بایگانی برچسب: s

چاره مکتب اقتصادی اسلام برای کارگر!

 

– وقتی از افزایش دستمزد کارگر استقبال می کنیم نه یعنی چاره اساسی این است.

– باید توجه کنیم “طبقه کارگر” پدیده مدرنی است. نان خوردن نیمی از خانواده های جامعه با “اجیر شدن” و “صرفا فروش کار خود” پدیده ای بی سابقه در صدر اسلام و پس از نهضت حصار کشی اروپا و تبدیل رعیت به کارگر پدید آمده است؛ که صنعتی شدن و هم غلبه تجارت بر کشاورزی بدان افزوده است.

– در فرهنگ اسلامی “عامل” و “العمالات” داریم که در کشاورزی و تجارت(مزارعه، مساقات، مضاربه) از “سود نهایی” بهرمندند نه اینکه صرفا کار خود را بفروشند و دستمزد بگیرند. در حالیکه در کارگری موجود حتی یک سوم ارزشی که کارگر بر کالا افزوده را دریافت نمی‌کند!

– اجاره دادن خود در روایات مکروه و مانع رزق بیان شده (الکافی ج۵ص۹۰) و اجاره، بیشتر در اشیاء(خانه و چارپا و…) مطرح است. نظام اقتصادی را نمیتوان بر یک کراهت شرعی بنیان نهاد!

– اصلا کارگر دارای لفظ معرّب است (القاریجار) که نشانه کمتر شناخته شده بودن است.(ملاذ الاخیار ج۱ص۴۲۷) در مواردی از امام صادق(ع) پرسیده شده: اگر کسی با اجاره دادن خود (کارگری) بیشتر از تجارت نصیبش شود چه؟(بازهم مکروه است؟) که حضرت همان منع رزق را دلیل می آورد(روضه المتقین ج۶ص۴۸۲) معلوم است در روابط طبیعی گذشته، کارگری کمیت کمی داشته و الا لشکر بیکاران و عرضه زیاد نیروی کار، امکان سود بیشتر از تجارت را نمی داده است.(دقت کنید)

– با این اوصاف راه حل اساسی برای طبقه کارگر:

۱)”تبدیل کارگریِ صرف به عامل”

۲) “شریک سرمایه شدن” است.

– اولی با تاسیس نهادهای حقوقی جدید به سبک مضاربه و مزارعه بجای اجاره نفس قابل تحقق است که در عقلانیت اسلامی قابل ابتکار و تایید شرعی است.

– دومی با برنامه ریزی درجهت تخصیص منابع تولید ثروت به این طبقه است. طبق بند ب سیاستهای ابلاغی اصل ۴۴ باید ۲۵٪ اقتصاد ایران تا پایان برنامه ششم به سه دهک پایین و بیکاران تعلق می گرفت که مدیریت اقتصادی راه دیگری را رفت(ویدئو را ببینید).

اینگونه به “شاغل_مالکی” بجای “کارگرِ صرف” می رسیدیم و عایدی “سرمایه” و “کار” به کارگر می رسید؛ توازن بازار هم بهم نمی ریخت.

در مجالی بدین مهم مبسوط تر خواهم پرداخت

محسن قنبریان

سخنرانی/ رابطه دوسویه علوم انسانی با ادبیات و هنر

دریافت سخنرانی «رابطه دوسویه علوم انسانی با ادبیات و هنر» | “دریافت از پیوند کمکی

