بایگانی برچسب: s

اثر طوفان الاقصی بر گروه های سلفی و جهادی جهان اسلام:

  1. اضمحلال گفتمان حدیثیِ پشتوانه داعش!
  2. نقطه یابی جدید حدیثی سرمرز اسرائیل!

پیدایش خلافت اسلامی عراق و شام، گرچه دستهای پنهان آمریکایی، صهیونیستی با انگیزه های سیاسی(خاورمیانه جدید) و اقتصادی (تسلط بر انرژی) داشت؛ لکن بدنه بزرگی از سلفی ها و جهادی های جهان اسلام (از مصر و آفریقا تا مسلمانان مکتب های سلفی در اروپا و تا شبه قاره) را مخاطب می کرد.

جذب اینها، توجیهی دینی می خواست که مبلغان داعش آنرا از منهاج السنه ابن تیمیه تدارک کردند:

در جلد۴ از پیامبر(ص) دو حدیث می آورد که: “طایفه ای از امت من همیشه بر حق و پیروزند…” و “دائماً اهل غرب پیروزند تا قیامت”.

این طایفه و اهل غرب در آنجا به شام و لشکر معاویه(!) تفسیر می شود!

تئوریسین های داعش همین خوانش ابن تیمیه را تئوری داعش قرار دادند! لذا “احیای سلطانی خدا در شام”، مقصود داعش و النصره شد.

نقطه حائز اهمیت این جریان این بود که مرز مبارزه را از کافران حربی و اشغالگر(آمریکا و اسرائیل) با مرز گروه ها و کشورهای اسلامی عوض کرد. داعش در چند نوبت حتی حماس (صف اول مبارزه با دشمن اسلام) را تکفیر کرد! بخاطر ارتباط با کشورهای مصر و ایران و حزب الله، حماس را مرتد و رسما علیه او اعلام جهاد کرد!

موتور جنگی داعش توسط مقاومت، نابود شد و از عمده سرزمینی که خلافت اسلامی می خواندند اخراج شدند لکن این طوفان الاقصی بود که تئوری دینی و خوانش حدیثی آنها را به چالش کشید!

جنایت های بی سابقه اسرائیل در غزه و حماسه های حماس در عسقلان و… یکباره نگاه برخی اسلام گرایان و چهره های سلفی را از حدیث منهاج السنه به حدیثِ: “برشما باد به جهاد! و بهترین جهاد مرزداری و بهترین مرزداری، عسقلان است!” متوجه کرد.

اینبار “افضل رباطکم عسقلان” بر جهاد در غزه و همراهی با حماس در طوفان الاقصی معناشد!

از د. نصر فحجان (فلسطینی) تا شیخ محمد الحسن ولد الددو (موریتانی) تا شیخ عبد الفتاح حمداش(الجزایری) و… امواجی در توییتر و فیس بوک حاصل این خوانش بود.

استفاده از ادله موجه (نه استفاده ابزاری) توسط علمای اصیل جهان اسلام در فرصت طوفان الاقصی می تواند مبارزه نیروهای اسلام را جای درست خود بنشاند.

دوره پسا طوفان الاقصی می تواند دوره صف آرایی گروه های جهادی و سلفی و حتی تکفیری، مقابل اسرائیل باشد. به جای داعش و بوکوحرام و جیش العدل و… گروه های مبارز با صهیونیزم سامان گیرد.

محسن قنبریان ۴ آبان ۱۴۰۲

بهبهانی های شهید غزه!

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از رسانه‌های فلسطینی، جنگنده‌های صهیونیستی امروز منزل خانواده بهبهانی‌های غزه را بمباران و این خانواده را نیز قتل عام کردند.

 

بهبهانی‌های غزه اصالتاً از بهبهان خوزستان ایران هستند که در گذشته به کویت و مناطق عربی دیگر از جمله غزه مهاجرت کرده‌اند.

