بایگانی دسته: یادداشت‌ها و مصاحبه‌ها

ولایتِ همگانی!

علامه طباطبایی ذیل آیه۷۱توبه:

«المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض…

بعد از آن تذکر و بیان حال منافقین، اینک حال عامه مؤمنین را بیان میکند و می فرماید: “مردان و زنان با ایمان اولیاى یکدیگرند”، تا منافقین بدانند نقطه مقابل ایشان مؤمنین هستند که مردان و زنانشان با همه کثرت و پراکندگى افرادشان همه در حکم یک تن واحدند، و به همین جهت بعضى از ایشان امور بعضى دیگر را عهده دار مى شوند.

و به همین جهت است که هر کدام دیگرى را به معروف امر میکند و از منکر نهى مى نماید. آرى، بخاطر ولایت داشتن ایشان در امور یکدیگر است -آنهم ولایتى که تا کوچک ترین افراد اجتماع راه دارد- که به خود اجازه مى دهند هر یک دیگرى را به معروف واداشته و از منکر باز بدارد.»(المیزان)

چون شرط امر به معروف، عدالت نیست و حتی فاسق هم چنین حقی(ولایتی) دارد[۱]؛

پس غیر متشرعه، بی حجاب و بدحجاب هم میتواند مذهبیِ محجبه ای یا حتی یک روحانی را در معروفی، امر یا از منکری، نهی کند!

محسن قنبریان

[۱] منهاج الصالحین – السید الخوئی – ج ١ – الصفحه ٣۵٢

یادداشت حجت الاسلام قنبریان درباره حوادث اخیر

تنظیم و تدوین چند یادداشت حجت الاسلام قنبریان درباره حوادث اخیر توسط روزنامه وطن امروز

دریافت «یادداشت حجت الاسلام قنبریان درباره حوادث اخیر»


خواندن متن مصاحبه در ادامه مطلب

ادامه خواندن یادداشت حجت الاسلام قنبریان درباره حوادث اخیر

از طوطی های فحّاش تا جوکرهای عمامه پران!

  1. طوطی های فحّاش پارک پرندگان لینکولنشیر انگلیس به #حبس_انفرادی فرستاده شدند[۱]!
    چون (به تعبیر مدیر پارک) اوضاع از کنترل خارج شده و طوطی ها هر فحشی می دادند؛ آنها نگران بچه ها شدند!
    اگر از طوطی های فحّاش در مراکز دانشگاهی ایران حمایت کردند و حتی کمترین ممنوعیت برای ورود به دانشگاه را هم محکوم می کنند؛ پاسخش نزد آقای بورل مسئول سیاست خارجه اتحادیه است: اروپا یک باغ است و بقیه دنیا جنگل!
  2. بین کیپای یهود و عمامه تشیع هم فرق است!
    برای پراندن اولی از سر یک جوان یهودی، راهپیمایی کیپا راه می اندازند[۲]! خود زنان یهود کیپا سر نمی گذارند اما در راهپیمایی حمایت از یهود، زنان غیر یهودی هم باید کیپا سر بگذارند!
    در مقابل برای عمامه پرانی در ایران، حمایت از کمپین ها و پوشش رسانه ای برعهده می گیرند!
    اینجا هم جواب نزد کمیسر ویژه دولت است: کیپا به آلمان تعلق دارد!

راهپیمایی کیپا ابتکاری برای حمایت از اسرائیل مقابل روزجهانی مظلومیت فلسطین (قدس) می شود؛ اما عمامه پرانی مقابله با جمهوری اسلامی است و باز به نفع اسرائیل!

محسن قنبریان

[۱] حبس انفرادی برای طوطی‌های فحاش در بریتانیا

[۲] هزاران آلمانی به «راهپیمایی کیپا» برای محکومیت یهودی‌ستیزی پیوستند

توصیه می کنم تحلیل آقای وحید جلیلی از اغتشاشات اخیر را بخوانید.

