بایگانی برچسب: s

ملکوت سیل!

در فرهنگ عرفانی-توحیدی قرآن هر چیزی ملکوت و باطنی دارد(۸۳/یس) که مثل روح است برای کالبد.

  • در “قوسِ نزولِ عالم” که “مدار تقدیر” و قالب گیری امور به اندازه ها و تعیّن هاست؛ سیل و هرآنچه روی زمین بلای طبیعی می شماریم، قالبِ “بما کسبت أیدی الناس” گرفته است. آنچه انسان از بدی کسب می کند، موجب ظهور فساد در زمین و آسمان می شود. و “ظلم مادر رذائل است”(غررالحکم).
    عامل سیلها و بلایا بیش از فلان جرم اخلاقی؛ محصول بی عدالتی، ویژه خواری و تعدی به طبیعت و حقوق عامه است. یعنی آنچه امروز بنام برداشت بی رویه از جنگل و اشغال انفال و… می شناسیم. امیر(ع)فرمود: “البطر یسلب النعمه و یجلب النقمه: مستی از ناز و نعمت[ویژه خوران]نعمت ها را گرفته و بلاها را عاید می کند”
  • در “قوسِ صعودِ عالم” که “مدار تکلیفِ” آدمی و تعالی او و رهائی از تقیّد ها و تعیّن هاست؛ سیل و هر ظاهرا بلای طبیعی، زمینه ای برای “شرح صدر در اسلام” و درآمدن از انانیت است. احسان و ایثار؛ “من” را “ما” می کند. همدردی، همدلی می آفریند و مردم را بیش از زبان و نژاد به هم نزدیک می کند(“أقرب القرب موّدات القلوب”). پویش ها ی کمک، همه را فرزند نیکی و برادر هم می کند(“الناس ابناء مایُحسنون).
  • پس از سیل هم می شود به مقصّرین پرداخت و بی تدبیری ها را مواخذه کرد اما در حین ابتلاء، نِقاش و درگیری های سیاسی-اجتماعی ویرانگرتر از سیل و به بدی فرصت طلبی دزدها و جیب‌بر هاست! صعود را سقوط می کند.

“وأصلح لنا خبیئه أسرارنا وأعطنا منک الأمان:نهفته های درون ما را اصلاح واز جانب خود امانمان ده”(زیارت رجبیه)

محسن قنبریان
۹۸/۱/۴

قدیما دزدها بانک “می زدند” ؛ جدیدا “بانک” می زنند!

 

قدیما دزدها بانک “می زدند” ؛ جدیدا “بانک” می زنند!
(این جمله یک مثَل بین پژوهشگران اقتصاد اسلامی شده است و قصد توهین و تطبیق بر کسی نیست!)

جوانان انقلابی اگر خواستند یک مثال و شاهد برای این ویدئو از مقام معظم رهبری بیابند، پیرامون لینک زیر بیشتر تحقیق کنند:

http://yon.ir/0gavw

رابطه بین تصاحب زمین های بزرگ (۲۱۷هزارمتر) برای ساخت یکی از ۵مگامال بزرگ جهان در تهران با تأسیس بانک خصوصی و حواشی اش را ملاحظه کنید! بانک برای “رونق تولید” زده نمی شود. برای مالی به بزرگی ترافوردسنتر انگلیس و بازار مصرفی اجناس خارجی و تجملی تأسیس می شود!

رابطه این دو با گسترش لاکچریسم و شهرک خصوصی باستی هیلز لواسان راهم ببینید! بانک برای خدمات عمومی و بالسویه به شهروندان هم تأسیس نمی شود. برای تأمین نقدینگی ملّاکی و دلّالی احداث می شود!

از اینها عمیق تر و جدی تر رابطه بانک های خصوصی با “خَلق پول” است. مقوله ای اقتصادی و پیچیده که تجریدی تر باید بدان توجه کرد: بانک مرکزی با اجازه خلق پول به بانک فرصت می دهد چند برابر پول واقعی سپرده ها برای خود خلق اعتبار کنند و سهام داران اصلی خود را بر هرکاری از جمله آنچه اشاره شد توانا کنند.  اصلاح بانک و بازنگری اساسی در نظام پولی یک ضرورت فوری است.

برای فهم روشن تر از کار بانک و خلق پول ویدئوی زیر را ببینید.

۷سین سفره ی کوچک عدالت!

