بایگانی دسته: پیام‌ها و تحلیل‌ها

تجربه فعال ایرانی_اسلامی

تجربه پیراهن عثمان!

  1. حضرت امیر(ع) از منتقدین عثمان بود و چند نوبت هم واسطه معترضین با او شد؛ اما محاصره خانه او و کشتنش را کاری جاهلی خواند(خ۱۶۸)
  2. حزب قاسطین(معاویه)، خون عثمان را بهانه کرد. اول با شعار مطالبه خلافت و حکومت نیامد بلکه با شعار انتقام خون عثمان توسط ولیّ دم (پسرعمو) با استناد به “مَن قُتل مظلوماً فقد جعلنا لولیه سلطاناً” (۳۳اسراء)، لشکر کشید (شرح ابن ابی الحدید ج۴ص۹۳)
  3. فتنه وقتی عمیق شد که در حین اشتغال حضرت امیر(ع) به جنگ جمل، معاویه به حضرت نامه نوشت که قاتلین عثمان (به ادعای او مالک، عمار، محمد بن ابی بکر و.‌‌..) را تحویل بده! (همان تاص۱۰۲)
    حداکثر تنزل میکرد: “یا خودت قصاص کن”! در سپاه حضرت هم ۲۰هزارنفر گفتند در محاصره خانه عثمان حضور داشته اند!
    کار علی(ع) سخت شده بود که نه میتوانست عقلا و شرعا آن پاکان یا آن جمعیت را تقدیم معاویه کند و نه بخاطر ناامنی و جنگ داخلی موجود میتوانست دادگاه مقصرین واقعی ریخته شدن خون عثمان را تشکیل دهد! (ر.ک: خطبه۱۶۸)

می بینید ماجراها مثل پیاز لایه لایه است، یک لایه حق یک لایه باطل! بسیط و یک خطی و ساده نیست که یک کنش واحد بطلبد.

تجربه فعال مردم ایران!

ماجراهای ما ساده تر و سبک تر از دوران حضرت امیر(ع) شده است. بلاتشبیه بین مهسا و عثمان؛ اما پیراهن عثمان در جنگ روانی-رسانه ای امروز موجود است. کشته یا فوت معلوم نشده، کل نیروی انتظامی بلکه همه نظام مقصر خوانده شده است! گروهی خاص در خیابان دارند با آتش زدن مامور انتظامی و مسجد و زدن محجبه و… انتقام می گیرند!

بعید ندانید به حکمیت های خارجی و کمیساریای حقوق بشر هم بکشانند؛ اما سودای اصلی، برگشت به خلافت و حکومت است؛ نه حتی خون خواهی مهسا و حجاب!

ملت ایران از تکرار پیراهن عثمان ها یاد گرفته اول قاسطین را سرجایشان بنشاند.

نظام اسلامی هم با این امنیت و استقرار (غیر قابل مقایسه با حکومت نوپای علوی)، باید یادگرفته باشد بهتر از بارهای قبل کمیسیون حقیقت یاب و دادگاه برای قصور و تقصیرهای احتمالی برگزار کند و روشها را چنانچه وعده شده اصلاح کند ان شاء الله!

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۶/۳۰

سلبریت گزیدگی!

ژان ژاک روسو _اولین کسی که مفهوم حقوق بشر را به کار برد_ قبل از دنیای دیجیتال، کاندیداشدن سلبریتی ها برای امر سیاسی را منع کرد. نوشت:

“بازیگران نباید نامزد انتخابات شوند چون شاید بدون هیچ تخصصی و صرفاً با استفاده از تکنیک های متقاعد کننده، کنترل مملکت را به دست بگیرند”!

دنیای دیجیتال و لایک جای صندوق رأی نشست و سلبریتی ها عملا کنترل مملکت ها را دست گرفتند!

به تعبیر جورج مونبیو در گاردین؛ “یکی از نتایجش این است که هیچ موضوعی، موضوعیت نمی یابد مگر زمانی که از دهان یک هنرپیشه خارج شود. فروپاشی اقلیم، آوارگان، حقوق بشر، آزارگری جنسی به نظر می رسد هیچ یک از این مسائل نمی توانند بدون اینکه به هالیوود بروند مطرح شوند”!

اولویت بندی ها و جهت دادن به خواست های عمومی را آنها با همان مقدار تخصص و تعهد شان عهده دار می شوند!

خوب چه اشکال دارد؟! وقتی برای حقوق بشر یا آوارگان و امور شریف نظرها را جلب کنند!

مشکل این است که آنها فقط مشهور نیستند؛ فقط نظرها را جلب نمی کنند؛ بلکه معمولا طبقه اجتماعی خاصی شده اند.(با پوزش از افراد شریف این طبقه)

سلبریتی در بستره سرمایه داری و در ارتباط با بازار و ذیل حمایت دولتِ بازار، متولد و رشد می کند پس نوعا علیه ارزشهای آن نمیتواند اقدام کند! برای تبلیغ ارزشهای دنیای آزاد، هویت گرفته است. پس انتقاد و خواستِ طبقات پایین را با واژگان خود و پس از درونی کردن برای خود، ترجمه و قالب بندی می کند! (اگر نگویم خواسته های طبقه خود را به فرودستان حقنه می کند)!

چاره در چنین دنیایی چیست؟!

پتانسیل های اجتماعی اگر با سلبریتی ها، جنبشی شوند که در آسمان تمنیّات آنها صورت بندی میشوند!

رسانه ملیِ یک انقلاب فرهنگی، قرار بود دانشگاه شود!

یعنی “اندیشه ها” را مقابل “چهره ها”، ضریب رسانه ای دهد و عملا مقابل سلبریتی زدگیِ انتقادها و خواست ها قرار گیرد.

بدون محافظه کاری مساله های جامعه را با تضارب آراءِ صاحبان اندیشه به جامعه بکشاند و با راهبری آنها جنبش های اجتماعی را در نظام ارزشی مقبول، سامان دهد.

پ.ن:

– مساله چگونگی مواجهه درست با نحوه پوشش در اتمسفر سلبریتی ها، آزادی جنسی و علیه مطلق حجاب ترجمه میشود!

– هیچ مواجهه علمی بین صاحبان اندیشه در رسانه های فراگیر ضریب نمی گیرد. (حتی برنامه ای کم بیننده بدین خاطر تعطیل میشود!)

– پلیس و بدنه انقلابی، جلوداران قافله را خط شکنان هنجارهای جامعه (عده ای از سلبریتی ها) می بینند؛ پس گشت ارشاد را سنگر مقاومت گرفته، برآن اصرار می کنند!

– رسانه های دشمن از سوژه های رویه های جاری، سریال ساخته و به جنگ اصل نظام می برند!

– بخاطر حفظ نظام، کل پروژه، امنیتی می شود!

حالا دیگر سؤال از رویه ی ناقص یا معیوب ارشاد، بهانه برای زدن نظام جلوه می کند!

* این چرخه در مسائل دیگر (بنزین و…) تکرار میشود

آنچه جایش بین:

سلبریتی_رسانه‌دشمن / امنیتی_رسانه‌ملی؛ خالی است: دانشگاه تلویزیونی_مجازی است تا نیاز و تقاضای مردم را بشکل اصیل و معقول برای سیاستگذار صورت بندی و مردم را هم اقناع کند.

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۶/۲۹

تحول متون درسی حوزه

قطعا در تعویض متون درسی حوزه، انگیزه تحول و خیرخواهی بوده است. نگاه به نیازهای فقهی معاصر در انتخاب متون به چشم می‌خورد.

انتخاب متن درسی از اساتید مبرز و انقلابی‌ای چون سید کاظم حائری (از اصلی ترین شاگردان شهید صدر) نیز جای سپاسگزاری دارد.

اما برایم سؤال شد کتاب ارزشمند “فقه العقود” ایشان که حاوی مباحث پیشرو و مترقی ای برای اقتصاد اسلامی و عدالت اجتماعی بود (مثل حق الابتکار و…) چرا جای “اساس الحکومه الاسلامیه” و “ولایه الامر فی عصر الغیبه” قرار داده نشد؟!

اگر منظور پشتیبانی فقیهانه از مبانی انقلاب اسلامی است، فقه العقود به مبانی امام خمینی در مباحث مالکیت و عدالت نزدیک تر و دو کتاب انتخاب شده از ایشان، از آخرین نظرات امام خمینی و مبانی جمهوری اسلامی دورتر است! (گرچه با نظر اغلب فقهای جامعه مدرسین و شورای عالی همخوان است)

 در این دو کتاب چیزی از مردمسالاری دینی و جمهوری اسلامی و نقش مردم پیدا نمیشود، در حالیکه امام در آخرین نظرات خویش رأی اکثریت در تشکیل حکومت توسط فقیه جامع الشرایط را شرط می‌دانست.

البته اعتراف می کنم متن قیّم و اجتهادی ای در این تراز هم برای مردمسالاری دینی و جمع جمهوریت و ولایت سراغ ندارم!

اگر منظور صرفاً آموزش اجتهاد است همان رد ولایت فقیه مکاسب هم کارا بود! (گرچه نظر شیخ اعظم با کتاب القضاء نهایی میشود).

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۶/۲۴

ملکه‌ی محلّل!

یا او سیده یا شما سلطان شوید!

قبل از این روزها در سال۹۷ بود که شبهه سیده بودن ملکه الیزابت  اولین بار به سایت های فارسی رسید!

سال۱۹۸۶ شجره شناس انگلیسی هارولد بی بروکس- بیکر ناشر کتابهای تبارشناسی خانواده های اصیل بریتانیایی ادعا کرده بود: ملکه الیزابت دوم از نوادگان امام مجتبی(ع) است!!!

بروکس- بیکر برای تاچر_ نخست وزیر وقت انگلیس_ نوشت:” مردم انگلستان کمتر می دانند که خون محمد(ص) در رگ های ملکه جاری است”!!!

تایمز شجره نامه جعلی چاپ کرد! برخی مفتی های درباری اسلام سفیانی و آمریکایی در مصر و عربستان و بعد شیعه انگلیسی لندن هم سخنانی در تایید گفتند!

اما پروژه سیده خوانیِ ملکه، برای اعتبار بخشی به ملکه ی نژادپرستان نبود ؛ بلکه برای تکمیل پروژه هبوط اسلام محمد(ص) به اسلامِ سلطنت و اشرافیت، اسلام انگلیسی- آمریکایی و تقلیل حکومت مردمیِ محمدی به سلطنت های سعودی و اردنی بود؛ لذا اکونومیست فاش کرد:” این اتصال میان مذاهب و سلطنت های ما پلی ایجاد می کند”!

ملکه همانقدر رئیس کلیسای دولتی است که فهد و سلمان ، خادم حرمین شریفین؛ همانقدر هم همه کاره ی حکومت و مالک همه چیز است!

جالب اینکه این اتصال مذهب و سلطنتِ اسلام و انگلیس ، معاصر با انقلاب اسلامی و رهبری مستضعفان جهان توسط امام خمینی داشت پل زده می شد!

گام دوم این پل اتصالی،با خوانش سلطانی از ولایت فقیه از سوی جناح های قدرت در ایران( اصلاح طلب و اصولگرا) قابل تکمیل بود!

اصلاح طلبان دو دهه گذشته با قرار دادن ولی فقیه جای سلطنت انگلیس ، خواهان مشروطه انگلیسی و کاهش اختیارات ولایت فقیه شدند!

حتی راه حلشان هم الگوی رقابت طبقه سرمایه دار انگلیسی بود:” در فرآیند مشروطه خواهی انگلیس، اشراف زمین دار مقابل قدرت سلطنت ایستاد و وارد سیاست شد در واقع به این معنی به دمکراسی می رسیم که از رقابت شروع کنیم”!

لذا با اقتصاد رانتی دنبال ائتلاف طبقه متوسط بورژوا با اشراف  و تشکیل حزب و رسانه برای رقابت با ولی فقیه افتادند!

جالب تر اینکه اصولگرایان هنوز هم در پاسخ به آنها به غیر تشریفاتی بودن اختیارات ملکه انگلیس استناد می کنند و اختیارات افزون او بر ولیّ فقیه را فهرست می کنند! مثلا ملکه می تواند پارلمان را منحل کند یا…!

انگار با صدای بلند فکر می کنند: سلطان اگر یک فقیه عادل باشد اشکالی ندارد!

وقتی در تقنین، شوراهای عالی را بر مجلس شورای اسلامی_ که باید منتخب اکثریت مردم باشد_ ترجیح می دهند؛ یا رئیس دولتی  را می پسندند که مطیع نهادها و لابی های خاص باشد حتی اگر از مشارکت کمتری ، رای گرفته باشد؛  در واقع به لوازم  همان خوانش سلطانی از ولایت ، امتداد می دهند!

حال آنکه ولایت در اسلام از اساس رقیب سلطه و سلطان است و جوهره اش از مردم بودن و برای مردم بودن است.” عملا هیچگونه امتیازی به او تعلق نمی گیرد؛ از لحاظ وضع زندگی، از لحاظ برخورداری مادی. اگر بتواند وظیفه خودش را خوب انجام  بدهد به اندازه ای که این وظیفه و انجام آن برای او جلب حیثیت معنوی بکند، به همان اندازه حیثیت متعلق به او می شود ،بیش از آن نه[۱]

انگلیسی ها و دستگاه ملکه با این ولایت مخالف اند؛ والا با سلطانِ اسلام که از مردم نجوشد و در سطح مردم نباشد و برای طبقه خاص باشد نه تنها مخالفتی ندارند بلکه بنا به نقل رشید رضا در تفسیر المنار حاضرند مجسمه اورا هم از طلا ساخته در میدان اصلی شهرهای اروپا نصب کنند؛” چون حکومت مردم سالار اسلام را به نظام استبدادی دگرگون کرده است[۲]“!

دعوایشان سر عقال یا عمامه، حتی فقیه یا مفتی نیست؛ سر رهبری مستضعفان و پابرهنگان جهان، مقابل مستکبرین و مرفهین بی درد و زالو صفتان است!

دعوایشان سراین نیست که عنصر بازار آزاد ، ولایت را تعدیل کند یا عنصر بروکراسیِ فن سالار اورا استخدام؛ بلکه دقیقا سر این است که: حکومت ولی فقیه برآمده از اکثریت واقعی _ که چون گذشته محرومان و مستضعفان اند_ نباشد! همان که امام خمینی صریح و قاطع در پاسخ به ائمه جمعه_ وقتی پرسیدند: در چه صورت فقیه جامع الشرائط بر جامعه اسلامی ولایت دارد؟_ فرمود:” ولایت در جمیع صور دارد؛ لکن تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت بستگی دارد به آرای اکثریت مسلمین که در قانون اساسی هم از آن یاد شده است و در صدر اسلام تعبیر می شده به بیعت با ولی مسلمین[۳]

فعلا مجلس خبرگان موجود ( پنجمین دوره)با مشارکت قریب ۶۱درصد( انتخابات سال۹۴) بالاتر از مشارکت مجلس و ریاست جمهوری ایستاده و ۱۴۰۲دوباره باید خود را به رای بگذارد و با گرفتن رای اکثریت قاطع، برای وظیفه خطیر خود آماده باشد؛ چیزی که در نظام های سلطانی خبری از آن نیست.

محسن قنبریان؛ ۲۱شهریور۱۴۰۱

[۱] بیانات در اولین کنگره بین‌المللی نهج‌‌البلاغه

[۲] المنار ج۱۱ص۲۶۰

[۳] شرط اعمال ولایت از سوی فقیه جامع الشرایط

مناسک سازی مسیحی با تشبّه به اربعین شیعی!

مصر هم میخواهد” مسیر خانواده مقدس“(مسار العائله المقدسه) را در ۲۵نقطه در ۸ استان مصر احیاء و برایش گردشگر مسیحی جذب کند!

ادعا این است که ۲۰۰۰سال پیش مریم و مسیح و یوسف نجار در طول ۵سال برای فرار از ظلم هیرودیس از این نقاط گذشته اند! سفر از بیت لحم به غزه شروع و از شمال سینا وارد بر مصر و از فارما به سمت زقازیق گذشته و سپس به دلتا رسیده است!

این پروژه در اکتبر۲۰۱۷ مورد تایید پاپ و در ۲۰۲۱ افتتاح رسمی شد. گردشگران مسیحی این مسیر مقدس را بازدید می‌کنند.

چنین ابتکاراتی ۲۰۰۰سال پس از ماجرای ادعایی شاید نوعی کپی گیری از مناسک اربعین شیعی باشد؛ با این فرق که زیارت اربعین از همان سال شهادت برقرار بوده است و این سالها به راهپیمایی چند ده میلیونی تبدیل شده است.

محسن قنبریان
۲۰شهریور۱۴۰۱

نماد روایتِ پیروز، مغلوبِ جنگ روایتها!

بزرگداشت اربعین فقط در مشایه نجف-کربلا رقم نمیخورد، در اشتراکهای مجازی هم قضاوت میشود. زائران اغلب به جهات سیاسی-اجتماعی اربعین زیاد توجه دارند؛ از اینرو نباید درباره روایت آن و چهره رسانه ای اش بی تفاوت باشند.

اربعین۶۱هجری خود نماد یک روایت پیروز بود؛ نباید مشایه سالیانه اش در جنگ روایت ها مغلوب باشد و فقط به دو سه میلیون زائرِ حاضر دلخوش بود.

براساس پژوهش ایرنا؛ در ۵سال اخیر:

  • ۵میلیون و۶۰۰هزار پست از سوی ۳۷۹هزار کانال تلگرامی نشرداده شد که در مجموع ۵۱میلیارد بار بازدید شد!
    متاسفانه بعد از تبلیغات خدمات و نذورات، انتشار شبهات مالی و اعتقادی درباره برگزاری مراسم و تخصیص بودجه به زائرین بیشترین محتوای تولیدی است!
    حتی خبرهای بد( سوانح و تصادفات زائرین) به اندازه همدلی و همیاری مردم ایران و عراق، پوشش رسانه ای دارد!
  • در توئیتر هم هزینه اربعین و شبهات پیرامونی رتبه های اول است!
  • در اینستاگرام بیش از یک میلیون پست از سوی ۳۲۸هزار کاربر منتشر و حدود۹۶۰میلیون بازدید و ۳۶۱میلیون لایک گرفت.
    بی بی سی فارسی و معاندین دیگر رتبه داران تولید محتوای اربعین در اینستا هستند! گرچه این پژوهش حضور ربات ها و فعالیت نامتعارف ( جنگ رسانه ای) را ثابت می کند.

ظاهراًبازماندگان اربعین ، باید روایت مشایه اربعین را بر کارهای دیگر ترجیح دهند!

محسن قنبریان
۱۹شهریور۱۴۰۱

به میر حسین!

میرحسین موسوی نوشته: “بوی ستم شاهی به مشام می رسد. می گویند اگر سایه آقا نباشد بحمدالله فرزندانی تربیت کرده اند که با رای اکثریت خبرگان، رهبری شیعیان جهان را برعهده خواهند گرفت. زبانشان لال. مگر سلسله های ۲۵۰۰ ساله باز گشته اند که فرزندی پس از پدرش به حکومت برسد؟! «اگر شاهنشاهی هستید بگویید» این جمله عتاب آمیز از مرحوم امام است. آن جان بیدار اگر امروز حضور داشت چه واکنشی نشان می داد؟”(مقدمه بر چاپ عربی بیانیه های جنبش سبز)

آقای موسوی! جنبش سبز شما به “آن جان بیدار”(امام خمینی) هم تهمت قصد موروثی کردن حکومت یا سکوت و سازش با چنین قصدی زد! چگونه عتاب او را می خواهید؟!

دو نمونه:

  1. مهدی خزعلی دوست میرحسین و حامی جدی جنبش سبز او درباره سیداحمد آقا همین اتهام را تکرار می کند که ایشان قرار بود جانشین امام شود بخاطر عدم آمادگی [علمی و…] قرار شد آیت الله خامنه ای رهبر موقت باشد تا ایشان آماده شود!(ویدئو پیوست)
    آقای موسوی! این خوانش نائب السطنه ای از رهبری را قبول دارید؟!
    اگر واقعاً چنین بوده چرا در جایگاه نخست وزیر، مطلع و ذی نفوذ، اعتراض امروزتان را بیان نکردید؟! اگر اینها تهمت به امام و یادگار مرحومشان است، چرا دوستانتان را نهی نمی کنید و بعنوان یک مطلع شهادت بر کذب نمی دهید؟!
  2. احمد منتظری از حامیان جنبش سبز در کینه آشکارش با سید احمد آقا به تفصیل بیشتر این اتهام را تکرار می کند.
    وقتی از او پرسیده میشود: شما در صحبت هاتون گفتید که مرگ زود هنگام آیت الله خمینی باعث شد که برنامه سید احمد خمینی برای جانشین شدن او به هم بریزه؛ مثلا حالا اگر آیت الله خمینی چند سال بیشتر زنده بود قرار بود چه اتفاقی بیافته که احمد خمینی جانشین او بشه؟!
    پاسخ احمد منتظری: در محافل اون وقت گفته می شد به صورت متواتر که اون ائمه جمعه مشخصا از سراسر کشور چون که در ارتباط با بیت حرف شنوی داشتند، آنها قرار بود که نامه هایی بنویسند به امام خمینی و مطرح کنند که حالا که رهبری آینده مشخص نیست بهترین شخص و عزیزترین شخص به تعبیری که نوشته بودند و گفته بودند، احمد خمینی هست. همانطور که امام جواد(ع) در جوانی به امامت رسیدند، هیچ اشکالی نداره که در جوانی کسی امام مسلمین باشه و این متن رو گفت وگو می شد که چیزهایی در حال تنظیم و ارسال بودند و چون امام خمینی را معالجه می کردند اونها فوت ایشان را شهریور۶۸ پیش بینی کردند بعد این رخ داد و در واقع نقشه ای که بود، نقش بر آب شد”(رادیوفردا۹۶/۱۱/۲۵)
    اگر این ادعاهای بی سند، راست است؛ آقای موسوی می تواند ادعا کند از آن بی خبر بوده؟!
    ائمه جمعه در حال گفت وگو و تنظیم نامه به امام برای رهبرشدن سیداحمد بوده اند آنوقت نخست وزیر و نزدیک به بیت امام و سید احمد از کل ماجرا بی خبر بوده است؟!
    اگر راست بوده چرا درباره آن موروثی سازی، دیروز سکوت کرده؟! و اگر دروغ است چرا از امام و سید احمد آقا در مقابل این حامیان، امروز سکوت می کند؟!
    اینکه انحاء انتقال قدرت در حین تسلط و قدرت از پدر به پسر؛ چه به شکل ولایتعهدی و سلطنت موروثی و چه به شکل بازتولید شوراهای گزینشی و مهندسی شده(مثل شورای ۶نفره) در شریعت اسلام نا مشروع است محل تردید نیست.
    شهادت سید مظلومان اول مقابل بدعت ولایتعهدی بود، بعد ولیعهد فاسق!
    اما جرم رهبر انقلاب در اینباره چیست؟جرمش غیر از این بود که در ۸۸ مقابل بدعت ابطال انتخابات -که اصرار شما بود- ایستاد؟!
    برکناری جمهور مردم و تحمیل کسی بر آنان، استبداد است؛ چه با ولایتعهدی و جانشینیِ موروثی باشد چه تحکم بر ابطال انتخابات!
    فعلا آیت الله خامنه ای برای این مردم، مدافع رای جمهور مردم مقابل استبداد شماست!

ادعای دوستان سبزی شما درباره قصد سید احمد آقا برای جانشینی امام، که هیچوقت ثابت نشد؛ اما این سخن سید احمد قابل تکذیب نیست که: پس از انتخاب آیت الله خامنه ای عده ای خواستند مرا مقابل ایشان قرار دهند که به دهن آنها زدم[۱]!

 منظور از مقابله کردن با ولایت فقیه توسط فرزند امام، لابد نفی رهبر منتخب و بعد اثبات خود به جای او بوده است.

امیدوارم شما(با سابقه اختلاف دیرین تان با آیت الله خامنه ای) جزء آن عده نبوده باشید، و الا علیرغم قصد سید احمد آقا، دنبال موروثی کردن حکومت در فامیل خمینی بوده اید!

در آنصورت شما در جایگاه متهم هستید نه مدعی! متهم نه فقط بخاطر مقابله با ولی فقیه مشروع و مقبول، بلکه متهم به ایجاد خط ولایت موروثی علیرغم مخالفت امام و فرزندش خواهید شد!

به امید آنکه انقلاب اسلامی و ضد استبدادی مردم ایران هیچوقت بخاطر گندم رأی در انتخاباتها یا جانشینی در رهبرها دچار استبداد و تحکم نشود!

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۵/۱۹

[۱] می‌خواستند مرا در مقابل ایشان قرار دهند!

نمازی برای جامعه!

دغدغه مندان ظرفیت های مردمی و نهضتی جمهوری اسلامی را دعوت می کنیم این یادداشت کوتاه را بخوانند.

قرآن جامعه اسلامی را دارای «امر جامع» می‌شمارد(۶۲/نور)

 یک روز در هفته(آدینه) «صلاه جامعه» قرار داده‌ است تا به «امر جامع» بپردازند. روزش را هم جمعه (روز جمع شدن) نام نهاده‌ است. مختصاتش را در متن زندگی مردم قرار داده‌ است. آیه‌اش در قرآن آن را بین یک نفی و اثبات قرار داده‌است: رها کردن کسب‌وکار/ رفتن دنبال کسب‌وکار و معیشت: «اذا نودی للصلاه من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکر الله و ذروا البیع: هر وقت در روز جمعه برای نماز دعوت شدید (اذان گفتند) به طرف ذکر خدا بشتابید و کسب‌وکار را رها کنید» /« فاذا قضیت الصلاه فانتشروا فی الارض و ابتغوا من فضل الله: نماز که تمام شد در منطقه زندگی‌تان منتشر و از فضل پروردگار (در معیشت و کسب‌وکار) طلب کنید».

این مهندسی و تعبیه حکیمانه یعنی نماز جمعه در متن معیشت و زندگی مردم باشد تا تمثالی از رابطه دنیا و آخرت، معیشت و معنویت این دین باشد.

از قضا تنها نمازی است که دو سخنرانی (خطبه) جزء نماز و رکن واجب آن است. خطبه‌ها باید در خدمت آن مقصد قرار گیرد. اگر این نماز با این مختصات و این ظرفیت در متن بماند البته «قلب فرهنگی هر شهر» می‌شود.

از برکات انقلاب اسلامی احیای این نماز بود.

رهبر انقلاب در ضمن خاطره‌ای از ملاقات ائمه جمعه با امام(ره) می‌فرماید: «در بعضی از شهرها حکّام یک نفر را معین می‌کردند و می‌گذاشتند. امام‌جمعه، منصوب آن حکومت‌های طاغوت بود. مردم هم نمی‌رفتند و اعتنا هم نمی‌کردند. آن نماز جمعه‌ای که حاکم طاغوتی آن را بگذارد برای مردم جذاب نیست و مردم هم نمی‌رفتند (به امام) گفتم ما در سال‌های متمادی محروم بودیم از نمازجمعه و شما نمازجمعه را به ما دادید، به ملت ایران دادید واقعاً نعمت بزرگی است»(۹۴/۱۰/۱۴)

با انقلاب اسلامی نماز جمعه سه میلیون نفری در تهران تشکیل شد.

سوال اساسی این است که چگونه باوجود اینکه حکومت اسلامی است و ائمه جمعه منصوب ولی‌فقیه عادل _نه حکومت طاغوت_ اند باز حضور مردم کاهش یافته است؟!

این یک حقیقت غیرقابل‌انکار است که نمازجمعه در جمهوری اسلامی شکوه اولیه را ندارد و حتی از سایر مراسمات مذهبی عقب مانده‌است.

به حسب پیمایش ایسپا (سال۸۹) شرکت در نماز جمعه از نماز جماعت هم عقب‌افتاده و به ۱۰درصد رسیده است؛ درحالیکه شرکت در مجالس روضه‌خوانی و زیارت کردن اماکن مقدس روند افزایشی داشته و به حدود ۷۵ درصد رسیده‌است!

 از این‌جا معلوم می‌شود جامعه بی‌دین نشده که نماز جمعه خلوت شده‌است؛ بلکه این نمازجمعه است که نتوانسته حتی مخاطب مذهبی هیئت‌ها و تکایا را جذب کند یا نگه دارد!

واکاوی همه علل این پدیده، پیچیدگی خاص خود را دارد از همه اعراض و لوازم که بگذریم، ذات و گوهر نمازجمعه _که همان دو خطبه است_ نقش بسیار مهمی در این مسئله دارد. به‌خاطر پذیرش بیشتر از سوی این نهاد و نکاتی را به کمک کلمات رهبر انقلاب می‌شمارم:

  1. نهادینه کردن گفتمان های ضروری
    نمازجمعه نه در زبان مصالح عموم مردم بودن، که حتی در نهادینه کردن گفتمان‌ها اصلی انقلاب و جمهوری اسلامی توفیق روزافزون نداشته است!
    رهبر انقلاب در بیست و چهارمین گردهمایی ائمه جمعه (۹۸/۴/۲۵) نماز جمعه را «ظرفیتی برای نهادینه کردن عالی‌ترین و دشوارترین گفتمان‌ها در موضوعات اصلی و ضروری کشور» می‌خواند.
    در جای دیگر صریحا حرف نوی جمهوری اسلامی را چنین بیان می‌کنند: «جمهوری اسلامی حرف نویی دارد این حرف نو عبارت است از: مردم و ارزش‌های الهی؛ این دوتا باید با هم توأم بشوند».(۹۰/۱۰/۷)
    مردم‌سالاری دینی مفهومی پرتکرار در سخنان ایشان است و حتی بیش‌از حضور پای صندوق رای است به تعبیر ایشان:
    «مردم‌سالاری یعنی بر اساس دین و براساس اسلام، سالار زندگی جامعه خود مردم‌اند»(۹۵/۹/۳)
    آیا خطبه‌های نمازجمعه مبیّن و محقق این سطح از مردم‌سالاری بوده‌است؟!
    خطبه‌های رهبر انقلاب درباره آزادی و شعبه‌های آن (آزادی بیان، عقیده و…) یک کتاب مستقل (آزادی یعنی آزادی) شده‌است.
    آیا در خطبه‌های شهرهای بزرگ و خطبای معروف به این تناسب از آزادی و عدالت هم خطبه هست؟!
    قابل انکار نیست که آن‌قدر که در خطبه‌ها از احکام و ارزش‌های الهی (حجاب، اطاعت، استکبارستیزی و…) گفته می‌شود از مردم، مردم‌سالاری، آزادی و حقوق آن‌ها گفته نمی‌شود. آن حجم خطبه از آزادی، جمهوریت و عدالت که در دهه۶۰ بود، کمتر شنیده می‌شود.
    حرف نوی جمهوری اسلامی توأم بودن و جدا نشدن این حقوق مردم با آن تکالیف و ارزش‌های الهی است.
    برداشت امام عزیز از جمهوریت و آزادی، آنها را یکی از ارزش‌های الهی کرد؛ از آنسو همه ارزش‌ها و احکام الهی هم با همراه شدن جمهور مردم برپا می‌شود. «انما عمادالدین …العامه من الامه: تنها ستون برپاکننده‌ی دین، جمهور از امت اند» (نامه۵۳نهج البلاغه)
    نمازجمعه قطعا تریبون و جایگاهی برای این توأمانی است.
    هرچقدر از سالاریِ مردم در زندگی اجتماعی کاسته شود، در همراهی آن‌ها در ارزش‌ها و احکام خوانده‌شده، کاسته می‌شود.
  2. توصیه مصداقی به تقوا!
    رهبر انقلاب در بیست و چهارمین گردهمایی ائمه جمعه به گزارش کتاب نمازجمعه تراز (چاپ شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه صفحه۲۸۷) می‌فرماید: «توصیه به تقوا به‌صورت مصداقی و عینی در موضوعات مبتلا به جامعه نه به‌صورت توصیه کلی؛ مثل این موارد: تقوا در فضای مجازی، تقوا در مسائل خانوادگی و…»
    توصیه مصداقی، نام بردن از کسی نیست؛ اما همانگونه که درباره اسراف، ناامید کردن جوانان و …، توصیه معلوم و معین به تقوا می‌شود؛ باید به اشرافیت دولتی و مذهبی، کوتاهی در انجام وظایف، ساکت نبودن بر گرسنگی فقرا و سیری ظالمان و… توصیه معین انجام شود؛ این توازن و تعادل هم در اقبال مردم مؤثر است.

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۵/۴

نماز جمعه مردم سالار!

  • آنچه در این گزارش از سرشتِ مردمیِ انقلاب اسلامی ایران درباره تعیین امام جمعه توسط مردم_ولیّ می بینید، هم مطابق با نظریه جمهوری اسلامی و مردمسالاری دینی منتشر در قانون اساسی است و هم بیگانه از سیره ائمه اطهار(ع) در انتصاب برخی وکلای خود در دوره اختناق نیست:
  • عیاشی در تفسیر خود از احمد بن محمد از علی بن مهزیار روایت می کند که امام جواد(ع) به من نوشت: “از فلانی بخواه که نظر خود را به من بگوید و اعتماد به نفس داشته باشد که او داناتر است که چه چیز در شهرش جایز است و چگونه باید با پادشاهان رفتار کرد. همانا مشورت مبارک است. خداوند در آیات محکم قرآن به پیامبرش فرمود: وشاورهم فی الامر فاذا عزمتَ فتوکل علی الله؛ پس اگر آنچه می گوید جایز باشد، خواهم نوشت و نظرش را تایید خواهم کرد و اگر جایز نباشد امیدوارم آنرا در راه روشن قرار دهم”( وسائل ج۱۲ص۴۵)
  • پیشنهاد:
    شورای سیاستگذاری اگر سیره اول انقلاب را محال می داند(!) لااقل در قدم اول از جمیع روحانیون مقیم و غیر مقیم یک شهر برای تعیین امام جمعه، مشورت استمزاجی بگیرد اگر اختلاف و تعارض بود، خود حکم کند؛ اگر اتفاق و اکثریت بود آنرا برای حکم پیشنهاد کند. شاید در گام بعد بتوان به همه مردم برگشت!

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۵/۵

۰۳ / راز خاتمیت در شهر تجارت!

کلاس راز خاتمیت در شهر تجارت!، خوانش اقتصادی از سیره نبوی با حضور حجت الاسلام قنبریان در مجموعه فرهنگی سرچشمه برگزار گردید. جزئیاتی از این جلسه منتشر می‌شود.

دریافت فایل صوتی جلسه سوّم درسگفتار «راز خاتمیت در شهر تجارت!» | “دریافت از پیوند کمکی

  • سؤال اصلی: چرا خداوند ۱۰ قرن قبل از کاپیتالیسم دین خاتم را در شهر تجارت پدید آورد؟! این دین ناظر به سرمایه داری طرح و نقدی دارد؟!
  • سؤال فرعی جلسه سوم: پیامبر خاتم(ص) -که یک تاجر باسابقه هم بود- با این هژمونی بازار در بستره تجارت چه کار کرد؟!
    بازار نه ایوانی از حکومت و نه خود بنیاد و آزاد!
  1. بازار ، ذیل دین
    • در مرحله دعوت مکه
    • در مرحله تشریع مدینه
  2. تشکیل حکومت، همجوار بازار
    • قواعد حکومتی تعدیل بازار
  3. تاسیس و ترویج نهادهای جدید تجارت و بازار

دریافت پاورپوینت جلسه سوّم درسگفتار «راز خاتمیت در شهر تجارت!» | “دریافت از پیوند کمکی