جامعه چگونه مقدس می شود؟!
حجت الاسلام والمسلمین قنبریان
شب سوم روضه آخر صفـــــــــــر
جامعه چگونه مقدس می شود؟!
حجت الاسلام والمسلمین قنبریان
شب سوم روضه آخر صفـــــــــــر
فقط ۴ امام شمشیر زدند اما ۱۲ امام درباره فقر جامعه حساس اند! در زمان حاکم بودن جوری، در خانه نشینی جور دیگر!
حجت الاسلام والمسلمین قنبریان
شب سوم روضه آخر صفــــــــــــر
مسیحیان و یهودیان مدینه هر دو در کفر و عدم پذیرش رسالت ، یکسان بودند؛ چرا کار اولی با مباهله تمام و کار دومی به جنگ کشید؟!
حجت الاسلام والمسلمین قنبریان
شب دوم روضه آخر صفــــــــــــر
رئیس جمهور اسبق آقای حسن روحانی نزدیک دوماه بعد از جنگ، نطق ۳۵دقیقه ای ارائه داد که ۲۰دقیقه اش روایت رسمی از جنگ و عدم پیروزی اسرائیل و آمریکا، ۱۰-۱۲دقیقه اش توصیههایی تکراری از سوی ایشان یا دیگران بود.
اما چنان که حدس میزدم جان کلامش در ۳دقیقه آخر است؛ چنانچه روزنامههای اصلاح طلب هم همان را برجسته کردند: توسعه و تکمیل استراتژی ملی یا استراتژی نوین ملی!
در شرایط خاص منطقه و آنچه بر هستههای مقاومت میگذرد این ۳دقیقه معنای جدیتری دارد.
البته تغییر استراتژی ملی هم در بیان ایشان جدید نیست و اقلا از سال۸۵ بدان پرداختهاند.
این ۳دقیقه بدون بیانات قبل، خوب فهم نمیشود.
بیان ایشان در ماهنامه راهبرد شماره۳۹:
![]() |
![]() |
یکی از مباحث مهم و زیربنایی در کشور ما -و سایر کشورها- این است که آیا استراتژی ملی باید مبتنی بر تأمین قدرت ملی و به دست آوردن قدرت و تأمین آن و یا ثروت ملی باشد؟ بسیاری از اختلافات در داخل کشور و میان جناحها، به همین مسئله زیربنایی برمی گردد. یکی از مشکلات ما در طول این ۲۷سال، این بوده که نتوانستهایم در زمینه «استراتژی ملی» به اجماع نظر برسیم که یکی از مباحث مهم آن این است که آیا اولویت با «ثروت ملی» است و یا «قدرت ملی»؟ آیا میخواهیم فضای ایران در روابط بین الملل همچنان فضای امنیتی باشد یا روزی میخواهیم به فضای سیاسی و فضای اقتصادی تبدیل کنیم؟
ایامی که تیم مذاکره کننده هستهای اول با اروپا مذاکره میکرد، یکی از اهدافش این بود که در کنار حفظ و نگهداری فناوری هستهای، به روابط جامع اقتصادی با اتحادیه اروپا برسد و فضای امنیتی را به تدریج به فضای سیاسی اقتصادی تبدیل کند. امروز هر قراردادی که بخواهیم با یک شرکت خارجی منعقد نماییم، بحث ریسک مطرح است. اگر بحث سرمایه گذاری خارجی مطرح است و با مشکل مواجه ایم، به این دلیل است که جهان، فضای کشور ما را امنیتی میبیند. ما همواره هزینه بسیار بالایی را از لحاظ اقتصادی پرداخت میکنیم. سؤال این است که بخش اقتصادی ما تا کی میخواهد برای بخش سیاسی و امنیتی یارانه پرداخت کند؟!»
اما انتخاب یکی از اینها برای استراتژی ملی، فرع بر پاسخ به یک سؤال بنیادیتر است که ایشان در ذیلش طرح میکند:
یکی از مباحث مهم و زیربنایی در این زمینه، همان بحثی است که کم و بیش هنوز در فضای ذهن نخبگان ما خلجان میکند، اینکه آیا میخواهیم «جمهوری اسلامی ایران» باشیم یا میخواهیم «انقلاب اسلامی» باشیم؟!
اگر بناست انقلاب اسلامی باشیم، رسالت بسیار بزرگی بر دوش داریم. یعنی ما انقلاب اسلامی هستیم و میخواهیم این فرهنگ را در سطح منطقه و جهان نشر بدهیم و قاعدتاً قدرت و ثروت خودمان را هم در سایه آن میبینیم. بر این مبنا هر مقدار انقلاب اسلامی بسط و گسترش پیدا کند، به طور طبیعی بر قدرت و حتی ثروت ما افزوده خواهد شد. اما اگر میخواهیم «جمهوری اسلامی ایران» باشیم، رسالت اولیه و اولویت ما جمهوری اسلامی ایران است. پس باید مسیر دیگری را بپیماییم و با اقتدار نظام جمهوری اسلامی ایران در سایه تأمین قدرت و ثروت به استحکام آن برسیم و هدف محوری ما هم حفظ و تکامل این نظام خواهد بود. از این دیدگاه بسط انقلاب اسلامی نیز منوط به پیشرفت کشور و قدرت نظام و الگوسازی آن خواهد بود. در واقع انقلاب کردیم تا به جمهوری اسلامی برسیم و دیگر نباید به گذشته رجعت کنیم. پس ما هنوز در مورد برخی مسائل اساسی اختلاف نظر داریم.
ما به صدها نشست و تحقیق و بررسی و همفکرهای گسترده نیاز داریم تا به نظر واحدی برسیم. همه ما مسلمان و ایرانی و دلسوز این کشور و نظام هستیم و باید کوتاهترین راه را انتخاب کنیم. زمان و فضای زیادی در اختیار ما نیست که اختلاف نظرها را ادامه دهیم. ما در یک میدان مسابقه هستیم. یا همپای دیگران میدویم یا دیگران جلو میزنند و ما در آینده نیازمند به آنها خواهیم بود.
البته در جنگ هشت ساله، فضاهای امنیتی و نظامی بر ما تحمیل شد و ضرورت داشت که مقاومت و ایستادگی کنیم. بعد از پایان جنگ هم غرب همچنان فشار خود را بر ما ادامه داد تا ما هم وادار به عکس العمل شویم و فضای امنیتی کشور ادامه یابد. آیا در شرایط فعلی ما نباید تلاش کنیم تا به اتفاق نظر برسیم؟ آیا ما نباید ببینیم که در چه مقطعی باید ثروت ملی را به عنوان اولویت مدنظر قرار دهیم؟»
چنانچه میبیند در تلقی ایشان:
نخبگان شرقی و اسلامی جای استفاده از این قدرت نرم افزاری برای آفریدن نظم عادلانهتر بین المللی، به علت غربزدگی، درون همان نظام سلطه دنبال جایابی ملی اند!
ترجیح میدهند انقلاب مردمی و حرف نوی آن را با تغییر از طریق تجارت، سایش و سازش دهند به جای اینکه آموزههای فطری و جاودانهاش را جهانی کنند!
در حالیکه آقای روحانی خود تصریح کرد:
(در صورت تقدم انقلاب اسلامی هم) بر این مبنا هر مقدار انقلاب اسلامی بسط و گسترش پیدا کند به طور طبیعی بر قدرت و ثروت ما افزوده میشود!
مشکل این است که احیای امت و اتحاد اسلامی را ممتنعتر از گرفتن احترام متقابل از غرب مستکبر میبینند!
لذا برای ایدههایی مثل بازار مشترک و پول مشترک اسلامی و هم پیمانی نظامی مشترک تلاش جدی ای نمیکنند.
از قدرت نرم افزاری و تمدنی خود برای خلق قدرت و ثروت ملی ابتکاری نمیکنند.
محسن قنبریان ۱۴۰۴/۵/۲۶
نتانیاهو در مصاحبهای با شبکه «i۲۴» گفت: «من در یک مأموریت تاریخی و معنوی هستم و از نظر احساسی به رؤیای اسرائیل بزرگ پیوند خوردهام.»
او توضیح داد که این ماموریت نسلی و فراتر از زمان حاضر است و شامل آرزوهای گذشته و آینده جامعه یهودی میشود!
اسرائیل بزرگ شامل بخشهایی از اردن و لبنان و مصر و سوریه و… و همان نیل تا فراتِ معروف است! اسطورهای توراتی که کاندیدای احیای پادشاهی بنی اسرائیل(!) حالا خود را پیوند خورده با آن میخواند!
جوک ماجرا اینجاست که سران مرتجع عرب – که فعلاً مثل استانداران موقتی در سرزمین رویاییِ نتانیاهو سرکارند و به زودی در معرض تجاوزند- بعد از این سخنان، بیانیههای محکومیت دادند!
یاد امام عزیز گرامی که میفرمود:
«ما شکایت از این حکومتها را به کجا ببریم جز به ساحت مقدس خدای تبارک و تعالی؟ ما چطور شکایت کنیم از آنهایی که ایران را که ایستاده است و میخواهد در مقابل همۀ قدرتها بایستد و اسلام را محقق کند در دنیا، در مقابل این، طرح جهاد میدهند و اسرائیل، که به جنگ با اسلام برخاسته است و باصراحت میگوید که از نیل تا فرات مال من است و حرمین شریفین را از خود میداند، سکوت کردهاند؟ ما این دردها را کجا ببریم؟» ۶۱/۳/۲۳
«باید بگوییم که دشمنهای اسلام، ممالکی که به اسلام سلطه پیدا کردند و به مسلمین، آنها مرد عمل بودند، نه حرف، و مسلمین در این، بعد از صدر اول، مرد حرف بودند نه عمل.»۵۸/۴/۱۹
محسن قنبریان ۱۴۰۴/۵/۲۳
رئیسجمهورِ محترم بهتر می داند که «حوزهٔ حکمرانی» در یک نظامِ مردمسالار جای بحث و نقد و سؤال و استیضاح(گیردادن!) است و هماهنگی با رهبری، نافیِ اینها نیست!
پیشترها برخی احزابِ اصلاحطلب از حاکمیتِ دوگانه سخن گفته و در سند راهبردیِ خود آنرا تئوریزه میکردند تا نهادهای انتخابی را مقابل انتصابی و رهبری قرار دهند!
خدا را شکر که شما آنطور نیستید و با رهبریِ نظام هماهنگی میخواهید. این، «هماهنگیِ خوب» است.
اما آن هماهنگی که درعمل تعطیلیِ ارکانِ مردمسالاری را متوقع باشد، بدْ و یک سلطانیزمِ نقابدار است!
شما سلطان نیستید؛ مردمی هستید، مردمسالار هم بمانید.
رهبری در ایران، خود مدافع جدّیِ مردمسالاریِ دینی بوده است.
در مردمسالاری دینی: مجلس در رأس أمور است -نه حتی شوراهای خاص-،
دستگاه قضائیاش، بیمسامحه،
و دولت آن بابرنامه است.
تازه ارکانِ دیگرِ مردمسالاری، از نهادهای مدنیِ مستقل تا مطبوعاتِ آزاد هم ناظر عمومیِ مسائل حکمرانیاند؛ باید منصفانه نقد و حتی بتوانند اعتراض و تجمّع کنند!
جمهوریِ اسلامی از اسرائیلِ پوشالی کمتر نیست که در شرایط جنگی، نخستوزیرش به دادگاه احضار و هرروز علیهاش تجمّع و راهپیمایی برگزار میشود!
اهلِ نهجالبلاغه اید و این سخن را بهتر تحویل میگیرید:
خَورُ السُّلطانِ أشدُّ على الرَّعیَّهِ مِن جَورِ السُّلطانِ.
سستی (و بیتصمیمی) حاکم و حکمرانی بر مردم، سختتر است از جور و ستمِ سلطان!
فقط «جور» و استبداد نیست که مجلس و عدلیه میخواهد؛ «خور» و سستیِ حکمرانی هم درمانی دارد به نام مردمسالاری!
محسن قنبریان
ارائه ای از حجت الاسلام و المسلمین قنبریان در جمعی از نخبگان فرهنگیان
* پیوست ها را حتماً ملاحظه کنید!
پیوستها:
۰۴۰۵۱۴ – متن اصلی آموزش رادیکال ایران. الداد پاردو
۰۴۰۵۱۴ – ترجمه آموزش رادیکال ایران. الداد پاردو
۰۴۰۵۱۴ – متن اصلی بررسی کتابهای مدارس فلسطین توسط اتحادیه اروپا
۰۴۰۵۱۴ – اصلی مطالعه موسسه دیگر درباره ادعا علیه کتب درسی فلسطین
۰۴۰۵۱۴ – ترجمه بررسی کتابهای مدارس فلسطین توسط اتحادیه اروپا
۰۴۰۵۱۴ – ترجمه مطالعه موسسه دیگر درباره ادعا علیه کتب درسی فلسطین
نشست ربیّون هنر، حوزه هنری استان یزد با حجت الاسلام و المسلمین قنبریان
به هنرمندان متعهد شنیدن این فایل را توصیه می کنیم!
ارائه ای مختصر با پرسش و پاسخ اهالی هنر
بیانیهنویسی در شرایط اجتماعی و سیاسیِ خاص، کارکردی دارد؛ مثلاً میتواند همبستگیِ ملیِ پدیدآمده از تجاوز أجنبی را به شکل تفصیلیافته در عرصههای ضروری امتداد داده، و هم به شکل خودآگاه درآورد و ثمراتی روشنتر و بادوامتر بگیرد.
باید توجه داشت!
نه الهیاتگویی و نه بحثهای تکنیکی و تاکتیکی، گرچه هردو لازماند اما هیچکدام جای علوم انسانی را – که وسط ایندو مینشیند – نمیگیرند. اینکه انسجامِ موجود در دوگانهٔ «ایران یا اسلام / ملّت یا امّت؟» روایت شود، یک ساخت علوم انسانی است که بسا مطابق با یافتهٔ مردمشناسیِ بومی در ایران نباشد!
امام بزرگوار ما کسی است که درد انسان رو با درد خدا به هم پیوند زد.
یک شیطانی که در ملکوت سفلی هست، از آدم ابوالبشر تا کنون زیل وسوسش بودند رو امتدادش او رو میگیره، در عالم ملک به شیطان های مجسمه میرسان که درد انسان و درد خدا رو دوباره در این عالم نهادینه کردند.