مقایسه این رابطه در گذشته تمدنی ما و الان!
  • فیلمساز از علوم انسانی اسلامی ارتزاق نمی کند و آن اندیشه چیزی برای فیلمساز نیاورده؛این گسست اصلا خوب نیست.
  • روایت های کانال کمیل و هویزه و… در علوم انسانی ضریب اباء از ضیم تعریف نکرد!
  • پشت برخی از مستندهای عمار باید پیوست نگاری نظری عدالت می شد.
  • از پیوست عدالت تا نظریه عدالت.
اگر این گسست پر نشود باید منتظر شورش پوپولیستی باشیم!
  • علمِ پولی و نگرفتن مساله از میدان عمومی موجب استبداد شایستگی می شود
  • عدم توازن در حقوق خصوصی؛ حق مالکیت معنوی با حق مسکین در مطالبه زکات شهرش را مقایسه کنید!
  • در فقه معاصر هم فقه بورس و پول بیشتر از کار و دستمزد و تعاون پرداخته می شود!
  • در این فضا حرفهای غیر دانشی از مساله های میدان شکل می گیرد و پوپولیست می زاید!

 

* گوش دادن این ارائه کوتاه را به اهالی علوم انسانی و ادبیات و هنر توصیه می‌کنیم

منطق علوی جبران قتل خطائی در حوزه حکمرانی

خطا در اینجا مقابل گناه است. عمدِ مُجاز مثل اجرای قصاص یک قاتل درصورت عدم عفو خانواده مقتول، از سوی دستگاه حکمرانی انجام می شود نه خانواده مقتول، اما گناه نیست و استیفای حق مقتول است.

منظور ازقتل و جرح خطایی در حوزه حکمرانی، جایی است که به نوعی حکمرانی طرف اتهام واقع میشود نه یک شخص حقیقی. گاهی حتی چون شخص حقیقی معینی در طرف مقابل معلوم نیست، ادای حق مقتول گردن حکومت می افتد!

رخ داد قتل خطایی در حوزه حکمرانی صور مختلفی دارد مثل:

فوت شدن در ازدحام هایی که برای مناسک و شعائری انجام می شود. مثل ازدحام منا و عرفات در موسم حج[۱] و احتمالا در راهپیمائی ها و تشییع جنازه در زمان ما

کشته شدن در تنش های اجتماعی و اعتراضات سیاسی _که در روایات به الهائشات [۲]تعبیر می شود_ بدون اینکه قاتلش معلوم باشد.

اجرای اشتباهی حد یا مجازات توسط قاضی یا حاکم[۳]

– و…

منطق کلی حضرت امیر(ع) در اینباره در سند معتبر عهدنامه مالک اشتر بر دو نکته است:

  1. نداشتن نخوت و تکبر حکمرانی در این خصوص (فَلا تَطمَحَنَّ بِکَ نَخوَهُ سُلطَانِکَ…)؛
    یعنی چون حکومت بطور طبیعی نسبت به آحاد و مردم دست بالا دارد، این باعث نشود مساله درست و دقیق بررسی نشود!
  2. جبران خطا با ادای حق دیه و غرامت(اَن تُوَدِّیَ اِلی اولیاءِ المَقتُول حَقَّهُم).

این فراز مربوط به قتل خطایی، پس از نهی اکید مالک اشتر از قتل عمد است: «اگر گرفتار قتل خطا شدی و تازیانه یا شمشیر یا دستت در مجازات کردن کسی افراط کرد _زیرا ممکن است زدن یک مشت قوی و بالاتر سبب قتل شود_ مبادا که کبر و نخوت حکومت و حکمرانی تو موجب شود حق صاحبان خون را به آنان نپردازی»

در مقایسه ی فراز قتل خطایی با قتل غیر مجاز عمدی که آنرا “دارای کیفر بزرگ”، “سبب زوال نعمت”، “پایان یافتن زمان حکومت”، “اولین داوری خداوند در قیامت” و “عذر نداشتن هیچ حکمرانی نزد خداوند و ولیّ معصوم”، فهمیده میشود:

– در قدم اول باید عمد یا خطا، عذر یا تقصیر دراینباره معلوم شود. دست بالای حکومت مانع بررسی اتهام حکمران ها نشود؛ چون خطایی اش قابل جبران نزد عقلا و شرع است اما عمدی غیر مجازش، پیامدهای بسیار خطرناک شمارش شده توسط حضرت را دارد.

– در قدم دوم، خانواده های آسیب دیده با فوت یا قتل خطایی با پرداخت غرامت و دیه دلجویی شوند.

در همه موارد شمارش شده اول یادداشت، نص و فتوا، پرداخت دیه از بیت المال را مقرر کرده است.

پ.ن:

در حوزه حکمرانی جمهوری اسلامی نیز چنین مواردی رخ داده است. از مثل کشته شدگان انفجار قطار باری نیشابور(سال۸۲) تا شلیک اشتباه به هواپیمای اوکراینی!

از قربانیان ازدحام منا تا کشته شدگان در تشییع سر..دار! و…

از کشته شدگان ناآرامی ها در مثل دی۹۶ و آبان۹۸ و… تا برخی فوتی های زندان مثل ماجرای کهریزک و نمونه های دیگر در اوین…!

در همه موارد منطق علوی حکمرانی اقتضاء دارد، حاکمیت بخاطر حکومت و دست بالا داشتن، دچار نخوت نشود و متهمان از لایه های حکمرانی را در دادگاه صالحه قضاوت عادلانه کند و در صورت اثبات خطا، پرداخت دیه و غرامت را فوری انجام دهد.

طبیعی است چنین پرونده هایی سوژه اصلی دشمنان حکومت اسلامی برای مقابله شود؛ اما مانع اجرای آن عدالت نیست.

دستور قرآن در اینباره صریح است: لایَجرِمَنَّکُم شَنَئانُ قُوم الّا تَعدِلوا: مبادا دشمنی شما با قومی وادارتان که به عدالت رفتار نکنید(۸مائده)؛ وقتی باید درباره خود دشمن عدالت رفتار کرد، سوژه دشمن _که از مردم بی گناه است_ به اولویت باید درباره اش عدالت و انصاف ورزید؛ چه در حق دادرسی، چه اطلاع رسانی درست، چه حقوق مالی و چه معنوی. مثلا اگر به هر دلیل برخی از آنها شهید اعلام میشوند در گرامیداشت و تجلیل هم به قدر خود در دستگاه تبلیغی یاد شوند.

گزارش مکفی و شفاف و به موقع عملکرد به مردم، راه دشمن برای سوژه سازی را می بندد.

مطالب مرتبط:

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۱۰/۱۷

[۱] ر.ک: تهذیب الاحکام ج۱ص۲۰۱

[۲] ر.ک: همان ج۱۰ص۲۰۳/ هم جواهر الکلام ج۴۲ص۲۳۸

[۳] ر.ک:همان ج۱ص۲۰۳

سخنرانی/ تلازم سه گانه (ولایت، عدالت، پیوستگی اجتماعی)

سخنرانی ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان با موضوع «تلازم سه گانه (ولایت، عدالت، پیوستگی اجتماعی)»، در دی ماه ۱۴۰۰، به همت هیئت ثارالله زنجان منتشر می‌شود.

دریافت جلسه نخست «تلازم سه گانه (ولایت، عدالت، پیوستگی اجتماعی)» | “دریافت از پیوند کمکی

  • برای پیوستگی اجتماعی (موالات) یک محبت بزرگ و مشترک لازم است؛ که پیامبر(ص) در مدینه بود!
  • برای حذف ولایت، گسست اجتماعی یا تحزب کافی بود که در سقیفه اتفاق افتاد!
  • نگرانی بر منافع خود، اول خزرج و بعد اوس و بعد مهاجر را سقیفه کشاند!
  • تئوری انصار، هرج و مرج و تئوری مهاجر، قریش سالاری لازمه اش بود و در هردو جایی برای ولایت نبود!
  • برای علی(ع) هم فرصت کمک از یک حزب (غیور بر منافع حزبی اش) پیش آمد اما استفاده نکرد، منتظر ماند تا امت برگردد!

