بایگانی برچسب: s
من مَاتَ وَ تَرَکَ دَینَاً فَعَلَینَا دَینُهُ وَ اِلَینَا عِیَالُهُ وَ مَن مَاتَ وَ تَرَکَ مالاً فَلِوَرَثَتِهِ وَ مَن مَاتَ وَ لَیسَ لَهُ مَوَالِی فَمَالُهُ مِنَ الاَنفَال
امام صادق(ع)
وسائل الشیعه ج۲۶ص۲۴۸
کسی که بمیرد و بدهکار باشد بدهی او بر عهده ما(ولایت) است، و کسی که بمیرد و مالی بر جای گذاشته باشد برای وارث اوست، و کسی که بمیرد و هیچ ولائی[مانند ولاء عتق و ولاء جریره] نداشته باشد، مال او از انفال است.
پ.ن:
· تناسب عادلانه ای در شریعت است که: “مال بدون وارث، دست ولیّ امر و متقابلاً کسی که هیچ راه تامینی ندارد هم خرجش با اوست”
· تفصیل این مطلب در شرع و قانون اساسی ج.ا را در یادداشتهای زیر بخوانید:
خسارت کسبه و نهادهای مالی زیر نظر رهبری
محسن قنبریان
مااَصبَحَ بِالکُوفَه اَحَد الا ناعِماً اِنَّ اَدنَاهُم مَنزِلهً لیَاکُل البُّر و یَجلِس فِی الظِّل و یَشرِب مِن ماءِ الفُرات[۱]
هیچ کس در کوفه صبح نکرده الا دارای نعمت.
پایین ترین طبقاتشان نان گندم میخورد و سایبان برای نشستن دارد و از آب فرات مینوشد.
پ.ن:
به دو جهت “ما اهل کوفه نیستیم”!
- به تعبیر امام خمینی، ملت ایران از مردم کوفه زمان امیرالمومنین(ع) بهترند.
- هنوز حاکمیت نتوانسته برای این مردم، کف امکانات امیرالمومنین(ع) در کوفه را مهیا کند.
[۱] امیرالمومنین(ع)؛ بحار ج۴۰ ص۳۲۷
۱۰/ سلسله درسهای نهج البلاغه
سخرانی ایراد شده در ادامهی سلسله درسهای نهج البلاغه در مورخهی ۲۵ تیر ماه ۱۴۰۰، با موضوع «مبادرت به معاد ۳» به همت هیات راه فاطمه(س) قم منتشر میشود.
مبادرت به معاد ۳
- خ۲۱: تخفَّفوا تَلحقوا
- مرگ، همه را به رفتگان ملحق می کند، سبکباری این وسط چه نقشی دارد؟!
- تقوا چگونه برزخ را کوتاه می کند؟!
- خ۱۶؛ برخی اهل سعی و سریع و برخی طالب اما کُندند و برخی هم مقصّر…
– اگر مشتاق این معارف نهج البلاغه بودید، فایل صوتی را بشنوید!
دریافت جلسه هشتم سلسله درسهای نهج البلاغه | “دریافت از پیوند کمکی“
ولایت بازی جای ولایت داری!
رهبرانقلاب :
جشن گرفتن برای تولد بنده غلط است، تولد امثال بنده هیچ جشنی ندارد و برگزارکنندگان آن مسئول عمر و مالی هستند که در این راه ضایع میشود، من از کسیکه برای تولد من جشن میگیرد به هیچ وجه تشکر نمیکنم و او را مسئول زیانهای این کار میدانم! ۸۵/۵/۳
فلسفه وجود بنده خدمت است، ما نوکر مردمیم و اعتبار و آبروی ما به اینست؛ اسلام این را برایمان معین کرده، ما حقی به گردن مردم نداریم بلکه مردم به گردن ما حق دارند! ۸۲/۱۱/۱۵
- مطلب مرتبط:
مناسک شکرگزاری سلامتی رهبری بعد از ۳۷سال؟!
۰۹ / سلسله درسهای نهج البلاغه
دریافت جلسه نهم سلسله درسهای نهج البلاغه | “دریافت از پیوند کمکی“
به حسب روایت صحیح السند کافی، تولیت موقوفات قم(صالح بن محمد بن سهل) نزد امام جواد(ع) آمد و گفت: درباره ۱۰هزار درهم حلالم کن که خرجش کرده ام!
امام فرمود: حلال! اما وقتی صالح خارج شد امام فرمود: یکی شان خود را بر اموال حق آل محمد و ایتام و مساکین و فقرا و در راه ماندگان آنها می افکند و از اموال برمی دارد سپس می گوید حلالم کن! آیا درست است بگویم اجازه نمی دهم؟! پس خداوند از آنها روز قیامت سئوال شدید می کند” (الکافی ج۱ص۵۴۸ح۲۷)
این پاسخ دو پهلو چه وجهی دارد؟ به خودش می فرماید: حلال! به راوی می گوید: خدا حساب می کشد! جای تقیه هم نیست و صالح وکیل خود امام است!
- این بخاطر دو وجهی بودن کار است:
از طرف بقاء سازمان وکالت و شبکه مویرگی امامت به همه نقاط لازم است. باید هزینه و حتی پرت کارش را قبول کرد. لذا می فرماید حلال. و به راوی هم می فرماید: به نظرت درست است بگویم نه اجازه نمی دهم؟! - اما وجه دیگر، رعایت موازین است. مصرف متولیان و کارگزاران در حد متعارف جایز است و بیشتر آن عقوبت دارد. امام جواد(ع) مبسوط الید نیست این مواخذه می رود به قیامت؛ اما امیرالمومنین در همین موارد مواخذه سخت را خود می کرد.
یک نکته مهم:
تولیت داریم و ولایت؛ تولیت، ولایت ضعیف است نوعی وکالت و وصایت است، تصرف کردن طبق ضوابط تعیین شده نه طبق مصلحت و صلاحدید است. مثل تولیت وقف که باید به مصرف افراد تعیین شده و در جهت تعیین شده باشد؛ اما ولایت، تولیت شدید و صاحب اختیاری -البته در حدود تعیین شده- است. مثلا مراجع در خمس ولایت دارند نه تولیت، باید جهت مصرف را رعایت کنند اما با صلاحدید خود نه اینکه همه جزییات تعیین شده باشد.
موارد مشابه در نهج البلاغه و برخورد متفاوت امیرالمومنین(ع):
- نامه۵ به اشعث کارگزار آذربایجان.
به همین رعایت ضوابط تولیت تاکید دارد: “امارت توطعمه نیست، بلکه امانتی برگردنت است از تو خواسته شده تا فرمانبردار مافوق خود باشی. تو حق نداری که در امور رعیت به دلخواه خویش عمل کنی، یا به کار خطیری اقدام کنی، مگر با استناد به فرمانی که به تو برسد. در دست تو مالی از اموال خدای عزوجل است و تو یکی از خزانه داران او هستی تا آن را تسلیم من کنی. امیدوارم برای تو بدترین والیان نباشم”
این یعنی ضابطه گذاری، یعنی تو تولیت داری نه ولایت که به صلاحدید خود درباره رعیت یا بیت المال کاری کنی! - نامه ۲۰ به زیاد بن ابیه که جانشین کارگزار حضرت (عبدالله بن عباس) بود.
آن سئوال سخت را این جهانی می کند چون مبسوط الید است و مثل امام جواد(ع) نیست می نویسد: “به خدا سوگند می خورم، سوگندی راست که اگر به من خبر رسد که در بیت المال مسلمین به اندک یا بسیار، خیانت کرده ای، چنان بر تو سخت بگیرم که تهیدست شوی و هزینه زندگی بر دوشت سنگین و حقیر و خوار گردی” - اولا این جور نامه ها را از صندوق ارثیه “زیاد” در نیاورده اند؛ دیگران هم شنیده و نقل کرده تا به سید رضی رسیده است. برخی فکر می کنند تذکر به کارگزار حکومت عدل حتما باید درگوشی و محرمانه و خصوصی باشد!
- می بینید می فرماید برای خیانت کم هم چنین عقوبتی می کنم. این همان نظریه عذاب و مجازات مضاعف کارگزار است. رهبر انقلاب هم چند بار زبان زده اند؛ اما متاسفانه هنوز نیست! #طبری ای که با آن رئیس قوه را به حاشیه بردند با طبری ای که حکم خورد یک اندازه نیستند! عذاب مضاعفی ندیدیم.
عجیب تر اینکه جرم در قبال مسئولین، مشدد است یعنی توهین به یک مسئول، حکمش از توهین به یک فرد عادی بیشتر است به این استدلال که به شخصیت حقوقی هم توهین شده؛ خوب در مجازات مسئول هم باید این تشدید مجازات باشد(که نیست)! - می فرماید:”ضئیل الامر” حقیر و خوارت می کنم! امیرالمومنین کارگزار متخلف را در شهر می چرخاند (مثل ابن هرمه). ما اینکار را فقط با اوباش می کنیم!
- نامه۲۴ وصیت اموال به امام حسن(ع)
این اموال امامت نیست، اموال شخصی و اوقاف و… است و پسرش را با وصیت، در آنها تولیت می دهد (نه ولایت که در اموال امامت مثل انفال و… هست) . قاعده می گذارد:
یاکُلُ منهُ بالمعروف و یُنفِقُ منهُ بالمعروف: در حد متعارف مصرف خودتان در حد متعارف انفاق.
اولا مصرف را با انفاق ، میزان می کند و متعارف را قید هردو می کند. - متولی اموال حق ندارد مصرف نامتعارف کند. گاهی می بینیم متولی وقفی مصرفی بسیار نامتعارف کرده است…
در قاعده ای کلی می فرماید:
جودُ الولاهِ بِفَئِ المسلمین جور و خَتِر(غررالحکم)
جود کردن متولیان با بیت المال، جور است و نیرنگ ناجور! - نمی فرماید استئثار و ویژه خواریشان! آن که تکلیفش معلوم است؛ نه، جود کردنشان با بیت المال هم جور و نیرنگ است. چون تولیت دارند نه ولایت. باید طبق ضوابط عمل کنند نه به صلاح دید!
- مثال این فرمایش در نهج البلاغه مصقله است نامه۴۳ و خطبه۴۴ درباره اوست. یکبار گزارش ویژه خواری و بذل بیت مال به نزدیکان رسید، نامه توبیخ آمیز۴۳ صادر شد. مصقله صورت اموال فرستاد و از خود دفاع کرد، امام هم تصدیقش کرد. بار بعد مصلقه یک کار خیری کرد. اسرای نصرانی جنگ فرستاده حضرت علیه خریت بن راشد، را خرید و آزاد کرد!
ببینید: جود یعنی این! با بیت المال کار خیری کرد برده آزاد کرد. حضرت اینرا دارد می گوید که جور است و نیرنگ!
از مصقله پولش را طلب کرد. مصقله مقداری را داد بقیه در توانش نبود، فرار کرد وبه معاویه پیوست! خطبه۴۴ در اینباره است که:”مصقله کار بزرگواران انجام داد،ولی چون بردگان فرار کرد…اگر می ماند مقداری که برایش میّسر بود می گرفتیم و برای باقیمانده به انتظار فراوانی ثروتش می نشستیم”! - این مکتب علی(ع) است نه فقط در حیف و میل، بلکه در جود کردن و کار خیر کردن از بیت المال هم متولی امور حق ندارد خارج از ضوابط عمل کند،چه رسد به ویژه خواری و…
یعنی مثلا یک مسئول(غیر ولیّ) خارج از ضوابط اموالی را در کار خیری هزینه کند!
این سختگیری امام حاکم و مبسوط الید است .
نکات تاریخی مهم درباره وقایع و اشخاص (اشعث و زیاد و مصقله و خریت و…) را در فایل صوتی جلسه بشنوید.
مطالب مرتبط
۰۸/ سلسله درسهای نهج البلاغه
سخرانی ایراد شده در ادامهی سلسله درسهای نهج البلاغه در مورخهی ۱۱ تیر ماه ۱۴۰۰، با موضوع «مبادرت به معاد ۲» منتشر میشود.
مبادرت به معاد۲
- فبادروا المعاد و سابقوا الآجال(خ۱۸۳)!
- معمای خواب و مرگ!
- چگونه در خواب هم توفی شده ایم درحالیکه تکان می خوریم؟! پس سختی جان دادن و معاینه چه شد؟!
- فریب های ۵۰ ساله!
- اگر مشتاق این معارف نهج البلاغه بودید فایل صوتی را بشنوید!
دریافت جلسه هشتم سلسله درسهای نهج البلاغه | “دریافت از پیوند کمکی“
۰۷/ سلسله درسهای نهج البلاغه
دریافت جلسه هفتم سلسله درسهای نهج البلاغه | “دریافت از پیوند کمکی“
جلسه هفتم سلسله درسهای نهج البلاغه ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان مورخه ۲۷ خرداد ماه ۱۴۰۰ منتشر میشود. در این جلسه خواهید شنید:
مبادرت به معاد۱
- نهج البلاغه می گوید: به موت مبادرت کنید!(خ۱۹۰)/ از اجل سبقت بگیرید!(خ۱۸۳)
- فرق است بین اینکه بگوید صله رحم اجل را به تاخیر می اندازد تا بفرماید با اعمالتان از اجل تان سبقت بگیرید!
- مرگِ چشیدنی !
- توفی از درون و حیات روحانی…
* اگر مشتاق این معارف نهج البلاغه بودید فایل صوتی را بشنوید!
کار ورزی:
ای کاش مخاطبان فرهیخته این تقسیم بندی منطقی و اسلامی شهید بهشتی را بمثابه یک فرم ارزشیابی برای وقایع و تصمیمات حکومتی سالهای جاری قرار دهند و در سالگرد آن شهید مباحثهاش کنند:
- برای تمنیّات برخلاف ارزشهای اسلامی که نباید دچار عوام فریبی شد، مثالی سراغ دارید؟!