  1. آیادر هیاهوی شوهای تلویزیونی و لپ لپ های بی مزه اش،خبر نتیجه جلسات مکرر شورای عالی کار درباره دستمزد کارگران برای سال ۹۸به گوش ات خورد:۱/۵۲۲هزارتومان؟!
    آیا می دانی جمعیت اینها چقدر است؟۱۳/۷میلیون کارگر که ۱۱میلیون آنها قرار داد موقت دارند! تقریبا حدود نیمی ازخانوارهای ایرانی!
    در این خبر چشمت کلمه ی”حداقل” دستمزد را نگیرد.۲۰٪کارگران قرارداد سفید امضاء دارند که ممکن است از این اقل هم محروم باشند! به رشد زیاداعتراضات کارگری سال ۹۶و۹۷ نگاه کن که ۵تا ۱۰ماه همین حداقل را هم نگرفته اند!
  2. تفاوت دستمزد را با اصناف دیگر -مثلاپزشکان-می دانی؟
    سقف حقوق پزشکان بیماستانی ۶۰میلیونی تصویب شد که تازه مورد شکایت پزشکان به دیوان عدالت واقع شد!
    تازه این کارانه شان در بیمارستان دولتی است ودستمزدشان در مطب و بیمارستان خصوصی هم جای خود دارد!؟ به نظرت تفاوت اقلا ۶۰،۷۰برابری، عدالت است؟(البته در آن کارانه بین خود پزشکان هم تبعیض هست!)
  3. می دانی روندتصویب دستمزد چنین اصناف غیر دولتی چگونه است؟!
    دستمزد کارگری با چانه زنی نمایندگان کارگری با نماینده کارفرمایان و نماینده دولت تصویب می شود؛که اینبار در آخرین جلسه ۸ساعته،رقم ۱/۵۲۲ هزار تصویب شد! اما تعیین تعرفه وحق ویزیت پزشکان را سازمان نظام پزشکی(از پزشکان)،نماینده وزارت بهداشت(پزشک)و نماینده سازمان بیمه گر تصویب می کنند.
    -آیا گرفتن حقوق خود از کارفرمایانی -که با کمترین اعتراض ماه بعد قرارداد را تمدید نمی کنند-قابل مقایسه با رایزنی پزشکان باهم برای تعیین دستمزد خود است؟! کسی پرسیده چرا در جلسه تعرفه پزشکان صاحب کاران (نمایندگان بیماران یا انجمن های حمایت از بیماران)حضور ندارند و به بیمه گران بسنده شده است؟!
  4. در سالهای گذشته خبر زندان و حتی شلاق خوردن کارگرانی برای تجمع و مطالبه همین اقل حقوق معوقه را شاید شنیده باشید (مثل کارگران معدن آق دره و…)
    -آیا تا حالاخبری از شلاق خوردن پزشکی که بخاطر حاضر نشدن بربستر مریض موجب مرگ یا وخامت حال او شده یاغیراز حقوق ،زیرمیزی های هنگفت گرفته راشنیده اید؟!آیا هرپزشک به موظفی ۱۵تا۲۰دقیقه معاینه بیمار عمل می کند؟!
    پزشک در این یادداشت یک مثال برای درک تبعیض اقتصادی و قضایی و سیاسی درباره کارگر است والا در اصناف دیگر هم مثال کم نیست!
  5. تا وقتی جامعه عدالت خواه و جوانان انقلابی تفاوت حقوق و مزایای مادی(تأکید می کنم مادی)کارگر با پزشک و مهندس را تبعیض نمی داند و پشت نیمکت نشستن و سواد را مرجح مزایای مادیِ بیشتر نسبت به بیل زدن و عرق ریختن در شرایط سخت می داند؛برای این بی عدالتی درتوزیع درآمدکاری نمی کند و مهمترین مسأله شان برای عدالت درحد ویلا وساعت مچی یک وزیر وسفیر زاده می ماند!
    -می دانید متفکر انقلاب اسلامی، استاد مطهری این تفاوت را “بی دلیل” و”ظالمانه”می خواند! ایشان هم قبول داشتند که کارهایی که نبوغ وابتکار داشته ومغزی و فکری اند،سطح عالی کارند؛اما امتیاز این کارها به همان افتخاری است که نصیب صاحب آنها می گردد و کار بدنی و سخت،مجازاتش همان سختی و بدنی بودنش است دیگر نباید مزد ومزایای مادیِ کارگر کمتر باشد؛ بخصوص که او رکن اساسی اجتماع است وهمه به کار او محتاجند و ارزش هر کار به مفید بودن آن است(ر.ک:مجموعه آثار ج۲۰ص۴۹۹)اصلا سر آن مشهورات نه حتما درست کسی فکر می کند؟
  6. بالاتراینکه: در فقه اسلامی تشخیص و درمان از سوی پزشک -به شرطی که بر او واجب عینی تعیینی باشد-بر او واجب است.مثلا در بیمارستانی که پزشک، مأمور به خدمت است و جز او برای طبابت در آن تایم نیست،درمان بیمار بر او واجب است.از سوی دیگر “اجرت”(مزد)گرفتن بر اینگونه واجبات حرام است! (ر.ک:مکاسب محرمه شیخ انصاری ج۲ص۱۴۱).پس پزشک اساسا نمی تواند”اجرت”بگیرد و برای امرار معاش باید از بیت المال”ارتزاق” کند.
    -آیا می دانید فرق “اجرت”با “ارتزاق”چیست؟ارتزاق،تأمین کفاف زندگی او- متناسب با شأن-از سوی بیت المال(بودجه عمومی)است که عادتا کمتر از ۶۰میلیون است.اما اجرت، متعلق عقد اجاره است و به تراضی طرفین است.نیازوبلکه اضطرار مریض و کمبود امکانات پزشکی و درمانی می تواند نرخ اجرت پزشک را به ویزیت ۴۰تا ۱۲۰هزار تومانی و بیشتر برساند و
    روزی چند میلیون عاید او کند!
  7. جالب اینکه کارگر،”اجیر”است وباید به او اجرت دهند.
    -آیا نرخ اجرت المثل کارگر را در کشورهای پیرامون خود می دانید؟
    دستمزد مصوّب سال۹۸ کارگران با احتساب دلار ۱۳هزار تومان میشود ماهی ۱۱۵دلار! اما اجرت کارگران در عراق ۲۹۰ دلار،ترکیه۴۷۵، عربستان۸۰۰دلار و… است!
    ظاهرا به حسب برخی محاسبات دستمزد کارگران در ایران از زمره پایین ترین ها در دنیا است!
    درحالیکه دستمزدپزشکی حتی اگر با اجرت المثل حساب کنیم،در ایران اقلا از متوسط آسیا بالاتر است!

محسن قنبریان
۹۷/۱۲/۲۸

پ.ن: باور کنید زیاد تلاش میکنم در فصل سفره و سبزه و هم دعا و رجب، از اینها بنویسم اما آیا ۱/۵۰۰ هزار اجازه سفره هفت سین و خرید شب عید می دهد؟ آیا این ۱۳میلیون، توانی برای درک فضیلت روزه رجب یا حتی مجالی برای خواندن یک “یامن ارجوه” پیدا می کنند؟!
قال امیرالمومنین(ع):العدل حیاه الاحکام.(غررالحکم)

-مطالب مرتبط:

شهید مطهری هم کمونیست بود؟!

عدالت در بیانیه گام دوم

عدالت در بیانیه گام دوم

اشاره

رهبری در بخش اول بیانیه(مقام توصیف)، انقلاب را “موجب سنگین کردن کفه ی عدالت در تقسیم امکانات عمومی کشور و جابجایی خدمات و ثروت از مرکز به همه جای کشور” می شمارد.
در بخش دوم(بایسته های ۷گانه) در بخش عدالت: “تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژه خواری و مدارا با فریبگران اقتصادی را بشدت ممنوع” اعلام می دارند.
شاه بیت عدالت خواهی نزد پژوهشگران اقتصاد اسلامی و فقهاء عدالت خواهی مثل شهید صدر همین است که: “توزیع ثروت ملی” مقدم بر “توزیع درآمد ملی” باشد.(۱)
به حسب واقعیت میدانی نیز جابجایی های ناروای حاصل از فساد و اختلاس و… در اقتصاد ملی بسیار ناچیزتر از تبعیض های ظاهرا قانونی است که موجب تملّک سرمایه ها و منابع عمومی در دست افراد و گروه های خاص می شود و بالتبع توزیع ناعادلانه درآمد و فاصله طبقاتی راهم موجب میشود.
از اینرو تأکید بیانیه گام دوم بر این مهم و حتی مقدم کردنش بر مبارزه با فساد دقت عالمانه و استمرار خط فقاهت عدالتخواه اصیل را خبر می دهد.
اما برای پیش برد انقلاب در این عرصه و تقسیم عادلانه امکانات و منابع عمومی کشور بین همه مردم و جلوگیری از “تبعیض در توزیع ثروتهای ملی” -که مادر همه بی عدالتی هاست- چه می توان کرد؟!

خوانشی تاریخی و کوتاه از ۲دوره مهم:

  1. دوره پیروزی انقلاب تا سال۶۸:
    غلبه فضای چپ گرایی و تمرکز دولتی در جوامع بلوک شرق و ایران معاصر انقلاب باعث شد که دولت بزرگ و گسترده هم در قانون نویسی ها و هم در سیاستها و برنامه ریزی ها تئوریزه و اجرا شود.
    با وجودی که فقه اسلامی صراحتا سه نحوه مالکیت: حاکمیتی(مثل انفال)/مردمی(مثل اراضی فتح شده با جهاد و مباحات عامه و برخی معادن)/خصوصی(املاک خصوصی) را به رسمیت می شمارد و بین این سه در منابع، مصرف و عوائد و امکان تبدیل شدن یا نشدن به هم فرق می گذارد(۲)؛ اما می بینیم سهم مالکیت حاکمیتی و دولتی در قانون اساسی ۵۸ بیشتر و غالبی است.
    نمونه واضحی را می توان در اموال مصادره شده اول انقلاب مشاهده کرد.
    روشن است تنها گزینه ی اسلامی، دولتی کردن آنها نبود و می شد در مقابل خصوصی سازی آنها(با فروش یا واگذاری به افراد یاگروه خاص)، آنها را مردمی و عمومی کرد. لکن چون نهاد مردمی در اقتصاد آن روز شناخته شده و مأنوس نیست به استناد اصل۴۵ قانون اساسی همه در اختیار دولت قرار می گیرد(البته در این اصل تصریح به مالکیت دولت در همه اقسام نشده اما عملا معامله مالکیت میشود)!
    به حسب آمار در سال۵۶ فقط ۱۲۸شرکت دولتی وجود داشت اما در سال ۶۸ به ۲۷۰ شرکت دولتی افزایش می یابد یعنی رشد ۱۱۱درصدی! عمده این رشد بعلت واگذاری شرکتهای مصادره شده به بخش دولتی است که حواشی و توالی خاص آن تا کنون باقی است!
    دراین دوره به مرور آثار منفی دولت بزرگ در ایران به تبع سایر دنیا مورد توجه قرار می گیرد؛ آثاری مثل کاهش کارآمدی، کسربودجه، رانتی شدن اقتصاد و فساد و…
  2. دوره پس از رحلت امام و امواج خصوصی سازی:
    از سال ۱۹۹۱موج های سه گانه خصوصی سازی در دنیا برخاسته و عمده متفکرین و برنامه ریزان کشور مارا هم بدان سو می برد. روز به روز از چپ گرایان کاسته و بسیاری دچار دگردیسی می شوند به گونه ای که در اصل واگذاری های دولتی تقریبا اتفاق نظر شکل می گیرد و اختلافات در نحوه ها و روندها و…باقی می ماند.
    کار بجایی می کشد که مجمع تشخیص با زعامت آقای هاشمی (والبته در خود داشتن عناصر کلیدی چپ مثل میرحسین و خویینی ها و…) از اختیارات ولایت مطلقه فقیه مطالبه می کند که حتی منابع و بخشهای بزرگ اقتصادی مصرح در اصل ۴۴قانون اساسی را هم از ملکیت واختیار دولت خارج و خصوصی سازی کنند. رهبری انقلاب درابتدا ماحصل ۴سال کار مجمع(۷۷تا۸۱) را با رهنمودهایی عودت می دهد. مجمع در بازنگری ۲ساله سال۸۳ دوباره سیاستها را به رهبری ارائه وایشان ۴بند از ۵بند را پذیرفته و با طرح ۴پرسش اساسی درباره خصوصی سازی بند ج را عودت می دهد و دست آخرسال ۸۵بند ج ابلاغ میشود نکته حائز اهمیت این است که در همه مراحل و ابلاغها بر “گسترش مالکیت عموم مردم” تاکید شده است(۳)

