از رسول‌الله(ص) نشد اقلا تأسی از پاپ…!

می‌خواستم این مطلب را قبل از احضار به دادگاه بخاطر یک نقد -که از روزهای اول تهدید به شکایت شدم- بنویسم. چون بعد آن شاید گدایی ترحم و خواهش عفو معنا می‌شد، لکن فیلتر تلگرام و اثاث‌کشی به سروش و ایتا کار را به تاخیر انداخت. فردا بخاطر آن نقد و حواشی‌اش به دادگاه احضار شده‏ام پس امشب با شما درمیان می‏گذارم:

۱۳مارس۱۹۸۱ پل‏ژان‏پل دوم در میدان سن‏‌پیتر رم توسط محمد علی آقجان ترکیه‏ای تبار مورد سوءقصد قرار گرفت. ضارب دستگیر و به حبس ابد محکوم شد. دو سال بعد در ۲۷دسامبر۱۹۸۳ پاپ بیست دقیقه محرمانه با او در زندان ملاقات کرد و او را بخشید!

به اصرار پاپ در سال۲۰۰۰ رئیس‌‏جمهور ایتالیا نیز رسما او را بخشید و ضارب پس از بیست‏سال آزاد شد!

این برخورد ضارب مسلمان‏زاده را به اینجا رساند که اعتراف کند: “عیسی مسیح بهترین انسانی است که قدم بر زمین نهاده است”!

۳۳سال بعد ترور با دسته گل روی قبر پاپ بیاید و با گریه از او تجلیل کند.

اینجا اما -که اسلام به ذات خود ندارد عیبی و هر کژی هست از مسلمانی ماست- “برخی” روحانیت که با شناسنامه “العلماء ورثه الانبیاء” و “الفقهاء خلفاء الرسول” و… بالادست مردم نشسته‏اند نه با عامل ترور خود بلکه با ناقد مکتبی و انقلابی خود چه نمی‏کنند؟!

چهار دانشجوی شیرازی بخاطر انتقاد از اسراف در تبلیغات انتخابات خبرگان امام جمعه، دادگاهی و محکوم می‏شوند. طلبه ایلامی بخاطر اعتراض به اشرافیت امام جمعه مرکز استان احضار می‏شود و…

آیا وراثت و جانشینی از رسولی مهربان‏تر از مسیح با آن صفح جمیل این است؟! ائمه‏جمعه توجه دارند آن کار پاپ موجب جذب به مسیحیت و این کار آنان موجب دفع از اسلام است؟ حتی اگر صحنه گردانی این پیگردها نه با خودشان و توسط متملقان و بادمجان دور بشقاب چین‏ها باشد! مدعی پاپ هم خودش نبود!

تازه مصیبت اینجاست که این جوانان مکتبی و انقلابی نه بقصد ترور بلکه بخاطر حفظ ارزش‏هایی که خمینی بزرگ -وارث اصیل انبیاء- برایمان آورد نه دست به سلاح که دست به قلم شدند و در شعاعی کوچک حرف حق را بگوش عده‏ای رساندند. آیا النصیحه للائمه المسلمین(واجب) و ترور(حرام) بالسویه است؟!

اگر بود و اینان غیر هم کیشی مثل ضارب پاپ بودند هم انتظار از این ائمه‏جمعه بیش از پاپ بود.

حاشا که همه سازمان روحانیت اصیل شیعه چنان باشد. آنانکه “مرزداران عقیده” و “فریادگر گرسنگی مظلومان مقابل سیری ظالمانند”، کجا قابل مقایسه با نهاد دنیوی کلیسایند که مهر “مال مردم خواری” و “راه آنان بر هدایت بستن” از سوی خداوند بر تارکشان حک شده است(۳۴/توبه)

جای برخی از آن نام بردگان مثل دستغیبی نشسته بود که علیرغم پاکی وقتی مظلومانه هتک و فحش نامه‏ها نثارش می‏شد، ماهی یک گونی دوخته شده از این نوشته‏ها را برای امحاء به فرد امینی می‏داد تا نام هتاک و فحاشی لو نرود! و دستغیب یک استثناء نبود و نیست.

اما احضار و دادگاه و حکم و زندان و… برای جوان انقلابی شیرین است وقتی می‏بیند نقدها و انتقادها بی اثر نیست. از گیلان و شیراز خبرهای استعفای معنادار پس از این مطالبات می‏رسد و گمان نکنم مرحوم آقای ایمانی آخرین باشد.

بنده هم فردا ظاهرا بخاطر نقدی که بر یک نظر یکی از ائمه‏جمعه مرکز استانی نوشته‏ام یا حواشی آن به دادگاه احضار شده‏ام. برایم متوقع بود. وقتی برخی منسوبین یا منصوبین حکمی سنگین‏تر از حکم هر دادگاه برایم نوشتند و قلمم را اسلحه‏ی فردا خواندند، دیگر احضار به دادگاه و حتی حکم -هرچه باشد- خیلی غیر قابل تحمل نیست. اما حیف بود یکی اقلا پاپ نشود، لذا کنار بارگاه امیرالمومنین(ع) به آن عزیز پیام دوستی دادم و از خدا خواستم :ربنا لا تجعل فی قلوبنا غلا للذین آمنوا…

اگر احضار فردا توضیحی برای مومنین لازم داشت و به صلاح بود عرض خواهم کرد.

محسن قنبریان ۹۷/۲/۱۸

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *