تجاوب نه تملق!
رهبری از تجاوب(جواب هم دادن) اقشار به بیانیه گام دوم اظهار خرسندی کردند. اما می دانیم تملّق، تجاوب نیست یا نازل ترین پاسخ دادن است.
متاسفانه درصدی از اظهار نظرها و بعضا از آدمهای سرشناس در همین حد بود. مانیفست خواندن و برتر از فلان و بهمان نامیدن و باید متن درسی شود و… خودشیرینی هایی بود که گفته و منتشر هم شد اما وقتی فرازی را توضیح دادند یا اینقدر سطحی و پیش پا افتاده بود که درکشان از آن تعابیر را هم معلوم می کرد! یا اینقدر انتزاعی و کلیات ابوالبقاء بود که مبیّن ابهامی نبود و مرحمی بر دردی نمی شد!(البته این ریشه در روحیه اسطوره دوستی ما و مداحی روحانیون ما دارد. درباره امیرالمومنین هم کتابهای ما از مفاخره و اثبات افضلیت حضرت بر ابراهیم و موسی و عیسی پرشد تا سنی ها و معتزلی ها نهج البلاغه او را برایمان شرح دادند و مسیحی ها علی و صوت عدالت انسانی نوشتند و بجای قرائت فرقه ای، خوانشی جهانی از بهترین ولی خدا کردند!)
تجاوب شامل پرسش و پاسخِ حتی انتقادی نسبت به این بیانیه می شود. چیزی که هنوز نمونه ای از آن اقلا در رسانه های رسمی نشر نظرات دراینباره مشاهده نشده است. اگر گوهری در این بیانیه باشد با چنین تجاوب هایی معلوم می شود نه با مفاخره و مقایسه اش با رسائل فقهاء و علماء دیگر! امروز مساله ما برگزیدن این بیانیه یا تنبیه الأمه نائینی(مثلا) که نیست!
با این بیانیه همان کار شعار سال کردن هم بسیار خطاست. خوراک پلاکارت و بنر چندماه کردن و خلاص!. بلکه با شعار سال هم اگر کار شعاری و صرفا تبلیغاتی نمی شد بعد از بیش از یک دهه شعار اقتصادی این وضع اقتصاد نبود !
با نامه ایشان به جوانان اروپا هم همین کردند و لابد الان هم آن کارهای شعاری و مفاخره ای را موجب مسلمان شدن جوانان اروپا و کاهش اسلام هراسی و تروریسیم می دانند!
بگذریم…
پرسش و بررسی هایی از این بیانیه اشاره شد و کنکاش های بیشتری باقی است.
-تعریف استقلال به آزادی و آزادی به استقلال!
-معنویت و اخلاق و نسبت نهادهای اجتماعی با حکومتی؟
-نسبت ماموریتهای ۷گانه با مقدمه سازی برای ظهور؟
-و…
شاید توفیق تجاوب شد!