بایگانی برچسب: s

درس ها و عبرت های عاشورا؛ قیام برای احیای دین و عدالت

از خطبه منا تا صحنه کربلا؛
درس هایی برای همیشه تاریخ

دریافت برنامه ثریا «درس ها و عبرت های عاشورا؛ قیام برای احیای دین و عدالت»

    • علماء چگونه مردم را تسلیم بنی امیه کردند؟!
    • بالتبع علماء مردم سه دسته شدند! عاشورا سه صف بود نه دو صف! یک صف هم اهالی تپه ندبه!
    • صد مجتهد درون حاکمیت ج.ا چه وظیفه ای دارند؟!
    • اماره الصبیان(حکمرانی آقازادگان) چگونه شکل گرفت؟!
    • نیم طبقه آقازادگان و دامادها!
  • پول پاشی برای تثبیت ولایتعهدی!
  • عبرت ماجرا برای ج.ا کجاست؟
  • کشوری که دشمن دارد، مردمش چگونه اعتراض کنند؟!
  • یا با تراز فرانسه، یا با تراز علی(ع)!
  • در بحبوحه صفین اجازه اعتراض بر خود را داد! گفت شکایت سپاهیان را هم به من کنید!
  • اولین پلیس اش، ۵۰نفر از با ورع ترین نسبت به حقوق مردم بودند!
  • دو محتسب حسین(ع)!
  • حرم امام رضا(ع) ایوان طلایش بیشتر شود یا بست اعتراض اش احیاء شود؟!
  • شبکه جوانمردان مقابل شبکه های رانت و پارتی!
  • اماره الصبیان(حکمرانی آقازادگان) چگونه شکل گرفت؟!
  • نیم طبقه آقازادگان و دامادها!
  • پول پاشی برای تثبیت ولایتعهدی!
  • عبرت ماجرا برای ج.ا کجاست؟
  • کشوری که دشمن دارد، مردمش چگونه اعتراض کنند؟!
  • یا با تراز فرانسه، یا با تراز علی(ع)!
  • در بحبوحه صفین اجازه اعتراض بر خود را داد! گفت شکایت سپاهیان را هم به من کنید!
  • اولین پلیس اش، ۵۰نفر از با ورع ترین نسبت به حقوق مردم بودند!
  • دو محتسب حسین(ع)!
  • حرم امام رضا(ع) ایوان طلایش بیشتر شود یا بست اعتراض اش احیاء شود؟!
  • شبکه جوانمردان مقابل شبکه های رانت و پارتی!

ریاضی‌سازی اقتصاد و مهندسی معکوس عدالت

عدالت موجودی اهلی!

 عدالت علی‌رغم جهان‌شمولی مفهومی، تحقق‌های محلی و منطقه‌ای می‌یابد و ازاینجا به اقلیم‌ها و موقعیت‌ها مربوط می‌شود. عدالت گرچه خود «کلان میزان» خداوند در خلق است، اما خود در تحقق‌هایش بی‌نیاز از «میزان» نیست. نظم و نظام امارت و حکمرانی فقط به عدالت است. اما نه هر سیاستِ عدل که فقط «حُسن عدالتِ» حاکمان، می‌تواند نظام انتظام بخش مردم شود. مثلاً سیاست‌های شبه سوسیالیستی اصلاحات ارضی، عملاً نظم اجتماعی روستاها را به هم‌ریخت و فقر و تبعیض در حاشیه‌نشینی‌ها پدید آورد. ازاین‌روست که عدالت گرچه منزه از تطورات اعصار، جاودانه و آسمانی است؛ اما در هر موقعیت همراه و ممزوج با آن‌ها می‌شود، اهلی و مألوف است.

