-
درسهایی از چهل حدیث امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه)
مسجد بلال بهبهان/ بعد از نماز ظهر و عصر
-
کارگاه آموزشی: اسلامی که انقلاب کرد (اسلام به قرائت امام خمینی)
از سوم تا سیزده رمضان ظرفیت محدود حضوری ساعت ۱۷ تا ۱۸ پخش زنده از اینستاگرام پخش زنده از آپارات -
مهارت امیدبانی در آیات قرآن
تجمیع هیاتهای مذهبی بهبهان صحن مطهر امامزاده فضل ساعت ۲۲:۱۵ پخش زنده از اینستاگرام -
برنامه سحرگاهی “لطف لطیف” رادیو اقتصاد (۴:۲۰تا۵:۳۰)
۳۰ سحر ماه مبارک لطیفه های کوتاه آیات اقتصادی قرآن
پیوند پخش زنده رادیو اقتصاد
بایگانی برچسب: s
فهرست مطالب حجت الاسلام قنبریان درباره وحدت
دوستی اهلبیت، عامل اتحاد و ائتلاف
موالات، دوستی و اطاعت اهلبیت(ع)، باید موجب ائتلافِ تفرقه ها شود (بمولاتکم ائتلفت الفرقه)؛ و الا راه را درست طی نمی کنیم!
- اگر کسی بگوید: موالات، فقط پذیرش ولایت اهلبیت(ع) است و ائتلافی با مذاهب غیر شیعه نیست!
باز می گویم: پس چرا بین شیعیان ۱۲ امامی، تفرقه هست؟!
در این تلقی انگار هرچه ولائی تر، جدایی طلب تر! می کشد به جایی که انکار قمه زنی یا منع سبّ خلفاء هم خروج از تشیع باشد!
- اهل سنت -به اعتراف عامه و علمائشان- اقلا دوستدار اهلبیت هستند؛ پس چه چیز ائتلاف با شیعیان را می شکند؟!
- عالمانی که با خبط و خطا تعریض و تعرض به اهل بیت می کنند.
- عوام زدگانی که در شعر و شعار و… مسبب شهادت صدیقه طاهره(س) را سنیان کشورشان القاء می کنند یا با یک درجه تخفیف وارثان قاتلان می گمارند!
- سیاستمدارانی که فرمایش فاطمی(س) را کامل به کار نمی بندند که فرمود: خداوند عدالت اجتماعی را برای همگن و هم تراز کردن قلوب واجب کرد(جعل الله…العدل تنسیقاً للقلوب)
محسن قنبریان
درباره چند ضلعی توهین به آیت الله صافی
نبش اول: استقلال حوزه
استقلال حوزه از حکومت در عین همکاری، به لحاظ نظری طرح_مقبول خود رهبر انقلاب است[۱]. در شمارش فروضِ نسبت حوزه و حکومت فقط این فرض را درست می دانند:” فرض چهارمی هم وجود دارد و آن عبارت است از حوزه علمیه مستقل از حکومت که همکار حکومت است. کار خود را در مجموعه عظیمی که امروز بر دوش همه است انجام می دهد. وابسته به دولت نیست اما به دولت کمک و از آن پشتیبانی می کند. به آن خدمت می دهد آنرا نصیحت و راهنمایی می کند و مقررات اسلامی را به آن می شناساند[۲]“.
نیروهای ولایی و انقلابی حتی اگر راهنمایی و نصیحت مرجعی -بلکه مجتهد و فاضلی- را درست ندانند، نباید آنرا “سراپا غلط” و آن مرجع را بعنوان “مقلدِ سیاسی نیروهای سکولار” مذمت کنند!
می توانند حرف درست بنظر خودشان یا بیان رهبری را محترمانه تبیین کنند. خود می دانند حرف و حتی بیانیه یک مرجع، فوری عمل و اجرائی نمیشود که نگران “ناصواب” بودنش باشند(نمونه اش بیانیه همین مرجع در ابطال مصوبه بنزینی بود)!
آن تعابیر موهن در نقد موجب این موج و موج سواری برخی آدمها و جریانهای خاص شد، تا آن نصیحت کنج اتاق حالا بنام دفاع از مرجعیت، الزاما حرف درستی القاء شود!
نبش دوم: استقلال ایران
استقلال حوزه هرچقدر هم لازم، دربش به خیابان استقلال ایران باز میشود. با یک حکومت جبّار دست نشانده، چیزی از حوزه نمی ماند که از استقلالش بپرسیم! متقابلا اندیشه استقلال کشور با فتاوای جهادیه و تحریمیه(تحریم اجناس خارجی)، میراث_حوزه برای جوانان انقلابی بوده است.
“اصل اغاظه”(آیه ۱۲۰توبه، مبنی بر عمل صالح بودن ورود به میادینی که موجب غضب کفار و دشمنان است) را تفاسیر حوزه به جوانان آموخته است[۳].
طلاب بصیر در کنار کفایه الاصول آخوند، فتوای تحریم امتعه خارجیه ایشان برای حفظ استقلال اقتصادی ایران را هم دیده اند[۴].
به مبانی این فتوا، پرداخته اند که چگونه مصرف محصولات “شرکت اسلامیه” -مقابل اجناس بیگانه- “جهاد اقتصادی و به منزله جِد و شهادت در رکاب امام زمان(ع) است[۵]“.
اگر امروز براساس این مبانی و فتاوا، اشکالی صغروی بر مرجعی عظیم الشان بگیرند، حوزه را حوزه و مرجعیت را نگهبان استقلال ایران می خواهند.
اگر صرف مذاکره و ارتباط(بدون آسیب به استقلال)، با تنها دولت جبّار مورد قهر ملت ایران، بهبود معیشت را موجب می شد، در ۸سال گذشته شده بود.
امروز دولت ایران از قاجار کمتر نیست که مراجع بزرگ وقت رساله دعوت به مقاومت خود را به عباس میرزایش تقدیم و به نام او صادر کردند.
نبش سوم: استقلال قوه قضائیه
اینکه دادگاه بتواند مستقل از اجزای دیگر حکومت، پشتیبان حقوق فردی و اجتماعی باشد هم، در گرو دو استقلال قبل است.
روزی که احمد رشیدی مطلق روحانیت شیعه را استعمار سیاه و همکار با استعمار سرخ شوروی خواند و امام خمینی را ماجراجو، وابسته به مراکز استعماری و جاه طلب می خواند(!)، قوه قضائیه ایران به تبع حکومت پهلوی، استقلالی نداشت که از حوزه، مرجعیت و اقلا شخص امام بعنوان یک شهروند، دفاعی کند.
امروز اگر دادستان کل، هوادار مواضع رسمی حکومت را به اتهام توهین به منتقدِ سیاست خارجی، تحت پیگرد می نهد، می خواهد استقلال خودش را نمایش دهد که جای خود “بیش باد” دارد؛ اما باید بداند بین کلمات موهنی که در جهت استقلال ایران و حفظ میراث مراجع سلف حوزه ی مستقل، انشاء شده با توهین کنندگان دست نشانده و وابسته برای زدن مبانی استقلال یا مرجعیت شیعه، فرق بسیار است.
- چه خوب و به جا است آیت الله صافی مثل آیت الله سیستانی توهین کننده خود را ببخشد و مانع پیگرد قضایی شود.۶
ظاهرا صفح پیامبرانه بهتر توهین را از نقد، پیرایش می کند و پیگرد قضائی را حداقلی و برای مهره های مامور نگه می دارد.
محسن قنبریان ۱۴۰۰/۸/۹
[۱] به لحاظ نظری حرف دقیق و درستی است اما برخی رویه های حوزه یا اجزای حکمرانی عملا این استقلال و بودن در نهاد اجتماعی در عین همکاری با حکومت را نقض می کند که جای دیگر اشاره وار گفته ام و تلخیصی از آن را بارگذاری کرده اند: https://eitaa.com/sedayehowzeh/28427
[۲] رهبر انقلاب ۷۴/۹/۱۶
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2776
[۳] برای نمونه ر.ک: تفسیر رهنما ج۷ص۲۳۶/ تفسیر نور ج۳ص۵۲۰ و…
[۴] ر.ک: مجله نور علم دوره دوم ش ۵ ص۲۱ مقاله ده فتوای سیاسی مذهبی
[۵] قسمتی از فتوای آخوند خراسانی/ ر.ک: غرب شناسی علمای شیعه احمد رهدار ص۸۷۷و۸۷۸
۶. https://www.hawzahnews.com/news/896405/
راهپیمایی اربعین
نه فقط مبلغین اربعین که رهبر انقلاب هم راهپیمایی اربعین را:
- “رسانه پر قدرت شیعه”
- “از مصادیق قوت اسلام در آیه وَاَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوه” (۹۸/۷/۲۱)
دانسته و از “سعی ای در دنیا برای دیده نشدن آن” گفتند! (۹۵/۹/۳)
حال سؤال این است:
چنین مساله راهبردی مهمی وقتی با مساله ای مثل کرونا تلاقی می کند، تصمیم گیری درباره چگونگی آن نباید در عالی ترین سطح دینی و هم بهداشتی انجام گیرد و به ستاد کرونا تنها سپرده نشود؟!
مهمتر اینکه وقتی شواهد قانع کننده ای هست که علت منع پذیرش دولت عراق، مسائل اقتصادی و کالائی کردن این پدیده منحصر بفرد است؛ بالاتر از دولتها، نباید مرجعیت قم و نجف در اینباره ورودی داشته باشد؟!
آیا سپردن تصمیم به نظام بروکراتیک دولتهای دو طرف در این امور منحصر بفرد، نمی تواند خسارت های جبران ناپذیر داشته باشد؟!
تسلیم شدن مرزداران در روز آخر بخاطر فشار مردمی، همان نظام بروکراتیک و حمایتها از آن را بی حیثیت نمیکند؟!
مشکل اربعین: کالائی شدن نه کرونا!
بنظر می رسد مشکل پذیرش زائر اربعین، نه واکسن و نه کرونا، بلکه کالایی شدن اربعین توسط دولت الکاظمی، علیرغم مردم کریم عراق است.
میدل ایست نیوز سندی از ژنرال محمد البیاتی (منشی فرمانده کل نیروهای مسلح عراق) منتشر کرد. البیاتی در این نامه به وزیر کشور عراق تاکید کرده که نخست وزیر عراق با حصر صدور روادید به سازمان گردشگری موافقت کرده و این کار از طریق شرکتهای مجاز، پس از رزرو هتل و برنامه مشخص گردشگری باید انجام شود تا بخش اقتصاد گردشگری در عراق رونق گیرد[۱].
در گام بعد شورای عالی بهداشت و سلامت عراق هم همین سیاست را اعلام کرد: زائران باید در گروه های حداقل ۵نفره با حمایت یک شرکت گردشگری مورد تایید سازمان گردشگری عراق درخواست روادید دهند و شرکت مذکور موظف به تنظیم برنامه کامل از جمله رزرو محل اقامت و تامین غذا و… است[۲].
از همینروست که ظرفیتی ۶۰هزاری صرفا از طریق پرواز سهمیه داده شد.
امام جمعه نجف هم از تئوری اقتصادی پشت سر این تصمیمات پرده برداشت. در واکنش به این مساله که: «مشکلاتی که مانع باز شدن مرزها می شود، مشکل هدر دادن پول است»(!) گفت: “دین نظریه ای متفاوت از نظریات اقتصادی موجود مطرح می کند که این آیه ای است که می فرماید: “وما انفقتم من شیئ فهو یخلفه: هرچه را انفاق کردید، عوضش را به او می دهد” ؛ انفاق در تعظیم شعائر دینی موجب افزایش مال و دفع بلا و مایه خیر و برکت است[۳]“.
از همین جا از دولت عراق خواست برای زیارت اربعین، مرزها را به روی زائران امام حسین(ع) از سرتاسر جهان بگشاید و اگر توان پذیرایی ندارد، مردم عراق از آنها پذیرایی می کنند.
درباره اقتصاد تبرعی اربعین که موجب رونق اقتصادی عراق هم میشود قبلا نوشتهام [۴]
اما از خصوصیات اقتصاد سرمایه داری نباید غفلت کرد. کالایی و اقتصادی کردن همه چیز، جزء لاینفک اقتصاد سرمایه داری است.
از پیدایش بازارچه تا شهربازی بزرگ آبی و… در کنار موکبهای ساده و بی آلایش مردم سخاوتمند عراق، خبر از طمع بازار در این ضیافت الهی می داد. دولت الکاظمی نیز با دید مادی و اقتصادی به این مساله ورود کرد. پیاده روی اربعین را نه به چشم یک شعیره میلیونی و منحصر به فرد، بلکه به چشم گردشگری مذهبی نگاه کرد و در گام اول، امسال به بهانه کرونا برای طبقات پردرآمد بشکل هوایی و در قالب گردشگری صورت بندی کرد!
در سالهای قبل این دید تجاری-بازاری در برخی نهادهای بازاری ایران هم بروز کرد. پول گرفتن برای پارکینگی که بیابان بود و سود چند هزار میلیاردی اپراتورها و ۶۰۰میلیارد گرانفروشی آنها و… هم نمونه های ایرانی کاسبی از اربعین بود!
محسن قنبریان ۱۴۰۰/۶/۲۶
[۱] توقف صدور ویزای فرودگاهی عراق برای زائران ایرانی + سند
[۲] همان
آیت الله سیستانی و مبارزه با آمریکا
سؤال این روزها این است که چرا مرجع عالی عراق مثل داعش با آمریکاییها برخورد نمیکند؟! نه حکم جهاد که حتی حکم حرمت به ماندن آنها -چنانچه آیت الله سید کاظم حائری داد- را نمیدهد!
در شهادت ابومهدی و سردار سلیمانی به تسلیت بسنده کردند! نه چیزی از انتقام و نه چیزی از اخراج آمریکا نگفتند! حتی به تظاهرات ضد آمریکایی جمعه بغداد، فراخوان نکردند! در این ایام بیش از پیش بر برخورد مسالمت آمیز تأکید میکنند!
در مقابل آمریکاییها -از جمله پمپئو- برای سلامتی او توئیت شکرگزاری میزند! چنانچه ۲۰۰۴ کالین فریمن -نویسنده آمریکایی- ایشان را برای جایزه صلح نوبل پیشنهاد میکرد!
مروری بر مواضع آیت الله درباره اشغالگران:
مرجعیتشان اواخر دوره صدام و تحت کنترل شدید او پس از انتفاضه شروع شد. با سقوط صدام و اشغال عراق توسط آمریکا اولین امکانها برای حضور سیاسی اجتماعی فراهم شد:
- وقتی حاکم آمریکایی عراق میخواست با گزینش افرادی خاص، قانون اساسی عراق را بنویسند، آیت الله با آن مخالفت و بر انتخابات عمومی تأکید کردند. به همه گروهها، حتی افراد منسوب به خود برای کاندید شدن، تأکید کردند؛ تا قانون اساسی توسط خود عراقیها و متناسب با اسلام نوشته شود. البته در قانون اساسی چیزی بعنوان نظارت مرجعیت یا فقهاء و مانند آن تعبیه نشد و در واقع نظارت موثر کنونی آیت الله در خطوط کلی، مشخصه منحصر به فرد ایشان است نه منصبی قانونی برای مرجعیتهای آتی!
- مطلقا اشغالگران را به حضور نپذیرفته است. از اصرارهای پل برمر -حاکم آمریکایی عراق- تا نامههای بدون جواب بوش و بلر به استناد قوانین بینالمللی نیروهای بیگانه را اشغالگر دانست.
- وقتی جریان صدر از عدم مبارزه مستقیم ایشان با آمریکا از او ناراحت و بدگویی میکردند؛ سخنگوی ایشان در نماز جمعه کربلا میگفت: “مرجعیت به روشهای مسالمت آمیز در جهت سرعت بخشیدن به بازگرداندن سلطه و سیادت در عراق به عراقیها و فراهم کردن زمینه اداره کشور به دست خود آنان بدون تسلط اجانب معتقد است”.
- در ماجرای درگیری نظامیآمریکاییها با صدریها(۲۰۰۴) که احتمال از بین رفتن آنها میرفت با نامه و سفارش آیت الله خامنهای، برای نجات مقتدی و جیش المهدی مداخله کردند. در این نامه آیت الله خامنهای به ایشان نوشتند بخاطر ایشان است که خود مستقیما دخالت نمیکنند[۱].
