“چوکان حمینی” یا همان فرزندان خمینی روایتگر جهادِ جوانان بومی و بی ادعای سیستان و بلوچستان در دههی شصت است. جوانانی که با دستان خالی غبار محرومیت را از چهرهی زرآباد زدودند.
زرآبادی که امروزه بزرگترین گلخانهی طبیعی ایران است.
“چوکان حمینی” یا همان فرزندان خمینی روایتگر جهادِ جوانان بومی و بی ادعای سیستان و بلوچستان در دههی شصت است. جوانانی که با دستان خالی غبار محرومیت را از چهرهی زرآباد زدودند.
زرآبادی که امروزه بزرگترین گلخانهی طبیعی ایران است.
سخنرانی با عنوان «جهاد امید آفرینی»، ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان، در شب نیمه شعبان سال ۱۴۰۰ ش، در مسجد دانشگاه شریف منتشر میشود.
شرحی بر حدیث امام کاظم(ع) که فرمود: الشیعهُ تُربَیّ بالامانی: شیعه را آرزو تربیت کرده است؛ را در دو جلسه سخنرانی نیمه شعبان و نیمه رمضان حجت الاسلام محسن قنبریان بشنوید.
برای جهاد امید آفرینی و امید بانی انقلابی نه محافظه کار شاید مفید باشد!
شرحی بر روایت: الشیعهُ تُربَّی بالامانِیّ
آرزو و امید چگونه یک امت را تربیت می کند؟!
تفصیل را در فایل صوتی بشنوید!
تکمله ای بر شرح روایت: الشیعهُ تُربَّی بالامانِیّ
آرزو و امید چگونه یک امت را تربیت می کند؟!
حتی وقتی از نهضت به نظام رسیده و ناچار میشود دوباره از نظام به نهضت برگردد!
تفصیل را در فایل صوتی بشنوید!
پیوست: https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2291
پیوست سخنرانی مهارت امیدبانی
(بخشی از سخنرانی رهبری در ۶۹/۱/۲۲)
چگونه روایت فتح، گمنامی و بینشانیِ لشکر مخلص خدا را ویران نمیکرد اما روایت مجازی، فعالیتهای زیادی را شوآف و در افکار عمومی “حبط” و نابود میکند؟!
توجه: ما ناچار به ابتکار سبک خویشایم. با سبک رقیب نمیتوان ارزشهای اسلامی مثل اخلاص و ایثار، پرکاری با گمنامی را نمایش دهیم.
حال که به هر دلیل همدلی، مواسات و خدمات اجتمایی هم در “رزمایش” صورتبندی میشود؛ مراقب باشیم “آیشِ” آن، رنگ روایت فتح آوینی داشته باشد نه شوآفهای چندشآور برخی آدمها و گروهها که اثر ضد تبلیغیاش دو چندان است.
در روایت فتح، راوی واقعا سوم شخص بود، نه از زبان سوم شخص اما واقعا، روابط عمومی آن نهاد.
آوینی عضو یکی از گردانها نبود تا روایتش رقابت بین گردانها در گزارش کار بیافریند. “فتح را”، “بسیجی را”، “اخلاص” را روایت میکرد “نه آدمها” و “نه تشخّصهای اینجائی” و “نه تعیّنهای رقیب هم”!
اما پیجها، سلفیها، دوربین گروهها، گوشی راننده و همراهها، بعضا کسوت روابط عمومی پوشیده است. آمده رزمایش این قرارگاه را بزرگ کند نه مواسات مردمی را!
زوم کرده، ابتکار فلان امام جمعه را نمایش دهد نه در صحنه بودن روحانیت و نهاد نماز جمعه را!
لذا آدمها و تشخّصها، مرکز پیام میشوند نه کارها و اعمال صالح!
حتی ممکن است کارهای جهادی، جای ابژه، سوژه شوند! پرداخت ذهنی-مجازیشان، ریخت تحققشان را معلوم کند نه برعکس!
چند توصیه:
محسن قنبریان
۹۹/۲/۱
آیت الله سید محمد سعید حبوبی از شاگردان سلوکی ملّا حسینقلی همدانی و از کُبّار اصحاب اوست؛ خود شاگردانی در عرفان عملی تربیت کرد
در جریان اشغال عراق توسط متفقین با مراجع عراق فتوای جهاد صادر کرد.
حبوبی خود لباس رزم بر تن کرد و لشکری ۹۰,۰۰۰ نفری از عشایر را بسیج و رهبری کرد.
اهتمام او در جهاد با اشغالگران از همه علمای نجف بیشتر بود؛ علمایی که لباس رزم به تن کردند گرد او حلقه زدند.