اقتصاد انسانی؛ اقتصاد ریاضی

 اعتراف معاون اول رئیس‌جمهور در خوزستان (۲مرداد۱۴۰۰) کارم را آسان کرد. آنجا که گفت: «این خیلی بد است که من امروز اینجا به‌عنوان آدمی که همه عمرم را در این توسعه گذاشتم، بگویم توسعه‌ای که ما اجرا کردیم متأسفانه عوارضش این‌چنین نشان داده می‌شود».

این صریح‌ترین سخن در اجرای طرح‌های توسعه غیربومی و در نگاه کلان‌تر به‌کارگیری اقتصاد ریاضی-مکانیکی و غیراجتماعی- انسانی است. موجب می‌شود پُرآب‌ترین استان کشور در تشنگی مفرط قرار گیرد و نفت‌خیزترین، جزو طبقاتی‌ترین استان‌ها با بیشترین مشکل حاشیه‌نشینی گردد و عدالت دچار چالش اساسی شود. توسعه غیربومی با اقتصاد ریاضی در ایران پس از انقلاب همزاد هم‌اند. در سه دوره به غلبه هژمونیک در سیاست‌ها و هم نظام آموزشی رسیده است:

دوره اول؛ نسل اول این نحله: سال‌های ابتدایی دهه ۶۰ با تأسیس رشته‌ی «مهندسی سیستم‌های اقتصادی و اجتماعی» در دانشگاه صنعتی اصفهان شروع شد!

دوره دوم؛ نسل دوم با تأسیس موسسه نیاوران از فارغ‌التحصیلان نسل اول شکل گرفت.

دوره سوم؛ نسل سوم، از ابتدای دهه ۸۰ تاکنون با تأسیس دانشکده مدیریت و اقتصاد در دانشگاه فنی(شریف) ادامه یافت.

دکتر روغنی زنجانی- مؤسس اولیه و رئیس وقت سازمان برنامه‌وبودجه- انگیزه را دو هدف عمده می‌شمارد:

  1. ایجاد نهادی که بتواند نیازهای برنامه‌ریزی استراتژیک کشور را پاسخ دهد
  2. تربیت کادر برای سازمان برنامه و دیگر دستگاه‌های ستادی کشور

پس اگر تئوری‌های اینان در دولت‌های متبوع -که اغلبی بودند- پیگیری شود و فارغ‌التحصیلان این مکتب، مناصب و مشاورت‌ها و زعامت‌های دانشگاهی را بر عهده گیرند، جای تعجب نیست. آدم‌های سیاسی با شعارها و جناح‌های ظاهراً متفاوت، همه سلول‌های مستأجری بودند و تربیت‌یافتگان این مکتب جدید نرون‌های عصبی با عمر طولانی در مناصب علمی، پژوهشی، تصمیم‌سازی،کارشناسی، و حتی مناصب رسمی (مشاورت، معاونت، وزارت) باقی بوده‌اند و همان درک و طرح خود را به مغز ج.ا مخابره می‌کرده‌اند.

 مشکل عمده این اقتصاد، ریاضی کردن و مکانیکی دیدن محیط اقتصادی و فراغت از جهات علوم اجتماعی و انسانی است.

طرح درس رشته‌های اقتصاد در ایران به‌طورمعمول در کمیته تخصصی اقتصاد و بازرگانی گروه علوم انسانی شورای برنامه‌ریزی آموزش عالی تصویب می‌شد؛ اما آن افراد با ارتباطات خاص با رئیس‌جمهور وقت و از طریق شورای انقلاب فرهنگی توانستند رشته‌ای بنام «مهندسی سیستم‌های اقتصادی-اجتماعی»(!) آن‌هم در «گروه فنی- مهندسی»(!) تصویب کنند. این‌گونه با زیرکی، متخصصان علوم انسانی را دور زده و اقتصاد را منهای دروس علوم اجتماعی، تاریخ، جامعه‌شناسی و سایر علوم انسانی متولد کردند.

حتی جذب دانشجو از رشته‌های فنی در اولویت قرار گرفت. اول در دانشگاه صنعتی اصفهان و آخر در دانشگاه شریف رونق مضاعف گرفت.