دریافت جلسه دوّم «تلازم سه گانه (ولایت، عدالت، پیوستگی اجتماعی)» | “دریافت از پیوند کمکی

  • عدالت اجتماعی اسلام بخلاف کمونیسم، جیب ها را همتراز نمی کند؛ قلبها را همگن و همتراز می کند.
  • فرد، اول پی منافع خود و بعد حافظ منافع گروهی میشود، اگر از تبعیض و جور ایمنی دید، امت شدن را می پذیرد! قبایل مدینه و حتی یهودیان مسلمان شده اینگونه مسلمان شدند!
  • پیامبر(ص) با عدالتش، موالات و پیوستگی و یکپارچگی اجتماعی ساخت!
  • انصار مدینه با فتح مکه و اهمیت یافتن آن و هم اسلام آوردن اشراف مکه و زمزمه قریش سالاری در متنفذین مهاجر، نگران آینده خود شدند و به سقیفه شتاب کردند!

دریافت جلسه سوّم «تلازم سه گانه (ولایت، عدالت، پیوستگی اجتماعی)» | “دریافت از پیوند کمکی

  • تبعیض هم ضد عدالت هم ولایت و هم موالات!
  • با تبعیض وقتی پیوستگی اجتماعی آسیب ببیند، امنیت ملی هم به خطر می افتد!
  • ولایت در کتاب طرح کلی رهبر انقلاب، منطبق بر همان ولایت و موالاتی است که بیان شد
  • آنجا هم کارکرد اصلی ولیّ، عدالت اجتماعی بیان می شود (تفسیر زیبای آیه۵۵ مائده)
  • صدیقه طاهره(س) فقط از عدالت ، دو بار گفت: تنسیقاً للقلوب (پیوستگی مردم باهم)/ ایناساً للرعیه (پیوستگی مردم با حاکمیت)
  • عدالت اجتماعی چگونه انس با حاکمیت را موجب می شود؟
  • – خَوَر(=سستی) حاکم بدتر از جور سلطان!
  • – هم فتنه گر رخنه کرده در صف مردم و هم متجاوز به حقوق مردم بین کارگزاران را باید مشمول عدل در احکام کند تا مردم انس بگیرند.

از آتش نمرود تا گلستان ابراهیم!

ختم سوره واقعه در دوشنبه اول ماه برای افزایش روزی یکی از ترندهای جستجو بوده است.

برخی آنرا نشانه دینداری مردم و گرایش آنان به اعمال دینی گرفته اند که در کنار آمارهای جستجوی دیگر باید دیده شود.

این حرف غلط نیست لکن:

این عمل دینی باید در بستره رشد نرخ فقر دیده شود تا این ترند بهتر معنا شود.

نمودار بطور واضح رشد نرخ فقر در سالهای اخیر و زیر خط فقر بودن دستمزدها را نشان می دهد؛ این یعنی کسری در رزق و کم آوردن روزی و دعا و ختم واقعه و… برای افزایش آن.

ابراهیم خلیل(ع) به خداوند عرضه داشت: “پروردگارا فقر برای من(اگر مبتلایش شوم) سخت تر از آتش نمرود است[۱]

هنر و خویشتن داری این مردم نجیب این است که با صبر و دعا، نجات از آتش نمرود(فقر) را طلب می کنند.

هنر و همت حاکمان مسلمان هم باید این باشد فوری با ریشه کنی فقر مطلق، این آتش را به اذن الله گلستان کنند.

محسن قنبریان

[۱] جامع الاخبار ص۱۱۰

یاری کنید!

در سالهای اخیر بارها تکرار شده گام اساسی  عدالت در حوزه حقوق و دستمزد این است که همه دستگاه های دولتی درون یک قانون قرار گیرند. الان عمده دستگاه ها و دستگاه های عمده از قانون مدیریت خدمات کشوری بیرون رفته اند و با قوانین، آیین نامه ها، تبصره های مختلف حقوق و مزایا می گیرند که موجب تفاضل های غیرعادلانه شده است.

