بایگانی برچسب: s

تشکر از حاج آقا پناهیان بزرگوار برای فراخوان به اقتصاد مردمی.

 

گرچه ملتی که ۸۰درصد فاصله زمین تا ماه را قنات کشیده و ۲میلیون زن عشایرش در ۴۰۰هزار تعاونی های زنانه “واره” مشارکت داشتند، فرهنگ کار جمعی اقتصادی هم داشت؛ اما دولت مدرن و تمرکز گرا از دهه ۳۰ آنرا از مردم گرفت.

اقتصاد مردمی، حکمرانی مردمی هم لازمه دارد.

بیشتر بخوانید

محسن قنبریان

پس مردمی که سالها به گاری بسته‌اید چه؟!

خدا را شکر مسئولین حفاظت قانونی دارند و به استناد ماده ۶۰۹مجازات اسلامی برای توهین کننده‌شان ۳تا ۶ ماه حبس یا ۷۴ضربه شلاق یا جریمه مالی بریده‌اند! خودش هم لازم نیست شکایت کند مدعی العموم زحمت می‌کشد تا او مقدس بماند!

پس نگرانی و سخن سر تعبیر آقای پناهیان درباره یک استاندار نیست قانون قبلا برای مسئول تدارک شده است!

سخن سر موج حمایت شخصیت‌ها از استاندار است از خود استانداری تا آقای جزایری و این و آن.

بنظر می‌رسد این سطح حمایت افتخاری و سفارشی -که اتفاقی بنظر نمی‌رسد- چیزی بیشتر از اعاده حیثیت یک مسلمان را نتیجه می‌دهد: عمیق‌تر کردن شکاف دوگانه مردم – مسئول!

سلمنا حق استاندار نبود درباره‌اش “کنایه” بزنند که باید گاری به او بسته تا آب ببرد!

اما مقابل این کنایه چندین سال “به گاری بستن واقعی” مردم هم هست!

مگر به گاری بستن شاخ و دم دارد وقتی هر روز باید دلو آب روی شانه و یا با گاری ببری؟!!

این سطح از دفاع از استاندار -با وجود ماده قانونی برای شکایت از گوینده- در مقابل زخم سی ساله به گاری بستن صدها خانواده آیا شکاف‌ساز نیست؟!

مثل این می‌ماند که سال دیگر مُبلغی دیگر را که گفته اگر مسئول بودم مسئولین امنیتی و انتظامی را بخاطر روستای ابالفضل به ساچمه می‌بستم! را بخاطر سوء تعبیر مورد حمله قرار دهیم که این ترویج خشونت است! شوراندن علیه دستگاه‌های قانونی است! و…

جالب است واقعا هم درست می‌گوییم لکن اما توجه نداریم که به ساچمه بستن چندباره مردم واقعیت اصلی است نه این”تعابیر ادعایی و کنایی”!

قرار بود چنین دوگانه‌ای شکل نگیرد و در تعارض موقعیت مسئول و حق مردم جانب حق مردم را بگیریم!

قرار بود “ابن هرمه” های بازار اهواز را هفتگی با خواری و خفت، دو پا دربند مثل سگ برانیم[۱]! و هر هفته ۳۵ تازیانه بزنیم و در شهر دور دهیم[۲] آیا کردیم؟! یا او العیاذ بالله مال دولت پر اختلاس علی(!) -چنانچه برخی می‌گویند!- بود و چنین وابستگانی در بازار و اقتصاد اهواز دیگر وجود ندارند؟!! جایش البته در دوره قبل مانع حضور کارگران محروم و معترض فولاد به نماز جمعه اهواز شدیم! و این سال‌ها کارگران هفت تپه را جای مسببان زندان میبریم!

قرار بود “منذر” های اشرافی در حکومت اسلامی را “از شتر قبیله پست‌تر” خطاب کنیم[۳] که ظاهرا دیگر مثل آنها در این حوالی پیدا نمیشوند!!!

خلاصه احترام مسئول واجب و سوء تعبیر ممنوع اما همان تعابیر را درباره مردم نواحی محقق نکنیم و درباره‌اش ساکت نباشیم.

محسن قنبریان ۹۹/۶/۱۱

[۱] تعبیر حضرت امیر(ع) درباره‌اش: “مر به السجن مهانا مقبوحا منبوحا واحزم رجلیه بحزام”
منبوح: یعنی کسی که مثل سگ او را بزنند و برانند!

[۲] جامع احادیث الشیعه ج۳۰ ص۴۷۸

[۳] تعبیر نامه ۷۱ نهج البلاغه:” لجمل اهلک…خیر منک”!

