چکیده سخنرانی حجت الاسلام قنبریان / شب میلاد امام رضا(ع)۱۴۰۲/ هیات میثاق الشهداء دانشگاه امام صادق(ع)
یک روایت عجیب از امام رضا(ع):
حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُاَللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ اَلْحِمْیَرِیُّ عَنِ اَلرَّیَّانِ بْنِ اَلصَّلْتِ قَالَ: جَاءَ قَوْمٌ بِخُرَاسَانَ إِلَى اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقَالُوا إِنَّ قَوْماً مِنْ أَهْلِ بَیْتِکَ یَتَعَاطَوْنَ أُمُوراً قَبِیحَهً فَلَوْ نَهَیْتَهُمْ عَنْهَا فَقَالَ لاَ أَفْعَلُ فَقِیلَ وَ لِمَ قَالَ لِأَنِّی سَمِعْتُ أَبِی یَقُولُ اَلنَّصِیحَهُ خَشِنَهٌ[۱].
صدوق با سند صحیح روایت می کند که گروهی سراغ امام رضا(ع) در خراسان [ایام ولایتعهدی] آمدند. مردم به امام گفتند گروهی از اهل بیت شما [همانها] کارهای قبیح و زشت انجام می دهند کاش آنها را نهی از منکر کنی! فرمود: چنین نمی کنم! عرض شد: چرا؟! فرمود: از پدرم می شنیدم که می فرمود: نصیحت خشن است!
یعنی ایجاد واکنش در طرف می کند و از نصیحت تلقی و برداشت بدی می کند لذا اثر نمی کند!
واضح است این روایت معتبر، معارض ادله قطعی وجوب نهی از منکر نیست. دنبال نسخ آن حکم نیست!
برخی فقهاء حمل بر عدم شرائط (فوران فتنه) کرده اند! برخی “قبیحه عرفی” گرفته اند که حرام نباشد و نهی از آن واجب نباشد! برخی توضیح و تأویلش را به اهلش سپرده اند!
ما می خواهیم این دوره و شرایط از زندگی امام رضا(ع) با این گروه از اهلبیتش را بفهمیم!
نصیحت (نرم ترین مرتبه نهی از منکر) چه وقت خشن و بی اثر می شود؟!
بستره تاریخی این روایت
روایت درباره “قوم من اهل بیتک” هست. امام رضا(ع) هم می فرماید “لانی سمعتُ ابی یقول” پس این وضعیت خانوادگی و فامیلی از زمان امام کاظم(ع) اقلا درباره بعضی از خویشان بوده است.
نشانه هایی از این وضعیت شکاف و اختلاف :
- جاسوسی از امام کاظم(ع)!
برادر زاده امام کاظم(ع) و پسر عموی امام رضا(ع)؛ علی بن اسماعیل جعفرالصادق(ع) با وجودی که امام کاظم(ع) به او کمک مالی می کرد، به سمت هارون الرشید و سعایت از امام رفت. هموست که به یحیی بن خالد خبر داد از شرق و غرب اموال به سوی او سرازیر است[۲]…
اینطور موجب سخت گیری بیشتر بر امام شد.
- تهمت عدم طیب مولد به امام جواد(ع)!
امام رضا(ع) بچه دار نشد تا آخر عمر خداوند به او جوادالائمه را داد. شایعاتی بالاگرفت که نعوذ بالله مادر امام جواد(ع) خیانت کرده و ایشان فرزند امام رضا(ع) نیست. تعدادی از امامزادگان هم تحت تاثیر قرار گرفته و امام را مجبور به آوردن قیافه شناس کردند! عمو زاده و برادر زاده و عمه و… در باغی جمع شده و لباس دهقان بر تن امام رضا(ع) کرده و قیافه شناس آوردند تا نسب امام جواد معلوم شود[۳]!!!
- برادری که امام را به دادگاه کشید!
امام کاظم(ع) لعنت کرده بود جز امام رضا(ع) مهر وصیتنامه را باز کند. فقر و مضییقه ای که به خاندان او تحمیل می شد موجب شد عباس برادر امام رضا(ع) از او بر سر ارث و میراث نزد قاضی مدینه (ابوعمران طلحی) شکایت کند! ۴شاهد هم حاضر شد.
