بایگانی برچسب: s

۱۲/ سلسله درسهای نهج البلاغه

جلسه دوازدهم سلسله بحثهای درسهای نهج البلاغه، مورخه ۲۶ شهریور ماه ۱۴۰۰، به همت هیئت راه فاطمه(س) برگزار گردید.

معمای دو برادر!

  • امام مجتبی(ع) برای “صلاح امت” صلح و امام حسین(ع) برای”اصلاح امت” خروج کرد. یکی “حقن دماء” و یکی”بذل مُهجه” را شعار کرد!
    کجا مصلحت و صلاح و کجا اصلاح؟!
  • این معما در خطبه۷۴،۵۴و ۱۳۱ برای حضرت امیر(ع) هم هست!

مصلحت و اصلاح

  • ترابط ایندو/ قاعده: هر کنش مصلحانه با تکیه بر یک صلاح و برای تدارک یک صلاح برتر است و الا افساد است!
  • مراتبط سه گانه مصلحت: ضروری، حاجّی، تحسینی
  • لحاظ آن سه در کنش ها و جنبشها؛ حل معماهای تاریخ، درس گرفتن از سیره ائمه برای اکنون.

* تفصیل را در فایل صوتی بشنوید

دریافت جلسه دوازدهم سلسله بحثهای درسهای نهج البلاغه | “دریافت از پیوند کمکی

۱۱ / سلسله درسهای نهج البلاغه

جلسه یازدهم سلسله بحثهای نهج البلاغه ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان در مورخه ۱۵ مرداد ماه ۱۴۰۰، در هیأت راه فاطمه(س) قم منتشر می‌شود.

عاشورا در نهج البلاغه

  • صفحه سفید و حماسه عاشورا
  • خطبه۵۱ ریشه حماسه عاشورا/ در صفین هم حسین(ع) حماسه آفرید.
  •  “فالموتُ، فی حیاتکم مقهورین؛ و الحیاه، فی موتکم قاهرین”؛ ریشه ی: “هیهات منّا الذله” و …
  • ابن ابی الحدید همین جا سیدالشهداء را سید اهل اباء از ضیم خواند
  • نَفس اَبیّه را باید ملاقات کرد…

صفحه سیاه و مصائب عاشورا

  • خطبه۱۰۵ درباره مصائب عاشورا/ ریشه ثارالله و ابن ثارالله اینجاست
  • “الا و انَّ لکُلِّ دَم ثائراً…آگاه باشید هر خونی، خونخواهی و هر حقی، خواهانی دارد.خوانخواهِ خون های ما، مانند حکم کننده درباره حق خویش است و او الله است که هرکسی را بجوید، بگیرد و هیچ گریزنده ای از دسترسش بیرون نیست”.
  • روضه ابن ابی الحدید برای سر سیدالشهداء…
  • گوش دادن این فایل را به مبلغین و مداحان و خادمان اباعبدالله(ع) توصیه می کنیم

دریافت جلسه یازدهم «سلسله بحثهای نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی

آقای نصیری اقلاً “آب پاکی” روی دست ج.ا بریزید!

نقدی بر یادداشت خوزستان ۵۰سال قبل ۵۰سال بعد!

آقای نصیری که این روزها هر مطلب ریز و درشتی را برای نقد و طعنه به ج.ا فوروارد می کند(وگاه بخاطر عجله و خطا مجبور میشود بردارد!) تازه قسمتی از خاطره عبدالرضا انصاری استاندار خوزستان در زمان پهلوی را فوروارد کرده که در خشکسالی شادگان از اعلیحضرت دستور پیگیری می گیرد و…!

کاش آقای نصیری از همان بیانات نهج البلاغه و شهیدان مطهری و بهشتی در نقد وضع موجود استفاده میکرد و برای دست رد زدن به سینه اینگونه حکمرانی، “آب پاکی” روی دست نظام می ریخت نه “آب نجس”!

چون شاید ایشان و برخی مخاطبانشان، دیگر اسناد ج.ا. را قبول نداشته باشند درباره آن استاندار پهلوی به سند ساواک و گزارش بی بی سی تکیه می کنم:

عبدالرضا انصاری دانش آموخته آمریکا و معاون ایرانیِ “اصل ۴ ترومن” و به همین خاطر استاندار و مدیر عامل سازمان آب و برق خوزستان بود.

 به گزارش بی بی سی او زاده دوره پهلوی و نسل جوان با تحصیلات آمریکایی است که پادشاه میخواهد جای سالخوردگان قرار دهد: “این نسل در عین حال باید می آموخت که در همه امور، پادشاه را تصمیم گیرنده بداند!” به گزارش بی بی سی:”حادثه بزرگ زندگی مهندس انصاری که شاید بهترین مهلت زندگی وی به حسب آید در سال۱۳۴۰ رخ داد… انتخاب وی به ریاست سازمان آب و برق خوزستان با نقشه هایی که پادشاه در سر داشت، چنان نبود که پیشبردش به آسانی ممکن شود. به نظر بسیار کسانی که در آن سالها گذرشان به خوزستان افتاده است مهندس انصاری در آن مقام از یکسو کارگاه عظیم را اداره میکرد و از سوی دیگر هرهفته به پایتخت می رفت تا با رقیبان و مخالفان مشت زنی کند. شاید از همین جهت بود که به دستور پادشاه او در ضمن استانداری خوزستان را هم عهده دار شد”!

چنانچه می بینید استاندار خوزستان  شدنش همزمان با ریاست چندساله اش بر سازمان آب و برق است. پس آقای استاندارِ تازه منصوب در خشکسالی و بدبختی شادگان سراغ نارسایی ها و کم کاری های خود در سازمان آب و برق می رود؛ اما در خاطره نقل شده خود را ناجی خوزستان و شادگان جلوه می دهد.

عجیب تر اینکه این کارهای نمایشی(بردن مقامات محلی به شادگان) در بتن ریزی سد دز و هم افتتاح صنعت نیشکر هم وجود دارد که ۳۵۰نفر را با تشریفات ویژه از تهران میبرد.

 بی بی سی در گزارش خود اینها را برای جنگ قدرت و رسیدن به مقام نخست وزیری توصیف می کند:

“امیر عباس هویدا که نخست وزیر شد می گفتند محلل است و به زودی جای خود را به جوانی می دهد همسو با خواست پادشاه. از اردشیر زاهدی، جمشید آموزگار و عبدالرضا انصاری نام می بردند هرسه معاون و دستیار ویلیام وارن در اصل ۴ ترومن.” “یک روزنامه انگلیسی هم نوشت که به زودی مهندس عبدالرضا انصاری به نخست وزیری منصوب می شود.

اما با همه آن تلاشها و نمایش ها در خوزستان و مشت زنی آخر هفته ها با رقیبان در تهران، چرا انصاری نخست وزیر نشد؟!!

بی بی سی از دو گزارش ساواک و سازمان بازرسی کشور در سال۴۸ می گوید که بعد از ۲۰سال خدمت موجب عزل او شد. او بعد از ۹ماه عزلت وارد تشکیلات اشرف و بعد هم معاون علم در برگزاری جشن های مسرفانه ۲۵۰۰ساله شد!

 اما گزارش ساواک درباره او حاوی این نکات است:

“نامبرده یکی از مهره های آمریکا”/ “مورد اعتماد آمریکایی ها و مورد حمایت آنها که مشاغل مهم و حساس را به دست آورد”.

“عضو فرامانسونری اهواز وابسته به اسکاتلند”

“در طول سالهای متمادی نامه های ماشین شده بدون امضای زیادی برای مقامات مختلف مملکتی ارسال شد که در آنها موارد بسیاری از سوء استفاده ها و مفاسد اخلاقی وی و همچنین وابستگی نامبرده به آمریکا ذکر شده است. انصاری به همراه اردشیر زاهدی وسایل عیش و نوش و عیاشی رئیس اصل ۴ ترومن را فراهم می کرد”!

آقای نصیری آدرس های مراکز عیش و نوش اینان با مقام آمریکایی در خوزستان را اگر شنیده ما دیده ایم و می دانیم با زن و ناموس اینجا چه می شده است!

در گزارش بی بی سی با بقای هویدا در نخست وزیری، انصاری فقط وزیر کشور می شود می نویسد: “در حالی که پذیرفته بود که انتخابات یک بازی است و پذیرفته بود که تنها پادشاه حق دارد نظر بدهد که چه کسی انتخاب شود”!

البته از جمله اتهام خود او هم تقلب در انتخابات بود!

آقای نصیری اگر خیلی اصرار دارد بر این شیوه حکمرانی ج.ا “آب پاکی” بریزد؛ آن آب پاکی، خون جوانان رشیدی است که در این خاک ریخت، مدیریت های نابغه و گمنامی مثل باقری ها و ابتکارات مهندسی رزمی در همین هور بود. آب پاکی، خدمات بی منت دهها گروه جهادی و بسیجی در همین استان است. آب نجس چرا؟!

منابع:

عبدالرضا انصاری

درگذشت عبدالرضا انصاری؛ آنکه نخست وزیر نشد

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۴/۳۰

۱۰/ سلسله درسهای نهج البلاغه

سخرانی ایراد شده در ادامه‌ی سلسله درس‌های نهج البلاغه در مورخه‌ی ۲۵ تیر ماه ۱۴۰۰، با موضوع «مبادرت به معاد ۳»  به همت هیات راه فاطمه(س) قم منتشر می‌شود.

مبادرت به معاد ۳

  • خ۲۱: تخفَّفوا تَلحقوا
  • مرگ، همه را به رفتگان ملحق می کند، سبکباری این وسط چه نقشی دارد؟!
  • تقوا چگونه برزخ را کوتاه می کند؟!
  • خ۱۶؛ برخی اهل سعی و سریع و برخی طالب اما کُندند و برخی هم مقصّر…

– اگر مشتاق این معارف نهج البلاغه بودید، فایل صوتی را بشنوید!

 

دریافت جلسه هشتم سلسله درس‌های نهج البلاغه | “دریافت از پیوند کمکی

۰۹ / سلسله درسهای نهج البلاغه

دریافت جلسه نهم سلسله درسهای نهج البلاغه | “دریافت از پیوند کمکی

به حسب روایت صحیح السند کافی، تولیت موقوفات قم(صالح بن محمد بن سهل) نزد امام جواد(ع) آمد و گفت: درباره ۱۰هزار درهم حلالم کن که خرجش کرده ام!

امام فرمود: حلال! اما وقتی صالح خارج شد امام فرمود: یکی شان خود را بر اموال حق آل محمد و ایتام و مساکین و فقرا و در راه ماندگان آنها می افکند و از اموال برمی دارد سپس می گوید حلالم کن! آیا درست است بگویم اجازه نمی دهم؟! پس خداوند از آنها روز قیامت سئوال شدید می کند” (الکافی ج۱ص۵۴۸ح۲۷)

این پاسخ دو پهلو چه وجهی دارد؟ به خودش می فرماید: حلال! به راوی می گوید: خدا حساب می کشد! جای تقیه هم نیست و صالح وکیل خود امام است!

  • این بخاطر دو وجهی بودن کار است:
    از طرف بقاء سازمان وکالت و شبکه مویرگی امامت به همه نقاط لازم است. باید هزینه و حتی پرت کارش را قبول کرد. لذا می فرماید حلال. و به راوی هم می فرماید: به نظرت درست است بگویم نه اجازه نمی دهم؟!
  • اما وجه دیگر، رعایت موازین است. مصرف متولیان و کارگزاران در حد متعارف جایز است و بیشتر آن عقوبت دارد. امام جواد(ع) مبسوط الید نیست این مواخذه می رود به قیامت؛ اما امیرالمومنین در همین موارد مواخذه سخت را خود می کرد.

یک نکته مهم:

تولیت داریم و ولایت؛ تولیت، ولایت ضعیف است نوعی وکالت و وصایت است، تصرف کردن طبق ضوابط تعیین شده نه طبق مصلحت و صلاحدید است. مثل تولیت وقف که باید به مصرف افراد تعیین شده و در جهت تعیین شده باشد؛ اما ولایت، تولیت شدید و صاحب اختیاری -البته در حدود تعیین شده-  است. مثلا مراجع در خمس ولایت دارند نه تولیت، باید جهت مصرف را رعایت کنند اما با صلاحدید خود نه اینکه  همه جزییات تعیین شده باشد.