این روند نه‌فقط موجب خواری بیشتر علوم انسانی شد که عملاً پیاده کردن ایده‌های پیش‌ساخته‌ی جهانی را باعث شد. اقتصاد با تشبّه به علوم طبیعی مدرن، شبیه فیزیک و مکانیک مدرن جلوه کرد و فارغ از حقوق و تاریخ و فرهنگ و جغرافیا شد.

 دکتر نیلی فارغ‌التحصیل نسل اول این مکتب (از دانشگاه صنعتی اصفهان) با کارشناسی مهندسی بود که بعداً اقتصاددان بزرگ این نحله شد و صراحتاً گفت: «ما سعی می‌کنیم به‌جای پرداختن به حاشیه‌ها [بخوانید: جهات علوم انسانی اقتصاد و نزاع‌های مسلکی] به آنچه درواقع بدنه اصلی علم اقتصاد را در این حوزه‌های اصلی تشکیل می‌دهد، بپردازیم».

نتیجه این رویکرد با علم اقتصاد نه‌فقط سکولار شدنش از جهات مکتبی عدالتخواهانه اسلام بود که حتی دیالوگ اقتصاد با سایر علوم اجتماعی-سیاسی را حذف کرد. خروجی شد پرورش تکنیسین‌هایی بدون تفکر انتقادی و با استفاده حداکثری از مدل‌های ریاضی بجای بررسی‌های پیچیدگی‌های فرهنگی- اجتماعی.

 البته برای دولتمردان ناآگاه از این پیچیدگی‌ها و فارغ از مطالعات علوم انسانی چنین اقتصاد ریاضی‌ای که کل محیط را یک سیستم مکانیکی می‌کرد قابل‌فهم‌تر و پذیرفتنی‌تر بود.

از نوشتن برنامه سوم وسعه به این‌سو حضور فارغ‌التحصیلان این مکتب با تأویل گرایی اقتصاد به ریاضیات در نهادهای تصمیم‌سازی و برنامه‌ریزی به‌وضوح روشن است. برای نمونه:

دکتر نجفی، رئیس سازمان برنامه‌وبودجه و هم‌زمان استاد دانشکده علوم ریاضی شریف!

دکتر عارف، معاون اول و رئیس سازمان مدیریت و هم‌زمان استاد دانشکده برق شریف!

مهندس ترکان، دانش‌آموخته مکانیک شریف و رئیس وقت سازمان گسترش نوسازی صنایع!

دکتر نیلی، دانش‌آموخته مهندسی صنایع شریف و رئیس موسسه نیاوران و معاون اقتصادی سازمان برنامه و سرپرست کمیته خصوصی‌سازی در دولت! و…..

 این مشرب فکری به‌زودی از شریف به ده‌ها دانشگاه دیگر هم سرایت یافت و غیر از رشته مهندسی سیستم‌های اقتصادی- اجتماعی به تأسیس رشته MBA درزمینه مدیریت هم انجامید که غیر از گسترش در آموزش عالی، دوره‌های متعدد برای مدیران اجرایی کشور را در پی داشت. این رشته نیز همان نقیصه رشته مهندسی سیستم‌های اقتصادی دچار بود. یعنی فقدان پشتوانه علوم انسانی و مطالعات تاریخی و علوم اجتماعی و مردم‌شناسی.

 پیامد آن «مهندسی اقتصادی» و این «مدیریت ریاضی» شده است این اعتراف آقای جهانگیری (از همین تیم) درباره نتایج برنامه‌های توسعه: «توسعه‌ای که ما انجام داده باشیم ولی رضایت مردم در آن نبوده باشد، توسعه نیست. توسعه وقتی معنی پیدا می‌کند که مردم از آن تبعیض، نابرابری و بی‌عدالتی متوجه نشوند».