عباس گفت در وصیت نامه پدر گنجی است که او (امام رضا) می خواهد پنهان کند و خودش بردارد!…
اینجا حتی شهود (اسحاق پسر امام صادق و عموی او) علیه عباس شدند که هرروز کار ناشایستی از تو سر می زند و این کار تو نیز نظیر همان کار زشتی است که دیروز انجام دادی!
قاضی ادعای او را نپذیرفت و به امام رضا(ع) گفت: برخیز ای ابالحسن! شکایت برادرت بی مورد است…
عباس باز اصرار کرد و اینبار خود مهر وصیت را شکست و آنرا بلند خواند و معلوم شد پدر، امام رضا را وصی اموال و موقوفات کرده است.
اینجا حتی به پدر هم جسارت کرد[۴]…
- ماجراهای سیاسی مورد اختلاف!
در این برهه قیامهایی رخ داد که برخی بنی هاشم در آنها بودند و امام هم دعوت می شد و نمی پذیرفت!
قیام دیباج عموی امام!
محمدبن جعفر (معروف به دیباج) در سال۱۹۹ در مکه زره پوشید و بیعت جمع کرد. سال۲۰۰ خود را امیرالمومنین خواند! و بعد بخاطر عارضه در چشم گفت: شنیده ام یکی از چشمان مهدی عارضه دارد(!) امیدوارم مهدی موعود من باشم[۵]!
امام رضا(ع) به او فرمود: عموجان پدر و برادرت را تکذیب نکن! امر خلافت تو سرانجام ندارد[۶]!
عاقبت هم شکست خورد!
قیام زیدالنار!
زید برادر امام هم در بصره خانه عباسیان را آتش زد و هرکس لباس عباسیان داشت می سوزاند. طوری که به زیدالنار معروف شد!
باز دستگیر شد و مامون بر امام منت نهاد و بخاطر او آزادش کرد! امام رضا(ع) زید را سرزنش کرد و گفت تا آخر عمر با او حرف نمی زند[۷]!
برادر دیگر که قصاب خطاب شد!
ابراهیم برادر دیگر امام باز در سال۲۰۰ در جریان قیام ابوالسرایا با عده ای از خاندان به سمت یمن رفت و بر بعض آن مستولی شد. طوری با مردم بدرفتاری کرد که مردم او را قصاب خواندند[۸]!
او هم شکست خورد!
مجموع این موارد بستره آن روایت را روشن می کند که علیرغم ولاء اغلب خانواده با امام رضا(ع)، کشمکش ها و درگیری ها و شکافها و اختلافها هم در بین خانواده بوده است.
به تعبیر دیگر ولاء اجتماعی در بین بخشی از این خانواده آسیب دیده است. این ولاء و پیوند، خاستگاه امر به معروف و نهی از منکر است(۷۱توبه). در چنین فضایی البته امربه معروف و نهی از منکر نرم و نصیحت گونه هم خشونت آمیز جلوه می کند و “النصیحه خشنه”!
در چنین شرایطی چه باید کرد؟! امام رضا(ع) چه کرد؟!
خداوند امربه معروف را “مصلحه للعوام” (تامین کننده مصلحت عمومی) قرار داده است. چون وظیفه همگانی اش قرار داده، عادتا عمده منکرات با همین امر و نهی لسانی و نرم در جامعه تصحیح می شود و سهم اندکی برای قوای قهریه و نهی از منکر یدی می ماند.
اگر آن بخش معظم و بزرگ دچار قفل شدگی شد، همه منکرات به سر قوه قهریه می ریزد و عادتا از او برنمی آید! لذا این قفل شدگی باید باز شود.
امام رضا(ع) در چنین شرایطی که نصیحت نرم هم خشونت تلقی می شد سراغ خاستگاه امر و نهی یعنی همان ولاء اجتماعی رفت تا از آنجا قفل را باز کند!