آیتالله سید عبدالحسین لاری
شاگرد عرفانی ملاحسینقلی همدانی و شاگرد فقهی میرزای شیرازی است.
رسائلی در فقه و عرفان دارد.
در جنوب ایران نهضت اسلامی و نماز جمعه با خطبه های سیاسی اقامه کرد.
حکم جهاد علیه اشغال انگلیسیها داد، و اولین بار استکبار انگلیسی را “شیطان” (ابالیس) خواند و لعن آن ها و روس ها را ذکر مذهبی معرفی و خود در نماز شب آنها را لعن می کرد.
در پاسخ به استفتاء علمای شیراز از زمان وجوب جهاد نوشت:
” الجهاد من المهد الی اللحد”
همزمان علیه استبداد هم تلاش می کرد و فتوا داد: «واجب است تبدیل سلطنت عمویه قاجاریه به دولت حق اسلامیه »
چند فرمول:
لذاست که استاد مطهری در کتاب انسان کامل ،معیار انسانیت را دردمندی می شمارد.
گر تو هستی اهل عشق و مرد راه
دردخواه و دردخواه و دردخواه (عطار)
لزوم دردمندی طلاب و بچه حزب اللهی ها
گرچه دردمندی معیار انسانیت است اما آنها که میخواهند معلم انسانها باشند (روحانیت) این دردمندی برایشان ضروری تر است.
برای آنهاکه از نظام اسلامی -که باید دنبال قسط باشد- بیشتر دم میزنند (حزب اللهی ها) این دردمندی ضروری تر است.
بدون این دردمندی:
البته معلوم شدن اینها هم لازم است که مثلا زنجانی دستپخت احمدی نژاد است یا پلوی ستاد روحانی؟! یاهردو ؟ یاهیچکدام؟! اما این وسط گور خواب و توالت خواب بدبخت است که مثل سنگ بین این و آن پرت میشود!
قبلا مسئولین اقلا سال آخر التفاتی به محرومان و پایین شهری ها میکردند یکی دو اتوبوس برایشان در خط واحد اضافه میکردند چند کوچه آسفالت میکردند و…
اما اخیرا از روضه آنها برای مظلوم جازدن خود و ظالم خواندن رقیب بهره میبرند بدونی که نانی برای این بی نوایان شود!
یک تجربه:
یکی دوسال پیش حوزه علمیه ای (امامزاده فضل بهبهان) برای طلاب تازه ورودش اردوئی تعریف کرد بنام: “اردوی درد”!
در کنار برخی از مطالب نظری (مثل آنچه در صدر کلام گذشت) و توجه دادن به دردهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی موجود جامعه، اردوی چند ساعته ای برای پایان هفته ها تعریف کردند که از نزدیک این دردها را ببینند مثل طلبه ی زیر نور ماه شوند.
کپر خوابی ها وبیغوله نشینی ها را یک کلاس با استادش از نزدیک بازدید میکرد و البته دست خالی هم نمیرفتند.
بیش از آن فقیر این طلاب نیازمند این دیدار بودند تا روحانیت فردا دردمند بماند و فراموش نکند چه رسالتی بردوش دارد که “درباره ی گرسنگی مظلومان و سیری ظالمان ساکت نباشد”
یادم می آمد درباره آقای محمد رضا حکیمی -که فارغ از ارزیابی نظراتش کسی است که بیشتر از همه چیز از عدالت و مبارزه بافقر نوشته بود- در ابتدای طلبگی مدتی رفته و کنار این مستضعفان زیسته و اثرش تا این کهولت در او باقی مانده است.
آن اردوهای درد موجب شد برخی از آن طلاب جوان روزهای آخر هفته را بجای سرگرمی های مناسب سن، با گروهی جهادی(مهدی یاوران) سراغ محرومان روند و برای رفع مشکلات عمرانی آنها کار کنند.
شنیدم این تجربه در برخی مساجد و بین برخی گروههای دانش آموزی تکرار شد و اثراتی مثل” قناعت”، “مناعت”، “جدیت و فعالیت” برای آن دانش آموزان در پی داشت…
تجربه خوبی بود . بشرط استمرار اثرات فوق العاده ای دارد. شما هم میتوانید ایجادش کنید و اثرات تربیتی اش راببینید. هر مسجدی باید کانونی از دردمندی برای دردهای معیشتی و غیر معیشتی پیرامونش باشد بدون آن، گیردادن های سیاسی صرفا نق زدن و مچ گیری باندی جلوه کرده مردم را بیشتر مأیوس میکند.
محسن قنبریان ۹۵/۱۰/۱۳