خصوصی سازی نیز در موج هایی را طی کرد در مراحل ابتدایی ایثارگران و کارگران و…در اولویت بودند(برای نمونه: قانون نحوه واگذاری سهام دولتی به ایثارگران و کارگران مصوب ۷۳/۵/۱۲در چارچوب تبصره ۴۱قانون برنامه دوم توسعه)
http://rc.majlis.ir/fa/law/show/92440
[قانون نحوه واگذاری سهام دولتی به ایثارگران وکارگران/ماده ۶ ملاحظه شود]
اما به مرور سهم بخش مردمی و طبقات محروم کم و خصوصی سازی به صاحبان سرمایه وافراد وگروه های ویژه اختصاص یافت!
به گونه ای که اینبار اتفاق نظری نسبی درباره ناموفق بودن خصوصی سازی در جامعه شکل گرفت. از بزرگان جناح راست و بازار و برخی طرفداران افراطی خصوصی سازی تا نهادهای پژوهشی قانونی مثل مرکز پژوهش های مجلس و حتی اکثریت مردم ایران در پیمایش های سنجش ارزشها و نگرشهای ایرانیان از ناکارآمدی آن سخن گفتند
[ https://fa.shafaqna.com/news/718357/
فرشاد مومنی کارنامه خصوصی سازی ]
فساد و رانت این نحوه واگذاری ها هم به مرور خود را نشان داد طوری که مسئول سازمان خصوصی سازی را ممنوع الخروج کرد
[ http://www.daraian.com/fa/news/153-econews/20389
گزارش سازمان بازرسی از تخلفات سازمان خصوصی سازی]

سرجمع می توان ادعا کرد یک اجماع مرکب بین نخبگان کشور اتفاق افتاده است:
-دولتی ماندن منابع نه!
-خصوصی سازی با این رویه و روند هم نه!

لزوم برگشت به اصول انقلاب: ادامه خواندن عدالت در بیانیه گام دوم

جوانگرایی؛ امانِ از اماره الصبیان است!

“جوان گرایی” چه فرقی با “اماره الصبیان”(حکمرانی بچه ها)دارد؟!

اولی در قرآن و سیره بسیار مدح شده است. طالوت جوان در قرآن، اسامه فرمانده ۱۸ساله، معاذ ۲۰ساله قاضی در یمن، جعفر طیار ۲۵ساله سرپرست مهاجران حبشه و…در سیره رسول الله و باز نمونه های اینچنین در سیره حکومتی امیر(علیه السلام)گویای جوان گرایی معصوم در حکمرانی است. فرمود: “رُبّ صغیر احزم من کبیر”(چه بسیار کودکی که دور اندیش تر از بزرگسال است)!

دومی بسیار نکوهش شده است. اگر واژه های”اماره الصبیان”، “أُمّرالصبیان” ، “امور الصبیان” و مانند آن در روایات سرچ شود به احادیثی در مذمت حکمرانی بچه ها و نفوذ آنها در کارها و بدی زمانه و جامعه ای با این ویژگی برمیخوریم!

آیا تفاوت در سن است که مثلا تا ۱۸سالگی -بخاطر بچه بودن- ممنوع و پس از آن -بخاطر جوان بودن- نیکو باشد؟!
واضح است چنین جمع کردنی بین روایات، مضحک و دور از فقاهت است. اگر غیر از “مفهوم” صبیان به “مصادیق” و ظرف صدور روایات نگاهی شود می بینیم روایات، متعرض حکومت اموی و عباسی و آخرالزمان است و از قضا در آن دوره ها هم بچه بمعنای سنی اش پر نمونه در حکمرانی نیست. وقتی ابوذر به عثمان اعتراض میکرد که “تستعمل الصبیان …وتقرب اولاد الطلقاء”(:بچه ها را به کار گرفتی و فرزندان آزادشدگان فتح مکه را مقرب درگاه کردی)؛ بچه ای در دربار عثمان نبود! پس به حمل شایع (مصداقی)، صبیان به لحاظ سنی نیست؛ بخصوص که فرمودند:”ان العالم کبیر و ان کان حدثا و الجاهل صغیر و ان کان شیخ”: عالم بزرگ است ولو تازه سن، و جاهل صغیر است ولو پیرمرد!
درآخرالزمان نیز چنین چیزی رویه نیست تا نشانه بدی جامعه و زمانه شود(ر.ک:الکافی ج۸ص۶۹).

