بایگانی برچسب: s

خدایا! مقاومت!

۳۱۳دلاور بدر مَثَل فئه های پیروز تا ۳۱۳یار ظهور شدند.

اما شب عملیات بدر پیامبر(ص) تا صبح بیتوته کرد و دعای عجیبی داشت: خدایا اگر این گروه شکست بخورند دیگر روی زمین پرستش نمی شوی!

حق نداریم این دعا را برای مقاومت کنیم؟!

 

آیا مقاومت در دنیای امروز اگر شکست خورد، خداوند حقیقتاً پرستش می شود؟!

به اسلام آمریکایی و ادیان صهیونی آری؛ اما به اسلام محمدی چه؟!

 

چنین اضطراری به خداوند برای پیامبر(ص) ضعف است؟!

بدریون، ضعیف و زبون بودند؟!

غلبه نظامی مشرکان و عدم توازن نظامی را پیامبر جای حاشا کردن، با خدایش در میان نهاد! مثل یک مضطر تا صبح دعا کرد و مردم هم شنیدند!

 

چرا حیا می کنیم جای فراخوان دعا در شب حادثه برای دروغ بودن شهادت و ترور فلان دلاور، قبل از مواجهه، با اضطرار از خداوند نصرت بخواهیم!

 

خدایا! در غلبه نظامی و اطلاعاتی دشمنانت، مقاومت -با همه استحکام و دلاوری هایش- اگر شکست بخورد دیگر به این زودی اسلام محمدی کمر راست نمی کند!

خدایا مقاومت!

 

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۷/۹

 

مطلب مرتبط: شرایط مرگ و زندگی

دو نکته مهم در بیانات اخیر رهبر انقلاب اسلامی:

  1. تکلیف شخصیت حقوقی!
    “بر همه مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزب الله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث آن را یاری کنند”(۱۴۰۳/۷/۷)
    این وجوب یاری -بخصوص وقتی رویارویی موشکی و سیاسی است- به طریق اوْلی دولت و قوای نظامی را هم می گیرد.
    نمی شود یک مرد و زن مسلمان مکلف باشد؛ اما قوای نظامی و عناصر دیپلماتیک و سیاسی مکلف نباشند!
    رئیس مجلس شورای اسلامی امروز اعلام کرد:
    “بر اساس حکم شرعی رهبر انقلاب درکمک به مقاومت تا هر سطحی که لازم باشد به خود تردید راه نخواهیم داد”
    رئیس شورای امنیت ملی دکتر پزشکیان -که مفتخر به اجرای سیاستها و فرامین رهبری است- هم باید صریحا این وجوب را بپذیرد و نحوه یاری را بیشتر از روال جاری معلوم کند.
    جبران برخی مواضع سفر نیویورک -که در رسانه های دشمن پیام ضعف و عقب نشینی تلقی شد- با اِعمال سیاست های درست و تجربه شده ضروری به نظر می رسد.
    البته این هرگز به معنی سلب تکلیف از آحاد ملت مسلمان در جهاد تبیین و کمک مالی و آمادگی حضور در صورت امکان و جواز و… نیست.
    اگر قوای سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی از این بیان صریح، تکلیف نگیرند و آثار اِعمال کردن آن هویدا نشود، این تحلیلِ کف صحنه -که شاید درست هم نباشد- قوت می گیرد که: رهبر انقلاب کوتاهی های مسئولان مربوطه را دیده و با این بیان از خود امت اسلامی خواسته است و از اینجاست که دیگر از انتقام خون سیدحسن با مسئولان نگفته است!!!
  2. رأس بودن حزب الله در محور رویارویی:
    “همه نیروی مقاومت منطقه در کنار حزب الله و پشتیبان آن است. سرنوشت این منطقه را نیروهای مقاومت و در رأس آنان حزب الله سرافراز رقم خواهد زد”.
    این سخن صریح است که محور رویارویی قرار نیست از حزب الله به ایران تغییر کند.
    ایران هم البته حتما باید طبق تکلیف بالا پشتیبان و در کنار حزب الله حضور داشته باشد.

