تناظر دوگانه های اسرائیل و ایران

چکیده سخنرانی حجت الاسلام قنبریان/ هیات آرمان انقلاب(جامعه پزشکی)/ ۲۷مهر۱۴۰۲

ایران و اسرائیل هریک در دوگانه ای مهم قرار دارند که بدون درک آن نمی توان تحلیل درست از صحنه و هم توصیه و راهبرد درست داد!

  1. اسرائیل در دوگانه دولت اسرائیل_سرزمین اسرائیل:
    صهیونیزم پدیده ای مدرن است که در “بستر سکولاریزم” متولد شد و ناگزیر به استانداردهای آن است!
    از سوی دیگر مخاطبش قوم یهود است ولاجرم با “مذهب” کار می کند.
    لذا همزمان پایتختِ “ارزشهای لیبرال” (مثل هم جنس گرایی و…) و هم “افراطی ترین گرایش های مذهبیِ تکفیری” است!
    تقاضای جهانی از او، سکولاریزم است که برآیندش “دولت اسرائیل” است؛ به شکل دموکراتیک سرکار می آید و همراه با ارزشهای لیبرال است.
    تقاضای قوم یهود از او، رسالت مذهبی است که در مفهوم “سرزمین اسرائیل”(ارض موعود) خود را نشان می دهد.
    آمایش جمعیتی در آنجا:
    – یهود سکولار ۴۰٪
    یهود سنتی ۲۳٪
    یهود مذهبی ۱۰٪
    یهود ارتدکس افراطی ۸٪
    دو دسته آخر خواهان اجرای شریعت و قانون رسمی شدن اصول دین یهودند.
    سکولارها معمولا مناصب سیاسی دولت و مذهبی ها نهادهای اجتماعی را پر می کنند.
    اسرائیل اینگونه توانسته در دوگانه یاد شده تعادل ایجاد کند. یهودی زاده های کمتر متدین و جامعه جهانی را با یک دولت سکولار که از کنسرت ها تا دیگرباشی ها را حمایت می کند، راضی کند؛ و یهودی های مذهبی و متعصب را با اعطای ارض موعود و یادگارهای تورات راضی کند.
    هارمونی انطباق و شکاف در این دوگانه بسیار حائز اهمیت است:
    – وقتی در جنگ۱۹۶۷، صحرای سینای مصر و جولان سوریه و اماکن مقدسی از تورات به سرزمین اشغالی اضافه شد، مذهبی ها را مایل به دولت سکولار کرد و آنرا معجزه و نشانه الهی تلقی کردند. اینگونه “دولت اسرائیل” و “سرزمین اسرائیل” همگرایی بیشتر یافتند.
    ارتش اسرائیل(در دولت)= ارتش خدا خوانده شد و حتی یهودیان مذهبی اقبال بیشتری در سِمَت های ارتش از خود نشان دادند.
    خاخام تسوی یهودا کوک (پدر معنوی جنبشی تندرو) می گوید: “صهیونیزم پاسخی به ندای پروردگار است. باید گفت که صهیونیزم نشأت گرفته از اراده الهی بوده و در قالب جنبش سکولار ظهور و بروز یافته است. اراده خداوند را اجرا می سازند. صهیونیست ها اگر به دنبال اجرای یک پروژه سکولار ملی باشند، ابزاری در دست خداوند خواهند بود و خدا به وسیله آنها آزادی قوم یهود را رقم خواهد زد.”
    – در مقابل وقتی انتفاضه (مثل الاقصی سال۲۰۰۰) شکل می گیرد، نسبت به دولت اسرائیل تردید می کنند!
    انتفاضه ها، “سرزمین اسرائیل” را نشانه گرفته و میخواهند مانع پیشروی آنها یا اخراج آنها از اورشلیم و قدس شوند. از اینرو وقتی مورد اقبال واقع می شوند یهود مذهبی، سرزمین را هم در معرض خطر می بیند.