در بودجه ۱۴۰۱ این برگشت به قانونِ واحد تعبیه شده است.

جا دارد نخبگان و فعالان اجتماعی-سیاسی مراقبت کنند این تبصره از بودجه تصویب و تحقق یابد و این را قدمی عملی و شدنی به سمت نظام حقوق و دستمزد عادلانه بگیرند.

(در اینباره یادداشت: عدالت یعنی زندگی زیر یک سقف حقوقی/ و ویدئوی: دو نکته و سه پیشنهاد  را ببینید)

محسن قنبریان

مردمشهر!

دریافت سخنرانی «مردمشهر!» | “دریافت از پیوند کمکی


چکیده ارائه ای از یک کارگاه آموزشی در مشهد

حجت الاسلام قنبریان

۲۹شهریور۱۴۰۰

 

نمونه ای از آموزه های دینی در غرر الحکم

نیرومند کردن جمع و اقامه حق و خیر عمومی رساندن؛ مظاهره و مشاوره و تعاون

  • بهترین پشت به پشت هم دادن و کمک کردن، مشاوره طرفینی است.
  • همه خوبی ها در مشاوره جمع است.
  • بهترین یار، مظاهره است.
  • بهترین نیروها، کمک گرفتن از همدیگر و مظاهره است.
  • تعاون بر اقامه حق (حقوق الهی و حقوق مردم) امانت و دیانت (مطلوب انسانیت و دین هردو) است.
  • بر صلاح مومنین پیگیر باشید و مداومت کنید.
  • دستگیری از نیازمندان و ستاندن حقوق مردم و یاری مظلوم
  • حوائج مردم به شما نعمت های خدای متعال بر شماست، آن ها را غنیمت بشمارید.
  • اگر کسی به تو محتاج شد، رسیدگی فوری به او بر تو واجب می شود.
  • از کفاره گناهان بزرگ، اغاثه و فریادرسی به ملهوف (انسان داغدیده) است
  • اگر مظلومی دیدی، او را بر ظالم یاری بده.

این آموزه ها مانند جویباری است که از بالا می جوشد و با طی کردن دامنه، باید با حفظ اصالت های آن، سازه ها و ساختارهای متناسب با فرهنگ خودمان ساخته شود.

 

فرهنگ صدر اسلام برگرفته از این آموزه ها؛ حلف الفضول

کسی از یمن مال التجاره ای را به پدر عمروعاص فروخت و او مال را گرفت اما پول آن را پرداخت نکرد و هرچه به وی مراجعه کرد، نتیجه ای نبخشید. او بر کوه ابوقبیس رفت و تظلم خواهی کرد. عموهای پیامبر گفتند که برای ما ننگ است که ما در قریش باشیم و به کسی ظلم شود و حقش را نگیرد. درنتیجه یک نهاد مدنی به نام «حلف الفضل» شکل گرفت که پیامبر در سن ۲۰ سالگی عضو آن بود و عهد بستند که به هرکس اینگونه ظلم شود، به او کمک کنند.

عجیب اینکه در دوره حکومت مدینه علیرغم اینکه یاری مظلوم و … وظیفه حاکم اسلامی است اما پیامبر فرمود: اگر حلف الفضولی مرا دعوت کند، عضو آن خواهم شد. یعنی بودن این نهاد مدنی در زمان حکومت عدل هم جایز و لازم است.

 

تجارب فرهنگ ایرانی برگرفته از این آموزه ها

همه این آموزه ها در قدیم بر عهده حکومت ها گذاشته نمی شد و نهادهای اجتماعی نیز نقش داشتند بلکه حکومت را وادار به وظائف خود می کردند.