حزب اللهیزه کردن مهندسی اقتصادی!

 غلبه نگاه مهندسی به علوم انسانی مبدأ مشکلاتی می‌شود که با جایگزینی نیروهای حزب‌اللهی و انقلابی بجای تکنوکرات‌ها حل نمی‌شود.

افراد و گروه‌های زیادی از نیروهای انقلابی و دغدغه‌مند عمدتاً از رشته‌های فنی و با رویکرد افزایش کارآمدی به ارائه برنامه در عرصه‌های مختلف مشغول‌اند. بسیاری از آن حوزه‌ها محیط مشترک اقتصاد و عدالت است و پشتوانه‌های مسلکی وهم علوم انسانی می‌خواهد. طرح‌های کارآمد و چشم‌نواز برای حل مشکلات بخشی نباید ذوق‌زدگی‌ای را موجب شود و توالی فاسد بلندمدت این دوری از مبانی نظری را اهمال کند.

به‌طور واضح تفاوتی در رویکردهای برخی کاندیداهای انتخاباتی ۱۴۰۰ با دوره۹۲و۹۶ پیدا بود. مثلاً دکتر جلیلی ۱۴۰۰ ایتانی‌تر و جلیلی ۹۲ مکتبی‌تر بود. آقایان قاضی‌زاده هاشمی، زاکانی و رئیسی نیز در طیف کم‌رنگ‌تر همین رویکرد بودند. این فعالیت‌های بخشی در ذیل یک نظریه جامع از عدالت و پیشرفت است که در بلندمدت هم نتایج خوب به بار می‌آورد.

حجت الاسلام قنبریان

اگر جبرائیل، وزیر امنیت بود…!

برای یکساعت تصور کنید فرشته وحی و نازل کننده قرآن در تمثّلی بشری، کت و شلوار یا عبا و قبا می پوشید و رئیس شورای امنیت ملی یا وزیر اطلاعات و امنیت کشور می‌شد!

بنظرتان کدامیک از گزینه های زیر را در پوشه “شورش” طبقه بندی میکرد؟:

  • مانور تجمل کاخ نشین‌ها و پورشه سواران؟ یا اعتراض جمعی مردم فقیر به بی آبی ساختگی یا گرانی بنزین؟!
  • بردن امتیاز و اعتبارات بانکی و رانت های خصوصی‌سازی توسط متنفذین؟ یا نشستن بر راه آهن و تحصن مقابل فرمانداری توسط کارگران؟!

گزینه جبرائیل، اولی هاست!

  • خودش آیه‌اش را آورده؛ قارون یک نفر بود، علیه موسی(ع) نه شعار می‌داد و نه شیشه می‌شکست؛ بلکه در فضایی شاد، شعر هم می‌خواند و فقط مانور تجمل می‌داد. از مردم تماشاگر شاید پذیرایی هم میشد اما قرآن آنرا “شورش علیه مردم” خواند!: «اِنَّ قارونَ کانَ مِن قَومِ موسی فَبَغی عَلَیهِم…» (۷۶قصص).
  • جبرائیل، علی(ع) را هم خوب می‌شناسد. در حرا او را با محمد(ص) دیده است و شنیده که رسول الله(ص) به او می‌گوید: من برای تنزیل و تو برای تأویل، خواهی جنگید!
    رئیس امنیت ملی خیالی ما، نهج البلاغه هم از بر است و “تأویل قارون‌ها” در حکومت اسلامی را از علی(ع) می‌شناسد:
    نزدیکان مقامات[بطانه] که نه تجمعی دارند و نه بانکی آتش میزنند، فقط اعتبارات آن بانک را قانونی تصاحب می‌کنند! زمین و کارخانه در مزایده‌های قانونیِ خصوصی‌سازی می برند! ؛ قارون‌های علی‌اند.
    نمیدانم چرا علی(ع) این کارها را گردن‌کشی [تطاول] می‌خواند و برایش خط و نشان شورشی‌ها می‌کشد؟!
    «زمامدار را خواص و نزدیکانی[بطانه] است که در آنها ویژه‌خواری[استئثار] و گردن‌کشی[تطاول] هست. در قراردادها انصاف رعایت نمی‌کنند؛ اینها را با قطع اسبابشان ریشه کن کن ! به هیچ یک از اطرافیان و خویشان، زمینی نده، نباید در تو طمع کنند که قراردادی به سود آنها و به زیان همجواران (آن پروژه) منعقد‌سازی!…»(نامه ۵۳)