موارد مشابه در نهج البلاغه و برخورد متفاوت امیرالمومنین(ع):

  • نامه۵ به اشعث کارگزار آذربایجان.
    به همین رعایت ضوابط تولیت تاکید دارد: “امارت توطعمه نیست، بلکه امانتی برگردنت است از تو خواسته شده تا فرمانبردار مافوق خود باشی. تو حق نداری که در امور رعیت به دلخواه خویش عمل کنی، یا به کار خطیری اقدام کنی، مگر با استناد به فرمانی که به تو برسد. در دست تو مالی از اموال خدای عزوجل است و تو یکی از خزانه داران او هستی تا آن را تسلیم من کنی. امیدوارم برای تو بدترین والیان نباشم”
    این یعنی ضابطه گذاری، یعنی تو تولیت داری نه ولایت که به صلاحدید خود درباره رعیت یا بیت المال کاری کنی!
  • نامه ۲۰ به زیاد بن ابیه که جانشین کارگزار حضرت (عبدالله بن عباس) بود.
    آن سئوال سخت را این جهانی می کند چون مبسوط الید است و مثل امام جواد(ع) نیست می نویسد: “به خدا سوگند می خورم، سوگندی راست که اگر به من خبر رسد که در بیت المال مسلمین به اندک یا بسیار، خیانت کرده ای، چنان بر تو سخت بگیرم که تهیدست شوی و هزینه زندگی بر دوشت سنگین و حقیر و خوار گردی”
  • اولا این جور نامه ها را از صندوق ارثیه “زیاد” در نیاورده اند؛ دیگران هم شنیده و نقل کرده تا به سید رضی رسیده است. برخی فکر می کنند تذکر به کارگزار حکومت عدل حتما باید درگوشی و محرمانه و خصوصی باشد!
  • می بینید می فرماید برای خیانت کم هم چنین عقوبتی می کنم. این همان نظریه عذاب و مجازات مضاعف کارگزار است. رهبر انقلاب هم چند بار زبان زده اند؛ اما متاسفانه هنوز نیست! #طبری ای که با آن رئیس قوه را به حاشیه بردند با طبری ای که حکم خورد یک اندازه نیستند! عذاب مضاعفی ندیدیم.
    عجیب تر اینکه جرم در قبال مسئولین، مشدد است یعنی توهین به یک مسئول، حکمش از توهین به یک فرد عادی بیشتر است به این استدلال که به شخصیت حقوقی هم توهین شده؛ خوب در مجازات مسئول هم باید این تشدید مجازات باشد(که نیست)!
  • می فرماید:”ضئیل الامر” حقیر و خوارت می کنم! امیرالمومنین کارگزار متخلف را در شهر می چرخاند (مثل ابن هرمه). ما اینکار را فقط با اوباش می کنیم!
  • نامه۲۴ وصیت اموال به امام حسن(ع)
    این اموال امامت نیست، اموال شخصی و اوقاف و… است و پسرش را با وصیت، در آنها تولیت می دهد (نه ولایت که در اموال امامت مثل انفال و… هست) . قاعده می گذارد:
    یاکُلُ منهُ بالمعروف و یُنفِقُ منهُ بالمعروف: در حد متعارف مصرف خودتان در حد متعارف انفاق.
    اولا مصرف را با انفاق ، میزان می کند و متعارف را قید هردو می کند.
  • متولی اموال حق ندارد مصرف نامتعارف کند. گاهی می بینیم متولی وقفی مصرفی بسیار نامتعارف کرده است…
    در قاعده ای کلی می فرماید:
    جودُ الولاهِ بِفَئِ المسلمین جور و خَتِر(غررالحکم)
    جود کردن متولیان با بیت المال، جور است و نیرنگ ناجور!
  • نمی فرماید استئثار و ویژه خواریشان! آن که تکلیفش معلوم است؛ نه، جود کردنشان با بیت المال هم جور و نیرنگ است. چون تولیت دارند نه ولایت. باید طبق ضوابط عمل کنند نه به صلاح دید!
  • مثال این فرمایش در نهج البلاغه مصقله است نامه۴۳ و خطبه۴۴ درباره اوست. یکبار گزارش ویژه خواری و بذل بیت مال به نزدیکان رسید، نامه توبیخ آمیز۴۳ صادر شد. مصقله صورت اموال فرستاد و از خود دفاع کرد، امام هم تصدیقش کرد. بار بعد مصلقه یک کار خیری کرد. اسرای نصرانی جنگ فرستاده حضرت علیه خریت بن راشد، را خرید و آزاد کرد!
    ببینید: جود یعنی این! با بیت المال کار خیری کرد برده آزاد کرد. حضرت اینرا دارد می گوید که جور است و نیرنگ!
    از مصقله پولش را طلب کرد. مصقله مقداری را داد بقیه در توانش نبود، فرار کرد وبه معاویه پیوست! خطبه۴۴ در اینباره است که:”مصقله کار بزرگواران انجام داد،ولی چون بردگان فرار کرد…اگر می ماند مقداری که برایش میّسر بود می گرفتیم و برای باقیمانده به انتظار فراوانی ثروتش می نشستیم”!
  • این مکتب علی(ع) است نه فقط در حیف و میل، بلکه در جود کردن و کار خیر کردن از بیت المال هم متولی امور حق ندارد خارج از ضوابط عمل کند،چه رسد به ویژه خواری و…
    یعنی مثلا یک مسئول(غیر ولیّ) خارج از ضوابط اموالی را در کار خیری هزینه کند!
    این سختگیری امام حاکم و مبسوط الید است .

نکات تاریخی مهم درباره وقایع و اشخاص (اشعث و زیاد و مصقله و خریت و…) را در فایل صوتی جلسه بشنوید.

مطالب مرتبط

۰۸/ سلسله درسهای نهج البلاغه

سخرانی ایراد شده در ادامه‌ی سلسله درس‌های نهج البلاغه در مورخه‌ی ۱۱ تیر ماه ۱۴۰۰، با موضوع «مبادرت به معاد ۲» منتشر می‌شود.

مبادرت به معاد۲

  • فبادروا المعاد و سابقوا الآجال(خ۱۸۳)!
  • معمای خواب و مرگ!
  • چگونه در خواب هم توفی شده ایم درحالیکه تکان می خوریم؟! پس سختی جان دادن و معاینه چه شد؟!
  • فریب های ۵۰ ساله!
  • اگر مشتاق این معارف نهج البلاغه بودید فایل صوتی را بشنوید!

دریافت جلسه هشتم سلسله درس‌های نهج البلاغه | “دریافت از پیوند کمکی

۰۷/ سلسله درسهای نهج البلاغه

دریافت جلسه هفتم سلسله درسهای نهج البلاغه | “دریافت از پیوند کمکی

جلسه هفتم سلسله درس‌های نهج البلاغه ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان مورخه ۲۷ خرداد ماه ۱۴۰۰ منتشر می‌شود. در این جلسه خواهید شنید:

مبادرت به معاد۱

  • نهج البلاغه می گوید: به موت مبادرت کنید!(خ۱۹۰)/ از اجل سبقت بگیرید!(خ۱۸۳)
  • فرق است بین اینکه بگوید صله رحم اجل را به تاخیر می اندازد تا بفرماید با اعمالتان از اجل تان سبقت بگیرید!
  • مرگِ چشیدنی !
  • توفی از درون و حیات روحانی…

* اگر مشتاق این معارف نهج البلاغه بودید فایل صوتی را بشنوید!

مردمسالاری دینی در نهج البلاغه

مصاحبه صورت گرفته با حجت الاسلام قنبریان مورخه ۲۰ خرداد ماه ۱۴۰۰ با موضوع «مردمسالاری دینی در نهج البلاغه» منتشر می‌شود.

  • جمهور مردم، عمود دین اند!
  • جمهور مردم انزوا را از امامت گرفتند نه شورای فلان و چند حزب اللهی!
  • هرجا نخبگانی جای مردم نشستند، شایستگان حذف شدند؛ برترینش امیرالمومنین(ع)!
  • بهترین راه کشف صالحین هم مردم اند!
  • مردم متن تخصصی قانون اساسی را می توانند تشخیص و رای دهند، رجل مذهبی سیاسی را نمی توانند؟!
  • شورای نگهبان با نظارت استصوابی را قبول دارم، اما باید زمینه انتخاب گسترده تر مردم فراهم شود.
  • منطقه های تاریک از چشم مردم با شورای نگهبان…
  • و الا حرکت پاندولی اتفاق می افتد. مداخله بیشتر زمینه پس زدن بیشتر میشود!