دوستان انقلابی هم باید به این قسمت توجه داشته باشند. ظاهرا تغییر محور رویارویی از حزب الله و… به ایران و بالتبع جنگ مستقیم و مستمر جمهوری اسلامی با رژیم در بیان ایشان هم سلب شده است!

این نکته مهم احتمالا از سر تحلیل سایه و تله جنگ و مانند آن نباشد؛ بلکه لحاظ موقعیت حزب الله به خصوص در شرایط اخیر هم دخیل است. تغییر محور و رأس رویارویی از حزب الله به ایران، پیام ضعف هم دارد و با “بنای مستحکم حزب الله” و “صدمه ندیدن آن از این ضربات” هم ناسازگار است.

برخی مقامات سیاسی و نظامی نیز این روزها در همین خط سخن گفتند:

– و…

البته این نباید بد تفسیر شود و مطلق ورود مستقیم جمهوری اسلامی در نظر ایشان سلب شود و همه چیز با نیابت حزب الله تلقی شود! چون کلمات صریح شان در ضرورت خونخواهی شهید هنیه و عقوبت الهی در صورت عقب نشینی جلوی چشم است.

انتقام شهید هنیه و سردار نیلفروشان و… هنوز کارت استفاده نشده ای است که به شکل قوی و کارایش می تواند موازنه ساز هم باشد و بدون جنگ فراگیر یا تغییر محور اصلی و رأس مواجهه، پشتیبانی جدی به خط مقدم و حزب الله برساند.

به تازگی دوباره برخی مقامات سیاسی از این حق انتقام گفته اند و طبعا این شورای امنیت ملی و نیروهای مسلح اند که می توانند جزییات آنرا مهندسی و اجرایش کنند.

مطالبه مردمی -به تعبیر رهبری- خرج موشکها خواهد بود.

* صرفاً برداشتی از آخرین بیانات رهبر انقلاب اسلامی بود مصون از خطانیست!

مطلب مرتبط: این مرد اسطوره صلاح الدین را تعویض می کند!

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۷/۸

اسرائیل به همان سگ هاری تبدیل شده است که آرزویش را داشت

موشه دایان، فرمانده نظامی و وزیر دفاع سابق اسرائیل، جایی گفته است: «اسرائیل باید مثل سگی هار به نظر برسد، خطرناکتر از اینکه کسی جرئت کند مزاحمش شود». دایان حتی از سوی نظامیان اسرائیل، فرماندهی بسیار خشن و تندرو به شمار می‌رفت که ایده‌هایش معمولاً خطرناک به نظر می‌آمد. اما لویی رنه برس، پژوهشگر تشکیلات نظامی اسرائیل، می‌گوید دایان با ایدۀ «سگ هار» خود، در واقع شیوه همیشگی اسرائیل را در دیوانه‌ نشان‌دادن خود برملا می‌کند.

بعد از گذشت یک سال از دور جدید جنگ اسرائیل علیه فلسطینیان، اقدامات جنون‌بار ارتش رژیم اسرائیل، بیش از همیشه در معرض دید همگانی قرار گرفته است.

در پردۀ تازه‌ای از این جنایات، اسرائیل در عملیاتی که آن را «نظم جدید» نامیده است، با فروریختن بیش از هشتاد تُن بمب بر سر چند ساختمان مسکونی و با کشتن بیش از سیصد غیرنظامی، اقدام به ترور دبیرکل حزب‌الله لبنان، سید حسن نصرالله و فرماندهان همراه او کرده است. اسرائیل به همان چیزی تبدیل شده است که موشه دایان توصیه می‌کرد: سگ هار.

ایلان پاپه، مورخ سرشناس اسرائیلی، اخیراً در مصاحبه‌ای گفته است: «فکر می‌کنم آنچه شاهد آن هستیم، آغازِ پایان پروژۀ صهیونیسم است. و مورخان خوب می‌دانند که آغازِ پایان پروژه‌هایی مانند صهیونیسم، خطرناک‌ترین فصل از تاریخ یک خطه‌ است».
(با تلخیص)

شرایط مرگ و زندگی!

«شرایط کنونی منطقه به گونه‌ای است که هم برای دشمن صهیونیستی شرایط مرگ و زندگی است و هم برای جبهه حق.