  • ایادی رسانه‌ای شیطان در آنور آب، برای دومی‌ها تیترِ شورش می‌زنند. اینور آب، شورش را انکار، اما با پلیس ضد شورش آنجا می‌رویم!

چه می‌شود کرد ما که فرشته و جبرائیل نیستیم، میترسیم بانک آتش بزنند! اعتبارات بانکیِ آتش گرفته به پلیس و امنیت چه ربطی دارد؟! بنشینند در کمیته‌های اقتصادی حلش کنند!

چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید!

مطالب مرتبط:

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۴/۲۸

مطالب حجت الاسلام قنبریان در حوزه حقوق و دستمزد و نظام جبران خدمات

شطح!

واکسن ریسک داشت و دوستان نگران آن جان عزیز، اما این جلوداری رهبر انقلاب فقط کووایران را مفتخر نکرد، آرمان پیشرفت را جهش داد. بیشتر از همه جلسات غیر رسمی و جملات آتشین (“در دفاع از حرکت علمی کشور تا نفَس دارم ذره ای کوتاه نخواهم آمد”) این کارِ عملی با ریسک و نگرانی اش، آرمان پیشرفت را جان داد.

داشتم فکر میکردم حضرت آقا برای آرمان عدالت، آزادی و جمهوریت در این تراز چه هزینه ای می تواند بکند؟! تا آنها هم جان بگیرند، عقب ماندگی شان از “پیشرفت” جبران شود!

سخنان آتشین و جلسات آزاد گفتگو و تحمل مخالف و امثال آن البته داشته و دارند اما هنوز “آزادی نقد” و “عدالت خواهی از هرجا” و “جمهوریت” واکسینه نشده است!

تصور میکردم مثلا اگر بیت امام در بدو امر، امام را از شکایت شهروند خرمشهری از ایشان مطلع می کرد و علیرغم ایراد حقوقیِ شکایت، اجازه حضور در دادگاه  به امام داده میشد[۱]؛ بنظرتان مصونیت نابجای مسئولین برای همیشه برچیده نمی شد و اصل برابری واکسینه نمی شد؟! اتفاقی که در حکومت علوی افتاد!

به جایی نرسیدم! اما می دانم عمل یک رهبر کار یک لشکر می کند مثل واکسن امروز!

محسن قنبریان

[۱]  ماجرای یک شکایت

سخنرانی / دو ماه عسل

سخنرانی با عنوان “دو ماه عسل” ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان در یادوراه شهدای بهبهان مورخه ۱۳ خرداد ماه ۱۴۰۰ منتشر می‌شود.

دریافت سخنرانی “دو ماه عسل” با لینک مستقیم | “دریافت از پیوند کمکی

کتاب “سردار حزب الله گیلان” کتابی است که حجت الاسلام قنبریان امشب در ضمن خاطراتی از شهدا از آن گفت.

شهیدی که در دوران جمهوری اسلامی بخاطر عدالت، زندان رفت از دادستانی منفصل و با فشارها ناگزیر به مهاجرت به قم و سپس توسط منافقین ترور شد!

۱۰۰ روز بعد شهادتش هم اجرای حکم انفصالش از سوی دادسرا مطالبه می شد!!!

او اما در زندان به افراد جبهه ملی و اختلاس گران و… از اصرارش به وفاداری از نظام می گفت!

