بایگانی دسته: پیام‌ها و تحلیل‌ها

۳ – عرفان و سیاست

میرزا ابراهیم شریفی، شاگرد سلوکی و داماد سید علی قاضی و حلقه اتصال شاگردان قاضی به هم است. داماد قاضی میشود و پس از عزیمت به ایران جمع شاگردان رو به پراکندگی می نهد.

متولد سیستان است. در قم شاگرد فقهی شیخ عبدالکریم بود که بعلت تظاهرات علیه حضور خاندان پهلوی با پوشش نامناسب در حرم حضرت معصومه مورد پیگرد واقع شد و به نجف رفت.

در نجف شاگردی سید ابوالحسن و نائینی و عراقی کرد و با قاضی سلوک اخلاقی را طی کرد.

به سیستان برگشت و مقبول مردم منطقه حتی اهل سنت واقع شد.

به توصیه آیت الله کاشانی نامزد انتخابات مجلس (دوره۱۹) شد و با عمو زاده اسدالله علَم که عضو لژ فراماسونری پهلوی بودرقابت کرد. رژیم بر حذف او فشار آورد و رأی مردم برای رقیب درباری او خوانده شد. اعتراض عمومی مردم درقیام ۱۹بهمن سیستان درحمایت از او و نتیجه انتخابات بود.

برای او حکم اعدام بریده شد که با پادرمیانی آیت الله کاشانی و تماس آیت الله بروجردی با دربار به مصادره همه اموال تقلیل و پس از شکنجه بسیار و بیماری آزاد که همان موجب رحلت ایشان شد.

صوت سخنان موهن وزیر بهداشت!


آیا پاسخ ایشان به نقد وانتقادها، از سخیف بودن این سخنان می کاهد؟!
قضاوت باشما!
مطالب مرتبط:
  1. چند کلام اورژانسی در نقد حرف وزیر بهداشت!

  2. واکنش وزیر بهداشت…

واکنش وزیر بهداشت…

وزیر بهداشت نسبت به انتقادها بر سخنانش واکنش نشان داد:

https://khabaronline.ir/news/1283665

خدا را شکر وزیر خود را عاشق اباعبدالله(ع) میخواند اما نقد فوق برسخنان ایشان باقیست!

ما نیّت و شخص را نقد نکرده بودیم، سخنان ایشان هنوز هم آشکارا آن مفهوم را دارد و در پاسخشان هم تکذیب نشده است!

واضح و روشن سخن ما این است که ۱۳شهادتی که ایشان گفته اند و یکی اش را جامعه شیعی اقلا ۱۳شب عزا میگیرد(پس جمع عددی ایشان هم درست نیست) اگر دو ماه محرم و صفر و روضه هر هفته در خانه ها و تکایا برقرار باشد، بازهم نتایج گفته شده ایشان را ندارد!

متاسفانه ایشان سخنانشان را تکذیب نکردند. اگر عین آن سخنان را بخوانید تأیید می کنید ایشان در اینجا، جای معذرت خواهی، جا خالی داده است!

۱) چند کلام اورژانسی در نقد حرف وزیر بهداشت!

۱) چند کلام اورژانسی در نقد حرف وزیر بهداشت!

  1. بی اطلاعی مضحک علمی!

ظاهرا آقای دکتر بین داغ دیدگی (beravement) با “عزاداری” خلط کرده و آثار آن را بر این بار کرده اند!

اولی حالتی روانی و درونی و غیر اختیاری است که با ضایعه فقدان ناگهانی عزیزان اتفاق می افتد. اما دومی بیرونی، اجتماعی، اختیاری و برنامه ریزی شده است که اثر تسلی بخشی یا تعالی بخشی دارد.

درتحقیقات پاکز(۱۹۸۳) مشکلات روانی شمارش شده(افسردگی، خشم و اضطراب) برای داغدیدگی ناگهانی ثابت شده است.

لایندمن(۱۹۴۴) از ۱۰۱ داغ دیده اینچنین برخی از آن آثار(اضطراب و بی قراری و…)را گزارش کرد.

براساس تحقیقات بونل و برنل(۱۹۸۹): فرد، در داغ والدین گذشته و بافقدان همسر حال و بافقدان فرزند آینده را ازدست می دهد.

حال اینکه هیچیک از این آثار در عزاداری گزارش نشده است! حتی عزاداری برای همان ازدست رفتگان، داغ دیده را تسلی و نوعی تخلیه روانی-هیجانی (catharsis) انجام می دهد.

عزاداری برای بزرگان دینی و شخصیت های مقدس -که بشکل خشن تر از ما در اروپای مسیحی و فرهنگهای دیگر وجود دارد- در مرآی تحقیقات روان شناسی بوده و ازقضا کاملا بعکس، تأثیرات روانی مثبتی گزارش شده است مثل احساس لذتی خاص، آرامش، افزایش کنش ورزی اجتماعی و…

در مطالعات معلوم شده اینگونه عزاداری ها “عامل نابهنجار” (abnormal) در زندگی افراد نمیشود و حتی نقش درمانی (therapeutic) ایفاء وبه زندگی نشاط می دهند.(۲)

کمی پرس وجو از همکاران روان شناس می توانست آقای وزیر را ازاین خلط و اشتباه فاحش نجات دهد.

تعجب اینجاست که آقای دکتر اگر تجربه وجدانی وشخصی گریه بر اباعبدالله(ع) نداشته، آیا تجربه عزاداری وگریه برنزدیکان خود (سوم وهفتم وچهلم و…)در گروه اجتماعی-خانوادگی هم نداشته است تا بالوجدان اثر فوق العاده آن در سلامت روان را احساس کند؟!

عزاداری بر کاملان وبرگزیدگان صد چندان از این اثر بخشی در سلامت روان دارد.

۲٫ آدرس خشونت های اجتماعی؟!

اگر آقای وزیر آدرس خشونت های اجتماعی را می خواهد،تکیه ها،حسینیه ها وهیأتها نیست؛ کابینه و وزارتخانه هاست!

مولای ما علی(ع)فرمود:”قلوب مردم گنجینه در دست دولتمردان ایشان است پس عدالت یا جوری را که در این گنجینه می گذارند، همان را در می یابند” (غررالحکم).

آیا در آمریکا -با این آمار بالای خشونت اجتماعی- هم ۱۳وفات معصوم را عزا میگیرند؟! یا فاصله طبقاتی وجور اقتصادی دولتهاست که موجب خشونت اجتماعی میشود؟! در فرانسه هرشنبه پس از هیئت وگریه بر مسیح یا حسین(ع) تظاهرات، خشم وخشونت راه می افتد یا پس از فشار مکرر ومضاعف نظام طبقاتی وجور اقتصادی حاکمان؟!!

آقای دکتر اعضاء سابق و لاحق همین کابینه -که خود وزیربهداشتش هست-را معاینه کند، ببیند همکارسابقی که امروز به جرم کشتن همسر دوم در دادگاه است، پس از پیاده روی اربعین یا زیاد شرکت کردن در مجالس عزاداری اهلبیت چنین کرد یا خوشی زیر دلشان زده بود وبعضی مسائل دیگر؟!

آن عالی رتبه تر، بچه اش پس از مجلس روضه وعدم تعادل روانی حاصل از آن در خانه کشته شد یا بعلتی دیگر؟!

نمونه های بغل دستتان کافی بود که فرضیه تان را تعدیل کنید.

۳٫ علت اصلی روان پریشی؟!

قرآن ما علت روان پریشی را هم نه حزنهای متعالی وغصه های شیرین ائمه هدی(ع) بلکه “رباخواری” و زندگی تنازلی اقتصادی معرفی می کند(۲۷۵بقره)!(۳)

آقای وزیر البته پیش از این درباره همکاران خوداعتراف کرده بود :” متاسفانه دانش آموختگان مابه بیمار به عنوان وسیله نگاه می کنند و ماشینی شده اند”!
https://www.isna.ir/news/98011705336

وقتی ورودی رشته پزشکی را بخاطر نشکستن بازار سوداگری درصدی از پزشکان، محدود و جوانان نخبه بسیاری را محروم می کنید؛ وقتی حقوقی اقلا ۵۰تا۶۰برابر یک کارگر شریف برایشان تصویب می کنید و با عین حال خود را از زیر میزی و تنازل اقتصادی محروم نمی کنند؛ باید به قول شما “ماشینی” وبه تعبیر قرآن “دچار خباط” و به تعبیر روان شناسی “روان پریش” شوند و آبروی درصد خدوم و پاک پزشکان را هم به خطر اندازند.

      1. سخنان وزیر را بخوانید:
        http://entekhab.ir/0023t5
      2. تفصیل بیشتر رجوع کنید به مقاله روانشناسی عزاداری محمد کاویانی
      3. تفاسیر مجمع البیان،التبیان فی تفسیر القرآن و…ذیل آیه۲۷۵بقره:”خباط داء کالجنون لأنه اضطراب فی العقل کالاضطراب فی الضرب. ‌

محسن قنبریان
۹۸/۵/۴

بنیاد واقعیِ مستضعفان

بنیاد واقعیِ مستضعفان

این تیتر انتخابی پیام رسان دفتر مقام معظم رهبری برای حکم انتصاب جدید است.