سابقه تمدنی این نهادهای اجتماعی برای بازتولید آن در عصر مدرن و در مختصات جدید خیلی مهم است؛ در اسلام چیزی به نام «فتوت ها» و «عیاران» شکل گرفت و ریشه خیزش ها علیه حکومت تمامیت خواه نژادی اموی در قرن دوم، همین جوانمردان بودند. در تصوف (نگاه معنوی به زندگی اجتماعی) ایرانی تقسیمی وجود داشت؛ تصوف برای خواص و جوانمردی برای عوام! و هر صنفی خود را به یکی از مفاخر عالم و انبیاء و اولیاء برمی گرداند و آداب و رسوم مخصوص به خود را داشت مثلا از جمله بند های فتوت نامه ها، کمک به حاجت مندان و ملهوفین محله خود، کمک به مظلوم و … است (بازتعریف حلف الفضول در فرهنگ ایرانی[۱]).

مثال دیگر بحث «کار» می باشد که علاوه بر اسلام، در فرهنگ ایرانی نیز شریف و مقدس بود بخلاف یونان که کارها را برده ها انجام می دادند و کار محقر شمرده می شد[۲].

این نهادهای اجتماعی مستقل از دولت بودند و حتی در بعضی دوره ها، با دولت رقابت هم می کردند مثل دولت صفاریان که برآمده از صنف رویگران سیستان یا دولت آل بویه که برآمده از ماهیگیران طبرستان بود یا سربداران که هسته اولیه آن را قصابان سبزوار پدید آوردند[۳].

برخی از اینها وقتی به حکومت رسیدند، سعی کردند آداب فتوتی خود را لحاظ کنند مثلا در سربداران همه پوشش واحد داشتند، تجمع روزانه در خانه فرمانروا وجود داشت (مشاوره و مظاهره)

در سیر تاریخی قبل از مدرنیته به «لوطی ها» یا «پاتوقچی ها» مواجه می شویم که بازتولید همان فرهنگ اهل فتوت است هرچند انحطاط هایی هم رخ داده است. عمده جریان مشروطیت را همین ها رقم می زنند!

پس از قاجار با پدید آمدن دولت مرکزی، برخی از بافت های فرهنگی و نهادهای اجتماعی منهدم شد از جمله اهل فتوت زیرا برای هر کاری، اداره خاص وجود دارد و نهادهای اجتماعی بدون کارکرد می شوند. در همین دوره است که بر اثر بی کار شدن،لوطی ها به بزهکاری نیز روی آورده اند.

نظریه رقیب

از اواخر قرن ۲۰، جهان به سمتی می رود یا برده می شود که دولت-ملت ها را تضعیف می کند و دولت به مثابه نگهبان منطقه، حافظ استانداردهای جهانی است تا حاکمیت جهانی استاندارد های برآمده از دنیای مدرن و خالی از معنا شکل بگیرد. در هدف یازدهم سند ۲۰۳۰، «شهر یادگیرنده» را بر این اساس معنا کرده اند و حتی مرادشان از یادگیری علم -که از مفاد آن است-، علم نافع مانند علم به مبدأ و معاد نیست بلکه صرفا آموزش هایی برای بهتر زیستن در دنیای کنونی مراد است.

در تمدن گذشته ایرانی فصل الخطاب در درگیری ها، مذهب یا ایرانیت بود و هرچند سلایق متفاوت بود ولی عقائدشان یکی بود اما در دنیای مدرن عقائد را تکثر می بخشند و سلایق را یکی می کنند! و استانداردهای شهر یادگیرنده را بر اساس ارزش های آمریکایی در مسائل مختلف معین می کنند. لذا به عنوان الگو، به شهر «هیوم» در استرالیا مثال می زنند.

البته در اینجا نیز به نهادهای مدنی توجه می شود اما برای راهبرد بزرگ دهکده جهانی و حفاظت از آن استانداردها؛ تا در صورت نقض آنها توسط دولت ها، هم فشار بین المللی و هم فشار نهادهای مدنی بر آنها باشد.

