بایگانی برچسب: s

خدا را شکر که هستی!

صدا (سرود دختران بالغ)، رنگ (روسری و حجاب برخی بانوان حاضر) و مهمتر سخنان حکیمانه، همه پیام بود؛ برای دو جانبِ افراطی و تفریطی نسبت به گفتمان اصیل انقلاب اسلامی:

ضرورت شرعی خواندن حجاب، ناظر به  نواندیشانی بود که از رد الزام تا انکار اصل وجوب و حجاب عرفی رفته اند. به سیاسیونی که اهمیت حجاب را دست چندم کرده اند، هم بود.

دختر خود خواندنِ کم حجاب و رد اتهام بی دینی و ضد انقلابی، خط روشنی مقابل جریان دیگر است که بیشتر از خشونت رفتاری، دچار درشت گویی زبانی درباره اینان است. یکبار شریک مفسدان اقتصادی خطاب می کند و یکبار برانداز!

جالب اینکه فرمودی قبلا به علماء دراینباره تذکر هم داده ای!

بخصوص این جمله پدرانه بسیار دلکش بود که: “من حسرت می خورم به آنجور اشک ریختن. می گویم ای کاش من می توانستم اینجور مثل این زن جوان اشک بریزم اینرا چطور میشود متهمش کرد؟”

فن آوری اجتماعیِ تصحیح حجاب، عمده اش با تأثیر و تأثر متقابل مردم بر هم انجام می شود و اندکی از برخورد با ناهنجاری ها، گردن حکومت می افتد. این تأثیر و تأثر متقابل جز با این نگاه حاصل نمیشود. باید محجبه و متشرع در بد حجاب هم فضیلتی قائل باشد و حتی امر و نهی او بر خود را بپذیرد تا زمینه اثر گذاری بر او هم فراهم شود. بی دین و برانداز دیدن بد حجاب، قفل کردن این فن آوری اجتماعی و رفتن به سمت برخورد صرفاً خشن است! (دقت کنید)

خدارا شکر که از نسل مطهری و بهشتی تو برای ما ماندی!

محسن قنبریان

خط انقلاب را از متحجرین جدا کنید!

 انقلاب اسلامی از ابتدای شکل‌گیری، با دو رقیب گفتمانی روبرو بوده: جریان تحجر و جریان غرب‌گرایی؛

در مقابل آنها انقلاب اسلامی با یک حرف نو روی کار آمد. این حرف نو جمع بین ارزش‌های الهی و اراده مردم بود. یعنی هم اسلام، هم مردم. یعنی جمهوری اسلامی؛

اما ملاحظه‌کاری با جریان تحجر در این چند دهه، باعث شده حرف متحجرین به عنوان حرف انقلاب اسلامی قالب شود! یعنی ما الان نمی‌توانیم دقیقاً بگوییم درباره زن و حجاب، دیدگاه انقلاب اسلامی کدام است و حرف متحجرین کدام؟!

نخواستیم حرف انقلاب را از هم لباسی‌های خودمان متمایز کنیم، بگوییم مطهری و بهشتی و طالقانی و خمینی اینجوری می‌اندیشیدند اما فلانی‌ها الان دارند جور دیگه‌ای می‌اندیشند. پای هم نوشته شدیم!

وقتی اینجا قفل شد واضح است که درِ غرب‌گرایی باز می‌شود؛ و هر کسی فکر می‌کند همین راه درست است؛ چیزی که الان با آن مواجه هستیم.

دیالکتیک اسلام سلفی_جام جهانی!

