بایگانی دسته: پیام‌ها و تحلیل‌ها

تا ثریا می رود دیوار کج!

مدارس خاص دولتی (تیزهوشان، نمونه و…) -البته در نظر- در دوگانه “پیشرفت_عدالت” ، جانب پیشرفت ایران را می گیرند و تسهیلات و تحصیلات برتر را از آن خود می کنند؛ در حالیکه برای “انواع هوشهای دیگر” و “پیشرفت ایران در ابعاد دیگر”، مدرسه خاصی نیست!

مدارس خاص دولتی حلقه وصل زنجیره ای از تبعیض آموزشی اند:

  1. پذیرفته شدگانشان نه الزاماً هوش های برتر ایران (آن هم فقطiq) ؛ بلکه تست زن های بهتر دبستانهای غیر انتفاعی(پولی) و موسسات پولی اند!
  2. به پذیرفته نشدگانشان از مدارس پولی هم مجوز ادامه مدارس پولی می دهند تا از دو سه رشته پولساز دانشگاه (پزشکی و…) با سد کنکور جا نمانند! وقتی هوش تست زنی میتواند مجوز مدرسه جدا باشد، پول چرا نتواند!
    مدیران دهه بعد، رتبه های برتر دانشگاه و مهاجرت هستند که از مدارس پولی شروع کرده اند!

حالا با وجود همه اینها اگر مدارس خاص باز هم توجیه دارند؛ چرا معلمِ خاص اش توجیه نداشته باشد؟!

طبیعی است برای چنین مدارسی، “جذب خاص” و بعداً “فرهنگیان خاص” هم داشته باشیم!

پ.ن:

جذب ۸۲۹ گزینشی فرهنگیان با “آزمون اصلح ویژه” در دفترچه کنکور امسال و بند ۷ نامه به وزیر آ.پ تدارک این لازمه است!

محسن قنبریان
۳شهریور۱۴۰۲

فساد چرا و چگونه مساله منبر شد؟!

اینکه منبری های خوب انقلابی هم در نوبتهای مکرر به مساله فساد می پردازند و یکبار حکومت علوی را “الگو” گرفته، مثل برخورد با ابن هرمه را مطالبه و یکبار در صدد رفع شبهه مسری فساد به مشروعیت نظام افتاده با فسادهای درون حکومت علوی “مقایسه” می کنند؛ مبتنی بر یک درک و محاسبه پیشینی است:

مردم و حتی گروه های حزب اللهی درباره “میزان فساد”، ذهنیت منفی دارند و گله مند و منتقدند!

از قضا پیمایش های علمی همین درک را تایید می کند. در آخرین پیمایش توسط مرکز تحلیل اجتماعی متا، از ۵بلوک جامعه، بلوک “وفاداران راسخ” -که در عمده مسائل همراه با نظام اسلامی هستند- در مساله ادراک فساد فاصله خیلی زیادی با عموم مردم ندارند!

  ۵۱درصد شان قائل هستند فساد در ایران بیشتر از کشورهای دیگر است [۱]و …!

تا اینجا معلوم است محاسبه و درک این منبری ها از مساله مخاطبانِ خود با واقعیت و پیمایش ها مطابق است و نمره خوب مساله یابی دارند.

اما حل مساله ؛ چقدر در مقایسه با حکومت علوی است؟!

اینجا در مقام مناقشه صغروی در مستندات مقایسه نیستم. به نظر می رسد اگر باز درک درستی از میدان و “نسبت ذهنیت و عینیت” باشد راه حل های بهتر و موثرتری انتخاب شود.

در بین شاخص های اندازه گیری فساد، “شاخص ادراک فساد” هم شایع است و معمولا همین، منشأ رتبه بندی فساد کشورها می شود. به این شاخص اشکالات متعددی وارد است از جمله اینکه ادراک (ذهنیت) همیشه مطابق با واقعیت (عینیت) نیست. شایعات و جوسازی رسانه ای، ابهام و خروجی های نامطلوب و… همه میتواند ادراک فساد را افزایش دهد.

به حسب برخی پیمایش ها نسبت “ادراک فساد” به “تجربه و مشاهده فساد” در ایران ۷به۱ می باشد[۲]!

یعنی ۷برابر از درک مستند فساد، ادراک و باور به آن -بدون مستند و دلیلی خاص- بین مردم شایع است.

با این وضعیت اگر گویندگان نتوانند خود را از حباب این تفاوت خارج کنند، احتمالا دنبال فهرست بلندی از فساد در حکومت علوی می گردند تا نتیجه مقایسه با جمهوری اسلامی حفظ شود!

برای مثال نمونه هایی که در نگاه سخت گیرانه علی(ع) توبیخ، استیضاح و دستور بازرسی بوده اما هرگز در قوانین ما فساد تلقی نمی شود -بلکه بعضی رویه هم هست- در آن فهرست فساد، شمارش می شود! از مهمان شدن استاندار بصره بر یک سفره که فقرا در آن نبودند(نامه۴۵) تا تذکر گرفتن شریح برای خانه ۸۰دیناری اش (نامه۳)! و…

گوینده ای مجبور میشود زیادبن ابیهِ دوره معاویه را به حساب زیادبن ابیه دوره علی(ع) -و حتی دوره امام حسن(ع)- بگذارد تا نمونه های فاسد در حکومت علوی را هم زیاد کند[۳]!

دیگری مجبور میشود “دوره حملات تروریستی و الغارات” بعد از صفین و خوارج -که به تصریح امام جز کوفه برایش نماند- را مثل “دوره استقرار و بسط ید امام در ولایات” بگیرد و از فرار استاندار بصره با بیت المال، نمونه از فساد در دوره علوی بگیرد؛ و حتی به خط و نشان نامه۴۱ -که تهدید به ذوالفقار است اما همزمان از عدم بسط ید امام خبر می دهد- اشاره نکند!

ظاهراً وقتی مشکل نه “رخ دادن فساد” در حکومت اسلامی بلکه “ضریب خوردن ادراک آن” و “درک سستی در برخورد با آن” است؛ تصحیح دید مردم از راه دیگری می گذرد. مثل:

۱. مطالبه شفافیت نظام اداری (انحصارات، امتیازات، واگذاری ها، مزایا و…) برای رصد واقعی فساد، بجای معیار کردن ذهنیت ها و برساخت های رسانه ای و دشمن ساز.

۲. تبیین درست در جهت پاره کردن حباب های کاذب در اذهان و واقعی کردن نسبت ها. رهبر انقلاب هم در دیدار امسال تصریح کردند: قوه قضائیه تصویر رسانه ای خوبی ندارد!

۳. مطالبه برخورد فوری و کامل و غیر مبهم  دستگاه قضایی با مفسدان و گزارش درست و به موقع به مردم.

این سه در سیره حضرت امیر(ع) نمونه ها دارد و البته برخی از آن منبری ها هم از این حل ها گفته و می گویند.

محسن قنبریان ۱۴۰۲/۵/۱۷

[۱] همه نتایج این پیمایش انتشار عمومی نیافته است لکن در پیمایش های مشابه میتوانید نتایج  در مردم و جوانان را ببینید.

[۲] این هم شنیده از مقامات مسئول است!

[۳] ممکن است به حسب “صفات فاعلی” زیاد بن ابیه را کارگزار ترازی برای حکومت علوی ندانیم اما در دوره ایشان “قبح فعلی” از او گزارش نشده و تا صلح امام مجتبی(ع) هم به او وفادار مانده.

شورای نگهبان و سقف اجاره!

“طرح ساماندهی بازار زمین، مسکن و اجاره بهاء” در ماده۸، به شورای عالی شهرسازی حق داده بود که نرخ افزایش سالیانه اجاره بهای املاک مسکونی را پس از تصویب این قانون برعهده گیرد[۱].

شورای نگهبان به این ماده اش، اشکال قانون اساسی و هم اشکال شرعی گرفت که: “اطلاق تکلیف شورای عالی مسکن به تعیین و اعلام سقف یا میزان افزایش اجاره بهاء و قرض موضوع شرط آن، بدون تعیین ضابطه توسط قانون گذار مغایر اصل۸۵ قانون اساسی شناخته شد. با توجه به اشتراط چنین احکامی به وجود مصلحت ملزمه، لازم است به نحوی به مشروط بودن احکام این ماده به وجود مصالح مذکور تصریح شود و الا خلاف شرع خواهد بود[۲].

روزنامه دنیای اقتصاد این را در راستای اصالت بازار برای تعیین قیمت دید و تیتر زد: مخالفت شرعی با اجاره دستوری! و نوشت:

“نه” شرعی شورای نگهبان به اجاره بهای دستوری دو پیام مهم را منعکس می کند: رد “تعیین قیمت” در بازار اجاره و در عین حال تایید “کشف قیمت” در بازار مسکن.

عدم ایراد شورای نگهبان به ماده۹ در مقابل ایراد به ماده۸ به معنای تایید فرآیند کشف قیمت در بازار مسکن در برابر رد قیمت گذاری دستوری در این بازار است. در واقع میتوان این طور برداشت کرد که قیمت مسکن و اعلام عمومی آن برای اطلاع متعاملین بازار مسکن، مجاز شمرده شده اما اعمال این قیمت ها در بازار با اقدام دستوری بدون اشاره به مصلحت ملزمه محل ایراد است.

معنای مصلحت ملزمه در احکام فقهی آن است که قانون گذار باید بین حکم حکومتی و سایر احکام شرعی تمایز قائل شود[۳].

خوب است شورای نگهبان به دلالتهای ژورنالی ایرادات خود براساس اصالت بازار توجه کند!

گرچه واقعا طرح میتوانست به گونه ای نوشته شود که چنین ایرادی بدان وارد نشود.

آنچه شایسته توجه است این است که چنین احکامی فقط از طریق ذکر مصلحت ملزمه و استفاده از حکم حکومتی و مصلحت حل نمی شود بلکه از طریق سوء استفاده از مضطر به فتوای امام خمینی هم قابل حل است.

توضیح اینکه مشهور فقهاء در معاملات مضطر(بخلاف مکره)، قیمت نامتعارف را جایز دانسته و آنرا مخلّ به رضایت نهایی -که شرط صحت معامله است- نمی دانند؛ لکن امام خمینی در معاملات مضطر هم قیمت نامتعارف را اشکال کرده با تمسک به قاعده لاحرج، فقط قیمت را تا جایی درست می داند که به حرج مضطر نیانجامد[۴].

جمع بندی اینکه اگر طرح مجلس شورای اسلامی شرائط اضطرار مستاجرین در این سالها را -که مستند به آمار و نمودارهای اقتصادی است- خوب و رسا بیان کند، شورای نگهبان براساس فتوای معیار(فتوای امام خمینی) باید آنرا تایید کند و نیازی به بیان مصلحت ملزمه و استفاده از حکم حکومتی ندارد.

فتوای فقهی بنیانگذار انقلاب ،تعیین قیمت (حد حرج مضطر) را مجاز شمرده و اقلا در شرایط اضطرار مستاجرین، تعیین قیمت را به بازار آزاد -با قیمت های نامتعارف جاری- نسپرده است.

 لحاظ چنین فتاوای گره گشایی از بنیانگذار انقلاب اسلامی، وظیفه شورای محترم نگهبان است.

محسن قنبریان ۱۴۰۲/۴/۲۷

[۱] جزئیات طرح ۲ فوریتی ساماندهی بازار اجاره‌بها مسکن

[۲] شورای نگهبان چرا طرح ساماندهی بازار مسکن و اجاره‌بها را تائید نکرد؟

[۳] مخالفت شرعی با اجاره دستوری

[۴] مشروعیت مُسکنِ تعدیل قیمت حقوقی_قضائی برای اجاره بهاء مَسکن

برنامه سخنرانی دهه اول محرم۱۴۰۲ حجت الاسلام قنبریان در بهبهان

  1. یوم الحسین(ع)
    حسینیه امام حسن مجتبی(ع) – ساعت۱۰:۱۵
  2. عاشورا؛ تلاقی توحید و کرامت انسان
    مسجد امام رضا(ع) – بعد از نماز ظهر و عصر، هیات محبان سیدالشهدا
  3. سه آزادی ، سه انتخاب!
    مسجد المهدی – ساعت ۲۰:۳۰، هیأت منتظران حضرت مهدی(عج)
  4. حسینی بمان
    حسینیه رزمندگان اسلام – ساعت ۲۱:۳۰، هیأت محبین قاسم بن الحسن
  5. کتاب بحث با محوریت کتاب “خون آورد”
    ویژه جوانان – عصرها

۲۲/ درسهایی از نهج البلاغه

جلسه بیست و دوّم درسهایی از نهج البلاغه به کلام حجت الاسلام قنبریان، به شرح نامه ۵۳ نهج البلاغه پرداخته است. این جلسه مورخه ۹ تیر ماه ۱۴۰۲ برگزار شده است. صوت این جلسه منتشر می‌شود.

تتمه فراز مربوط به قضات

  • به قاضی چقدر حقوق دهیم؟!
    به اندازه نیازهای زندگی یا ممتنع شدن رشوه؟!
  • آنچه رشوه و تخلف قاضی را کم می کند چیست؟!
    حقوق نجومی یا جایگاه و منزلت ؟

دریافت «۲۲/ درسهایی از نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی

ادامه خواندن ۲۲/ درسهایی از نهج البلاغه

کتاب « نظام اقتصادی در اسلام(مباحث نظری)»

شهید آیت الله بهشتی:

کارگران! کشاورزان! تحصیل‌کرده‌های برومند و علاقه‌مند به اسلام!

تز اقتصادی ما برای بیرون بردن جامعه از بن بست فقر و محرومیت این است که دولت جمهوری اسلامی در برابر هر انسانی که می‌خواهد کار مولّد انجام بدهد، وظیفه دارد «سرمایه و ابزار کار» فراهم کند تا در اختیار او باشد.

گزاف نیست اگر گفته شود که آیت الله بهشتی از معدود عالمان دینی معاصر است که با اشرافی که در ابواب فقهی و مباحث قرآنی از یک سو و آشنایی عمیق با روابط اقتصادی موجود جوامع انسانی نوین از دیگر سو داشت، با ارائه‌ی مباحث مختلف، تلاشی در خور توجه در راه‌گشایی نظری و عملی به سوی ترسیم و تبیین نظام اقتصادی متناسب با ارزش‌ها و معیارهای اسلامی کرده است. مدرسه‌ی نگاه با رسالت بازخوانی و خوانشی نو در آثار متفکرین اسلامی در نظر دارد تا با بازخوانی کتاب « نظام اقتصادی در اسلام _ مباحث نظری» اثر شهید بزرگوار آیت‌الله بهشتی، زمینه‌ی آشنایی علاقه‌مندان به مباحث اقتصاد اسلامی و نظام اجتماعی اسلام را فراهم کند.

سرفصل های دوره

زیربنای نظام اقتصادی اسلام

تاملاتی پیرامون مفهوم قسط و عدل

حالات سرمایه

کار جمعی در اسلام

استاد: حجت‌الاسلام‌والمسلمین قنبریان

تعدادجلسات: ۳ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای

شروع: ۴ تیرماه

شیوه برگزاری

این دوره به صورت حضوری و مجازی در ۳ جلسه ۹۰ دقیقه‌ای برگزار می‌شود.

محل برگزاری دوره: قم، بلوار الغدیر، کوچه۱۰، ساختمان مفید، طبقه ۴، مدرسه تفکر و نوآوری نگاه

زمان برگزاری

از ۴تیرماه، یکشنبه ها به مدت ۳ هفته ساعت ۱۷

جهت ورود به صفحه ثبت نام کلیک نمایید.

برای مشاهده ی طرح های تخفیفی مدرسه نگاه کلیک نمایید.

سخنرانی/ اندیشه های اقتصادی امام و تحریف، تعطیل و تأویل ولایت مطلقه

سخنرانی ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان در مورخه ۱۱ خرداد ۱۴۰۲، به همّت اندیشکده قصد منتشر می‌شود.

اشاره ای به نظریه اقتصادی امام:

  • روابط حاکم/ نظام اسلام/ احکام فرعیه

جایگاه ولایت مطلقه فقیه در این گذار:

  • تغییر روابط حاکم بر اساس نظام ولو به قیمت تعطیل موقت برخی احکام فرعیه!

تحریف روشنفکران و بدنه کارگزاری: 

  • ولایت مطلقه، حکومت مطلقه برای گذار از سنت به مدرنیته (نقد مقاله حجاریان در مجله کیان)

کوتاهی قم بلکه همراهی برخی نا آگاهان بروکرات در تأویل ولایت مطلقه به حکومت مطلقه یا ولایت اداری!

پاسخ به دکتر غنی نژاد که توقع دارد ولایت مطلقه بی حجابی را حلال کند!

دریافت «اندیشه های اقتصادی امام و تحریف، تعطیل و تأویل ولایت مطلقه» | “دریافت از پیوند کمکی

مشاهده و دریافت تقریر «اندیشه های اقتصادی امام و تحریف، تعطیل و تأویل ولایت مطلقه»

مطلب مرتبط: نمای فقه اقتصادی امام

چند اصل رهنما برای برنامه ریزی حوزه دختران:

  1. مَحرم سازی حرام نیست بلکه یک حق است!
    دختران عادتاً مصداق “مَن یُنَشّاءُ فی الحِلیه” اند؛ یعنی در زیور و زینت رشد می‌کنند، به حدی که گویی آن زینت‌ها و زیورها، رشدشان می‌دهند.
    پس برای زینت کردن، خودی نشان دادن و کارهایی از این دست، “حق” دارند محیط‌های اختصاصی داشته باشند؛ مَحرم سازی فضای سالن‌های جشن، تفریحات و ورزش‌های خاص آنها، از این قبیل است[۱].
    حتی این مَحرم سازی در فضای مدارس دخترانه هم میتواند جاری و تا حدود زیادی پاسخ به این نیاز طبیعی دختران باشد.
    تاکید بر “حجاب شرعی” در “محیط‌های مختلط”، در کنار آن “مَحرم سازی” همراه با “تامین امنیت آن” (عدم انعکاس رسانه ای و…) ، “توازن اسلام”و واقع نگری‌ اش را نشان دهد.
    استفاده از این حق برای همه طیف های دختران (محجبه و بی حجاب) جایز است.
  2. جامعه، متکثر و ارزش ها هم، طیفی است؛ اما فلش پیشران ها مهم است!
    بپذیریم در جامعه تکثر وجود دارد:
    سطحی از دختران تا حرامهای شرعی یا سرحد حرام، میل و میدانهایی در جلوات تمدن جدید دارند.
    سطحی دیگر از دختران تا مستحبات و حتی “ارزشهای غیر مولوی” حوزه دختران و زنان را دوست دارند رعایت کنند.
    طیفی دیدن تحقق ارزشها بین این دو سطح (کف: واجب و حرام/ سقف: ارزشهای اخلاقی) ، واقع نگری دیگر اسلام است.
    مثلا لازمه‌ی این طیفی دیدن در برنامه‌ریزی اجتماعی این است که نه زنان و دختران معمولی جامعه را از مباحات و حتی “مکروهات فردی” حوزه‌ی زنان، منع کنیم.
    و نه با برنامه ها و ایده ها، محجبه و چادری‌ها را عملا به کف واجب و حرام سوق دهیم.
    از حضور در ورزشگاه [۲]و کنسرت مجاز تا صنوفی از خوانندگی و استندآپ ها در برنامه های عمومی و رسانه‌ای و هرچیز دیگری -بشرطی که حلال باشد- را نباید از دختران آخر طیف منع کرد.
    همزمان نباید برای جذب به حجاب و چادر،  از چادری‌ها در اینگونه برنامه‌ها استفاده کرد. پیشران جذب به حجاب، تنزل دادن های حجاب برتر به کف فعالیتهای مشروع نیست.
  3. چادر، محلّل نیست؛ بلکه شأن ویژه دارد!
    چادر، نه تنها محلّل (حلال کننده)ی حرام نیست بلکه حتی شأنی می‌آورد که رعایتش بر خانم چادری لازم می شود.
    به تعبیر فقهی:
    – برخی امور(محرمات و گناهان) به “شخصیت حقیقی” (یعنی روح و جان فرد) ضربه می‌زند که “خلاف عدالت” خوانده می‌شود و برای همه افراد جامعه یکسان است.
    – در مقابل برخی اعمال و اطوار به “شخصیت حقوقی” و “جایگاه اجتماعی” لطمه می زند. این شخص واقعا نزد خداوند گناهی نکرده و روح لطمه‌ای ندیده، اما جایگاه اجتماعی و دینی او در نزد مردم لطمه دیده است؛ این را “خلاف مروّت” می‌دانند.
    – نکته این‌جاست که بر کسی واجب نیست در “پرتو دین و مظاهر آن”، چنین جایگاهی را  کسب کند؛ اما اگر حاصل شد، ضربه زدن به آن جایگاه جایز نیست؛ چراکه موجب وهن و سست شدن دینداری می‌شود.
    مثلا بر طلبه در شرایط عادی، واجب نیست معمم شود؛ یا برای زن، آنچه واجب است، حجاب شرعی است؛ چادر واجب نیست. اما اگر طلبه‌ای معمم و زنی چادری شد، هرآنچه به این جایگاه دینی لطمه بزند را باید رعایت کند.
    ممکن است حرکت و اتفاقی واحد در دید عمومی جامعه از یک خانم چادری پذیرفته نشود اما برای یک شل حجاب، خوب هم باشد!
  4. خلاف مروّت را حداکثری و موجب خانه نشینی زن چادری نکنیم!
    نیاز به تکرار نیست که حجاب و بخصوص چادر، ابزاری برای “حضور اجتماعی زن مسلمان” است. اینگونه او با حیثیت مشترک با مردان (یعنی انسانیت منهای جلوه های زنانه) در “فعالیت‌های اصیل اجتماعی” حضور خواهد یافت.
    نباید دایره‌ی خلاف شأن و مروت، طوری تنگ شود که زنان محجبه از حضور در “عرصه‌های مهم اجتماعی” هم محروم شوند.
    پیشران جذب دختران آخر طیف، حضور دختران محجبه در این نقش های اصیل اجتماعی است نه تنزل چادری ها به نقش های فیک و لهویات با چادر!
    (تفصیل این اصول و چالش های تطبیق در موارد و مصادیق مجال دیگری می خواهد)

طیف چادری جامعه -که برترین حجاب زن و به تعبیر برخی مراجع، شعائر دینی [۳]را انتخاب کرده اند- این انتخاب اصیل و ارزشمند خود را پاس دارند؛ نه درباره اش آنچه خلاف مروّت است مرتکب شوند و نه هرچه بدین خاطر، دور از شأن خودشان است را بر دختران غیر چادری یا شل حجاب منع کنند.

واضح است آنها هم می‌توانند از مَحرم سازی در مجالس خاص بهره ببرند و بین ارزش چادر و نیاز به زینت و شادی وتفریح جمع نمایند!

 برتر از همه این‌ها حضور مفید خود در نقش های اصیل اجتماعی (در همه عرصه های انسانی) را با حفظ مادری و همسری افزایش دهند.

محسن قنبریان ۱۴۰۲/۳/۴

[۱] منطق جداسازی سالنهای مردانه و زنانه!

[۲] مجاز بودن حضور زنان در ورزشگاه‌ها، یک حکم شرعی اجتماعی است+نسخه کامل کتاب

[۳] آیت الله العظمی فاضل لنکرانی/ جامع المسائل ج۱ص۸۰

دختر و خدا!

مشرکان “فرشتگانِ آسمان” را “دخترانِ خدا” می خواندند! اما “دخترانِ زمین” را “بنده خدا” هم نمی دیدند!
دخترکان یا در دخترکُشی می مردند یا در ضعف و زبونی نگه داشته می شدند که حتی از گرفتن حقوق اولیه شان عاجز بودند (وَهُوَ فِی الْخِصَامِ غَیْرُ مُبِینٍ)!

در فرهنگ مردسالار و پسرپرور، در واقع این خدا بود که زمین خورده بود؛ که “مدبّرات امر”ش، دختر خوانده می شدند!
مظلومیت “دختر” و “خدا” با هم پیوند داشت!
“دختر” برای “خدای دختران”؛ خدای “مردسالاران” هم “هوی” بود: “مَنِ اتَّخَذَ إِلَٰهَهُ هَوَاهُ “!
اشتباه نکن این خدای زمینی، مونث را دختر خود نمی خواست، #برده_جنسی خود می خواست!
خدا هم این تقسیم ناعادلانه شان را به رخ شان کشید: تِلْکَ إِذًا قِسْمَهٌ ضِیزَىٰ!
اگر خدا محترم می شد، دختر هم؛ دختر عزیز می شد خدا هم!

خدا باید کاری می کرد!
با جاهلیت چه بحث فلسفی کند؟!
چگونه بفهماند خودش “لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ” است و فرشتگان هم “مجرد از ماده” اند و دختر و پسر ندارند؟!
برای “متعمّقون”، چیزهایی گفت؛ حالا باید ذهن ها درباره دختر هم عوض می شد!
خدا، “دختر پروری” کرد!
قبل تر شروع کرده بود و حالا گزارش کار به جاهلیت می داد!

وقتی همه منتظر “پسرِ مسیحایی” بودند، نذر مادری (لَکَ مَا فِی بَطْنِی) را “برای خود”، “قبولِ حَسَن” کرد!
اما او را “دختر” خواست!
در سورپرایز تولد، وقتی مادر از دختر بودن کودکش تعجب کرد، گفت: “لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثَىٰ”! پسر مثل دختر نیست! (نفرمود: دختر مثل پسر نیست!)

خداوند “دخترِ برای خود” را آزاد (مُحرّر) می خواست نه “زاد و کالا”!
پس بجای “یُنَشَّأُ فِی الْحِلْیَهِ” او را “أَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا” داد!
فرقها دارند “نشو” با “نبات”… فاصله ها دارند “حلیه”(زیورهای عارضی) با “حُسن”(زیبایی ذاتی)…!
“دخترِ برای خدا”، هم سنخ و هم سخن فرشتگان شد؛ فرشتگان، دختر نشدند اما دختران، فرشته شدند!
از میوه های بهشت خورد!
تو بگو اینبار “آدم”، بهشت بر زمین آورد!

“دخترِ برای خدا” حالا دیگر در “نزاع لفظی”(خصام) ، “بی زبان و عاجز” (غیر مبین) نبود!
نباتش به آنجا رسید که “بیانی” رساتر از “زبان” هم میوه داد!
در مخاصمه یهود لجوج علیه او و زیر سیل تهمت ها، “صبیّ در مهدش” بر پاکی او شهادت داد!
مخاصمه اینقدر “بیّن” و معجزه بود که گروهی از آنسو افتاده، مولودش را “پسر خدا” خواندند! و اینبار خدا پسردار شد!!!

و خداوند این “دخترپروری” را بارها در تاریخ تکرار کرد! مریم(س)، فاطمه(س)، زینب(س)، معصومه(س) و…!
…هرجا که مظلوم می شد یا به دختران ظلم می شد!
اصلا هروقت احتجاجِ مهم و خصامِ سرنوشت سازی داشت، از قبل “برای خود”، “دختری” را “أَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا” می داد! بجای نشو در جلوه و زینت، رشد در حُسن و زیبایی کند!
برای موقف سقیفه، موقف عاشورا، موقف عفریت مستکبر، موقف آخر الزمان…

خدا با دختر از مظلومیت ها درآمد و درآورد!

محسن قنبریان ۱۴۰۲/۲/۳۰

مجاهدان فلسطینی و بیعت با امام مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف )

چرا مجاهدان فلسطینی در مساجد با امام زمان بیعت می‌کنند؟

بیعت با امام مهدی(عج) در وصیت نامه شهید نضال فرحات مهندس موشک‌های قسّام