    – سطح درگیری سازشکاران (خودگردان یا شاهان منطقه) در حد برخی دولت های اسرائیل است؛ که لیکود بهتر است یا حزب کار؟! ولی اصل سرزمین اسرائیل را پذیرفته اند. در این سطح دولتهای آمریکا هم تفاوت قائل اند؛ بایدن هم کنار معترضان خیابانی نتانیاهو، گله مند بود.
    اما نوک فلش طوفان الاقصی، “سرزمین اسرائیل” بود نه نتانیاهو و رقبایش؛ پس تهدیدش بسی بیشتر از ائتلاف سیاسی رقبای سیاسی است.
    مطالبات طرح شده توسط دولت جمهوری اسلامی تا کنون؛ “محاکمه”(نتانیاهو)، “اخراج سفرای اسرائیل از کشورهای اسلامی” و “تحریم کالاهای اسرائیلی” بوده است. اینها کف مطالبات و در حد مواجهه با “دولت اسرائیل” است نه “سرزمین اسرائیل”!
    انتفاضه و مقاومت بُردش، سلب سرزمین اسرائیل بوده نه محاکمه یک جانی یا اخراج موقت یک سفیر که دولت اسرائیل هم خود ممکن است چنین کند.(دقت کنید)
  2. ایران در دوگانه امت گرایی اسلامی_منافع ملی در چارچوب دولت-ملت مدرن:
    – ایران نیز از حیث “انقلاب اسلامی”، “امت گرا” بوده است. امام خمینی از “جمهوری های اسلامی مستقل و متحد” در جهان اسلام می گفت. در فصل اول قانون اساسی -که بمثابه اصولِ اصول است- هم آمد:
    “تنظیم سیاست خارجی کشور براساس معیارهای اسلام، تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان و حمایت بی دریغ از مستضعفان جهان”(بند۱۶اصل۳)
    در اصول بعد(اصل۱۵۰) درباره سپاه پاسداران آمد “برای ادامه نقش خود در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن پابرجا می ماند”. از همین جا “سپاه قدس” در آمد.
    – اما از حیث “نظام جمهوری اسلامی ایران”، “ملت گرا” و عضوی از اعضای سازمان ملل با قواعد و کنوانسیون های آن است!
    مثلا نمی تواند در امور داخلی کشورها دخالت کند! از اینرو در بحرین، دخالتی نمی کند و در سوریه و عراق پس از دعوت دولتهای قانونی، علیه داعش ورود می کند.
    طیف بندی جمعیتی ایران:
    به حسب برخی پیمایش ها (کامل منتشر نشده) حدود ۲۲٪ از مردم ایران -که عمدتا از طبقه متوسط به بالا و در کلان شهرها زندگی می کنند- گرچه مذهبی هستند لکن “اسلام سیاسی” را قبول ندارند و خواهان ارتباط با آمریکا و به رسمیت شناختن اسرائیل اند! اینها دولت-ملت کنونی ایران را سلب نکرده و جزء براندازان هم نیستند.
    از همین جا، جهاد تبیین و همراهی عمومی و اکثریت قاطع لزوم می یابد.
