جامعه سنتی گذشته
در جامعه سنتی ای که ظرف تشریع اسلام شد، “نظم اجتماعی” ای بود که “حکمرانی” را مدد می رساند. آمدن “ولایت مطلقه رسول الله“(ص) و “تشکیل حکومت مرکزی” توسط حضرت، همه این نهادها و سلسله مراتب آنرا از بین نبرد. “دولت فراگیر و مداخله گر”(لویاتان) جای نهادهای اجتماعی حکمرانی ننشست.
برخی نمونه های آن نظم و نهادهای اجتماعی:
- ترتیب اولیاء: در تجارت و نکاح و…مطرح بود. متصرف به ترتیب: مالک(خود فرد)، پدر و جد، وصی و وکیل و دست آخر حاکم شرع بود.
یعنی حاکم و حکومت جایی که خللی در نهادهای قبل بود(مثل سفاهت بازاری یا مفقود شدن شوهر و…) وارد می شد[۱]. - ولاء ضمان جریره: عقد و تعهد طرفینی ای که در شرایطش، “پرداخت دیه”(در جنایات خطایی) و “ارث بردن” را برای طرفین از همدیگر ثابت می کرد[۲]. این ولاء هم مقدم بر ولاء امام عمل می کرد[۳].
- حق یا عقد الامان: که هر فرد مسلمان (آزاد یا برده[۴]) می توانست به تعدادی از مشرکان -آن هم در حین جهاد ابتدایی با آنان- امان دهد. آن مشرکان نباید جاسوس یا مانند آن باشند و تعداد هم نباید بیشتر از یک قلعه(یا ده نفر به فتوای برخی فقهاء) باشد. این امان دادن، “اذن” و “اجازه” حاکم مشروع(حتی رسول الله) را نمی خواست! البته اگر در موردی خلاف مصلحت اسلام می شد، امام حق ممانعت داشت. آن امان، مشرک را نه مسلمان می کرد و نه اهل ذمه[۵]!
- موارد دیگر…
اینگونه ولایت مطلقه رسول الله(ص) یا حاکم مشروع، در عین رعایت مصالح عالیه اسلام، از طریق نهادها و حقوق اجتماعی، حکمرانی را پیش می برد. در نوادری حتی تصرف در امور خانوادگی و کسب و کار هم بخاطر مصالحِ عارضه بر اسلام و مسلمین، بر حاکم اسلامی لازم می شود؛ اما “وضع طبیعی” و “نظم اجتماعی نرمال” همان ترتیب اولیاء است.
جامعه مدرن
در جامعه مدرن، استیت و دولت مدرن جای آن نظم اجتماعی نشسته است. لایه های ولایت های اجتماعی را نابود و در همه جا یا خود نشسته یا “استیلای بازار” را نشانده است!
روز به روز از ولاء (و بالتبع نقش) والدین، کم می شود و به نقش رسانه و “اباحه های قانونی” افزون می شود. حالا بچه ها میتوانند با یک تماس با “اورژانس اجتماعی”، پدر خویش را دادگاهی کند! از “سن ازدواج” تا “روابط مُجاز” و… را دولتها و مجالس قانون گذاری معلوم می کنند!
“اینترنت جهانی”، بستر تربیت بچه ها و “بیمه”، تکافل آنها را برعهده می گیرد!(هردو هم شعبه ای از استیلای بازار آزادند).
در این نظم جدید، “خانواده ی ذره ای شده”، “بی اختیارتر” شده و دیگر مقصر وضع کودکان خود هم نمی شوند!
دولتها ممکن است در جنگ سیاسی باهم، اینترنت را محدود کنند(کره شمالی)؛ یا مثلا جای اینستاگرام، تیک تاک بسازند(چین)؛ تا به لحاظ سیاسی مستقل از آمریکا باشند اما به لحاظ فرهنگی با همان ارزشهای غربی، کودکان را بزرگ کنند!
پ.ن:
بحث ابعاد وسیعی دارد [۶]اینجا نتیجه گیری ام بر یک بُعد است:
در ماجرای اغتشاشات_اخیر، جانشین فرماندهی کل سپاه(سردار فدوی)، میانگین سنی بسیاری از دستگیر شدگان اخیر را ۱۵سال اعلام کرد! از شبیه سازی اغتشاشات خیابانی به بازی های رایانه ای گفت!
سایر گزارشات نیز نزدیک به همین را بیان دارد.
قطعاً عمده اینان دانشجو یا دانش آموزند که زندان و احکام سنگین قضایی برایشان مخرّب و آزادی و رهایی مطلق هم مخلّ به اصلاح و تربیت است.
آیا وقتش نرسیده به جایگاه های اجتماعی ای در کنار دولت، اعتبار دهیم و نظم ترتیب اولیاء را متناسب با شرائط جدید، بازتولید کنیم؟!
الان یک پدر یا جد -حتی اگر بزرگ فامیل باشد- به لحاظ حقوقی و قانونی جز برای “کفالت” یا “تامین وثیقه”، وزن اجتماعی ای ندارد!
کفالتش هم مثل وثیقه اش فقط ضامن حاضر کردن متهم است؛ یعنی کارکردی حقوقی است نه نقشی اجتماعی!
استاد -حتی اگر عضو هیات علمی دانشگاه معتبر کشور باشد- جایگاه حقوقی ای ندارد که بتوان آزادی دانشجویی را به او سپرد! چون یک مرتبه قبل در ترتیب اولیاء، استاد و معلم جایگاهی در نظم اجتماعی و حکمرانی مدرن ندارد!
ساخت چنین نظمی و جایگاه دادن به چنین نهادهایی(ابوّت، معلم، استاد، روحانی محله و…) وقتی آسیب های اجتماعی نوجوانانمان، هزینه های سیاسی هم ساخته است؛ راه حلی وسط بین “زندان و احکام قضایی” و “رهایی با عفو بی برنامه” است.
محسن قنبریان ۱۴۰۱/۷/۱۴
[۱] ر.ک: قواعد الاحکام ج۲ص۱۱و۱۲/ جامع المقاصد ج۱۲ص۱۰۳ و…
[۲] ر.ک: جواهر الکلام ج۳۹ص۲۵۴
[۳] ر.ک: مستند الشیعه ج۹ص۴۲۵
[۴] الکافی ج۵ص۳۱/ تهذیب الاحکام ج۶ص۱۴۰
[۵] ر.ک:المبسوط ج۷ص۲۷۵ و…
[۶] درباره این نظم شرعی و وفاقش با ولایت مطلقه فقیه و امام در کارگاه های فقه و حل مساله به تفصیل بیشتر گفته ام.