 

پ.ن:

فلسطین مساله انسانی و اسلامی ما بود، حالا خون شریکی و شهادت همشهری هم شد!

 

محسن قنبریان ۲ آبان ۱۴۰۲

امکان سنجی آزادی فلسطین به وسیله توده های مردمی!

در این ویدئو به این سناریو پرداخته می شود: از طریق نهادهای اجتماعی و بسیج توده های مردم از درون و مرزهای فلسطین، مردم برای آزادی فلسطین سرازیر شوند. ۷میلیون از داخل و بقیه از مرزهای اردن و لبنان و …

طوفان الاقصی این جرات را داده اما آیا چنین بسیج توده واری شدنی است؟! آیا به پیروزی می انجامد؟!

مقابل این سناریو، ۴سناریوی دیگر طرح می شود:

  1. ادامه سیاست تشکیل دو دولت با برگشت به مرزهای۱۹۶۷ و اجازه سکنای نیم میلیون فلسطینی دیگر!…
    با مرور سابقه این توافق، این سناریو چقدر شدنی است؟
  2. خروج یکطرفه اسرائیل از کرانه باختری با حمایت جامعه جهانی (تامین۷۵٪ هزینه)…
  3. خروج اسرائیل بدون هماهنگی و همکاری با فلسطین و جامعه جهانی!
    خروج از بخشی از کرانه باختری که ۳۰هزار شهرک نشین دارد با هزینه خود!…
  4. مقاومت مسالمت آمیز فلسطینی ها از طریق سازمانهای بین المللی و با اشکال قانونی!
    با سرعت شهرک سازی ها این چقدر شدنی است؟!

آیا راه حل تشکیل دو دولت باقی خواهد ماند یا با حوادث اخیر، آزاد سازی فلسطین با بسیج توده های مردمی کلید خواهد خورد؟!

پ.ن:

– ایده ها برای فکر کردن است. بخصوص ایده بسیج توده ها در وضعیت سازشکاری دولت های عربی و اسلامی حائز اهمیت است.

– در این سناریو ها سخنی از همکاری جبهه مقاومت نیست! فقط به مقاومت درونی گروهی فلسطینی پرداخته و بیان کرده موشک آنها جرات داده اما تمام کننده نیست.

آیا توده های مردمی و اقدامات نظامی جبهه مقاومت نمی تواند سناریوی مکملی بسازد؟!

سخنرانی/ تناظر دوگانه های اسرائیل و ایران

حجت الاسلام قنبریان/ هیات آرمان انقلاب(جامعه پزشکی)/ ۲۷مهر۱۴۰۲

آیا طوفان الاقصی اسرائیل را متحد کرد ؟!

چرا در آزمایش روی موشکها می نویسیم مرگ بر اسرائیل و در مانور، دیمونا را هدف فرضی می کنیم و الان با دشمن واقعی درگیر نمی شویم؟!

️ادعا: ایران و اسرائیل هریک در دوگانه ای مهم قراردارند که بدون درک درست آن نمی توان “تحلیل” درست صحنه و هم “توصیه” و راهبرد درست داد!

– اسرائیل در دوگانه دولت اسرائیل_سرزمین اسرائیل

– ایران در دوگانه امت گرایی اسلامی_منافع ملی در چارچوب دولت-ملت مدرن

با عین حال، برای غزه چه می توان کرد؟!

چکیده را اینجا بخوانید!

دریافت «سخنرانی/ تناظر دوگانه های اسرائیل و ایران» | “دریافت از پیوند کمکی

جرأت طوفان؛ جان گرفتن گفتمان دینی «جهادگرایی در فلسطین»

نویسنده: حامد دهقانی

 

شیخ محمد الحسن ولد الددو، عالم شناخته‌شده و اسلام‌گرای اهل موریتانیا، در سخنرانی چند روز پیش خود، در حمایت از جهاد مسلمانان در غزه و فضیلت بسیار آن، به حدیث «إن أفضل رباطکم عسقلان» استناد می‌کند.

