بایگانی برچسب: s

۱۸/ سلسله بحث درس های نهج البلاغه

دریافت جلسه هجدهم «سلسله بحثهای نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی

جلسه هجدهم ۲۱آبان۱۴۰۰

میلاد امام عسکری(ع): مومن برکت مومن ادامه خواندن ۱۸/ سلسله بحث درس های نهج البلاغه

۱۷/ سلسله بحث درسهای نهج البلاغه

دریافت جلسه هفدهم «سلسله بحثهای نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی

توصیفی تازه از امام عصر(ع)

شرح خطبه ۱۸۲/ چکیده بحث

  • خطبه از نُوف بِکالی در سال۴۰ و اواخر عمر حضرت امیر(ع) نقل شده است. فرازهای اول در توحید و عبرت است.
  • فقره مورد بحث درباره امام زمان(ع) : “برای حفظ حکمت، زرهی که حافظ آن است برتن کرده، حکمت را با آدابش در برگرفته، توجه خاص به آن نموده و آنرا به خوبی شناخته و یکسره به آن پرداخته، حکمت گمشده ای است که همواره در جستجوی آن است، نیاز اوست و پیوسته در طلب آن است”
    – حکمت به لحاظ ادبی، نوعی محکم کاری و کار محکمی است که سستی و رخنه در آن راه ندارد.
    اگر برهان را حکمت می گویند بدین خاطر است[۱].
    – حکمت، عملی هم دارد که معصومی نیازمند آن باشد چنانچه در خطبه ۱۵۰ گفتیم حضرت حجت(ع) حتی در زمان غیبت از این حکمت عملی برکنار نیست؛ جمع هایی را پراکنده و پراکندگی هایی را اجتماع می بخشد بدونی که مضرّ به غیبت کبری باشد[۲]!
  • توصیف خاص: “فهو مُغتَرِب اذا اغتَرَبَ الاسلام”
    – مغترب: درباره شخص یعنی پنهان شدن، مهاجر شدن/ درباره غیر شخص(مثل اسلام) یعنی افول کردن، غروب کردن
    – در فقه اللغه: هرجا حروف “غ” و “ر” در کلمات عرب باشد، دلالت بر پستی، پایینی، از بالا به پایین آمدن و افول کردن است
    – به لحاظ بلاغت: جمله اسمیه مخصوصا وقتی با “اذا” زمانیه باشد، دلالت بر استمرار دارد.
    پس یعنی: او همواره در مهاجرت و اختفاء و افتادن از مقام و جایگاه است در تمام دوره غروب و افول اسلام.
    نسبت امامِ اسلام با دینِ اسلام، در واقعیت و مقام ثبوت این است که هروقت اسلام در اوج واقعی و وسعت منهج است، امام آن هم در جایگاه خود است. به لحاظ انکشاف و مقام اثبات، جایگاه امامِ اسلام، حاکی و نماگر وضع اسلام است.(دقت کنید):
    – حضرت امیر(ع) فرمود: “این دین اسیر به دست اشرار است[۳]” نماگر آن خانه نشینی و اسارت حضرت بود.
    – در زیارت ناحیه مقدسه درباره سال ۶۱ هجری می فرماید:”قد قتلوا بقتلک الاسلام”! این تو (امام حسین) نبودی که کشته شدی، اسلام بود که کشتند!
    – اینجا هم می خوانیم: غروب اسلام علامتش، مغترب شدن امام زمان(ع) است.
  • این افول و مهاجرت -با انجام آن کارکردهای ولاء سیاسی خطبه ۱۵۰ در عین غائب بودن- ادامه می یابد تا حضرت خسته و بریده میشود !
    -می فرماید:”مثل شتری خسته که از راه رفتن باز ماند، دم بر زمین می نهد؛ از خستگی سینه و گردن را به زمین می چسباند”!
    -اینرا باید بیابیم که همانکه در غیبتش “بردگی هایی را باز و برده هایی را آزاد می کند” (خطبه۱۵۰) ، روزی خسته و بی صبر میشود! همو که غیاث است روزی مضطر میشود!
    او هزار سال درد و رنج بشر دیده و دویده، برای کشته های جنگهای جهانی هم گریسته، بر ۴۰میلیون سرخپوست هم نالیده، گمشده های اسکیمو هم او را فریاد رس دیده اند[۴]
    اما روزی این صبر به نهایت می رسد و فرج می خواهد.
  • سه روایت که همین فرازها را به زبان صریح می گویند و امام زمان(ع) را مصداق آیه ۶۲ نمل(امّن یُجیب المضطر اذا دعاه…) می شمارد[۵].

