بایگانی برچسب: s

پیشنهاد احزاب سیاسی متاسفانه بیش از آنکه ناظر به منافع ملی و عمومی مردم باشد، شعبده ای جناحی و برای بالاکشیدن خود است.

لذاپیشنهاد “استعفا”ی روحانی توسط اصلاح طلبان و طرح “استیضاح” او توسط اصولگرایان نیاز به تٲمل ملی دارد.

راستش رهبری با حمایت از مصوبه سران چون در قامت رئیس اصولگرایان حاضر نشد آنها را شوکه کرد و اصلاح طلبان را هم غافلگیر کرد که رئیس اصلاحات از آن به نجات دولت تعبیر کرد.

اما فارغ از قبیله گرائی های جناحی و ترجیح مصالح حزبی بر ملی خوب است به این مهم بیشتر اندیشیده شود که آیا تعویض ناکارآمدی حتما باید پس از اتمام دوره انتخاب باشد؟!

دراینباره یادداشت ناکارآمدی و نامقبولی و مصالح تصنعی! را ملاحظه فرمایید.

تظاهرات مقابل خانه امام رضا(ع) یا زیدالنار؟!

 

فرمایش آقای رئیس جمهور -که چند سال است این قرائت را از ولایتعهدی امام رضا(ع) تکرار می‌کند- دو ایراد اساسی دارد:

۱٫      تاریخ را ژله گرفته که به خواست ایشان فرم می‌گیرد! قبول ولایتعهدی و رفتن با “ابرقدرت به تمام معنا” با وجود “جائر بودن”، بخاطر “مصلحت اسلام و مردم”؛ هیچ شباهتی به وضع ایشان ندارد .
نه فقط بر اساس اسناد تاریخی بلکه براساس صحیح‌ترین روایات از خود امام رضا(ع)، قبول ولایت عهدی از سوی امام مشروط به
:
۱. “ عدم تعهد ” نسبت به آن ابرقدرت بود(روایت صحیح السند معمّربن خلّاد از امام رضا)[۱]. یعنی شرط کرد در انفاذ هیچ حکم آن ابرقدرت همکاری نکند و هیچ را امضاء نکند.
۲. “ تعهد نسبت به انقلابیون و مبارزینِ با آن ابرقدرت، در اقصی نقاط جهان اسلام“.
وقتی به حسب روایت صحیح، مأمون از حضرت می‌خواهد که به مطیعین‌شان -که در نواحی مختلف دست به قیام زده‌اند- نامه بنویسند(و آنها را به سازش دعوت کنند)، امام قبول نمی‌نماید و تازه می‌فرماید: “این ولایت عهدی نعمتی بر من نیافزوده؛ نامه‌های من در شرق و غرب امپراطوری نفوذ داشت
[۲]“!(
یعنی آری این نفوذ را دارم اما برای منافع شما چنان نمی‌کنم
.
وجدان عمومی و حافظه تاریخ درباره این “شباهت‌سازیِ” آقای روحانی بین خود و امام رضا(ع) قضاوت خواهد کرد؛ که آیا رویکرد ایشان و در آمدن با ابرقدرتی که خود جائرش می‌داند و فقط بخاطر مصلحت اسلام و مردم حاضر است خود را قربانی کند؛ این دو عنصر ولایتعهدی امام رضا(ع) را دارد؟! یعنی
:
۱. از عدم تعهد نسبت به رویههای آن ابرقدرت برخوردار است؟! یا هر کنوانسیون و معاهدهای را خواستند، متعهد میشود؟!!
۲. از تعهد نسبت به مبارزین اسلام در یمن و فلسطین و سوریه و عراق مقابل منافع این ابرقدرت، برخوردار است؟!
یا درخواست مأمونِ عصر برای استفاده از نفوذ انقلاب اسلامی برای به سازش درآوردن جبهه مقاومت، قابل بررسی و معامله است؟!

۲٫      اگر قرار است شبیهی تاریخی برای رویکرد ایشان یافته شود؛ آن “زیدالنار” است نه امام رضا(ع)!
باز به حسب گزارش احادیث عیون اخبار الرضا
[۳]زید برادر امام رضا(ع)، منفعت طلبی خودبرتربین بود؛ در دوره‌ای بخاطر منافع، دست به تندروی و شورش علیه ابرقدرت عباسی زد وخانه‌های آنها را در بصره را آتش زد و معروف به “زیدالنار” شد. لکن کمی بعد مثل انقلابی‌ای بریده، با مأمون ساخت. به مأمون گفت: “اگر بار بعد خواستم خانه‌هائی را آتش بزنم، خانه دشمنان شما را آتش می‌زنم[۴]. بعدتر از ندیمان و همنشینان ابرقدرت عباسی شد[۵](
امام رضا(ع) آن تندروی آن روز و آتش افروزی بر بی‌گناهان و این سازشکاری امروز را نکوهش و تا آخر عمر با او قطع ارتباط کرد و بدو فرمود: “اینها [ابرقدرت عباسی] با پیروان ما بخاطر محبت و اعتقادشان به ما، دشمنی می‌کنند و خون و مالشان را حلال می‌شمارند؛ مراقب باش با اسائه و کم گرفتن آنان، به خود ظلم می‌کنی و حقت [که منتسب به خاندان عترتی]را باطل می‌کنی
[۶]“(

آقای روحانی بهتر می‌داند چه کسی در ایام اختیار داری امور جنگ به تولید سلاح هسته‌ای بی‌میل نبود! سال ٨۵ نامه محرمانه فرماندهی نظامی را منتشر کرد که در آن پیروزی منوط به “قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاح‌های لیزر و اتم” خوانده شده بود! انتشار آن نامه، اعتراف، تلقی و بهانه غرب برای صدور ۵ قطنامه شورای امنیت ظرف سه سال علیه کشور شد!

آقای روحانی دست راست و وارث همان کس بود که تا ۹۴ هم رفتن به سمت سلاح هسته‌ای را -علیرغم فتوای صریح رهبری- ممکن می‌شمرد و به حسب گزارش سایت رسمی خودش گفت: “این درست است که ما اجازه رفتن به طرف سلاح هسته‌ای را نداریم ولی اگر شرایطی پیش بیاید و ضرورت پیدا کند و یا دشمنی پیدا کنیم که بخواهد از این سلاح استفاده کند قدرت ما محفوظ است[۷]“!(

روزی دیگر از پایان عصر موشک گفت و امضای کری را ضمانت خواند!

حالا بگویند شباهتشان به زیدالنار بیشتر است یا امام رضا(ع)؟!

اگر در خانه کسی تجمع نیکو باشد جلوی خانه زیدالنارهاست نه امام رضا(ع)!

 

محسن قنبریان
۹۸/۸/۳


[۱] الکافی ج٨ص۱۵۱

[۲] همان

[۳] عیون اخبارالرضا ج۲باب۵٨ص۲۳۲و۲۳۵

[۴] همان

[۵] همان

[۶] همان

[۷] سایت آیت الله هاشمی رفسنجانی ۴آبان۹۴کدخبر۸۰۲۳۴

 

 آقای پرزیدنت! “حدیبیه” با “حاء” است یا “هاء”؟!

جناب رئیس جمهور فرموده‌اند: “در جریان صلح حدیبیه، تندروها در مقابل آن قرار گرفتند و به پیامبر طعنه می‌زدند که عجب صلح نامه‌ای امضاء کرده‌ای که حتی در آن از عنوان رسالت نیز صرف نظر کردید”

http://www.president.ir/fa/111911

آقای روحانی از اول برجام اصرار دارند از مناسبت آخر صفر برای تئوریزه کردن رویکردش درباره آمریکا استفاده کند و فعلا از ۲۳سال پیامبری فقط با صلح حدیبیه کار دارد.

بسیار خوب، بیایید کمی در “وجه شباهت” مذاکرات ایشان و حدیبیه مرور کنیم. فقط و فقط از بینات استفاده کنیم:

  • حدیبیه، پس از جنگ احزاب و اجتماع همه دشمنان علیه پیامبر بود.
    ما هم چنین وضعیتی را گذرانیدیم؛ قطعنامه‌ها و اجماعات ساختگی قدرت‌های دنیا علیه ما. (نتیجه بماند)
  • سلّمنا تعهدات برجام مثل توافق حدیبیه(!)؛ و طعنه‌ها به برجام و آقای رئیس جمهور، مثل طعنه‌های تندروها [فی الواقع سازشکاران] به پیامبر(ص)!
  • مفاد و تعهدات برجام توسط ترامپ و هم اروپا نقض شد؛ چنانچه تعهدات حدیبیه توسط اشراف قریش.

آقای رئیس جمهور بگویند سال بعد از حدیبیه، پیامبر چه کار کرد؟

آیا فقط یک سال بعد از مذاکرات و توافق، بخاطر نقض تعهدات از سوی طرف مقابل، پیامبر مکه را فتح نکرد و انا فتحنا لک فتحاً مبینا اتفاق نیافتاد؟!

آقای روحانی پس از نقض تعهدات آمریکا و اروپا چه کرد؟! بعد از چند سال باز مثل روز برجام میخواهد قصه حدیبیه بخواند؟!

آقای پرزیدنت! امروز شما، دیروز نقض حدیبیه است؛ بگو برنامه “فتح مبین”ات چیست؟!

یک حدیبیه دیگر؟!!

احتمالا -به قرائن موجود در همین سخنان امسال‌تان- زدن پهپاد آمریکائی و عقب‌نشینی در سیاست‌های منطقه‌ای آمریکا را هم صدمه به برجام می‌دانید نه فتح مبین!

واقعا حدیبیه با “حاء” است یا “هاء”؟!

⛔️ آقای روحانی، کالائی کردن آموزش خلاف شرع است!

  1. از “لسه فر” تا کالا شدن همه چیز!