حاج آقا پناهیان چه می گوید؟!

چالش های اخیر ریشه اش در سلسله بحثی بنام “زندگی بهتر” است که رمضان۹۴ طرح و در مناسبتهای دیگری تعقیب شده و آخرین باردر همایش فعالان مهدوی در مرداد۹٨ بوده است. بحث فنداسیون و گذرگاه های خاص خود را دارد که چکیده اش را میتوانید در این لینک بخوانید:
http://panahian.ir/post/2437

کلیپ ها، تیترها و چالش ها فقط اضلاع، مثالها یا مصداقهائی درون آن بحثند.

از این حیث بدون قضاوت و ارزش گذاری به برخی از آن چالش ها با “بحث زندگی بهتر” امانت دارانه میپردازیم:

  1. “زندگی بهتر” در تعریف ایشان، بیشتر از “رفاه” است: “ثروتمندشدن”!
    :”ما داریم درباره چیزی بالاتر از رفاه صحبت می کنیم و الا می توان از راه های دیگر هم به رفاه رسید”(مثل نوکرهای مرفه).
  2. ایشان “زندگی بهتر” را با “اشرافی گری” یکی نمی داند.
    :”برخی افراد مذهبی انتقاد کرده اند و طرح چنین بحث هایی را اشرافی گری دانسته اند!…ما هیچ جا در طول این بحث، از ثروت اندوزی و تکاثر تبلیغ نکردیم…بلکه گفتیم باید مال را افزایش داد و کسی نباید اموال خودش را راکد نگاه دارد ولی بعضی ها این عبارت را بمعنای ثروت اندوزی گرفته اند”.
  3. “زندگی بهتر” بنظر ایشان “جمع کردن مال” دارد اما “تکاثر” نه:
    “جمع کردن مال کاردرستی است اما تکاثر کار غلطی است؛ تکاثر یعنی اینکه کسی مال خودش را خرج نکند، انفاق نکند، صدقه ندهد، با مالش کارآفرینی نکند، و صرفا دنبال این باشد که از هر راهی پول دربیاورد و دیگران را از مواهب پول خود محروم کند”.
  4. “زندگی بهتر” ایشان البته “اظهار ثروت” دارد!
    “نه تنها ثروتمند شدن بد نیست، بلکه خدا دوست داردکسی که ثروت دارد ثروت خودش را اظهار کند”(استناد به یک روایت)
    روایاتی برای داشتن ماشین و خانه خوب و… هم در بحثشان هست.
  5. باعین حال “زندگی بهتر”، ترویج حب دنیا نیست.
    “ماهیچوقت حب الدنیا را ترویج نکردیم. اما در روایاتی که قرائت کردیم، دیدید که اگر کسی غصه نان بچه هایش را بخورد امان و ستر از عذاب الهی است…البته ممکن است بپرسید چگونه جمع بین این دو[نداشتن حب دنیا و غصه نان زن و بچه] ممکن می شود؟ گفتیم که دین به دلیل همین پیچیدگی هایش که به دلیل سطحی نبودن دین است، جذابیت دارد لذا هرکس نمی تواند در دینداری زیاد رشد کند.اگر دین فقط یک طرف ماجرا را میگرفت که کار ساده بود!”

درادامه گزارش بدون قضاوت و ارزش گذاری خود، پس ازخوانش تصوری قسمتهای چالشی بحث ایشان، سراغ جهات دیگر می رویم:

  1. ضرورت به تعبیر ایشان “شرکت در رقابت زندگی بهتر”؟
    “در دنیای امروز، مجبوریم در رقابت “زندگی بهتر” شرکت کنیم؛ به عنوان یک وظیفه دینی. مجبوریم علم و تکنولوژی را به عنوان یکی از ابزار زندگی بهتر، پیشرفته تر قرار دهیم و مجبوریم در این رابطه تلاش کنیم. مجبوریم زندگی خودمان را بهتر کنیم و اینها معنایش این نیست که بریز و بپاش مسرفانه انجام دهیم و به تجملات بی خود بپردازیم و عاشق دنیا شویم”.
    “در هیچ جلسه ای از جلسات مذهبی نبوده که ما درباره زندگی بهتر از نظر مادی -درآن محدوده هایی که دین گفته- سخن بگوییم مگر اینکه با اعتراض هایی از سر جهالت مواجه شده ایم، و این خیلی موجب تأسف است. در حالیکه هیچ استاد اخلاقی، زهد را به این صورت معنا نمی کند که زهد یعنی دنیا گریزی ابلهانه ای که دنیای تو به دست مستکبران بیفتد که بر تو مسلط شوند!”
  2. متد بحث؟
    مثل سایر مباحث ایشان، موضوعی انسانی(اینجا زندگی بهتر) تصویر و در آن ترغیب آفریده میشود و بعد لابدا از دین و ولایت و… میگذرد! می گویند:
    “ما دنبال این هستیم که به زندگی بهتر برسیم و دراین گفتگو هم نمی گوییم که می خواهیم سراغ دین برویم؛ حتی نمی گوییم که هم می خواهیم آخرت را داشته باشیم هم می خواهیم دنیا داشته باشیم. بحث خودمان را اینطور پیش می بریم که اگر ما فقط زندگی بهتر در دنیا را بخواهیم چگونه باید زندگی کنیم؟ البته زندگی بهتر داشتن وعده الهی و مژده الهی برای مومنان است و فی نفسه چیز بدی نیست. اگر کسی زندگی دنیایی خودش را بهتر قرار بدهد یک راه خدایی را رفته است. منتها ما فعلا از راه خدا هم نمی خواهیم برویم، بحث مان سر این است که چگونه می شود به زندگی دنیایی بهتر رسید؛ از هر راهی که بشود”!
    البته بعد با روایاتی این زندگی بهتر از طریق پذیرش ولایت میشود.
  3. مستندات؟

از قرآن:

  • آیه نفی سبیل:(که اگر در رقابت زندگی بهتر شرکت نکنیم، دنیایمان دست مستکبران و تحت سلطه ابلیسیان قرار می گیرد)
  • آیه ۹۶اعراف و ۶۶مائده: “از این آیه معلوم می شود دارائی-و نه پرخوری- به این حد که از آسمان و زمین برایت ببارد و ببری و داشته باشی، این جایزه دین داری است”.

روایات:

  • روایات اهمیت تجارت
  • خطبه نهج البلاغه که در اثر تبعیت از پیامبر زندگی خوش مادی پدید می آید
  • روایات دعا برای فقیر نشدن
  • روایات داشتن مرکب(ماشین) و خانه خوب
  • روایتی که کار اقتصادی(طلب معیشت) را کفاره و غفران برخی گناهان می شمارد
  • روایت فناء و بقاء اسلام در گرو اینکه مال دست که باشد…

این تنظیم نه براساس فنداسیون انتخابی ایشان، بلکه به حسب نقاط چالش برانگیزبه کمک یکی از فضلای عزیز تنظیم شده بود. پژوهشگران می توانند به اصل و تفصیل مباحث رجوع کنند.
http://panahian.ir/post/2436

بررسی و نقادی این مباحث پس از دیدن تفصیلی آن توسط اهل علم و تحقیق به وضوح حقیقت کمک خواهد کرد.

اِشـراف مذهبی یا اَشــراف مذهبی؟!

چالش این روزها

چالش این روزهای فضای مجازی طرح چندباره نظر حاج آقا پناهیان در باره ضرورت پولدار شدن مذهبی هاست.

در همایش فعالان مهدوی، فخر یاران حضرت مهدی(ع) را مالدار بودن خواند! و از ضرورت تربیت نیروهای مذهبی برای پولدار شدن گفت.
https://www.farsnews.com/news/13980503000698

پیش از این نیز همان را “دینداری فعالانه” در مقابل “دینداری منفعلانه” خوانده بود.
https://eitaa.com/panahian_ir/2817

همین روزها حجه الاسلام رهدار -رئیس موسسه فتوح- نیز ائمه را میلیاردرهای زمان خود خواند! از لزوم ارث بردن غیر از علم(مال) از ائمه توسط فقهاء گفت! و شدیدا تئوری هایی که بر فقیرانه زندگی کردن طلاب تمرکز دارند را غلط و ساخت کسانی خواند که موقوفات حوزه ها را می خورند! از “امام قوم” بودن روحانیت و اقتضائات مالی اش گفت و…
https://eitaa.com/manahejj/1631

پیش تر از اینها حجه الاسلام رسول جعفریان نیز ساده زیستی را شرط برای حاکمان ندانسته، عدالت ورزی آنها را فرض خوانده بود و برای خود از زی کاخ نشینی امام رضا(ع) و حدیثی از ایشان در احتجاج با صوفیه شاهد آورده بود
https://www.khabaronline.ir/news/374020

مقابل هریک از اینها نیز مواضعی اتخاذ شده است و صف بندی ای شکل گرفته است.

