بایگانی دسته: پیام‌ها و تحلیل‌ها

فقیرسازی-مترف سازیِ همزمان ؛ دولبه ی یک قیچی

ادعا: فقیر سازی طبقه پایین دست، تمهید “استبداد” و مترف سازی طبقه بالادست و افزایش طبقه متوسطِ خواهان رفاه زمینه پذیرش “استعمار” است! باهم جمع شدن این دو سیاست هشدار جدی بر آگاهان دردمند است.

  1. فقیرسازی و استبداد!پیامبر(ص) در وصیت واپسین لحظات عمر خود خدا را بر حاکمان مسلمین شاهد گرفت و هشدار داد: “مردم را فقیر نسازند تا به کفرشان بکشند”!(لم یُف٘قِر٘هُم فَیُک٘فِرَهُم).
    – اولا: سخن از فقر ساختگی و تحمیلی است که حاکمیت ها و دولتها بر گُرده مردم بار می کنند.(با فعل متعدی یُفقِر٘هم).
    – ثانیا: سیاست فقیر سازی به منظور منکِر و ناباور ساختن مردم نسبت به آرمانهای اسلام و حقانیت آموزه های آن است.(با فاء تفریع فیُک٘فِرَهم).
    مرگ آرمانها و آرمان خواهی ها با آموزه های اسلام، بهترین بستره برای جولان و صدر نشینی مستبدین بی شرف و بی کرامت است. تاریخ گذشته مسلمین بهترین سند تحقق این فرمایش است.
  2. افزایش مرفهین و استعمار!استعمار برای تحمیل الگوی سرمایه داری به جوامع دیگر از جمله از مدل انگلیسی دمکراسی خواهی استفاده می کند: طبقه اشراف با طبقه متوسطِ خواهان رفاه بیشتر(بورژوا) همدست شده، مشروطیت انگلیسی را پدید می آورند. از “ثروت”، قدرتی در مقابل “اقتدار سیاسیِ” سلطان می سازند و بعد با او در حکمرانی بر مردم شریک می شوند!
    طبقه ی متوسطی که سودایِ زندگی اشراف را دارد، منافع و خواست خود را در آزادی های اجتماعی-سیاسی و اخلاقی جدیدی می بیند. قرائتی گشاده تر از دین را طلب می کند. پی قانون اساسی جدیدی می افتد و…
    آنها همدیگر را پیدا و از طریق احزاب و نهادهای مدنی، برنامه اقدام مشترک برای گذار به رژیم سیاسی متناسب تر با آن خواستها را می چینند!

دو لبه ی قیچی!

بهترین راه جهت خاموش کردن موتور محرکه ی انقلاب -که پابرهنگان اند- این است که:

  • درصد ناچیزی از آنها را به طبقه متوسطِ خواهان رفاهِ بیشتر، ترقی دهند.
  • درصد بیشتری را در فقر و نداری بگذارند یا وادارند؛ به امیدی که محرومینِ انقلابیِ دیروز حالا به آرمانهای انقلاب پشت کرده(کافرشده) و به حقانیت حرکت شک کنند و دیگر همراهی نکنند!
    طبقه متوسط جدید هم با اشراف، منافع مشترک یافته؛ آرمانها و شعارها و روش های انقلاب را سدّ راه زندگی مترفانه خود ببینند و به دنبال ژاپنی مسلمان و دگردیسی انقلاب بیافتند.
    به مرور سهم مشارکت در میادین سیاسی و انتخاب سرنوشت، از عموم ملت و طبقات متوسط٘ به پایین، به طبقات متوسط٘ به بالا تغییر یابد. به تدریج “نظام اسلامی” به غیر مسمای راستین خود استحاله یابد و فقط اسم آن(برای مصرف داخلی) بماند چنانچه “خلافت اسلامی” چنین شد!
  • حاکمیت برآمده از این تقسیم کار ممکن است در تعاملی نیمه آزاد بین قطب های پولی شکل گیرد؛ که دیروز در شوراهای اشراف قبایل و امروز در توافق نیمه پنهان نخبگان اقتصادی-سیاسی و از صندوقهای خلوت از رأیِ طبقات محروم شکل می گیرد!
  • این حاکمیت جدید سیاسی اما نسبت به عموم رعایا و بخصوص طبقات فرودست، جبّار و مستبد خواهد بود!کوچکترین مطالبه گری آنها سرکوب و با جرم احتمالی آنها -بخلاف جرائم توانگران و متنفذان- شدید برخورد می شود!آن روزها هرگز مباد!

