بایگانی برچسب: s

۱ – عرفان و سیاست

آیت‌الله سید عبدالحسین لاری

 شاگرد عرفانی ملاحسینقلی همدانی و شاگرد فقهی میرزای شیرازی است.
رسائلی در فقه و عرفان دارد.
در جنوب ایران نهضت اسلامی و نماز جمعه با خطبه های سیاسی اقامه کرد.
حکم جهاد علیه اشغال انگلیسی‌ها داد، و اولین بار استکبار انگلیسی را “شیطان” (ابالیس) خواند و لعن آن ها و روس ها را ذکر مذهبی معرفی و خود در نماز شب آنها را لعن می کرد.
در پاسخ به استفتاء علمای شیراز از زمان وجوب جهاد نوشت:
” الجهاد من المهد الی اللحد”
همزمان علیه استبداد هم تلاش می کرد و فتوا داد: «واجب است تبدیل سلطنت عمویه قاجاریه به دولت حق اسلامیه »

آیت الله العظمی سید عبدالحسین لاری یکی از بزرگترین و کم نظیرترین فقهای دوران معاصر و از پیشتازان مبارزه روحانیت با استکبار و استعمار است. اولین نمونه کوچک حکومت اسلامی در تاریخ معاصر به رهبری ایشان محقق شده است. در این اینفوگرافیک بیانات و نظرات رهبر انقلاب درباره ایشان مرور شده است.

دیپلماسی انقلابی!




می پرسد تفاوت دیپلماسی با آمریکا -اروپا به نسبت برخی کشورهای کافر یا اهل کتاب دیگر چرا؟!

قرآن در درس دیپلماسی خود معیار می دهد:

اهل کتاب دوگونه اند:

  1. کسانی که اگر انبانی از سکه طلا امانت نزدشان باشد، کامل به شما برمی گردانند.
  2. کسانی که اگر یک سکه(از آن انبان) گردنشان باشد، به شما بر نمی گردانند!
    “الا مادُم٘تَ علیه قائما”: مگر اینکه پیوسته برسرشان بایستی و به اصرار حق خود را از آنها مطالبه کنی.(۷۵/آل عمران)

شاید اشتباه دیپلماسی ما این بود که امضاء کری را ضمانت گرفتیم!


شاید خوب “ما دمت علیه قائما” را در برجام نهادینه نکردیم!


امروز رهبرم ثابت کرد از قضا غیر از انقلابی بودن، خیلی هم دیپلمات است (البته قرآنی اش)!

انتقاد از نهادهای زیر نظر رهبری

یک آسیب در نهاد مربوط به رهبری را جوانان انقلابی تذکر دهند، به نظر بعضی میشوند ضد ولایت فقیه! همان آسیب در همان نهاد مورد توجه مسئولی واقع شود، میشود انقلابی و مصلح!:

مثلا اگر قبل از آقای رئیسی از فساد یا سرمایه گذاری آستان قدس در مال مشهد اعتراض و انتقاد سازنده می شد، چون تولیتش منصوب رهبری است برخی این کار را تضعیف نهادهای ولایت و خود ایشان یا زدن بازوهای ولایت می خواندند! اما وقتی آقای رئیسی حکم تولیت گرفت و از برخی فسادها پرده برداشت و سرمایه را از مال مشهد خارج کرد؛ کار انقلابی و بجا خوانده شد!

اگر جوانان انقلابی همین نحوه انتقاد بسیج دانشجویی از نماکاری ساختمان بنیاد مستضعفان میکردند، شاید به دید برخی، شروع انحراف آنها و احتمال مواجه با ولایت تفسیر می شد! اما همان کار بسیج دانشجویی، انقلابی و به جا خوانده میشود(البته باز نه به نظر همه محافظه کاران)!

حال اگر مهمتر از نماکاری یک ساختمان از عملکرد برخی هلدینگهای بنیاد پرسش یا انتقاد شود؛ یا از تعارض شرکت ساختمانی رویال(یکی دیگر از بنیادها) در سازه های مجلل پایتخت با خانه ومدرسه سازی همان بنیاد در مناطق محروم پرسش شود؛ این سطح از انتقاد میشود تضعیف ولایت؟!!

