بایگانی برچسب: s

اسلام اموی: دوشیدن شیر دنیا بوسیله دین!

ادبیات و گفتمان سازی حضرت امیر(ع) درباره حزب دین‌باز اموی فوق العاده است.

ظاهرا حاجیانی از شام در مکه حاضر می شدند که موضوع نامه ۳۳ نهج البلاغه شده است. از جمله توصیفات حضرت برای این گروه دین باز این است:

یَحتَلِبُونَ الدُنیا دَرَّها بِالدِّین

“یَحتَلِبُون” از “حلب” یعنی شیر دوشیدن.

“دَرَّهَا” یعنی شیر دنیا. شیر زیاد و فراوان.

می فرماید: با دین، همه شیر دنیا را می دوشند!

یعنی با دین بازی همه تمتعات دنیا را می برند؛ فقط بر آن بردن و خوردن، نقاب دین می زنند!

تایید می کنید:

  • اینگونه ادبیات و گفتمان سازی، چقدر در زمین زدن دین بازی و رسواگری دنیا طلبان متدین نما اثر گذار است.
  • در مقابل تمایز ندادن دینداری از دین بازی برای جامعه و رنگ تقدس زدن به هر که در لباس و نقش دین است، چه خسارت بار است.

محسن قنبریان

ویژه برنامه ماه مبارک رمضان

«سوره؛ فصل نهج البلاغه» ویژه برنامه ماه مبارک رمضان سوره از شنبه (۱۳ فروردین)، به مدت ۳۱ شب از شبکه چهار سیما پخش می‌شود.

تاریخ نهج البلاغه، زیبایی شناسی نهج البلاغه، حکمرانی، عدالت، فساد، مدیریت، حقوق شهروندی و عدالت جنسیتی از جمله مسائلی است که در این فصل از سوره از دیدگاه نهج البلاغه مورد بررسی قرار می‌گیرد.

از بخش‌های ویژۀ این فصل از برنامۀ سوره، خواندن خطبه‌‌های منتخبی از نهج‌البلاغه توسط داریوش ارجمند است. معرفی و بررسی شرح ها و ترجمه‌های نهج البلاغه از دیگر بخش‌های این فصل از سوره است.

سوره پیش از این هم در مناسبت های مذهبی دیگر ویژه برنامه‌هایی با عنوان  فصل بنی امیه، فصل امام حسن و فصل ناتمام سقیفه را تدارک دیده بود که در ایام ماه محرم و صفر و .. پخش شد.

«سوره؛ فصل نهج‌البلاغه» در ایام ماه مبارک رمضان هرشب ساعت ۲۲ از شبکه چهار میزبان نگاه بینندگان خواهد بود و تکرار آن نیز ساعت ۹ و ۱۵:۳۰ روز بعد پخش خواهد شد.

برنامه سوره در اینستاگرام، توئیتر و تلگرام حساب کاربری دارد. ویدئوهای سوره به طور منظم در آپارات و کستباکس بارگزاری می‌شوند.

اینستاگرام http://www.instagram.com/sooreh_tv4
توئیتر http://www.twitter.com/sooreh_tv
تلگرام http://www.telegram.me/sooreh_tv
آپارات https://www.aparat.com/sooreh_tv
کست‌باکس https://castbox.fm/va/4698140

زمانه نهج البلاغه!

  • الان در زمانه حکومت اسلامی و عمل به نهج البلاغه ایم یا زمانه امام سجاد(ع)؟!
  • مطالبه عمل به نهج البلاغه خارجی گری و انقلابی گری مذموم است یا چیدن میوه قیام یک ملت و شهدای دفاع مقدس و کانال کمیل ها؟!
  • هزار سال زمان وسائل الشیعه بود و وقت نهج البلاغه نبود، چرخید تا زمان نهج البلاغه شد! استبراء و استنجاء در شاه جور و حکومت عدل فرقی نمی کند، اما در انقلاب اسلامی عمل به خط کش نهج البلاغه لازم است!
  • نامه های نهج البلاغه، نامه خصوصی نبوده، سید رضی از صندوقچه مثل منذر بن ابی جارود نگرفته، معلوم است در جامعه این عتاب ها شنیده شده است!

لینک کامل سخنرانی جلسه بیست و سوّم «سلسله درس‌های نهج البلاغه»

تنظیم دید در دعوای کوچک‌بینی و بزرگ‌بینی!

به زباله گرد یا اتوبوس خواب یا…، اگر توجه دهی؛ از برخی می شنوی که:

“توجه به راهبرد کلان پیشرفت و تمدن اسلامی، چاره است نه دمیدن به این امور خُرد!”

“راهبرد اخراج آمریکا از منطقه را فدای این سیاه نمایی های کوچک نکنید!”

به گمانم احیاناً امیرالمومنین(ع) هم  راهبرد می فهمید! درباره اضمحلال اسلام اموی هم راهبرد داشت؛ اما بهترین فرماندهان و استاندارانش -مثل مالک- را در بزرگ بینی و کوچک بینی تنظیم دید می داد:

«خدا را خدا را در حق طبقه فرو دست در نظر بگیر! آنان که بی چاره اند ؛ از مساکین، نیازمندان، بینوایان و زمین گیران…، از تو خواسته شده حق همه ایشان را رعایت کنی! نشاط و سرخوشی، تو را از توجه به آنان باز ندارد. زیرا:

فَانَّکَ لا تُعذَرُ بِتَضییعِکَ التافِهَ الاَحکامِکَ الکثیرِ المُهِم: پرداختن به کارهای بزرگ و مهم تو را از ضایع کردن امور کوچک اینان معذور نمی سازد!

هرگز به امور آنان بی اهتمام نباش!» (عهدنامه مالک اشتر نامه۵۳ نهج البلاغه)

محسن قنبریان

 

منطق علوی جبران قتل خطائی در حوزه حکمرانی

خطا در اینجا مقابل گناه است. عمدِ مُجاز مثل اجرای قصاص یک قاتل درصورت عدم عفو خانواده مقتول، از سوی دستگاه حکمرانی انجام می شود نه خانواده مقتول، اما گناه نیست و استیفای حق مقتول است.

منظور ازقتل و جرح خطایی در حوزه حکمرانی، جایی است که به نوعی حکمرانی طرف اتهام واقع میشود نه یک شخص حقیقی. گاهی حتی چون شخص حقیقی معینی در طرف مقابل معلوم نیست، ادای حق مقتول گردن حکومت می افتد!

رخ داد قتل خطایی در حوزه حکمرانی صور مختلفی دارد مثل:

فوت شدن در ازدحام هایی که برای مناسک و شعائری انجام می شود. مثل ازدحام منا و عرفات در موسم حج[۱] و احتمالا در راهپیمائی ها و تشییع جنازه در زمان ما

کشته شدن در تنش های اجتماعی و اعتراضات سیاسی _که در روایات به الهائشات [۲]تعبیر می شود_ بدون اینکه قاتلش معلوم باشد.

اجرای اشتباهی حد یا مجازات توسط قاضی یا حاکم[۳]

– و…

منطق کلی حضرت امیر(ع) در اینباره در سند معتبر عهدنامه مالک اشتر بر دو نکته است:

  1. نداشتن نخوت و تکبر حکمرانی در این خصوص (فَلا تَطمَحَنَّ بِکَ نَخوَهُ سُلطَانِکَ…)؛
    یعنی چون حکومت بطور طبیعی نسبت به آحاد و مردم دست بالا دارد، این باعث نشود مساله درست و دقیق بررسی نشود!
  2. جبران خطا با ادای حق دیه و غرامت(اَن تُوَدِّیَ اِلی اولیاءِ المَقتُول حَقَّهُم).

این فراز مربوط به قتل خطایی، پس از نهی اکید مالک اشتر از قتل عمد است: «اگر گرفتار قتل خطا شدی و تازیانه یا شمشیر یا دستت در مجازات کردن کسی افراط کرد _زیرا ممکن است زدن یک مشت قوی و بالاتر سبب قتل شود_ مبادا که کبر و نخوت حکومت و حکمرانی تو موجب شود حق صاحبان خون را به آنان نپردازی»

در مقایسه ی فراز قتل خطایی با قتل غیر مجاز عمدی که آنرا “دارای کیفر بزرگ”، “سبب زوال نعمت”، “پایان یافتن زمان حکومت”، “اولین داوری خداوند در قیامت” و “عذر نداشتن هیچ حکمرانی نزد خداوند و ولیّ معصوم”، فهمیده میشود:

– در قدم اول باید عمد یا خطا، عذر یا تقصیر دراینباره معلوم شود. دست بالای حکومت مانع بررسی اتهام حکمران ها نشود؛ چون خطایی اش قابل جبران نزد عقلا و شرع است اما عمدی غیر مجازش، پیامدهای بسیار خطرناک شمارش شده توسط حضرت را دارد.

– در قدم دوم، خانواده های آسیب دیده با فوت یا قتل خطایی با پرداخت غرامت و دیه دلجویی شوند.

در همه موارد شمارش شده اول یادداشت، نص و فتوا، پرداخت دیه از بیت المال را مقرر کرده است.

پ.ن:

در حوزه حکمرانی جمهوری اسلامی نیز چنین مواردی رخ داده است. از مثل کشته شدگان انفجار قطار باری نیشابور(سال۸۲) تا شلیک اشتباه به هواپیمای اوکراینی!

از قربانیان ازدحام منا تا کشته شدگان در تشییع سر..دار! و…

از کشته شدگان ناآرامی ها در مثل دی۹۶ و آبان۹۸ و… تا برخی فوتی های زندان مثل ماجرای کهریزک و نمونه های دیگر در اوین…!

در همه موارد منطق علوی حکمرانی اقتضاء دارد، حاکمیت بخاطر حکومت و دست بالا داشتن، دچار نخوت نشود و متهمان از لایه های حکمرانی را در دادگاه صالحه قضاوت عادلانه کند و در صورت اثبات خطا، پرداخت دیه و غرامت را فوری انجام دهد.

طبیعی است چنین پرونده هایی سوژه اصلی دشمنان حکومت اسلامی برای مقابله شود؛ اما مانع اجرای آن عدالت نیست.

دستور قرآن در اینباره صریح است: لایَجرِمَنَّکُم شَنَئانُ قُوم الّا تَعدِلوا: مبادا دشمنی شما با قومی وادارتان که به عدالت رفتار نکنید(۸مائده)؛ وقتی باید درباره خود دشمن عدالت رفتار کرد، سوژه دشمن _که از مردم بی گناه است_ به اولویت باید درباره اش عدالت و انصاف ورزید؛ چه در حق دادرسی، چه اطلاع رسانی درست، چه حقوق مالی و چه معنوی. مثلا اگر به هر دلیل برخی از آنها شهید اعلام میشوند در گرامیداشت و تجلیل هم به قدر خود در دستگاه تبلیغی یاد شوند.

گزارش مکفی و شفاف و به موقع عملکرد به مردم، راه دشمن برای سوژه سازی را می بندد.

مطالب مرتبط:

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۱۰/۱۷

[۱] ر.ک: تهذیب الاحکام ج۱ص۲۰۱

[۲] ر.ک: همان ج۱۰ص۲۰۳/ هم جواهر الکلام ج۴۲ص۲۳۸

[۳] ر.ک:همان ج۱ص۲۰۳

حکومت علوی و تبار ناگزینی

 

قسمت اول: اصل و قاعده

  • سیره اهل بیت نیز مانند قرآن محکمات و متشابهات دارد. اصل و قاعده از محکمات است.
  • اصل بر تبار ناگزینی است مگر ضرورتی پیش بیاید.
  • در تحلیل باید به دوگانه رخاء و بلا، نهضت و نظام دقت داشت که حکم جداگانه دارند.
  • حضرت امیر در توصیف و مذمت حکومت اموی که در مقابل حکومت علوی بود میفرماید: قام معه بنوا ابیه!
    پس نمی‌تواند خود دچار تبارگزینی و فامیل سالاری باشد.
    (این سخنرانی در تاریخ ۲۸آبان۱۴۰۰ ایراد شده است)

* این حرفها به اقتضاء دهه چهارم انقلاب است نه تعریض به دولتی خاص

قسمت دوم: در جانب مسئولیت ها

  • ویژگی های گزینش در اعطای مسئولیت
  • اختبار افراد برای مسئولیت دهی دو گونه است:
    • سنجش سابقه فرد در دولت های صالح قبلی
    • اثرگذاری اجتماعی در بین مردم
    • قاعده انصاف در اعطای مسئولیت
    • راه حل دنیای کنونی برای رعایت شایسته سالاری
      (این سخنرانی در تاریخ ۲۸آبان۱۴۰۰ ایراد شده است)