(تفصیل را در فایل صوتی بشنوید)

[۱] ر.ک: تفسیر المیزان ج۳ص۳۹۵

[۲] دراینباره صوت و چکیده جلسه۱۵ را ببینید

[۳] نامه۵۳ نهج البلاغه

[۴] ر.ک: روزنه هایی از غیب آیت الله سید محسن خرازی

[۵] ر.ک: بحارالانوار ج۵۱ص۴۸ وص۵۹/ و هم تفاسیر روایی ذیل آیه۶۲ نمل

۱۶/ سلسله بحث درسهای نهج البلاغه

وحدت شیعه و سنی از منظری دیگر

شرح خطبه ۱۲۷
میلاد پیامبر و امام صادق(ع)

سوال یک: آیا امیرالمومنین(ع) با وجود قسیم الجنه و النار بودن و اینکه محبتش تمییز دهنده اشرار از اخیار و مومن از کافر است؛ اجازه می دهد با محبت و ولایت او امت دو پاره ی مقابل هم یا کشور دو شقه شود؟!

سوال دو: آیا علیرغم اعتقاد به شهادت حضرت زهرا(س) و قصاص نشدن قاتلین ایشان مجازیم الان پرچم انتقام خون آن حضرت را برداریم؟! مجازیم آن انتقام را نشان مذهب و جنبش های خود کنیم؟!

سوال سه: چرا رئیس مذهب تشیع در حکمت الهی و تدبیر معصومانه امام قبلی، به لحاظ نسلی هم متصل به امیرالمومنین(ع) و هم متصل به ابوبکر است؟!!

دریافت جلسه شانزدهم «سلسله بحثهای نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی


ادامه خواندن ۱۶/ سلسله بحث درسهای نهج البلاغه

۱۵ / سلسله بحثهای نهج البلاغه

ولاء سیاسی بالفعل اما پنهان امام زمان(ع)

شرح خطبه ۱۵۰  نهج البلاغه

آیا در غیبت امام زمان(ع) فقط ولاء تکوینی و باطنی دارد و از مطلق تصرفات اجتماعی سیاسی برکنار است؟!

  • خطبه ۱۵۰ و کارکردهایی از این جنس برای امام غائب.
  • صحیحه معاویه بن وهب قابل تخصیص اکثر نیست!
  • ولاء سیاسی اعم از تشکیل حکومت رسمی وعلنی است.
  • نمونه تصرفات اجتماعی غیر علنی و ناشناس در سیره ائمه دوره حضور.
  • وجه شباهت با یوسف فقط در سمت برادران (غیبت) نیست ، تصرفات در مصر هم هست!(روایات الغیبه نعمانی)
  • قوم برگزیده عصر غیبت دچار حیرت نیستند در دیالکتیک کنش با فتنه ها و رجوع به آثار به جلا و حکمت می رسند

دریافت جلسه پانزدهم «سلسله بحثهای نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی

ادامه خواندن ۱۵ / سلسله بحثهای نهج البلاغه

۱۴/ سلسله بحثهای نهج البلاغه

جلسه چهاردهم سلسله بحثهای نهج البلاغه، مورخه ۰۹ مهر ماه ۱۴۰۰، به همت هیئت راه فاطمه(س) برگزار گردید.

حاکم اسلامی و حملِ بی تحمیل مردم به بهشت!
شرح خطبه ۱۵۶

  • جداکردن دنیا از آخرت با سکولاریزم دانشی و گرایشی، شرک است!
  • هر حکومتی مردمش را به جهان دیگر حمل می کند: بهشت یا جهنم!
  • حمل حاکم اسلامی بدون تحمیل و با تسهیل مناسبات است
  • احکام الزامی و اجباری (مثل اجرای حدود) در راستای تسهیل است؛ حد سرقت برای تسهیل تجارت و ودیعه و عاریه و…؛ حد زنا برای تسهیل نکاح و تحکیم خانواده و…
  • چالش های عصر ما:

  • آنچه در حکومت می گذرد اما مطابق اجتهاد فقیه هم نیست!
  • لزوم مطابق کردن قانون و اجرا بر فتوا و شرع
  • لزوم اعلام به مکلفان در آنچه الزاماً مطابق نیست.
    (ذکر نمونه ها در استفتائات رهبر انقلاب)

دریافت جلسه چهاردهم سلسله بحثهای نهج البلاغه | “دریافت از پیوند کمکی

ادامه خواندن ۱۴/ سلسله بحثهای نهج البلاغه

۱۲/ سلسله درسهای نهج البلاغه

جلسه دوازدهم سلسله بحثهای درسهای نهج البلاغه، مورخه ۲۶ شهریور ماه ۱۴۰۰، به همت هیئت راه فاطمه(س) برگزار گردید.