فکرش را بکنید اگر آن رئیسی به آستان قدس و این بسیج دانشجویی به بنیاد توجه نمی کرد؛ آیا واقعا آسیب مرتفع می شد؟! و آیا زیاد شدن این آسیبها بیش از نقد و انتقادها چهره ولایت را تخریب نمی کند؟!

آیا بهتر نیست مردم را واقعا صاحبان انقلاب بدانیم و “جوشش انقلابی” آنها در راستای ارزشها و آرمانهای انقلاب را مارک و مُهر ضدیت با انقلاب و ولایت نزنیم؟! از آن جوشش های انقلابی برای تصحیح و ترقی نظم و نظام اداری موجود استفاده و پشتوانه ای برای یک “نظام انقلابی” مطلوب قرار دهیم؟!

(تدوینی از قسمتی از سخنرانی “امام خمینی و نظام انقلابی” ۱۴خرداد۹۸)


پیوست سخنرانی رحلت امام(امام خمینی و نظام انقلابی)

چون جملاتی از حضرت آقا درباره نقش رضایت و حتی عواطف مردم در مشروعیت نظام سیاسی اشاره شد که مجال قرائت سخنان ایشان نشد چند سخن صریح ایشان را در زیر ببینید:

۱٫ رأی مردم یک رکن مشروعیت:

“در اسلام مردم یک رکن مشروعیتند نه همه پایه مشروعیت. نظام سیاسی در اسلام علاوه بر رأی و خواست مردم بر پایه اساسی دیگری هم که تقوا و عدالت نامیده میشود، استوار است”(۸۲/۹/۲۶)

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=5703

۲٫ رضایت و حتی عواطف مردم پایه مشروعیت:

“مردم تعیین کننده و تصمیم گیرنده هستند واگر مردمی حکومتی را نخواهند این حکومت در واقع پایه ی مشروعیت خودش را از دست داده است نظر ما درباره مردم این است”
بالاتر از این خطوط دارند:”بنابراین خواست و اراده وایمان مردم حتی بالاتر از این عواطف آنها پایه اصلی حکومت است این نظر اسلام است وما هم به همین معتقدیم “۷۷/۱۲/۴

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=7571

۳٫ کارآمدی هم رکن مشروعیت است:

“مشروعیت همه ما بسته به انجام وظیفه و کارآیی در انجام وظیفه است بنده روی این اصرار وتکیه دارم که بر روی کارآییها و کارآمدی مسئولان طبق همان ضوابطی که قوانین ما متخذ از شرع و قانون اساسی است بایست تکیه شود هرجا کارآمدی نباشد،مشروعیت از بین خواهد رفت”(۸۳/۶/۳۱)

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3250

(برای آنها که میخواهند محققانه و همه جانبه نظری را بیابند)

ضرورت احیای ادبیات عدالت خواهی نهج البلاغه!

اعتراض بر گرسنگی گرسنگان و سیری اغنیاء یا ساخت و پاخت نکردن (لایقارّوا)برآن ادبیات امیر عدالت(ع) است. ضرب آهنگ آن از سال۵۳ و سخنرانی های”طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن” در سخنان رهبر انقلاب بوده است.

قبل از اینکه در مثل پیام برائت امام، سعودی ها(و ولیدهای تکفیری حاضرشان) مجسمه و مثَل اعلای “اسلام آمریکایی” شوند؛ در ادبیات امام و شاگردان اصیلش-از جمله حضرت آقا-اسلام آمریکایی، نام اسلام سیران ظالم(کظه ظالم)بود. “مرفهان بی درد”، “زالوصفتان” و ثروت اندوزانی که در بی عدالتی ها و تبعیض ها از فقرا و گرسنگان بالارفته اند…