  • فوتبال پدیده مدرنی -که مناسباتی مدرن چون جام جهانی را جهانی کرده- به تعبیر پله/ ریکاردو- فرانسیکو خود یک دین شده است!
  • جام جهانی۲۰۲۲ در یک کشور اسلامی، دیالکتیک اسلام و این پدیده چند لایه مدرن را علنی تر کرد:
    – منع مشروبات و نمادهای همجنس گرایی، تکریم اذان و تبلیغ حجاب و… از نهاد حاکمیت تعبیه شد.
    – نهادهای اجتماعیِ اسلام سلفی نیز حضور جدی دارند. از جمله حضور تبلیغی مبلغان بین المللی سلفی مثل: ذاکر نایک/ عمر عبدالکافی/ سعید الکملی/ عثمان الخمیس و…
  • دو گانه پوپر_هایدگر در ایران پس از انقلاب اسلامی حتی در فعالین مذهبی و حوزوی به نوعی بازتولید شد:
    – غربزدگی و تاویل آموزه های دینی به نفع مناسبات مدرن!
    – قائل به نجاست ذاتی مدرنیسم و غیر قابل تصرف و اثرگذاری اساسی در آن و به انتظار دوره دیگر نشستن!
  • خوانش مطهری و بهشتی و… در لزوم دیالکتیک موثر با پدیده های مدرن، امتداد لازم را نیافت:
    – همین مقدار تصرفات اسلام سطحی سلفی در نهادهای اجتماعی و حوزوی شیعی (با عمق خاص خود) هم دیده نمیشود!
    – فضای عمومی ایران نیز به این دیالکتیک به اندازه گُل و پنالتی مسابقات توجه ندارد!
  • واضح است اسلام سلفی (بخاطر فقدان ولایت) با روح مدرنیته و طغیان آن سطح درگیری ندارد و از این حیث وضع ما بهتر است.

محسن قنبریان

معرفی کتاب/ موقعیت زن از نظر اسلام

بارها تکرار کرده ام گفتمان اصیل انقلاب اسلامی دو دیگری دارد: تحجر / غربزدگی!

در تریبون های ما تحجر هم به اسم گفتمان انقلاب بانگ زده شده و در رویه ها هم اثر گذاشته؛ در تصمیم سازی ها و عملکرد رجال سیاسی نیز غربزدگی قاطی میشود و…

نیروهای انقلابی بجای پرخاشگری و درشت گویی باید در هر موضوع، اول نظر متفکران اصیل انقلاب را بازشناخته و از دو دیگری اش متمایزش کنند و بعد آن را برای تحقق، تعقیب و مطالبه کنند.

در موضوع زن و آزادیِ او سال۹۸ کتاب موقعیت زن از نظر اسلام که مجموعه ای از گفتارهای شهید آیت الله بهشتی است چاپ شد. سخنانی از سال۴۷ در هامبورگ تا۵۹ در هویزه.

چند بحث پایه و اساسی درباره موقعیت زن و  و بحثی مهم درباره زن و حجاب در عصر پیامبر و هم حجاب و حدود آزادی و…

بدون اینکه از حدود شرعی اسلام کوتاه بیاید تبیین درست و متوازنی از ارزشها ارائه می دهد. همانجا که در کنار مزار شهدای هویزه از ارزش اجتماعی حجاب بعنوان ارزشی اسلامی و خواست عمومی می گوید از انتقاد سازنده به مسئولین هم می گوید و اعتماد میان مردم و مسئولین را نقطه قوت جمهوری اسلامی می خواند.از امکان شکایت از کمیته ها و قضات هم می گوید(ص۱۴۶)

بحث مهم حدود و ثغور دخالت حکومت در امور خانواده را بشکل کاملا متوازنی طرح می کند.(ص۲۸تاص۳۳) و مطالب بسیار مفید دیگر

محسن قنبریان

تمایل مردم در مردمسالاری دینی

تکیه گاه این تقسیم بر این دیدگاه مترقی شهید بهشتی است که در کتاب مواضع تفصیلی حزب جمهوری اسلامی ص۳۹۳تا۳۹۵ توضیح داده اند.

یادداشت: بهشتی

پیوست «تمایل مردم در مردمسالاری دینی» را اینجا مطالعه کنید.
پاسخ شهید بهشتی
صفحه ۳۹۳ تا ۳۹۵ مواضع تفصیلی حزب جمهوری سه سنجه مهم!

چند مطلب درباره شهید بهشتی بمناسبت سالگرد آن عزیز

  1. ضرورت احیای ادبیات عدالت خواهی نهج‌البلاغه
  2. شرط روحیه انقلابی برای اجتهاد
  3. بخاطر بهشتی
  4. ولایت فقیه؛ جمهوریت سیاسی، عدالت اقتصادی در اندیشه شهید بهشتی
  5. بهشت ی ۱
  6. بهشت ی ۲
  7. بهشت ی ۳
  8. بهشت ی ۴
  9. بهشت ی ۵
  10. بهشت ی ۶
  11. سه توضیح بر فرمایش شهید بهشتی
  12. بهشت ی ۷

حجابِ واجب، حجابِ حرام

چرا علمای معترض به بد حجابی و کشف حجاب خود در تذکر لسانی پیش قدم نمی شوند؟!