 

شگفت آنکه تطبیق حدیث «أفضل رباطکم عسقلان» بر «جهاد در غزه» فهمی بدیع و تازه در فضای گفتمانی حمایت از فلسطین است و موج مطالبی که به یکباره در این روزها در این راستا شکل گرفته، تقریبا بی‌سابقه بوده است.

 

چنین می‌نماید که موفقیت علمیات طوفان الأقصی نقش مهمی در فراگیر شدن بازخوانی این‌زمانی – و چه بسا آخرالزمانی – از این حدیث داشته است.

 

پیروزی مجاهدان فلسطینی، اگر خدا بخواهد، گرایش و اقبالی تازه در میان توده‌ها به جریان اسلام سیاسی، چه در اهل سنت و چه در شیعه، ایجاد می‌کند و روحی تازه به گفتمان جهادگرایی در فلسطین می‌دمد. اما شاید این برای نخستین بار در تاریخ معاصر باشد که مقاصد جهادی مسلمانان، چنین یکسو و هم‌جبهه شده است.

 

ادامه مطلب: جرأت طوفان؛ جان گرفتن گفتمان دینی «جهادگرایی در فلسطین»

تناظر دوگانه های اسرائیل و ایران

چکیده سخنرانی حجت الاسلام قنبریان/ هیات آرمان انقلاب(جامعه پزشکی)/ ۲۷مهر۱۴۰۲

ایران و اسرائیل هریک در دوگانه ای مهم قرار دارند که بدون درک آن نمی توان تحلیل درست از صحنه و هم توصیه و راهبرد درست داد!