اسدالله عسکراولادی -از اعضاء پرسابقه اتاق بازرگانی- از اینگونه روایت خوانی و یقه گیری های شهید بهشتی در بین ثروتمندان اتاق بازرگانی خاطره دارد:
فرموده بود: “شما بازرگانان باید به صورت ماهیانه ۱۵۰۰۰تومان از سود خود را نگاه دارید و باقی مانده را به حساب ۱۰۰امام واریز کنید!”
-اسدالله:”هزینه اتومبیل من۵۰۰۰تومان است!”
-بهشتی:”حق ندارید چنین خرج کنید پیکان بخرید!”
-اسدالله:”دوست ندارم پیکان سوار شوم. شریک تجاری خارجی من به ایران می آید اگر مثلا با موتور به دیدار وی بروم از من خرید نمی کند(!)وقتی خریدار خارجی را به انبارم می برم باید سوار بهترین ماشین باشم!”
-بهشتی:”انبارت را کوچک کن! ۱۰۰۰متر برایت کافی است و راننده هم نمی خواهد داشته باشی!”
-اسدالله عسکر اولادی از شهید بهشتی خواهش می کند هنگام سخنرانی در اتاق بازرگانی از اینگونه مسائل سخن نگوید!اما شهید بهشتی نپذیرفت و همان مسائل را طرح کرد…”(ر.ک:سرگذشت پنجاه کنشگر اقتصادی ایران ص۴۶۸).

دهه هایی است که دیگر مثل آن روایات خوانده نمیشود بقیه مجتهدان نگهبان و قضاء و حکومت مثل بهشتی نمی گویند! اما “صیرفی” ها توثیق شده اند! مجتهد و عامی بنام “امنیت سرمایه گذار” حق را جای بهشتی به عسکراولادی ها داده اند!

خواندن حدیثی در اینباره توسط رهبری و موعظه ای نرم از آن، تأخیر یکماه در پخش نمیخواهد! جای سایت و کانال ایشان جامعه عدالتخواه خوب است آنرا بسیار تکرار کند. از بسیاری حرفهای تکراری مهم تر است.
روایت خوانی رهبری دراینباره را بشنوید

بیانات در ابتدای درس خارج فقه درباره وظیفه‌ی ثروتمندان

 

دریافت فابل تصویری

محسن قنبریان
۹۸/۱/۱۲

بیانیه گام دوم انقلاب (۱)

هندسه بیانیه:

-اول ۸شعار جهانی و فطری انقلاب اسلامی که تاریخ مصرف ندارند در خوانشی تاریخی و پسینی با ذکر دستاوردهایی در این شعارها مرور میشود:
آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزت، عقلانیت، برادری.
-دوم: مقابل این شعارها -که از دست نرفته و از آنها بر نگشته ایم- ۷مأموریت نسل جوان برای گام دوم شمارش میشود که دقیقا با آن ۸تا ست شده اند:
۱. علم و پژوهش
۲. معنویت و اخلاق
۳. اقتصاد
۴. عدالت و مبارزه با فساد
۵. استقلال و آزدی
۶. عزت ملی
۷. سبک زندگی
توگویی این ۷تا تحفظ آن ۸تا و رساندن آن شعارها به سطح آرمانی شان را برعهده دارد

✅ مف٘صل بیانیه

بین آن ۸شعار اساسی و ۷ماموریت نسل جوان برای گام دوم مفاصلی قرار دارد که دقیقا وجه اتصال گام اول و دوم و شعار و آرمان است از جمله آنها:
-انعطاف پذیری اما انفعال ناپذیری انقلاب
-آماده تصحیح خطاهای خویش بودن اما تجدید نظر ناپذیر بودن
-نظام ساز بودن انقلاب اما بدون رکود و تحجر در مواجه با موقعیت های نوبه نو

✅ سیستم عامل بیانیه

خوانش و تحقق بیانیه یک سیستم عاملی می خواهد که در خود بیانیه موج می زند و آن تعادل “بُعد نهضت” با “بُعد نظام” در مسیر ۴۰ساله انقلاب و هم این تعادل در رهبر نهضت و نظام این انقلاب است.
جوانان مأمور به گام دوم در کنار امید به آینده و شانه زیر بار مسئولیت های آن بایسته ها بردن حتما باید این تعادل را در فکر و عمل خود بوجود آورند تا گام دوم برداشتنی شود
(توضیح کاملتر این سیستم عامل را در فایل نیم ساعتی “سیستم عامل خوانش و تحقق بیانیه گام دوم انقلاب” بشنوید)

فایل صوتی “سیستم عامل خوانش و تحقق بیانیه گام دوم انقلاب”

صوت/ سیستم عامل خوانش و تحقق بیانیه گام دوم انقلاب رهبری

سیستم عامل خوانش و تحقق بیانیه گام دوم انقلاب رهبری
(برشی از پرسش و پاسخی صمیمی در جمعی از فضلای قم)

دریافت «صوت/ سیستم عامل خوانش و تحقق بیانیه گام دوم انقلاب رهبری» | «دریافت از پیوند کمکی»

۰۱/ پیش درآمد

پیش درآمد:
چرا پرسش از رهبری؟!

