برنامه ثریا مورخ ۲۳مردادماه۱۳۹۸ با حضور «حجت الاسلام قنبریان» با موضوع «الگوی مدیریتی امام علی(ع) در برقراری عدالت و مبارزه با اشرافیگری؛ درسی برای امروز» از شبکه یک سیما پخش شد.
دریافت برنامه ثریا [با کیفیت ۲۴۰p؛ با کیفیت ۱۴۴p]
برنامه ثریا مورخ ۲۳مردادماه۱۳۹۸ با حضور «حجت الاسلام قنبریان» با موضوع «الگوی مدیریتی امام علی(ع) در برقراری عدالت و مبارزه با اشرافیگری؛ درسی برای امروز» از شبکه یک سیما پخش شد.
دریافت برنامه ثریا [با کیفیت ۲۴۰p؛ با کیفیت ۱۴۴p]
مسئولین تشکل های مذهبی و انقلابی به این سؤال فکر کنند و جواب دهند:
بهترین کاری که در رابطه با ولایت و ایام غدیر -بعنوان مسئول یک تشکّل- میتوانند کنند چیست؟!
تشکّل شان چه می کند؟ منظور نیست! برنامه چه و سفره چه وابتکار چه! همه خوب و بجا؛ شما -شخصا- بعنوان مسئول یک تشکّل اسلامی-انقلابی چه بدهکاری به غدیر داری؟!
پاسخهایتان را با ما در میان نهید، از این سؤال بسیار مهم سخن خواهیم گفت!
شکوای حسین(ع) عصر عرفه پاسخ گرفت وقتی می سرود: “أشکو الیک غربتی و بُعدَ داری…”!
دیگر حسین غریب نیست و هیچ کس محبوب تر از او روی زمین نخواهد شد. کل ارض، کربلا شده؛ همه خانه ها، خانه او میشود؛ دیگر خانهاش دور نیست! از این پس هر مالک امر و سلطانی پیش او هوا و سبک است؛ تا قیامت یقهی همه را خواهد گرفت!…
اگر تماشای کربلا در دعای عرفه، مانع از دعا و درخواستت از خدا شد؛ فکر نکن عبادت عرفهات از دست رفته است که به “ثواب عظیم” ره یافتهای!
امام رضا(ع) به اباصلت فرمود:”…پس نظر کردن به انبیاء و رسولان و حجتهای الهی در درجاتشان[دقت:فی درجاتهم] ثواب عظیمی برای مومنین روز قیامت دارد”(عیون اخبارالرضا ج۱ص۱۱۶)
نظر به حجت خدا در درجاتش را یک مثال بزنم:
سیدالشهداء در دعای عرفه نمی گوید خدایا همه اعضاء و جوارحم به وحدانیتت شهادت میدهند؛ تا من و تو هم چنین باشیم و روز “نختم علی افواههم و تکلمنا ایدیهم” این شهادات را بشنویم.
نه! میگوید: خدایا من بوسیله اعضاء و جوارحم بر توحیدت شهادت میدهم! “أنا أَش٘هد ُیاالهی …!” بین این دو فرق بسیار است. ما جز با زبان چنین شهادتی نداریم! چگونه میتوانیم با پرده قلب و موها و جای روییدن دندانها به توحید شهادت دهیم؟!
اگر تأویل این فقرات را در معرکه عاشورا برای سیدالشهداء دیدی، روز عرفه به این مقام نائل شدهای که نظر به حجت خدا در درجهاش کنی.
میسراید:”خدایا گواهی میدهم با حقیقت ایمانم… و درون پوشیده نهادم و آویزههای راههای نور چشمم و چینهای صفحهی پیشانیام و روزنههای راههای نفسم و پرههای نرمه تیغه بینیام و حفرههای پرده شنواییام و آنچه ضمیمه شده و بر آن برهم نهاده دو لبم و حرکتهای سخن زبانم و جای فرو رفتگی سقف دهانم و آروارهام و محل دندانهایم و جای گورایی خوراک و آشامیدنیام و بار بر مغز سرم و رسایی رگهای گردنم و آنچه قفسه سینهام دربرگرفته و بندهای پی شاهرگم و آویختههای پرده قلبم و قطعات کنارههای کبدم و آنچه را دربرگرفته غضروفهای دندههایم و جایگاههای مفاصلم و پیوستگی پاهایم و اطراف انگشتانم و گوشتم و خونم و مویم و پوستم و عصبم و نایم و استخوانم و مغزم و رگهایم و تمام اعضایم…”!
حالا دیدی چرا باید لهوف همراهت میآوردی؟!
ببین میتوانی زائر و ناظر حسین در چنین درجه توحیدش شوی؟!
شاید همین سرّ حدیثی است که خداوند روز عرفه اول به زائران حسین نظاره میکند بعد حاجیان عرفات!
دعای عرفه، شرح انفسی عاشورا و مقتل، شرح آفاقی دعای عرفه سید الشهداست.
یعنی آنچه در این نجوای متعالی با خدا شکل میگیرد یکماه بعد در صحرای کربلا عیان میشود. و آنچه نمود مییابد باطنی دارد که در عرفه با خداوند نجوا شده است.
بدون عرفه نمیتوان عاشورا را فهمید:
“ای رها کننده اسیر دربند، ای روزی دهنده طفل صغیر، ای پناهِ هراسندهی پناه خواه” !
این فقرات برای حسین(ع) به احسن وجه استجابت شد. نا آشنای با عرفه برای دو قطره اشک تحقیرش نکند که پس چرا علی اصغر تیر خورد و زینب اسیری رفت و…؟! هیچ نوزادی مثل اصغر حسین رزق نخورد، هیچ خائف مستجیری مثل زینب و عیال حسین در عصمت خداوندی قرار نگرفت!
اگر دعای مستجاب حسین در عرفات را کمک نبری، عاشورا را به عکس این تفسیر میکنی:
“خدایا مرا بر بلاهای روزگار و حوادث شبها و روزها یاری ده. و از هراسهای دنیا و گرفتاریهای آخرت نجات ده. مرا از شرّ آنچه ستمگران در زمین انجام میدهند کفایت کن… خدایا مرا در سفرم نگهدار و در خاندان و مالم جانشین باش و مرا در آنچه نصیبم فرمودی برکت ده”!
مسافری را سراغ داری که خداوند بیش از حسین حفظش کرده باشد؟! غارت شدهای سراغ داری که بیش از او خدا جانشین مالش شده باشد؟!
و اگر به عاشورا نگاه نکنی این فرازها و دههای دیگر از مناجات عرفه برایت معنا نمیشود:
“خدایا… مرا به اعضایم بهرهمند کن و گوش و چشمم را دو وارث من گردان! مرا برآن که به من ستم روا داشته پیروز فرما و در رابطه با او انتقام و هدفم را نشانم بده و چشمم را بدین سبب روشن گردان”!
بدون روضه گودال محال است بفهمی “متِّع٘نِی بِجَوارحی” یعنی چه؟!… بماند!
بدون “انا قتیل العبرات” نمیفهمی چگونه گوش و چشم، وارث اویند و چگونه اشکها به فرج مینشیند و طلب ثار محقق و چشم حسین(ع) روشن میشود؟!
دعای عرفه، لهوف سید را با خود ببر شب و روز عاشورا هم تفسیر روضههایش را در دعای عرفاتش جستجو کن:
“انت ربی وملیک امری اشکو الیک غربتی وبُعد داری وهوانی علی مَن ملَّکتَه امری…یا مَن دعو٘تُه مریضاً فشَفانی وعریاناًفکَسانی و جائعاً فأش٘بَعَنی وعطشاناً فأر٘وانی وذلیلا فأعزّنی وجاهلاً فعرَّفنی و وحیداًفکثَّرنی …”
همه مستجاب شد! چشمها راباید شست جور دیگر باید دید!
اگر از کربوبلا میترسی و کلاس حیات حسینی را حال نمیکنی؛ دعایت، عرفه نیست چیز دیگری بخوان!
از نیکول اشاف نویسنده کتاب “پیامبران جدید سرمایه” پرسیدند: در عصر منابع کمیاب و بودجه های روبه کاهش دولتها، چرا باید نگران نفوذ روبه رشد “سرمایه داران” خیرخواهی مثل گیتس، والتون ،براد و بافت بود؟!
اشاف جواب داد: “وقتی بنیاد ها کمک مالی خیرخواهانه می کنند -برخلاف مالیات دادن- آنها هستند که انتخاب می کنند در چه پروژه هایی سرمایه گذاری کنند. این پروژه ها اغلب برخی نتایج مترقیانه دارند مثلا کودکان فقیر واکسینه می شوند در حالیکه بدون این کمک ها چنین امکانی نداشتند؛ اما این کمک ها اغلب شامل اهداف محافظه کارانه هم هستند!
مثلا خانواده گیتس در عوض حمایت از مراقبت بهداشتی عمومی، طرف دار کالایی کردن خدمات بهداشتی هستند و خیلی از بنیادها، پشتیان خصوصی سازی آموزش عمومی و کاهش نقش والدین و معلم ها در نحوه اداره مدارس هستند“!
پ.ن:
سخنرانی «توحید و توحّد قائمین بالقسط» ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان در دهه آخر رمضان ۹۸؛ که سابقا بصورت قسمتهای جداگانه به همراه متن چکیدهی مختص هر جلسه خدمتتان ارائه شد. حال تمامی نه قسمت این مجموعه سخنرانی را بصورت یکجا تقدیم حضورتان میکنیم.
ضمنا این مجموعه را از طریق سلسله کلید واژه «توحید و توحّد» میتوانید دنبال نمایید.
نحوه شهادت قائمین به قسط بر توحید:
امیرالمومنین در خطبه۱۶۷ فرمود:”الفرائض الفرائض…وشَدَّبالٳخلاصِ والتوحیدِ حقوقَ المسلمین فی معاقدِها: واجبات
واجبات[…] و خداوندبا توحید و اخلاص محکم کرد حقوق مسلمین را در جایگاه آن حقوق”
برقراری حقوق مسلمین عبارت دیگر از قسط و عدل است. چگونه با توحید و اخلاص انجام میشود؟ چه فرقی بین توحید و اخلاص هست؟ چه ربطی بین این با شهادت به قسط است؟
تمایز صورت علمی و عملی!
نتایج مهم:
سلسله عرفاء اصیل باید مثل سلسله ائمه اطهار باشند همه موحد تمام و مخلصین اند اما همه قائم به قسط و حافظ حقوق مردم هم هستند. حتی کم تحرک ترین امام به جهت شرایط زمانه -مثل امام سجاد(ع)- در اینباره بی تفاوت نیست. دعای ۴۹صحیفه سجادیه یک نمونه است که امام از سوء قصدها به خود می گوید و…
(نکته رابطه توحید و عدالت اجتماعی به جهت ثبوت و اثبات بسیار حائز اهمیت است که حتما اهل علم غنیمت خواهند گرفت).
شیخ محمد شریعت شاگرد مرحوم قاضی، فرزند آیت الله العظمی شیخ الشریعه اصفهانی و داماد آیت الله آقا ضیاء عراقی و دوست نزدیک مرحوم مظفر بود.
پس از وفات سید ابوالحسن از نجف به قم مهاجرت کرد و امام خمینی را یافت و از یاران ایشان شد.
امام خمینی را مهمّترین یافته عمر خود می دانست؛ از قم به کراچی پاکستان رفت و جمعیت هیئت امامیه را تشکیل داد و به تبلیغ مذهب و ترویج نهضت امام خمینی روی آورد.
اجازه نمی داد عکس مرجعی جز امام خمینی در دفتر تشکل نصب باشد.
آقای رفسنجانی بین خطبای جمعه بیشترین خطبه را(۷۷خطبه) به “عدالت اجتماعی” اختصاص داد. اوج آن در سال۶۱ بود با ۲۷خطبه در یکسال!
از محورهای عمده خطبه ها، “نفی فرهنگ تجمل و اسراف” بود که ۲۰مورد را به خود اختصاص می دهد![۱]
اما ایشان در دوره ریاست جمهوری و سازندگی از “گفتمان عدالت اجتماعی” به “پارادایم توسعه” تغییر رویکرد می دهد. غیر از سخن از استقراض خارجی در قبال تعدیل ساختارهای اقتصادی از همه نیروها بخصوص رزمندگان دیروز و حتی نیروهای مسلح میخواهد بیایند در اقتصاد کشور سرمایه گذاری کنند و “سود ببرند“!
از این مقطع ورود نظامی ها و امنیتی ها به اقتصاد کشور شکل میگیرد.
در دور جدید خطبه ها از فرهنگ مصرف جدیدی هم سخن گفته میشود! برای نمونه گفتند: “یکی از چیزهایی که در جامعه ما انحراف بوده و هنوز هم هست و متأسفانه هنوز هم اصلاح نشده، این است که در این مملکت هرجا نقطه خوش آب و هوا و منظره خوبی وجود داشت، طاغوتها و رفاه طلب ها و آنهایی که کاری به اسلام نداشتند، مال آنها بود و جاهای غیرمناسب همیشه مال مسلمان ها بود! شمال شهر و مناطق لب دریا مال آنها بود؛ مناظر خوب، مراتع و جنگل ها و کوهستان ها را آنها تصرف می کردند؛آدمی که مسلمان است یک چنین فرهنگی دارد. ما تلاش کردیم که این چیزها را به هم بزنیم ولی هنوز نشده است! یک فرهنگی وجود دارد که آدمهای متدین و مقدس حزب اللهی زندگی شان برابر است با جاهای بد منظره و بی زینت و نامناسب! اصلا باید مانور تجمل باشد نه تجمل فوق حساب، آن زیبائی هایی که هست، خب الان اینجوری نیست…”([۲]
ادبیات سازندگی، از “جهاد” به “سرمایه گذاری کن و سود ببر” تقلیل یافت. انتقادها، جلمبربازی خطاب شد! حتی از بوی عرق پا در مساجد(!) مثال زده شد تا ارتقاء به سبک جدیدی از زندگی موجه شود![۳]
مثل جملات یاد شده، تئوری شمال شهر نشینی مسئولین انقلابی و تفریحات آبی و اسب دوانی و مرتع داری برخی شد؛ چیزی که بعدا “اشرافیت” نام گرفت.
پ.ن:
هم راه گفتمان جهادی را قبلا تجربه کرده ایم هم راه سود ببر و بهتر زندگی کن!
نمیدانم چرا کسانی که آقای هاشمی را فتنه اکبر می دانستند، برخی دارند به گفتمان او میل می کنند و برخی در سلوک عملی نقطه آغاز همان راهند؟!!
محسن قنبریان