حقاً اینگونه مباحثات بشرطی که دور از اغراضی غیر علمی و هم بدون شانتاژ و با عدالت رسانه ای برای هردو طرف باشد؛ می تواند چالشی مهم در زمانه ما را برای جامعه حل کند.

سابقه این چالش

اولین بار نیست که روحانیت و فقهاء با قدرت و ثروت مواجه می شوند. در عهد صفوی نیز این صف بندی عالمانه تر از الان و بین مجتهدان تراز اول شیعه شکل گرفت. یک طرف جناب محقق ثانی و فاضل شیبانی و یک طرف جناب محقق اردبیلی و فاضل قطیفی علیه هم رساله فقهی نوشتند!

محقق ثانی اراضی ای در عراق را از سلطان صفوی قبول و به اموال زیاد داشتن سید مرتضی و علامه حلی و خواجه نصیر(که هریک در برهه هایی به قدرت و ثروت جامعه نزدیک شده بودند) شاهد می آورد.

در مقابل محقق اردبیلی به کلی از این اموال و واگذاری ها تنزه جست و رساله در رد نوشت و بدین خاطر “مقدس” اردبیلی لقب گرفت.

وزان علمی و عملی آن مفاخر شیعه از طرفین صف این چالش در جمهوری اسلامی بالاتر بود و الان میراث فقهی آن مباحثه در ۴رساله خراجیه یک جا در کتاب الخراجیات چاپ شده که خواندن آن بر محققین این چالش فرض است.

حتی اگر مساله قبول جوائز سلطان برای الان ما مسأله نباشد اطراف مسأله بسیار شبیه چالش های امروز ماست: فقیه (یا روحانی) حق دارد اموال بزرگی از انفال یا اراضی فتح شده را در اختیار داشته باشد؟!

پولدار شدن -حتی با کسب شخصی- رخصتی برای زیّ اشرافی و زندگی فراختر و رفاه خود و آقازادگان می سازد؟! یا از اموال باید به قدر ضرورت و قناعت در مصارف خود استفاده و بقیه در ترویج دین و کمک به دینداری خرج شود؟!

کلام پایانی

پرداختن به همه ابعاد مسأله و ادله طرفین مجال فراختری می طلبد اما آنچه می توان قاطع تر گفت این است:

تولید ثروت توسط مذهبی ها و حتی آخوندها، ننگ و عار نیست و حتی شاید لازم هم باشد؛ اما حکم حب “جمع مال” با “کسب مال” یکی نیست و با یک روایت ضعیف و حتی بی توجه به ذیل همان روایت، ثابت نمیشود و جای دقتهای اجتهادی دارد. آنچه جامعه را نگران می کند درآمدن مذهبی ها به زیّ اشراف است! هیأت بچه مایه دارها در بالاشهر و ایاب و ذهاب با ماشین های لوکس و مداحان گرانقیمت، سخنران هایی از سالاریه قم و سعادت آباد تهران -یعنی”نحوه خرج کردن این ثروت”- جای نگرانی است. که جایی در سیره امیرالمومنین ندارد.

موقوفات بسیار حوزه های علمیه را خرج همان حوزه ها و ترویج پژوهش و رفع فقر “مفرط” برخی طلاب کردن البته حرف درست و بی عیبی است؛ اما بهره مندی های خاص و بعضا تبعیضی برخی موسسه داران، زیاد شدن و بدتر پرتجمل شدن ساختمان ها در کنار لاغر شدن علم و عمق و زیاد شدن آفتابه و لگن جای نهار است که دلسوزان را نگران کرده است.

امامِ قوم بودن فقیه حرف درستی است. اینکه مذهب باید بر زندگی، اِشراف داشته و بالتبع مخارج لازم تحصیل و تحقیق و تبلیغش فراهم شود، یک سخن است؛ درآوردن امامِ قوم از زیّ ساده و زاهدانه اش سخنی دیگر است.

امام قوم بیش از علم پیامبر باید زهد او را ارث ببرد که بدون آن به ادله مکفی اصلا علمی نخواهد بود!

سینه چاکان امام قوم بودن، بیشتر از خمینی و خامنه ای، امام قوم نشده و نمیشوند؛ بیش از آنها هم اموال وثروت در اختیار نمیگیرند؛ اگر زیّ مورد توصیه شان با زندگی درویشی امام خامنه ای (به اعتراف دشمنانش) یا سادگی جماران خمینی تفاوت کرد معلوم است از امام قوم، اَشراف مذهبی را قصد کرده اند نه اِشراف مذهبی!

مطالب مرتبط:

محسن قنبریان
۹۸/۵/۹