آنچه حول و حوش حجاب می گذرد و برخی مسئولان، روحانیون و شخصیت ها را منفعل کرده و برخی را تا مرز عدم وجوب هم برده، مثالی از این قسم نیست؟! - برای تمنیّاتی که ناسازگار با قوانین اسلام نیست اما مسئولان آنرا مصلحت مردم ندیدهاند نمونه سراغ دارید؟!
در اینجا به نظر شهید بهشتی، اول باید مسئولان نظرات خود را با مردم در میان بگذارند و اکثریت را پذیرای آن کنند!
آیا مصوبه بنزینی و حوادث خونین و شکاف اجتماعی بعد از آن مثال روشنی از نقض این آموزه نبود؟!
آیا مصاحبه های سخنگوها(دولت و شورای نگهبان و قضاییه و…) اقناع اکثریت دارد یا تکرار کلیشه ها؟!
اگر روشنگری مسئولان(!) سودمند نیافتاد، شهید بهشتی رعایت سه نکته در تصمیم گیری را لازم می داند:
الف) رعایت خواست مردم، خود مصلحتی پرارزش است که پیوند قلبی میان مردم و حکومت را تقویت می کند باید مقایسه کنند آیا آن مصلحت درخواستی مسئولان، واقعا از این مصلحت پیوند مردم با حکومت ارزشمندتر است؟!
در این مورد نمونه و مثال سراغ ندارید؟!
به تجربه گذاشتن مذاکره با آمریکا توسط رهبر انقلاب برای نسل معاصر(که شعار انتخاباتی کاندیدای ۹۲و۹۶ بود)، یک نمونه از این نبود؟!
رعایت خواست و انتخاب مردم ارزشمند تر از معطل شدن ۸ساله در برجام و عهد شکنی های آمریکا نبود؟!
ب) مسئولان باید یاد داشته باشند که قدرت تشخیص مردم مکتبی در مسائل سرنوشت سازشان، بسیار زیاد و از تشخیص افراد معدود مسئول، به واقعیت و حقیقت نزدیکتر است.
آنچه از صحنه نهایی رقابتهای انتخابات۱۴۰۰ مردم فهمیدند را تخطئه کنیم؟!
حتی اگر همین آرایش نهایی مصلحتشان بود(!) آیا مثالی برای این مورد نبود؟!
البته همه اجزای دخیل گفتند مصلحت نسنجیده و مُرّ قانون رعایت کردهاند[۱]!
اما آیا اقلا از قضا و عملا تشخیص افراد معدودِ مسئول[ولو قانونی] جای تشخیص مردم مکتبی در مسائل سرنوشت سازشان ننشست؟!
آیا نمی شد با تشخیص مردم همین نتیجه را گرفت؟!
ج) تصمیمات برخلاف خواست مردم -هرچقدر موافق با مصلحت آنها باشد- در مقام اجرا با دشواری رو برو میشود؛ بنابراین عملاً تامین مصالح واقعی مردم میسّر نیست!
در سیاستهای اقتصادی و مالیاتی و بورس و… مثالهای متعدد می توان برای این مورد جست!
- در این مثالها متوقف نشوید…!
محسن قنبریان ۱۴۰۰/۴/۳
[۱] امام خمینی در ۱۱شهریور۶۳ در دیدار با شورای نگهبان در چند خط سخن بیش از سه بار “توجه به افکار عمومی”، “انتزاع اجتماعی از کار آنها” و “قضاوت همگانی” درباره عملکرد شورا را گوشزد کردند(ر.ک: صحیفه امام ج۱۹ص۵-۴۲)
شورای نگهبان و خودش / شورای نگهبان و مردم
ابونصر بزنطی گوید به امام جواد(ع) عرض کردم: قومی از مخالفان شما می گویند: پدرت را مامون، رضا لقب داد که به ولایتعهدی راضی شد! فرمود: به خدا قسم دروغ گفته و گناهکار شده اند. پدرم را خدای تعالی “رضا” لقب داده است زیرا که به خداوندی خدا در آسمانش و به رسالت رسول الله و ائمه در زمینش راضی بود.
گفتم: مگر پدرانت چنین نبودند؟!
فرمود: آری!
گفتم: پس چرا فقط پدرت به این لقب ملقب شدند؟!
فرمود: چون مخالفان از دشمنانش مانند موافقان از دوستانش از وی راضی شدند و چنین چیزی برای پدرانش به وجود نیامد لذا از میان همه به رضا ملقب شد” (علل الشرایع ج۲ص۲۳۷باب۱۷۲)
تاسی درست از امام رضا(ع) باید احیای نهضت اسلام ناب در ایران با انقلاب۵۷ را هم به آن نقطه در جهان برساند!
محسن قنبریان