ظاهرا صبیان در این تعابیر همان مفهوم “آقازادگی” عصر ماست!

نه در آن دوره ها و نه دوره مدرن بی سابقه است با وجود مردان رشید سراغ کودکی غریب و معمولی رفته باشند و او را امارت داده باشند. اما بسیار شایع است که کودکان شاهان با کوچکی سن ولیعهد شاه شده یا بر تخت جلوس کرده باشند. یا نوجوان و جوانان خانواده های حاکم(هزار فامیلهای امروز، بنی الفلان دیروز) بخاطر اعتبار پدران و پدر زنان و …به امارت جایی و نفوذ در مناصبی رسیده باشند!
دوره مدرن هم از آن استثناء نیست اینقدر میشود که نشانه آخرالزمان شود(لایظهر القائم حتی یکون امور الصبیان…)!

جوانگرایی امان از این بلیه:

اگر حلقه های بسته مدیریتی قبل از اینکه توسط “آقا شدگان” به فرزندان و آقازادگان اعطاء شود، با جوانگرایی شکسته شود؛ راه بر امارت صبیان بسته می شود. جوانانی که با شایستگی هایشان توسط نظام و رهبر از اقصی نقاط مملکت وارد عرصه مدیریتی میشوند عادتا جای آقاهای کهن و بانفوذ می نشینند و مانع موروثی شدن مناصب میگردند از اینرو جوان گرایی نه فقط بخاطر انگیزه و تحرک جوان بلکه برای جلوگیری از امارت صبیان برای یک نظام انقلابی ضروری است.
کم ندیده ایم “آقایانی” که توسط خود یا “آقایی دیگر” برای آتیه فرزندان خود در اقتصاد و سیاست کشور جایگاه ساخته اند. دلیل عمده اینکار زیاد شدن عمر نفوذ و حکمرانی آن آقایان بوده است.
“قعود الصبیان علی المنابر”(به دست آقازادگان افتادن منابر و تریبونها) هشدار جدی پیامبر(ص) را جدی بگیریم.
جوان گرایی بمعنی آوردن شایستگان مردم بجای آدمهای کهنه و خانواده های همیشه بوده، رمزی اساسی در نظام سازی انقلابی است.

محسن قنبریان
۹۷/۱۲/۲۱

سخنرانی/ هبوط نهضت‌ها!

 دریافت سخنرانی شب شهادت امام هادی هیأت صاحب العصر اراک ۹۷/۱۲/۱۸ | «دریافت از پیوند کمکی»

 

 

هبوط تنزل از مقام و موقعیت برتر است. به حسب مجموع آیات و روایات، بهشت آدم در همین زمین و بهشتی برزخی و ملکوتی بود که با خوردن از آن درخت از آن حال در آمدند. یک ظهر جمعه بود تا ۶ساعت.

هبوط همیشه ملازم با توجه به قوای فرودین و امیال پست و مادی است. فرآیندی برای خاکی شدن و طبیعی(طبیعتی)تر شدن است…

نهضتها هم هبوط دارند. چه فرد قصد خدا کند چه جامعه و جمعی با لااله نفی طاغوت کنند و با الا الله پی خدا افتند آثار بهشتی برشان هویدا میشود. نهضت موسوی بنی اسرائیل چنین بود از نجات از دست فرعون و شکافتن نیل تا سایه انداختن ابر در بیابان بر سرشان تا افطار و سحر آسمانی همه آثار بهشتی بود و غلبه ملکوت بر ملک.
اما وقتی امر الهی امتثال نشد جای قریه ای بهشتی که وعده شان بود ؛ “اهبطوا مصرا”شنیدند: به مصر هبوط کنید! یعنی در همان ساختار و نظم فرعونی فرود آیید و همان شکل را بگیرید! این هبوط یک نهضت است…

نهضت الهی رسول الله هم دچار اهبطوا مصرا شد:
-شکوه مسجدش به ذکر و نمازش بود ؛ درفرهنگ اموی و تمدن عباسی به “مسجدْ کاخ” هبوط کرد و جلوه اش ظاهری شد.
-قرآنش از شکوه تبتیل و ترتیلِ مثل امام سجاد(ع) به قرآن مطلا هبوط کرد!
-جهادش به فتوحات ناپلئونی تنزل کرد شاه عباسی هم مثل ملکه انگلیس گفت که ابرها هرجا ببارند کشور ماست!

ولایت و امامت فقط هبوط نکرد!
با ولایت عهدی میخواستند امامت قدسی را به “امامْ شاه” تنزل دهند اما نشد. لباس خشن در زیر پوشید بی قُرق حمام رفت و با محرومان نشست و نماز استسقایش غلبه ملکوت را نشان داد و..
-امام هادی در خان صعالیک بهشت برزخی را نشان داد. وقت سان دیدن متوکل از سپاه امپراطوری، جنود آسمان و زمین را در همه آفاق به او نشانش داد و سیطره ملکوت بر ملک را عیان کرد. مادر متوکل و نصرانی سرزمین ربیعه هم برای رفع حوائج نذرش میکردند!
امام هبوط نکرد تا نهضت هبوط نکند. از کربلا نهضت جان میگرفت که دستور تخریبش را متوکل صادر کرد از علی(ع) روح نهضت سیراب می شد که مخنّث دربار را مأمور کرده بود ادای حضرت را درآورده و جُکش کند اما نتوانست ولایت را هبوط دهد…
(مفصل این بحث را از فایل صوتی بشنوید)

هبوط نهضت ها!