قید “واقعی” در این تیتر معنا دار است. توضیحی است یا احترازی؟

بنیادی که همواره واقعا برای مستضعفان بوده؟!! یا با این حکم جدید قرار است واقعا برای مستضعفان شود؟!

بنیاد از ٨۰۰شرکت مصادره ای نزدیکان پهلوی شروع کرد. برخی تعطیل و برخی در خصوصی سازی، واگذار شدند؛ به ۴۰۰شرکت رسید. در سال٨٨ به ۱۴۰شرکت اما بزرگ و سود آور رسید: بانک سینا، نفت بهران، زمزم و…

اگر جوهر سرمایه داری، “خود افزایی ثروت” باشد، بنیاد هم مثل همه شرکتهای معاصر یک بنگاه سرمایه داری بوده است. رؤسای سابق فقط حفظ اموال نکرده و مانع تعطیل نشده اند بلکه “ثروت افزایی” کردند. بنیاد را بعد از شرکت نفت دومین موسسه اقتصادی کشور کردند و براساس صورت مالی منتشره سال۹۵، دارائی اش به ۵۶هزار میلیارد رسید. یک شرکت سرمایه دار لوازم خاص خود را هم دارد: حقوق نجومی(۱۹میلیون)، ساختمانهای لوکس و نوسازی مدام آنها و…

امام در حکم ریاست شهید رجائی و موسوی بر “اداره این بنیاد به نفع مستضعفان” تاکید کرد. رئیس دفتر رهبری در معارفه سعیدی کیا حرف اصلی رهبری را چنین بیان کرد: “جناب عالی بنیاد را از #بنگاه_اقتصادی افزایش دهید به یک بنیاد مستضعفان #به_تمام_معنا تبدیل کنید. بنیاد باید در خدمت مستضعفان باشد.” حتی این جمله هم گفته شد: “سرمایه ها را برای مستضعفان بفروشید…”!

اما حکم جدید، ان شاءالله گامی واقعی در راستای بنیاد واقعیِ مستضعفان است به سه قرینه:

  1. در حکم، تعبیرِ “حفظ و استفاده بهینه” به دستور “مصروف کردن این امانت ملی در جهت آبادانی و پیشرفت مناطق محروم” تغییر کرده است.
  2. رئیس جهادی کمیته امداد به ریاست بنیاد نصب شده که ۵سال از نزدیک مستضعفان واقعی را در کشور دیده و میزان استضعاف را لمس کرده است.
  3. قبل از حکم برنامه و تحولی در اساسنامه بنیاد ارائه کرده که امیدواریم در راستای تبدیل آن به یک نهاد خدماتی بجای بنگاه سرمایه ای بوده باشد.

این تدبیر بجای رهبری، بسیار قابل تقدیر است. به امید روزهای بهتر.

محسن قنبریان
۹۸/۵/۱

 اصل مقابله به مثل!

 

آیه ۱۹۴بقره اصلی مهم در مواجهه با کفار را می آموزاند: “پس هرکه برشما تعدّی کرد شما نیز به مثل آن بر او تعدّی کنید”(مقابله به مثل).

برخی فقط اخلاقی خوانش می کنند که یعنی: بیشتر از مثل تعدّی نکنید. مثلا اگر او تهدید کرد شما بجایش قتال نکنید!

اما همه سخن آیه این نیست. اگر می خواست فقط رعایت اخلاق کنید میگفت: “اگر خواستید مقابله کنید”، بیش از تعدی او، تعدی نکنید! اما چنین نگفته؛ با دستور گفته: “فاعتدوا علیه: بر او تعدی کنید”!

یعنی اگر به شما تعدی شد، حتما “مثل همان تعدی” را بکنید. نه مثلا در مقابل دزدی دریایی، فقط بیانیه صادر کنید! شما هم کشتی اش را توقیف کنید!

ثمامه بن اثال از یمامه، تامین کننده غله قریش و مکه بود وقتی در مدینه اسلام آورد، قریش را تحریم کرد! اینبار قریش جای شعب ابیطالب، در محاصره اقتصادی افتاد؛ تا جایی که با نامه به پیامبر(ص) به خواهش افتادند تا از ثمامه بخواهد اجازه حمل غله به آنان دهد!