* این حرفها به اقتضاء دهه چهارم انقلاب است نه تعریض به دولتی خاص

قسمت سوم: در جانب نزدیکان

  • خصوصیات نزدیکان قدرت در کلام حضرت امیر:
    ویژه خواری ، گردن فرازی مقابل مردم ، کمبود انصاف در معامله.
    راه حل، قطع کردن اسباب این ویژگی ها است.
  • پس صرف شایستگی وابستگان دلیل بر مقدم کردن آنان نیست.
  • مسئولیت دادن به ابن عباس ها یک استثنا می‌باشد و قاعده را نقض نمیکند و حتما وجهی دارد.
  • مؤید بودن سیره امیرالمومنین در ارتباط با دامادها

* این حرفها به اقتضاء دهه چهارم انقلاب است نه تعریض به دولتی خاص
(این سخنرانی در تاریخ ۲۸آبان۱۴۰۰ ایراد شده است)

حجت الاسلام محسن قنبریان

بنا به سرریز تحلیل های امنیتی به جامعه حزب اللهی این کار امام جمعه اهواز، میشود تکمیل پازل دشمن ! چون خوبی یا بدی هر موضع گیری، به واکنش مسیح علینژاد و ایران اینترنشنال و بی بی سی ربط دارد ! نه حق و باطل بودن آن موضع!

بنا به تئوری شورای سیاستگذاری ائمه جمعه این، خلاف پیگیری سلسله مراتبی و از نمونه های ورود مصداقی مذموم است! خلاف شان خطبه و نماز جمعه و همان حرفها!

اما بنا به دکترین امیرالمومنین(ع) از موارد همپشتی و همیاری مردم و رهبران اجتماعی برای تصحیح امور است: نِعمَ العُون المُظاهِره! خوب یاوری است، همپشتی و پشت به پشت هم دادن! (غررالحکم)

محسن قنبریان

حکومت علوی و تبارناگزینی!

  1. حکومت علوی و تبارناگزینی!
    عقیل برادرش نسب شناس بود و در تنظیم دفاتر بیت المال در زمان خلیفه دوم، مامور به خدمت بود [۱]در دوره حضرت امیر عایله مند بود اما هیچ امتیازی به او نداد حتی فرزندانش را به منصبی نگماشت در حالیکه بعدا ۱۰فرزند و نوه او در دوره بلا و سختی(عاشورا) در نهضت حسینی شهید شدند!
    دو فرزند عقیل(مسلم و عبدالرحمان) دامادهای حضرت بودند اما منصبی نگرفتند! ولی هردو در نهضت حسینی شهید شدند.
    یعنی در غنیمت و رخاء و حکومت، آخر صف؛ در هزینه شدن و نهضت و بلاء صف اول.
  2. حکومت علوی و تبارناگزینی!
    جُعده بن هبیره خواهر زاده حضرت(فرزند ام هانی) داماد دیگر اوست. حضرت در ورود به کوفه جای قصر دارالعماره به خانه او رفت. درباره او نصبی هست که طبری با “قیل” نقل کرده [۲]اما همان هم ظاهرا برای ماموریت حل بحران است چون مردم ابرشهر شورش کرده بودند و حضرت به او حکم زد وقتی رفت و راهش ندادند بازگشت و حضرت به خلید بن قره یربوعی حکم زد و با سپاه رفت و شهر را محاصره و با مردم صلح کرد.
    قاعده حق تقدم با شایستگان مردم نه فامیل، اینجا هم نقض نشد.
  3. حکومت علوی و تبارناگزینی!
    حضرت امیر(ع) انصاف بین فرزندان مردم با نزدیکان خود را از حاکمان می خواهد و عدم رعایت را ظلم و جنگ با خداوند می شمارد[۳].
    انصاف یعنی نصف کردن و برای دیگری حق برابر گرفتن. اگر تو کیک را قاچ کردی، حق انتخاب را به دیگری دهی.
    وقتی حاکم تویی، کارگزاران از شایستگان مردم انتخاب شوند نه شایستگان فامیل!
    در دنیای کنونی نیز برخی کشورها برای رعایت شایسته سالاری نهادهای شبه قضایی مثل “هیات صیانت از نظام شایسته سالار”(mspb) درست می کنند تا تشخیص فقط به خود مدیر نباشد و قابل ارزیابی و سنجش دیگران باشد.
    “هیئت منصفه ای مردمی” در نهاد مدنی نیز می تواند راه حل خوبی باشد که آیا برگزیدگان فامیلی، واقعا برتر از شایستگان مردم اند یا نه از مصادیق فامیل سالاری است؟!
  4. حکومت علوی و تبارناگزینی!
    راز ابن عباس ها!
    به حسب نقل ابن ابی الحدید [۴] وقتی ابن عباس ها به حجاز و عراق و یمن نصب شدند یاری صدیق اعتراض کرد که پس آن شیخ(عثمان) را چرا کشتیم؟!
    این نشان توقع اصحاب از حکومت علوی در تبارناگزینی است.
    حضرت او را خواست و به او مهربانی کرد و عذر خواست و فرمود: آیا حسن و حسین یا فرزندان برادرم جعفر یا عقیل و فرزندانش را ولایتی دادم؟!
    که این هم امضای امام برآن اعتراض است که حکومت علوی نباید مثل اموی تبارگزین شود! و هم صحه براین است که تعمدا حسنین را علیرغم شایستگی الهی به امامت، امارت جایی نمی داده است؛ تا حکومتش فامیل سالار نشود.
    بعد به وجه نصب ابن عباس ها می پردازد، از اینکه پدرشان هم از پیامبر(ص) امارت خواست و حضرت قبول نکرد، در دوره خلفاء فرزندان طلقاء(آزادشدگان فتح مکه) امارت گرفتند آنها نه؛ و این موجب کدورتشان شد. بخاطر ریشه رحامت و زایل کردن آن مساله از جانشان، نصب کردم و همین الان هم اگر شایسته ای از فرزندان طلقاء سراغ داری معرفی کن تا تعویض کنم!
    از اینکه می فرماید حتی از طلقاء، معلوم است واقعا شایسته دیگری نداشته، و بعلاوه در نصب آنها هم نکته تربیتی داشته است!
    آن یار صدیق از این بیان راضی شد.
    (در سخنرانی “حکومت علوی و تبارناگزینی” قواعدی تاسیس و بیان شد که موارد مشتبه نمی تواند عذر برای تخلف از آن قواعد شود، رجوع فرمایید)