نکاتی از سخنرانی شب شهادت امام هادی هیأت صاحب العصر اراک ۹۷/۱۲/۱۸

هبوط تنزل از مقام و موقعیت برتر است. به حسب مجموع آیات و روایات، بهشت آدم در همین زمین و بهشتی برزخی و ملکوتی بود که با خوردن از آن درخت از آن حال در آمدند. یک ظهر جمعه بود تا ۶ساعت.

هبوط همیشه ملازم با توجه به قوای فرودین و امیال پست و مادی است. فرآیندی برای خاکی شدن و طبیعی(طبیعتی)تر شدن است…

نهضتها هم هبوط دارند. چه فرد قصد خدا کند چه جامعه و جمعی با لااله نفی طاغوت کنند و با الا الله پی خدا افتند آثار بهشتی برشان هویدا میشود. نهضت موسوی بنی اسرائیل چنین بود از نجات از دست فرعون و شکافتن نیل تا سایه انداختن ابر در بیابان بر سرشان تا افطار و سحر آسمانی همه آثار بهشتی بود و غلبه ملکوت بر ملک.
اما وقتی امر الهی امتثال نشد جای قریه ای بهشتی که وعده شان بود ؛ “اهبطوا مصرا”شنیدند: به مصر هبوط کنید! یعنی در همان ساختار و نظم فرعونی فرود آیید و همان شکل را بگیرید! این هبوط یک نهضت است…

نهضت الهی رسول الله هم دچار اهبطوا مصرا شد:
-شکوه مسجدش به ذکر و نمازش بود ؛ درفرهنگ اموی و تمدن عباسی به “مسجدْ کاخ” هبوط کرد و جلوه اش ظاهری شد.
-قرآنش از شکوه تبتیل و ترتیلِ مثل امام سجاد(ع) به قرآن مطلا هبوط کرد!
-جهادش به فتوحات ناپلئونی تنزل کرد شاه عباسی هم مثل ملکه انگلیس گفت که ابرها هرجا ببارند کشور ماست!

ولایت و امامت فقط هبوط نکرد!
با ولایت عهدی میخواستند امامت قدسی را به “امامْ شاه” تنزل دهند اما نشد. لباس خشن در زیر پوشید بی قُرق حمام رفت و با محرومان نشست و نماز استسقایش غلبه ملکوت را نشان داد و..
-امام هادی در خان صعالیک بهشت برزخی را نشان داد. وقت سان دیدن متوکل از سپاه امپراطوری، جنود آسمان و زمین را در همه آفاق به او نشانش داد و سیطره ملکوت بر ملک را عیان کرد. مادر متوکل و نصرانی سرزمین ربیعه هم برای رفع حوائج نذرش میکردند!
امام هبوط نکرد تا نهضت هبوط نکند. از کربلا نهضت جان میگرفت که دستور تخریبش را متوکل صادر کرد از علی(ع) روح نهضت سیراب می شد که مخنّث دربار را مأمور کرده بود ادای حضرت را درآورده و جُکش کند اما نتوانست ولایت را هبوط دهد…
(مفصل این بحث را از فایل صوتی بشنوید)

 دانلود سخنرانی شب شهادت امام هادی هیأت صاحب العصر اراک ۹۷/۱۲/۱۸

بیانیه گام دوم انقلاب (۳)

عدالت در این بیانیه

عدالت هم مثل ۷ شعار و بایسته دیگر در این بیانیه یک مقام توصیف دارد و یک مقام توصیه. در مقام توصیف مثل سایر موارد خوانشی تاریخی و پسینی از آن در این ۴۰سال میشود از جمله اینکه انقلاب کفه عدالت را در تقسیم امکانات عمومی کشور سنگین کرد… جابجایی خدمت و ثروت از مرکز به همه ی کشور کرد و…
بعد هم می نویسند: “البته عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی که مایل است پیرو مکتب علوی شناخته شود بسی برتر از اینهاست و چشم امید برای اجرای آن به شما جوانهاست”.

در قسمت توصیه و بایسته ها برای عدالت از دستگاهی کارآمد با نگاهی تیز بین و رفتاری قاطع در قوای سه گانه حضور دائم داشته باشد سخن می گویند و باز در اجرا چشم به جوانان می دوزند!

چند سئوال مهم:

  1. باتوجه به اینکه مفهوم مرکزی این بیانیه‌ “نظام سازی انقلابی” است ؛جوانان انقلابی(بخصوص فضلای جوان حوزه و دانشگاه) چقدر در نظریه پردازی برای توسعه ی تقسیم امکانات عمومی کشور و جابجایی خدمت و ثروت از مرکز به همه جای کشور سهم دارند؟!
    ضمانت اجرای این رصدها و طرح های عدالت بخش چه خواهد بود؟!
  2. آن دستگاه کارآمد یکی از دستگاه های موجود کشور(مثلا قوه قضاییه و دستگاه های نظارتی دیگر) است یا “یک” دستگاه جدید؟!
    باتوجه به ضرورت نظام سازی انقلابی تا همیشه، چگونه این دستگاه کارآمد، تدارک یا دستگاه های موجود بدین منظور کارآمد شوند؟! نقش جوانان انقلابی در اجرای آن چگونه است؟!

ظاهرا وقتش رسیده که پس از کلی گویی ها از بیانیه و هم ایجاد شور انقلابی برای تحقیق و تحقق این بیانیه با همایش ها و تجمعات و…؛ به مرور دقتهای تخصصی روی بندهای چندگانه و حل پرسشهای اساسی از آن بندها شروع شود.

شاید دراینباره بیشتر نوشتم!

جانشین آیت الله جزایری

شاید یادداشت “برای اهواز کدامیک بهتر است؟” که مدتی پیش نگارش شد کفایت می کرد؛ و بدون خواندن آن هم این یادداشت خوب معنا نمی شود اما اهمیت مسأله و برخی شنیده ها موجب این یادداشت شد.

  1. نماینده ولی فقیه در این استان محروم و مرکزی با قریب نیم میلیون حاشیه نشین با فقری فراگیر(۱) -که زمینه شیوع وهابیت و حتی به تعبیر نماینده اولی ولی فقیه موجب تروریست شدن عده زیادی از جوانان این شهر شده است(۲)- بیش از یک مجتهد مطلق و دایر کننده درس خارج فقهی دیگر و احداث مدارس علمیه زنجیره ای و احتمالا موازی با مدارس موجود؛ باید کسی باشد که بتواند کمر همت برای رفع فقر و تبعیضِ دشمن ساز ببندد.
    برخی گزینه های مطرح یا محتمل چون اهل فضل فقاهت و به نظر خود و نزدیکانشان دارای آینده ای در این زمینه اند، بر مشکلات موجود می افزایند!
    اهواز با ۳۵%حاشیه نشین فقیر و دارای احساس تبعیض و مورد فتنه وهابیت، مسابقه با قم و نجف در ازدیاد مدارس علمیه و شاگردپروری و حواشی ملحقه، اولویتش نیست. شاید با زحمات آیت الله جزایری من به الکفایه نسبی برای کارهای فرهنگی و تبلیغی تأمین باشد. بیشتر کردن غیرمتوازن و شبکه ای مدارس و شاگردان با تمرکزشان در اهواز و برخی شهرها، روستاهای محروم استان را بیش از این صاحب مبلّغ فعال و مردمی نمی کند و بسا رقابتهای مضر را افزون کند.
    اگر یکی از مجتهدین مطرح یا محتمل حاضر باشد برای خدا اقلا در دوره تصدی دست از کار برای آینده فقاهتی خود بکشد و به عهد الهی خداوند با عالمان راستین عمل کند و بر گرسنگی مظلومان و سیری ظالمان ساخت و پاخت(لایقاروا) نکند؛ البته او بهترین است. امام صادق(ع)به دهقان شیعه ای که والی اهواز شد -عبدالله نجاشی- همین نکته را سفارش کرد:”لاتستصغرن من حلو او فضل طعام تصرفه فی بطون خالیه تسکن بها غضب الله رب العالمین” و خدا می داند این شکم های خالی در مناطق حاشیه نشین عین دو وآل صافی و …بسیارند! به او نوشت:”فإن استطعت ان لا تنال من الدنیا شیئا یسأل الله عنه غدا فافعل” و آنچه از دنیا به والی و کارگزاری می رسد الزاما زندگی تجملی نیست هر اندوخته ای جز وظایف اولویت دار تر است. آنچه امام(ع)را از نصب نجاشی مسرور کرد جز این نبود:”عسی ان یغیث الله بک ملهوفا خائفا من اولیاء آل محمد ویعزّبک ذلیلهم و یکسو بک عاریتهم و یقوی بک ضعیفهم و یطفئ بک نار المخالفین عنهم”اگر آمارهای فقر وفاقه یادداشتهای بنده را قبول ندارند خود پیمایش بگذارند تا از درصد غصه داران و زمین خوردگان وبرهنگان و ضعیفان مطلع شوند. خاموش کردن آتش فتنه مخالفین و تکفیری ها بیش از شبکه ماهواره ای و دانشگاه بین المللی این وظیفه فوری وضروری را طلب دارد. مخالفین با شبهه های کلامی به جنگ بی سواد وکم سواد این مناطق محروم نیامدند تا شبکه ولایت ومانند آن را تکثیر کنیم ؛ خوابیدنشان روی نفت ایران با وضع فلاکتشان را تصویر کردند تا ایمانشان را بدزدند!گواهم همایش نصره الشعب العربی الاحوازی در الازهر مصر و سخنان العریفی درآن است. سخنان مضحک غانم بوئینن و جاسم السعید نمایندگان سلفی پارلمان بحرین مبنی برتصمیم به ارسال کشتی غذا و درمان برای مردم فقیر اهواز است!و…
    تأیید همین مطلب را از زبان آیت الله جزایری سابقا در یادداشت “فقر وتروریسم” آورده ام.
    وقتی سخن معصوم با والی شیعه ولی دهقان چنین باشد با وکیل و عالم دینی این منطقه به طریق او٘لی همین است. ولی عصر(ع) علت دوری اش از علی بن مهزیاراهوازی را جز این نخواند که ضعفای شیعه را فراموش کردید وبه خود مشغول شدید.
    پس ظاهرا اولین ویژگی ضروری برای جانشین بایدتواناییِ تلاش، بیش از پیشینیان برای رفع این وضعیت باشد؛ چیزی بیش از گفتن در خطبه و جلسات .
    امساک از نیافتادن در رقابتهای حوزوی و شاگرد پروری و شبکه سازی شرط لازم برای این مطلوب است.
  2. نماینده ولی فقیه در این استان انقلابی و خط مقدم گرچه نباید محافظه کار و باید حتما انقلابی باشد؛ اما صرف شعارزدگی و تکرار مکررات با طعم و صبغه جناحی یا فریادگزینشی برای بعضی آرمانهای انقلاب و ترک بعضی دیگر نمی تواند اورا مجمع علیه همه نیروهای انقلاب کند.
    در فتنه ۸۸مرجع تقلیدی از قم(آیت الله نوری همدانی)مرجعیت خویش را خرج روشنگری علیه این فتنه کرد و در استانهای بسیاری از جمله خوزستان حاضر شد؛ اما برخی بزرگان استانها جای شهر به شهر گشتن، در این مهم نیابت گرفتند. فضلای جوانی را نائب از این حیث و حتی امام جمعه موقت کردند.
    در خوزستان ظرف چند دهه برای هر طیفی امام جمعه موقتی اضافه شد از مایل به جریان اصلاحات تا رادیکال ضد اصلاحات! به نظر می آید این روش جمع گرچه ممکن است خود نماینده ولی فقیه را مافوق دعواها و نزاع ها قرار دهد اما محافظه کاری را جای تعادل انقلابی می نشاند و سرجمع جایگاه نماز جمعه را تضعیف می کند. می شود نماینده ولی فقیه -مثل خود رهبری- باشد. از آزادی همانقدر دفاع کند که از استقلال و امنیت؛ عدالت را بدون تبعیض جناحی مطالبه کند و قلوب بیشتری از رأی دهندگان جمهوری اسلامی ۵۸ را جذب کند. امام جمعه های موقت از این نژاد یا آن طایفه نمونه همان تعادل انقلابی باشند نه چیزی مثل سهامی عام!
    شرط موفقیتِ دیگرِ نماینده ولی فقیه در این استان با تکثرهایش، توازن انقلابی او در مطالبه و حفاظت از آرمانهاست. نه تفکیک آنها و واگذاری نصاب هریک به یک امام موقت؛ ونه افتادن در حمایت یک جناح سیاسی یا تسامح با جناحی دیگر. 
  3. تنوع قومیتی استان اقتضائات خاص خود را دارد. هنر آیت الله جزایری در وفاق نسبی بین این اقوام الگویی قابل تأسی است. ارتباط با قبایل در کنار داشتن نمایندگان وارسته وبرآمده از خواست آن قبایل و چینش حلقه نزدیکان از مجموع طیف های طبیعی استان می تواند نماینده ولی فقیه را مقبول عموم کند؛حتی اگر از قومیتی خاص وحتی غیر بومی باشد.
    کسانی که خود خالی از تعصبات قومیتی نیستند یا از مدارای لازم برخوردار نیستند و حلقه های خاص خود را دارند مخل به این فراگیری اند.

________
پی نوشت:
۱. https://www.sid.ir/fa/seminar/ViewPaper.aspx?id=47156
و یادداشت: برای اهواز کدامیک بهتر است؟!
۲.یادداشت: فقر و تروریسم

مطالب مرتبط:
-آیت الله جزایری بماند یا نماند؟!
-دفاع قاطع آیت الله جزایری از کارگران گروه ملی فولاد

محسن قنبریان
۹۷/۱۲/۱۰

? استعدادهایی که تلویزیونی نمی شوند!

مشکل مثل برنامه عصر جدید فقط کپی از برنامه ای آمریکایی نیست؛ نازل کردن استعدادهای اصیل انسانی به چند تکنیک خاص است.

استعدادهای اصیل تر و عمومی تری که “دیدنی”، “نمایشی” و “رقابتی” نیستند، در ساختار این برنامه ها جا نمی گیرند؛هرچه قدر هم لازمه زندگی بهتر باشند!

-استعدادهای اخلاقی-عرفانی انسان که قوه اصلی بهشت کردن زندگی آدمی را دارند، “دیدنی” نیستند. در نوجوانان و جوانان فوق العاده اش پیدا می شود با مُهر شهادت برخی از آنها خاطره شدند و حالا هم هست اما دیدنی نیست.
-یک استعداد علمی، ابتکاری، ادبی و هنری؛ دیدنی هست اما “نمایشی” نیست. قابل اجرای چند دقیقه ای و اعجاب و میخ کوب کردن تماشاگر آنجور که پارکور و آکروبات دارند را ندارند! اما کدامیک استعداد تر و اصیل تر است؟!
-سید محمدحسین علم الهدی ۴، ۵ساله حافظ اعجاب انگیز قرآن، الان هم نمونه دارد اما “رقابتی” با کمدین ها و طناب زن ها نیست! نمونه های نوع دوستی ای که برخی در برنامه های رمضان همین تهیه کننده هم درخشیده، قابلیت رقابت با این فرمهای خاص از استعداد را ندارد. اما انصافا کدامیک استعدادتر و اصیل تر است؟!

چند فصل برنامه ای با این محدودیتهای ساختاری در استعداد یابی + جذابیتهای تلویزیونی می تواند معنا و مسمای استعداد را در اذهان عوض کند همچنان که برنامه ای مشابه معنای خنده و مبادی اصیل آن را عوض کرد.