    دولتهای غربگرا در ایران نیز از انقلابی ها متفاوت اند. در ۴۰سال گذشته رجال سیاسی و اردوگاهی پدید آمده که دولت-ملت و صرفا منافع ملی را بر امت گرایی و انقلابی گری ترجیح می دهد. برخی از این رجال در مجاری تصمیم سازی نظام بوده و هستند. دبیر شورای امنیت وقت در سال۸۳ صراحتا گفت: “یکی از مباحث مهم و زیربنایی در این زمینه همان بحثی است که کم و بیش هنوز در گوشه و کنار فضای ذهن نخبگان ما خلجان می کند و آن اینکه آیا می خواهیم “جمهوری اسلامی ایران” باشیم یا می خواهیم “انقلاب اسلامی” باشیم؟ اگر بناست انقلاب اسلامی باشیم، رسالت بسیار بزرگی بردوش داریم یعنی ما انقلاب اسلامی هستیم و می خواهیم این فرهنگ را در سطح منطقه و جهان اسلام نشر بدهیم و قاعدتاً قدرت و ثروت خودمان را هم در سایه آن می بینیم و بر این مبنا هر مقدار انقلاب اسلامی بسط و گسترش پیدا کند به طور طبیعی بر قدرت و حتی ثروت ما افزوده خواهد شد. اما اگر می خواهیم جمهوری اسلامی ایران باشیم، رسالت اولیه و اولویت ما جمهوری اسلامی ایران است پس باید مسیر دیگری را بپیماییم و با اقتدار ج.ا.ا و تامین قدرت و ثروت است که به استحکام آن خواهیم رسید و هدف محوری ما حفظ این نظام خواهد بود”. (ماهنامه راهبرد ش۳۹)
    در بین این دوگانه است که:
    – مقامات در سخنرانی ها و آرمان خوانی ها بیشتر امت گرا بروز کرده اما در اقدامات و روال تصمیم سازی بیشتر دولت-ملت و منافع ملی را لحاظ می کنند.
    – در آزمایش موشک، رویش مرگ بر اسرائیل نوشته و ماکت دیمونا را هدف فرضی قرار می دهیم اما در دشمنی واقعی اسرائیل با مسلمانان غزه و کشتن بچه ها، تا مرزمان تهدید نشده یا از سوی دولت قانونی آنجا دعوت نشده ایم، صبر می کنیم و یا پنهانی و غیر مستقیم به گروه های مقاومت کمک می کنیم.
    نقطه تعادل در این دوگانه، ابتکاراتی برای جمع بین آندوست. بطور واضح:
    شکستن محاصره غزه و رساندن کمک های ضروری(آب و غذا و دارو) وظیفه انسانی و امتی ماست که هیچ پروتکل بین المللی هم آنرا دخالت در امور دیگر کشورها نمی داند. چون احتمال ممانعت اسرائیل هست، جمهوری اسلامی می تواند امنیت این محموله ها را در دریا و خشکی تا رسیدن به دست مردم غزه تامین کند. کشتی های نظامی اش، کشتی امداد رسانی را اسکورت و تهدید آنرا، تهدید مرزهایش بخواند. به سازمانهای بین المللی اجازه بازرسی کشتی امدادی را بدهد و کمک های کشورهای اسلامی را به دست مردم غزه برساند.
    از این پس در صورت تعرض، حق دفاع از خود دارد و اگر بدون تعرض به مسلمانان غزه برساند پیروزی خود را تثبیت و شکست دادن مردم غزه با گرسنگی و تشنگی را می شکند.
    ۲٫ گروه های مقاومت آسان تر از دولت ج.ا.ا می توانند بهانه مداخله نظامی و کمک به برادران خود را بیابند.
    ۳. خط قرمزی (مثل اشغال زمینی غزه)، می تواند اجماع امت اسلامی شود و کشورها -از جمله ایران اسلامی- و گروه های مقاومت را متعهد بدان کند. اینجور فضای جهانی هم ایران یا حزب الله را شروع کننده جنگ علیه اسرائیل نمی داند.
    پرداختن به ابتکاراتی که فریاد رسی مظلومان را با کمترین هزینه بین المللی تامین کند، باید کار نخبگان سیاست و مورد مطالبه مردم انقلابی باشد.
    امام سجاد(ع) در دعای۸ صحیفه سجادیه فرمود: “اللهم اعوذ بک من… ان نَعضُدَ ظالماً اَو نَخذُلَ ملهوفاً خدایا پناه می برم به تو از اینکه یاریگر ظالمی یا خوار کننده داغدیده و ستمدیده ای باشم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *