بایگانی برچسب: s

شهادت پاک دستی حضرت آقا برای منصوبین و وظیفه ما!

رهبری فرمودند: “در همین دادگاه اخیری که در قوه قضائیه مطرح است به بعضی بزرگان پاک دست قبلی قوه قضائیه اهانت شد و به آنها ظلم شد یعنی واقعا جفا شد به آنها که نبایستی این کار می‌شد و نباید بشود”

متعرضین به مسئولین سابق (و به طور کلی منصوبین رهبری) دو دسته‌اند:

  1. طیفی که بر پاسخگویی آقای آملی (در نمونه اخیر) تاکید داشتند (که دوستان خبرگزاری فارس هم بودند!)
    برخی آرمان‌گرایانه احضار ایشان -البته بعنوان مطلع یا “پاره‌ای توضیحات”- را میخواستند تا نظام ما به سبک علی(ع) نزدیک‌تر شود که خودش دادگاه رفت! (بنده در یادداشت چرا قانع نمی‌شویم؟ از این دسته بودم
    این دسته مطالبه، اصطکاک و تصادمی با فرمایشات ۷تیر حضرت آقا ندارند. چون علیه پاکدستی رئیس قبلی ادعائی نکرده‌اند و فقط وضوح و شفافیت درباره حمایت از طبری تا بعد از تحویل قوه قضائیه را می‌خواستند.
    با قبول شروع مبارزه از دوران ایشان هم مشکلی ندارند و حداکثر سؤال داشتند چرا پرونده‌های برادران رئیس قوه (فاضل و محمد جواد) در دوره ایشان بدون دادگاه، مختومه یا سخنگو هم از وضع آن اظهار بی‌خبری میکرد! و مثل بقیه رسانه‌ای و اطلاع‌رسانی (حتی مبنی بر تبرئه) نمی‌شد! (در یادداشت “عدالتی که باید” بدین پرداخته شد).
  2. دسته دوم طیفی‌اند که رسما آقای آملی (یا منصوب دیگری) را فاسد بلکه دانه درشت فساد می‌خواندند (مدتی قبل از این دادگاه برخی نزد آقای رئیسی در جلسه با اهل رسانه چنین گفتند و متهم به اهانت و حتی نهی هم نشدند!) از این طیف برخی محاکمه ایشان را هم می‌خواستند.
    اینها البته حرفشان با شهادت‌های دیروز آقا تصادم دارد!
    لکن همین جا هم باید قائل به تفصیل شد :
  • اگر کسی علم و قطع شخصی مستند به فساد یکی از منصوبین رهبری دارد شرعا و با توجه به فتوای خود آقا[۱] با این شهادت آقا نمیتواند دست از علم شخصی بردارد! بلکه وظیفه تعقیب و گزارش فساد و اصطلاحا سوت‌زنی در چارچوب اخلاق و قانون دارد.
    توضیح اینکه از سویی رهبری موظف است برای انتصابات خود احراز عدالت فرد را هم بکند. پس نصب او شاهد بر احراز عدالت منصوب نزد اوست چه رسد به اینکه به پاکدستی او هم شهادت دهد.
    از سوی دیگر محال نیست یک کارگزار جزء یا یک فعال رسانه‌ای سندی بر تخلف از پاکدستی منصوبی بیابد. در این فرض او نمیتواند بخاطر شهادت رهبری بر پاکی آن منصوب، سند خود را بسوزاند یا تعقیب را تعطیل کند!
    لذا رهبری در دیدارهای با دانشجویان چندبار گفته‌اند:”اگر کسی اطلاع دارد که از همین منصوبین همکار ما کسی زندگی اشرافی دارد، بد نیست به ما خبر بدهد تا ما هم مطلع بشویم و اگر اقدامی لازم بود بکنیم”(۸۲/۲/۲۲)