بلوای بدویّت مدرن یا کاریکودتای تمدنی

محوری این حقیر در محافل مختلف مردمی و دانشجویی در این ایام نشان دادن دو دیگری گفتمان انقلاب اسلامی یعنی تحجر و غربزدگی بوده است. این تحلیل تبارشناسی خوبی از جریان غربزدگی تا اغتشاشات اخیر دارد و غیر از خطابه های دلنشین، از اسکلت بندی قابل دفاعی برخوردار است.

محسن قنبریان

این صادق الوعدها!

  • کسی با اسماعیل(ع) وعده ای کرد. تاریخِ وفا هم معلوم نکرد؛ اسماعیل(ع) یک سال بر وعده ماند و “صادق الوعد” لقب گرفت(۵۴/مریم)
    همین اسماعیل است که با شکنجه و کندن پوستش به شهادت رسید[۱].
  • بیغوله نشین ها و کوخ نشین ها، صادق الوعدهای انقلاب اسلامی اند. نه یک سال که چند دهه است، منتظر تحقق وعده عدالت و رفع تبعیض، بر عهد خود با امام و انقلاب مانده اند!
  • از قضا کشته و شکنجه هم می شوند؛ اما -بخاطر نجابتشان- نه پی احقاق حق خود، بلکه باز هم پی انجام تکلیفِ حفظ نظام!
  • جبران خون این اسماعیل ها، صادق الوعدیِ نظام نیست؟! جبران عقب ماندگی در عدالت و…؟!

محسن قنبریان

[۱] ر.ک: علل الشرایع ج۱ص۷۷و۷۸/المیزان ج۱۴ص۶۳

۵ ایده مردم محور برای شرایط جاری:

۵ ایده مردم محور برای شرایط جاری:

  1. مقابله با اغتشاشات: ۵ راهکار روشن
  2. مواجهه با لایه های اعتراض: احیای ولاء طرفینی در همه جامعه (بخصوص زنان بی حجاب) برای پر کردن شکاف اجتماعی! ۴جرقه شروع:
  3. مواجهه با لایه اعتراضی دانشگاه: راهبرد اُذُن خیر یا گوش فعال! ۴پیشنهاد روشن
  4. مواجهه انقلابی با مرجعیت رسانه های معاند و کاهش اعتماد به رسانه ملی! ۴پیشنهاد روشن به جنبش دانشجویی
  5. استفاده از ظرفیت مردمی برای راستی آزمایی خبرسازی های رسانه های معاند!

سرمایه اصلی انقلاب اسلامی، مردم است نه هیچ چیز دیگر. هرچه ایده هایی برای نقش آفرینی و مشارکت فعال مردم و پیشران های مردمی بیشتر بررسی و اجرایی شود، سهم نیروی امنیتی و سنگینی فضای امنیتی کاسته میشود. راه حل ها متناسب تر با آرمان های انقلاب و بخصوص مردم سالاری دینی خواهد شد و تهدید به فرصت تبدیل می شود.

محسن قنبریان

برای مقابله با خبرسازی‌های رسانه‌ها…

یک ایده (شاید هم تاریخ گذشته!) برای مقابله با خبرسازی های رسانه های معاند؛ و باز یادآوری اصل مشارکت دهی فعال به مردم

مراقب باشیم!

دربرابر سخنان ۱۳ آبان مولوی عبدالحمید مراقب باشیم:

  • خودمان بیش از این او را نماینده تام اهل سنت نشان ندهیم!
  • در پاسخ به او کنایه هایی نزنیم که عامه غیر شیعه را نشان بگیرد!
    هر پاسخی به ایشان که گسل شیعه-سنی را فعال کند، ندانسته در خدمت دستهایی قرار می گیرد که از این ماجراها جنگ فرقه ای را نشان کرده اند!
  • پاسخ های متین و سنجیده ای که از بدنه بلوچ و سنی اطراف ایشان بکاهد؛ حکیمانه، اسلامی و ایران دوستانه است.

حِذر در آیه ۷۱ نساء(خُذُوا حِذرَکُم) به معنى بیدارى و آماده باش و مراقبت در برابر خطر است (گاهى به معنى وسیله‌اى که به کمک آن با خطر مبارزه مى‌شود نیز آمده است).

