[با تلخیص]
ایدههای جذابسازی مطهری از بینشهای او میگذرد
این مطهری را هنوز هم حوزههای ما دفع میکند
اگر خون او پای حرفهایش نبود این قسمتها حتی سانسور هم میشد!
درباره ایدههای طرح مطالعاتی شهید مطهری اول باید نکاتی را رک و بدون سانسور درباره ایشان و اندیشههایشان بگویم چون بسیار موثر در ایدههاست:
- آثار شهید را علیرغم گوناگونی و تنوع میتوان به دو حیث کلی تقسیم کرد:
الف) آنچه محصول مطهری باعنوان یک عالم دینی و مدرس حوزه است
ب) آنچه محصول مطهری بعنوان یک روشنفکر و مصلح اجتماعی است.
منظور از “عالم دینی” شناخت و معرفی تراث اسلامی از قرآن و سنت تا حکمت و کلام است.
منظور از روشنفکر و مصلح، کسی است که درد بشر معاصر را دارد، جامعه و نیازهایش را میشناسد و میشناساند و از آنجا سراغ دین آمده نسخه درمان میبرد.
بین این دو عنوان و حیثیت هم تقابل و تهافت نیست و رابطه رفت و برگشت است. اولی “دانش” افزا و دومی “بینش” ساز است. بینشهای جدید و عمیق، سؤالات و نیازهای جدید به سرای دانش اسلامی میبرد و همچنین دانش اصیل اسلامی، بینش صائبتری به او میدهد از این حیث مطهری بخاطر دانش عمیقترش از اسلام روشنفکر و دردمندی متفاوت از شریعتی است و از حیث روشنفکر و دردمندیاش عالمی متفاوت از هم شاگردان خود (نام نبرم بهتر است) میباشد! - آثار قسم اول همه دانشهای مطهری در حوزه عقاید و اخلاق است. از شرح منظومه و کتابهای فلسفیاش تا بحثهای اعتقادیاش و بحثهای اخلاقیاش
[فهرست کامل همه قابل تدارک است]
در این دانشها هم اثر بینشهای مطهری هست. شبهات جدید و مواجهه با متفکران معاصر و حک و اصلاح و نقد و ابرامها در مواجهه با اندیشهها. اما اینجا ماحصلش دادن دانشی از اسلام است البته دانشی به روز و تازه. - محصولات دسته دوم مطهری حاصل بینش او تحلیل او از زمانه، تاریخ، تمدن، حکومت، جنبشها، سازمانها، حوزه و… است.
اینجا هم بحثهای دانشی موج میزند اما آنچه او را متفاوت میکند تفاوت دید او(بینش) و روش طرح و حل و احیانا نسخه درمان او نسبت به سایر عالمان است.
هم شاگردیهای خوب و حتی انقلابی او به حافظ و ایران و مثل اینها نپرداختهاند. با زن و حجاب یا اقتصاد مثل او مواجه نشدهاند که کتمان برخی حرفها را حرام بداند. جسارت پرداختن به عیوب روحانیت یا آسیب تقلید(اصل اجتهاد در اسلام-ده گفتار) را به خود ندادهاند و شاید توجیهگر وضع موجود بودهاند چنانچه هنوز هم نوعا نمیگویند! - مطهری اگر در قسمت دوم بدون سانسور و با چاشنی تاریخ و بیوگرافی او و مواجهه با او درقسمت بینشی و محصولات مصلحانهاش گفته شود فوق العاده برای جوانان آرمانخواه جذاب و پرکشش و همانقدر برای بزرگترها و صاحبان کرسیها و تریبونها چالش برانگیز است.
دروغ نگوییم این مطهری را هنوز هم حوزههای ما دفع میکند و او را بایکوت(بله بایکوت!) میکند و فراری میدهد. اگر خون او پای حرفهایش نبود این قسمتها حتی سانسور هم میشد و سرنوشتی مثل یادداشتهای اقتصادی او مییافت. حوزه بیشتر بعد اول و دانشی او را دوست دارد فیلسوف و متکلمیکه مباحث را شیرین و عالی و به روز طرح میکند و پاسخگوی شبهات است.
کجا از گیر دادن او به تحریفات و روضههای دروغ، از نظارت بر مرجع تقلید در تقلید، بر عیبهای سازمان روحانیت و مشکل عوامزدگی، از مفتخوری و مشکل آقازادگی در بیوتات(رجوع کن به جلد ۴ یادداشتها) و… خوشش میآید؟! - ایدههای جذابسازی مطهری از بینشهای او میگذرد و در فرد انقلاب میسازد و الا کماکان اقلی، تکراری و ملال آور جلوه میکند. حداکثر اساتید عقاید در هر قسمت به کتابهای دانشی او در حوزه عقاید حواله میدهند و بحث را ظریفتر و دقیقتر میکنند و برخی اساتید اخلاق از بحثهای اخلاقی او بهره ببرند و در تاریخ اسلام به بحثهای او هم ارجاع شود!
این مطهری، مطهری سانسور شده و بی خطر و کمک آموزشی است.
اما مطهری + بینشها، یقهگیر و چالشی و مطالبهگر و احیاگر و مصلح است.
طلبهای که پای آن بنشیند با خیلی از رویهها و وضعهای موجود نمیسازد بسیاری از تحلیلها و توجیهها را آبکی و ساختگی میبیند منتقد و نقاد میشود و…
راستش کاستی اصلی برخی اساتید و زعماء، غور نکردن لازم در همین بعد مطهری است. لذا بوی او را نمیدهند فکر میکنند مطهری آدمی + فلسفه و فقه و تفسیر و… است!!!
پس چرا بقیهای که با او اینها را خواندند مطهری نشدند؟!
متاسفانه برخی فضلاء با گذراندن دروس متداول چون خود را بی نیاز از محصولات دانشی مطهری میبینند، اغراء به جهل شده و خود را بینیاز از همه آثار(از جمله بینشی) میبینند لذا مدرس یا مبلغی معمولی میمانند و راه آن شهید کم راهرو میشود.
(پاسخ به یک پرسش و درخواست برخی مدارس علمیه)