  1. اسرائیل در دوگانه دولت اسرائیل_سرزمین اسرائیل:
    صهیونیزم پدیده ای مدرن است که در “بستر سکولاریزم” متولد شد و ناگزیر به استانداردهای آن است!
    از سوی دیگر مخاطبش قوم یهود است ولاجرم با “مذهب” کار می کند.
    لذا همزمان پایتختِ “ارزشهای لیبرال” (مثل هم جنس گرایی و…) و هم “افراطی ترین گرایش های مذهبیِ تکفیری” است!
    تقاضای جهانی از او، سکولاریزم است که برآیندش “دولت اسرائیل” است؛ به شکل دموکراتیک سرکار می آید و همراه با ارزشهای لیبرال است.
    تقاضای قوم یهود از او، رسالت مذهبی است که در مفهوم “سرزمین اسرائیل”(ارض موعود) خود را نشان می دهد.
    آمایش جمعیتی در آنجا:
    – یهود سکولار ۴۰٪
    یهود سنتی ۲۳٪
    یهود مذهبی ۱۰٪
    یهود ارتدکس افراطی ۸٪
    دو دسته آخر خواهان اجرای شریعت و قانون رسمی شدن اصول دین یهودند.
    سکولارها معمولا مناصب سیاسی دولت و مذهبی ها نهادهای اجتماعی را پر می کنند.
    اسرائیل اینگونه توانسته در دوگانه یاد شده تعادل ایجاد کند. یهودی زاده های کمتر متدین و جامعه جهانی را با یک دولت سکولار که از کنسرت ها تا دیگرباشی ها را حمایت می کند، راضی کند؛ و یهودی های مذهبی و متعصب را با اعطای ارض موعود و یادگارهای تورات راضی کند.
    هارمونی انطباق و شکاف در این دوگانه بسیار حائز اهمیت است:
    – وقتی در جنگ۱۹۶۷، صحرای سینای مصر و جولان سوریه و اماکن مقدسی از تورات به سرزمین اشغالی اضافه شد، مذهبی ها را مایل به دولت سکولار کرد و آنرا معجزه و نشانه الهی تلقی کردند. اینگونه “دولت اسرائیل” و “سرزمین اسرائیل” همگرایی بیشتر یافتند.
    ارتش اسرائیل(در دولت)= ارتش خدا خوانده شد و حتی یهودیان مذهبی اقبال بیشتری در سِمَت های ارتش از خود نشان دادند.
    خاخام تسوی یهودا کوک (پدر معنوی جنبشی تندرو) می گوید: “صهیونیزم پاسخی به ندای پروردگار است. باید گفت که صهیونیزم نشأت گرفته از اراده الهی بوده و در قالب جنبش سکولار ظهور و بروز یافته است. اراده خداوند را اجرا می سازند. صهیونیست ها اگر به دنبال اجرای یک پروژه سکولار ملی باشند، ابزاری در دست خداوند خواهند بود و خدا به وسیله آنها آزادی قوم یهود را رقم خواهد زد.”
    – در مقابل وقتی انتفاضه (مثل الاقصی سال۲۰۰۰) شکل می گیرد، نسبت به دولت اسرائیل تردید می کنند!
    انتفاضه ها، “سرزمین اسرائیل” را نشانه گرفته و میخواهند مانع پیشروی آنها یا اخراج آنها از اورشلیم و قدس شوند. از اینرو وقتی مورد اقبال واقع می شوند یهود مذهبی، سرزمین را هم در معرض خطر می بیند.
    – سطح درگیری سازشکاران (خودگردان یا شاهان منطقه) در حد برخی دولت های اسرائیل است؛ که لیکود بهتر است یا حزب کار؟! ولی اصل سرزمین اسرائیل را پذیرفته اند. در این سطح دولتهای آمریکا هم تفاوت قائل اند؛ بایدن هم کنار معترضان خیابانی نتانیاهو، گله مند بود.
    اما نوک فلش طوفان الاقصی، “سرزمین اسرائیل” بود نه نتانیاهو و رقبایش؛ پس تهدیدش بسی بیشتر از ائتلاف سیاسی رقبای سیاسی است.
    مطالبات طرح شده توسط دولت جمهوری اسلامی تا کنون؛ “محاکمه”(نتانیاهو)، “اخراج سفرای اسرائیل از کشورهای اسلامی” و “تحریم کالاهای اسرائیلی” بوده است. اینها کف مطالبات و در حد مواجهه با “دولت اسرائیل” است نه “سرزمین اسرائیل”!
    انتفاضه و مقاومت بُردش، سلب سرزمین اسرائیل بوده نه محاکمه یک جانی یا اخراج موقت یک سفیر که دولت اسرائیل هم خود ممکن است چنین کند.(دقت کنید)
  2. ایران در دوگانه امت گرایی اسلامی_منافع ملی در چارچوب دولت-ملت مدرن:
    – ایران نیز از حیث “انقلاب اسلامی”، “امت گرا” بوده است. امام خمینی از “جمهوری های اسلامی مستقل و متحد” در جهان اسلام می گفت. در فصل اول قانون اساسی -که بمثابه اصولِ اصول است- هم آمد:
    “تنظیم سیاست خارجی کشور براساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بی دریغ از مستضعفان جهان”(بند۱۶اصل۳)
    در اصول بعد(اصل۱۵۰) درباره سپاه پاسداران آمد “برای ادامه نقش خود در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن پابرجا می ماند”. از همین جا “سپاه قدس” در آمد.