ورود لبنان به قضایای اخیر فلسطین و غزه تأثیر عمیقی داشت و اگر چنین کاری انجام نمی‌شد قطعا بیشترین خسارت به خود لبنان وارد می شد.

(رهبر انقلاب اسلامی در دیدار «نبیه بری» رئیس مجلس لبنان ۱۴۰۳/۰۳/۰۲)

 توجه:

مهمترین دیده بانی رهبر انقلاب اسلامی بعد از طوفان الاقصی در این جمله بروز کرد:

شرایط کنونی منطقه به گونه ای است که هم برای دشمن صهیونیستی شرایط مرگ و زندگی است هم برای جبهه حق!

از حرف های تکراری و کلیشه ای و شعاری که به قصد امید بخشی از اتمام کار اسرائیل و وعده های تاویلی و مبهم می دهند بگذرید؛ برای جبهه حق هم شرایط مرگ و زندگی است! از تبیین و سخن گفتن درباره اش برای مردم و بدنه انقلابی نترسیم!

با حمله به لبنان و ترورهای اخیر بخصوص سید مقاومت این موازنه به نفع اسرائیل در حال به هم خوردن است!

حرفهای مخدّر را جای امید و شعارهای توخالی را جای تسلیت تحویل نگیریم!

شرایط خاص زمانی را درک کنیم و این دیده بانی فرمانده کل را پاس بداریم.

مردم را برای مقابله جدی (مستقیم یا باواسطه) مهیا و از مسئولین(سیاسی و نظامی) جدی مطالبه کنیم.

عدم درک شرایط ویژه زمان در لحظه مرگ و حیات، ملامت غیر جبران دارد!

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۷/۷

وحدت و خلوص

خلاصه ای از بیانات حجت الاسلام قنبریان بعنوان “اسلامی که انقلاب کرد” در برنامه راز (قسمت دوم) تاریخ ۲۳مرداد۱۴۰۳

با عنوان “جمع بین وحدت و خلوص”

نقشه امام بنای مدنیت اجتماعی-سیاسی براساس عقلانیت اسلامی بود با دو رکن: سپردن کارها به دست مردم / حرکت در چارچوبه شریعت

خلاصه اش می شود مردم سالاری دینی؛ دو طیف با آن مخالفند…

آدمها را زود نباید متهم به تحجر کرد ولی برخی افکار تحجری است…

لجنه ای هست که پیشبرد انقلاب را فقط از قوای قهری و قضایی و نظارتی می خواهد…

چرا آنطرف نایستیم؟ تایید بیشتر و انتخابات رقابتی تر نخواهیم؟!

در دوره نهضت بیشتر بر سر اقناع مردم حساب باز می کردیم…

بهشتی رئیس قضاییه بود اما با دگر اندیش ها مناظره می کرد!

“غلبه حجت” و “قبول امت”، رمز پیشبرد انقلاب [با قدرت نرم] است…

نظر شهیدان صدر و بهشتی درباره قانون شدن یکی از دو فتوا…

وقتی در فتوا چنین است در سیاست ها و تدبیرهای بشری بطریق اولی…

 

خلاصه قسمت اول را از اینجا و فایل صوتی کامل این قسمت را اینجا ببینید و بشنوید!


پ.ن:

در این سخنان هرگز حزب اللهی ها و بچه های انقلاب متحجر یا داعش خطاب نشدند بلکه صراحتا گفته شد در سال۸۸ همین ها پای جمهوریت ایستادند.

لکن مصلحانه برخی حرفها و تلقی ها درباره مردم و مردمسالاری دینی که گوشه کنار در حجره ها و گروه های مجازی بیان می شود نقد شد!

 

این لینک را ببینید: بیانات در دیدار دانشجویان در یازدهمین روز ماه رمضان

این مسئولیت با گروه کوچک سر پا نمی‌شود

مقاومت فئه، مقاومت همه

گزینشی خیلی فشرده از بحث مهم:
مسئولیت اجتماعی

فاطمیه اول۱۴۰۲
حجت الاسلام محسن قنبریان

جزوه را اینجا ملاحظه کنید
فایلهای صوتی جلسات را اینجا بشنوید

مقاومت فئه ، مقاومت همه!

