بایگانی برچسب: s

جنگ وجودی

جنگ وجودی؛ در تفسیر قائد قرآنی حزب الله: شهید ابراهیم عقیل!

شهید ابراهیم عقیل را این روزها با نکات عرفانی و قرآنی منتشر شده اش کمی می شناسیم. درک عمیقش از توحید افعالی درون معرکه و میدان از آن جمله بود.

او که هر روز و سحرگاه با قرآن مانوس بوده و هم برای دختران و هم برای نیروهایش دائم از قرآن می گفته، یک قاعد و تماشاگر نیست؛ که حرف های حق و درست را نابجا بخواند و مجوّز سکون و بی تحرکی کند؛ بلکه بالعکس همه سخن از تکلیف و مواجهه و دیدن وعده های الهی درون این معرکه است.

در این قطعه زیبا مواجهه طالوت و جالوت را به رخ می کشد…

جنگ وجودی را چنین معنا می کند:

ما از نظر وجودی در خطر هستیم اگر به آنچه در قرآن آمده پایبند نباشیم!

مرادش از گفته قرآن این حقیقت است که تکلیف جهاد و دفاع، همیشه مبتنی بر تعداد و برابری سلاح نیست! به تعبیر ما طلبه ها اینها “شرط وجوب” دفاع و مقاومت نیست، “شرط واجب” است (استطاعت برای حج نیست، آب برای وضوست که باید به قدر لازم تحصیل شود). پس نباید نابرابری اش موجب ترک تکلیف شود.

خطر وجودی برای جبهه حق در یک جنگ وجودی این است که سلاح و عدد را شرط وجوب بگیرد و از تکلیفِ مواجهه بگریزد!

در مقابل اگر به تکلیفش علیرغم نابرابری سلاح و… عمل کرد؛ فرمانده عقیل می گوید: محال است جز خیر ببیند چون در انجام تکلیف محال است نتیجه شر باشد!(ویدئوی دوم)

اینگونه فهم ها و بیان ها چقدر اعتقادی و عرفانی و در عین حال عمل گرا و جهادی است و چقدر با بیانات تخدیری و تحرک سوز فاصله دارد.

محسن قنبریان

مقاومت مردم پایه!

نقشه امام، بنای یک نظم مدنی-سیاسی بر اساس عقلانیت اسلامی بود که دو رکن اصلی داشت: سپردن کارها به دست مردم/ حرکت در چارچوب شریعت. (ر.ک:رهبری۱۴خرداد۹۳)

روح و معنای جمهوری اسلامی دقیقا همین است.

در این مدنیت جدید، همه امور چنین رقم می خورد:

مردم‌سالاری یعنی بر اساس دین، سالارِ زندگیِ جامعه، خود مردمند(رهبری۹۵/۹/۳)

مقوله مقاومت، استثناء نیست و درون آن نظم باید دیده شود. اصلا ابتکار ملت ایران، یکی همین است.

در مقاومت مردم پایه بلکه مردمسالار:

  1. گفتمان مقاومت -با تنوع سیاسی و بدون دیکته- درون مردم شکل و رواج می یابد. بی تفاوتی و تخدیر یا تفویض کار به مسئولین و تنزل به تماشاگری منع می شود.
    هیچ موشک و پهپادی جای این مردم پایه گی را نمی گیرد.
  2. رابطه ملت و مسئولین، رابطه اعتماد و هم نظارت است.
    مسئولین بعداز احراز صلاحیت، برآمده از اراده ملت اند، پس مورد اعتمادند اما به تعبیر بهشتی: “مردم اداره کننده و نظارت کننده واقعی این انقلابند”(ولایت، رهبری ص۲۴۸)
  3. در این مدنیت ابتکاری، نظارت و پیگیری غیر از “دخالت” است (ر.ک: مبانی نظری قانون اساسی/ بهشتی ص۵۴)
    پس مثلا با اطلاع کم، کسی زمان یا نحوه عملیات نظامی یا… را معلوم نمی کند!
  4. مسئولین در طراحی ها باید ملت ایران، فکر و انگیزه و آمادگیِ موجودشان را خوب بشناسند و درست بفهمند، بر اساس آن، کیفیت کار مقاومت و مقابله با دشمن و… را تشخیص دهند.
  5. برآیند طراحی و اجرا باید تصحیح خطای محاسباتی و درک درستِ “دوست” و “دشمن” از اراده و قدرت ملت ایران باشد.

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۸/۷

دو نکته مهم در بیانات اخیر رهبر انقلاب اسلامی:

  1. تکلیف شخصیت حقوقی!
    “بر همه مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزب الله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث آن را یاری کنند”(۱۴۰۳/۷/۷)
    این وجوب یاری -بخصوص وقتی رویارویی موشکی و سیاسی است- به طریق اوْلی دولت و قوای نظامی را هم می گیرد.
    نمی شود یک مرد و زن مسلمان مکلف باشد؛ اما قوای نظامی و عناصر دیپلماتیک و سیاسی مکلف نباشند!
    رئیس مجلس شورای اسلامی امروز اعلام کرد:
    “بر اساس حکم شرعی رهبر انقلاب درکمک به مقاومت تا هر سطحی که لازم باشد به خود تردید راه نخواهیم داد”
    رئیس شورای امنیت ملی دکتر پزشکیان -که مفتخر به اجرای سیاستها و فرامین رهبری است- هم باید صریحا این وجوب را بپذیرد و نحوه یاری را بیشتر از روال جاری معلوم کند.
    جبران برخی مواضع سفر نیویورک -که در رسانه های دشمن پیام ضعف و عقب نشینی تلقی شد- با اِعمال سیاست های درست و تجربه شده ضروری به نظر می رسد.
    البته این هرگز به معنی سلب تکلیف از آحاد ملت مسلمان در جهاد تبیین و کمک مالی و آمادگی حضور در صورت امکان و جواز و… نیست.
    اگر قوای سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی از این بیان صریح، تکلیف نگیرند و آثار اِعمال کردن آن هویدا نشود، این تحلیلِ کف صحنه -که شاید درست هم نباشد- قوت می گیرد که: رهبر انقلاب کوتاهی های مسئولان مربوطه را دیده و با این بیان از خود امت اسلامی خواسته است و از اینجاست که دیگر از انتقام خون سیدحسن با مسئولان نگفته است!!!
  2. رأس بودن حزب الله در محور رویارویی:
    “همه نیروی مقاومت منطقه در کنار حزب الله و پشتیبان آن است. سرنوشت این منطقه را نیروهای مقاومت و در رأس آنان حزب الله سرافراز رقم خواهد زد”.
    این سخن صریح است که محور رویارویی قرار نیست از حزب الله به ایران تغییر کند.
    ایران هم البته حتما باید طبق تکلیف بالا پشتیبان و در کنار حزب الله حضور داشته باشد.

دوستان انقلابی هم باید به این قسمت توجه داشته باشند. ظاهرا تغییر محور رویارویی از حزب الله و… به ایران و بالتبع جنگ مستقیم و مستمر جمهوری اسلامی با رژیم در بیان ایشان هم سلب شده است!

این نکته مهم احتمالا از سر تحلیل سایه و تله جنگ و مانند آن نباشد؛ بلکه لحاظ موقعیت حزب الله به خصوص در شرایط اخیر هم دخیل است. تغییر محور و رأس رویارویی از حزب الله به ایران، پیام ضعف هم دارد و با “بنای مستحکم حزب الله” و “صدمه ندیدن آن از این ضربات” هم ناسازگار است.

برخی مقامات سیاسی و نظامی نیز این روزها در همین خط سخن گفتند:

– و…

البته این نباید بد تفسیر شود و مطلق ورود مستقیم جمهوری اسلامی در نظر ایشان سلب شود و همه چیز با نیابت حزب الله تلقی شود! چون کلمات صریح شان در ضرورت خونخواهی شهید هنیه و عقوبت الهی در صورت عقب نشینی جلوی چشم است.

انتقام شهید هنیه و سردار نیلفروشان و… هنوز کارت استفاده نشده ای است که به شکل قوی و کارایش می تواند موازنه ساز هم باشد و بدون جنگ فراگیر یا تغییر محور اصلی و رأس مواجهه، پشتیبانی جدی به خط مقدم و حزب الله برساند.

به تازگی دوباره برخی مقامات سیاسی از این حق انتقام گفته اند و طبعا این شورای امنیت ملی و نیروهای مسلح اند که می توانند جزییات آنرا مهندسی و اجرایش کنند.

مطالبه مردمی -به تعبیر رهبری- خرج موشکها خواهد بود.

* صرفاً برداشتی از آخرین بیانات رهبر انقلاب اسلامی بود مصون از خطانیست!

مطلب مرتبط: این مرد اسطوره صلاح الدین را تعویض می کند!

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۷/۸

این مرد اسطوره صلاح الدین را تعویض می کند!

صلاح الدین ایوبی فاتح قدس از چنگ صلیبی هاست.

در جنگ جهانی اول که قیمومت فلسطین به انگلیس سپرده و اشغال و نطفه صهیونیزم منعقد شد؛ ژنرال گورو -از فرماندهان فرانسوی جنگ- وقتی وارد دمشق شد با پا به قبر صلاح الدین زد و گفت: صلاح الدین ما بازگشتیم!

اسطوره صلاح الدین در ادبیات مقاومت جولان زیادی دارد. الجزیره برای کودکان کارتون صلاح الدین ساخت. برخی سران حماس تأسی به او در آزادسازی قدس را زبان زدند[۱].

از طرف دیگر جبهه سفیانی سویه دیگر این اسطوره -یعنی سرکوب شیعیان- را برجسته می کنند! عبدالرحمان السدیس امام جمعه مکه گفت: باید مثل صلاح الدین پیش از مبارزه با یهودیان و مسیحیان با شیعه و ایران بجنگیم![۲]

برخی سلفی ها و شعب اخوان المسلمین در سوریه و… هم شیعه و ایران هراسی می کنند.[۳]

برساخت این خط آن میشود که برخی شیعیان سنتی بپذیرند اینها بعد از پیروزی آن روی دیگر صلاح الدین خواهند شد!

لکن این مرد(آیت الله خامنه ای) در ادامه خط روشن عالمان بزرگ شیعه از کاشف الغطاء و شرف الدین و سید ابوالحسن اصفهانی تا امام خمینی، نجات غزه و فتح قدس را نشان گرفته است.

 به زودی اسطوره صلاح الدین به او و فرماندهان مقاومت در یمن و حزب الله عوض می شود.

امروز وقتی او و خیل میلیونی شیعیان بر هنیه نماز خواندند، سامح عسکر توئیت کرد که این اتحاد بیشتر از تیرهای جنگی صهیونیست ها را به وحشت می اندازد[۴]!

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۵/۱۱

[۱] خالد مشعل: برای تسریع در آزادسازی، راه صلاح‌الدین ایوبی را دنبال می‌کنیم

[۲] امام جمعه مکه: ای مسلمانان! گوش فرا دهید، جنگ ما با ایران و شیعه است! / به خدا سوگند، این جنگ تا زمانیکه این ها بر روی زمین هستند، ادامه دارد! / باید مثل صلاح الدین پیش از مبارزه با یهودیان و مسیحیان، با شیعه و ایران بجنگیم!

[۳] اخوان المسلمین سوریه: مسئولیت این عمل تروریستی را بر عهده نظام ایران می‌دانیم.

[۴] منظر مؤلم للطائفیین وأعداء الحیاه

اذان حج

حج هم مثل نماز اذانی دارد؛ اذن و اعلامی دارد و آن برائت از مشرکین است:

وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِیءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ  وَرَسُولُهُ

و این، اذان و اعلامی است از ناحیه خدا و پیامبرش به (عموم) مردم در روز حج اکبر [= روز عید قربان‌] که: خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند!(آیه ۳ سوره توبه)

این حجِ قرآن را امام خمینی دوباره احیاء کرد و حضرت آیت الله خامنه ای امسال موکداً علیه اسرائیل، حج برائت نامید.

 

مرگ براسرائیل

مرگ بر اسرائیل

مرگ بر اسرائیل

مرگ بر اسرائیل

مرگ بر اسرائیل

مرگ بر اسرائیل

مرگ بر اسرائیل

 

محسن قنبریان / روز عرفه ۱۴۰۳

وحدت یا خلوص؟!

(برای آنها که میخواهند مساله مشکل حل کنند؛ نه ساده انگاران!)

«یک سؤال دیگر این است که بعضیها میگویند وحدت، بعضیها میگویند خلوص؛ شما چه میگوئید؟ من میگویم هر دو.

 خلوص که شما مطرح میکنید -که ما بایست از فرصت استفاده کنیم و حالا که غربال شد، یک عده‌ای را که ناخالصی دارند، از دائره خارج کنیم- چیزی نیست که با دعوا و کشمکش و گریبان این و آن را گرفتن و با حرکت تند و فشارآلود به وجود بیاید؛ خلوص در یک مجموعه که اینجوری حاصل نمیشود؛ ما به این، مأمور هم نیستیم.

در صدر اسلام، خوب، با پیغمبر اکرم یک عده بودند؛ سلمان بود، اباذر بود، ابىّ‌بن‌کعب بود، عمار بود، کی بود، کی بود؛ اینها درجه‌ی اول و خالص‌ترینها بودند؛ عده‌ای دیگر از اینها یک مقداری متوسطتر بودند؛ یک عده‌ای بودند که گاهی اوقات پیغمبر حتّی به اینها تشر هم میزد. اگر فرض کنید پیغمبر در همان جامعه‌ی چند هزار نفری -که کار خالص سازی خیلی آسانتر بود از یک جامعه‌ی هفتاد میلیونی کشور ما- میخواست خالص‌سازی کند، چه کار میکرد؟ چی برایش میماند؟ آن که یک گناهی کرده، باید میرفت؛ آن که یک تشری شنفته، باید میرفت؛ آن که در یک وقتی که نباید از پیغمبر اجازه‌ی مرخصی بگیرد، اجازه‌ی مرخصی گرفته، باید میرفت؛ آن که زکاتش را یک خرده دیر داده، باید میرفت؛ خوب، کسی نمی‌ماند.

 امروز هم همین جور است. اینجوری نیست که شما بیائید افراد ضعاف‌الایمان را از دائره خارج کنید، به بهانه‌ی اینکه میخواهیم خالص کنیم؛ نه، شما هرچه میتوانید، دائره‌ی خلّصین را توسعه بدهید؛ کاری کنید که افراد خالصی که میتوانند جامعه‌ی شما را خالص کنند، در جامعه بیشتر شوند؛ این خوب است.

 از خودتان شروع کنید؛ دور و بر خودتان، خانواده‌ی خودتان، دوستان خودتان، تشکل خودتان، بیرون از تشکل خودتان. هرچه میتوانید، در حوزه‌ی نفوذ تشکل خود، برای بالا آوردن میزان خلوصهای فردی و جمعی تلاش کنید؛ که نتیجه‌ی آن، خلوص روزافزون جامعه‌ی شما خواهد شد. راه خالص کردن این است.

 وحدت هم که ما گفتیم – که بعد سؤالات دیگری هم در این زمینه شده – منظور من اتحاد بر مبنای اصول است.

 بنابراین وحدت با کیست؟

با آن کسی که این اصول را قبول دارد. به همان اندازه‌ای که اصول را قبول دارند، به همان اندازه ما با هم مرتبط و متصلیم؛ این میشود ولایت بین مؤمنین.

 آن کسی که اصول را قبول ندارد، نشان میدهد که اصول را قبول ندارد یا تصریح میکند که اصول را قبول ندارد، او قهراً از این دائره خارج است.

بنابراین با این تفصیل و توضیحی که عرض شد، هم طرفدار وحدتیم، هم طرفدار خلوصیم».

(۸۹/۵/۳۱رهبر انقلاب اسلامی)

* برای بیشتر تعمق کردن: سخنرانی/ ولاء ها و ولایت‌ها در قرآن

آیا “جهش تولید” و “مشارکت مردم” متعارض است؟

“تولید”، وسط زنجیره است. “توزیع قبل از تولید” بر آن مقدم است.

یعنی تا “مشارکت در مالکیت منابع” (زمین، معدن، کارخانه، اعتبارات بانکی و…) نباشد، مشارکت های بعدی در تولید و توزیع، “کارگری” است! به تبع سود از آن مالک و صاحب سرمایه و فقط دستمزد برای کارگر است؛ که درصد بالایی اقلی بگیرند!

سهم “خویش فرمایی” در تخصیص منابع هم اندک است و تجارب “وام اشتغال” موفق نبوده است!

این شعار رهبر انقلاب اسلامی را باید ذیل سیاست های ابلاغی قبل و بیانات قبلشان دید:

  1. به لحاظ مبانی “گسترش مالکیت عموم مردم به منظور تامین عدالت اجتماعی” دستور سیاستهای کلی اصل۴۴ بوده است و در بند ب آن اختصاص ۲۵٪اقتصاد کشور و واگذاری ها به مردم بیان شده است.
    قانون اجرایی این سیاستها هم تصویب و ابلاغ شده است؛ لکن با وجود ابلاغ مدل اجرایی بخش مشارکت مردم، تاکنون به طرز شایسته تحقق نیافته است!
  2. غیر از “تعاونی های فراگیر”، سال۹۵ ایشان از “صنایع و کارگاه های کوچک” در جهت مشارکت مردم از مالکیت تا تولید هم گفته اند!
    لکن عید۱۴۰۲ از عدم موفقیت آن هم سخن گفتند!
    نتیجه اینکه: مشارکت مردم در تولید وقتی واقعا مشارکت است که مبتنی بر “گسترش مالکیت عمومی” باشد.

اندیشیدن سر این چرخه از مشارکت (از مالکیت عموم تا مشارکت در تولید) هنوز مطالبه رهبر انقلاب است:

«از اشکالات مهمی که ما داریم این است که روی مشارکت مردم فکر نکرده ایم… بنشینند راه های مشارکت عموم مردم در مسائل اقتصادی را پیدا کنند» (۱۴۰۲/۱/۱)

محسن قنبریان

این حرفها یقه میگیرد…!

ما مذهبی ها کاری کرده ایم که راه خیلی ها از ولایت نگذره…!

برشی از جلسه اول سخنرانی ظهرهای رمضان با موضوع “ولاءها و ولایت ها در قرآن”!

برای قضاوت بهتر فایل کامل صوتی این جلسه را بشنوید

برای تبلیغ مشارکت در انتخابات بین مرددین برچه عنصری تاکید کنیم؟(۱)

دربین جملات پرتکرار رهبر انقلاب در فواید مشارکت در انتخابات این جمله نادرتر اما درخشش خاصی دارد: انتخابات مانع دیکتاتوری و هرج و مرج!

یعنی در نظام اسلامی ما هم دیکتاتوری یک اقلیت (نخبه قدرت یا ثروت یا حتی علم) منتفی نیست؛ و الا طرح نمی کردند.

در وضعیت های رقابتیِ جدی که واضح است مشارکت، “مردم سالاری” رقم می زند.

حتی در بدترین وضعیت های رقابتی هم باز مشارکتِ معنادار می تواند “مانع استبداد اقلیت” شود.

  با انتخاب “کمی دیگری” هم می توان جلوی تثبیت آرایش های خاص _که به مرور شکل می گیرد_ را گرفت.

“رای تغییر” و حتی “رای اعتراض” با مشارکت رقم می خورد؛ اما اصلاً رای ندادن، فقط کمک به براندازان است. ملت ایران خوب میداند براندازی هم یک دیکته بیگانه است؛ پس با رای ندادن، به دیکتاتوری اقلیت کمک نمی کند.

جالب اینکه در پیمایش مطالعه رفتار رای دهی در جامعه ایرانی(دیماه۱۴۰۲) ؛ درباره این گزاره: “انتخابات مانعی برای بروز دیکتاتوری”؛ ۸۲٪ رای دهندگان فعال، ۷۳٪ رای دهندگان غیر مزمن(که ۲ انتخابات از ۳ انتخابات اخیر شرکت کرده اند) و ۴۶٪ رای ندهندگان با این گزاره موافق اند.

از اینرو یکی از محتواهایی که در شرایط کنونی می نشیند و تحرکی را می تواند موجب شود، تبلیغ درست همین گزاره است.

از سوی دیگر انتخابات های ضعیف موجب می شود، قانونگذاران از حمایت اندکی بهره مند و بطور طبیعی قانون پشتوانه حمایتی مردمی کمتری داشته، ضمانت اجرایش کمتر و راه به سمت هرج و مرج فراهم شود.

محسن قنبریان

آلترناتیو انقلاب اسلامی برای تبرج های زنانه

“نگذارید حضور نمایان زنان فعال انقلابی کمرنگ شود”.۹۲/۲/۲۱

“به تعبیر امام(رضوان اللّه علیه) [۱]دخالت در سیاست و در مقدرات اساسی کشور وظیفه‌ی زنان، حق زنان و تکلیف زنان است یعنی واجب کردند. زنها بایستی در مقدّرات کشور، وظایف اساسی کشور دخالت کنند.

در پرداختن به امور جامعه «مَن اصبَحَ وَ لَم یَهتَمَّ بِأمُورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم» یعنی چه زن باشد چه مرد باشد. صبح که میکنید شما، زن خانه‌داری، زن کارمندی، زن شاغلی، زن صنعتگری، هر چه، هر کاری میکنید باید به فکر جامعه باشید.  اصل این اهتمام، اصل این وظیفه احساس مسئولیت عمومی است، زن و مرد ندارد”. ۱۴۰۲/۱۰/۰۶

[۱] سخنرانی در جمع بانوان قم (زن از دیدگاه اسلام)

امام خمینی (ره)؛ ۱۳ اسفند ۱۳۵۷

بیشتر بخوانید: http://emam.com/posts/view/1361