هر از چند گاهی (بخصوص فصل تابستان) درباره بی حجابی خطبه های غرا یا تذکرات جدی چند تن از ائمه جمعه مشهور را داریم؛ واقعاً هم نگرانی بی جا نیست، اما چرا مثل مرحوم آیت الله بافقی در مقابله با کشف حجاب رضا خانی در حرم حضرت معصومه، خود وارد نمی شوند؟!

آیت الله علم الهدی در جایگاه چه از مثل آیت الله بافقی کم دارد؟!! آیت الله صدیقی که از شیفتگان آن مرحوم و ناقل تشرفات شان هم هست! نهی از منکر لسانی امروز که چکمه رضا خان در جواب ندارد!

اقلا وقتی این بزرگان به حق، هر بی حجابی را دشمن نظام اسلامی نمی دانند[۱]، چرا فقط در حجابِ تریبون و بین طرفداران و تکبیرگویان نهی از بی حجابی می کنند؟!

 اگر مقصود از خطبه ها، تهییج مومنین به تذکر لسانی است با اقدام عملی حضرات، شدنی تر است.

نمی شود بعضاً ماشین دودی نشست، پس از گیت های تفتیش هم چند قدم در مردم نبود، مطلقا پیاده از خیابان و برمردم نگذشت و فقط از پشت تریبون، مومنین و پلیس را به جنگ بی حجابی فرستاد!

آیت الله خاتمی یکبار روایت جالبی خواندند[۲]: “ما جعل الله بسط اللسان و کفّ الید و لکن جعلهما یُبسطان معاً و یُکفّان معاً: خداوند زبان را گشاده و دست را بسته قرار نداده بلکه آنان را چنان آفریده که باهم باز می شوند و باهم بسته می گردند”(وسائل الشیعه ج۱۱ص۴۰۴)

وقتی دست پلیس و گشت ارشاد را باز می خواهید، زبانِ دعوت و تذکر پدرانه و عالمانه خود به دختران و زنان جامعه(نه صرفاً شرکت کنندگان در نماز جمعه) را هم باز کنید، روزی یا هفته ای نیم ساعت قسمتی از مسیر ترددتان را پیاده روی کنید و چند تذکر دهید.

مواجهه زنان و دختران را خودتان از نزدیک ببینید. باور کنید شاید زمین و آسمان متفاوت از مواجه شان با تیتر خطبه هایتان -که در فضای مجازی برای آنها می فرستند- باشد!

شاید هم زنان و دخترانی به شما بعنوان زبان حاکمیت، حرفها، درد دلها و احیانا تذکراتی داشته باشند که پس از بررسی عالمانه تان در خطبه هایتان اثر کند؛ این حرفها را محدود ناهیان منکرِ بی حجابی می شنوند، شما هم بشنوید!

خدا می داند این برای هردو طرف مفید و موثر است.

پ.ن:

دو حجاب داریم؛ یکی واجب، یکی حرام!

همه از اولی می گویند، دومی در حجاب شدن مسئولین است. خدا رحمت کند شهید بهشتی را، آنرا حرام مطلق می شمرد؛ یعنی هیچ طوری -ولو در شرایط احکام ثانوی- حلال نمی شود[۳]!

احتجاب مسئولین و مقامات از مردم، نبودن بین مردم در کف جامعه است؛ فقط نبودن در خط واحد و صف نانوایی نیست، حرف نزدن مستقیم با بی حجاب هم هست. ماندن در حجابِ تریبون و طرفدار و تکبیرگو هم احتجاب مذموم است!

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۴/۴

[۱] آیت الله خاتمی ۹۸/۳/۳۰

[۲] همان

[۳] اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا/ شهید بهشتی ص۱۳۳

جزوه‌ی اقتصاد مردمی منتشر شد

پیوست ارائه حجت الاسلام و المسلمین محسن قنبریان در دوره ی کشف الاسرار

سرفصل ها

  1. اقتصاد مردمی در نگاه امام خمینی
  2. اقتصاد تعاونی در نگاه مقام معظم رهبری
  3. ظرفیت قانون اساسی در اقتصاد مردمی
  4. سخنرانی شهید بهشتی با موضوع تعاونی ها
  5. سیاست های اجرایی اصل ۴۴ قانون اساسی بخش تعاونی ها
  6. مقاله حجت الاسلام قنبریان پیرامون تعاونی ها

دریافت جزوه‌ی اقتصاد مردمی | حجم : ۱۳ مگ

با تشکر از تشکل طلبگی ربیون

سخنرانی / ولایت فقیه؛ جمهوریت سیاسی، عدالت اقتصادی در اندیشه شهید بهشتی

سخنرانی ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان با عنوان «ولایت فقیه؛ جمهوریت سیاسی، عدالت اقتصادی در اندیشه شهید بهشتی» در مورخه ۱۱ تیرماه ۱۴۰۰ منتشر می‌شود.