معمای دو برادر!

  • امام مجتبی(ع) برای “صلاح امت” صلح و امام حسین(ع) برای”اصلاح امت” خروج کرد. یکی “حقن دماء” و یکی”بذل مُهجه” را شعار کرد!
    کجا مصلحت و صلاح و کجا اصلاح؟!
  • این معما در خطبه۷۴،۵۴و ۱۳۱ برای حضرت امیر(ع) هم هست!

مصلحت و اصلاح

  • ترابط ایندو/ قاعده: هر کنش مصلحانه با تکیه بر یک صلاح و برای تدارک یک صلاح برتر است و الا افساد است!
  • مراتبط سه گانه مصلحت: ضروری، حاجّی، تحسینی
  • لحاظ آن سه در کنش ها و جنبشها؛ حل معماهای تاریخ، درس گرفتن از سیره ائمه برای اکنون.

* تفصیل را در فایل صوتی بشنوید

دریافت جلسه دوازدهم سلسله بحثهای درسهای نهج البلاغه | “دریافت از پیوند کمکی

۱۱ / سلسله درسهای نهج البلاغه

جلسه یازدهم سلسله بحثهای نهج البلاغه ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان در مورخه ۱۵ مرداد ماه ۱۴۰۰، در هیأت راه فاطمه(س) قم منتشر می‌شود.

عاشورا در نهج البلاغه

  • صفحه سفید و حماسه عاشورا
  • خطبه۵۱ ریشه حماسه عاشورا/ در صفین هم حسین(ع) حماسه آفرید.
  •  “فالموتُ، فی حیاتکم مقهورین؛ و الحیاه، فی موتکم قاهرین”؛ ریشه ی: “هیهات منّا الذله” و …
  • ابن ابی الحدید همین جا سیدالشهداء را سید اهل اباء از ضیم خواند
  • نَفس اَبیّه را باید ملاقات کرد…

صفحه سیاه و مصائب عاشورا

  • خطبه۱۰۵ درباره مصائب عاشورا/ ریشه ثارالله و ابن ثارالله اینجاست
  • “الا و انَّ لکُلِّ دَم ثائراً…آگاه باشید هر خونی، خونخواهی و هر حقی، خواهانی دارد.خوانخواهِ خون های ما، مانند حکم کننده درباره حق خویش است و او الله است که هرکسی را بجوید، بگیرد و هیچ گریزنده ای از دسترسش بیرون نیست”.
  • روضه ابن ابی الحدید برای سر سیدالشهداء…
  • گوش دادن این فایل را به مبلغین و مداحان و خادمان اباعبدالله(ع) توصیه می کنیم

دریافت جلسه یازدهم «سلسله بحثهای نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی

۱۰/ سلسله درسهای نهج البلاغه

سخرانی ایراد شده در ادامه‌ی سلسله درس‌های نهج البلاغه در مورخه‌ی ۲۵ تیر ماه ۱۴۰۰، با موضوع «مبادرت به معاد ۳»  به همت هیات راه فاطمه(س) قم منتشر می‌شود.

مبادرت به معاد ۳

  • خ۲۱: تخفَّفوا تَلحقوا
  • مرگ، همه را به رفتگان ملحق می کند، سبکباری این وسط چه نقشی دارد؟!
  • تقوا چگونه برزخ را کوتاه می کند؟!
  • خ۱۶؛ برخی اهل سعی و سریع و برخی طالب اما کُندند و برخی هم مقصّر…

– اگر مشتاق این معارف نهج البلاغه بودید، فایل صوتی را بشنوید!

 

دریافت جلسه هشتم سلسله درس‌های نهج البلاغه | “دریافت از پیوند کمکی

۰۹ / سلسله درسهای نهج البلاغه

دریافت جلسه نهم سلسله درسهای نهج البلاغه | “دریافت از پیوند کمکی

به حسب روایت صحیح السند کافی، تولیت موقوفات قم(صالح بن محمد بن سهل) نزد امام جواد(ع) آمد و گفت: درباره ۱۰هزار درهم حلالم کن که خرجش کرده ام!