دستور رهبری در توقیف نفت کش انگلیسی عمل به این دستور بود و تامین کننده امنیت، استقلال و پیشگیری از تعدی بیشتر(جنگ) و ضامن صلح و آرامش خواهد بود.

محسن قنبریان

شیخ ابراهیم زکزاکی

۲۳سالش بود که از ایران به نیجریه برگشت و اولین شیعه آنجا شد. این پیام را برای علمای نیجریه آورد: “من یک پیام از عالمی بزرگ[امام خمینی]دارم و باید اسلام را به نیجریه برگردانیم”.

فرزندانش شهید و خودش جانباز شد اما مقاومت کرد تا جمعیت چند ده میلیونی شیعه بنام سربازان خمینی در نیجریه را تربیت کرد.

حالا وضع جسمانی اش از شکنجه ها خراب است و هنوز تحت فشار است؛ برایش دعا کنیم.

 

۲ – عرفان و سیاست

آیت الله سید محمد سعید حبوبی از شاگردان سلوکی ملّا حسینقلی همدانی و از کُبّار اصحاب اوست؛ خود شاگردانی در عرفان عملی تربیت کرد

در جریان اشغال عراق توسط متفقین با مراجع عراق فتوای جهاد صادر کرد.

حبوبی خود لباس رزم بر تن کرد و لشکری ۹۰,۰۰۰ نفری از عشایر را بسیج و رهبری کرد.

اهتمام او در جهاد با اشغالگران از همه علمای نجف بیشتر بود؛ علمایی که لباس رزم به تن کردند گرد او حلقه زدند.

پرسش و پاسخ درباره تمدید حکم آیت اله آملی در شورای نگهبان

چند سؤال درباره این تمدید با توجه به دستگیری یکی از مقامات اجرایی کنار دست ایشان در همین روزها رسیده که یک جا و خلاصه پاسخ داده میشود (مسأله اهمی هم هست که دریادداشتی مستقل بیان میشود)

یک نکته مبنایی در کلام و فقه شیعه:

  • شیعه، عدلیه است و اشعری نیست. پس حتی درباره خداوند قائل نیست “هرچه آن خسرو کند شیرین بود”! بلکه قائل است:”ان الله یأمر بالعدل”. به عدل حکم می کند نه هرچه حکم کرد عدل است. این یعنی در اعتقادات شیعه عدالت چیزی واقعی است نه اعتباری و جعلی. احکام مبتنی بر آن است نه اینکه آن مولود حکم و انتصابی باشد(دقت کنید)
  • در اجوبه الاستفتائات حضرت آقا قسمت نماز جمعه رجوع کنید و از آن استفتائات، جواب این سؤال را بیابید:
    آیا نصب ولی فقیه اثبات عدالت منصوب برای مخاطب و مأموم می کند؟ بخصوص اگر مخاطب علم شخصی به عدم عدالت داشته باشد؟!
    خواهید دید در صورت دوم، نصب ولی فقیه، مفید رفع علم شخصی نیست. لذا در نماز جمعه اقتدا درست نیست و اگر برای وحدت هم شرکت کند باید بعدا، نماز را قضا کند.
    بالتبع مطالبه عزل غیر عادل و نصب عادل هم وظیفه خواهد بود(خوب دقت شود).

تمام بنای نظام دینی بر عدالت است و مهمتر اینکه تشخیص عدالت توسط یک رکن(مثل ولی فقیه) مانع از تشخیص و مراقبت دیگران نیست.

ازاینرو:

  1. تشخیص صلاحیت و عدالت منصوب از سوی رهبری، در اختیارات ایشان است پس نصب قانونی است. شایعات و اتهامات نزدیکان، مادامی که تسری اش به منصوب محرز نشده موجب زوال صلاحیت نیست. اما واضح است این نصب، منعی برای پیگیری دستگاه های قانونی و استیضاح توسط افکار عمومی در آن موارد نباید تلقی شود.
  2. اگر مردم “علم” به عدم صلاحیت و عدالت منصوب دارند(علم نه صرف گمان و شایعه) جای خود در چارچوب قانون “حق” بلکه “وظیفه” دارند تعویض او را مطالبه کنند.
  3. اگر عیوبی در منصوب هست که الزاما سلب صلاحیت نمی کند اما شروط کمال و ارزشها را در او می کاهد، بیان آنها در جامعه طوری که تخریب صورت نگیرد و زمینه برای نصب برترها باز شود باز وظیفه است.
  4. در خصوص اتهامات فرد بازداشتی هنوز چون ثابت نشده(اولا) و تسری اتهام به رئیس قوه سابق هم محرز نیست(ثانیا) شاید نتوان گفت قطعا ایشان فاقد صلاحیت برای نصب در شورای نگهبان است.

اما مثل کاخ مدرسه ایشان که فعل خودشان است اگر هیچ تخلف قانونی دیگر هم نداشته باشد قطعا خلاف ارزشهای انقلاب است که امام و آقا زیاد فریاد کرده اند(جملات آنها را در بحث اشرافیت مذهبی خوانده ام). پس انتقاد ازاین کارهای او نباید بخاطر نصب از سوی رهبری تخطئه و منع شود.(به زودی یادداشتی انتقادی دراینباره ارائه خواهد شد).

حدود باریک است و باید از افراط و تفریط مصون بود.

محسن قنبریان

آقـا زاده‌‏ی تراز!

علامه حلی نابغه شیعه است. اولین کسی که “آیت الله” خطاب شد. قبل از بلوغ مجتهد بود. در همه علوم سرآمد بود. اولیجایتوی مغول بدستش شیعه شد و دردربار موقعیت یافت.
آقازاده اش، فخرالمحققین است که باز از نوابغ شیعه است. از علم پدر بهره برد، نه از موقعیت و منزلت او.
علامه در کتاب قواعد الاحکام او را محبوبترین نزد خود می خواند و در ارشاد الاذهان دعا و استغفار او را برای خود طلب می کند.
علامه حلی چند روزی درس طلاب و رسیدگی به مردم را تعطیل و از حله به ییلاقی رفت(۱)؛ وقتی برگشت، پسر متخلق و مؤدبش در نماز به او اقتدا نکرد!
پدر علت را پرسید. فخرالمحققین پاسخ داد در عدالت شما شبهه دارم! چون امر مهمتر را رها و به تفریح رفته اید!
علامه، کتاب تبصره المتعلمین را نشان داد که در این چند روز نوشته و رفع شبهه شد.
آقازاده های دوره انقلاب اسلامی باید بسی بالاتر از زمان سلطان محمد خدابنده باشند. قم امروز چنانچه در اجتهاد کاملتر از حله دیروز است باید در آقازادگی هم متکامل تر از حله دیروز باشد اما…!
-اینجا پسری جای پدر فاضل خود می نشیند و همه امکانات حاصل از سهم امام را به ارث میبرد، شاید دو سه دهه بعد به مرجعیت پدر برسد!
– پسری نماینده تام الاختیار پدر میشود و نه در جلسات اداری و کاری که در لابی های گردش مالی کارستان می کند!
– پسرانی(یا دخترانی) بدون فضل علمی ای ممتاز، وارث دانشگاه پدر میشوند که امکاناتش با اختیارات حکومتی به ایشان سپرده شده بود. هیأت امناء و علمی و استاد آن میشوند بدونی که از ممتازان آن رشته علمی در کشور باشند!
– پسری اصلا زیّ ظاهری را هم زیر پا می نهد، جشن آنچنانی برای پسر گرفته، سلبریتی ها را دعوت و پدر امام جمعه ی خود را هم برای خوشامدگویی می گمارد!
– و…
امام عزیز ما، اما آقازاده ای تراز داشت مثل علامه و فخرالمحققین!
سید مصطفی در فضل علمی تمام بود، شاگردانش کمتر از امام نبود اما سر درس امام حاضر میشد. جای تصاحب دفتر و دستک، مستشکل اصلی و جدی درس پدر بود. اینگونه ان قلت طلبگی سایرین به پدرِ مرجع و انقلابی اش مارک و مُهر ضد انقلابی نمی خورد.
باهمسر و فرزند در اتاقی در خانه پدری زندگی میکرد. نه خود و نه پدر مهذبش در سهم امام، تصرفی در حد خرید یک خانه ساده و کوچک برای او نکردند تا وقتی که خانه امام جای حضور دائمی مردم شد و دیگر جا نبود!
امروز به این الگوی آقازادگی محتاجیم نه نانِ فامیل خوردن و هیچ فضل برتری از سایرین نداشتن.
آقازادگانی که مراقب مشی و سلوک پدر باشند یا اقلا زیر مراقبت سخت گیرانه پدر مجال تخلف نداشته باشند.

 

  1. در برخی نقل‌ها سفر علامه، سفری زیارتی به کربلا بوده و اشکال فخرالمحققین ترک واجب بخاطر مستحب بوده است! کجا تا سفر به لندن و آلمان؟!

مطلب مرتبط: جوانگرایی؛ امان از اماره الصبیان است!

محسن قنبریان
۹۸/۴/۲۶