چکیده درآمد:

پرسش از کار رهبری و ورود و عدم ورود او دوگونه است:

  • برخی بعنوان مقصر از او می پرسند
  • برخی هم بعنوان اینکه به لحاظ دینی ولایت پناه گاه است یا به لحاظ حقوقی و قانون اساسی اوست که گره گشای قوای دیگر تعریف شده است.

در این مباحث در دو سطح از رهبری می پرسیم:

  • چرا چنین و چنان نمی کند؟! مثلا چرا مأمور ویژه برای پیگرد نمی فرستد؟ چرا احکام ویژه(مصادره و…)صادر نمی کند؟!و…
  • وقتی چنین و چنان نمی کند پس برای مشکلات و بن بستها و آسیبها چه می کند؟!

با ما همراه باشید…

با هجوم موریانه‌ها چه می‌توان کرد؟!

زود میگویی “واحد آمار و بررسی حوزه” ، “دادگاه ویژه”!

آن جزء اول از ۱۰۰ جزء اشرافیت، آنقدر معمول شده که به چشم نمی‌آید در همین مراکز هم به وفور پیدا می‌شود!۱۰۰جزء هم وقتی کامل شد، آدمش را هم باخود پرنفوذ می‌کند که دیگر…!

بگو خیل عظیم طلاب و فضلای پاک و انقلابی می‌توانند چه کنند؟!

“یک زمانی برخی از آقایان علماء منبر نمی‌رفتند چون آنرا خلاف شأن خود می‌دانستند می‌گفتند منبر رفتن دلیل بی سوادی است!… امام گفتند یک وقت بود که این لباس شما[لباس نظامی‌برتن آیت الله خامنه ای در زمان دفاع مقدس] خلاف مروت بود[۱]!”

می‌خواهم بپرسم چگونه جو متحجر و اسلام غیرانقلابی گذشته می‌توانست منبر را خلاف شأن کند اما جو انقلابی حوزه‌های ما نتواند از فلان ماشین و فلان خانه به بالا را خلاف شأن کند؟!

چگونه با وجود درخشش‌هایی مثل سید مجاهد و علماء بسیاری که علیه استعمار لباس رزم برتن کردند، آن عده توانستند لباس رزم را خلاف مروت کنند که صاحبش صلاحیت امامت جماعت بر مردم هم نداشته باشد اما طلاب خوب و انقلابی نتوانند سفره‌ها و مهمانی‌های اشرافی و ساختمان‌های تجملاتی را خلاف مروت کنند و صاحبانش را برای هیچ شأن روحانی‌ای تأیید نکنند؟!

سید جمال اسد آبادی از نو اندیش‌ترین‌های روحانیت بود -که طلاب خوب است روزنامه عروه الوثقی او را کنار عروه الوثقی سید یزدی تورق کنند تا عالم به زمانه شدن را هم تمرین کنند- اما همو در رستوران‌های اروپا و دربار عثمانی بجای قاشق و چنگال و نزاکت‌های ساختگی با دست غذا می‌خورد و بر سادگی پا می‌فشرد. برعکس القاعده، داعش و طالبان با وجود داشتن متحجرانه‌ترین تفکر، از پیشرفته‌ترین ابزار تکنولوژی بهره می‌برند!

آیت الله بروجردی خلاف مروت را حرام می‌دانست و خود اوایلی که تاکسی آمده بود و کم بود و تجملی، درشکه سوار میشد چون تاکسی را در آن وضعیت خلاف مروت می‌دانست![۲]

طلاب و روحانیون ما باید بین خود فرهنگ کنند که عالم به زمانه بودن به موبایل چند میلیونی و کالاهای لوکس غربی نیست به اندیشیدن و بررسی آراء دیگران است…

[۱] رهبری۷۰/۹/۱۱

[۲] نقل به مضمون از درس خارج آیت الله مظاهری جلسه ۱۱شهادات

مستدرکی بر بیان رهبر انقلاب

رهبر انقلاب در دیدار کارگزاران حج (۹۷/۴/۲۵) از حق بالسویه همه مسلمین نسبت به مکه گفتند. و به مستند آن (آیه ۲۵حج) اشاره کردند.