٭شاید از برخی برنامه ها و سیاستهای مشکوک در این راستا سخن گفتم(شاید)!

محسن قنبریان
۹۸/۳/۳۰

مهاجرانی راست می گوید یا ازغدی؟

موضوع برنامه پرگار شبکه بی بی سی، نسل دوم روحانیت حاکم در جمهوری اسلامی بود. پرسش محوری، نسبت نسل دوم با نسل اول و آرمانهای انقلاب بود.
قضاوت دکتر مهاجرانی شنیدنی بود که نمره مثبت به جمهوری اسلامی و شخص رهبری در نهاد سازی و کادرسازی برای نسل دوم انقلاب داد.(ویدئو را ببینید)

جالب اینکه سه مثال مهاجرانی (جامعه المصطفی، دانشگاه مفید و ادیان) در داخل کشور کم مورد نقد نیروهای انقلابی و عدالتخواه نیست:

  • انقلابی ندانستن دانشگاه مفید و ادیان بلکه حتی پایگاه فتنه گران خواندن مفید توسط انقلابیون و انتقاد از هیأت امنای فامیلی آن توسط عدالتخواهان!
  • گیردادن سالانه در ایام بودجه به جامعه المصطفی با پرسش از هزینه -فایده کردن آن!

برمبنای سخن مهاجرانی شاید بتوانیم فهرست بلندتری تنظیم و نمونه های انقلابی تر از مثال های او در تربیت روحانیون نسل دوم برای جمهوری اسلامی بیاوریم: موسسه امام خمینی، دانشگاه امام صادق، مدرسه عالی شهید مطهری، مراکز تخصصی قم و شاگرد پروری برخی آیات عظام و هم فقهای شورای نگهبان و…

اما به همین ها هم نقد داریم:

  • تبارگزینی در دانشگاه امام صادق!
  • برخی امتیازات دولتی و حاکمیتی برای اداره مدارس عالی تهران و قم!
  • ساختمان تجملاتی مدرسه امام کاظم(آیت الله مکارم) و موسسه اسراء(آیت الله جوادی)و…!
  • بالاتر، غیر انقلابی خواندن حوزه و سکولار بودن دروس خارج توسط سخنرانهای انقلابی در همایش طلاب انقلابی فیضیه!
  • هشدار چند باره رهبری درباره خطر انقلاب٘ زدایی از حوزه!

کدامیک درست است؟!

مهاجرانی منصف تر است یا انقلابیون منتقد؟!

او -که یکی از اعضای اتاق فکر جنبش سبز بود- دستاوردهای ۴۰ساله انقلاب و موفقیت رهبری در نهاد سازی و کادرسازی برای آینده انقلاب را می بیند اما خودمان از نزدیک نمی بینیم؟!

یا مهاجرانی هم مثل رقیبش در بحث(شریعتمداری) نگاه از دور دارد و قم به این گل و بلبلی نیست؟!

یا با مثال گزینشی اش قصد سیاسی خاصی دارد که مثلا گرایش های دگر اندیشانه را استمرار تفکر نسل اول انقلابیون (مطهری وبهشتی و…)جا بزند؟!

به نظر می آید هردو نظر درست است!

هم دستاوردهای ۴۰ساله انقلاب در ساخت مراکز پژوهشی و محققان درجه اول واقعیت غیرقابل انکار است هم دغدغه های طلاب و دانشجویان انقلابی در مطالبه انقلابی ارزشها از همین نهادها بجاست.

خواستی بگو این هم ترجمان دیگر بیانیه گام دوم است. هم دستاوردها غیر قابل انکار است و هم بایسته ها غیر قابل اغماض. درکنار ستایش دستاوردها، باید خطاها را تصحیح کرد:

  • موسسه امام بتواند مثل خود آیت الله مصباح تحویل دهد.
  • دانشگاه های اسلامی بدون تبارگزینی یا هیأت امناهای فامیلی، بهتر هم اداره میشود.
  • در مدرسه های غیر مجلل، طلاب و روحانیون صالح تر برای ارزشهای انقلاب تربیت میشود.
  • موضوع پایان نامه ها و رساله ها بیش از این سراغ نیازهای واقعی و عینی یک نظام انقلابی بیاید.
  • مراجع انقلابی و شاگردان امام بیش از طرح مسائل مستحدثه، برای ریل گذاری مسائل اساسی انقلاب بر فقاهت با پدید آوردن آثار فاخری مثل عروه و جواهر تلاش کنند؛ طوری که تا دهه های متمادی هر مجتهد ناچار به حاشیه و تعلیقه برآنها باشد.
  • و…

مطالب مرتبط

محسن قنبریان
۹۸/۳/۲۶

عدالت خواهان سرکار نروند!

این زنجیره را دقت کنید:

  1. میزان بالاتر مالکیت در منابع تولید ثروت.
  2. افزایش درآمد سالانه.
  3. توان مصرف بیشتر و متنوع تر.

عمده عدالت خواهی های مجازی و اینستاگرامی در حلقه سوم است: گیر دادن به ساختمانهای متجمل مذهبی و غیر مذهبی، جشن ها و تفریحات و تجملات آقازاده ها و…

می بینیم همین خورده عدالت خواهی ها، جنجالی سر حقوق ۱/۵۰۰ کارگران نمی آفریند! در حالیکه جامعه کارگری ۱۳/۷میلیون است و ۱۱میلیون آنها(نیم خانوارهای ایرانی)قراردادی اند و ۲۰٪، قرارداد سفید امضاء دارند!
این مثالی از حلقه دوم زنجیره(میزان درآمد)است؛ که چون عکس جنجالی ندارد شانس اینستایی شدن ندارد!
به کرات دیده ام وقتی مثلا با حقوق پزشکان مقایسه میشود (۶۰میلیون برای بیمارستانی ها که تازه مورد شکایتشان به دیوان عدالت واقع شد!)، حتی نزد برخی عدالتخواهان مجازی، تبعیض به نظر نمی رسد!

مبنای شهید مطهری دراینباره این بود که وجهی ندارد حقوق و مزایای “مادی” یک کارگر کمتر از کارهای فکری و برتر باشد (نیازهای مادی او و خانواده اش با سایرین فرق نمی کند) پس همان امتیازهای غیر مادی(وجاهت اجتماعی و…) برای تفاضل وزیر و مهندس و دکتر از کارگر کافی است. این مبنای فکری را حتی عدالتخواهان زیادی در حوزه و دانشگاه و فضای مجازی نه می فهمند و نه قبول می کنند!(ر.ک:مجموعه آثار شهید مطهری ج۲۰ص۴۹۹/ و هم یادداشت “۷سین سفره کوچک عدالت“). این نمونه ای از سرکار رفتن عدالت خواهی است که به یک ساعت مچی مشغول و از ظلم و تبعیض نسبت به نصف خانوارهای ایرانی(در یک مثال)غافل شود!

از آن بدتر توجه به حلقه اول زنجیره است! چون نظری تر و مبنایی تر میشود مشتری خواندن متن و کپشن هم پیدا نمی کند در حالیکه سرسلسله تبعیض ها و بی عدالتی ها آنجاست!

از اینرو فقیه مجاهد و عدالتخواه شهیدمحمدباقر صدر آنرا(عدالت در تخصیص منابع تولید ثروت به عموم) مقدم بر توزیع عادلانه درآمد می شمارد.

(دراینباره یادداشتهای :

عدالت در بیانیه گام دوم

انقلاب اقتصادی

غفلت از برجام داخلی

را ملاحظه کنید)

اصلا سخن این نیست که مطالبات حلقه سوم زنجیره تعطیل شود یا مطالبه مصداقی خوب نیست و مانند آن. بلکه سخن بر سر این است که از مصادیق و موارد متعدد حلقه سوم زنجیره به حلقه های مقدمش نقب زده شود و علت ها نشان داده شود .

تا از یک چرخش مالی بزرگ جز یک میلیون و نیم به کارگرانش نرسد، چیزی برای تجملات و ماشین های لوکس و دور دورها نمی ماند!

تا کارگر، مالک سهمی از کارخانه و کارگاه محل کارش نباشد، هیچ تولید کننده ای نمیتواند حقوق او را بالاتر ببرد و توان پرداختش را داشته باشد!

شهید مطهری کارخانجات بزرگ را هم “ملک عموم” می خواند (ر.ک:ج۲۰ص۴۳۵و۴۹۴) کأنه این صنایع بزرگ در عصر مدرن مثل اراضی فتح شده دوران صدر اسلام است که متعلق به عموم مسلمانان است نه طبقه ای خاص یا حتی دولت!

فریادگران علیه تبعیض کمتر حوصله می کنند این مبانی را بخوانند و بفهمند تا مواردش (مثل نحوه خصوصی سازی های اصل ۴۴) را بررسی و بر تبعیض های بزرگ و سرنوشت ساز مطلع شوند!بخصوص که چهره و سلبریتی ای و عکس و ماجرای جنجالی ای هم برایش ندارند تا لایک و فالوور اینستاگرام را موجب شود!

(ویرایش و تدوینی از بخشی از سخنرانی “امام خمینی و نظام انقلابی” ۱۴خرداد۹۸)

ارجاع جهت دریافت سخنرانی «امام خمینی و نظام انقلابی»

دیپلماسی انقلابی!




می پرسد تفاوت دیپلماسی با آمریکا -اروپا به نسبت برخی کشورهای کافر یا اهل کتاب دیگر چرا؟!

قرآن در درس دیپلماسی خود معیار می دهد:

اهل کتاب دوگونه اند:

  1. کسانی که اگر انبانی از سکه طلا امانت نزدشان باشد، کامل به شما برمی گردانند.
  2. کسانی که اگر یک سکه(از آن انبان) گردنشان باشد، به شما بر نمی گردانند!
    “الا مادُم٘تَ علیه قائما”: مگر اینکه پیوسته برسرشان بایستی و به اصرار حق خود را از آنها مطالبه کنی.(۷۵/آل عمران)

شاید اشتباه دیپلماسی ما این بود که امضاء کری را ضمانت گرفتیم!


شاید خوب “ما دمت علیه قائما” را در برجام نهادینه نکردیم!


امروز رهبرم ثابت کرد از قضا غیر از انقلابی بودن، خیلی هم دیپلمات است (البته قرآنی اش)!

هر جوششی انقلابی نیست!

“نظام انقلابی” سخن مرکزی بیانیه گام دوم رهبری است.
نظام انقلابی در این بیانیه، محصول ترکیب و تعادل “جوشش انقلابی” و “نظم سیاسی و اجتماعی” است که انقلاب اسلامی قرار است تا ابد از آن دفاع کند.

یعنی نه انقلابی گری، بدون توجه به نظام اسلامی و با دو٘ر زدن آن، که نوعی اپوزیسیون بازی است! و نه نظم و نظامی سیاسی اجتماعی منهای جوشش انقلابی و رسوب کردن و سازش با وضع موجود و فراموشی آرمانهای انقلاب ۵۷، که نوعی محافظه کاری است!

هرجوششی انقلابی نیست!

تصحیح نظم اجتماعی و نظام سیاسی براساس آموزه ها و آرمانهای انقلاب ۵۷، جوشش انقلابی است که فکر و راه امام نقش محوری درآن دارد. “جریان اصلاحات” و “جنبش سبز” هم جوشش بودند اما انقلابی نبودند. فروکاستن انقلاب به جامعه مدنی هابز و ارزشهای اعلامیه حقوق بشر، جوشش انقلابی نیست؛ حتی اگر نقطه عزیمتش را ضعفها و نقص های وضع موجود و فاصله اش با آرمانها قرار دهد.

هر شخص و اداره ای هم “نظام” نیست!

دربیان مترقی رهبر معظم انقلاب حتی خود رهبری هم مساوی نظام نیست(۱) چه رسد به برخی منصوبین!
برخی در مقابل هر جوشش انقلابی علیه خود، خود را نظام فرض می کنند تا نقد و انتقاد، تضعیف نظام جلوه کند! نقد کسی در یک لباس یا نهاد مقدس الزاما نقد و تضعیف آن لباس و آن نهاد نیست ؛اما برخی خیلی حرفه ای شده و خود را مساوی اسلام، نظام و نهادهای مقدس می کنند تا جوشش های انقلابی را ساقط و نظم موجود را حتی اگر مطلوب نباشد ابقاء کنند!

اصلاح طلبان عمدتا با “دگر اندیشی” ، جوشش های انقلابی را به پارادایم های غربی تأویل برده و می برند و اصولگرایان اغلب با نشاندن اشخاص و وضع موجود جای نظام اسلامی، “محافظه کاری” را مانع تحقق نظام انقلابی می کنند.

………………………………………

۱) رهبری: “بنده نمی فهمم معنای ذوب در ولایت را! ذوب در ولایت یعنی چه؟ باید ذوب در اسلام شد خود ولایت هم ذوب در اسلام است. روزی که شهید صدر گفت: “در امام خمینی ذوب شوید همچنان که او در اسلام ذوب شده است”؛ تنها شاخص صحت راه، شخص امام بود نه قانون اساسی بود، نه جمهوری اسلامی بود نه نظامی بود نه دستگاهی بود…امروز این طور نیست. ذوب در رهبری، ذوب در شخص است؛ این اصلا معنا ندارد!”(۸۳/۳/۲۷)

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3235

(تدوینی از قسمتی از سخنرانی “امام خمینی و نظام انقلابی” ۱۴خرداد۹۸)

انتقاد از نهادهای زیر نظر رهبری

یک آسیب در نهاد مربوط به رهبری را جوانان انقلابی تذکر دهند، به نظر بعضی میشوند ضد ولایت فقیه! همان آسیب در همان نهاد مورد توجه مسئولی واقع شود، میشود انقلابی و مصلح!:

مثلا اگر قبل از آقای رئیسی از فساد یا سرمایه گذاری آستان قدس در مال مشهد اعتراض و انتقاد سازنده می شد، چون تولیتش منصوب رهبری است برخی این کار را تضعیف نهادهای ولایت و خود ایشان یا زدن بازوهای ولایت می خواندند! اما وقتی آقای رئیسی حکم تولیت گرفت و از برخی فسادها پرده برداشت و سرمایه را از مال مشهد خارج کرد؛ کار انقلابی و بجا خوانده شد!

اگر جوانان انقلابی همین نحوه انتقاد بسیج دانشجویی از نماکاری ساختمان بنیاد مستضعفان میکردند، شاید به دید برخی، شروع انحراف آنها و احتمال مواجه با ولایت تفسیر می شد! اما همان کار بسیج دانشجویی، انقلابی و به جا خوانده میشود(البته باز نه به نظر همه محافظه کاران)!

حال اگر مهمتر از نماکاری یک ساختمان از عملکرد برخی هلدینگهای بنیاد پرسش یا انتقاد شود؛ یا از تعارض شرکت ساختمانی رویال(یکی دیگر از بنیادها) در سازه های مجلل پایتخت با خانه ومدرسه سازی همان بنیاد در مناطق محروم پرسش شود؛ این سطح از انتقاد میشود تضعیف ولایت؟!!

فکرش را بکنید اگر آن رئیسی به آستان قدس و این بسیج دانشجویی به بنیاد توجه نمی کرد؛ آیا واقعا آسیب مرتفع می شد؟! و آیا زیاد شدن این آسیبها بیش از نقد و انتقادها چهره ولایت را تخریب نمی کند؟!

آیا بهتر نیست مردم را واقعا صاحبان انقلاب بدانیم و “جوشش انقلابی” آنها در راستای ارزشها و آرمانهای انقلاب را مارک و مُهر ضدیت با انقلاب و ولایت نزنیم؟! از آن جوشش های انقلابی برای تصحیح و ترقی نظم و نظام اداری موجود استفاده و پشتوانه ای برای یک “نظام انقلابی” مطلوب قرار دهیم؟!

(تدوینی از قسمتی از سخنرانی “امام خمینی و نظام انقلابی” ۱۴خرداد۹۸)


غفلت از برجام داخلی!

غیر از برجام معروف با آمریکا و اصابت به ترامپ، برنامه جامع اقدام مشترکی هم در داخل کشور بین دولتها و کسانی که حالا معلوم شده اغلب سرمایه داران زالو صفت و اسلام آمریکایی -به تعبیر امام- و برخی نهادهای خاص بوده اند منعقد شد! :

 

  • از ۱۹۹۱ همراه با سه موج خصوصی سازی جهانی بخصوص در کشورهای بلوک شرق پس از فروپاشی شوروی، ماهم به دنبال کوچک کردن دولت به سمت واگذاری شرکتهای دولتی به بخش خصوصی(بخوانید سرمایه داران یا بخش خصولتی) رفتیم.
  • امام از ضرورت “دخیل کردن توده های میلیونی مردم محروم در تولید” برای تحقق عدالت اجتماعی گفته بود(صحیفه نور ج۲۱ص۱۲۸و۱۲۹).
    در تبصره۴۱ قانون برنامه دوم توسعه(۷۳/۵/۱۲) هم واگذاری درصدی از شرکتها به کارگران پیش بینی شد؛ اما آنچه سرانجام پس از دو دهه تحقق یافت این است که می بینیم!
  • برجام داخلی از شرکتهای دولتی به بنگاه های بزرگ اقتصادی که اصل۴۴ در انحصار دولت خوانده بود هم دست درازی کرد! مذاکره کنندگانش در مجمع تشخیص از اختیارات ولایت مطلقه بجای رفراندم و تغییر قانون اساسی خواستند تا اجازه این واگذاری ها هم صورت گیرد!
  • از ۷۷ تا ۸۱ روی پیش نویس کار کردند. اما رهبری آنرا عودت داد!
    دوباره ۲سال دیگر مذاکره کردند و ۸۳طرح را ارائه کردند. ۴بند از ۵بند را قبولاندند. رهبری باز ۴پرسش اساسی درباره این خصوصی سازی ها(مربوط به بند ج) طرح و حرف امام را تکرار کرد: “گسترش مالکیت عموم مردم” در این منابع ثروت!
    اما آنچه بنام واگذاری به مردم انجام می شد، واگذاری به سرمایه داران و بعضا رانت خواران و هم برخی نهادهای خاص بود!
  • حالا اجماعی نسبی در ناموفق بودن این برجام و بدعهدی طرفهای آن در کشور شکل گرفته است. از رهبری تا چهره های جناح های معروف، از مرکز پژوهش های مجلس تا اکثریت مردم ایران در پیمایش های سنجش ارزشها و نگرشهای ایرانیان!
    برخی مسأله را ساده و مثل برجام خارجی در حد بدعهدی ترامپ و سادگی روحانی و ظریف تقلیلش داده از ضمانت ناکافی گله دارند! اینجا هم مثلا مسئول خصوصی سازی را مقصر و از لزوم برکناری یا ممنوع الخروج بودنش(بخاطر ذی نفع شدن) می گویند.
    برخی مثل برجام خارجی، بازی مقصر کیست را دنبال می کنند! چرا رهبری دخالت بازدارنده نکرد؟! و…
    برخی مثل برجام از ضرورت این مذاکرات اما توافقی بهتر می گویند!
    و برخی از اساس غلطش می خوانند!
    (البته تطابقی بین مخالفین برجامها نیست و ممکن است مخالفترین های برجام خارجی موافق ترین برجام داخلی باشند!)