دریافت مصاحبه «مردمسالاری دینی در نهج البلاغه»
با کیفیت ۱۴۴p, 240p, 360p

جمهور مردم!

تشیع ما به علی(ع) است. نمایه های او در نهج البلاغه است و تاج نهج البلاغه، عهدنامه مالک اشتر(نامه۵۳) است. آنجا امیرالمومنین در همان سالهای کوفه کذایی درباره جمهور مردم می فرماید: «انّما عمادُ الدین…العامهُ من الامه» پایه های دین(در تحقق اجتماعی اش) جمهور مردم اند!

حالا ایران جای خود دارد که امام خمینی فرمود از امت رسول الله و کوفه امیرالمومنین بهترند.

تاریخ را سرِ ته نخوانیم!

همان جمهور و حضور اکثری مردم بود که به ۲۵سال خانه نشینی و محرومیت های سیاسی حضرت امیر(ع) در سال۳۶ پایان داد!

قبلش زمینه چنین حضوری فراهم نشد و الا باز انتخاب، علی(ع) بود!

جمهور، حق او را غصب نکرد! کنار گذاشتن شایسته ترین، محصول کار شورای کذا و کذا بود نه انتخاب عمومیِ جمهور!

در تمدید این برکناری هم، انتصاب خلیفه، جای رجوع به مردم و باز شورای کذا، مقصر بود نه جمهور مردم!

جمهور مردم اینبار که شورید و نمایندگانش از کوفه و بصره و مصر را به مدینه فرستاد، جز علی(ع) انتخاب نکرد! اولین بیعتی بود که جمهور مردم از کاندید تا خلافتش را رقم زدند!

باور کنید: جمهور مردمِ مسلمان ستون و تکیه گاه دین است[۱].

حتی در کوفه ۶۰ هجری!

جمهور مردم در اعتراض خیابانی، نائب الامام (مسلم بن عقیل) را پس نزدند!

جمهور با او در کف خیابان بودند، باز کانونهای خاص در دالانها و لابی های دار العماره، مسلم را به پول و منصب فروختند، نه جمهور مردم!

مشکل آن جمهور، پیوندهای خونی و عصبیت های قبیلگی اش بود[۲] که آن اشرافِ لابی گر را بر خواست اکثریت تسلط می داد و آنها را تکه تکه می کرد: عده زیادی را متواری در صحرا[۳]، برخی پیوسته به حسین(ع) و برخی علیه او!

در جامعه ای که پیوند ولایی بجایی خون و قبیله نشسته، جمهور، عزیزتر و گرامی تر نیست؟!

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۳/۲۰

[۱] امام خمینی شاید همین فرمایش را توضیح می داد که:”این ملت است که آمد شما را از این گرفتاری ها بیرون آورد و با رای خودش، مجلس درست کرد و جمهوری اسلامی را تنفیذ کرد و رئیس جمهور درست کرد و آنها هم دولت درست کردند. همه چیزهایی که ما داریم از این مردم است خصوصاً از این مستضعفین”(۶۰/۸/۲۳)

[۲] امیرالمومنین در خطبه قاصعه این عصبیت را خوب بیان کرده است.

[۳] تاریخ می نویسد: فرمانده ای با ۱۰۰۰نفر از کوفه به کربلا اعزام می شد ولی جز با ۳۰۰یا ۴۰۰نفر به آنجا نمی رسید بخاطر کراهتی که از جنگ با سیدالشهدا داشتند(انساب الاشراف ج۳ص۱۷۹)

سخنرانی/ جمهور و عاجز الرأی!

سخنرانی ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان در دانشگاه تهران مورخه ۱۶ خرداد ماه ۱۴۰۰ با موضوع «جمهور و عاجز الرأی!» منتشر می‌شود.

  • امام صادق(ع) از دچار شدن به روسای سست تدبیر(عاجز الرای) گفت!
  • آیا تقصیر مردم است؟!
  • جمهور مردم، عماد دین اند!
  • جمهور مردم، طریق کشف صالحین اند!
  • چاره تخلّص از روسای عاجز الرای: میامین الرای!
  • امیرالمومنین(ع) ملحق شدن به قومی با آراء مبارک(میامین الرای) را می خواست!

محسن قنبریان

دریافت سخنرانی «جمهور و عاجز الرأی!» | “دریافت از پیوند کمکی