صله و احسان
بارها به عرض رسیده که روی دیگر ولاء امربه معروف، مأوا دادن و یاری و نصرت است(۷۲انفال). همو که موظف به یاری، پرده پوشی، حمایت و… است موظف به تصحیح عیوب با امر و نهی زبانی هم هست.
امام رضا(ع) به ابراهیم برادرش که با عباس برادر دیگر ماجرای دیگری ساخته بود و منکر فوت امام کاظم(ع) شده بود، احسان کرد. فرمود: من اول ذی حجه پس از آنکه او به سبب نداشتن مخارج زندگی مجبور شده بود که زنانش را طلاق دهد و بردگانش را آزاد کند، هزار دینار بدهی او را پرداختم با وجود این او چنین ادعا می کند ولی حتما تو آنچه یوسف از برادرانش کشید را شنیده ای[۹]…
در کنار این احسان و حمایت او را هم نهی از منکر کرد که پیامبر(ص) هم وفات کرد…
در ماجرای شکایت عباس از امام رضا(ع) دست از این احسان و یاری نکشید فرمود: به خدا سوگند تا وقتی زنده باشم از همراهی با شما و احسان به شما کوتاهی نمی کنم و شما هرچه می خواهید بگویید[۱۰].
این تعادل زیبا و سازنده است: هم ولاء یاری و حمایت، هم ولاء نهی از منکر. برخی فقط اولی و برخی فقط دومی را می گیرند و موجب آن قفل شدگی یا اباحه منکرات می شوند.
یک استثناء!
در مورد دیباج می بینیم امام رضا(ع) می فرماید: من بر خود چنین قرارداده ام که سقف خانه ای بر من و او سایه نیاندازد!
چرا اینجا ارتباط و پیوند و احسان نه؟!
می فرماید: این هم احسان و صله است زیرا هرگاه عمویم نزد من می آید و بر من داخل شود پس از آن درباره من هرچه به مردم بگوید مردم او را تصدیق می کنند ولی اگر بر من داخل نشود و من هم بر او داخل نشوم اگر چیزی در مورد من بگوید گفته اش مورد قبول مردم واقع نمی شود[۱۱].
معلوم است کسی که ادعای امیرالمومنین بودن دارد از دیدارها سوء استفاده و از امام رضا(ع) هزینه میکند. در چنین صورتهایی که اغراء به جهل می شود و مردم فریب می خورند البته آنجور رابطه و پیوند مضر است.
احیاء و گسترش امامت
از مهمترین عوامل پیوند اجتماعی و تحکیم ولاء اجتماعی، تحکیم اعتقادات مشترک مثل امامت است. بموالاتکم ائتلفت الفرقه. با دوستی اهلبیت، تفرقه ها و پراکندگی ها جمع می شود. امام رضا(ع) بسیار در این زمینه تلاش کردند و مفهوم امامت و ولایت را در امت اسلامی گستراندند.
هر ناهی از منکر خوب است سخنی در تقویت عوامل وحدت ملی (محبت اهلبیت، وطن دوستی و…) داشته باشد.
* تفصیل مطالب و نکات را در فایل صوتی بشنوید
[۱] عیون اخبار الرضا ج۱ص۲۹۰
[۲] ر.ک: بحار ج۴۸ص۱۲۲
[۳] ر.ک: کافی ج۱ص۳۲۲
[۴] ر.ک: عیون اخبارالرضا ج۲ص۴۲تا۴۴
[۵] ر.ک: کامل ابن اثیر ج۶ص۳۱۱و مقاتل الطالبین ترجمه جواد فاضل ج۲ص۳۱۳
[۶] ر.ک: عیون ترجمه رسول محلاتی ج۱ص۱۶۸
[۷] ر.ک: عیون اخبار الرضا ج۲ص۲۳۵
[۸] ر.ک: ترجمه تاریخ طبری ج۱۳ص۵۶۳۸
[۹] ر.ک: الکافی ج۱ص۳۸۰و۳۸۱
[۱۰] ر.ک: عیون اخبار الرضا ج۲ص۴۲تا۴۴
[۱۱] ر.ک: عیون اخبار الرضا ج۱ص۲۲۱