزانه در خانه فرمانروا وجود داشت (مشاوره و مظاهره)
در سیر تاریخی قبل از مدرنیته به «لوطی ها» یا «پاتوقچی ها» مواجه می شویم که بازتولید همان فرهنگ اهل فتوت است هرچند انحطاط هایی هم رخ داده است. عمده جریان مشروطیت را همین ها رقم می زنند!
پس از قاجار با پدید آمدن دولت مرکزی، برخی از بافت های فرهنگی و نهادهای اجتماعی منهدم شد از جمله اهل فتوت زیرا برای هر کاری، اداره خاص وجود دارد و نهادهای اجتماعی بدون کارکرد می شوند. در همین دوره است که بر اثر بی کار شدن،لوطی ها به بزهکاری نیز روی آورده اند.
نظریه رقیب
از اواخر قرن ۲۰، جهان به سمتی می رود یا برده می شود که دولت-ملت ها را تضعیف می کند و دولت به مثابه نگهبان منطقه، حافظ استانداردهای جهانی است تا حاکمیت جهانی استاندارد های برآمده از دنیای مدرن و خالی از معنا شکل بگیرد. در هدف یازدهم سند ۲۰۳۰، «شهر یادگیرنده» را بر این اساس معنا کرده اند و حتی مرادشان از یادگیری علم -که از مفاد آن است-، علم نافع مانند علم به مبدأ و معاد نیست بلکه صرفا آموزش هایی برای بهتر زیستن در دنیای کنونی مراد است.
در تمدن گذشته ایرانی فصل الخطاب در درگیری ها، مذهب یا ایرانیت بود و هرچند سلایق متفاوت بود ولی عقائدشان یکی بود اما در دنیای مدرن عقائد را تکثر می بخشند و سلایق را یکی می کنند! و استانداردهای شهر یادگیرنده را بر اساس ارزش های آمریکایی در مسائل مختلف معین می کنند. لذا به عنوان الگو، به شهر «هیوم» در استرالیا مثال می زنند.
البته در اینجا نیز به نهادهای مدنی توجه می شود اما برای راهبرد بزرگ دهکده جهانی و حفاظت از آن استانداردها؛ تا در صورت نقض آنها توسط دولت ها، هم فشار بین المللی و هم فشار نهادهای مدنی بر آنها باشد.
وظیفه ما و کارکرد نهادهای اجتماعی در دوران جدید
خوبی های آن نظریه را باید اخذ کرد اما چتر فرهنگی تمدنی را خیر!؛ نهادهای مدنی را در راستای خیر عمومی و مصلحت شهر سامان داده و آن آموزه ها را بازتولید کنیم.
ظرفیت های موجود برای مردمشهر
– در حوزه سیاست: قانون اساسی اجازه تشکیل انجمن های مختلف و ایفای نقش در صنف خود را داده است مانند اصل ۲۶، اصل ۱۰۴ و اصل ۱۰۶٫ اصل ۱۰۴ به طور مطلق اجازه تشکیل انجمن داده است اما قانون کار، فقط سه تشکل را به رسمیت شناخت و در همین سه تشکل هم نزدیک سه چهار درصد از کارگاه های بزرگ، شورا دارند!
– در حوزه اقتصاد: اصل ۴۴ قانون اساسی، اقتصاد ایران را دولتی و تعاونی تعریف کرده است و خصوصی را کمک کار آن دو. در قانون خصوصی سازی نیز ۲۵ درصد از اقتصاد باید به تعاونی داده شود. سیاست کلی و قانون تعاونی ها و فرم تعاونی فراگیر (یکی تعاونی های توسعه شهرستانی و دیگری تعاونی های دهیاری) همگی ابلاغ شده است که از جمله اختیارات آن، اولویت این تعاونی ها برای مثلا تعویض بافت قدیم شهر است. پس خیریه ها و گروه های جهادی و … می توانند از این ظرفیت برای مالک تعاونی شدن نیازمندان یک شهر و صاحب سرمایه شدن آنها استفاده کنند[۴].
همچنین می توان حلف الفضول و عهدهای فتوت را در ادارات و سازمان های مختلف برای کمک رسانی به نیازمندان و اقامه حق بازتولید کرد که امروزه به عنوان مثال، چنین عهدی بین وکلاء، بین برخی کارمندان ادارات درحال شکل گیری است.
گزارش چند نمونه کوچک:
[۱] به فتوت نامه ها مراجعه کنید.
[۲] مقاله «حرکت و کار در اندیشه و آیین های ایرانی و یونانی» از دکتر مرتضی فرهادی: http://ensani.ir/fa/article/349880
[۳] نمونه لبنانی آن، سازمان مومنان جبل عامل بود که شهید اول درست کرد و در القواعد و الفوائد نیز آن را تئوریزه کرده است.
[۴] عدالت در منابع ثروت مقدم بر عدالت توزیعی است.