- خروج اشغالگران انگلیسی و آمریکایی پس از چند سال اشغال و تشکیل دولت عراقی را برخی نزدیکان ایشان محصول سیاست سکوت و مبارزه منفی ایشان خواندند[۲].
- پس از فتوای دفاع در مقابل داعش و شکست داعش، درباره نیروهای ائتلاف و پایگاههای آمریکا همان موضع سابق را ادامه دادند. در جریان جنایت آمریکاییها در فرودگاه بغداد و کشتن فرمانده حشدالشعبی و مهمان نخستوزیر عراق (سردار سلیمانی) ضمن تسلیت باز به رفتار مسالمت آمیز دعوت کردند! در بیانیه اخیر(۴بهمن) هم تأکید کردند: “مرجعیت دینی بر موضع ابتدائی و اصولی خود مبنی بر لزوم احترام به حاکمیت عراق، استقلال سیاسی آن و وحدت تمامیت ارضی و وحدت ملی آن و مخالفت قاطع با تعرض به اصول ملی آن از سوی هرطرفی و تحت هر بهانهای تأکید میکند[۳]“
عملا با کارهای تلافی جویانه چه در عراق و چه از سوی ایران روی خوشی نشان ندادند.
تحلیل:
درباره این رویکرد مرجعیت عراق در قبال اشغالگران دو تحلیل عمده وجود دارد:
- تفاوت مکتب نجف و مکتب قم:
مکتب فقهی مراجع نجفِ معاصر، بر ولایت فقیه و قیام علیه جائر وتشکیل حکومت اسلامی و مبارزه با طاغوتهای عصر مبتنی نبوده است. حفظ جامعه شیعی سقف خواست آنهاست. مباحثه امام خمینی در مهرماه۱۳۴۴ با آیت الله حکیم در نجف مثالی گویا از این رویکرد است؛ لذا دخالت آیت الله خوئی در انتفاضه علیه صدام و دخالت آیت الله سیستانی در جهاد علیه داعش، به یک گونه تحلیل میشود. هردو دفاع و برای نجات شیعیان از دست ستمگران بود که نتیجه یکی شکست و نتیجه دیگری پیروزی شد.
شهید محمدباقر صدر و صدر ثانی(پدر مقتدی) و شاگردان شهید صدر مثل آیت الله سید کاظم حائری جور دیگر میاندیشیدهاند. لذا هم در مقابل صدام و هم اشغالگران فتاوای دیگری داشتهاند (برای نمونه فتوای اخیر آیت الله حائری در ۷جمادی الاولی ۱۴۴۱را ببینید). البته مرجعیت اعلای عراق دست اینان نبوده است.
- تمایز ایران و عراق:
تحلیل دیگر بیش از اینکه این روش مسالمت جویانه و در حد نظارت و ارشاد را به مبانی فقهی و ویژگیهای شخصیتی این مراجع برگرداند [۴] به موقعیت متمایز عراق نسبت به ایران بر میگرداند. ایران از زمان صفویه جامعهای یک پارچه و با مذهب رسمی شیعه بوده و مرجعیت در آن از اول با دخالت در مسائل سیاسی شکل گرفته است. قیامها و نهضتهای ایرانیان در چند قرن اخیر عمدتا به رهبری مراجع یا فقهای تراز اول خود در ایران یا مقیم سامراء و نجف بوده است. اینها پیوند مردم و مرجعیت را بسیار وسیق و جایگاه آنرا تثبیت کرده است. اما عراق اکثریت شیعی کوچکتری نسبت به ایران(۶۴٪) داشته؛ تکثرهای آن موجب شده روند ایران را نداشته باشد. خطر تجزیه هنوز هم جدی است. شکست نهضت علماء در ثوره العشرین و انزوای آنها و محرومیت شیعیان پس از ساختن رقبا با اشغالگران تجربه دیگر است. سه دهه سرکوب توسط دیکتاتوری صدام، جایگاه مرجعیت را ضعیفتر کرد؛ طوری که حتی دولتهای شیعی(مثل نوری مالکی) یا جریانهای شیعی(مثل صدریها) نیز گاه به مرجعیت توجه نکرده و حتی در مواردی بر او فشار هم آوردهاند( مثل محاصره بیت در ۲۰۰۴). اینها موجب شده مرجعیت در حد پدری کردن برای همه گروهها و عدم دخالت تفصیلی در تصمیمات وارائه کلیات بسنده کند. اصلاحات اساسی در عراق و دولتی قدرتمند و برآمده از اکثریت مردم که بتواند حافظ امنیت و استقلال عراق باشد به همراه ارتقاء موقعیت مرجعیت، اولویت بر درگیری با آمریکائیها یابد.
توجه:
- راهپیمایی میلیونی و کمنظیر جمعه مردم عراق علیه اشغالگران در سالهای ارتفاع موقعیت مرجعیت در عراق، در گذرگاه ارادههای سیاسی و راهبری مرجعیت است که میتواند به ثمره اخراج کامل اشغالگران بیانجامد؛ و الا ماهیت استکباری آمریکا، “خروج طبیعی نیروهایش از عراق” را نامفهوم کرده است. استقلال و وحدت ملی عراق به اندازه ژاپن هم بشود، خروج طبیعی اتفاق نمیافتد.
- کاریزمای شخصی آیت الله سیستانی و فقدان جایگاه قانونی برای منصب مرجعیت و نظارت فقهاء در قانون اساسی عراق این نگرانی را افزون میکند که در صورت فقدان این رهبر معنوی ۹۰ساله این روند کُند به کجا میانجامد؟ آیا فقیهی دیگر بدون جایگاه قانونی و صرفا متکی به داشتههای شخصی میتواند زود این خلأ را پر کند؟!
محسن قنبریان
۹۸/۱۱/۶
[۱] https://fa.shafaqna.com/news/429815
[۲] ۱. ر.ک: مصاحبه مجله اندیشه پویا اسفند۹۶با حجت الاسلام والمسلمین شهرستانی نماینده آیت الله سیستانی در ایران
[۳] https://www.tabnak.ir/fa/news/954113
[۴] مثلا آیت الله خوئی حتی جهاد ابتدائی با کفار را در عصر غیبت مشروط به تشخیص اهل خبره وامکان پیروزی واجب میداند!(منهاج الصالحین ج۱ص۳۶۶). در جنگ شش روزه اعراب هم دستورجهاد علیه اسرائیل دادند
شیخ ابراهیم زکزاکی
۲۳سالش بود که از ایران به نیجریه برگشت و اولین شیعه آنجا شد. این پیام را برای علمای نیجریه آورد: “من یک پیام از عالمی بزرگ[امام خمینی]دارم و باید اسلام را به نیجریه برگردانیم”.
فرزندانش شهید و خودش جانباز شد اما مقاومت کرد تا جمعیت چند ده میلیونی شیعه بنام سربازان خمینی در نیجریه را تربیت کرد.
حالا وضع جسمانی اش از شکنجه ها خراب است و هنوز تحت فشار است؛ برایش دعا کنیم.
“هزینه”ای که دارد “نشانه”ی ظهور میشود!
کشتن بی گناهان از یک امتِ منتظر، هزینه ای بوده که جبّاران در طول تاریخ بر مظلومان تحمیل کرده اند:
نمرود بخاطر ابراهیم(ع)، فرعون بخاطر موسی(ع) حالا هم وارثان آنها بخاطر مهدی(روحی فداه).
این هزینه ی خونین به حسب روایات صحیح به مرور نشانه ی ظهور آن منجی میشود:
وقتی زمین از خونشان رنگین و صدای شیون از زنانشان بلند میشود…(حدیث لوح)!
و وقتی به کشتن “نفس زکیه” ای در مکه اقدام میشود( ۳۲روایت)!
جبّارش دارد تعّین می یابد، کشتن منتظران از اقصی نقاط اردوگاه مومنان، به یمن واز آنجا دارد به مکه و مدینه می رسد.
آن جان پاک(نفس زکیه) از بنی هاشم مانده که آخرین فدایی قدمهای منجی شود !(خوش به حال او).