[۱] تاریخ یعقوبی ج۲ص۴۰

[۲] تاریخ طبری ج۵ص۶۳

[۳] نامه۵۳ نهج البلاغه

[۴] ر.ک شرح ابن ابی الحدید ج۱۵ ص۹۸و۹۹

(صوت و متن این سخنرانی را برای قضاوت بهتر ملاحظه کنید)

برای برخی انتصابات اخیر ، جای تکذیب یا توجیهات سیاسی متداول، توجیهاتی دینی پرداخته شد؛ متن زیر مجموع سه عکسنوشته ناظر به آن است ؛ شاید در مجالی مبسوط تر پرداخته شد.

داماد حضرت امیر(ع)

عبدالله بن جعفر ، اولین متولد مسلمان در ایام هجرت به حبشه، فرزند شهید ممتاز جعفرطیّار، داماد علی(ع) شد . با وجود لیاقتها هیچ پست حکومتی از سوی حضرت به او داده نشد .

برخورد حضرت امیر(ع) در حالت تنگی و گشاده دستی زیاده او عبرت آموز است:

  1. وقتی تنگی یافت گفت مجبورم وسائل زندگی ام را بفروشم، به من کمک کن! حضرت قبول نکرد و فرمود: مگر به من بگویی عمویت برود دزدی کند و از مال مردم[بیت المال] به تو بدهد[۱]!
  2. موقع دیگر حضرت وقتی با گشاده دستی زیاده اش مواجه شد بخاطر تبذیر حکم حَجر براو کرد که موجب می شد در اموالش نتواند تصرف کند[۲]!

فقط اینطور می توان خواهش ها و کنش های بطانه [۳]و نزدیکان را کنترل کرد.

پسران حضرت امیر(ع)

چگونه است که دو نوه رسول الله _ که خداوند برای امامت بر امت برگزیده_ را حضرت امیر(ع) در ۴سال حکومتش فرماندار و استاندار جائی نمی کند؟!

آنها را در جنگ جلوی تیر می فرستد، یکی فاتح جمل و یکی فاتح فرات می شود، اما وزیر و وکیل شان نمی کند! سفیر هزینه شدن ها و خطبه خوان در نا آرامی ها میشوند، اما امین بیت المال یا امیر جایی نه!

از قضا در دولتش با مشکل شایستگی هم مواجه است! اقلا چند فرماندارش به معاویه پیوستند ( فرمانداران بحرین، اردشیر خُره،کسکر و…) و چندتا خیانت کردند(بصره، اصطخر فارس و…) ! چرا دو فرزند زهرا(س) _ که خداوند شایستگی شان را برای امامتِ امت امضاء و ابلاغ کرده_ را در این قحط شایستگی به وزارت یا امارت شهری برنمی گزیند؟!!

کدام توجیه شرعی از آن همه آیه و روایت برای امامت حسن و حسین بهتر؟! آنها که برای امامت از طرف خدا شایسته اند، برای امارت جایی به طریق اولی شایسته نیستند؟! آنهم در قحط شایستگی!

دولت حضرت امیر(ع)

عترت هم مثل قرآن آیات محکمات و متشابهات دارد. دو سه “ابن عباس” مدرک خوبی برای #مشروعیت_تبار_گزینی حضرت امیر(ع) نمیشود.

دولت علوی مقابل دولت اموی است و در خطبه ۳ از ارکان دولت عثمان را این می شمارد:

قَامَ مَعَه بَنُو اَبِیه

خاندانش با او برخاستند و به قدرت رسیدند!

ابن عباس معروف قبل از دولت علوی هم منصب افتاء ،مشاور، امیرالحاج و…داشت[۴].

اگر خائن بیت المال او باشد [۵]توبیخ عجیب نامه ۴۱را هم باید در کنار گزینش پسر عموی باسابقه دید:

” باشمشیرم که هرکس را با آن زدم در آتش شد، گردنت را بزنم. به خدا قسم اگر کاری که توکردی حسن و حسین کرده بودند از من نرمی نمی دیدند…!”

بهتر است در منازعات سیاسی موجود از تکذیب و توجیهات دیگر برای  برخی خویش گماری ها استفاده شود نه استناد به سیره حضرت امیر(ع)!

مطالب مرتبط:

فاطمه و نا آقازادگی

– خطبه فاطمی و تئوریزه آقازادگی!

– جوانگرایی امان از اماره الصبیان

محسن قنبریان

[۱] نماز جمعه رهبری۸۳/۸/۱۵

[۲] ر.ک: شرح ابن ابی الحدید ج۱ص۵۳/اخبارالطوال ص۲۱۵/ بحارج۴۰ص۹۱

[۳] بطانه= آستر لباس . در عهدنامه مالک اشتر کنایه از نزدیکان مقامات و کسانی که رمز و رازها را می دانند!

[۴] انساب الاشراف ج۴ص۲۷/تاریخ یعقوبی ج۲ص۱۷۶

[۵] بررسی محققانه این مساله در کتاب ابن عباس و اموال البصره جعفرمرتضی عاملی آمده است.

دولت حضرت امیر(ع)

عترت هم مثل قرآن آیات محکمات و متشابهات دارد. دو سه “ابن عباس” مدرک خوبی برای مشروعیت تبارگزینی حضرت امیر(ع) نمیشود.

دولت علوی مقابل دولت اموی است و در خطبه۳ از ارکان دولت عثمان را این می شمارد:

قَامَ مَعَه بَنُو اَبِیه

خاندانش با او برخاستند و به قدرت رسیدند!

ابن عباس معروف قبل از دولت علوی هم منصب افتاء، مشاور، امیرالحاج و…داشت[۱].

اگر خائن بیت المال او باشد [۲]توبیخ عجیب نامه۴۱ را هم باید در کنار گزینش پسر عموی باسابقه دید:

“با شمشیرم که هرکس را با آن زدم در آتش شد، گردنت را بزنم. به خدا قسم اگر کاری که توکردی حسن و حسین کرده بودند از من نرمی نمی دیدند…!”

بهتر است در منازعات سیاسی موجود از تکذیب و توجیهات دیگر برای برخی خویش گماری ها استفاده شود نه استناد به سیره حضرت امیر(ع)!

محسن قنبریان

[۱] انساب الاشراف ج۴ص۲۷/تاریخ یعقوبی ج۲ص۱۷۶

[۲] بررسی محققانه این مساله در کتاب ابن عباس و اموال البصره جعفرمرتضی عاملی آمده است.