    – اما از حیث “نظام جمهوری اسلامی ایران”، “ملت گرا” و عضوی از اعضای سازمان ملل با قواعد و کنوانسیون های آن است!
    مثلا نمی تواند در امور داخلی کشورها دخالت کند! از اینرو در بحرین، دخالتی نمی کند و در سوریه و عراق پس از دعوت دولتهای قانونی، علیه داعش ورود می کند.
    طیف بندی جمعیتی ایران:
    به حسب برخی پیمایش ها (کامل منتشر نشده) حدود ۲۲٪ از مردم ایران -که عمدتا از طبقه متوسط به بالا و در کلان شهرها زندگی می کنند- گرچه مذهبی هستند لکن “اسلام سیاسی” را قبول ندارند و خواهان ارتباط با آمریکا و به رسمیت شناختن اسرائیل اند! اینها دولت-ملت کنونی ایران را سلب نکرده و جزء براندازان هم نیستند.
    از همین جا، جهاد تبیین و همراهی عمومی و اکثریت قاطع لزوم می یابد.
    دولتهای غربگرا در ایران نیز از انقلابی ها متفاوت اند. در ۴۰سال گذشته رجال سیاسی و اردوگاهی پدید آمده که دولت-ملت و صرفا منافع ملی را بر امت گرایی و انقلابی گری ترجیح می دهد. برخی از این رجال در مجاری تصمیم سازی نظام بوده و هستند. دبیر شورای امنیت وقت در سال۸۳ صراحتا گفت: “یکی از مباحث مهم و زیربنایی در این زمینه همان بحثی است که کم و بیش هنوز در گوشه و کنار فضای ذهن نخبگان ما خلجان می کند و آن اینکه آیا می خواهیم “جمهوری اسلامی ایران” باشیم یا می خواهیم “انقلاب اسلامی” باشیم؟ اگر بناست انقلاب اسلامی باشیم، رسالت بسیار بزرگی بردوش داریم یعنی ما انقلاب اسلامی هستیم و می خواهیم این فرهنگ را در سطح منطقه و جهان اسلام نشر بدهیم و قاعدتاً قدرت و ثروت خودمان را هم در سایه آن می بینیم و بر این مبنا هر مقدار انقلاب اسلامی بسط و گسترش پیدا کند به طور طبیعی بر قدرت و حتی ثروت ما افزوده خواهد شد. اما اگر می خواهیم جمهوری اسلامی ایران باشیم، رسالت اولیه و اولویت ما جمهوری اسلامی ایران است پس باید مسیر دیگری را بپیماییم و با اقتدار ج.ا.ا و تامین قدرت و ثروت است که به استحکام آن خواهیم رسید و هدف محوری ما حفظ این نظام خواهد بود”. (ماهنامه راهبرد ش۳۹)
    در بین این دوگانه است که:
    – مقامات در سخنرانی ها و آرمان خوانی ها بیشتر امت گرا بروز کرده اما در اقدامات و روال تصمیم سازی بیشتر دولت-ملت و منافع ملی را لحاظ می کنند.
    – در آزمایش موشک، رویش مرگ بر اسرائیل نوشته و ماکت دیمونا را هدف فرضی قرار می دهیم اما در دشمنی واقعی اسرائیل با مسلمانان غزه و کشتن بچه ها، تا مرزمان تهدید نشده یا از سوی دولت قانونی آنجا دعوت نشده ایم، صبر می کنیم و یا پنهانی و غیر مستقیم به گروه های مقاومت کمک می کنیم.
    نقطه تعادل در این دوگانه، ابتکاراتی برای جمع بین آندوست. بطور واضح:
    شکستن محاصره غزه و رساندن کمک های ضروری(آب و غذا و دارو) وظیفه انسانی و امتی ماست که هیچ پروتکل بین المللی هم آنرا دخالت در امور دیگر کشورها نمی داند. چون احتمال ممانعت اسرائیل هست، جمهوری اسلامی می تواند امنیت این محموله ها را در دریا و خشکی تا رسیدن به دست مردم غزه تامین کند. کشتی های نظامی اش، کشتی امداد رسانی را اسکورت و تهدید آنرا، تهدید مرزهایش بخواند. به سازمانهای بین المللی اجازه بازرسی کشتی امدادی را بدهد و کمک های کشورهای اسلامی را به دست مردم غزه برساند.
    از این پس در صورت تعرض، حق دفاع از خود دارد و اگر بدون تعرض به مسلمانان غزه برساند پیروزی خود را تثبیت و شکست دادن مردم غزه با گرسنگی و تشنگی را می شکند.
    ۲٫ گروه های مقاومت آسان تر از دولت ج.ا.ا می توانند بهانه مداخله نظامی و کمک به برادران خود را بیابند.
    ۳. خط قرمزی (مثل اشغال زمینی غزه)، می تواند اجماع امت اسلامی شود و کشورها -از جمله ایران اسلامی- و گروه های مقاومت را متعهد بدان کند. اینجور فضای جهانی هم ایران یا حزب الله را شروع کننده جنگ علیه اسرائیل نمی داند.
    پرداختن به ابتکاراتی که فریاد رسی مظلومان را با کمترین هزینه بین المللی تامین کند، باید کار نخبگان سیاست و مورد مطالبه مردم انقلابی باشد.
    امام سجاد(ع) در دعای۸ صحیفه سجادیه فرمود: “اللهم اعوذ بک من… ان نَعضُدَ ظالماً اَو نَخذُلَ ملهوفاً خدایا پناه می برم به تو از اینکه یاریگر ظالمی یا خوار کننده داغدیده و ستمدیده ای باشم.