امام فرمود: حلال! اما وقتی صالح خارج شد امام فرمود: یکی شان خود را بر اموال حق آل محمد و ایتام و مساکین و فقرا و در راه ماندگان آنها می افکند و از اموال برمی دارد سپس می گوید حلالم کن! آیا درست است بگویم اجازه نمی دهم؟! پس خداوند از آنها روز قیامت سئوال شدید می کند” (الکافی ج۱ص۵۴۸ح۲۷)

این پاسخ دو پهلو چه وجهی دارد؟ به خودش می فرماید: حلال! به راوی می گوید: خدا حساب می کشد! جای تقیه هم نیست و صالح وکیل خود امام است!

  • این بخاطر دو وجهی بودن کار است:
    از طرف بقاء سازمان وکالت و شبکه مویرگی امامت به همه نقاط لازم است. باید هزینه و حتی پرت کارش را قبول کرد. لذا می فرماید حلال. و به راوی هم می فرماید: به نظرت درست است بگویم نه اجازه نمی دهم؟!
  • اما وجه دیگر، رعایت موازین است. مصرف متولیان و کارگزاران در حد متعارف جایز است و بیشتر آن عقوبت دارد. امام جواد(ع) مبسوط الید نیست این مواخذه می رود به قیامت؛ اما امیرالمومنین در همین موارد مواخذه سخت را خود می کرد.

یک نکته مهم:

تولیت داریم و ولایت؛ تولیت، ولایت ضعیف است نوعی وکالت و وصایت است، تصرف کردن طبق ضوابط تعیین شده نه طبق مصلحت و صلاحدید است. مثل تولیت وقف که باید به مصرف افراد تعیین شده و در جهت تعیین شده باشد؛ اما ولایت، تولیت شدید و صاحب اختیاری -البته در حدود تعیین شده-  است. مثلا مراجع در خمس ولایت دارند نه تولیت، باید جهت مصرف را رعایت کنند اما با صلاحدید خود نه اینکه  همه جزییات تعیین شده باشد.

موارد مشابه در نهج البلاغه و برخورد متفاوت امیرالمومنین(ع):