حذر، در این روزهای ما :

  • مراقبت در برابر خطر اختلاف مذهبی و فعال سازی گسل های مذهبی درون ایران؛
  • و اسلحه مقابل دشمن خارجی و مزدوران مسلحِ تجزیه طلب است.

 

محسن قنبریان

تحلیل جامعه‌شناسان از وقایع اخیر

حمید پارسانیا:[۱]

وقتی که فقاهت، وضعیت مطلوب و آرمانی را برای امت اسلامی در نظر می‌گیرد، کار اجتماعی و جمعی را یک فرد نمی‌تواند انجام دهد. کار جمعی را باید عموم مردم انجام دهند و فرهنگ باید کشش آن را داشته باشد. اگر این کشش وجود نداشت و انجام نشد، به زور نمی‌شود دیگران را وادار کرد.

انسان‌ها باید بتوانند به کمالاتی که حقشان است برسند و این کمالات به‌صورت یکسان در دسترس آنها قرار گیرد. اموال باید به گونه‌ای در جامعه چرخش و دوران داشته باشد که بین گروه خاصی دست به دست نچرخد.

ما بین فقه و قانون فاصله‌ای داریم. قانون عمدتاً تدبیر و مدیریت اجرای آن مطلوب‌هایی است که دین می‌خواهد؛ اما این تدبیر و مدیریت مطلوب‌ها توسط خود فقه انجام نمی‌شود؛ بلکه توسط دانش‌هایی است که شرایط اجرا را نشان می‌دهد و معرفی می‌کند.

یوسف اباذری:[۲]

از پی درگذشت مهسا امینی، یکی از مهم‌ترین غلیان‌های اجتماعی در ایران رخ داده و در فضایی لبالب از احساس یگانگی، مردمانی از گروه‌ها و اقشار متفاوت را به هم پیوسته است. غلیان اجتماعی پدیده‌ای متناقض است: از یک‌سو اندوه‌گذاری‌ای‌ عظیم است و از سوی دیگر شادی بیکران.

هیئت حاکمه‌ی ایران نیز هر کنش اجتماعی را به تنش فرهنگی بدل کرد تا مانع پرداختن مردم به مسائل حقیقی زندگی‌شان شود.

این خیزش، کلیه‌ی ابعاد زندگی ایرانی را در برمی‌گیرد، زندگی‌ای که هم‌اکنون در خطر انهدام قرار دارد. اگر ایران را خانه متصور شویم، باید اعتراف کنیم که این خانه در معرض نابودی‌ست.

آرش حیدری:[۳]

شعار «زن، زندگی، آزادی» مسئله مرکزی‌اش خیلی روشن، خود زندگی و حق زندگی شاد است. فروکاست این حرکت اعتراضی به شکاف نسلی و آن تحلیل‌های عجیب و غریب درباره گیمر بودن، مجازی بودن و خیالاتی بودن جوانان، ندیدن حداقل دوهزار سال تاریخ و دست‌کم ندیدن مشروطه به این سو است. این تحلیل‌های فروکاست‌گرای پوزتیویستی با نگاهی غیر تاریخی پدیده‌ها را مبهم‌تر می‌کنند تا آشکارتر.

شکاف میان ایدئولوژی رسمی و زندگی روزمره انسان ایرانی است. ایدئولوژی رسمی از فقه سنتی تغذیه می‌کند، سیاست‌های فرهنگی رسمی رابطه‌ای تقابلی با زندگی روزمره و قیوداتش دارند و پیشاپیش بخش بزرگی از جریان‌های معمول زندگی را ذیل نوعی ابتذال و آسیب می‌فهمند.

برهنگی به معنای جنسی‌کردن همه‌چیز مسئله اصلی منتقدان این حرکت اعتراضی بوده است، نه فعالان آن. اتفاقا اینجا مسئله دارد وارونه می‌شود. مسئله خود زندگی، بدن زنده و طبیعی و حق زندگی‌شاد است. مسئله بر سر بدن متحرک‌طبیعی است، نه بدن تحریک‌کننده. این تیپ تحلیل نوعی فرافکنی بن‌بست‌های گفتمانی جریان‌غالب سیاست‌فرهنگی در ایران است. مسئله بر سر انسان بدن‌مند ذی‌حق است.

علیرضا شجاعی‌زند:[۴]

با تحلیل‌های طبقاتی در باب جامعه ایران خیلی موافق نیستم.. منازعه «سبک زندگی» در ایران بیش از آن که ماهیت طبقاتی داشته باشد، مضمون گفتمانی دارد و بیش از آن که بنیان‌های معرفتی- اعتقادی داشته باشد، ریشه‌های نفسانی دارد؛ همان که وبلن هم از آن با عنوان «تن‌آسایی» یاد کرده است.

شکاف بنیادی و اصلی جامعه ما که شکاف‌های دیگر را نیز فعال می‌سازد، شکاف اسلام و مدرنیته است. اعتراض و آشوب‌های اخیر را نیز بر پایه این شکاف، بهتر از شکاف‌های قومی و نسلی و جنسیتی می‌توان تحلیل کرد.

مساله ما با غرب، بر سر زندگی است؛ ‌بر سر سبک زندگی است که خود برخاسته از نگاه هریک به هستی و به‌معنایی که از زندگی دارد. مساله ما با غرب بر سر فرهنگ است، بر سر سویه‌های فرهنگ. زن و بدن و حجاب و موسیقی و ورزشگاه و فضای مجازی از فروعات و تبعات آن هستند

جامعه‌شناسی اسلامی

[۱] تحلیل جامعه‌شناختی اعتراض و اغتشاش

[۲] درباره‌ی مهسا و ایران

[۳] دیدگاه آرش حیدری

[۴] منازعه «سبک زندگی» در ایران مضمون گفتمانی دارد نه طبقاتی

آرتین یتیم نیست؛ یتیم…!

امام حسن عسکری(ع) فرمود:

«سخت تر از یتیم جدا شده از پدر، یتیمی است که از امامش جدا شده و توانایی دستیابی به وی را ندارد. و حکم امامش را درباره مسائل دینی مورد ابتلا نمی‌داند. آگاه باشید هر فرد ناآگاه به شریعت ما که از دیدار ما محروم است، یتیمی است که در دامن عالمان شیعه جای دارد(یَتِیم فِی حَجرِه). آگاه باشید، هرکس وی را هدایت و راهنمایی کند و شریعت ما را به وی بیاموزد، در مقام رفیق اعلی با ما خواهد بود» (احتجاج،ج۱،ص۶۶)

آرتین یتیم نیست. یتیم، ما و دختران و پسران مان ایم که از امام خود(ع) دور و برخی فرزندانمان این روزها در مخالفت با برخی ارزشها برخاسته اند؛ در سلف مختلط دانشگاه، جشن آزادی حجاب می گیرند و…! زیر نوازش پدرانه عالم دینی هم قرار نگرفته اند. همانها که امروز آیت الله خامنه ای، “بچه های خودمان” خواند که: “به دلیل برخی هیجانها و احساسات و برخی بی دقتی ها در مسائل، وارد میدان شدند”.

ای بسا علیه همین عالم دینی شعار هم بدهند/ بنویسند؛ اما ایشان امروز درباره شان فرمود: “افرادی را هم که معاند نیستند اما بر اثر غفلت یا بدفهمی و شنیدن مطالب نادرست در رسانه ها با دشمن هم صدایی می کنند، بدون دعوا کردن و با نوشتن و پیام دادن و استدلال، مراقبت و ارشاد کنید”.

بهانه تبریک ولادت امام حسن عسکری(ع) بود؛ و الا حرف در عمل به این روایت در شرایط کنونی ما بسیار است! “کان معنا فی الرفیق الاعلی” مزد کارهای کاغذی و نمایشی و حتی گاهی فرار افزا نیست!

 

محسن قنبریان