شهادت میدهم چیزی ز دینداری نمی دانم

سراپا غرق تردیدم، من آیا یک مسلمانم ؟

 

مسلمان نیست هرکس بی خبر باشد ز هم کیشش

حدیثی خوانده ام اینگونه سرگردان و حیرانم

 

دلم از آه مظلومی  نمی سوزد ، نمی لرزد

خدایا تازه فهمیدم، پر از  جهل است ایمانم

 

من آنم که نمی بینم زبیر و طلحه ی خود را

ولی در ادعایم بوذر و عمار و سلمانم

 

گهی هستم ز هرچه انقلابی انقلابی تر

و گاهی فتنه ای می سازم و بعدش پشیمانم

 

نکرده این نماز روبروی کعبه آبادم

نکرده مسجد الاقصی ویران گشته ویرانم

 

شده هر روز این دنیا غروب سرخ عاشورا

ولی من روضه را تنها برای گریه می خوانم

 

رسیده ناله ی هل معین مهدی زهرا

ولی من در هوای ملک ری سر در گریبانم

 

کویرم خشک و بی پایان, اسیر فصل یخبندان

نشد این گریه ها باران , بر این جان بیابانم

 

منم آن شاخه ی زردی که این دوران نامردی

نیاورده کمی دردی به این اعضای انسانم

 

به چشم خویش میبینم به خاک و خون کشیدن را

سحر می سوزم و افطار عبد سفره ی نانم

 

نگاه من نمی بیند  مسلمان فلسطین را

مسلمانم ولی محصور در عنوان ایرانم

 

مکرر امت اسلام واحد را نشان می داد

مکرر سوخت ، من شرمنده ی پیر جمارانم

 

چه زیبا گفت از مرگ یهود و موج بیداری

همان موج خروشانی که من یک قطره از آنم

 

شده عالم پر از فریاد و طغیان کرده استبداد

چرا در این همه غوغا سکوت افتاده در جانم

 

جهان در پیچ تاریخیست, من در پیچ گمراهی

نمی دانم که با حقم و یا در حزب شیطانم

 

 

گهی تند و گهی آهسته ام اما خدا داند

اگر سید علی فرمان دهد مانند طوفانم

 

خدا گفته است حجم با برائت میشود کامل

کمال دین خود را لعن اسرائیل می دانم

 

اگرچه دیر می گویم،  پر از تکبیر می گویم

منم سرباز و امروز است خاک غزه میدانم

 

حسین محسنات

یا حَجّاج!

از حَجّاج، سفاک تر، والی ای در تاریخ اسلام سراغ نداریم.

در زمانی که والی عراق بود، تعدادی از زنان مسلمان تاجر با کشتی و اموالشان دست دزدان قوم “مید” از “دیبل”(بندری در سند) افتادند!…

یکی از آن زنان -از بنی یربوع- از همان کشتی ندا داد: یا حَجّاج!

این دادخواهی به حجاج رسید جواب داد: یا لبیک!