    در همین سخنرانی ۷تیر۹۹ هم یکی از مصادیق مردمی بودن قوه قضائیه را “گزارش‌های مردمی” در مبارزه با فساد خواندند و افزودند: “یکی از کارهای لازم در مبارزه با فساد نظارت‌های مردمی است برای نظارت‌ها و گزارش‌های مردمی زیرساخت حقوقی در داخل قوه لازم است یعنی شما باید جایگاه این را در داخل قوه مشخص کنید که این گزارش‌ها کجا برود؟ چه جوری بررسی شود؟ صحت و سقم این گزارش‌ها شناخته بشود؟ چگونه دنبال بشود؟ آن گزاشگر هم امنیتش چگونه محفوظ بماند؟”
    واضح است این گزارشگری شامل موارد محتمل در مقامات و منصوبین هم میشود. و هیچ بعید نیست یک روستایی از تصرف اراضی و منابع ملی توسط یک منصوب مطلع‌تر شود تا دستگاه‌های بازرسی!
    عدم تدارک زیرساخت برای گزارش‌های مردمی و تامین امنیت گزارشگر هم ولو مجوز شرعی هتک و اهانت‌های عمومی آن منصوب نیست، اما جفا به سلامت دستگاه‌های اداری ج.ا.ا است و فوری باید تدارک شود. و الا به مطالبه‌گران اصیل جفا شده و عملا بازار تخریب و شایعه داغ می‌ماند!
    از اینرو دو طرف افراط در اینباره ممکن است شکل گیرد:
    نصب یا شهادت رهبری را حاکم بر قطع شخصی و استنادات بدانیم و ادله مدعی را به دیوار بکوبیم! زعم دیگر داشتن را ضدیت با ولایت بخوانیم!
    که مسلما موجب انسداد و بقاء فساد و مغایر با فرامین رهبری است!
    صرف داشتن اطلاع و برخی اسناد ادعائی بهانه هتک و اهانت به مسئول یا منصوب در فضای عمومی شود! و فضای بی‌اعتمادی را بیفزاید و امید را زایل کند.
  • کسانی که بدون قطع شخصی و اسناد معتبر به صرف فضاسازی رسانه‌ای یا شایعات، منصوبین و مقامات را هم زیر سؤال برده و از فساد آنها می‌گویند!
    اینجا کانون آن جفا و ظلم است که رهبری بدان اشاره کردند. معمولا این گروه در موج خناسان و دشمنان نظام می‌افتند و با کنار هم نهادن نقاطی تئوری‌ای بر فاسد بودن کسی سر هم می‌کنند.
    برخی هم رسما ذهنیت خود را بیان می‌کنند که درباره فلانی‌ها و فرزندان فلانی هم سال‌ها رسانه‌های بیگانه می‌گفتند و مقامات تکذیب میکردند تا بالاخره بعد ۳۰ سال نظام هم همان را گفت و برخی دادگاه رفتند! پس الان هم ادعاهای خناسان بیگانه مربوط به مسئولین و منصوبین بعدی را تلقی به قبول می‌کنند!
    واضح است موج سرایت دادن فساد به همه ارکان نظام از سوی دشمنان یک راهبرد دو سر برد به زعم خودشان است:
    یا قوه قضائیه منفعل و محافظه کار میشود و به بررسی مهره‌های کلیدی‌تر اقدام نمی‌کند و پرونده فساد در قوه را با همان پرونده می‌بندد!
    که فساد باقی مانده و روزی بزرگتر و رسواتر سر بیرون می‌کند.
    یا انقلابی عمل کرده و موارد محتمل دیگر را هم می‌کاود و اگر لازم بود از برخی مقامات سابق و لاحق هم بازپرسی یا کسب اطلاع می‌کند. که در این صورت بر طبل تسری فساد به همه ارکان بیشتر می‌زنند تا مردم را پاک ناامید کنند!

تنها چاره رعایت همین تعادل در فرمایشات رهبری است:

مبازره با فساد بدون اغماض/ بدون تعدی!

* مطالب مرتبط:

محسن قنبریان
۹۹/۴/۸

[۱] رجوع کنید به اجوبه الاستفتائات قسمت نماز جمعه مسائل ۶۱۶و۶۱۸و ۶۲۰
https://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=47#616

رانت از نابرابری!

  1. وزیر کشوردر مجلس: اگر از بنده بعنوان کارشناس بپرسید مهمترین مشکل کشور چیست؟
    بنظرم عدم تعادل و توازن [بخوانید: بی‌عدالتی و نابرابری] منطقه‌ای، عدم توازن توزیع امکانات و عدم تعادل منابع و فرصتها و امثال اینهاست.که در نظامات بودجه ریزی و برنامه‌ریزی و… است.
    • احمد توکلی در نامه به کمیسیون تحقیق درباره اعتبار نامه تاجگردون: تاجگردون بعنوان کارمند عالی رتبه سازمان برنامه و بعد نماینده و رئیس کمیسیون بودجه و رئیس کمیسیون تلفیق بودجه و رئیس کمیسیون تلفیق برنامه از قدرت زیادی در تآمین نظرات متقاضیان اعتبارات برخوردار بوده… متأسفانه وی از این قدرت برای تأمین منافع شخصی خویش بهره می‌برد. آقای تاجگردون از یکسو برای جلب پشتیبانی مراکز قدرت، همه ترفندهای بودجه‌ریزی، تصویب، تخصیص و پرداخت را به کار می‌گرفت و از سوی دیگر با کاهش اعتبارات طرح‌هایی که قانونا اولویت داشتند، اعتبارات مد نظر خودش را افزایش می‌داد…
    • تاجگردون در جواب توکلی: شما چه مشکلی با این موضوع دارید که بعد از سالها کسی به داد مردم فقیر رسیده و با تکنیک‌های بودجه‌نویسی آشناست و می‌تواند حق و حقوق آن مردم ضعیف را با توجیه دولت محترم ادا کند؟!…

پ.ن:

هنر انقلاب اسلامی این بود که کفه‌ی عدالت در تقسیم امکانات عمومی کشور را سنگین کرد… خدمات و ثروت را  از مرکز به همه جای کشور جابجا کرد(بیانیه گام دوم )/ اگر به مرور نابرابری منطقه‌ای و عدم توازن توزیع امکانات و منابع و فرصت‌های جای آن نشست(اعتراف وزیر کشور)/ در آن صورت مناطق کمتر برخوردار و ضعیف چاره‌ای جز انتخاب تاجگردونها ندارند! تا او بتواند با تکنیک بودجه‌نویسی حق‌شان را بگیرد(سخنان تاجگردون)/ حتی اگر به قیمت کاهش اعتبارات طرح‌های قانونی اولویت‌دار باشد یا منافع شخصی او (تبارگزینی و…) هم در این راستا تأمین شود! (سخنان توکلی+ ادله منتقدان تاجگردون).

اگر گمان میشود در این سال‌ها با افزایش شکاف البرز-زاگرس و شمال، مرکز-جنوب، شرق، غرب کسانی غیر از این تیپ، شانس درو کردن رأی مردم مناطق نابرخوردار را دارند؛ سخت در اشتباهیم. هر دوره این پازل کاملتر می‌شود! برخی از نمایندگان همین مجلس نیز تاجگردونهای کوچکی هستند که از نابرابری، رانت و رأی گرفته‌اند! فقط تکنیک بودجه‌نویسی و موقعیت او را ندارند و امیدوارند با جلسه و لابی با وزیران و مدیرکل‌ها در کنار امتیاز طرح و برنامه‌ای برای شهر خود، طایفه و ستاد انتخاباتی و اسپانسرهای خود را هم راضی کنند! مردم بیچاره هم می‌بینند و می‌دانند لکن در دوگانه‌ی: مرکز ببرد؟ یا کاندید بخورد؟؛ گیرکرده‌اند!

چه خوب است “مسأله” را به “مصداق” فرونکاهیم و این مجلس اگر واقعا انقلابی است کنار مواجهه با مصداق‌های رانت‌خوار، مساله را حل کند که در این فرمایش امیر المومنین(ع) به مالک اشتر جمع است:”باید محبوبترین امور نزد تو آن باشد که به حق نزدیک‌تر، در عدالت فراگیرتر و خشنودی مردم را شامل‌تر باشد. زیرا خشم عامه مردم، خشنودی خواص را از بین می‌برد و خشم خواص در صورت خشنود بودن توده‌های مردم ، جبران شده است” (نامه ۵۳).