 

یکبار خوب است نقش این برجام و توافق داخلی در بن بستهای اقتصادی موجود و فشار بر گُرده طبقات محروم بررسی شود و حتی اثر گذاری تحریم ها و بدعهدی های برجام خارجی در بستره این توافق ناموفق سنجیده شود. چگونه این توافق عمدتا رانتی موجب شده شعارهای اقتصادی بیش از یک دهه رهبری در حد شعار و بنر و همایش و نوشته ای ۱۳روزه بالای صفحه تلویزیون بماند؟! و…
شاید خروج از این توافق و برجام علیه محرومین و قاطبه ملت هم در دستور کار قرار گرفت!
بازاندیشی جدی، شاید به آرمان امام (“دخیل کردن توده های میلیونی مردم محروم در تولید”) برگشت مان داد و چیزی بهتر و بیشتر از سهام عدالت را موجب شد!

(متن گوشه ای از سخنرانی “امام خمینی و نظام انقلابی” /۱۴خرداد۹۸)

 

بعد از یادداشت “غفلت از برجام داخلی” این ویدئوی تأثیر گذار را از آیت الله جوادی آملی ببینید!

توجه: اگر منابع ثروت عادلانه تقسیم نشود، دادن بخشی از درآمد به فقیر (مثل یارانه) مشکلی از فقرا حل نمی کند!

پیوست سخنرانی رحلت امام(امام خمینی و نظام انقلابی)

چون جملاتی از حضرت آقا درباره نقش رضایت و حتی عواطف مردم در مشروعیت نظام سیاسی اشاره شد که مجال قرائت سخنان ایشان نشد چند سخن صریح ایشان را در زیر ببینید:

۱٫ رأی مردم یک رکن مشروعیت:

“در اسلام مردم یک رکن مشروعیتند نه همه پایه مشروعیت. نظام سیاسی در اسلام علاوه بر رأی و خواست مردم بر پایه اساسی دیگری هم که تقوا و عدالت نامیده میشود، استوار است”(۸۲/۹/۲۶)

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=5703

۲٫ رضایت و حتی عواطف مردم پایه مشروعیت:

“مردم تعیین کننده و تصمیم گیرنده هستند واگر مردمی حکومتی را نخواهند این حکومت در واقع پایه ی مشروعیت خودش را از دست داده است نظر ما درباره مردم این است”
بالاتر از این خطوط دارند:”بنابراین خواست و اراده وایمان مردم حتی بالاتر از این عواطف آنها پایه اصلی حکومت است این نظر اسلام است وما هم به همین معتقدیم “۷۷/۱۲/۴

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=7571

۳٫ کارآمدی هم رکن مشروعیت است:

“مشروعیت همه ما بسته به انجام وظیفه و کارآیی در انجام وظیفه است بنده روی این اصرار وتکیه دارم که بر روی کارآییها و کارآمدی مسئولان طبق همان ضوابطی که قوانین ما متخذ از شرع و قانون اساسی است بایست تکیه شود هرجا کارآمدی نباشد،مشروعیت از بین خواهد رفت”(۸۳/۶/۳۱)

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3250

(برای آنها که میخواهند محققانه و همه جانبه نظری را بیابند)

قدم زدن در شهر “افتتاح”!

دعای افتتاح شهری زیبا و منظم و منسجم از “توحید” و “ولایت” است. در لف و نشری بی نظیر بین اسم و مسمی و بین ظاهر و مظهر.

در منطقه توحیدش به زیبایی از اسامی جمال و مهر به جلال و قهر راه کشیده است. از رابطه های زیبای او با بنده لئیم به توحیدی می کشاند که رفعت دهنده مستضعفان و زمین زننده مستکبران، هلاک کننده شاهان و شکننده جبّاران و فریاد رس فریادگران است جوری تصویر می کند که در کمتر دعایی نمونه دارد.

سپهر اعلای توحید با این رویکرد اجتماعی-سیاسی به منطقه نورانی نبوت و ولایت متصل میشود.
رسول اعظم الهی با اوصافی بی نظیر ستایش و اوصیاء ارجمندش شمارش می شود تا به وصیّ خاتم و امام مطلق حجت خدا در عالم(روحی له الفداء) می رسد. همان حرفهای توحیدی اینجا در مظهر و آیینه ولی مطلق تفصیلا بیان میشود…

دعای افتتاح نسبت سلوک عرفانی در مقامات توحید و توحّد را با فعالیت اجتماعی-سیاسی مهذّب، عدالتخواهی و یاری مستضعفان به زیبایی نگار گری کرده است.

به سالک جواب می دهد چرا باید در کنار سیر انفسی خود در مقامات ولی خدا، خواهان ظهور آفاقی او در این نشئه مُلکی بود و با رهبت از همه دنیا و مافیها، برقراری دولت کریمه را رغبت داشت؟!

به سالک نشان می دهد چگونه رفتن به سمت “سلم مطلق” از نبرد با جبّاران و مستکبران می گذرد؟!

نگاه ترکیبی و کل نگر به دعای افتتاح و دیدن آن بسان یک شهر زیبای به هم پیوسته و منسجم شرط بهره بردن از آن است. قدم زدن در کوچه باغ های مطرّای آن، ربط زیبا و بی نظیر عرفان و حماسه، توحید و ولایت، سلوک و مبارزه، مراقبه و انقلابی بودن و…را به عالی ترین وجه تصویر کرده و در تالی متفطن خود مصوّر می کند.

دعای افتتاح قرار هر شب اهل سلوک و انتظار با مولای باطن و ظاهر مهدی آل محمد(ص) است. با تأمل و توجه بخوانیم و به موحد مطلق تشبّه پیدا کنیم.
التماس دعا

محسن قنبریان
۹۸/۲/۱۶

علماء جبّار نباشید!

 

این نصحیت امام صادق(ع) به علمای شیعه امروز کلید حل بسیاری از مشکلات نظام اسلامی است:

“لاتکونوا علماءَجبّارین! فیذهب باطلُکم بحقکم!: عالمان جبّار(خودرأی، اهل تفاخر) نباشید که باطلتان، حقتان را می برد”(بحارج۲ص۴۱)

فاصله با مردم، سخن گفتن از بالا، جدایی از اولویتهای دست اول، توجه به مقام و موقعیت خود و آتیه فرزندان و بالتبع بحران آقازادگی و تصرفات نابجا در اموال عمومی یا بیت المال و… همه از شعب آن تجبّر است که در برخی مناصب روحانی در کشور شاهدیم!

نسیمی تازه در ۴۰سالگی انقلاب برخلاف برخی رویه های ناموجه وزیدن گرفته که امیدواریم موسمی و موقت و سطحی و شعاری نماند و به ریشه ای تر شدن و استوار شدن بیانجامد. خدا را شکر انقلاب شهیدان زنده است.

مطلب مرتبط: امام جمعه تراز گام دوم

محسن قنبریان