فرمایش آقای رئیس جمهور -که چند سال است این قرائت را از ولایتعهدی امام رضا(ع) تکرار میکند- دو ایراد اساسی دارد:
۱٫ تاریخ را ژله گرفته که به خواست ایشان فرم میگیرد! قبول ولایتعهدی و رفتن با “ابرقدرت به تمام معنا” با وجود “جائر بودن”، بخاطر “مصلحت اسلام و مردم”؛ هیچ شباهتی به وضع ایشان ندارد .
نه فقط بر اساس اسناد تاریخی بلکه براساس صحیحترین روایات از خود امام رضا(ع)، قبول ولایت عهدی از سوی امام مشروط به:
۱. “ عدم تعهد ” نسبت به آن ابرقدرت بود(روایت صحیح السند معمّربن خلّاد از امام رضا). یعنی شرط کرد در انفاذ هیچ حکم آن ابرقدرت همکاری نکند و هیچ را امضاء نکند.
۲. “ تعهد نسبت به انقلابیون و مبارزینِ با آن ابرقدرت، در اقصی نقاط جهان اسلام“.
وقتی به حسب روایت صحیح، مأمون از حضرت میخواهد که به مطیعینشان -که در نواحی مختلف دست به قیام زدهاند- نامه بنویسند(و آنها را به سازش دعوت کنند)، امام قبول نمینماید و تازه میفرماید: “این ولایت عهدی نعمتی بر من نیافزوده؛ نامههای من در شرق و غرب امپراطوری نفوذ داشت“!(
یعنی آری این نفوذ را دارم اما برای منافع شما چنان نمیکنم.
وجدان عمومی و حافظه تاریخ درباره این “شباهتسازیِ” آقای روحانی بین خود و امام رضا(ع) قضاوت خواهد کرد؛ که آیا رویکرد ایشان و در آمدن با ابرقدرتی که خود جائرش میداند و فقط بخاطر مصلحت اسلام و مردم حاضر است خود را قربانی کند؛ این دو عنصر ولایتعهدی امام رضا(ع) را دارد؟! یعنی:
۱. از عدم تعهد نسبت به رویههای آن ابرقدرت برخوردار است؟! یا هر کنوانسیون و معاهدهای را خواستند، متعهد میشود؟!!
۲. از تعهد نسبت به مبارزین اسلام در یمن و فلسطین و سوریه و عراق مقابل منافع این ابرقدرت، برخوردار است؟!
یا درخواست مأمونِ عصر برای استفاده از نفوذ انقلاب اسلامی برای به سازش درآوردن جبهه مقاومت، قابل بررسی و معامله است؟!
۲٫ اگر قرار است شبیهی تاریخی برای رویکرد ایشان یافته شود؛ آن “زیدالنار” است نه امام رضا(ع)!
باز به حسب گزارش احادیث عیون اخبار الرضا زید برادر امام رضا(ع)، منفعت طلبی خودبرتربین بود؛ در دورهای بخاطر منافع، دست به تندروی و شورش علیه ابرقدرت عباسی زد وخانههای آنها را در بصره را آتش زد و معروف به “زیدالنار” شد. لکن کمی بعد مثل انقلابیای بریده، با مأمون ساخت. به مأمون گفت: “اگر بار بعد خواستم خانههائی را آتش بزنم، خانه دشمنان شما را آتش میزنم“. بعدتر از ندیمان و همنشینان ابرقدرت عباسی شد(
امام رضا(ع) آن تندروی آن روز و آتش افروزی بر بیگناهان و این سازشکاری امروز را نکوهش و تا آخر عمر با او قطع ارتباط کرد و بدو فرمود: “اینها [ابرقدرت عباسی] با پیروان ما بخاطر محبت و اعتقادشان به ما، دشمنی میکنند و خون و مالشان را حلال میشمارند؛ مراقب باش با اسائه و کم گرفتن آنان، به خود ظلم میکنی و حقت [که منتسب به خاندان عترتی]را باطل میکنی“(
آقای روحانی بهتر میداند چه کسی در ایام اختیار داری امور جنگ به تولید سلاح هستهای بیمیل نبود! سال ٨۵ نامه محرمانه فرماندهی نظامی را منتشر کرد که در آن پیروزی منوط به “قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاحهای لیزر و اتم” خوانده شده بود! انتشار آن نامه، اعتراف، تلقی و بهانه غرب برای صدور ۵ قطنامه شورای امنیت ظرف سه سال علیه کشور شد!
آقای روحانی دست راست و وارث همان کس بود که تا ۹۴ هم رفتن به سمت سلاح هستهای را -علیرغم فتوای صریح رهبری- ممکن میشمرد و به حسب گزارش سایت رسمی خودش گفت: “این درست است که ما اجازه رفتن به طرف سلاح هستهای را نداریم ولی اگر شرایطی پیش بیاید و ضرورت پیدا کند و یا دشمنی پیدا کنیم که بخواهد از این سلاح استفاده کند قدرت ما محفوظ است“!(
روزی دیگر از پایان عصر موشک گفت و امضای کری را ضمانت خواند!
حالا بگویند شباهتشان به زیدالنار بیشتر است یا امام رضا(ع)؟!
اگر در خانه کسی تجمع نیکو باشد جلوی خانه زیدالنارهاست نه امام رضا(ع)!
محسن قنبریان
۹۸/۸/۳