محسن قنبریان
۹۹/۴/۴

سفارشات علی(ع) درباره قوه قضائیه:

ده خط از عهدنامه مالک اشتر، سفارشات امیر المومنین(ع) به مالک(منصوب به ولایت مصر) درباره رئیس دستگاه قضاء است.

جمله آخر آن؛ اما خیلی جای درنگ دارد. بعد از اینکه صفات لازم را شمرده و هم فرموده:”ثُمَّ اک٘ثِر٘ تَعاهُدَ قَضائِه” (سپس کارهای قضائی او را با دقت زیر نظر بگیر)؛ در آخر فرموده: “فَان٘ظُر٘ فی ذلک نَظَراً بلیغاً، فإنَّ هذا الدینَ قَد٘ کانَ ٲسیراً فی ٲی٘دی الٲشرارِ، یُع٘مَلُ فیه بالهوی، و تَط٘لَبُ به الدُّنیا”: در انتخاب او بسیار دقیق باش. که این دین اسیر دست اشرار بوده، در آن از روی هوا و هوس کار کرده و آن را وسیله دنیا طلبی ساخته‌اند! (نامه ۵۳)

دقت در انتخاب قاضی القضات چه نسبتی با اسارت دین به دست اشرار دارد؛ که می‌فرماید در اینباره خوب دقت کن؟!

چون در جامعه و بخصوص حکومت مذهبی، تخلفات و دست درازی‌ها به منابع عمومی با توجیه مذهب و در نقاب مذهب صورت میگیرد!

پیش‌تر از حبس جنگل و مرتع و کوه و دره برای خود، مذهب اسیر میشود و مطابق هوی و هوس و برای دنیا طلبی تفسیر میشود!

به اسم خیریه و مدرسه علمیه و دانشگاه و… بسا اشراری با قیافه مذهب، دنیای خود و آتیه فرزندانشان را تأمین کنند!

به تجربت هم دیده که حتی قاضی القضاه هم مشروعیت بخش اشرافیت مذهبی عثمان‌ها میشود!

امیرالمومنین(ع) رئیس قضائی را سفارش دارد که بهتر از همه بتواند، دزدان مذهب را بین دست‌درازان به منابع و حقوق بازشناسد و با آنها تسامح نکند.

محسن قنبریان
۹۹/۴/۲

چرا قانع نمی‌شویم؟!

معاون اول سابق و کنونی قوه قضائیه(محسنی اژه‌ای)گفته‌اند: “اگر کسی از من در مورد اکبر طبری بپرسد و من به او بگویم واقعا از تخلفات وی مطلع نشدم؛ من حق را به او می‌دهم که قانع نشود”

“اقناع” افکار عمومی، “تکلیف بر ایشان”  و “حق مردم” است.

ایشان فکر کرده‌اند چرا مخاطبین و افکار عمومی قانع نمی‌شوند؟!:

  1. گفته‌اند تا سال۹۷ که اطلاعات سپاه ورود کرد تخلفات طبری کشف نشد (چون پیچیده عمل می‌کرد)!

مخاطب با یک نگاه تقویمی دلیل بر قانع نشدن می‌یابد:

  • سال۹۷ ورود اطلاعات سپاه به ماجرا.
  • اژه‌ای تا ۱۶اسفند۹۷(=پایان سال) معاون اول و آقای آملی هم، رئیس بوده است.
  • طبری فقط، ۷روز پس از ریاست رئیسی، عزل و تیرماه ۹٨ هم دستگیر میشود.

آیا نتیجه این نمیشود که احراز تخلف طبری به رفتن زود هنگام رئیس قبل مربوط‌تر است تا ورود اطلاعات سپاه که در تمام سال آخر بوده است؟!

مؤید این گمانه اینکه آقای آملی تا ۴تیر۹٨(حدود۴ماه بعد از رفتن از قوه) و بیش از یکسال بعد از ورود اطلاعات سپاه به پرونده، هنوز از دفتر مجمع تشخیص از طبری دفاع می‌کند!

  1. گفته‌اند: تا قبل از ورود اطلاعات سپاه(سال۹۷) “فقط شایعاتی” بود!

این هم در تهافت با بیانیه دفتر آقای آملی در مجمع است؛ که یکسال بعد از ورود اطلاعات سپاه هم می‌نویسد: “برخی از اتهامات مطرح در مورد معاون اجرائی حوزه ریاست قبلا در دادسرا بررسی شده و کذب بودن آن محرز شده بود. رئیس قوه قضائیه پیشین[آقای آملی] هم خود مستقلا آنها را بررسی و خلاف بودن آنها برای وی محرز شده بود”!

واقعا “صرفا شایعات” را یکبار در دادسرا و یکبار خود رئیس بررسی کرد؟ یا اتهامات و اسنادی بوده است؟!

اطلاعات سپاه در تمام این سال هیچ کد و سندی به ایشان و رئیس نداده بود که شایعه را اتهام کند؟!

بلافاصله پس از رفتن آقای آملی چه اطلاعاتی ارائه شد که شایعه، اتهام و تبدیل به کیفر خواست شد؟!

آقای اژه‌ای خود می‌گوید: “در پرونده دانیال‌زاده، ردپایی از طبری پیدا شد”! در حالیکه دستگیری، بازپرسی و تشکیل پرونده دانیال‌زاده، در دی ۹۵ است! چگونه این رد پا سه سال شایعه مانده است؟!!

  1. جناب آقای اژه‌ای هنوز هم معاون اول‌اند. باید صریح پاسخ دهند:

پخش ویدئو از ویلای لاکچری طبری در دادگاه و انتشار اسناد املاک بنام طبری یا همسرش؛ نمایش است یا جناب ایشان افکار عمومی را سفیه انگاشته است؟!

الف) اگر اینها واقعی است: کجا کشف این موارد(بنام او و همسرش) پیچیده است که ایشان و رئیس سابق نتوانستند کشف کنند؟! بلکه خلافش را هم دادسرا و هم رئیس کشف کرد؟!

امیرالمومنین(ع) شاخصه خیانت را چنین معرفی کرد: “اگر من از شهر شما با چیزی بیش از مرکب سواری و بار و بُنه و غلام خود بیرون روم، نسبت به شما خیانت کارم”. واقعا کشف اینهمه ملک و ویلا(اغلب هم بنام) کار پیچیده‌ای است؟! با وجود اینها، احتمال خیانت و وارد بودن اتهامات دور از ذهن بود؟!

ب) اگر نمایشی و تسویه حساب است، چرا کما فی السابق  از عدم احراز تخلف طبری نمی‌گویید؟! و بعنوان معاون قوه جلوی آنرا نمی‌گیرید؟!

در هر دو وجه شما مسئول‌اید! دادن حق عدم اقناع به مخاطب، رافع مسئولیتتان نیست.

  1. آقای اژه‌ای با جمله‌ی: “برای بسیاری از معاونین عالی قوه، رئیس پیشین و حتی من احراز نشد که ایشان متخلف است وگرنه حتما اقدامی می‌کردیم”؛ دارند برای منع تسریِ سؤال و بازپرسی از مقامات عالی، خاکریز می‌ریزند؟!

آیا بهتر نیست معاونین عالی گذشته (از جمله خود ایشان که از اول شهریور۹۳ تا نیمه اسفند۹۷ معاون اول بوده) اقلاً موقتا استعفاء دهند و مثل آقای آملی در منصب قضائی نباشند تا پیگیری و بازپرسی از آنها آسان‌تر انجام شود؟!

یک قاضی دون پایه حکم احضار امام خمینی، برای جبران ویرانی خانه‌ای در جنگ را (که عنصر مادی جرم هم نداشت) دست یک خرمشهری داد و مأمور درب جماران آورد! [۱]

 قاضی بلند پایه و متبحری اینبار پیدا میشود آقای آملی را اقلا بعنوان مطلع یا پاره ای توضیحات، احضار کند؟! یا باید همه مردم به همین قانع شوند که آقای اژه‌ای از ایشان پرسیده‌اند و ایشان هم فرموده‌اند: برای بنده تخلف، محرز نشد!!!

  1. پافشاری دوباره ایشان در این روزها بر” امکان توبه”، همزمان با اولین برخورد با دانه درشتی درون قوه قضائیه، چه حکمتی دارد؟!

چرا وقتی ۱۷ کارگر بدبخت معدن طلای آق دره پس از خودکشی ۳ کارگر بیکار شده در محوطه معدن(دی ۹۳) و اخراج ۳۵۰ کارگر دیگر به جرم تجمع، ۱۰۰ضربه و ۵۰ضربه شلاق خوردند(سال ۹۵)؛ از امکان توبه نگفتید؟! آنروز هم معاون اول بودید!

چرا روزی که جوان همدانی(بهمن ورمزیار)، از دزدی مسلحانه پشیمان و خود را تسلیم پلیس و طلاها را به طلافروشی پس داد و رضایت گرفت؛ از امکان توبه و تخفیف مجازات نگفتید؟! او اعدام شد(۲۹فروردین۹۷) با وجودی که خبرگزاری‌ها از مخالفت مراجع تقلید برای اعدام، در فرض توبه و جبران نوشتند![۲]

ایشان می‌دانند مستند به فرمایش امیرالمومنین(ع) اجرای حد بر طبقه‌ای و ترکش بر طبقه دیگر، مشروعیت سیاسی حکومت اسلامی را متزلزل می‌کند؟! (یادداشت “تبعیض قضائی موجب عدم مشروعیت میشود!” را حتما بخوانید)

مطالب مرتبط:

محسن قنبریان
۹۹/۳/۲۸

[۱] https://www.yjc.ir/fa/news/6343042

[۲] https://www.isna.ir/news/97012911338

عدالتی که باید!

در فرهنگ غنی شیعه، عدالت‌ورزی چند آسیب دارد:

  1. جور: وقتی اصلا عدالت نورزی.
  2. تبعیض: وقتی در موارد مشابه، به موردی بپردازی و موردی را رها کنی. مثلا اتهام کسی عادلانه بررسی، اما اتهام دیگری اهمال شود! یا مثل اولی پیگیری نشود!
    حق کسی، اعطاء شود اما همان حق از دیگری دریغ شود.
  3. نافراگیری: وقتی همه مواردِ مشمول را احصاء نکنی. اگر فلان، جرم است؛ همه مجرم‌هایش را نیابی. اگر حق است، همه مستحقانش را نیابی.
    امیر المومنین(ع)، این فراگیری و “جستجوی همه موارد” را، “استقصاء فی عدل” و از ارکان “سیاسه العدل” شمرده است(غرر الحکم). بدون آن، “راهبری به عدالت باثبات” محقق نمیشود.
  • فرق “نافراگیری” با “تبعیض” این است که مورد بالفعل و معینی برای اهمال نیست؛ فقط همه موارد مشابه با دقت جستجو و احصاء نشده است.

پس اگر “عدالتی”(اقتصادی یا قضائی و…) ، کنارش “تبعیض” یا “نافراگیری” باشد؛ ازنظر امیر المومنین(ع)، عدالت نیست و جور است! میفرماید:”بسا عادلی که جائر باشد “(رُبَّ عادل جائر)!(غررالحکم)

پ.ن:

قوه قضائیه ج.ا.ا چندین بار با دانه درشت‌ها و نزدیکان رجال اصلی قدرت برخورد کرده؛ ذوق کردن‌مان تازه نیست:

  • سال۷۷ پخش سریالی دادگاه شهردار تهران و دبیر یکی از احزاب موثر در پیروزی آقای خاتمی.
  • احضار آقای احمدی نژاد و دادگاه و حکم برای نزدیکان سیاسی او.
  • دادگاه و حکم برای فرزندان آقای رفسنجانی و هم برادر آقای روحانی و…
  • دادگاه دستیار ویژه و معاون آقای آملی لاریجانی.

اما افکار عمومی :

  • پخش دادگاه کرباسچی را با پرونده فاضل خداداد و برادر رفیق دوست مقایسه میکرد!
  • احضار احمدی‌نژاد و دادگاه منتج مشایی و بقایی و برادر روحانی و فرزندان هاشمی(همه در دوره آقای آملی) را با پرونده هنوز باز برادر رئیس قوه (فاضل لاریجانی) مقایسه میکرد! که در پاسخ به دانشجوئی از روند و نتیجه آن اظهار بی اطلاعی کردند!
  • با اتهامات همین آقای طبری و حکم شخص رئیس به تبرئه‌اش مقایسه‌شان می‌کند!
  • دادگاه اخیر معاون آقای آملی(طبری) را با دادگاه معاون آقای قالیباف(شریفی) مقایسه می‌کند!

و همه را هم با استقصاء و فراگیری عدالت می‌سنجد…

آقای قوه قضائیه نمره خود را نزد هیئت منصفه مردم در تمام این سالیان، چند می‌داند؟!

آیا مبرای از تبعیض بوده است؟!

نمره استقصاء و فراگیری‌اش چند است؟! چقدر زمان لازم دارد تا جامعه را مطمئن کند دیگر هیچ کارچاق کنی(مثل مورد اخیر) کنار گوش مقامات نیست؟!

“سیاسه العدل: …استقصاء فی عدل..”

محسن قنبریان
۹۹/۳/۲۵

تابلوی قداست!

به این جهت‌گیری معصوم بسیار باید توجه کرد که :

صحنههای تبرّک‌گیری از موی تقصیر[تراشیده در حج و عمره] و آب وضوی پیامبر -که یک قطرهاش بین مسلمانان، زمین نمیافتاد- را نشانهی تقدّس جامعه نخواند!

تقدّس جامعه را به این نشانهگذاری کرد که: “ضعیف در جامعه بتواند بدون لکنت حقش را از قوی بگیرد”!

(عهدنامه مالک اشتر/ امیر المومنین از مکرر گفتن این سخن توسط پیامبر(ص) میگوید)

اگر خواستید ببینید چقدر با جامعه مقدّس در فرهنگ اهلبیت فاصله داریم، نگاه کنید ببینید:

چقدر تبرّک از مقدسات را جای تقدّسِ جامعه جا زدهایم؟!

و در مقابل، طرح چند حقخواهی و عدالتطلبی برای ضعفاء را به صلاح جامعه ندانسته و تازه موجب تضعیفِ تقدّس نظام میشماریم؟!

محسن قنبریان
۹۸/۳/۲۴

ارزش برهان تف!

حتی اگر سخت گیری‌ها بر کارگزاران آنها را به اردوگاه دشمن ببرد!

جایش مردم از اردوگاه انقلاب خارج نمیشوند!

مَثَل غلط تُف سر بالا

توأمان بودن ولایت با عدالت

  • نظم داخلی و خارجی ولایت، عدالت و قسط است
  • مادر عدالت‌ها ، عدل سیاسی و ولایت است/ فصل الخطاب عملی در افعال عدالتخواهانه هم ولایت است.
  • اما در عدالتخواهی فقط ولیّ، سخنگو و بقیه شارح نیستند!

تعریف ناظر به میدانِ عدالت، در فرهنگ اسلامی

  • دو قسم عدالت خواهی
  • با مثالهای عینی در جمهوری اسلامی ایران

 

 

دریافت صوت «تعریف ناظر به میدانِ عدالت، در فرهنگ اسلامی» | “دریافت از پیوند کمکی

پرسش و پاسخ/ عدالت‌خواهی مصداقی؟!!

مسأله گرائی دقیقا یعنی چه؟

مصوبه یاد شده در تاریخ ۱٨مهر۹۴ تصویب شد.

طالبه‌ی برخورد با موارد محرز شده از این بیان استثناء است.

 

دریافت «پرسش و پاسخ/ عدالت‌خواهی مصداقی؟!!»