 

وظیفه ما و کارکرد نهادهای اجتماعی در دوران جدید

خوبی های آن نظریه را باید اخذ کرد اما چتر فرهنگی تمدنی را خیر!؛ نهادهای مدنی را در راستای خیر عمومی و مصلحت شهر سامان داده و آن آموزه ها را بازتولید کنیم.

 

ظرفیت های موجود برای مردمشهر

– در حوزه سیاست: قانون اساسی اجازه تشکیل انجمن های مختلف و ایفای نقش در صنف خود را داده است مانند اصل ۲۶، اصل ۱۰۴ و اصل ۱۰۶٫ اصل ۱۰۴ به طور مطلق اجازه تشکیل انجمن داده است اما قانون کار، فقط سه تشکل را به رسمیت شناخت و در همین سه تشکل هم نزدیک سه چهار درصد از کارگاه های بزرگ، شورا دارند!

– در حوزه اقتصاد: اصل ۴۴ قانون اساسی، اقتصاد ایران را دولتی و تعاونی تعریف کرده است و خصوصی را کمک کار آن دو. در قانون خصوصی سازی نیز ۲۵ درصد از اقتصاد باید به تعاونی داده شود. سیاست کلی و قانون تعاونی ها و فرم تعاونی فراگیر (یکی تعاونی های توسعه شهرستانی و دیگری تعاونی های دهیاری) همگی ابلاغ شده است که از جمله اختیارات آن، اولویت این تعاونی ها برای مثلا تعویض بافت قدیم شهر است. پس خیریه ها و گروه های جهادی و … می توانند از این ظرفیت برای مالک تعاونی شدن نیازمندان یک شهر و صاحب سرمایه شدن آنها استفاده کنند[۴].

همچنین می توان حلف الفضول و عهدهای فتوت را در ادارات و سازمان های مختلف برای کمک رسانی به نیازمندان و اقامه حق بازتولید کرد که امروزه به عنوان مثال، چنین عهدی بین وکلاء، بین برخی کارمندان ادارات درحال شکل گیری است.

 

گزارش چند نمونه کوچک:

 

[۱] به فتوت نامه ها مراجعه کنید.

[۲] مقاله «حرکت و کار در اندیشه و آیین های ایرانی و یونانی» از دکتر مرتضی فرهادی: http://ensani.ir/fa/article/349880

[۳] نمونه لبنانی آن، سازمان مومنان جبل عامل بود که شهید اول درست کرد و در القواعد و الفوائد نیز آن را تئوریزه کرده است.

[۴] عدالت در منابع ثروت مقدم بر عدالت توزیعی است.

دشمن داریم…!

  • چرا جامعه تشنه کلیپ های دو سه دقیقه ای بهشتی و مطهری است؟!
  •  آزادی را کم می کنیم، چون دشمن داریم!
  • جمهوریت را محدود می کنیم چون دشمن داریم!
  • دشمن هم دقیقاً همین را می خواهد!
    دشمن از هیچ چیز به اندازه این نفع نمی برد که جمهوری اسلامی را تبدیل کند به طالبان!

باتشکر از جنبش عَلَم بسیج مشکوه

 

روانشناسی اجتماعی کوفه

برشی از سخنرانی ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان در مراسم عزاداری دهه دوم محرم ۱۴۴۳، مسجد دانشگاه تهران منتشر می‌شود.

حاکم “فاسق سخت‌گیر” یا “مومن ضعیف” ؟
پدید آمدن استاندارد دوگانه‌ای غلط در عصر خلیفه دوم

 

آستانه درد اجتماعی

برشی از سخنرانی ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان در مراسم عزاداری دهه دوم محرم ۱۴۴۳، مسجد دانشگاه تهران منتشر می‌شود.

تاثیر درک عمومی و متعاقبا درد اجتماعی در میزان کنش و مقابله یک جامعه در برابر ظلم