آنچه نیوتن درباره ماشین گفت را اقتصاددان های کلاسیک درباره اقتصاد بازسازی کردند. اقتصاد بمثابه یک سیستم درون زا و بدون دخالت هیچ دست بیرونی مثل دولت و قوانین حاکمیتی و یا حتی ارزشهای اخلاقی!
“لسه فر” اصطلاحی فرانسوی برای این مفهوم بود به معنای عدم مداخله دولت در اقتصاد. چون اقتصاد، مکانیسمی نیوتنی و مکانیکی دارد که با دخالت بیرونی، منجر به ناکارآمدی می شود.
در گام بعد نئوکلاسیک ها از مرزکشی بین اقتصاد با سیاست و فرهنگ به این سمت رفتند که اقتصاد حد و مرز آنها را معلوم کند! حالا “بازار آزاد” بود که سازمان بخش و تنظیم کننده دولت و باز تعریف ارزشها می شد!
دولتی تحت نظارت بازار سرمایه نه بازاری تحت نظارت دولت. در این نظم جدید، نظام اقتصادی پیشرو و مابقی نظامهای اجتماعی تحت تأثیر او تعدیل و تعریف می شدند.
این موجب اقتصادی شدن همه چیز شد. به هرچیز به چشم یک کالا نظاره شد و در مکانیسم بازار آزاد بازتعریف شد. مثلا حکومت خوب، حکومتی برای عدالت نیست برای رونق اقتصادی سرمایه است و اصلا عدالت هم چیزی جز کارآمدی عرضه و تقاضا نیست!!

۲٫ سرمایه داران خیرخواه، پیامبران جدید!

نیکول اشاف نویسنده کتاب “پیامبران جدید سرمایه” به خوبی تبیین می کند: خیرین بزرگ دنیای سرمایه داری مثل گیتس، والتون، براد، بافت و… در کنار کارهای خیرخواهانه بزرگ در حوزه بهداشت عمومی یا آموزش، چگونه برای دولتها تصمیم می گیرند که بخش بهداشت و آموزش، خصوصی شود و مداخله دولت از آن حذف شود. با تجاری شدن عمومی ترین خدمات و هم در دست داشتن ابزار و نهادهای این خدمات در دست این سرمایه داران، حساب کن در قبال آن خیریه ها چه سودی به جیب می زنند؟!
http://m.tarjomaan.com/interview/8254
(نمونه های ایرانی خیّر-لابی بخش آموزش با شما!)

۳٫ تکسب با حقوق مخلوقین، حرام است!

در شریعت ناب اسلام و آثار فاخر فقهی مثل مکاسب شیخ انصاری، آنچه حق مخلوقین است(مثل آموزش، سلامت، امنیت و…) قابل تجاری شدن و سوداگری نیست. پس کسی نمی تواند از بابت آن “اجرت و مزد” بگیرد و بالتبع در قاعده تراضی تجارت بیافتد. مدرسه با شهریه چند ده میلیونی برای آموزش پدید آید و رقابت بازاری شکل گیرد.
فعالین حوزه این خدمات جای “اجرت”، از بیت المال “ارتزاق” می کنند. فرق بین “ارتزاق” و “اجرت” زیاد است از جمله اینکه ارتزاق، برای رفع نیازهای زندگی فعالین آن خدمات و متناسب با شأن و حوائجشان است نه مابه ازاء کارشان و اجرت المثل خدمتشان! تا خدمت یک معلم و پزشک و پلیس و… یک کالا نشده خرید و فروش نشود نمیتوان برایش اجرت معین کرد. ببین کالایی شدن با این نقش های شریف چه می کند؟!
این آموزه مترقی(منع کالایی سازی آموزش و بهداشت و…) توسط مجتهدان تراز اول انقلاب در اصل ۳۰ قانون اساسی منعکس شد.

۴٫ رئیس التجار…!

دولتها به بهانه کسری بودجه چند دهه است دنبال واگذاری این بخشها -که حق مخلوقین است- به بخش بازار و تجارت اند. حالا دیگر بجای کلمه غیر انتفاعی، صراحتا از سرمایه گذاری و سود بری بخش خصوصی حرف میزنند.
وقتی رئیس دولت می گوید: دولت برای هر دانش آموز متوسط ۴میلیون از بیت المال هزینه می کند. چشم بندی کرده جای سرمایه دار کلمه “مردم” می نهد و می گوید: اما اگر به مردم واگذار شود به ۱میلیون کاهش می یابد! و نمی گوید سرمایه دار بقیه هزینه اش را از چه کسی میگیرد؟ و خدمات آموزشی چند پای خانواده ها(بخوان:مردم)می افتد؟!
نمی گوید چرا دولت باید از بودجه عمومی پول بازی چند باشگاه را بدهد اما آموزش باید خصوصی شود؟! فقط بدهکاری(نه تمام هزینه ها) یکی از این باشگاه ها برابر با یارانه یک سال همه مردم خرمشهر است!

محسن قنبریان
۹۷/۱۰/۲۲