دریافت سخنرانی «ولایت فقیه؛ جمهوریت سیاسی، عدالت اقتصادی در اندیشه شهید بهشتی» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت جزوه «ولایت فقیه؛ جمهوریت سیاسی، عدالت اقتصادی در اندیشه شهید بهشتی»

سه توضیح بر فرمایش شهید بهشتی:

فرمایش شهید بهشتی:
«ضرورت تشکیلات اسلامی اصیل و ضرورت اینکه در طول رهبری باشد نه در عرض آن. این تشکیلات باید تحقق بخشنده نظام امامت و امت باشد، چون نظام اسلامی ما، نظام امت و امامت است؛ نه اینکه معارض امامت باشد» (ص۲۲۶)
«این تشکّل باید در طول امامت باشد نه در عرض آن. مجموعه سامان یافته ای از انسان های معتقد به امامت و امامِ وقت که در رابطه با امام وقت، هرنوع توضیح و تذکر و نصیحت دلسوزانه را عمل کنند، رودربایستی به کار نبرند. به حکم تعهد الهی، هرچه به نظرشان می رسد به امام بگویند؛ اما در هر مورد امام تصمیمی بگیرد، آن را مخلصانه و دلسوزانه اجرا کنند، نه اینکه در مقابلش بایستند» (ص۲۳۶و۲۳۷)
«انتقاد بر امام، تذکر به امام، نصیحت به ائمه مسلمین، که اصلا واجب است…در نهج البلاغه از علی(ع) نقل می کند که آن حضرت از مردم می خواهد که از او انتقاد کنند وبه او تذکر دهند؛ اما همانوقت که انسان تذکر می دهد، می داند که تذکر می دهد ولی تصمیم گیری با کیست؟ با رهبر است» (ص۲۳۴)
«ما بیش از آقای بنی صدر و آقای بازرگان با امام سرمسائل اداره جمهوری اسلامی بحث کرده ایم، خیلی آزادتر. این را خود آقای بازرگان هم می گفتند… ما هنوز همان رابطه طلبگی را با امام حفظ کرده ایم؛ اما در پایان وقتی ایشان تصمیمی گرفتند، دیگر با ایمان اجرا می کنیم» (ص۲۳۵) [گزیده ای از صفحات حزب جمهوری اسلامی؛ گفتارها، گفتگوها، نوشتارها]