دو حکم اجماعی فقهاء در اینباره:

  1. .عدم جواز خرید و فروش زمین های مکه(برای نمونه ر.ک:المبسوط ج۲ص۱۶۸)
    حداکثر فقط مالک بناء میشوند نه زمین مکه.
  2. سزاور نبودن(کراهت یا حرمت به حسب اختلاف نظر فقهاء) منع حاجیان از ورود و سکنی در خانه های اهل مکه(برای نمونه ر.ک:المبسوط ج۱ص۳۸۵)

مستند این احکام:

  1. آیه ۲۵حج: سواء العاکف فیه و الباد: ساکنان و کسانی که از مناطق دیگر می آیند در بهره وری حق یکسان دارند.(در اینباره بحثهای دقیق فقهی ای مطرح است که مجال طرح نیست)
  2. روایاتی در جوامع روایی (الکافی ج۴بابی با عنوان همان آیه/الفقیه ج۲/التهذیب ج۵/وسائل ج۱۳)که مفید این احکامند. ابن ادریس که عمل به خبر واحد را جایز نمی داند روایات را در اثبات مطلوب متواتر میخواند (السرائرج۱ص۶۴۴)
  3. جماع (السرائرج۱ص۶۴۴)

به حسب روایات این احکام حتی اجراء هم میشده چنانچه امیرالمومنین به قثم بن عباس والی مکه مینویسد که به استناد همین آیه اهل مکه را فرمان دهد هیچ اجاره ای از حاجیان نگیرند(نامه۶۷نهج البلاغه). روایات اولین کسی که به اهالی مکه اجازه داد برای خانه هاشان در گذاشته حاجیان را در ایام حج از سکونت در خانه هایشان منع کنند معاویه بود که این روایات او را فرعون این امت و صاحب سلسله(اشاره به آیات ۳۲و۳۳تغابن درتوصیف عذاب)می نامند. صاحب جواهر همین را قرینه بر حرمت(نه کراهت) می گیرد(جواهر الکلام ج۲۰ص۴۸تا۵۰)

ظرفیت این حکم الهی

صراحت این آیه و حکم شرعی متخذ ازآن این ظرفیت را داشته و دارد که مکه بعنوان “منطقه ای آزاد دینی” و حتی کشوری مستقل برای همه مسلمین باشد که اداره آن مختص به والیان حجاز نباشد. مسیحیان چنین کاری را با واتیکان درون خاک ایتالیا کردند و قوانین بین المللی هم منعی از آن نداشت.

از ظرفیت فقه مقارن می شده در اینباره استفاده کرد بخصوص که فتاوای بزرگان اهل سنت هم از این احکام دور نیست.

از دستگاههای تبلیغی (بعثه، سازمان حج، سازمان ارتباطات، تقریب و…) می شد استفاده و چنین چیزی را در دهه های گذشته گفتمان علمی و مقبول در بین نخبگان جهان اسلام کرد.

سپس در لایه های سیاست مرتبه و مرحله ای از آن را طرح و به مطالبه عمومی تبدیل کرد. کشتار حجاج ایرانی در سال ۶۶ و ماجرای منا در سال ۹۴ فرصتهایی برای پیشرفت در این حکم الهی بود که حج اقلا تحت اشراف سازمان کنفرانس اسلامی اداره شود یا از آن جمع ناظری برحسن اجرای حج نظارت کند و مانند آن.

متاسفانه هیچ یک از این قدمها که مبتنی بر فقه انقلابی اسلام و در راستای نهادینه کردن حج ابراهیمی به احیاء گری امام خمینی بود برداشته نشده است و به کلیشه ای کمرنگ از برائت از مشرکین در صحرای عرفات که هرسال با چانه زنی زیاد و محصور بین چادرها با دادن چند شعار برگزار میشود بسنده شده است.

محسن قنبریان  ۹۷/۴/۲۵