بعد از آزادی هم گله نکرد و گفت اگر در میدان شهر شلاق هم می خوردم بلند شده شعار می دادم درود بر خمینی!

چقدر به این روحیه ها در عدالتخواهی نیازمندیم و چقدر این سنخ خاطرات شهدا را هم نسل چهارمی ها نیاز دارند!

آیت الله خامنه ای (رئیس جمهور وقت) پس از شهادت از او پشتیبانی و علیه دادستانی وقت سخن گفت:

“… البته برای آن شهید عزیز ننگ نیست که حالا دیگر عضو قضایی نباشد، اما اگر آن دستگاه می توانست کسی مثل او را داشته باشد برایش افتخار بزرگی بود!… اینگونه برخوردها[…] می تواند اثرات نامطلوبی در بین دوستان واقعی انقلاب اسلامی برجا گذاشته و دشمنان انقلاب را برای فتح مجدد سنگرهای از دست رفته شان ترغیب کند” (از کتاب سردار حزب الله گیلان)

شهد، عسل باموم است؛ شهادت، عسل ناب. شهدای راه عدالت سهم بزرگی در زنده ماندن مشعل عدالت خواهی داشته اند.

دوماه عسل!

 

امام صادق(ع) فرمود: العدلُ اَحلی من الشُّهد…

عدالت اجتماعی از عسل شیرین تر است.(الکافی ج۲ص۱۴۷)

قاسم بن الحسن در پاسخ سیدالشهدا درباره شهادت عرض کرد: احلی من العسل: از عسل شیرین تر است.

این دو احدی الحسنَیین مومن و دو ماه عسل اوست. یا به جامعه و حکومت عدل می رسد یا در تحقق آن سعی اش به شهادت می انجامد.

یاد همه شهیدان راه عدالت گرامی باد.

زیرساخت های مشارکت!

۲۰هزار تاجر با حداکثر ۵۰۰منتخب در کل کشور، پارلمان بخش خصوصی را در یکی از لایه های جمهوری اسلامی می سازند. با بسته پیشنهادی به رئیس جمهورِ بعد، هم حقوق خود را مطالبه و هم نقش خود در فرآیند تعویض دولت و انتخابات را ایفاء می کنند.
بیش از ۱۱میلیون کارگر بعلاوه دهقانها و اصناف متعدد دیگر هم طبق اصل۱۰۴ قانون اساسی میشد پارلمان و شورای کارگری و دهقانی داشته و غیر از تامین حقوق خود، در اداره بهتر صنعت و کشاورزی، تولید و توزیع اقتصاد موثر باشند. اما کمتر از ۵درصد (حدود۳درصد) محقق شده اند(آنهم ناقص). لذا خبری از بسته پیشنهادی آنان و زمینه سازی برای مشارکت فعالشان در انتخابات نیست!

(بحث سه جمهوری در یک جمهوری را اگر ندیده اید ببینید بیشتر مطلب روشن میشود!)

  1. سه جمهوری در یک جمهوری / یک

  2. سه جمهوری در یک جمهوری / دو

عدالت حقیقی؛ زندگی زیر یک سقف حقوقی است!

این روزها به تشخیص عدالتخواهِ حقیقی از لقلقه زبانی [۱]محتاج تر شده ایم.

عدالت حقیقی:

آیت الله خامنه ای سال۵۳ در درس گفتارهای طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن:

“جامعه توحیدی، یک جامعه بی طبقه است، یک جامعه ای است که گروه های انسانها در آن جامعه از یکدیگر برحَسَب حقوق و مزایا جدا نشدند. همه انسانها زیر یک سقفِ حقوقی زندگی می کنند. همه در یک مسیر و با یک نوع امکانات و با یک نوع حقوق زندگی می کنند و حرکت می کنند” (ص۲۷۰ چاپ ششم مرداد۹۴)

زود قضاوت نکنید: انتظار حقوق و مزایای برابر و مساوی برای همه نیست؛ انتظار یک نظم قانونی واحد و یک چتر قانونی (ولو با تفاضل های متعارف) بر سر همه حقوق بگیران از بیت المال است.