  1. تشکیلات و احزاب در طول ولایت نه در عرض آن:
    در طول ولایت، یعنی خود و تشکیلات را در راستای طرح و اراده کلی ولیّ جامعه تعریف کردن و تلاش برای تحقق بخشی به نظام امت و امامت ؛ در عرض یعنی من یکی رهبری هم یکی!
  1. گاه بشکل فردی و خصائص اخلاقی بروز می کند. شهید بهشتی در همین صفحات در تفاوت مثل خود با مثل بنی صدر و بازرگان می گوید: «ایشان[بنی صدر] در نوار گفتند:”من بزرگترین اندیشه معاصرم!” بعد هم با یک فاصله گفتند:”این کتاب تضاد و توحیدی که من نوشته ام، بزرگترین اثر قرن است!” خوب کسی که اینقدر خود بزرگ بین است در راستای امامت قرار می گیرد؟! این در طول امام قرار می گیرد؟! نه این در عرض امام قرار می گیرد» (همان ص۲۳۴)
  2. گاهی هم بشکل نظریه، تشکیلات و احزاب در عرض ولایت تئوریزه می شود:
    پس از رحلت امام مردانی از جمهوری اسلامی، ولایت فقیه امام را منحصر به فرد و از مجموع خصائص او و رهبری کاریزماتیک دانستند؛ نه ولایت فقه و عدالت. لذا برای راهبری توده، به جامعه مدنی “در عرض رهبر” قائل شدند. جامعه مدنی و مجموعه احزاب و مطبوعات و… در این تئوری الزاما تحقق بخشنده نظام امامت و امت نیست و در عرض آن است! (برای تفصیل دراینباره کتاب هفت موج اصلاحات دکتر حمید پارسانیا را بخوانید).
  • تعهد اسلامی
    طرح و اراده کلی شایسته ترین رهبر هم با بحث و نقد، پخته تر و بی نقص تر می شود؛ و ذیل آن شدن را آسانتر و نجات بخش تر می کند.
    شهید بهشتی خیرخواهی، تذکر و نقادی رهبران جامعه را اگر مخلصانه و دلسوزانه باشد، عین تعهد به خداوند و اسلام و حقیقت می داند. نامه انتقادی او و یارانش به امام یک نمونه از سبک ولایت پذیری خردمندانه اش بود[۱]. این قسمت از منظومه تفکری ایشان، قسمت قبل را تکمیل می کند.
    در اینجا هم تفکری هژمونیک، نقد، درون پیروان ولایت را تقبیح و ذوب شدن در ولایت را بیشتر رایج می کند. نا پخته تر ها از انگاره عصمت و عصمت استراتژیک رهبری می گویند؛
    بعضی ائمه جمعه مشهور گرچه از عصمت نمی گویند اما کسانی که با انکار عصمت رهبری، نقدی کنند را “یا دیوانه! یا دشمن و در صدد قدرت یابی و یا ابزار دشمن برای هدف قرار دادن ستون خیمه نظام و سرجمع رویارویی با پیغمبر(ص)” خطاب می کنند[۲]
    در حالیکه خود رهبر انقلاب هرگز چنین نسبتی با امام نداشته و ذوب در ولایت را بی معنا می خواند[۳]. صراحتا می گویند: «من به شما عرض بکنم، هیچ نظر کارشناسی ای که مخالف با نظر این حقیر باشد، مخالفت با ولایت نیست؛ از این واضح تر؟! من استالین نیستم که بنشینم یک سری حرف بزنم بعد عده ای را بیاورم بنشینند آنها را تئوریزه کنند[۴]» (۹۱/۵/۱۶)
    آن نگاه سنگین علیه بررسی و نظر کارشناسیِ مغایر نظر رهبری غیر از تملق، ولایت گریزی های مضحک و نقاشی شده ای را هربار در جبهه انقلاب نمایش می دهد مثلا برخی موافقان طب اسلامی و ضد پزشکی مدرن و واکسیناسیون، چه جهد بلیغی(!) می کنند تا عمل واکسن رهبری را خطا و در عین حال ایشان را مصون از خطا نگه دارند! درباره پروتکلهای کرونا و عزادری و زیارت هم همین را شاهد بوده ایم!
    اما در مقابل نقد اصل سیاستهای۴۴ توسط یک استاد اقتصاد اسلامی(حسن سبحانی) با همه وزان و سابقه ولایی اش را کافی در طرد او یا احیانا رد صلاحیتش می دانیم!
    بهشتی کنار آن ذیل ولایت و در طول ولایت تعریف کردن خود و تشکیلات به این تعهد اسلامی درقبال حقیقت و واقعیت هم سفت معتقد بود.
  • تأدب اسلامی
    تکه دیگر منظومه تفکر او این است که تذکر و نقد و بررسی اش با رهبری همراه با تأدب اسلامی است. یعنی موهم تضعیف و خودنمایی نیست. حتی اگر علنی باشد، از جنس مباحثات طلبگی است. در همین صفحات یادشده از مباحثه و مناقشه سر درس آیت الله بروجردی مثال می زند که در عمل با وجود اشکالات طلبگی، به فتوای او عمل می کردیم!
    بعد تصریح می کند در جمع بندی و تصمیم این رهبر شایسته و منتخب است که تصمیم می گیرد و ما با ایمان عمل می کنیم.
    اینجا نیز برخی بنام آزادی نقد و بررسی، به تضعیف و نافرمانی عملی روی آوردند!
    از مصاحبه با بیگانگان تا اردو کشی خیابانی و مخالفت عملی، نقد و تذکری که بهشتی می خواست را شرطی کرد. این افراط، در شکل گیری تفریطی که بیان شد بسیار موثر واقع شد!

مطالب مرتبط:

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۴/۶

[۱] http://tarikhirani.ir/fa/news/1420

[۲] http://alamolhoda.info/post/1959

[۳] https://farsi.khamenei.ir/newspart-print?id=3235&nt=2&year=1383&tid=1031

[۴] https://eitaa.com/Jahade_tabeini/7220