  • نامه۵ به اشعث کارگزار آذربایجان.
    به همین رعایت ضوابط تولیت تاکید دارد: “امارت توطعمه نیست، بلکه امانتی برگردنت است از تو خواسته شده تا فرمانبردار مافوق خود باشی. تو حق نداری که در امور رعیت به دلخواه خویش عمل کنی، یا به کار خطیری اقدام کنی، مگر با استناد به فرمانی که به تو برسد. در دست تو مالی از اموال خدای عزوجل است و تو یکی از خزانه داران او هستی تا آن را تسلیم من کنی. امیدوارم برای تو بدترین والیان نباشم”
    این یعنی ضابطه گذاری، یعنی تو تولیت داری نه ولایت که به صلاحدید خود درباره رعیت یا بیت المال کاری کنی!
  • نامه ۲۰ به زیاد بن ابیه که جانشین کارگزار حضرت (عبدالله بن عباس) بود.
    آن سئوال سخت را این جهانی می کند چون مبسوط الید است و مثل امام جواد(ع) نیست می نویسد: “به خدا سوگند می خورم، سوگندی راست که اگر به من خبر رسد که در بیت المال مسلمین به اندک یا بسیار، خیانت کرده ای، چنان بر تو سخت بگیرم که تهیدست شوی و هزینه زندگی بر دوشت سنگین و حقیر و خوار گردی”
  • اولا این جور نامه ها را از صندوق ارثیه “زیاد” در نیاورده اند؛ دیگران هم شنیده و نقل کرده تا به سید رضی رسیده است. برخی فکر می کنند تذکر به کارگزار حکومت عدل حتما باید درگوشی و محرمانه و خصوصی باشد!
  • می بینید می فرماید برای خیانت کم هم چنین عقوبتی می کنم. این همان نظریه عذاب و مجازات مضاعف کارگزار است. رهبر انقلاب هم چند بار زبان زده اند؛ اما متاسفانه هنوز نیست! #طبری ای که با آن رئیس قوه را به حاشیه بردند با طبری ای که حکم خورد یک اندازه نیستند! عذاب مضاعفی ندیدیم.
    عجیب تر اینکه جرم در قبال مسئولین، مشدد است یعنی توهین به یک مسئول، حکمش از توهین به یک فرد عادی بیشتر است به این استدلال که به شخصیت حقوقی هم توهین شده؛ خوب در مجازات مسئول هم باید این تشدید مجازات باشد(که نیست)!
  • می فرماید:”ضئیل الامر” حقیر و خوارت می کنم! امیرالمومنین کارگزار متخلف را در شهر می چرخاند (مثل ابن هرمه). ما اینکار را فقط با اوباش می کنیم!
  • نامه۲۴ وصیت اموال به امام حسن(ع)
    این اموال امامت نیست، اموال شخصی و اوقاف و… است و پسرش را با وصیت، در آنها تولیت می دهد (نه ولایت که در اموال امامت مثل انفال و… هست) . قاعده می گذارد:
    یاکُلُ منهُ بالمعروف و یُنفِقُ منهُ بالمعروف: در حد متعارف مصرف خودتان در حد متعارف انفاق.
    اولا مصرف را با انفاق ، میزان می کند و متعارف را قید هردو می کند.
  • متولی اموال حق ندارد مصرف نامتعارف کند. گاهی می بینیم متولی وقفی مصرفی بسیار نامتعارف کرده است…
    در قاعده ای کلی می فرماید:
    جودُ الولاهِ بِفَئِ المسلمین جور و خَتِر(غررالحکم)
    جود کردن متولیان با بیت المال، جور است و نیرنگ ناجور!
  • نمی فرماید استئثار و ویژه خواریشان! آن که تکلیفش معلوم است؛ نه، جود کردنشان با بیت المال هم جور و نیرنگ است. چون تولیت دارند نه ولایت. باید طبق ضوابط عمل کنند نه به صلاح دید!
  • مثال این فرمایش در نهج البلاغه مصقله است نامه۴۳ و خطبه۴۴ درباره اوست. یکبار گزارش ویژه خواری و بذل بیت مال به نزدیکان رسید، نامه توبیخ آمیز۴۳ صادر شد. مصقله صورت اموال فرستاد و از خود دفاع کرد، امام هم تصدیقش کرد. بار بعد مصلقه یک کار خیری کرد. اسرای نصرانی جنگ فرستاده حضرت علیه خریت بن راشد، را خرید و آزاد کرد!
    ببینید: جود یعنی این! با بیت المال کار خیری کرد برده آزاد کرد. حضرت اینرا دارد می گوید که جور است و نیرنگ!
    از مصقله پولش را طلب کرد. مصقله مقداری را داد بقیه در توانش نبود، فرار کرد وبه معاویه پیوست! خطبه۴۴ در اینباره است که:”مصقله کار بزرگواران انجام داد،ولی چون بردگان فرار کرد…اگر می ماند مقداری که برایش میّسر بود می گرفتیم و برای باقیمانده به انتظار فراوانی ثروتش می نشستیم”!
  • این مکتب علی(ع) است نه فقط در حیف و میل، بلکه در جود کردن و کار خیر کردن از بیت المال هم متولی امور حق ندارد خارج از ضوابط عمل کند،چه رسد به ویژه خواری و…
    یعنی مثلا یک مسئول(غیر ولیّ) خارج از ضوابط اموالی را در کار خیری هزینه کند!
    این سختگیری امام حاکم و مبسوط الید است .

نکات تاریخی مهم درباره وقایع و اشخاص (اشعث و زیاد و مصقله و خریت و…) را در فایل صوتی جلسه بشنوید.

مطالب مرتبط

۰۸/ سلسله درسهای نهج البلاغه

سخرانی ایراد شده در ادامه‌ی سلسله درس‌های نهج البلاغه در مورخه‌ی ۱۱ تیر ماه ۱۴۰۰، با موضوع «مبادرت به معاد ۲» منتشر می‌شود.

مبادرت به معاد۲

  • فبادروا المعاد و سابقوا الآجال(خ۱۸۳)!
  • معمای خواب و مرگ!
  • چگونه در خواب هم توفی شده ایم درحالیکه تکان می خوریم؟! پس سختی جان دادن و معاینه چه شد؟!
  • فریب های ۵۰ ساله!
  • اگر مشتاق این معارف نهج البلاغه بودید فایل صوتی را بشنوید!

دریافت جلسه هشتم سلسله درس‌های نهج البلاغه | “دریافت از پیوند کمکی