بایگانی برچسب: s

دولت مردمی یعنی چه؟!

حجت الاسلام قنبریان:

مردمی‌سازی دولت، با کنار مردم بودن و با مردم سفر کردن فرق دارد؛ این شرط لازم است؛ اما کافی نیست! در این حالت مردم تنها تکبیرگو و شعارگو هستند و از ظرفیت بزرگ مردم استفاده نمی‌شود!

حضرت آقا می‌فرمایند مردم یعنی همه مردم! هر مسئولی در هر دستگاهی تسبیح دستش بگیرد و بگوید مردم یعنی همه مردم، حزب‌الهی ها ۲۰۰ بار بگویند!

چون ما عادت داریم به کارهای نیابتی! باید مردم از هر طبقه‌ و هر جایی استفاده بشوند. این‌جاها خیلی خودی و غیر خودی نشود!

مردم هراسی، مردم را مفتون رسانه‌های بیگانه دانستن،رهزن‌های اصلی برای مردمی سازی هستند.

مردمی سازی مشارکت دادن مردم در مسائل سیاست، اقتصاد و فرهنگ است!

در اقتصاد،مردمی‌سازی یعنی در رشد اقتصادی شریک شوند. یعنی صاحب اموال شوند؛ نه اینکه صاحب پول و یارانه و افزایش‌حقوق شوند! این‌ها پینه‌دوزی عدالت است! اگر همه مردم در پیشرفت سهیم باشند عدالت است.

در سیاست نیز، هم در عرصه‌های عمومی مثل انتخابات‌ها، وهم جاهایی که گروهی می‌آیند، یعنی اصل ۲۶ و اصل ۱۰۴، راه را باز کنید تا بتواند اظهار نظر سیاسی بکنند.

الناس علی دین ماها!

“یک وقت هست که ما جلوی چشم مردم یک مانور اشرافیگری می دهیم؛ این دیگر مباح و مکروه ندارد؛ همه اش حرام است؛ بخاطر این که تعلیم دهنده ی اشرافیگری است… واقعا “الناس علی دین ملوکهم”. ملوک در این جا به معنای پادشاهان نیست که بگوییم ما پادشاه نداریم؛ نه، ملوک شماها هستید؛ الناس علی دین ماها.” رهبر معظم انقلاب ٨۴/۶/۸

پ.ن:

  1. علامه طباطبائی، “دین” را “سبک زندگی” می داند. مردم نوعا به سبک زندگی حاکمان خود در می آیند. در زمان یزید شب نشینی و مطربی و میگساری شایع شد. در زمان پهلوی ها به تبع شاه، غربزدگی فرهنگ عمومی شد و…
    می پرسی: اگر زندگی راحتِ اشرافی سهم مردم شود چه عیبی دارد؟! میگساری و غربزدگی که نیست! آن دولت اشرافی خدا بیامرزی هم دارد که چنین کند!
  2. مشکل این است که جای همه ملت در بالاشهر و ویلاهای ۱۰۰۰متری نمی شود!درصد بسیاری زیرخط فقرند! اما سبک اشرافی حاکمان، اینان را هم “اشرافیت دوست” می کند! رویای پنت هوس و مازاراتی با جیب خالی و بیکاری یعنی “بعلاوه ی فقر”! یعنی “فقر بتوان ۲”!: فقر مادی بعلاوه فقر روحی (فقر نفس). واین یعنی پذیرش نظام طبقاتی و طبقه اشراف! چون آنها تحقق رویاهای ملت فقیرند!
    لذا امام عزیز اصرار داشت خوی اشرافی را از “ملت” بگیرید؛ باوجودی که ملت حلبی آباد سهمش بود!
  3. وقتی میشود فقیر، سودای اشرافیت داشته باشد و به سبک اشراف در نداری خود، اولویت بچیند و دنبال تجملات بیافتد؛ پس “قوی” هم می تواند مثل زبون و ضعیف مشی کند!
    نگرانی از دولتمردان فقط در اشرافیت شان نیست. می ترسیم “ترس از دشمن” را هم سبک زندگی مردم کنند. با زبونی و ترس سراغ حل مسأله روند و آنرا تنها راه حل بپندارند؛ و ملت قوی و مقتدر را هم چنین تابع کنند!
    آن روز مبادا!