از همین جا عملیاتهایی برای آزاد سازی آنها و بعد فتح سند کلید خورد… (فتوح البلدان ج۳ص۵۳۴)

تاریخ آینده بر مظلومیت امت اسلام خواهد گریست که حَجّاج هایش کودکان و زنان (یمن یا…) را به خون کشیدند اما فریاد حدود یک میلیون زنان و مادرانی که در باریکه ای بنام غزه گروگان اند را هیچ پاسخی ندادند! یا فقط برای مصرف داخلی، ژستی گرفتند و زباناً محکوم کردند!

جنایت در غزه به ضیم و ننگ رسیده است؛ همان که حسین(ع)، به قیمت کشته شدن و پیروز نشدن، عاشورا پذیرفت! (بین السله و الذله)

از اینسو در تمام این ۷۵سال اینقدر افکار عمومی جهان برای مقابله با اسرائیل فراهم نبوده است. فقط تظاهراتهای اروپایی و آمریکایی را ببینید!

بین “مقاومت اسلامی” با “حَجّاج های امت” حتما فرقی هست!

بیانیه و محکوم کردن و صرفا سخن گفتن را سازشکارها هم دارند.

مقاومت یا باید دیگر برای مردم شان از محو اسرائیل و… نگوید یا در این “ننگ اسلامی” و “فرصت جهانی” ، انتقام شایسته را بگیرد.

می دانم که در تدبیر و بالمرصادند و حتما به موقع اقدام خواهند کرد! و به طرح کثیف بایدن بعد از فاجعه بیمارستان تن نمی دهند.

محسن قنبریان ۲۶مهر۱۴۰۲

وا معتصماه!

در زمان معتصم عباسی، پادشاه روم، سرزمین اسلام را اشغال کرد؛ مسلمانان تحت سلطه را مُثله کرد، چشمانشان را بیرون آورد و بینی و گوشهایشان را برید. زنان و بچه ها را هم اسیر و در بند کرد. مرزنشینانی که اسب و سلاحی داشتند، بر او تاختند.

یک زن هاشمی اسیر و در بندِ رومیان صیحه زد: وامعتصماه!

خبر به معتصم رسید، پاسخ داد: لبّیک! لبّیک!

همان وقت بپاخواست و بر اسب سوار و دستور حرکت داد…

فتح عمُّوریّه از همین جا آغاز شد.

 

جنایات اسرائیل در غزه از اشغال رومیان کمتر نیست، آنچه با بمب های ممنوعه اتفاق می افتد بسی دردناک تر از مُثله کردن و گوش و بینی بریدن است. اینجا کودکان را هم می کشند و صدای #یا_للمسلمین زنان بلند است.

مرزداران امروز اسلام هرکه سلاح داشته کاری کرده و می کند؛ لکن غزه دارد ویرانه و نسل کشی، کامل میشود.

 

روشن شد شاهان عرب از معتصم بی عرضه ترند؛ ولی ولایت فقیه عادل با خلافت عباسی قابل مقایسه نیست؛ معتصمِ فاسق و جائر از خامنه ای و سیدحسن نصرالله، جوانمردتر و با غیرت تر نبود.

سال۸۰ فرمود: “من فریاد آن زن فلسطینی را که در مقابل دوربین خبرنگار با صدای گرفته خود فریاد می زد: یاللمسلمین… از یاد نمیبرم

در این ۲۰سال دست مبارزان سرحدات اسلام و فلسطین بجای سنگ، از موشک پرشد.

امروز(۲۵مهر) تهدید کرد: “بمباران های غزه باید فوراً قطع شود”!

” اگر چنانچه این جنایات ادامه پیدا کند، مسلمانها و نیروهای مقاومت بی تاب می شوند؛ کسی جلوی اینها را دیگر نمی تواند بگیرد؛ این را بدانند”!

 

یعنی روزهای آینده، نجات غزه را می بینیم؟!

 

محسن قنبریان