مقاومت حزب الله لبنان، مقاومت فئه (یک جماعت همدل) بود و مقاومت غزه، مقاومت همه؛ از همین جا بالاتر از جنگ ۳۳روزه است و نقطه عطف در اضمحلال  اسرائیل خواهد شد!
مقاومت اینجور و انجام مسئولیت اجتماعی همه، در طول تاریخ زیاد نداریم؛ یکی دیگرش انقلاب اسلامی ایران بود که ۹۸٪ مردم، جمهوری اسلامی را در برگرفتند.

حجت الاسلام قنبریان/ بحث: مسئولیت اجتماعی
فاطمیه دوم / هیات اصحاب الحسین(ع) / دانشگاه تهران

و باز درها بر همان پاشنه‌ها می‌چرخد!

دو روز از فرمایشات مهم حضرت آقا درباره زنان و خانواده می‌گذرد و تقریباً نتیجه‌اش در رشد همگرایی جامعه حزب‌الهی تا جایی که برای بنده مشهود است، تقریباً هیچ است!

همه کسانی که از قبل موضعی دارند، جملاتی از حضرت آقا را گزینش کرده‌اند و بر درستی دیدگاه خود با تأکید بر «فصل الخطاب بودن کلام رهبری» اصرار می‌ورزند!

تقریباً گفتگویی شکل نمی‌گیرد و رفت و برگشت‌ها، بیشتر شبیه «بیانیه‌های سیاسی پی در پی» است تا «گفت و شنودی فرهنگی»!

کسی را ندیده‌ام که با فرمایشات حضرت آقا تکان قابل توجهی خورده باشد، کأنه آنچه در پوشش گفتگو انجام می‌دهیم را بیشتر ابزاری برای ابراز و تحمیل دیدگاه خود می‌دانیم، تا مجالی برای تأمل و شنیدن و آموختن!

ایده گفتمان انقلاب اسلامی در برخورد با حجاب را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد؛

    این ایده مرزهای روشنی با جریان توسعه‌خواه، مدیران التقاطی و جریان تحجر دینی دارد و در ذیل انگاره‌ پیشرفت قابل صورت‌بندی است:

بی‌تردید اهمال نسبت به بی‌حجابی، اشتباهی جبران‌ناپذیر است.

هیچ توجیهی در به تعویق انداختن توجه و حساسیت نسبت به مقوله حجاب، پذیرفتنی نیست.

باید حاکمیت در مسئله حجاب، مورد مطالبه و امر به معروف ونهی از منکر قرار گیرد.

در برخورد با پدیده بی‌حجابی، «تمرکز بر برخورد انتظامی و قضایی» ایده‌ای متحجرانه است.

مهمترین عامل رشد بی‌حجابی، تحقق پروتکلهای ایده توسعه  غربی در کشور، توسط جریان مدیران التقاطی و در میانه‌ی چُرت خرگوشی جریان متحجر است.

برخورد انتظامی و قضایی با بی‌حجابی حتما باید در جای خود مورد تأکید قرار گیرد.

امر به معروف و نهی از منکر درباره حجاب، نباید منجر به نفرت آفرینی و برچسب زنی ضد انقلابی و ضد دینی به بی‌حجابان شود.

ایده گفتمان انقلاب اسلامی درباره بی‌حجابی را می‌توان در میان این سلب و ایجابها بهتر فهم کرد:

  1. در این ایده، اینگونه نیست که بی‌حجابی را باید پذیرفت و با آن کوتاه آمد؛ هرگز!
    بلکه بدان معناست که در برخورد با بی‌حجاب، نباید نقطه برخورد را فقط نکته آشکار و هویدای آن در خیابان قرار داد.
  2. در این ایده، اینگونه نیست که بی‌حجابی اهمیت ندارد و باید مواجهه با آن را به بعد موکول کرد؛ هرگز!
    بلکه بدان معناست که ما با مجموعه‌ای از منکرها مواجه هستیم که بنا به فرمایش رهبری مسئله بی‌حجابی به صورت مستقیم در رأس آنها نیست. از امروز باید مبارزه با بی‌حجابی را با شدت و حدّت ادامه دهیم، ولی در ضمن یک منظومه و نظام امربه معروفها و نهی از منکرها که در آنها رعایت اولویتها شده باشد. بی‌حجابی، پیوست فرهنگی فرآیند توسعه مدرن است که متأسفانه آگاهی و به تبع آن، حساسیتِ جریان دینی به علت وجود سه دیگری گفتمان انقلاب اسلامی (جریان غربگرایی، مدیران التقاطی و تحجر دینی) درباره آن کم است.
  3. در این ایده، اینگونه نیست که حاکمیت، وظیفه‌ای در قبال بی‌حجاب ندارد؛ هرگز!
    بلکه بدان معناست که از حاکمیت باید مطالبه حساسیت به مقوله حجاب داشته باشیم و از او بخواهیم که از یک بام و دو هوای خواستن و نخواستن رشد فرهنگی و از جمله حجاب بیرون بیاید. باید به او بفهمانیم که مطالبه ما فقط بر روی برخورد انتظامی و قضایی با حجاب نیست، بلکه حاکمیت باید در وهله‌ی اول، همه تصمیمات غلطش را در عرصه‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی که بر مقوله «فرهنگ اسلامی ـ ایرانی» و از جمله «حجاب زنان» تأثیرات منفی می‌گذارد، متوقف کندو از دوگانه «سیاست‌زدگی در شعار» و «سیاست‌زدایی در عمل» دست بردارد که نتیجه آن چیزی نبوده است تاکنون جز «هویت‌زدایی انقلابی»؛ و البته به میزان شدت و جدیتش در این کار، برخورد انتظامی و قضایی را در دستور خود قرار دهد. (تقدم دولت‌سازی بر جامعه‌سازی)
  4. در این ایده، اینگونه نیست که باید امر به معروف زبانی و همگانی را از دستور کار خارج کرد؛ هرگز!
    بلکه بدان معناست که در برخورد با بی‌حجابی، خط قرمز امر به معروف و نهی از منکر عمومی این است که نباید «نفرت‌آفرینی» کند و دلها را از هم دورتر نماید؛ نباید با برچسب «ضد انقلابی» و «ضد دینی» همراه باشد؛ نباید به گسست اجتماعی بینجامد؛ نباید اولویتها نادیده انگاشته شود؛ باید از منظر برادری و رحمت باشد؛ باید دلسوزانه و متعهدانه باشد؛ باید به دور از عصبانیت و خشم باشد. باید متوجه بود که مقوله بی‌حجابی هرچه باشد، بیش از هرچیز درمانش منوط بر «هویت‌زایی انقلابی»است که هم می‌تواند حاوی عنصر جهت است و هم امکان کنش و تأثیر اجتماعی را فراهم می‌کند و هم بستری است برای رشد عقلانیت و آگاهی….

  • فروردین ۹۷ درباره تحریم های سپاه و در لیست گروههای تروریستی گذاشتن آن، تحلیلی با عنوان: پروژه آمریکاییِ حزب اللهیزه کردن ولایت فقیه در ایران! ارائه شد.
  • اینکه در کنار تحریم دولت ایران، تحریم کردن سپاه هم جداگانه انجام می شد؛ در نتیجه ی مذاکرات بی اثر نبود: با دولت ایران برای رفع تحریم ها مذاکره شود اما شرط نتیجه دادن یا ابقای/احیای برجام را تحریم سپاه قرار دهند! و بخواهند دولت روحانی با سپاه همان کند که دولت سعد حریری با حزب الله!
  • حساب ولایت فقیه و سپاهش در منطقه را از ایران و دولت ایران جدا کردن، نامش حزب اللهیزه کردن ولایت فقیه نهاده شد!
  • در دولت قبل نشانه هایی آشکار شد (ابلاغ اجرای fatf به بانکها و…)! اما در دولت جدید متوقع نیست آن پروژه حتی نادانسته و ناخواسته جلو رود!

چکیده آن تحلیل را اینجا بخوانید.