یک مثال از چند سقف قانونی!

در اقتصاد کشور دو بخش داریم: خصوصی و عمومی.

برای هریک از اینها هم منطقا دو نظام پرداخت حقوق و مزایا تعریف شده است:

  1. قانون کار: حاکم در بخش خصوصی.
  2. قانون مدیریت خدمات: حاکم در بخش عمومی و دولتی (پرداختهای از بیت المال).

محل مثال ما در دومی است. توسط همین قانون (مدیریت خدمات) یا قانونهای دیگر دستگاه های حاکمیتی و دولتی متعددی از زیر چتر آن خارج شده اند و نظام پرداخت دیگری برای خود پذیرفته اند! طوری که عملا دانه درشت باقیمانده، جمعیت معلم ها و چند دستگاه دیگر است!

چند نمونه از این مستثنیات:

  1. با ماده۱۱۷ خود قانون خدمات: نهادهای زیر نظر رهبری[۲]، وزارت اطلاعات، دیوان محاسبات، مجمع تشخیص، نهادهای عمومی غیر دولتی، شورای نگهبان، مجلس خبرگان، اعضاء هیات علمی و قضات، کادر سیاسی وزارت خارجه[۳]!
  2. با آیین نامه داخلی مجلس: مجلس شورای اسلامی[۴]!
  3. باماده ۱۰قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت مصوب۹۱: وزارت نفت، شرکت ها و سازمان ها و موسسات تابعه[۵]!
  4. بقیه در عکسهای پیوست…

برخی از این استثناء شدگان از قانون جامع، با قوانین عادی، برخی با آیین نامه های داخلی و برخی با مصوبات یک شورای عالی استثناء شده اند.

مثلا شورای عالی انقلاب فرهنگی  مصوب می کند که دبیرخانه خود را از قانون خدمات استثناء کند[۶]! یا با اصلاح ماده۱۴ اساسنامه بنیاد ملی نخبگان، آنها را از زیر این سقف حقوقی بیرون می کند[۷]!

قانون احکام دائمی برنامه های توسعه  هم برخی دیگر را مستثنی می کند[۸]!

پس از این، استثناء شدگان بر اساس چه نظم قانونی و کدام سقف متمایز، حقوق و مزایا می گیرند؟!

باز متفاوت است. برخی ذیل قانون سابق نظام هماهنگ پرداخت رفته اند(مثل قضات با افزایش امتیازات آن قانون) و برخی بشکل هیات امنائی، خود نحوه پرداخت را معین می کنند(مثل کارکنان ستادی وزارت بهداشت و علوم و…)، و…

ادعا این نیست که تک تک استثناء شدگان با سقف حقوقی جدید، حقوق و مزایای بیشتری دریافت می کنند اما علی الاغلب چنین اند و انگیزه خروج نیز عمدتا دریافت بیشتر است!

جالب اینجاست که قانون مادر (قانون مدیریت و خدمات) هرگز حقوق برابر را پایه گذاری نکرده بلکه امتیازی است و تفاضل تا ۷برابری را هم پذیرفته است!

استثناء شدگی از این قانون، زمینه های تفاضل های بیشتر را فراهم می کند!

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۲/۲۸

پیوست یادداشت:

عدالت حقیقی؛ زندگی زیر یک سقف حقوقی است!

صفحات ۱۰۰تا۱۰۶ کتاب تنبیه الامه و تنزیه المله/ محقق نائینی/ در بحث مساوات قانونی و رفع مغالطات در آن

[۱] مساله اصلی و اولی برای عادلانه کردن حقوق و مزایا، اول بردن همه زیر یک سقف حقوقی و جلوگیری از این طبقه سازی های قانونی است.
این مساله از مضمون آن قانون واحد برای جبران خدمات مهم تر است. حتی پذیرش درجاتی از تفاضل درون یک سقف حقوقی، عادلانه تر است تا اجازه دادن به سقف های حقوقی متعدد و پیدایش طبقات قانونی جبران خدمات!(دقت کنید)

علی التشبیه نظام قضایی اسلام برای حد دزد شرایط و تبصره های متعدد معلوم کرده است و هرگونه دزدی، حکمش قطع انگشتان دست نیست. اما آن حد با تبصره ها و شرایط را بر همه طبقات اجتماعی لازم الاجرا قرار داده است. نه اینکه مثلا دزدی طبقه اشراف و راه اثبات و میزان حد را متفاوت کرده باشد!(کاری که ما در نظام جبران خدمات کرده ایم!)

[۲] این روزها که عدالت و عدالت خواهی شعار همه کاندیدهاست، جا دارد بردن همه زیر یک سقف حقوقی از سوی مردم مطالبه باشد.

رئیس جمهور، رئیس بسیاری از آن شوراهای عالی است. قانونهای برنامه توسعه از دولت صورت بندی میشود. دولت با لایحه می تواند بسیاری از استثناء شدگان را زیر همان چتر قانونی واحد بیاورد.

همه اما اگر عدالتخواه حقیقی و غیر لقلقه زبانی پیدا شود!

[۳] ماده۱۱۷ و تبصره۱و۵ آنرا در اینباره اینجا ببینید:

در تبصره۱ قضات را با افزایش گروه تا۱۲ و امتیاز تا۲۰۰ مشمول ماده۱۴ قانون نظام هماهنگ پرداخت مصوب سال۷۰ کرده و پست های سیاسی وزارت خارجه را ذیل قانون مقررات تشکیلاتی وزارت خارجه مصوب سال۵۲ برده است!

[۴] مواد۸۲و۶۰و۲۱و۲۳ آیین نامه داخلی مجلس را اینجا ببینید:

به موجب تبصره ماده۸۲ مقرری و هزینه های نمایندگی، هرسال در جلسه مشترک هیات رئیسه وکمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات معلوم میشود و…

[۵] ماده ۱۰ قانون وزارت نفت را اینجا ببینید:

تصریح به استثناء شدن از قانون مدیریت خدمات

[۶] مصوبه سابق را اینجا ببینید:

طبق ماده۶ تصویب آیین نامه های مالی با هیات امناء است که همان اعضای شورای انقلاب فرهنگی اند. تهیه آیین نامه اش هم طبق ماده۸ با دبیرخانه است!

[۷] مصوبه آنرا اینجا ببینید:

[۸] این قانون را اینجا ببینید:

با ماده یک دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی و فرهنگستانها و پارکهای علم و فن آوری را استثناء و به هیات امناء می سپارد

با ماده۱۶ صندوق توسعه ملی را!

 درباره بیمه مرکزی و بانک مرکزی و سازمان هواپیمایی هم در مواد بعد راملاحظه کنید

با آمدن یک میتی کومان در ایران عدالت محقق نمی شود!

 

حاج آقا قنبریان: این تلقی که با آمدن یک میتی کومان عدالت محقق میشود ناشی از این است که مردم در فضای حکمرانی زیاد دخیل نیستند

نباید اینطور باشد فقط مردم هر چهارسال یک بار بیایند انتخابات شرکت کنند و تمام

تاریخ این گفتگو روزهای آخر اسفند همزمان با حکم خلع ید معدن سریش آباد است برای تفصیل ماجرای این معدن اینجا را ببینید

ماجرای خلع‌ید مالک متخلف معدن قزل قیه به کجا رسید؟

جزییات ماجرای معدن قزل قیه ستاد اجرایی فرمان امام